درسهایی که باید از ماجرای داعش آموخت
۱۳۹۳/۰۴/۱۵
–
۶۰ بازدید
درسهایی که باید از ماجرای داعش آموخت
درس اصلی برای عراقیها باید این باشد که در مقابل تروریستها به وحدت برسند و با همت و همگرایی خود، راه را بر آنها ببندند و از فرصتِ تجمیعی که در میان آنها به وجود آمده است، جهت ریشهکنی تروریسم، مجدانه بهره گیرند.
درسهایی که باید از ماجرای داعش آموخت
درس اصلی برای عراقیها باید این باشد که در مقابل تروریستها به وحدت برسند و با همت و همگرایی خود، راه را بر آنها ببندند و از فرصتِ تجمیعی که در میان آنها به وجود آمده است، جهت ریشهکنی تروریسم، مجدانه بهره گیرند.
داعش مصداق بارز یک گروه تروریستی انگل وار است. انگل وار از این لحاظ که این نوع گروه تروریستی در تقسیم بندی گروههای مربوط، علاوه بر اتخاذ انگیزه های سیاسی و اعمال خشونت کورکورانه، بر اوضاع به هم ریخته جامعه هدف خود، انگل وارانه سوار شده و با ایجاد شکاف بین گروههای موجود، سعی می کند از فرصت های ایجاد شده سو استفاده نماید و بتواند هر چه سریعتر به اهداف خود دست یازند.
این نوع از تروریست ها، غالبا از پشتیبانی بازیگران خارجی ولی دارای منافع در جامعه مورد هدف، برخوردار هستند. اکنون داعش سخت تلاش می کند از اوضاع به هم ریخته در سوریه و عراق سوء استفاده نماید و با اعمال خشونت کورکورانه و حتی نسل کشی علیه شهروندان، به اهداف خود دست یازد و بدیهی است که برخی از بازیگران خارجی نیز از حماقت آنان برای نیل به منافع خود بهره برداری می نمایند.
رخدادهای منطقه ای این چنینی اگر چه متاسفانه برای مردم منطقه بسیار دهشتناک و پرهزینه هستند، اما موردهای مطالعه بسیار خوبی در عرصه مطالعات منطقه ای و سیاست بین الملل می باشند که می توان از آنها آموخته های مختلفی داشت.
اکنون حضور فعالانه و سفاکانه گروه تروریستی داعش، درس های متعددی را به ما ارائه می کند که به اختصار به کلیدی ترین و مهمترین آنها در سه سطح ملی، منطقه ای و بین المللی یا جهانی اشاره می شود:
1. سطح ملی:
درس اول: یکی از رویکردهای اصلی این گروه تروریستی این است که با بزرگ کردن اختلافات بین شیعه و سنی در عراق، دراماتیزه کردن اختلافات قومی و بهره برداری از پتانسیل حمایتی گروههای وهابی تندرو و عوامل بعثی، راه را برای گسترش نفوذ خود باز نماید.
اکنون همه به اهمیت جایگاه وزین جمهوری اسلامی ایران در منطقه به خوبی پی برده اند و خوب می دانند که بدون حضور موثر و نقش آفرینی ایران، کسب امنیت برای منطقه محال خواهد بود.
به این ترتیب است که امروز تروریست های داعش از هر شکافی سر بیرون می آورند و بی رحمانه و سفاکانه دست به جنایت می زنند. اما قطعا این موضوع یک توطئه کثیف است که طراحان متعددی می تواند در سطح ملی و منطقه ای داشته باشد و بازیگران قدرتمند خارجی نیز از آن حمایت به عمل آورند.
قطعا هدف اصلی، خود اسلام است و شیعه و سنی ندارد. هنگامی که دشمن تیغ را بر گلوی ما بکشد، از گرایش دینی ما نمی پرسد. اسلام اصیل و ناب مورد هدف قرار گرفته است. گروههای تروریستی – تکفیری، اساس اسلام را نمی خواهند، چون علی الاصول عملکرد آنها نشان داده است که بویی از اسلام نبرده اند.
درس اصلی ملی برای عراقی ها، چه شیعه و چه سنی، باید این باشد که در مقابل تروریست ها به وحدت برسند و با همت و همگرایی خود، راه را بر آنها ببندند و برای یک بار و آخرین بار، از فرصت تجمیعی که در میان آنها به وجود آمده، بهره ببرند و سخت آنها را به مجازات اعمالشان برسانند.
متاسفانه داعش زبانی جز گلوله را نمی شناسد و به عنوان یک تهدید امنیتی باید با روشهای نظامی، اطلاعاتی و امنیتی با این گروه تروریستی مسلح و خشونت طلب برخورد کرد.
امروز دعوا بین شیعه و سنی نیست، دعوا بین مردم از طیف های مختلف عراق و گروههای تروریستی است که برخی عامدانه سعی می کنند آن را یک دعوای فرقه ای و مذهبی جلوه دهند.
درس دوم: حل مشکلات عراق راه حل داخلی دارد و نه خارجی؛ به عبارت دیگر، تجربه داعش به خوبی ترجمان این واقعیت است که خود عراقی ها، کرد و عرب و شیعه و سنی و همه و همه، باید دست به دست هم بدهند و مشکلات شان را خودشان حل کنند.
الگوهای وارداتی راه حل نیستند، امنیت را لشکر آمریکا برای عراق به ارمغان نمی آورد، این خود عراقی ها هستند که باید کمر همت ببندند و به تقویت دستگاههای اطلاعاتی، امنیتی و نظامی خود بپردازند.
دقیقا همان کاری که جمهوری اسلامی ایران پس از انقلاب انجام داد و برای یکبار و آخرین بار، دندان لق کمک خارجی را از تامین امنیت ایران کند و خود با تمشیت و تدبیر، راه را برای تامین امنیت همگانی برای مردم ایران فراهم کرد و این علیرغم همه توطئه ها و دشمنی ها و خصومت هایی بود که در تجربه بیش از سه دهه از عمر جمهوری اسلامی ایران دیده شد. کشورهایی مانند عراق و افغانستان می توانند از الگوی ایرانی پیروی کنند.
درس سوم: پس از گذشت چند سال از سقوط صدام، دولت و ملت عراق باید بکوشند نظامی با ویژگی های یک حکومت خوب بیافرینند. یک حکومت خوب باید تلاش کند تا با تامین شرایط قانونی، عدالت همگانی و دوری از ارتشا و فساد، حقوق حقه همه آحاد مردم را متحقق کند.
گرچه در عراق استبداد زده پس از صدام، این امر کار سختی است، ولی شایسته است تا با تمشیت و تدبیر، راه برای تامین این آرمان ها هموار شده و رضایت متقابل بین حکومت کنندگان و حکومت شوندگان ایجاد شود.
حضور و جنایات داعش در عراق، این فرصت را برای شهروندان و دولت عراق به وجود آورده است که بتواند با تمشیت و تدبیر به استحکام وحدت ملی و ساخت هویت ملی مشترک بپردازند.
دولت باید به نماینده ای برای تحقق خواست مردم تبدیل شود. مردمی که در آن کشور زندگی می کنند باید از رفاه و آزدایهای مشروع قانونی و امنیت برخوردار باشند و البته تامین امنیت، شرط اساسی برای رشد و توسعه در آینده است.
در همین حال، حضور و جنایات داعش در عراق، این فرصت را برای شهروندان و دولت عراق به وجود آورده است که بتواند با تمشیت و تدبیر به استحکام وحدت ملی و ساخت هویت ملی مشترک بپردازند.
هم دولت و هم ملت عراق باید به خوبی فهمیده باشند درست مانند آنچه که در افغانستان اتفاق افتاده است حتما باید راهکارهایی را داشته باشند تا مسائل خود را از درون حل کنند و نباید چشم داشتی به بازیگران خارجی داشته باشند.
آنها باید به تقویت نیروهای امنیتی و نظامی خود بپردازند تا در زمان وقوع چنین بحرانهایی، راه برون رفت را به سرعت و با تاثیر مناسب، پیدا کنند. راه حل مسایل و موضوعات و چالش های ملی، داخلی است و نه بیرونی.
دولت عراق باید به نحو شایسته ای عمل کند تا بتواند نقشه دشمنانش را نقش بر آب نموده و وحدت ملی را با توزیع عادلانه قدرت و منابع فراهم آورد. دولت عراق از این تجربه تلخ به تلخی آموخته است که تامین امنیت، اولین قدم اساسی و مهم برا پیشرفت کشور است و تامین این امنیت به دست نیروهای خودی و داخلی است
2. سطح منطقه ای
درس اول: قطعا حضور داعش در عراق و سوریه برای جمهوری اسلامی ایران یک تهدید امنیتی است و باید با تمشیت و تدبیر راه را بر هر گونه نفوذ آنها در منطقه بست. امروزه حکم جهادی علمای شیعه در عراق، به خوبی توانسته به بسیج نیروهای جوان علیه این گروه تروریستی منجر شود.
در عین حال حضور پررنگ آنها در مناطقی از عراق فرصت خوبی را برای ضربه زدن به آنها فراهم آورده است، اما این رخداد نشان می دهد که جمهوری اسلامی در حلقه توطئه های گوناگون قرار دارد و باید که با نگاه رئالیستی – تدافعی، به این منطقه پر از دغدغه و هراس بنگریم. ارتقای نظام مند توان نظامی و امنیتی ما در کنار سیاست خارجی هوشمند و ابزارهای نرم افزارانه می تواند ارتقا دهنده سطح امنیتی ما در نگرش های راهبردی باشد.
گروههای تروریستی – تکفیری، اساس اسلام را نمی خواهند، چون علی الاصول عملکرد آنها نشان داده است که بویی از اسلام نبرده اند.
ارتش و سپاه و بسیج ما در این راستا پیشقراول تامین امنیت محسوب می شوند و پیشبرد توانمندی موشکی ما یکی از اصلی ترین رمزهای موفقیت است.
درس دوم: قضایای داعش در عراق، ارایه گر تصویر مناسبی از ایران ماست. جمهوری اسلامی ایران به خوبی نشان داده است که در سیاست خارجی خود معتدل است و چهره اسلامی غیر خشونت طلب و معقول را در سطح منطقه ای و بین المللی عرضه نموده است.
اکنون همه به اهمیت جایگاه وزین جمهوری اسلامی ایران در منطقه به خوبی پی برده اند و خوب می دانند که بدون حضور موثر و نقش آفرینی ایران، کسب امنیت برای منطقه محال خواهد بود. ایران وزنه اساسی برای تامین امنیت منطقه ای می باشد و حذف ایران از معادلات منطقه ای، بهای سنگینی برای منطقه خواهد داشت.
ایران یاور خوبی برای کشورهای همسایه مانند عراق و افغانستان است و در زمینه های گوناگونی می تواند برای آنها در راستای تامین امنیت و رشد و توسعه کمک باشد.
درس سوم: کمک مالی و لجستیک برخی از کشورهای عربی منطقه خلیج فارس به گروههای تکفیری نشان دهنده آن است که متاسفانه هنوز آنان از تجارب گذشته درس نیاموخته اند و نتوانسته اند تغییر مقبولی در منش و روش سیاست خارجی خود ایجاد کنند. آنها هنوز از نگاه سلطه گرانه به منطقه خلیج فارس دفاع می کنند و حضور بازیگران خارجی را دوای دردهای خود می دانند.
این دسته از کشورها از نواقص و چالش های عمده ای در درون کشورهای خود رنج می برند و همواره به دلیل ضربه پذیری از درون، متاسفانه با نگاه ترس و دغدغه امنیتی به جمهوری اسلامی ایران و انقلاب مردمی آن می نگرند.
در این خصوص لازم است با انجام اصلاحات داخلی، سطح مشروعیت خود را بالا ببرند تا اینگونه به ایران و بازیگری آن در منطقه ننگرند. سیاست تفرقه انگیز آنان به نفع رژیم صهیونیستی و برخلاف منافع مردم منطقه به ویژه در سوریه، فلسطین و لبنان است.
3. سطح بین المللی
درس اول: حضور داعش در عراق و جنایات تروریستی آنها، محک خوبی برای ادعاهای ضد تروریستی دولتهای غربی، به ویژه ایالات متحده آمریکا، به وجود آورده است که بتوان محک راست آزمایی را بر آنها اعمال کرد.
اگر واقعا آنها ادعا می کنند که از تروریسم حمایت نمی کنند و بر ضد تروریست ها عملیات انجام می دهند، اکنون عرصه نبرد برای آنها باز است و باید که در مقام عمل ثابت کنند که علیه چنین گروههای مزدور و جنایتکاری خواهند ایستاد.
یکی از رویکردهای اصلی این گروه تروریستی این است که با بزرگ کردن اختلافات بین شیعه و سنی در عراق، دراماتیزه کردن اختلافات قومی و بهره برداری از پتانسیل حمایتی گروههای وهابی تندرو و عوامل بعثی، راه را برای گسترش نفوذ خود باز نماید
امری که تاکنون از آن سربلند بیرون نیامده اند و بر عکس، انگشت اتهام برای همکاری با این گروههای تروریستی به سوی آنها نشانه رفته است و این متاسفانه پارادوکسی است که دنیای غرب به ویژه ایالات متحده آمریکا از آن رنج می برد.
حمایت از رژیم صهیونیستی که مصداق بارز تروریسم دولتی است، ترجمان واقعی و عینی این پارادوکس است و امروز سکوت معنادار و کم فعالی در قبال گروه تروریستی داعش، که مصداق نسل کشی است، وجه دیگر این پارادوکس است.
درس دوم: گروههایی مانند داعش، زاییده سیاست های رادیکالی و متعصبانه کشورهای غربی به ویژه ایالات متحده آمریکاست. دولت آمریکا به بهانه ایران هراسی و اسلام هراسی، به یک سیاست رادیکال دست زد که بارزترین مصادیق آن تحریک و تهییج رژیم عراق در طول هشت سال دفاع مقدس بود.
تحریم های یک جانبه و استمرار خصومت علیه ما، از مصادیق دیگر این سیاست شتاب زده و کوتاه بینانه بود. در این پارادیم تندروانه و سراسیمه بود که گروههای تندرویی مانند طالبان شکل گرفتند و بعدا گریبانگیر خود غربی ها هم شدند.
امروز هم اینان نباید خیال کنند که گروهی تروریستی مانند داعش، تنها گریبانگیر عراق یا منطقه خواهد بود، بلکه گریبانگیر کشورهای منطقه و بازیگران خارجی نیز خواهد شد که از آنها حمایت می کنند و یا در مقابل آنها سکوت می نمایند. دیر بشود، دروغ نخواهد شد.
درس سوم: و اما درس سوم این است که داعش بار دیگر ترجمان ناتوانی و عجز سازمانهای بین المللی، به ویژه سازمان ملل متحد است. این موضوع نشان می دهد که نهادهای بین المللی مانند شورای امنیت سازمان ملل، به شکل گزینشی عمل می کند و بر اساس خواست و منافع ملی قدرتهای بزرگ، به خصوص ایالات متحده آمریکا، حرکت می کنند.
این وقایع بر این امر دلالت دارند که سازمان ملل متحد، سخت به تحقق ایده های رفرم نیازمند است. ساختار فعلی شورای امنیت که بر اساس مولفه های حدود هفتاد سال پیش شکل گرفته است، نمی تواند نیازهای جامعه جهانی فعلی را برآورده سازد و باید طرحی نو در انداخت تا به شکل بهتر و موثر تری به مدیریت بحرانهای بی المللی پرداخت.
استاد گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه گیلان