۱۳۹۳/۰۴/۱۳
–
۷۸ بازدید
۱ـ پیشرفت و رشد علوم مادی و معنوی
علم در زمان بعد از ظهور به بالاترین حدّ پیشرفت میرسد به گونهای که طبق روایات امام باقر ـ علیه السّلام ـ در روزگار آن حضرت زنان در خانههایشان به طریق کتاب خدا و سنت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ قضاوت میکنند. (بحار الانوار، ج ۵۳، ص ۳۵۲)
۲ـ رشد کشاورزی و دامداری
1ـ پیشرفت و رشد علوم مادی و معنوی
علم در زمان بعد از ظهور به بالاترین حدّ پیشرفت میرسد به گونهای که طبق روایات امام باقر ـ علیه السّلام ـ در روزگار آن حضرت زنان در خانههایشان به طریق کتاب خدا و سنت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ قضاوت میکنند. (بحار الانوار، ج 53، ص 352)
2ـ رشد کشاورزی و دامداری
در زمان آن حضرت استعدادهای درونی زمین آشکار میشود و گیاهان و حیوانات با تمام وجود به خدمت بشر در میآیند به گونهای پیشرفتهای کشاورزی و دامداری قبل از ظهور نسبت به بعد از آن چیزی محسوب نمیشوند در روایت است که کشاورز از هر من (3 کیلو) صد من محصول بدست میآورد و در هر سنبلی صد دانه عمل میآید و خداوند برای هر کس که اراده کند زیادتر میکند. (مستدرک الوسائل، ج 12، ص 283) و در روایت است که «و تکثر المواشی» یعنی دامها زیاد میشوند.
3ـ پیشرفت پزشکی
در آن عصر هیچ بیماری بدون درمان باقی نمیماند امام باقر ـ علیه السّلام ـ در این باره میفرمایند: هر کس قائم اهل بیت مرا درک کند اگر به بیماری دچار باشد شفا یابد و چنانچه دچار ناتوانی باشد توانا و نیرومند میشود. (بحار الانوار، ج 52، ص 335)
4ـ پیشرفت صنایع و مسأله انرژی
امام صادق ـ علیه السّلام ـ میفرمایند: «هنگامی که قائم ما قیام کند زمین به نور پروردگارش روشن میشود و بندگان خدا از نور آفتاب بینیاز میشوند. (الصراط المستقیم، ج 2، ص 262)
5ـ پیشرفت دستگاههای اطلاعاتی و ارتباط مردم با یکدیگر
در آن عصر ارتباط مردم با یکدیگر بسیار راحت میشود و مردم میتوانند به راحتی با آن حضرت ارتباط برقرار کنند که در روایت است: در زمان آن حضرت «مۆمن که در شرق است برادر خود را که در مغرب است خواهد دید و نیز مۆمنی که در مغرب است برادر خود را در مشرق میبیند» (بحارالانوار، ج 52، ص 391)
و نیز در روایت دیگری از امام صادق ـ علیه السّلام ـ است که فرمود: «زمانیکه قائم ما ظهور نماید خداوند گوشها و چشمان شیعیان ما را بگونهای تقویت میکند که میان آنان و قائم ـ علیه السّلام ـ نیاز به پیک نیست آن حضرت با آنان سخن میگوید و آنها سخن او را میشنوند و در حالی که وی در جایگاه خویش قرار دارد او را میبینند.» (الکافی، ج 8، ص 240)
پاسخ به یک سوال مهم:
بعد از ظهور امام زمان (عج) که تمام علوم به نهایت رشد می رسند، آیا علم راکد می شود؟
پاسخ به این پرسش را در ضمن نکته های زیر بیان می کنیم:
1ـ نخست باید توجه داشت که امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: «علم و دانش بیست و هفت حرف است و همه آن چه پیامبران آورده اند، تنها دو حرف آن است و مردم تاکنون جز با آن دو حرف، با حرفهای دیگر آشنایی ندارند و هنگامی که قائم ما قیام کند، بیست و پنج حرف دیگر را بیرون آورده، آن را بین مردم نشر و گسترش می دهد. و آن دو حرف را نیز ضمیمه می کند و مجموع بیست و هفت حرف را در میان مردم منتشر می سازد.» (مرحوم مجلسی، بحارالانوار، ج 52، ص 326)
2ـ این روایت و روایات هم خانواده اش نمی گویند همه مردم فوری، بیست و هفت حرف علم را یاد می گیرند بلکه می گوید حضرت حجت (عج) بقیه حروف علم را در می آورد و بین مردم گسترش می دهند.
به این معنا که آن حضرت بیست و هفت حرف علم را برای یادگیری مردم به عرصه ظهور می رساند و سفره علم را در این حد می گستراند. اما آیا هر کسی بیست و هفت حرف را یاد می گیرد و به مرتبه بالای علمی می رسد؟ این بستگی به تلاش و کوشش افراد دارد و به یقین تعدادی به مرتبه بالایی که ذکر شد می رسند ولی چه بسیارند که از نظر علمی در آن زمان نیز فقیرند و خاصانی که به مرتبه بالای علمی رسیده اند، حلقه های علمی و کلاس های دانش اندوزی را تشکیل می دهند و بر دانش دیگران می افزایند و کسانی که طالب علمند در کلاس آنها شرکت می کنند.
از این رو در روایت آمده است که امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید: «گویا می بینیم که شیعیان علی ـ علیه السلام ـ قرآن ها را در دست دارند و مردم را آموزش می دهند.» (نعمانی، غیبة، ص 318، بحارالانوار، ج 52، ص 364) یا اینکه اصبغ بن نباته می گوید: «از علی ـ علیه السلام ـ شنیدم که می فرمود: «گویا عجم (نژاد غیرعرب) را می بینم که چادرهایشان را در مسجد کوفه برافراشته شده است و به مردم قرآن می آموزند؛ به همان گونه که فرود آمده است.» (محمد بن محمد بن النعمان، الارشاد، ص 365)
بنابراین گرچه حضرت با ظهورشان مکان یادگیری بیست و هفت حرف علم را فراهم می کند ولی در همان عصر هم چه بسیارند که به قله علمی مذکور نمی رسند و رسیدن به قلّه علمی نیازمند تلاش آنهاست عیناً همانند مرتبه بالای تقوایی که هر کس می تواند با تلاش و کوشش آنرا به دست آورد ولی در عمل همه مردم چنین توفیقی را ندارند پس همان طور که رسیدن به قله تقوا نیازمند مجاهدت است رسیدن به درجه بیست و هفتم علم نیز نیاز به تلاش و پیگیری دارد.
3ـ توجه به این نکته نیز لازم است که علم دارای مراتبی است و مرتبه آخر علم از آن خداست و پیامبر عزیز اسلام و امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ نیز مرتبه ای ازعلم را دارا هستند و نه پیامبران قدرت و این ظرفیت را دارا هستند که به محدوده علم الهی که اختصاص به او دارد وارد شوند و بر معلومات خود بیفزایند و نه توده مردم این شایستگی و ظرفیت را دارند که علمشان را به درجه علم معصومان ـ علیهم السلام ـ برسانند.
بنابراین اگر ما نمی توانیم در حد معصومان ـ علیهم السلام ـ عالم شویم این از باب راکد بودن علم نیست بلکه از بی ظرفیتی ماست.
بنابراین اگر کمالِ دانش بشرِ (غیر معصوم) در بیست و هفت حرف باشد و در زمان ظهور آن امام معصوم همه مردم با جد و جهدشان و با کمک گرفتن از امامانشان این مرتبه از کمال علمی که برای او تعیین شده است را به دست آوردند چه اشکال دارد در همان مرتبه که بالاترین مرتبه کمال است (مثلاً) باقی بمانند و یا چنین دانشی به تکالیف شرعی خویش بپردازند و در بُعدهای دیگری قدم بردارند و به یقین با چنین دانشی و بینشی زندگی کردن و قرآن خواندن صفای دیگری دارد و ثواب دیگری را می طلبد. هر چند از نظر فراگیری دانش بیشتر از آن حد راه بسته باشد و این به معنای راکد بودن علم نیست بلکه به منزله به مقصد رسیدن است.