امام مهدی علیه السّلام طول عمر ، سنن و کاهانی خراسانی
۱۳۹۳/۰۴/۱۳
–
۲۵۹ بازدید
نظر حمید رضا کاهانی خراسانی درباره ی امکان طول عمر امام مهدی علیهالسّلام و جنبه های مختلف آن چیست ؟
نویسنده : حمید رضا کاهانی خراسانیدرباره ی امکان طول عمر امام مهدی(علیهالسّلام) میتوان از جنبههای متفاوت به بحث و بررسی پرداخت که ما در اینجا به دو راهکار اکتفا میکنیم: 1ـ از راه امکان عقلی و مخالف نبودنعلوم تجربی و دستاوردهای علمی با عمر طولانی 2ـ اثبات مسئله از دیدگاه دینی و قرآنی.
راه اول: دلیل عقلی
دلیل عقلی : آیا عمر طولانی برای امام(علیهالسّلام) یا هر انسانی دیگر امری ممکن است یا محال؟ پیشاز این که به این پرسش پاسخ دهیم، باید گفت که در یک تقسیم بندی عقلی، تمامی امور عالم ازجهت امکان وقوع آن یا محال بودنش به سه دسته تقسیم میگردد:
تقسیم امور عالَم از لحاظ امکان و وقوع و یا محال بودن امر محال
دسته اول: اموری که تحقق آن محال و غیر ممکن است؛ مانند اجتماع نور و ظلمت(تاریکی و روشنایی) در یک نقطه و یک لحظه یا بودن و نبودن فردی در لحظهی واحد در یکمکان. این دسته از امور، اصطلاحاً از مصادیق محال بودن اجتماع نقیضین است.
امور محققالوقوع
دسته دوم: اموری که تحقق آنها ممکن است، و نظربه اینکه طبق یک سلسله علل عادیتحقق مییابد، امور طبیعی و کارهای عادی نامیده میشود؛ مانند بیشتر حوادث و کارهایی که درجهان صورت میگیرد.
امور ممکنالوقوع
دسته سوم: امور و حوادثی که تحقق آنها ممکن است، اما وقوع آنها غیرعادی وغیرمتعارف است؛ مانند شفا یافتن مریض با استمداد معنوی از آفریدگار جهان، یا آسیب ندیدن فردی که از نقطه ای مرتفع سقوط کند! بهترین دلیل بر امکان وقوع اینگونه حوادث، وجود خارجی آنها است؛ بنابراین، میتوان گفت که تحقق بسیاری از امور در عالم، محال نیست و امکان وقوع آن وجود دارد، هرچند که ممکن است تاکنون وقوع نیافته باشد. بهعنوان مثال، بسیاری از اکتشافات و اختراعاتی که در عصر جدید تحقق یافته است، در زمانهای گذشته از امور غیر طبیعی و غیرقابل وقوع تصور میشد؛ اما امروزه با شکوفایی علم از امور عادی و طبیعی تلقی میشود. بنابراین عدم وقوع یک پدیده و متعارف نبودن، دلیل بر محال عقلی بودن آن نیست. ما در این جا برای اثبات مدعای خویش به نقل دو نمونهی مستند از امور غیرطبیعی اکتفا میکنیم.
نمونه اول: یکی از روزنامهها مینویسد: در آلمان یک کودک سه ساله برای تماشای برفی که از آسمان میبارید به بالکن آپارتمان محل سکونت خود رفت؛ بدنش را کمی به خارج خم کرد تا برفها بر روی دستش بریزد، اما ناگهان تعادل خود را از دست داد و از ارتفاع هیجده متری به زمین سقوط کرد. این کودک، که نامش «الیور گونتر» است، پس از سقوط در حالی که گریه میکرد از جای خود برخواست و به طرف خانمی که شاهد سقوط وی از بالکن بود، دوید و تنها ناراحتی کودک اختلال کبد وی بود.
سقوط از ارتفاع هیجده متری و زنده ماندن را میتوان فقط یک معجزه نامید.(1)
نمونه دوم: دکتر الکسیس کارل(2) فیزیولوژیست و زیست شناس بزرگ فرانسوی و برندهی اولین جایزهی نوبل در آمریکا است. وی در یکی از کتابهای خود دربارهی امور خارق عادت و کارهای غیر طبیعی چنین مینویسد: موارد زیادی از مشاهدات ما دربارهی کیفیت معجزه و درمان های غیرطبیعی جمع آوریشده است. اطلاعات کنونی ما دربارهی تأثیر فوری نیایش در شفای امراض، روی شرح حالبیمارانی که از امراض گوناگونی درمان یافتهاند، متکی است. چگونگی معالجه نزد این و آنتفاوت زیادی ندارد؛ اغلب درد شدیدی احساس میکنند ، سپس شفای کامل فرا میرسد و بعد از چند ثانیه و یا چند دقیقه و یا حداکثر چند ساعت زخمها جوش میخورد و علائم بیماری از بین میرود و اشتهای مریض باز میگردد.(3) دکتر نام برده دربارهی همین موضوع در کتاب دیگر مینویسد: واقعیت این گونه شفاها به اثبات رسیده است؛ نیایش گاهی تأثیرات شگفتآوری دارد. بیمارانی بودهاند که تقریباً به طور آنی از دردهایی چون خوره، سرطان و عفونت کلیه و زخمهای مزمن و سل ریوی و … شفا یافتهاند. (4) بنابراین میتوان تصور کرد که بسیاری از امور عالم، که در نگاه نخست محال جلوه میکند، اموری ممکنالوقوع هستند و لزوماً نمیتوان هر پدیدهی غیرعادی را محال ذاتی دانست؛ بهتعبیر اندیشمندان، غیر از پارهای امور انگشتشمار که محال ذاتی هستند، غالب امور امکانتحقق دارند. نگاه به تاریخ علم بیانگر این است که دانشمندان توانستهاند با کوشش خود بسیاریاز اموری را که روزی غیرقابل تصور بود، به واقعیت تبدیل کنند. شاید روزی انسان بتواند درپزشکی و فیزیولوژی به جایی برسد که رمز عمر طولانی را کشف کند. بنابراین نباید ساده اندیشانه تصور کنیم که هر چه امروزه کشف نشده است، امری محال و ناممکن است. البته تاریخ علمامروزه تا حدّ زیادی این تصور را تصحیح نموده است و ما در آینده شاهد وقوع پدیدههایی خواهیم بود که حتی برای ما قابلتصور نیست. بدیهی است عمر طولانی امام مهدی(علیهالسّلام) از امور محال ذاتی و غیرممکن نیست و روزی به عادی و طبیعی بودن آن یقین علمی پیدا خواهیم نمود.
با در نظر گرفتن این قبیل حوادث که نظایر فراوان دارد، بالخصوص در میان پیروان و دوستداران اهل بیت (علیهمالسّلام) جای هیچگونه انکار نیست که امور غیرطبیعی و خارق عادت واقع میشوند، هر چند که برخلاف باورهای رایج میان مردم باشد. اکنون که این موضوع روشنگر گردید میتوان گفت که زندگی یک انسان در مدت هزار سال یا بیشتر، از این نوع است؛ یعنی محال و غیر ممکن نیست، زیرا هیچگونه اصل علمی و عقلی در دست نیست که زندگی و عمر را تا هزار سال یا بیشتر محال و غیرممکن بشمارد. تنها چیزی که در این مورد میتوان گفت این است که زندگی تا این حد غیر طبیعی و خارق عادت است. بنابراین، از آنجا که بهطور کلی وجود امور خارق عادت و غیر طبیعی جای انکار نیست و هیچ گونه دلیل علمی و عقلی هم که طول عمر را تااین حد محال و غیر ممکن بداند ارائه نشده است، از این نظر نمیتوان طول عمر را تا این مدت رد کرد و آن را نپذیرفت. با توضیح فوق، طول عمر امام مهدی«علیهالسّلام» را باید در شمار امور غیرطبیعی به شمار آورد و از این نظر نمیتوان از پذیرفتن و اعتقاد به چنین موضوعی که صرفاً غیرطبیعیاست، سر برتافت.
راه دوم: دیدگاه دینی و قرآنی (دلیل نقلی)
دیدگاه دینی و قرآنی پیرامون طول عمر : هنگامی که مسألهی طول عمر را از دیدگاه قرآن کریم بررسی میکنیم، خواهیم دید بنابر باور ادیان افرادی بودهاند که دارای عمر طولانی بودهاند نمونه هایی از انسانها را مییابیم که خدای جهان آفرین در مورد آنان چنین مقرر فرموده است که قرن های طولانی زندگی کنند و اینجاست که نه تنها طول عمر امام مهدی«علیهالسّلام» یک پدیدهی طبیعی جلوه میکند، بلکه طول عمر انسان های معمولی و عادی نیز یک پدیدهی طبیعی جلوه مینماید. اینک نمونه هایی از قرآن شریف:
1ـ «و لقد ارسلنا نوحاً الی قومه فلبث فیهم الف سنة الاّ خمسین عاماً فأخذهم الطّوفان و هم ظالمون».(5) ما نوح را به سوی قومش فرستادیم، پس او در میان جامعهی خویش، 950 سال درنگ کرد و آنان را به سوی حق و عدالت فراخواند…و آنگاه آن جامعه را در حالی که ستمکار و بیداد پیشه بودند، طوفان فرا گرفت. این آیهی شریفه بیانگر این حقیقت است که تنها، دورانی را که نوح در جامعه ی خویش درنگ کرد و مردم را به سوی خدا دعوت نمود، 950 سال بود. حال، عمر او به هنگام بعثت چقدر بوده؟ و پس از طوفان چقدر زیسته است؟ این ها دو دوره ی نامشخص دیگری است که باید به950 سال افزوده شود تا عمر آن پیامبر بزرگ معلوم گردد. در روایتی از امام صادق (علیهالسّلام) آمده است که: نوح علیَ نبینا و آله و علیهالسّلام پیامبر 2300 سال زندگی کرده است. این 2300 سال بدینگونه بود که: 850 سال پیش از بعثت خویش زیست و950 سال به پیام رسانی گذرانید و500 سال هم پس از طوفان و نابودی ستمکاران بود که از کشتی معروف خویش فرود آمد و بنای شهرها و زندگی نوین را نهاد و فرزندان خویش را در شهرها سکونت داد.(6) در روایت دیگری آمده است که نوح علیَ نبینا و آله و علیهالسّلام 2500 سال زیست. به هرحال، روشن است که نوح علیَ نبینا و آله و علیه السّلام این قرنهای طولانی را به خواست خدا و در پرتو ارادهی الهی و قدرت بیکرانش زندگی نموده است. و از حضرت سجّاد (علیهالسّلام) نقل کردهاند که فرمودند: «فی القائم سنّة من نوح و هی طول العمر»؛ (7) در قائم ما خاندان وحی و رسالت، نشان و شیوهای از نوح علی نبینا و آله و علیه السّلام است و آن طول عمر میباشد.
اراده خداوند بر طول عمر آن حضرت :
2ـ و نیز قدرت بی کران خدا در تحقق خواست حکیمانه اش و به فرمان درآوردن طبیعت، در داستان حضرت یونس علی نبینا و آله وعلیه السّلام تجلی پیدا میکند که میفرماید: «اِلتقمه الحوت و هو ملیم فلولا أنّه کان من المُسبحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون»؛ (8) و ماهی دریا او را به کام خود فرو برد، در حالی که مردم ملامتش میکردند. اگر از ستایش گران خداوند نبود، بیتردید تا قیامت در شکم ماهی میماند. و بدینسان از این آیهی شریفه، استفاده میشود که خداوند میتواند در جایی که نه هوایی جریان دارد و نه غذا و نه چیزی از ضروریات زندگی و ادامهی حیات ، انسانی را از مرگحفظ کند و نه تنها او را زنده بدارد ، بلکه از هضم شدن در شکم ماهی و تجزیه شدن در پیکر آن موجود بزرگ دریایی ، طیّ میلیونها سال، حراست و حفاظت کند. اینک! این خدای توانا، آیا قادر نیست که ولیّ خویش را از مرگ محافظت و صدها سال عمر پرافتخار ـ به منظور اهدافی والا به او ـ ببخشاید؟
بنابراین، علاوه بر دلیل علمی و امکان عقلی، اگر ما معتقد به وجود خداوند باشیم باید بگوییم که این مطلب (طول عمر شریف امام مهدی (علیهالسّلام) خواست و اراده الهی است و داشتن عمر طولانی در طول تاریخ برای افراد بسیاری ذکر گردیده است که در این جهان، قرن های طولانی زیستهاند که موّرخین نام آنها را برشمرده(9) و سرگذشت برخی را نیز نوشته اند، همان گونه که برخی از علما در کتاب های خویش، بخش خاصی را به آن اختصاص داده و تحت عنوان سرگذشت کسانی که عمر طولانی داشته اند، به زندگی آنان پرداخته اند و یادآور شده اند که عمر طولانی برای انسان یک پدیدهی عجیب و غریبی نیست ، بلکه در برخی روزگاران یک پدیده ی طبیعی و عادی بوده است.
برخی از عمر درازان :
ما در اینجا نام برخی از آنان را به طور فشرده میآوریم:
1ـ حضرت آدم (علی نبینا و آله و علیه السّلام) که 930 سال در این جهان زندگی کرد.
2ـ حضرت سلیمان (علی نبینا و آله و علیه السّلام) نیز 930 سال زندگی کرد.
3ـ لقمان حکیم، 4000 سال و برخی نیز 400 سال نوشتهاند.
4ـ ربیع بن ضبع، 380 سال.
5ـ شدّاد بن عامر، 900 سال.
6ـ عمربن عامر، 800 سال.
7ـ قس بن ساعده، 600 سال.
8ـ عزیز مصر، 700 سال.
9ـ ریان پدر عزیز مصر، 1700 سال.
10ـ لقمان عادی، 560 سال و امثال آنها که در تاریخ نام آنان ذکر گردیده است و هر کدام صدها سال در این جهان زیستهاند لیکن ما به همان بیان قرآن شریف در داستان نوح علی نبینا و آله و علیه السّلام اکتفا میکنیم که برای هر حقیقت جوی با ایمانی، کافی است. (10)
پی نوشت ها :
1 – کیهان شماره 6718 مورخ 5 دی ماه 1344 ه،ش.
2 – Dr. Alexis Carrel
3 – انسان موجود ناشناخته، صفحه 142.
4 – نیایش، صفحه 22.برای اطلاع بیشتر در این باره به کتاب «دعا بزرگترین نیروهای جهان»؛ نوشتهی دکترفرانک لاباخ و همچنین جزوه«معجزه چیست» نوشته پروفسور لئونیان مراجعه شود.
5 – سوره عنکبوت، آیه 14.
6 – تفسیر برهان، ذیل آیهی شریفه و اکمال الدین، ج2، ص 523.
7 – اکمال الدین، ج1 ، ص322 و 524 ؛ معجم احادیث الامام المهدی علیه السّلام، ج3 ، ص 192.
8 – سوره صافات، آیه 144-142.
9 – جهت اطلاع بیشتر و دقیقتر رجوع شود به: کتاب گرانسنگ «خورشید مغرب» ص 197، تألیف دانشمند ونویسندهی فرزانه معاصر، محمدرضا حکیمی و کتاب «او خواهد آمد» ص 89، همچنین کتاب «امام مهدی (علیه السّلام)حماسهای از نور» از شهید صدر، «نوید امن و امان» و «امامت و مهدویت» از آیت الله صافی، «دیرزیستیحضرت مهدی (علیه السّلام)« از مهدی کامران، «منتظر جهان و راز طول عمر» از سیداحمد علمالهدی، «چند مقاله» ازعلامه طباطبایی، «مهدی علیه السّلام رهبر بزرگترین انقلاب جهان» از حسن شجاعان و «طول عمرامام زمان(علیه السّلام)» از علیاکبر مهدیپور.
10 – برای توضیح بیشتر به: اکمال الدین ج2، ص623 به بعد و بحارالانوار ج 5 ، ص 225 به بعد مراجعه شود.
منبع : پایگاه مطالعات شیعه شناسی
راه اول: دلیل عقلی
دلیل عقلی : آیا عمر طولانی برای امام(علیهالسّلام) یا هر انسانی دیگر امری ممکن است یا محال؟ پیشاز این که به این پرسش پاسخ دهیم، باید گفت که در یک تقسیم بندی عقلی، تمامی امور عالم ازجهت امکان وقوع آن یا محال بودنش به سه دسته تقسیم میگردد:
تقسیم امور عالَم از لحاظ امکان و وقوع و یا محال بودن امر محال
دسته اول: اموری که تحقق آن محال و غیر ممکن است؛ مانند اجتماع نور و ظلمت(تاریکی و روشنایی) در یک نقطه و یک لحظه یا بودن و نبودن فردی در لحظهی واحد در یکمکان. این دسته از امور، اصطلاحاً از مصادیق محال بودن اجتماع نقیضین است.
امور محققالوقوع
دسته دوم: اموری که تحقق آنها ممکن است، و نظربه اینکه طبق یک سلسله علل عادیتحقق مییابد، امور طبیعی و کارهای عادی نامیده میشود؛ مانند بیشتر حوادث و کارهایی که درجهان صورت میگیرد.
امور ممکنالوقوع
دسته سوم: امور و حوادثی که تحقق آنها ممکن است، اما وقوع آنها غیرعادی وغیرمتعارف است؛ مانند شفا یافتن مریض با استمداد معنوی از آفریدگار جهان، یا آسیب ندیدن فردی که از نقطه ای مرتفع سقوط کند! بهترین دلیل بر امکان وقوع اینگونه حوادث، وجود خارجی آنها است؛ بنابراین، میتوان گفت که تحقق بسیاری از امور در عالم، محال نیست و امکان وقوع آن وجود دارد، هرچند که ممکن است تاکنون وقوع نیافته باشد. بهعنوان مثال، بسیاری از اکتشافات و اختراعاتی که در عصر جدید تحقق یافته است، در زمانهای گذشته از امور غیر طبیعی و غیرقابل وقوع تصور میشد؛ اما امروزه با شکوفایی علم از امور عادی و طبیعی تلقی میشود. بنابراین عدم وقوع یک پدیده و متعارف نبودن، دلیل بر محال عقلی بودن آن نیست. ما در این جا برای اثبات مدعای خویش به نقل دو نمونهی مستند از امور غیرطبیعی اکتفا میکنیم.
نمونه اول: یکی از روزنامهها مینویسد: در آلمان یک کودک سه ساله برای تماشای برفی که از آسمان میبارید به بالکن آپارتمان محل سکونت خود رفت؛ بدنش را کمی به خارج خم کرد تا برفها بر روی دستش بریزد، اما ناگهان تعادل خود را از دست داد و از ارتفاع هیجده متری به زمین سقوط کرد. این کودک، که نامش «الیور گونتر» است، پس از سقوط در حالی که گریه میکرد از جای خود برخواست و به طرف خانمی که شاهد سقوط وی از بالکن بود، دوید و تنها ناراحتی کودک اختلال کبد وی بود.
سقوط از ارتفاع هیجده متری و زنده ماندن را میتوان فقط یک معجزه نامید.(1)
نمونه دوم: دکتر الکسیس کارل(2) فیزیولوژیست و زیست شناس بزرگ فرانسوی و برندهی اولین جایزهی نوبل در آمریکا است. وی در یکی از کتابهای خود دربارهی امور خارق عادت و کارهای غیر طبیعی چنین مینویسد: موارد زیادی از مشاهدات ما دربارهی کیفیت معجزه و درمان های غیرطبیعی جمع آوریشده است. اطلاعات کنونی ما دربارهی تأثیر فوری نیایش در شفای امراض، روی شرح حالبیمارانی که از امراض گوناگونی درمان یافتهاند، متکی است. چگونگی معالجه نزد این و آنتفاوت زیادی ندارد؛ اغلب درد شدیدی احساس میکنند ، سپس شفای کامل فرا میرسد و بعد از چند ثانیه و یا چند دقیقه و یا حداکثر چند ساعت زخمها جوش میخورد و علائم بیماری از بین میرود و اشتهای مریض باز میگردد.(3) دکتر نام برده دربارهی همین موضوع در کتاب دیگر مینویسد: واقعیت این گونه شفاها به اثبات رسیده است؛ نیایش گاهی تأثیرات شگفتآوری دارد. بیمارانی بودهاند که تقریباً به طور آنی از دردهایی چون خوره، سرطان و عفونت کلیه و زخمهای مزمن و سل ریوی و … شفا یافتهاند. (4) بنابراین میتوان تصور کرد که بسیاری از امور عالم، که در نگاه نخست محال جلوه میکند، اموری ممکنالوقوع هستند و لزوماً نمیتوان هر پدیدهی غیرعادی را محال ذاتی دانست؛ بهتعبیر اندیشمندان، غیر از پارهای امور انگشتشمار که محال ذاتی هستند، غالب امور امکانتحقق دارند. نگاه به تاریخ علم بیانگر این است که دانشمندان توانستهاند با کوشش خود بسیاریاز اموری را که روزی غیرقابل تصور بود، به واقعیت تبدیل کنند. شاید روزی انسان بتواند درپزشکی و فیزیولوژی به جایی برسد که رمز عمر طولانی را کشف کند. بنابراین نباید ساده اندیشانه تصور کنیم که هر چه امروزه کشف نشده است، امری محال و ناممکن است. البته تاریخ علمامروزه تا حدّ زیادی این تصور را تصحیح نموده است و ما در آینده شاهد وقوع پدیدههایی خواهیم بود که حتی برای ما قابلتصور نیست. بدیهی است عمر طولانی امام مهدی(علیهالسّلام) از امور محال ذاتی و غیرممکن نیست و روزی به عادی و طبیعی بودن آن یقین علمی پیدا خواهیم نمود.
با در نظر گرفتن این قبیل حوادث که نظایر فراوان دارد، بالخصوص در میان پیروان و دوستداران اهل بیت (علیهمالسّلام) جای هیچگونه انکار نیست که امور غیرطبیعی و خارق عادت واقع میشوند، هر چند که برخلاف باورهای رایج میان مردم باشد. اکنون که این موضوع روشنگر گردید میتوان گفت که زندگی یک انسان در مدت هزار سال یا بیشتر، از این نوع است؛ یعنی محال و غیر ممکن نیست، زیرا هیچگونه اصل علمی و عقلی در دست نیست که زندگی و عمر را تا هزار سال یا بیشتر محال و غیرممکن بشمارد. تنها چیزی که در این مورد میتوان گفت این است که زندگی تا این حد غیر طبیعی و خارق عادت است. بنابراین، از آنجا که بهطور کلی وجود امور خارق عادت و غیر طبیعی جای انکار نیست و هیچ گونه دلیل علمی و عقلی هم که طول عمر را تااین حد محال و غیر ممکن بداند ارائه نشده است، از این نظر نمیتوان طول عمر را تا این مدت رد کرد و آن را نپذیرفت. با توضیح فوق، طول عمر امام مهدی«علیهالسّلام» را باید در شمار امور غیرطبیعی به شمار آورد و از این نظر نمیتوان از پذیرفتن و اعتقاد به چنین موضوعی که صرفاً غیرطبیعیاست، سر برتافت.
راه دوم: دیدگاه دینی و قرآنی (دلیل نقلی)
دیدگاه دینی و قرآنی پیرامون طول عمر : هنگامی که مسألهی طول عمر را از دیدگاه قرآن کریم بررسی میکنیم، خواهیم دید بنابر باور ادیان افرادی بودهاند که دارای عمر طولانی بودهاند نمونه هایی از انسانها را مییابیم که خدای جهان آفرین در مورد آنان چنین مقرر فرموده است که قرن های طولانی زندگی کنند و اینجاست که نه تنها طول عمر امام مهدی«علیهالسّلام» یک پدیدهی طبیعی جلوه میکند، بلکه طول عمر انسان های معمولی و عادی نیز یک پدیدهی طبیعی جلوه مینماید. اینک نمونه هایی از قرآن شریف:
1ـ «و لقد ارسلنا نوحاً الی قومه فلبث فیهم الف سنة الاّ خمسین عاماً فأخذهم الطّوفان و هم ظالمون».(5) ما نوح را به سوی قومش فرستادیم، پس او در میان جامعهی خویش، 950 سال درنگ کرد و آنان را به سوی حق و عدالت فراخواند…و آنگاه آن جامعه را در حالی که ستمکار و بیداد پیشه بودند، طوفان فرا گرفت. این آیهی شریفه بیانگر این حقیقت است که تنها، دورانی را که نوح در جامعه ی خویش درنگ کرد و مردم را به سوی خدا دعوت نمود، 950 سال بود. حال، عمر او به هنگام بعثت چقدر بوده؟ و پس از طوفان چقدر زیسته است؟ این ها دو دوره ی نامشخص دیگری است که باید به950 سال افزوده شود تا عمر آن پیامبر بزرگ معلوم گردد. در روایتی از امام صادق (علیهالسّلام) آمده است که: نوح علیَ نبینا و آله و علیهالسّلام پیامبر 2300 سال زندگی کرده است. این 2300 سال بدینگونه بود که: 850 سال پیش از بعثت خویش زیست و950 سال به پیام رسانی گذرانید و500 سال هم پس از طوفان و نابودی ستمکاران بود که از کشتی معروف خویش فرود آمد و بنای شهرها و زندگی نوین را نهاد و فرزندان خویش را در شهرها سکونت داد.(6) در روایت دیگری آمده است که نوح علیَ نبینا و آله و علیهالسّلام 2500 سال زیست. به هرحال، روشن است که نوح علیَ نبینا و آله و علیه السّلام این قرنهای طولانی را به خواست خدا و در پرتو ارادهی الهی و قدرت بیکرانش زندگی نموده است. و از حضرت سجّاد (علیهالسّلام) نقل کردهاند که فرمودند: «فی القائم سنّة من نوح و هی طول العمر»؛ (7) در قائم ما خاندان وحی و رسالت، نشان و شیوهای از نوح علی نبینا و آله و علیه السّلام است و آن طول عمر میباشد.
اراده خداوند بر طول عمر آن حضرت :
2ـ و نیز قدرت بی کران خدا در تحقق خواست حکیمانه اش و به فرمان درآوردن طبیعت، در داستان حضرت یونس علی نبینا و آله وعلیه السّلام تجلی پیدا میکند که میفرماید: «اِلتقمه الحوت و هو ملیم فلولا أنّه کان من المُسبحین للبث فی بطنه الی یوم یبعثون»؛ (8) و ماهی دریا او را به کام خود فرو برد، در حالی که مردم ملامتش میکردند. اگر از ستایش گران خداوند نبود، بیتردید تا قیامت در شکم ماهی میماند. و بدینسان از این آیهی شریفه، استفاده میشود که خداوند میتواند در جایی که نه هوایی جریان دارد و نه غذا و نه چیزی از ضروریات زندگی و ادامهی حیات ، انسانی را از مرگحفظ کند و نه تنها او را زنده بدارد ، بلکه از هضم شدن در شکم ماهی و تجزیه شدن در پیکر آن موجود بزرگ دریایی ، طیّ میلیونها سال، حراست و حفاظت کند. اینک! این خدای توانا، آیا قادر نیست که ولیّ خویش را از مرگ محافظت و صدها سال عمر پرافتخار ـ به منظور اهدافی والا به او ـ ببخشاید؟
بنابراین، علاوه بر دلیل علمی و امکان عقلی، اگر ما معتقد به وجود خداوند باشیم باید بگوییم که این مطلب (طول عمر شریف امام مهدی (علیهالسّلام) خواست و اراده الهی است و داشتن عمر طولانی در طول تاریخ برای افراد بسیاری ذکر گردیده است که در این جهان، قرن های طولانی زیستهاند که موّرخین نام آنها را برشمرده(9) و سرگذشت برخی را نیز نوشته اند، همان گونه که برخی از علما در کتاب های خویش، بخش خاصی را به آن اختصاص داده و تحت عنوان سرگذشت کسانی که عمر طولانی داشته اند، به زندگی آنان پرداخته اند و یادآور شده اند که عمر طولانی برای انسان یک پدیدهی عجیب و غریبی نیست ، بلکه در برخی روزگاران یک پدیده ی طبیعی و عادی بوده است.
برخی از عمر درازان :
ما در اینجا نام برخی از آنان را به طور فشرده میآوریم:
1ـ حضرت آدم (علی نبینا و آله و علیه السّلام) که 930 سال در این جهان زندگی کرد.
2ـ حضرت سلیمان (علی نبینا و آله و علیه السّلام) نیز 930 سال زندگی کرد.
3ـ لقمان حکیم، 4000 سال و برخی نیز 400 سال نوشتهاند.
4ـ ربیع بن ضبع، 380 سال.
5ـ شدّاد بن عامر، 900 سال.
6ـ عمربن عامر، 800 سال.
7ـ قس بن ساعده، 600 سال.
8ـ عزیز مصر، 700 سال.
9ـ ریان پدر عزیز مصر، 1700 سال.
10ـ لقمان عادی، 560 سال و امثال آنها که در تاریخ نام آنان ذکر گردیده است و هر کدام صدها سال در این جهان زیستهاند لیکن ما به همان بیان قرآن شریف در داستان نوح علی نبینا و آله و علیه السّلام اکتفا میکنیم که برای هر حقیقت جوی با ایمانی، کافی است. (10)
پی نوشت ها :
1 – کیهان شماره 6718 مورخ 5 دی ماه 1344 ه،ش.
2 – Dr. Alexis Carrel
3 – انسان موجود ناشناخته، صفحه 142.
4 – نیایش، صفحه 22.برای اطلاع بیشتر در این باره به کتاب «دعا بزرگترین نیروهای جهان»؛ نوشتهی دکترفرانک لاباخ و همچنین جزوه«معجزه چیست» نوشته پروفسور لئونیان مراجعه شود.
5 – سوره عنکبوت، آیه 14.
6 – تفسیر برهان، ذیل آیهی شریفه و اکمال الدین، ج2، ص 523.
7 – اکمال الدین، ج1 ، ص322 و 524 ؛ معجم احادیث الامام المهدی علیه السّلام، ج3 ، ص 192.
8 – سوره صافات، آیه 144-142.
9 – جهت اطلاع بیشتر و دقیقتر رجوع شود به: کتاب گرانسنگ «خورشید مغرب» ص 197، تألیف دانشمند ونویسندهی فرزانه معاصر، محمدرضا حکیمی و کتاب «او خواهد آمد» ص 89، همچنین کتاب «امام مهدی (علیه السّلام)حماسهای از نور» از شهید صدر، «نوید امن و امان» و «امامت و مهدویت» از آیت الله صافی، «دیرزیستیحضرت مهدی (علیه السّلام)« از مهدی کامران، «منتظر جهان و راز طول عمر» از سیداحمد علمالهدی، «چند مقاله» ازعلامه طباطبایی، «مهدی علیه السّلام رهبر بزرگترین انقلاب جهان» از حسن شجاعان و «طول عمرامام زمان(علیه السّلام)» از علیاکبر مهدیپور.
10 – برای توضیح بیشتر به: اکمال الدین ج2، ص623 به بعد و بحارالانوار ج 5 ، ص 225 به بعد مراجعه شود.
منبع : پایگاه مطالعات شیعه شناسی