۱۳۹۳/۰۴/۱۰
–
۱۲۴۱ بازدید
قرآن پیشرفت انسان و اجتماع را چه میداند معیار زندگی انسانها چه چیزی باید باشد؟
1. از نظر قران کریم عوامل گوناگون و متعددی در پیشرفت مادی و معنوی فرد و جامعه دخیل است اما محور اصلی در این ایمان و عمل صالح به معنای گسترده و کامل آن است که ضمان پیشرفت فرد و جامعه است . 2. در قرآن کریم می توان چند اصل را بعنوان عنصر افزایش پیشرفت و ترقی هم در زندگی دنیوی و هم چنین حیات آخروی نام برد که سعی داریم با توجه به آیات قرآن به این عناصر بپردازیم :توکل ،صبر ،شکر، تفکر
توکل
توکل به معنای واگذاری کارها به دیگری هست.در حقیقت کسیکه کاری را باید انجام بدهد اما قادر به انجام دادن آن به خوبی نیست کارهای خود را به دیگری واگذار می نماید.در این نظام خلقت هیچ انسانی قادر نیست موفقیتهای خودش را مستقیما بدست آورد.بلکه در مواقعی چند لازم است تا دیگری را در کار خود سهیم نماید.با این بیان انسان باید بخشی از کارهای را که مطابق با قدرت او نیست به خداوند واگذار نماید.پی حقیقتا توکل به خدا این نیست که انسان کاملا گردن خود را از وضایف مبری کند.بلکه آن چیزهای که مربوط به خداوند می باشد را به عهد خداوند انسان واگذار کند و آن مورادی که مربوط به خود انسان می شود را انسان باید مستقیما به انجام برساند.
خداوند در باره توکل در قرآن می فرماید:
وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا
و او را از جایى که گمان ندارد روزى مى دهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را مى کند؛ خداوند فرمان خود را به انجام مى رساند؛ و خدا براى هر چیزى اندازه اى قرار داده است!65/3
این آیه شریفه به خوبی بیانگر این مطلب هست که توکل نقش بسزایی در پیشرفت و ترقی دارد.و ظهور این آیه در پیشرفت مادی کاملا مشهود است.
تفکر
در خیلی از آیات خداوند امر به تفکر می کند برای عبرت و هدایت و حکمت آموزی
مانند
أَوَلَمْ یَنظُرُواْ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللّهُ مِن شَیْءٍ وَأَنْ عَسَى أَن یَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ
آیا در حکومت و نظام آسمانها و زمین، و آنچه خدا آفریده است، (از روى دقت و عبرت) نظر نیفکندند؟! (و آیا در این نیز اندیشه نکردند که) شاید پایان زندگى آنها نزدیک شده باشد؟! (اگر به این کتاب آسمانى روشن ایمان نیاورند،) بعد از آن به کدام سخن ایمان خواهند آورد؟! س7 آیه185
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابَّ عِندَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لاَ یَعْقِلُونَ
بدترین جنبندگان نزد خدا، افراد کر و لالى هستند که اندیشه نمى کنند. س8 آیه22
وَلَوْ شَاء رَبُّکَ لآمَنَ مَن فِی الأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا أَفَأَنتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُواْ مُؤْمِنِینَ
و اگر پروردگار تو مى خواست، تمام کسانى که روى زمین هستند، همگى به (اجبار) ایمان مى آوردند؛ آیا تو مى خواهى مردم را مجبور سازى که ایمان بیاورند؟! (ایمان اجبارى چه سودى دارد؟!) س 10 آیه 99
حداقل چیزی که ما از این آیات برداشت کنیم اینست که تفکر باعث روشن شدن خیلی از مجهولات و هم چنین باعث یافتن مسیر مناسب برای رشد و ترقی هست.
صبر
در بسیاری از آیات امر به صبر شده و به گونه ای بیانگر این نکته هست که رحمت خداوند به صابران نازل می شود .از این رو صبر عامل موثری برای پیشرفت خواهد بود:
وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ
قطعاً همه شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، و کاهش در مالها و جانها و میوه ها، آزمایش مى کنیم؛ و بشارت ده به استقامت کنندگان! س 2 آیه 155
وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ
و شکیبایى کن، که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد! س 11 آیه115
شکر
در قرآن آیاتی هست که بیانگر این نکته هست که شکر خداوند باعث ازدیاد نعمت می شود بنابر این شکر خداوند یک خاصیت ذاتی در پی دارد و آن هم ازدیاد نعمت هست.اگر بنا باشد که ما با نعمت خداوند رشد داشته باشیم ،شکر باعث زیاد شدن نعمت می شود که رشد و ترقی را متعاقب خواهد بود.خداوند در این باره می فرماید:
مَّا یَفْعَلُ اللّهُ بِعَذَابِکُمْ إِن شَکَرْتُمْ وَآمَنتُمْ وَکَانَ اللّهُ شَاکِرًا عَلِیمًا
خدا چه نیازى به مجازات شما دارد اگر شکرگزارى کنید و ایمان آورید؟ خدا شکرگزار و آگاه است. (اعمال و نیّات شما را مى داند، و به اعمال نیک، پاداش نیک مى دهد.) 147/4
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ
و (همچنین به خاطر بیاورید) هنگامى را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزارى کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسى کنید، مجازاتم شدید است!» 7/14
در قرآن آیا درباره پیشرفت هم آیه ای هست؟
از دو دسته از آیات قرآن می توان در مورد پیشرفت و توسعه استفاده کرد:
1. آیاتی که مستقیما دعوت به پیشرفت می کنند و عوامل پیشرفت انسان در دنیا و آخرت را بیان کرده است:
الف. آیاتی که دعوت به آموختن و دانش اندوزی نموده است؛ مانند این آیه:خدا مقام اهل ایمان و دانشمندان را رفیع می گرداند [1] .
ب. آیاتی که شرط رسیدن به عزت و پیشرفت در دنیا و آخرت را، عمل صالح، کار و تلاش بیان نموده است [2] .
ج. آیاتی که شرط پیشرفت و غلبه بر کفار را، ایمان و اهل کار بودن و سستی و تنبلی نکردن بیان می دارد [3] .
د. آیاتی که آینده نگری را، شرط رسیدن به پیشرفت، معرفی می کند [4] .
که در مجموع این آیات چند شرط برای پیشرفت دنیا و آخرت انسان ذکر شده است، ایمان، آینده نگری، کار و تلاش( عمل صالح)، علم و دانش.
2. آیاتی که به صورت غیر مستقیم دعوت به پیشرفت می کند؛ مانند آیاتی که به نام اعجاز علمی قرآن یاد می شود که در آن به مسائلی اشاره شده که بشریت به واسطه پیشرفت علوم و اکتشافات جدید می تواند به حقیقت آنها پی ببرد؛ بعضی از این آیات را بیان می کنیم:
الف. قرآن و قانون جاذبه:
قرآن مجید بیش از هزار سال قبل از نیوتن، جاذبه زمین را بیان کرده است و می فرماید: خدا آن کس است که آسمان ها کرات آسمانی را با ستون های نامرئی بر افراشت [5] ، حدیثی که ذیل همین آیه از امام رضا (ع) نقل شده حضرت فرمود: آیا خدا نمی گوید بدون ستونی که آن را مشاهده کنید آسمان ها خلق شده اند، راوی می گوید در جواب امام عرض کردم آری، فرمود: بنابراین ستونی وجود دارد اما شما آن را نمی بیننید که قرآن کریم با تعبیر ستون نامرئی از نیروی جاذبه یاد کرده است [6] .
ب. حرکت زمین به دور خود و خورشید:
قرآن کریم هزار سال قبل از گالیله و در زمان حکومت هئیت بطلمیوس بر جهان علمی آن روز، درباره حرکت زمین به دور خورد و خورشید بحث کرده و فرموده است، کوهها را می بینی و چنین می پنداری که آنها ساکن و جامدند در حالی که همچون ابر در حرکت هستند [7] . این آیه با صراحت درباره حرکت کوهها سخن می گوید در حالی که ما همه آنها را ساکن می پنداریم و تشبیه حرکت آن به حرکت ابرها هم اشاره به سرعت است و هم نرمش و آرامش و بی سر و صدا بودن را بیان می کند و اگر می بینیم به جای (حرکت زمین) تعبیر به (حرکت کوه ها) می کند برای این که عظمت مطلب آشکار شود؛ زیرا مسلم است که کوه ها بدون زمین های اطراف خود حرکتی ندارند و حرکت آنها عین حرکت زمین است [8] .
ج. وجود موجودات زنده در کرات:
با آن که بشر به کمک دانش فضایی، در کره ماه گام گذاشته اما وجود موجودت زنده در کرات آسمانی هنوز از مرحله تئوری نگذشته است و تنها با نشانه های زیادی احتمال می دهند که در بعضی از کرات، موجودات زنده ای از قبیل حیوان و یا انسان یافت شود اما قرآن کریم می فرماید: و از نشانه های خدا است آفرینش آسمان ها و زمین و آنچه در آن دو از جنبدگان پراکنده است و او برگرد آوردن آنها، آنگاه که بخواهد توانا و قادر است. [9] و در جای دیگری می فرماید: تمام آنچه در آسمان ها و زمین وجود دارند در بامدادان و شامگاهان خدا را سجده می کنند [10] که ظهور این دو آیه وجود موجودات زنده در کرات آسمانی است [11] .
د. پیدایش آسمان ها و زمین از گازهای انباشته شده
قرآن کریم در این زمینه می فرماید: خدای متعال سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالى که بصورت دود بود [12] .
رسر جیمس دانشمند فلک شناس می گوید: ماده کون از گازهایی که در فضا انتشار دارد آغاز گشته و از تراکم این گازها، سدیم (مه رقیق) پدید آمده است.
دکتر گاموف استاد طبیعی دانشگاه واشنگتن می نویسد: جهان در ابتدای پیدایش مملو از گازهایی بود که در هوا پراکنده بوده است این گازها از نظر تراکم و درجه حرارت به حدی است که تصور آن برای ما امکان پذیر نیست. [13]
پیشرفت از نظر اسلام
در تاریخ اسلام مسلمانان بر اساس انگیزش و هدایتهای قرآنی و دینی مسیر رشد و تعالی را پیمودند و تمدن درخشانی پدید آوردند و جهان غرب را مدیون خود ساختند.
تمام آیاتی که در قرآن کریم درباره علم و دانش است و در آنها دانشمندان و عالمان مورد مدح و تمجید قرار گرفتهاند و به آنها بها و ارزش داده شده، آیاتی که انسانها را به کسب علم و آگاهی ترغیب کرده است همگی گواه دعوت اسلام به پیشرفت و ترقی همه جانبه مادی و معنوی است زیرا پیشرفت در همه عرصهها تنها در سایه علم و دانش امکان پذیر است و آگاهی و علم شرط اساسی ترقی و بالندگی است.
انسانها نیز در جوامع امروزی به پیشرفت علمی و مادی اهمیت زیادی میدهند وهمواره درصدد این موضوع هستند که به پیشرفت در تمامی عرصههای زندگی خود دست پیدا کنند.
از نظر روایات نیز پیشرفت و به روز بودن به معنای درست و معقول آن مورد توجه جدی و فراوان است و در این زمینه روایات بسیاری در منابع ما وجود دارد که تنها به برخی اشاره میشود:
امام صادق(ع) در مورد پیشرفت انسانها فرمودند: آن که پیشرفت را در خود نبیند، به نقصان نزدیکتر است و هر که به نقصان نزدیکتر باشد، مرگ از زندگی برایش بهتر است.[14]
امام حسن مجتبی (ع) میفرماید: چنان برای دنیایت تلاش و فعالیت نما که گویا همیشه زندهای و چنان برای آخرتت کار و کوشش نما مثل اینکه فردا خواهی مرد.[15]
در روایتی از امیرالمومنین (ع) چنین آمده است: فرزندانتان را به زور وادار به پیروی از آداب و رسومتان نکنید زیرا آنها برای دورانی غیر از دوران شما خلق شدهاند. در این حدیث به در نظر گرفتن اقتضائات و آداب و روشها و سلیقههای هر دوران سفارش شده و دلالت میکند که پیشرفت و دستآوردهای هر زمان باید مد نظر باشد و در تربیت فرزندان باید به آن توجه داشت.[16]
برگرفته شده از ahlolbait.blog.ir
پی نوشت:
[1] مجادله، 11.
[2] فاطر، 10.
[3] محمد، 35.
[4] آل عمران، 139.
[5] رعد، 2.
[6] مکارم شیرازی، ناصر، پنجاه درس اصول عقایدی برای جوانان، ص 206 – 207، نسل جوان، 1384 ه ش.
[7] نحل، 88.
[8] مکارم شیرازی، ناصر، پنجاه درس اصول عقایدی برای جوانان، ص 208 – 210.
[9] شوری، 29.
[10] رعد، 15.
[11] موسسه اصول دین، درسهایی از اصول دین، ص 285 – 286، سپهر، بی تا. برای آگاهی بیشتر، نک:
[12] فصلت، 11.
[13] بی آزار شیرازی، عبدالکریم، قرآن و طبیعت، ص 20 – 21، انتشارات بعثت، بی تا. برای آگاهی بیشتر، نک:
[14] الأمالی للصدوق: ص ۷۶۶ ح ۱۰۳۰ / حکمتنامه جوان: ج1 ص48
[15] بحارالانوار، ج44 ،ص238
[16] شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، ج20، ص267
توکل
توکل به معنای واگذاری کارها به دیگری هست.در حقیقت کسیکه کاری را باید انجام بدهد اما قادر به انجام دادن آن به خوبی نیست کارهای خود را به دیگری واگذار می نماید.در این نظام خلقت هیچ انسانی قادر نیست موفقیتهای خودش را مستقیما بدست آورد.بلکه در مواقعی چند لازم است تا دیگری را در کار خود سهیم نماید.با این بیان انسان باید بخشی از کارهای را که مطابق با قدرت او نیست به خداوند واگذار نماید.پی حقیقتا توکل به خدا این نیست که انسان کاملا گردن خود را از وضایف مبری کند.بلکه آن چیزهای که مربوط به خداوند می باشد را به عهد خداوند انسان واگذار کند و آن مورادی که مربوط به خود انسان می شود را انسان باید مستقیما به انجام برساند.
خداوند در باره توکل در قرآن می فرماید:
وَیَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لَا یَحْتَسِبُ وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکُلِّ شَیْءٍ قَدْرًا
و او را از جایى که گمان ندارد روزى مى دهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را مى کند؛ خداوند فرمان خود را به انجام مى رساند؛ و خدا براى هر چیزى اندازه اى قرار داده است!65/3
این آیه شریفه به خوبی بیانگر این مطلب هست که توکل نقش بسزایی در پیشرفت و ترقی دارد.و ظهور این آیه در پیشرفت مادی کاملا مشهود است.
تفکر
در خیلی از آیات خداوند امر به تفکر می کند برای عبرت و هدایت و حکمت آموزی
مانند
أَوَلَمْ یَنظُرُواْ فِی مَلَکُوتِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا خَلَقَ اللّهُ مِن شَیْءٍ وَأَنْ عَسَى أَن یَکُونَ قَدِ اقْتَرَبَ أَجَلُهُمْ فَبِأَیِّ حَدِیثٍ بَعْدَهُ یُؤْمِنُونَ
آیا در حکومت و نظام آسمانها و زمین، و آنچه خدا آفریده است، (از روى دقت و عبرت) نظر نیفکندند؟! (و آیا در این نیز اندیشه نکردند که) شاید پایان زندگى آنها نزدیک شده باشد؟! (اگر به این کتاب آسمانى روشن ایمان نیاورند،) بعد از آن به کدام سخن ایمان خواهند آورد؟! س7 آیه185
إِنَّ شَرَّ الدَّوَابَّ عِندَ اللّهِ الصُّمُّ الْبُکْمُ الَّذِینَ لاَ یَعْقِلُونَ
بدترین جنبندگان نزد خدا، افراد کر و لالى هستند که اندیشه نمى کنند. س8 آیه22
وَلَوْ شَاء رَبُّکَ لآمَنَ مَن فِی الأَرْضِ کُلُّهُمْ جَمِیعًا أَفَأَنتَ تُکْرِهُ النَّاسَ حَتَّى یَکُونُواْ مُؤْمِنِینَ
و اگر پروردگار تو مى خواست، تمام کسانى که روى زمین هستند، همگى به (اجبار) ایمان مى آوردند؛ آیا تو مى خواهى مردم را مجبور سازى که ایمان بیاورند؟! (ایمان اجبارى چه سودى دارد؟!) س 10 آیه 99
حداقل چیزی که ما از این آیات برداشت کنیم اینست که تفکر باعث روشن شدن خیلی از مجهولات و هم چنین باعث یافتن مسیر مناسب برای رشد و ترقی هست.
صبر
در بسیاری از آیات امر به صبر شده و به گونه ای بیانگر این نکته هست که رحمت خداوند به صابران نازل می شود .از این رو صبر عامل موثری برای پیشرفت خواهد بود:
وَلَنَبْلُوَنَّکُمْ بِشَیْءٍ مِّنَ الْخَوفِ وَالْجُوعِ وَنَقْصٍ مِّنَ الأَمَوَالِ وَالأنفُسِ وَالثَّمَرَاتِ وَبَشِّرِ الصَّابِرِینَ
قطعاً همه شما را با چیزى از ترس، گرسنگى، و کاهش در مالها و جانها و میوه ها، آزمایش مى کنیم؛ و بشارت ده به استقامت کنندگان! س 2 آیه 155
وَاصْبِرْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ
و شکیبایى کن، که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نخواهد کرد! س 11 آیه115
شکر
در قرآن آیاتی هست که بیانگر این نکته هست که شکر خداوند باعث ازدیاد نعمت می شود بنابر این شکر خداوند یک خاصیت ذاتی در پی دارد و آن هم ازدیاد نعمت هست.اگر بنا باشد که ما با نعمت خداوند رشد داشته باشیم ،شکر باعث زیاد شدن نعمت می شود که رشد و ترقی را متعاقب خواهد بود.خداوند در این باره می فرماید:
مَّا یَفْعَلُ اللّهُ بِعَذَابِکُمْ إِن شَکَرْتُمْ وَآمَنتُمْ وَکَانَ اللّهُ شَاکِرًا عَلِیمًا
خدا چه نیازى به مجازات شما دارد اگر شکرگزارى کنید و ایمان آورید؟ خدا شکرگزار و آگاه است. (اعمال و نیّات شما را مى داند، و به اعمال نیک، پاداش نیک مى دهد.) 147/4
وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّکُمْ لَئِن شَکَرْتُمْ لأَزِیدَنَّکُمْ وَلَئِن کَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِی لَشَدِیدٌ
و (همچنین به خاطر بیاورید) هنگامى را که پروردگارتان اعلام داشت: «اگر شکرگزارى کنید، (نعمت خود را) بر شما خواهم افزود؛ و اگر ناسپاسى کنید، مجازاتم شدید است!» 7/14
در قرآن آیا درباره پیشرفت هم آیه ای هست؟
از دو دسته از آیات قرآن می توان در مورد پیشرفت و توسعه استفاده کرد:
1. آیاتی که مستقیما دعوت به پیشرفت می کنند و عوامل پیشرفت انسان در دنیا و آخرت را بیان کرده است:
الف. آیاتی که دعوت به آموختن و دانش اندوزی نموده است؛ مانند این آیه:خدا مقام اهل ایمان و دانشمندان را رفیع می گرداند [1] .
ب. آیاتی که شرط رسیدن به عزت و پیشرفت در دنیا و آخرت را، عمل صالح، کار و تلاش بیان نموده است [2] .
ج. آیاتی که شرط پیشرفت و غلبه بر کفار را، ایمان و اهل کار بودن و سستی و تنبلی نکردن بیان می دارد [3] .
د. آیاتی که آینده نگری را، شرط رسیدن به پیشرفت، معرفی می کند [4] .
که در مجموع این آیات چند شرط برای پیشرفت دنیا و آخرت انسان ذکر شده است، ایمان، آینده نگری، کار و تلاش( عمل صالح)، علم و دانش.
2. آیاتی که به صورت غیر مستقیم دعوت به پیشرفت می کند؛ مانند آیاتی که به نام اعجاز علمی قرآن یاد می شود که در آن به مسائلی اشاره شده که بشریت به واسطه پیشرفت علوم و اکتشافات جدید می تواند به حقیقت آنها پی ببرد؛ بعضی از این آیات را بیان می کنیم:
الف. قرآن و قانون جاذبه:
قرآن مجید بیش از هزار سال قبل از نیوتن، جاذبه زمین را بیان کرده است و می فرماید: خدا آن کس است که آسمان ها کرات آسمانی را با ستون های نامرئی بر افراشت [5] ، حدیثی که ذیل همین آیه از امام رضا (ع) نقل شده حضرت فرمود: آیا خدا نمی گوید بدون ستونی که آن را مشاهده کنید آسمان ها خلق شده اند، راوی می گوید در جواب امام عرض کردم آری، فرمود: بنابراین ستونی وجود دارد اما شما آن را نمی بیننید که قرآن کریم با تعبیر ستون نامرئی از نیروی جاذبه یاد کرده است [6] .
ب. حرکت زمین به دور خود و خورشید:
قرآن کریم هزار سال قبل از گالیله و در زمان حکومت هئیت بطلمیوس بر جهان علمی آن روز، درباره حرکت زمین به دور خورد و خورشید بحث کرده و فرموده است، کوهها را می بینی و چنین می پنداری که آنها ساکن و جامدند در حالی که همچون ابر در حرکت هستند [7] . این آیه با صراحت درباره حرکت کوهها سخن می گوید در حالی که ما همه آنها را ساکن می پنداریم و تشبیه حرکت آن به حرکت ابرها هم اشاره به سرعت است و هم نرمش و آرامش و بی سر و صدا بودن را بیان می کند و اگر می بینیم به جای (حرکت زمین) تعبیر به (حرکت کوه ها) می کند برای این که عظمت مطلب آشکار شود؛ زیرا مسلم است که کوه ها بدون زمین های اطراف خود حرکتی ندارند و حرکت آنها عین حرکت زمین است [8] .
ج. وجود موجودات زنده در کرات:
با آن که بشر به کمک دانش فضایی، در کره ماه گام گذاشته اما وجود موجودت زنده در کرات آسمانی هنوز از مرحله تئوری نگذشته است و تنها با نشانه های زیادی احتمال می دهند که در بعضی از کرات، موجودات زنده ای از قبیل حیوان و یا انسان یافت شود اما قرآن کریم می فرماید: و از نشانه های خدا است آفرینش آسمان ها و زمین و آنچه در آن دو از جنبدگان پراکنده است و او برگرد آوردن آنها، آنگاه که بخواهد توانا و قادر است. [9] و در جای دیگری می فرماید: تمام آنچه در آسمان ها و زمین وجود دارند در بامدادان و شامگاهان خدا را سجده می کنند [10] که ظهور این دو آیه وجود موجودات زنده در کرات آسمانی است [11] .
د. پیدایش آسمان ها و زمین از گازهای انباشته شده
قرآن کریم در این زمینه می فرماید: خدای متعال سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالى که بصورت دود بود [12] .
رسر جیمس دانشمند فلک شناس می گوید: ماده کون از گازهایی که در فضا انتشار دارد آغاز گشته و از تراکم این گازها، سدیم (مه رقیق) پدید آمده است.
دکتر گاموف استاد طبیعی دانشگاه واشنگتن می نویسد: جهان در ابتدای پیدایش مملو از گازهایی بود که در هوا پراکنده بوده است این گازها از نظر تراکم و درجه حرارت به حدی است که تصور آن برای ما امکان پذیر نیست. [13]
پیشرفت از نظر اسلام
در تاریخ اسلام مسلمانان بر اساس انگیزش و هدایتهای قرآنی و دینی مسیر رشد و تعالی را پیمودند و تمدن درخشانی پدید آوردند و جهان غرب را مدیون خود ساختند.
تمام آیاتی که در قرآن کریم درباره علم و دانش است و در آنها دانشمندان و عالمان مورد مدح و تمجید قرار گرفتهاند و به آنها بها و ارزش داده شده، آیاتی که انسانها را به کسب علم و آگاهی ترغیب کرده است همگی گواه دعوت اسلام به پیشرفت و ترقی همه جانبه مادی و معنوی است زیرا پیشرفت در همه عرصهها تنها در سایه علم و دانش امکان پذیر است و آگاهی و علم شرط اساسی ترقی و بالندگی است.
انسانها نیز در جوامع امروزی به پیشرفت علمی و مادی اهمیت زیادی میدهند وهمواره درصدد این موضوع هستند که به پیشرفت در تمامی عرصههای زندگی خود دست پیدا کنند.
از نظر روایات نیز پیشرفت و به روز بودن به معنای درست و معقول آن مورد توجه جدی و فراوان است و در این زمینه روایات بسیاری در منابع ما وجود دارد که تنها به برخی اشاره میشود:
امام صادق(ع) در مورد پیشرفت انسانها فرمودند: آن که پیشرفت را در خود نبیند، به نقصان نزدیکتر است و هر که به نقصان نزدیکتر باشد، مرگ از زندگی برایش بهتر است.[14]
امام حسن مجتبی (ع) میفرماید: چنان برای دنیایت تلاش و فعالیت نما که گویا همیشه زندهای و چنان برای آخرتت کار و کوشش نما مثل اینکه فردا خواهی مرد.[15]
در روایتی از امیرالمومنین (ع) چنین آمده است: فرزندانتان را به زور وادار به پیروی از آداب و رسومتان نکنید زیرا آنها برای دورانی غیر از دوران شما خلق شدهاند. در این حدیث به در نظر گرفتن اقتضائات و آداب و روشها و سلیقههای هر دوران سفارش شده و دلالت میکند که پیشرفت و دستآوردهای هر زمان باید مد نظر باشد و در تربیت فرزندان باید به آن توجه داشت.[16]
برگرفته شده از ahlolbait.blog.ir
پی نوشت:
[1] مجادله، 11.
[2] فاطر، 10.
[3] محمد، 35.
[4] آل عمران، 139.
[5] رعد، 2.
[6] مکارم شیرازی، ناصر، پنجاه درس اصول عقایدی برای جوانان، ص 206 – 207، نسل جوان، 1384 ه ش.
[7] نحل، 88.
[8] مکارم شیرازی، ناصر، پنجاه درس اصول عقایدی برای جوانان، ص 208 – 210.
[9] شوری، 29.
[10] رعد، 15.
[11] موسسه اصول دین، درسهایی از اصول دین، ص 285 – 286، سپهر، بی تا. برای آگاهی بیشتر، نک:
[12] فصلت، 11.
[13] بی آزار شیرازی، عبدالکریم، قرآن و طبیعت، ص 20 – 21، انتشارات بعثت، بی تا. برای آگاهی بیشتر، نک:
[14] الأمالی للصدوق: ص ۷۶۶ ح ۱۰۳۰ / حکمتنامه جوان: ج1 ص48
[15] بحارالانوار، ج44 ،ص238
[16] شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید، ج20، ص267