۱۳۹۳/۰۳/۲۶
–
۳۴۸۳ بازدید
لطفا در خصوص سندیت شبهه اسلامستیزان ازدواج پیامبر باریحانة بنت زیدبن عمرو … من بنی النضیر که در غزوۀ بنی قریظه اسیر وکنیز شد، ادعا کردهاند : «او شب روز قتل همسرش به حرمسرای محمّد رفت و دق مرگ شد»!! توضیح دهید.
اسلامستیزان در مورد او می گویند: «او شب روز قتل همسرش به حرمسرای محمّد رفت و دق مرگ شد»!!
برای نشان دادن دروغ بودن این سخن بی سند که مستشرقین مطرح می کنند کافی است که متن یکی از کهنترین سندهای تاریخی، طبقات ابن سعد، جلد هشتم، صفحه 132 و 133 را بخوانیم:
«رسول خدا(ص) ریحانه دختر زید بن عمرو بن حنافة را آزاد فرمود. او را همسری بود که ریحانه را گرامی می داشت و به او محبت می ورزید، ریحانه که زیبا بود می گفت: “پس از او شوهر نخواهم کرد” خود ریحانه می گوید: “…چون رسول خدا از غنایم حق برگزیدن چیزی را داشتند دستور دادند از میان اسیران مرا کنار نهادند و خداوند برای من ارادۀ خیر فرمود و پیامبر مرا به خانۀ ام منذر دختر قیس فرستاد، چند روزی آنجا بودم… آن حضرت نزد من آمدند و من از ایشان سخت آزرم کردم، مرا فراخواندند و برابر خود نشاندند و فرمودند اگر خدا و رسولش را برگزینی رسول خدا تو را برای خود بر می گزیند گفتم آری که خدا و رسولش را بر می گزینم، همینکه مسلمان شدم مرا آزاد کرد و به همسری خویش برگزید”… ریحانه تا بازگشت پیامبر از حجة الوداع در محضر ایشان بود و در آن هنگام درگذشت… ازدواج ایشان در محرم سال ششم هجرت بود…»
پس اوّلاً ریحانه از اینکه سهم پیامبر شده است، دق مرگ نشده است بلکه آنرا برای خود “خیر” دانسته است و البته از سال ششم هجرت تا سال آخر حیات پیامبر هم زنده بوده است و ثانیاً او در شب روزی که همسرش کشته شد به عقد پیامبر در نیامد، بلکه تا زمان اوّلین برخوردش با پیامبر چند روزی را در خانۀ ام منذر ماند و نظر به اینکه ماجرای بنی قریظه طبق تمام تواریخ در سال پنجم هجری رخ داد، و ازدواج در ابتدای سال ششم بود، به احتمال زیاد ایام عده نیز حفظ شده است.
ضمن اینکه به گزارش مغازی واقدی، صفحه 394، او در خانۀ ام منذر ماند تا یک حیض از او گذشت و این نشان می دهد که بین اسیر شدن او تا زمانی که به عقد پیامبر در آمد زمان زیادی وجود داشته است.
ابن سعد، در طبقات، جلد هشتم، صفحه 133 می گوید:
«…ریحانه نسبت به رفتار پیامبر با همسرانش سخت رشک می برد، پیامبر او را طلاق داد و این کار بر او بسیار دشوار آمد و بدون اینکه از جای خود برود، بسیار می گریست، رسول خدا در همان حال پیش او رفت و به او رجوع فرمود…»
اینجا آشکار می گردد که ریحانه نه تنها از ازدواج با پیامبر رنجیده نبوده است، بلکه وقتی بخاطر سوءرفتارش توسّط پیامبر طلاق داده می شود(که این باید از دیدگاه اسلامستیزان آزاد شدن او از دست پیامبر باشد!) به گریه می افتد، و این نشان می دهد که او به پیامبر میل فراوان داشته است و ازدواجش با پیامبر با تمایل خود او بوده است.
همچنین تواریخ بیان می کنند که پیامبر وقتی ریحانه کنیز ایشان شد، از ایشان خواستند مسلمان شود تا او را آزاد گردانیده، به عقد خویش در آورند
(طبقات ابن سعد، ج8، ص133؛ سیره ابن هشام، ص382)
و این امر نشان می دهد که پیامبر از سر شهوت به او نمی نگریستند که اگر چنین بود وقتی او کنیز ملکی حضرت محمّد(ص) امکان نزدیکی با او وجود داشت.
نیز روشن شد که وی ابتدا اسلام آورد و اینکه این مستشکلین گفته اند که ایمان و اسلام نیاورده است مطلبی است باطل و دروغ.
لازم به ذکر است که اسناد بر سر اینکه او به عقد پیامبر در آمد یا فقط کنیز ملکی بود، اختلاف دارند، ولی همه قبول دارند که پیامبر به ریحانه پیشنهاد دادند که آزاد شود و به ازدواج ایشان در بیاید، ولی اسنادی که می گویند او کنیز ملکی باقی ماند، می گویند که او از پیامبر خواست که همچنان کنیز پیامبر باقی بماند و گفت:«ای رسول خدا برای من و شما راحتتر است که در ملک شما باشم.»
(مغازی واقدی، ص394)
پس اینجا می بینیم که او خودش نخواسته است که آزاد شود و خواسته کنیز پیامبر باقی بماند، در حالی که پیامبر امکان آزاد شدن را برای او باقی گذاشته است.
با این حساب از دو حال خارج نیست: یا باید بگوییم که ریحانه از اینکه کنیز باشد راضی بوده است که خب جای اعتراضی برای مخالفین اسلام نیست، و یا باید بگوییم از کنیز بودن ناراضی بوده است که لذا باید روایاتی که مربوط به ازدواج او با پیامبر و عشق او به آن حضرت را نشان می دهد، را بپذیریم.
به هر حال آنچه که مسلم است این است که وی با اختیار اسلام آورده و با اختیار به کنیزی یا همسری پیامبر اکرم(ص) در آمده است.