خانه » همه » مذهبی » جوهر مُهر فتنه‌گری پاک نشده است!!

جوهر مُهر فتنه‌گری پاک نشده است!!


جوهر مُهر فتنه‌گری پاک نشده است!!

۱۳۹۳/۰۳/۲۴


۱۰۱ بازدید

جوهر مُهر فتنه‌گری پاک نشده است

دکتر شبیر فیروزیان: رهبر معظم انقلاب در سخنرانی هفته گذشته خود در حرم امام خمینی (ره) فرمودند قدرت و اقتدار ناشی از انتخاب مردم محترم و پذیرفته شده است و هیچ کس نباید در مقابل آن سینه سپر کند که اگر کرد این کار او نامش فتنه است، اشاره ایشان به فتنه سال ۸۸ درحالی که این روزها نیز در سالگرد وقوع آن هستیم نگارنده را برآن داشت تا به تحلیلی قرآنی از این حادثه بپردازد که در عین تلخی برکات و خیرات فراوانی نیز برای نظام اسلامی به همراه داشت.

جوهر مُهر فتنه‌گری پاک نشده است

دکتر شبیر فیروزیان: رهبر معظم انقلاب در سخنرانی هفته گذشته خود در حرم امام خمینی (ره) فرمودند قدرت و اقتدار ناشی از انتخاب مردم محترم و پذیرفته شده است و هیچ کس نباید در مقابل آن سینه سپر کند که اگر کرد این کار او نامش فتنه است، اشاره ایشان به فتنه سال 88 درحالی که این روزها نیز در سالگرد وقوع آن هستیم نگارنده را برآن داشت تا به تحلیلی قرآنی از این حادثه بپردازد که در عین تلخی برکات و خیرات فراوانی نیز برای نظام اسلامی به همراه داشت.

اگر بخواهیم تحلیلی قرآنی از فتنه سال 88 ارائه دهیم، یکی از مناسب ترین آیات در این زمینه آیات مربوط به ماجرای «افک»(به معنای دروغ و تهمت) در سوره مبارکه نور است.

خلاصه داستان این است که منافقین برای تخریب شخصیت پیامبر اسلام(ص) و ترغیب مسلمانان به عدم تبعیت از ایشان، به یکی از همسران ایشان که به هنگام بازگشت از جنگ از کاروان جا مانده بود و به کمک یکی از صحابه به مدینه آورده شده بود، تهمت روابط نامشروع زدند و این دروغ را در سطح جامعه اسلامی گسترش دادند تا اعتماد مردم به نظام اسلامی پیامبر را خدشه دار کنند. به دنبال این ماجرا، آیاتی بر پیامبر اکرم(ص) نازل شد که تأمل در جزئیات آنها بسیار عبرت انگیز است. البته تذکر این نکته ضروری است که هرچند این آیات شریفه در پی وقوع ماجرای معروف به «افک» نازل شده است، اما نباید آیات قرآن مربوط به آن و هشدارهای خداوند را منحصر به همان واقعه دانست. بلکه هر افک و دروغ و تهمتی که در جامعه اسلامی توسط فتنه گران و منافقین ترویج می شود و هدف از اشاعه آن نیز ضربه به نظام اسلامی و رهبر آن است تا از چشم مردم بیفتد و بدین وسیله اعتماد مردم به نظام سلب شود، در دایره شمولیت این آیات شریفه قرار می گیرد. خداوند در ابتدا خطاب به کلیت جامعه اسلامی می فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ جاؤُ بِالْإِفْکِ عُصْبَةٌ مِنْکُمْ لا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَکُمْ بَلْ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ لِکُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اکْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَ الَّذِی تَوَلَّى کِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذابٌ عَظِیمٌ؛ مسلّماً کسانى که آن تهمت عظیم را عنوان کردند گروهى (متشکّل و توطئه گر) از شما بودند امّا گمان نکنید این ماجرا براى شما بد است، بلکه خیر شما در آن است آنها هر کدام سهم خود را از این گناهى که مرتکب شدند دارند و از آنان کسى که بخش مهمّ آن را بر عهده داشت عذاب عظیمى براى اوست!»(نور/11)

کلمه «افک» در اصل به معنای هر چیزى است که از وجهه اصلى اش که شایسته آن است منحرف شود؛ و در این آیه شریفه به معنای «دروغ» است.(مفردات الفاظ قرآن؛ص79) همچنین کلمه «عصبه» در لغت به معنای جماعتی متعصب، متشکّل و یاری کننده یکدیگر است. (مفردات الفاظ قرآن؛ص568)

حال با توجه به معنای دو لغت یاد شده، علامه طباطبایی در ذیل بخش اول این آیه – «إِنَّ الَّذِینَ جاؤُا بِالْإِفْکِ عُصْبَةٌ مِنْکُمْ»- می فرماید: «معناى آیه این است که کسانى که این دروغ را تراشیدند- با توجه به اینکه الف و لام در «الإفک»، الف و لام عهد است- جماعت معدودى از شما هستند، که با هم تبانى و ارتباط دارند. و این تعبیر]«عصبة»[ خود اشاره است به اینکه این تهمت توطئه اى در کار بوده، مبنى بر اینکه این دروغ را بتراشند، و آن را اشاعه هم بدهند، تا قداست و نزاهت رسول خدا (ص) را لکه دار ساخته، و او را در میان مردم رسوا سازند.»(المیزان؛ج15،ص90)

بنابراین منافقین با اجماع و تعصب و با کمک رساندن به یکدیگر، دروغی را در جامعه بر علیه رهبر جامعه اسلامی ترویج دادند تا از اعتبار او بکاهند. حال، خداوند در ادامه خطاب به جامعه مؤمنین می فرماید گمان نکنید که بروز این ماجرا برای جامعه اسلامی شرّ است، بلکه برآیند آن خیر بوده و به فرموده علامه طباطبایی، خیریّت آن نیز در این است که اهل ضلالت و فساد در آن جامعه شناخته شوند، تا جامعه نسبت به وضع آنها بصیرت پیدا کند، و براى اصلاح این اعضاى فاسد دست به اقدام بزند.

خداوند در آیه بعد به توبیخ کسانی پرداخته است که وقتی این دروغ را شنیدند، آن را رد نکردند و نظام اسلامی را از آن مبرّا ندانسته اند: «لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بِأَنْفُسِهِمْ خَیْراً وَ قالُوا هذا إِفْکٌ مُبِینٌ؛ آیا سزاوار این نبود که شما مؤمنان زن و مردتان چون از منافقان چنین بهتان و دروغها را شنیدید حسن ظنتان درباره یکدیگر بیشتر شده و گویید این دروغى است آشکار؟!»(نور/12)

دلیل بر اینکه مؤمنین باید در فتنه هایی که در آنها دروغی به نظام اسلامی نسبت داده می شود، حسن ظن داشته باشند و آن دروغ را نپذیرند، این است که فتنه گران هیچ شاهد و مدرکی برای اثبات حرفشان ارائه ندادند: «فَإِذْ لَمْ یَأْتُوا بِالشُّهَداءِ فَأُولئِکَ عِنْدَ اللَّهِ هُمُ الْکاذِبُونَ؛ پس زمانیکه شاهدانی برای اثبات این مسئله نیاوردند، آنان در پیشگاه خدا دروغگویانند!»(نور/13)

خداوند در آیه 15 نیز به توبیخ کسانی می پردازد که این دروغ را بدون فکر و تحقیق، پذیرفتند و آن را زبان به زبان منتشر ساختند و این کار را سبک شمردند: «إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِکُمْ وَ تَقُولُونَ بِأَفْواهِکُمْ ما لَیْسَ لَکُمْ بِهِ عِلْمٌ وَ تَحْسَبُونَهُ هَیِّناً وَ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ عَظِیمٌ؛ به خاطر بیاورید زمانى را که این شایعه را از زبان یکدیگر مى گرفتید، و با دهان خود سخنى مى گفتید که به آن یقین نداشتید و آن را کوچک مى پنداشتید در حالى که نزد خدا بزرگ است!»(نور/15)

علامه طباطبایی علت بزرگ بودن این عمل نزد خداوند را دو چیز می دانند؛ اول اینکه نفس بهتان و افترا به افراد دیگر، عملی است قبیح و دوم اینکه این تهمت، تهمت به یک شخص معمولی نیست، بلکه تهمت به پیامبر اسلام(ص) است؛ وشیوع «افک» در باره آن جناب در میان مردم باعث مى شود که آن حضرت در جامعه رسوا گشته و امر دعوت دینی اش تباه شود.

بنابراین تا اینجا معلوم شد، تهمتی که نه برای اثبات آن شاهد و مدرکی ارائه شده است و نه علم به صحت آن وجود دارد، نباید پذیرفته شود؛ علاوه بر اینکه این، تهمتی به نظام اسلامی و رهبر جامعه اسلامی است که وظیفه الهی هدایت مردم به بهشت را بر عهده دارد، نه تهمت به فردی معمولی.

این مسئله، یعنی حفظ اعتبار و قداست نظام اسلامی نزد مردم، آن قدر مهم است که خداوند بار دیگر افراد اشاعه دهنده این دروغ را مورد توبیخ قرار داده و می فرماید: «وَ لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ قُلْتُمْ ما یَکُونُ لَنا أَنْ نَتَکَلَّمَ بِهذا سُبْحانَکَ هذا بُهْتانٌ عَظِیمٌ. یَعِظُکُمُ اللَّهُ أَنْ تَعُودُوا لِمِثْلِهِ أَبَداً إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ؛ چرا هنگامى که آن را شنیدید نگفتید: «ما حق نداریم که به این سخن تکلّم کنیم خداوندا منزّهى تو، این بهتان بزرگى است»؟! خداوند شما را اندرز مى دهد که هرگز چنین کارى را تکرار نکنید اگر ایمان دارید!»(نور/17-16)

فتنه گران سال 88 نه برای اثبات دروغ تقلب در انتخابات مدرکی ارائه دادند و نه به قانون نظام اسلامی احترام گذاشتند و علی رغم اینکه بارها در زبان اظهار اطاعت از ولی فقیه می کردند، اما زمانیکه رهبری برخلاف خواسته آنها، حکم به صحت انتخابات کردند از اطاعت او سرباز زدند. جالب اینکه خداوند در آیات دیگری از همین سوره مبارکه از منافقینی یاد می کند که صرفاً در زبان اظهار اطاعت از رهبر حکومت اسلامی می کنند اما هنگامی که از آنها خواسته می شود، تا در اختلافات به قانون تن دهند و حرف حاکم اسلامی را فصل الخطاب قرار دهند، از آن روی می گردانند و تنها زمانی به حکم رهبری احترام می گذارند که به نفعشان حکم صادر شود: «وَ یَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ أَطَعْنا ثُمَّ یَتَوَلَّى فَرِیقٌ مِنْهُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِکَ وَ ما أُولئِکَ بِالْمُؤْمِنِینَ. وَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ إِذا فَرِیقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ. وَ إِنْ یَکُنْ لَهُمُ الْحَقُّ یَأْتُوا إِلَیْهِ مُذْعِنِینَ؛ آنها(منافقان)مى گویند: «به خدا و پیامبر ایمان داریم و اطاعت مى کنیم!» ولى بعد از این ادّعا، گروهى از آنان رویگردان مى شوند آنها (در حقیقت) مؤمن نیستند! و هنگامى که از آنان دعوت شود که بسوى خدا و پیامبرش بیایند تا در میانشان داورى کند، ناگهان گروهى از آنان رویگردان مى شوند! ولى اگر حق داشته باشند (و داورى به نفع آنان شود) با سرعت و تسلیم بسوى او مى آیند!»(نور/49-47)

خداوند درباره علت این کار منافقان چند احتمال را بصورت سؤال توبیخی بیان می کند؛ آیا این افراد دلشان بیمار است: «أَفِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ»، ویا نسبت به حقانیت اسلام و انقلاب دچار تردید شده اند: «أَمِ ارْتابُوا»، و یا اینکه می ترسند قانون نظام اسلامی و یا رهبر جامعه اسلامی عدالت را در حق آنان رعایت نکند: «أَمْ یَخافُونَ أَنْ یَحِیفَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَ رَسُولُهُ». و در پایان به علت اصلی اشاره می کند و می فرماید علت اصلی هیچ یک از اینها نیست، بلکه ظلم پیشگی آنهاست: «بَلْ أُولئِکَ هُمُ الظَّالِمُونَ»(نور/50)

فتنه گران سال 88 ، مصداق بارز افرادی هستند که طبق این آیه شریفه با یک برنامه ریزی تشکیلاتی («عصبة»)و برای سلب اعتماد مردم به نظام و رهبری، به نظام اسلامی «افک» وارد کردند («إِنَّ الَّذِینَ جاؤُا بِالْإِفْکِ عُصْبَةٌ مِنْکُمْ») و حاضر به ارائه سند و مدرک نشدند («فَإِذْ لَمْ یَأْتُوا بِالشُّهَداءِ» ) و هرچند در زبان اظهار اطاعت از رهبری می کردند (وَ یَقُولُونَ آمَنَّا بِاللَّهِ وَ بِالرَّسُولِ وَ أَطَعْنا) اما زمانیکه نتیجه انتخابات به ضررشان شد، از حکم ایشان روی گردانیدند (وَ إِذا دُعُوا إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ لِیَحْکُمَ بَیْنَهُمْ إِذا فَرِیقٌ مِنْهُمْ مُعْرِضُونَ) و تنها زمانی به حکم رهبری و قانون نظام اسلامی تن می دهند که حکمی به نفعشان صادر شود: «وَ إِنْ یَکُنْ لَهُمُ الْحَقُّ یَأْتُوا إِلَیْهِ مُذْعِنِینَ».

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد