تعادل در رفتار_تعادل در احساس و عواطف_تعقل
۱۳۹۳/۰۳/۱۰
–
۵۹۵ بازدید
بسم الله.سلام علیکم.بین تعقل و احساسات و عواطف چگونه تعادل ایجاد کنیم؟یا بهتر و جامع تر بگم بین رفتارهایمان چگونه تعادل را ایجاد کنیم؟
با سلام؛ عقل و احساس دو امر هم عرض نیستند که نیازمند تعادل باشند بلکه هر کدام کارویژه ای دارند که می بایست سرجای خود بنشینند و طبق آن عمل کنند. احساسات و امیال و عواطف موتور محرکه ما برای انجام عمل هستند و عقل مدیر و مدبر است. عقل است که تشخیص می دهد چه باید کرد و چه نباید کرد. چه صحیح است و کدام ناصحیح. اما امیال اگ وجود نمی داشت هیچ عملی انجام نمی شد زیرا برای انجام هر عمل باید میل و شوقی وجود داشته باشد تا مقتضی انجام آن عمل گردد.
با تقویت عقل احساسات سر جای خود می نشینند و روش تقویت عقل هم علم آموزی و رعایت تقوا است. یکی فهم نظری شما را تقویت می کند و دومی تدبیر عملی شمار را رشد می بخشد. سعی در رعایت تقوا(به معنای اینکه گناه را کنار بگذاریم و واجبات خود را انجام دهیم) کم کم در انسان قوه ای ایجاد می کند که انسان هر کاری بخواهد می تواند انجام دهد. یعنی به قول معروف زورش به خودش می رسد. زیرا معمولا ما می دانیم درست و غلط کدام است اما امیال غریزی و لذت جویی نمی گذارند درست را انجام داده و از غلط اجتناب کنیم.
نتیجه آنکه با تمرین تقوا عقل رشد کرده و کم کم هر میلی را سرجای خود می نشاند و در این حال است که تعادل مطلوب ایجاد شده است. هر تعادل دیگری که بر محور خداپرستی نباشد تعادل نیست بلکه وجود انسان را به هم می ریزد. انسان فطرتاً بر اساس گرایش توحیدی سرشته شده است و روش تنظیم اعمال و رفتارهای او نیز همین است که او را به همان محور وجودیش باز گردانیم. البته با این نسخه همه مانند هم نمی شوند و قرار هم نیست که اینگونه شود. برخی درون گرایند و برخی شخصیتی برون گرا دارند. برخی بیشتر اهل ذکرند و برخی اهل فکر و … . هر کسی را خدا به نوعی آفریده و نمی خواهد انسان ها مانند ماشین ها قالب ریزی شوند. با خدا محوری انسان خودش می شود نه مانند کس دیگری. گرچه الگوی نهایی همه ما اهل بیت علیهم السلام هستند.
موفق باشید.
با تقویت عقل احساسات سر جای خود می نشینند و روش تقویت عقل هم علم آموزی و رعایت تقوا است. یکی فهم نظری شما را تقویت می کند و دومی تدبیر عملی شمار را رشد می بخشد. سعی در رعایت تقوا(به معنای اینکه گناه را کنار بگذاریم و واجبات خود را انجام دهیم) کم کم در انسان قوه ای ایجاد می کند که انسان هر کاری بخواهد می تواند انجام دهد. یعنی به قول معروف زورش به خودش می رسد. زیرا معمولا ما می دانیم درست و غلط کدام است اما امیال غریزی و لذت جویی نمی گذارند درست را انجام داده و از غلط اجتناب کنیم.
نتیجه آنکه با تمرین تقوا عقل رشد کرده و کم کم هر میلی را سرجای خود می نشاند و در این حال است که تعادل مطلوب ایجاد شده است. هر تعادل دیگری که بر محور خداپرستی نباشد تعادل نیست بلکه وجود انسان را به هم می ریزد. انسان فطرتاً بر اساس گرایش توحیدی سرشته شده است و روش تنظیم اعمال و رفتارهای او نیز همین است که او را به همان محور وجودیش باز گردانیم. البته با این نسخه همه مانند هم نمی شوند و قرار هم نیست که اینگونه شود. برخی درون گرایند و برخی شخصیتی برون گرا دارند. برخی بیشتر اهل ذکرند و برخی اهل فکر و … . هر کسی را خدا به نوعی آفریده و نمی خواهد انسان ها مانند ماشین ها قالب ریزی شوند. با خدا محوری انسان خودش می شود نه مانند کس دیگری. گرچه الگوی نهایی همه ما اهل بیت علیهم السلام هستند.
موفق باشید.