خانه » همه » مذهبی » شنیدن صدای زن

شنیدن صدای زن


شنیدن صدای زن

۱۳۹۳/۰۲/۱۶


۳۶۰ بازدید

چرا شنیدن صدای زن حرمت دارد؟

انسان ها در نهاد خویش به صداى خوش میل دارند و گوش دادن آن نیز موجب تلطیف روح انسان مى شود. اما گاهى همین نعمت خدادادى مفاسدى را به همراه دارد. بدیهى است که در چنین مواردى خواندن یا گوش دادن آن نه تنها مطلوب نیست بلکه حرمت هم خواهد داشت. صداى زیباى زنان، براى مردان انگیزش شهوانى داشته و مفاسدى را به دنبال خواهد داشت. بدیهى است که در چنین موردى براى جلوگیرى از مفاسد و در واقع جلوگیرى از سوء استفاده از این نعمت در اسلام، محدودیت هایى وضع شده است. پس این محدودیت ها نه تنها خلاف عقل نیست بلکه کاملاً مطابق عقل است؛ زیرا از نعمت داده شده، استفاده صحیح نمى شود و در جهت خلاف حکمت از آن بهره گرفته مى شود.شایان توجه است که در حرمت موسیقى، ترانه هاى غنایى و طرب انگیز و لهوى، میان زن و مرد تفاوتى نیست. آهنگ بیان کلمات نیز مهم است؛ لذا اگر قرآن را نیز به شکل غنا و طرب انگیز بخوانند حرام است.
البته صداى مردان با زنان تفاوت دارد، صداى مردان به طور مشخص از صداى زنان بم تر است و صداى زنان مهیّج است. مردان از سه سطح تقابلى، زیر و بمى آهنگى برخوردارند، در حالى که زنان داراى چهار سطح اند و این خود سبب مى شود که به راحتى احساسات و عواطف گوناگون را ابراز و دیگران را تحت تأثیر قرار دهند. 1
از آنجا که آستانه دید و شنوایى مردان به جنس مخالف حسّاس است؛ از این رو محدودیت هاى شدیدترى در خواندن و حتى صحبت کردن براى زنان قرار داده شده است.
قرآن کریم، براى همسران پیامبر توصیه مى کند که جدى و خشک و معمولى سخن گویند و با تعابیر تحریک آمیز که گاه کشش خاصى دارد صحبت نکنند، مبادا که افراد، مریض القلب به فکر شهوت بیفتند:
«یا نِساءَ النَّبِیِّ لَسْتُنَّ کَأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیْتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلاً مَعْرُوفاً» ؛2
«اى همسران پیامبر، شما مانند هیچ یک از زنان [دیگر ]نیستند، اگر سر پروا دارید، پس به ناز سخن مگویید تا آنکه در دلش بیمارى است طمع ورزد، و گفتارى شایسته گویید».
از این آیه پیداست، اسلام در مسایل مربوط به عفّت عمومى سخت گیر و موشکاف است محدودیت هایى که در این باب هست براى حفظ سلامتى روحى و معنوى زن است که مستلزم سلامت مرد و در نتیجه سلامت همه جامعه
مى باشد و مراعات نکردن این حدود، نه تنها سلامت معنوى زن؛ بلکه، سلامت معنوى همه جامعه را تهدید مى کند.
از نکات یاد شده، معلوم مى شود. حتّى بر فرض اینکه معلومات و تحقیقات ما درباره موسیقى به حدّى رسید که اثبات کردیم موسیقى بر دو نوع مشروع و غیرمشروع (لهوى) تقسیم مى گردد، باز هم باید در حرکت انسان در مرز این دو نوع احتیاط کنیم، زیرا جاذبیت موسیقى – به ویژه همراه با صداى زن – همواره رو به سوى منطقه ممنوعه مى باشد. 3
پی نوشت ها:
1 . سید هادى حسینى، فصلنامه کتاب نقد، ش 17، ص 168.
2 . احزاب 33، آیه 32.
3 . محمدتقى جعفرى، موسیقى از دیدگاه فلسفى و روانى، مؤسسه علامه جعفرى و انتشارات تهذیب، چاپ اول، 1380، ص 151.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد