خانه » همه » مذهبی » وسواس فکری با محتوای توهین به مقدسات

وسواس فکری با محتوای توهین به مقدسات


وسواس فکری با محتوای توهین به مقدسات

۱۳۹۳/۰۱/۲۴


۱۱۸۲۶ بازدید

با سلام پسری ۲۴ ساله هستم با ته مایه مذهبی . من به مدت ده ساله که وسواس فکری توهین به مقدسات داشتم . الان در حال درمان توسط روانشناس هستم . بهتر شدم یعنی اون توهین های اجباری قطع شده .
تازگی ها یه وسواس دیگه گریبانمو گرفته و اون اینه که اگه اسم همسرم اسم معصومین باشه من باید احترام اسمشو نگهدارم و اگه حرفی بهش بزنم و به اون اسم صداش کنم نعوذ باله به اون معصوم توهین کردم . خیلی داره عذابم میده . از طرفی
از اینکه این فکر به ذهنم رسیده خیلی احساس گناه می کنم .احساس می کنم حب اهل بیت از دلم کم شده . چرا من نمی تونم از بند این اجبارها رها بشم و مثل بقیه مردم زندگی کنم .
دختر مورد علاقم اسمش اسم مقدسی بود که به این خاطر از ازدواج باهاش صرف نظر کردم .
تصمیم گرفتم با دختری که اسمش اسم معصوم باشه ازدواج نکنم دیگه .
اصلا دیگه شک دارم که این فکراختیاری به ذهنم اومده یا نه ؟
اگر امکان داره راهنماییم کنید .
با تشکر .

  با سلام و سپاس از اینکه مرکز ما را برای پاسخ و راهنمایی برگزیده اید، پرسشگر گرامی، من ابتدا مشکل وسواس فکری با محتوای توهین به مقدسات را از چهار جنبه مورد بررسی قرارمی‌دهم. و سپس به سوالات بعدی شما پاسخ می‌ دهم.
1-   جنبه مذهبی و شرعی و اینکه آیا بخاطر این افکار  گناهی به شما تعلق می گیرد یا نه. زیرا امکان دارد نگرانی شما بخاطر تعلق احتمالی گناه برای داشتن اینگونه افکار باشد .
2-   جنبه روانشناختی این مشکل که مراد از آن تحلیل روانشناختی مشکل فوق است.
3-   جنبه آسیب شناسی روانی مشکل فوق، بدین معنی که مشکل شما در کدام دسته از اختلالات روانی قرار می گیرد. و برای درمان آن باید چه اقداماتی انجام داد.
4-     جنبه مداخلات درمانی برای حل مشکل فوق
1-   در مورد جنبه دینی مشکل، باید عرض نمایم که گناه و ثواب بر اعمال اختیاری ما تعلق می گیرد نه آنچه را که خارج از اختیار  ما است، و افکاری از این دست که ما در روانشناسی، نام افکار وسواسی اجباری بر آن می نهیم، خارج از اراده و اختیار ما بذهن وارد می شوند و لذا گناهی در قبال آنها به ما تعلق نمی گیرد. و بخاطر همین است که وقتی شخصی به حضور پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و اله و سلّم  می آید و می گوید که هنگام نماز توهین های بسیار زشتی نسبت به خدا در ذهن من می آید، که بسیار ناراحتم می کند، چکار کنم پیامبر می فرماید: حساسیتی نسبت به آمد و رفت این افکار نشان نده و خودت را بخاطر آنها سرزنش نکن زیرا این افکار را شیطان در  دل تو خظور می دهد تا  ذهن تو را  به آنها مشغول سازد تا از یاد خدا باز بمانی و لذا اینگونه افکار در حقیقت متعلق به شیطان است نه متعلق به تو . پس باکی از آن نداشته باش.
2-   اما در تحلیل روانشناختی مشکل شما باید عرض نمایم که، کارل گوستاو یونگ از روانشناسان برجسته و مذهبی است، ایشان در تحقیقات گسترده ی فرا فرهنگی که در طی سالیان طولانی انجام داده به این نتیجه رسیده است که  در سرشت انسان باکسهایی تعبیه شده است که او نام آنها را کهن الگو و یا صور نخستین(آرکی تایپ) می نامد. هر یک از این صورتها نقش خاصی را در تکامل و یا انحطاط انسان بازی می کنند، ایشان معتقد است که کهن الگویی به نام سلف( self ) درسرشت انسان وجود دارد که نماینده خدا در وجود انسان است و او را بسوی خوبیها فرا می خواند و کهن الگویی به نام شادو( shado ) وجود دارد که نماینده شیطان در وجود انسان است و در بزنگاههای خاصی که اوضاع بر وفق مراد او باشد انسان را بسوی امور ناخوشایند فرامی خواند. حال وقتی ما سخن گرانسنگ پیامبر اکرم صلوات الله علیه و آله و سلّم را با این دید نگاه کنیم در می یابیم که افکار منفی پیش گفته، مربوط به تلقینات شادو است و لذا منسوب به ما نیست و گناهی از این جهت بر ما بار نمی شود، یونگ معتقد است که اینگونه کارهای شادو همیشه در سیستم روانی انسان وجود خواهد داشت و  روش مقابله با اینگونه افکار اینست که کافی است انسان به خاستگاه این افکار که دامان شادو است توجه داشته باشد و فقط همین توجه باعث می شود که این کونه افکار از تاریکی ترسناک خارج شوند و  انسان وقتی بداند که این افکار از کجا نشات می گیرد دیگر نگرانی وی در قبال آنها بسیار کاهش می یابد. پر واضح است که وقتی ماه مبارک شروع می‌شود انسان گامی بیش از معمول به سوی خدا و معنویت برمی دارد لذا شادو این وضعیت را برنمی و  شروع به ایجاد اختلال در وضعیت معنوی ایجاد شده می نماید.
3-   و اما در مورد آسیب شناسی مشکل فوق باید عرض نمایم که مشکل شما وسواس فکری است، توضیح اینکه وسواس از جمله ی اختلال های اضطرابی است یعنی ریشه ی آن به اضطراب باز می گردد و معادل انگلیسی آن obssession است، ولی برخی معتقدند که وسواس معادل خوبی برای این واژه نیست زیرا نقطة مرکزی در آنچه که به نام وسواس مشهور است «گیردادن» است و بهتر است که معادل واژة فوق را «گیر دادن» بدانیم زیرا گیر دادنِِ «بیمارگونه» و غیر عادی، ویژگی مشترک تمام انواع و اقسام وسواس است.
    وسواس از نظر محتوا، در یک تقسیم بندی کلی به سه قسم تقسیم می شود1- وسواس فکری که محتوایش فکری است؛ در این قسم شخص به گیردادن های فکر خود که بصورت اجباری دائما تکرار می شوند و شخص را راحت نمی گذارند مبتلا می شود. یعنی یک فکر خاصی بدون اراده او و بصورت آزار دهنده ای در ذهن او تکرار می شود و شخص را بیچاره می سازد که اگر فرد اقدام به درمان آن نکند این اختلال پیشرفت کرده و حتی امکان دارد شخص را به حد جنون برساند. این قسم خود به چندین دسته تقسیم می شود مثل وسواس تکرار اعدا در ذهن و وسواس تکرار یک جمله در ذهن و……….. 2- وسواس عملی که محتوایش عمل است، در این قسم شخص به طور ناخود خواسته مبادرت به تکرار یک عمل می کند، مثلا درب خانه را قفل می‌کند و بعد از اینکه چند قدم  از خانه دور شد دوباره باز می‌گردد و قفل درب را باز بینی می‌کند و دوباره بعد از چند ثانیه باز می گردد و همین کار را تکرار می کند.که این قسم نیز به دسته های مختلفی همانندوسواس دقت وسواس شستوشو وغیره تقسیم می شود. 3- وسواسی که محتوایش فکری عملی است، گاهی دو قسم ذکر شده؛ باهم ترکیب شده و قسم سومی به نام وسواس فکری و عملی که در اصطلاح روانشناسی علامت اختصاری آن OCD ( obsession compulsion disorder ) به معنی اختلال وسواس فکری وعملی می باشد، درست می کنند. در این قسم شخصی که دچار وسواس فکری است،  برای رهایی از فشارهای افکاری که  بصورت آزاردهنده ای در ذهن او  تکرار می‌شوند و دست از سر او برنمی دارند؛ به تکرار یک عمل روی می آورد تا آن فکر مزاحم دمی او را راحت بگذارد. مثلا فکری در ذهن شخص که به او می گوید دستت نجس است، دائما و به صورت آزار دهنده ای تکرار می شود و شخص برای رهایی دست خود را می شوید و چون دوباره آن فکر بطور ناخواسته ای تکرار می شود شخص دوباره برای رهایی شستن دست خود را تکرار می کند و دائما این عمل تکرار می شود.
4-     در مورد درمان باید عرض نمایم که معمولا وسواس یک مبنای زیست شناختی( biological ) دارد، در این صورت شخص مبتلا به وسواس و بویژه در نوع شدید آن، باید ابتدا به یک متخصص اعصاب و روان (روان پزشک) مراجعه نماید تا  با شروع درمان بوسیله دارو تا حدی بتواند بر خود مسلط شود و بعد از آن مداخلات روان درمانی و رفتار درمانی برای بهبود وضیت شخص مبتلا به وسواس شروع می شود. تکنیکهای کنترل و توقف فکر و غرقه سازی بهترین و متداول ترین روش برای درمان انواع وسواس می باشد ولی همانطور که گفته شد در وسواسهای شدید ابتدا باید درمان دارویی صورت پذیرد. و برای مقابله با وسواس فکری تکنیکهایی مانند بازداری اندیشه، جابجایی اندیشه و آموزش مواجهه صحیح با افکار مزاحم، و مقابله با تصاویر ذهنی مزاحم وجود دارد که در صورت نیاز به استفاده ازآنها باید با مشاورین مراکز مشاوره تماس گرفت. زیرا حضور مشاورِ رواندرمانگر در اجرای این تکنیکها و دست کم آموزش آنها ضروری می باشد.
  بهر حال من در اینجا به برخی از راهکارهای مقابله  با وسواس فکری اشاره می نمایم:
تکنیک اول استفاده ازتنش زدایی (ریلکسیشن) است، با توجه به اینکه ریشه ی وسواس فکری اضطراب است و تنش زدایی ضد اضطراب است، آموزش و بکار گیری این تکنیک می تواند در کاهش اضطراب و در نتیجه کاهش نشخوار فکری شما اثر تاثیر زیادی داشته باشد، پژوهشگران در پژوهشهای خود پیرامون این تکنیک کاربردی که در سایتهای مختلف قابل روئیت است، اثبات کرده اند که بکار گیری این تکنیک در بسیاری از موقعیتهای اضطراب زای زندگی تاثیر بسزایی در کاهش اضطراب دارد، این محققان در منابع به حدود سی وپنج مشکلی که با بکار گیری این تکنیک برطرف می شود اشاره کرده اند. شما می توانید با مراجعه به یکی از مراکز مشاوره و روان درمانی نسبت به آموزش یکی از روشهای آن اقدام نمایید. من در زیر به برخی از مشکلاتی که با این تکنیک می توان برآنها غلبه کرد برای شما برمی شمرم.
الف- سردرد ناشی از انقباض عضلات جمجمه، سردرد های مزمن تنشی به دلیل تنش بیش از حد در عضلات اسکلتی سر و گردن آغاز می شوند و آموزش تنش زدایی تدریجی در تقلیل سردرد تنشی اثر غیر قابل انکاری دارد.
ب- میگرن که به عنوان ضربان یک جانبة سردرد(فقط در یک قسمت از سر)  که از درئن و یا اطراف چشمها آغاز می شود تعریف شده و اغلب بوسیلة یک بو، دل بهم خوردگی، تهوع، و….برانگیخته می‌شود و گاهی توام با روان بی اشتهایی، حالت تهوع، استفراغ کج خلقی، حساسیت، اختلال بینایی است. البته بیمارانی که تمرین منظم خانگی داشته اند رضایت خیلی بیشتری از کاهش سردردها داشته اند.
پ- تقلیل اضطراب و درمان انواع هراسها مانند هراس از گربه،  حساسیت زدایی نظامدار یکی از اصلی ترین شیوه های درمانگری در انواع هراس است و تنش زدایی یکی از مولفه های اصلی این روش به حساب می آید.
  ت- با کاهش اضطراب به دنبال تنش زدایی، بخاطر کم شدن دفاع های ایمنی بدن که در حالت اضطراب براه می افتند، تحمل ما در تحمل تنیدگها افزایش می یابد.
ث- تقلیل رگه های اضطرابی و تظاهرات اضطرابی زنان بار دار
ج- درمان اضطراب امتحان
چ-تقلیل اضطراب کودکانی که در مدرسه دچار اضطراب مفرط شده اند.
ح-تقلیل عوامل اضطرابی شخصیت مانند، تنش عصبی، ضعف من، اضطراب پارانویا گونه، نداشتن تصویر روشن از خود،و….
خ- درمان فشار خون، آرامش با افزایش سرم k+ در خون رابطه مثبت و معنی دار دارد و k+ نیز با سلامت روانی رابطة مثبتی دارد و تنش زدایی با کاستن از ضربان قلب باعث افزایش این سرم در خون می شود.
د- درمان بی خوابی و اختلالهای مربوط به خواب. (تنش زدایی بدنی به این افراد کمک می کند که بسرعت بخواب روند.)
ذ- روش مقابله ای در بیماران مبتلا به سرطان و نیز تقلیل برانگیختگی این بیماران هنگام شیمی درمانی
ر- درمان و پیشگیری از عود و رشد بیماریهای روان- تنی
ز- بهبود بیماریهای تنی روان‌زاد
ژ- کاهش ناراحتی هاو تنیده گی‌های ناشی از بیماریهای قلب و عروق
ط- تقویت حافظه( بهبود فرآیند ضبط، باز شناسی، و اندوزش اطلاعات)
ظ- تغییر و تقلیل رگه های اضطرابی شخصیت
ع-کنترل و غلبه بر لکنت زبان
غ- تقلیل حملات صرع
ف- بهبود کودکان مبتلا به فزون کنشی
ق- درمان بیماران مبتلا به آسم
ک- تقلیل دردهای مربوط به قاعدگی
گ- کاهش اسپاسمهای عضلانی در بیماران مبتلا به فلج مغزی
ل- بهبود تمرینهای ورزشی و دستیابی به استعدادهای کامل خود در ورزش
م- بهبود عملکردهای اجرایی و فعالیت های شغلی
ن- افزایش اعتماد به نفس در برخورد های اجتماعی
  ریلکسیشن انواع و اقسامی دارد که یکی از راحترین آنها روش ریلکسیشن خوزه سیلوا است، ، بدین ترتیب که در جای خلوتی روی صندلی راحتی بنشینید تمام چیزهایی که به بدن شما فشار وارد می آورد   مثل ساعت گردنبند کمربند و…   از خود جدا سازید تنفس شکمی عمیق بکشید و بعد از شمارش تا 8 آنرا به آرامی   از بینی خارج سازید بعد از اینکه سه بار اینکار را کردید چشمانتان آرام   را ببندید و آنگاه از 25 به آرامی شروع به شمارش معکوس نمایید و به تنفس عمیق دیافراگمی ادامه دهید آنگاه بعد از رسیدن به صفر( که حدود بیست دقیقه طوال می کشد،   نفس عمیقی بکشید و چشمانتان را به آرامی   باز کنید دو هفته اول روز دو الی سه بار اینکار را بکنید بعد از عدد   50 شروع کنید بعد 75   بعد عدد 100 در حین انجام تمریت تمرکز خود را از روی عدد برندارید و همواره روی آنها زوم نمایید. بعد از مدتی احساس خواهید نمود اضطراب از وجود شما رخت بربسته است البته اگر این تمارین را زیر نظر یک رواندرمانگر انجام دهید بهتر است، در اثناء این عملیات باید آنچه را که باعث اضطراب شما می شود را بطور محسوسی بذهن آورید تا تدریجا ذهن شما نسبت به موضوع مصونیت پیدا کند و دیگر از آن پریشان نگردد.
   روش دیگر ریلکسیشن اینست که در محل آرامی که حتی الامکان صدای مزاحم یا مسئله آزار دهنده ای وجود نداشته باشد خیلی راحت دراز بکشید و فقط به کاری که در حال انجام آن هستید توجه داشته باشید. همین طور که دراز کشیده اید و تنفس عمیق دیافراگمی می کشید کم کم چشمان خود را ببنیدید و بر عضلات انتهایی بدنتان که انگشتان پاها هستند تمرکز کنید و به آرامی آنها را شل کنید و هرگونه انقباضی را از بین ببرید کم کم آرامش عضلانی را منتشر کرده و سعی کنید عضلات و مفاصل کف پا سپس مچ ها و همینطور به تدریج ساقین، زانوها، عضلات ران ، نشیمنگاه، شکم ،سینه و…. همینطور تا چشمها و ابروها وپوست سر را در انبساط کامل عضلانی فرو ببرید این تمرین از لحظه شروع تا آرامش همه اعضای بدن حداقل باید 5 الی 10 دقیقه طول بکشد پس از رسیدن به نقطه انتهایی بدن که پوست سر است دقایقی را در این حالت سپری کنید وسپس خیلی آرام و با طمانینه با گشودن چشمها و حرکات خیلی آرام و کوچک از این حالت سرشار از آرامش خارج شوید، در صورت تمایل می توانید حین انجام تمرین یک فایل صوتی  آرامش بخش را بطور همزمان گوش کنید به شرطی که موجب بهم خوردن تمرکز و آرامشتان نشود. این تمرین را چند روز متوالی و در نوبتهای دلخواه انجام پس از چند روز که این تمرین را بصورت متوالی و روزی حد اقل دو بار انجام دادید قطعا آثار آن را در آرامش روانی خود مشاهده خواهید کرد البته به محض مشاهده آرامش آنرا قطع نکنید و به تمرین ادامه دهید.
2- دومین راهکار پیشنهادی ما در خصوص مشکلتان استفاده از تکنیک انحراف فکر است، این تکنیک به این صورت انجام می پذیرد که یک کش دور مچ خود بیندازید و وقتی چنین فکری به ذهنتان آمد این کش را گرفته و رها کنید و سپس یک عدد پیچیده مثل 958354را در ذهن خود مجسم کنید و هفت تا  هفت تا از آن کم کنید تا به کوچکترین عدد غیر قابل تقسیم برسید. این تکنیک بخاطر اینست که مکانیزم ذهن طوری است که در یک آن نمی تواند به دونقطه توجه کند و وقتی شما توجه جدی خود را به عدد فوق جلب می کنید توجه ذهن از آن موضوع قبلی برگرادنه میب شود. و تدریجا می آموزد که مدیریت افکار را خود بعهده بگیرد و به افکار مزاحم اجازه حضور ندهد. 
3- پیشنهاد دیگر ما استفاده از تکنیک تاخیر فکر است یعنی شما برای آمدن اینگونه فکرها بذهنتان وقتی تعیین کنید و وقتی این افکار خواستند به ذهنتان وارد شودند به آنها بگویید که بروند و در فلان ساعتی که به آنها اختصاص داده اید بیایند و تدریجا با گذشت ایام این ساعات را محدود تر کنید. فلسفه ی این تکنیک بر اینست که شما سازنده ی افکارتان هستید و بنابراین ارباب و صاحب اختیار انها محسوب می شوید و در واقع آنها نوکر شما هستند و شما صاحب اختیار آنها می باشید ولی در وسواس فکری آنها تبدیل به ارباب می شوند و جای شما را می گیرند و شما به نوکری آنها در می آیید و آنها براحتی به شما امر و نهی می کنند که این امری بسایر منفی و مشمئز کننده و بدور از عزت و غیرت انسانی است! و لذا ما با این تکنیک می خواهیم شما را به جایگاه اصلی خویش برگرانیم و دوباره شما را اختیار دار و رییس افکارتان کنیم تا آنها طبق اراده و میل شما و با اجازه ی شما بیایند و بروند نه اینکه هر وقت دلشان خواست بیایند و هر وقت دلشان خواست بروند. هدف اصلی ما آموزش مدیریت افکار تان به شما است. تا با قاطعیت تمام به مدیریت آنها بپردازید و به آنها بگویید که ذهن من طویله نیست که سرتان را بیاندازید پایین و بدون اجازه بیایید و بروید بل ذهن من ستاد فرماندهی است که همه چیز آن روی نظم و نظام است و حتی پشه هم برای پریدن  در آن باید  از من مجوز بگیرد!
4- سومین پیشنهاد ما در این خصوص استفاده از تکنیک توقف فکر است یعنی وقتی شما قدرت کافی در کنترل و مدیریت افکار خود پیدا کردید می توانید براحتی دستور توقف به آنها بدهید و با ضرب مهر ورود ممنوع بر روی آنها، برای هیشه آنها را از ورود به ذهنتان محروم سازید.
5- تکنیک دیگر تبدیل فکر است یعنی وقتی این افکار به ذهنتان می آید به یک قدم قبل از آمدن این فکر به ذهنتان فکر کنید به این معنی که به این فکر کنید که به چه چیزی فکر می کردید که این فکر به ذهنتان آمد و وقتی آن را پیدا کردید دو باره به این فکر کنید که چه چیزی این فکر را بذهنتان آورد و همین طور سلسله وار عمل نمایید و در مورد فکری قبل از فکر دیگر فکر کنید؛ تا به سرچشمه نهایی برسید، بزودی خواهید دید که استفاده از این روش قدرت مدیریتی زیادی به شما برای کنترل افکارتان می دهد.
6- ازجمله کارهایی که شما می توانید برای رهایی از وسواس‌تان به آن متوسل شوید مشغول کردن خودتان به کارهای اجتماعی و ورزش و تفریحات جمعی است، تا آنجا که می‌توانید از تنهایی بپرهیزید و خود را به کارهای مختلف مشغول کنید تا افکار وسواسی فرصت پیدا نکنند که به ذهن شما وارد شوند.
  برای مطالعة درسهای‌تان هرگز در خانه و یا در اتاق خلوت نکنید سعی نمایید که تمام مطالعاتتان در کتابخانه باشد.
7- با کارهای مختلف به تقویت ارادة خود بپردازید تا بتوانید به برخی از کارهایی که بصورت اجباری انجام می دهید یک نه بزرگ بگویید.
8- به برخی از آثار و پیامدهای زشت و سوء وسواس فکر کنید و ببینید که این کارهای زشت و بی دلیل چگونه شما را پیش خانواده، دوستان و آشنایان خوار و خفیف کرده است.
9- و همیشه این ذکر را با توجه به معنی آن بر زبان و قلب خود جاری کنید که:«بِسم الله و بِالله، تَوکَلتُ علی الله، اعوذُ بِالله السمیعُ العلیم مِن الشیطانِ الرجیم.
10- توجه برگردانی فعال: به صورت ارادی به چیزی توجه کنید که مثبت است. پژوهش ها نشان داده اند افرادی که از این شیوه استفاده می‌کنند، طول مدت افسردگی آنها خیلی کمتر از کسانی ست که از شیوه‌ی مقابله‌ با نشخوار فکری استفاده می‌کنند.
11- با در پیش گرفتن فعالیت ذهنی دیگری موقتا از آن حالت کناره گیری کنید: شما می‌توانید به بازی های فکری بپردازید. تلویزیون ببینید. یک فایل صوتی بشنوید که مستلزم به کارگیری فکر شماست. تلفن را بردارید و به دوستان و فامیل زنگ بزنید. خلاصه فقط ذهنتان را بی دلیل و یا با هر چیز کوچکی مشغول به هرچیزی کنید غیر از آن فکر منفی.
12- قلم و کاغذ به دست گیرید و همگی افکار منفی خود را بنویسید: نوشتن بار سنگین افکار فکری را سبک کرده و گاه با خواندن نوشته ها ممکن است شما را به خنده یا شگفتی از افکار غیرمنطقی خود وادارد. در عین حال وقتی فکرتان را نوشتید راحت تر می‌توانید آن را بررسی کنید و خطاهایش را شناسایی نمایید.
13- دست زدن به یک فعالیت: افراد در حالت افسردگی حوصله‌ی هیچ کاری ندارد و دچار نوعی کندی و رکود هستند. با دست زدن به یک فعالیت که شما را در حالت برانگیختگی قرار دهد می‌توانید از حالت نشخوار فکری فاصله بگیرید. ورزش فعالیتهای اجتماعی، پرهیز از تنهایی، پرهیز جدی از بیکاری زیرا فکر زائد مال وقت زاید است، سرزدن به خویشان و دوستان، تعمیر و به اصطلاح ور رفتن با وسایلی که علاقه به تعمیر آنها دارید، ساختن وسایل الکترونیکی ساده، همه و همه از فعالیتهایی هستند که می تواندد از انحراف فکر شما به سوی افکار نشخواری جلو گیری نمایند.
14-  اگر این حالت در شما بسیار قوی است و واقعا با تکنیکهای یاد شده از پس آن بر نمی آیید ابتدا به یک متخصص اعصاب و روان(روانپزشک) مراجعه نمایید تا وی با تجویز چند قرص ساده به کنترل اضطراب شما بپردازد و بعد از یکی دو هفته که از مصرف قرصها گذشت و شما اندکی برخود مسلط شدید راهکارهای گفته شده را پی گیری نمایید تا درمان کامل گردد.
15-  از آنجا که معمولا افکار مزاحم در تنهایی به ذهن افراد وارد می شود، حتی المقدور در مکان های خلوت و تنهایی به مدت زیاد اجتناب کنید و حتی سعی کنید مطالعات خود را در کتابخانه یا قرائت خانه های عمومی انجام دهید.
16- هرگاه احساس تنهایی کردید، با دیگران ارتباط برقرار کنید.
17- ارتباط خود را با افراد با نشاط و شاد و اجتماعی بیشتر کنید و از گوشه گیری بپرهیزید.
18- اوقات فراغت خود را به ورزش مخصوصا ورزش های دسته جمعی ، مطالعه، کارهای هنری و… بگذرانید.
19- برای اوقات شبانه روز خود جدولی تهیه کنید و کارها و فعالیت های شبانه روزی خود را در آن یادداشت نموده و سعی نمایید که زمان خالی نداشته باشید. البته برنامه های تدوین شده باید متناسب با توانایی های جسمی و روانی شما باشد.  این جمله ی طلایی را بیاد داشته باشید که: وسواس از فکر زاید ناشی می شود و فکر زاید مال وقت زاید است لذا با مشغول کردن خود به فعالیتهای مختلف وقت زاید برای خود باقی نگذارید.
20- تقویت اعتماد به نفس و توجه شدید به ارزش ها: هر قدر اعتماد به نفس بیشتر شود، اضطراب های ناشی از وسواس های فکری کاهش می یابد.
21- غیر منطقی بودن این افکار را به خود یادآوری کنید و سعی کنید ذهن خود را به امر دیگری متمرکز کنید البته استفاده از جملات مثبت جایگزین هم موثر است.
22- در هنگام مواجه شدن با این افکار  میتوانید از ذکر لاحول و لاقوه الا بالله العلی العظیم استفاده کنید.
23- هر روز به خودتان تلقین کنید که من قادرم افکار وسواسی ام را کنار بگذارم زیرا تلقین هم از راههای مبارزه با افکار منفی است و وسواس فکری نیز چیزی جز یک فکر منفی مزاحم نیست.
24- اگر در محیط های خاصی دچار این افکار میشوید، سعی کنید از این محیط ها دوری کنید.
25- به افکار مزاحم توجه نکنید و نسبت به آنها بی اعتنا باشید.
26- عجولانه تصمیم نگیرید زیرا ممکن شکست بخورید و شکست هم زمینه وسواس را بیشتر میکند.
27- هنگام تصمیم گیری ها تردید نکنید.
و باید بدانید درمان وسواس فکری نیاز به حوصله و صبر و پشتکار شما دارد و در مواقعی هم نیاز به یک مشاور و روان شناس می باشد که بهبودی شما را تسریع کند.
  پرسشگر گرامی راه رهایی از دام وسواس تمرین و ممارست است بر آنچه که تقدیم شد و بدون تمرین عملی هرگز نخواهید توانست توفیقی در مقابله با وسواس خود بدست آورید. در ضمن همانطور که عرض شد وسواس ریشه در اضطراب دارد و لذا استفاده از تکنیک ریلکسیشن بطور مداوم می تواند راهکار خوبی برای مقابله با ریشه وسواس باشد.
فرموده اید:« چرا من نمی تونم از بند این اجبارها رها بشم و مثل بقیه مردم زندگی کنم » طبق نظر روانشناسان روانتحلیلگر و روانپویشی، وسواس شخص مربوط به وهله ها رشدی ای است که شخص عمدتا در دروران کودکی از تولد تا شش سالگی طی می کند که اگر شخص برخی از این فازها را درست طی نکند در بزرگسالی به وسواس دچار می شود. و اگر مشکل به طور اساسی با مراجعه به یک روانتحلیل گر حل نشود  دائما وسواس وی از یک موضوع روی موضوع دیگر شیفت می کند لذا به نظر می رسد با توجه به عودها و شیفتها ی مکرر وسواستان بهتر آنست که در این خصوص به یک روانتحلیل گر با تجربه نیز مشورت نمایید تا علت ریشه ای وسواستان شناسایی و نسبت به انحلال آن اقدام گردد تا شاهد تبدیل وسواستان از شکلی به شکل دیگر نباشید.      

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد