حاکمیت سیاسی غیر معصوم در قرآن؟
۱۳۹۲/۱۲/۲۵
–
۵۲۶ بازدید
با سلام و تحیت و تشکر از مکاتبه شما با این مرکز
جریان جناب طالوت و اعطای ملک به ایشان در قرآن کریم در آیه ی ۲۴۷ سوره بقره بیان شده است:«وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً قالُوا أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ »
تفسیر نمونه آیه ی فوق را چنین معنا نموده است:
جریان جناب طالوت و اعطای ملک به ایشان در قرآن کریم در آیه ی 247 سوره بقره بیان شده است:«وَ قالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً قالُوا أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنا وَ نَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ وَ لَمْ یُؤْتَ سَعَةً مِنَ الْمالِ قالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاهُ عَلَیْکُمْ وَ زادَهُ بَسْطَةً فِی الْعِلْمِ وَ الْجِسْمِ وَ اللَّهُ یُؤْتِی مُلْکَهُ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ واسِعٌ عَلِیمٌ »
تفسیر نمونه آیه ی فوق را چنین معنا نموده است:
« و پیامبرشان به آنها گفت: خداوند (طالوت) را براى زمامدارى شما مبعوث (و انتخاب) کرده است، گفتند: چگونه او بر ما حکومت کند، با اینکه ما از او شایسته تریم، و او ثروت زیادى ندارد؟! گفت: خدا او را بر شما برگزیده، و او را در علم و (قدرت) جسم، وسعت بخشیده است. خداوند، ملکش را به هر کس بخواهد، مى بخشد، و احسان خداوند، وسیع است، و (از لیاقت افراد براى منصب ها) آگاه است. »(تفسیر نمونه، ج 2، ص: 229)
در پاسخ به سوال حضرتعالی باید گفت بنابر دیدگاه مفسران بزرگ در تفاسیری مانند تفسیر المیزان، تفسیر مجمع البیان و تفسیر نمونه؛ ملک جناب طالوت ، علاوه بر فرماندهی نظامی و لشکری، شامل زمامداری و پادشاهی و حاکمیت – یا به تعبیر شما سیاسی – نیز می شده است.
تفسیر نمونه ذیل آیه ی فوق چنین می نویسد:
« مطابق این آیه انتخاب طالوت به عنوان زمامدارى و فرماندهى لشکر بنى اسرائیل از سوى خدا بوده و … ضمنا از تعبیر ملکا چنین بر مى آید که طالوت، تنها فرمانده لشکر نبود بلکه زمامدار کشور هم بود » تفسیر نمونه، ج 2، ص: 237
در ترجمه تفسیر شریف المیزان نیز در توضیح و تفسیر آیات فوق ملک به پادشاهی و سلطنت معنا شده است :
«طالوت نه از خاندان سلطنت بود، و نه از خاندان نبوت، و به همین جهت گفتند: او کجا و سلطنت کجا؟ خود ما سزاوارتر به سلطنت هستیم تا او، چون هم از دودمان نبوتیم و هم از دودمان سلطنت، و خدایى که ما را شایسته چنین افتخارى دانسته، چگونه راضى مى شود آن را به دیگرى انتقال دهد» ترجمه المیزان، ج 2، ص: 434
و در پاسخ به بخش دوم سوال شما باید گفت اگر مقصودتان این باشد که در قرآن کریم اشخاص دیگری را نیز به این عنوان مطرح نموده باشد – یعنی غیر معصومی که خداوند به طور مستقیم پادشاهی یا همان حاکمیت و سلطه را به وی عطا کرده باشد –باید گفت این موضوع نیازمند پژوهشی دقیق است. هر چند وجود یک نمونه نیز برای اثبات حاکمیت سیاسی غیر معصوم واجد شرایط الهی کافی است.
اما اگر منظورتان صرف اتصال زمامداری غیر معصوم – ولو با واسطه و توسط انتصاب معصوم – به خداوند باشد باید گفت تمام کسانی که توسط معصومین علیهم السلام به زمامداری جامعه ی اسلامی منصوب می شدند را می توان صاحبان ملک الاهی دانست. به عنوان مثال به اعتقاد ما ولایت فقیه در عصر غیبت به خاطر انتصاب فقها به ولایت توسط ائمه ی معصومین علیهم السلام مشروعیت پیدا کرده و بنابراین می توان فقیه جامع الشرایطی را که حاکمیت جامعه ی اسلامی را بر عهده دارد صاحب حاکمیتی دانست که از سوی خداوند – به واسطه معصوم – به وی اعطا شده است و به همین دلیل حق اعمال ولایت و حکومت بر جامعه ی مسلمین را دارا می باشد.
با تشکر از مکاتبه ی شما با این مرکز، منتظر سوالات بعدی شما هستیم
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره ی مباحث مرتبط می توانید به منابع زیر مراجعه نمایید:
راه و راهنما شناسی در قرآن، آیت الله مصباح یزدی، انتشارات موسسه آموزشی، پژوهشی امام(ره)
ولایت فقیه، هادوی تهرانی، انتشارات خانه خرد