۱۳۹۲/۱۲/۱۴
–
۴۴۷۵ بازدید
پروژه دین نوین جهانی چیست؟
دین نوین جهانی را باید بخشی از پروژه نظم نوین جهانی و برگرفته از آموزه های پساساختارگرانه ی متفکران و استراتژیست های پست مدرن غرب دانست. این ایده که تحت عناوینی چون دین واحد جهانی و سازمان ادیان متحد در حال رشد است، بسیار نو پا بوده و در واقع به بازار داغ فرهنگی سال های آینده تعلق دارد. پیش بینی می شود با تمهیدهای رسانه ای تدارک شده در سال های آتی جریان فرهنگی مرتبط با این ایده به سرعت گسترش یابد و محصولات متنوع تصویری و مکتوب مرتبط با آن به بازارهای فرهنگی سراسر دنیا سرازیر شود. تئوری دین نوین جهانی از پیچیدگی قابل توجهی برخوردار است که تشخیص آن و اتخاذ تدبیر مناسب در برابر آن را مشکل می سازد. پروژه دین نوین جهانی برخلاف آنچه که شاید از عنوان آن به ذهن متبادر شود به دنبال از میان بردن تمام ادیان و معرفی یک دین جدید و واحد جهانی نیست. با این حال مکانیسم پروژه دین نوین جهانی به نحوی است که سبب می شود اصول عقاید و آموزه های متافیزیکی مشترکی مورد پذیرش پیروان تمام ادیان قرار گیرد و پیروان تمامی ادیان و حتی افراد لائیک و غیر دینی همگی زندگی خود را بر اساس این آموزه ها تنظیم نمایند. به این ترتیب در عین حال که در ظاهر هیچ یک از ادیان مورد تعرض قرار نگرفته است، آموزه های عقیدتی مشترکی در مناطق مختلفِ فرهنگی و مذهبیِ زمین حاکم خواهد شد. تحقق این هدف، از پیش نیازهای غیر قابل چشم پوشیِ آن چیزی است که نظم نوین جهانی نامیده می شود. 1. جهان یک مجموعه واحد وهماهنگ است و من جزئی از این مجموعه هستم.2. یک روح مقدس در همه اجزا جهان جریان دارد.
3. اجزای جهان اعم از درختان، دریاها و خشکی ها، حیوانات و عناصر گوناگون روح مقدس جهان را در خود دارند و تعادل خود را از آن روح کسب می کنند. به دیگر عبارت روح مقدس ساری در اجزا جهان، تعادل و هماهنگی جهان را تضمین می کند.
4. روح مقدس جهان در وجود تک تک انسان ها نیز حضور دارد.
5. روح مقدس جهان وجود متشخص ندارد. او شعور مطلقی است که در جهان جاری است. او نمی شنود و متأثر نمی شود. نقش او ایجاد تعادل است. چه درخواستی باشد و چه نباشد تعادل انجام می شود. عشق و نفرت که از مظاهر تأثر است در او راه ندارد. آنچه مهم است تعادل است.
6. روح مقدس آهنگ هستی را می نوازد و حرکت اجزا جهان اعم از همه جانداران، رقص و توازنی متناسب با آهنگ نواخته شده از سوی اوست.
7. راز سعادت انسان هماهنگ شدن با ملودی طبیعت ذی شعور است. شناخت طبیعت و همراه شدن با آن کلید خوشبختی است. انسان در صورت هماهنگی با طبیعت و نظم موسیقائی جهان پس از مرگ نزد روح مقدس باز می گردد، چرا که جان او ودیعه ای از جانب اوست. جانِ رفته، در چرخه تکرار شونده هستی در کالبدی جدید به جهان و طبیعت باز می گردد. این چرخه همواره ادامه دارد. حیات در پس حیات است و جاودانگی حق مسلم همه است.
8. روح مقدس تعادل را تضمین می کند. گاهی برای تعادل لازم است روح مقدس متشخص شود و در کالبدی طبیعی حلول کند تا با آموزش دیگر انسان ها ضامن بقاء تعادل در جهان باشد.
9. هر انسانی روح مقدس را تنها باید در وجود خود جستجو کند. بیرون از او راهی به سوی شنیدن ملودی جهان نیست. روح مقدس حلول یافته در انسان های خاص نیز جز آنکه انسان های دیگر را متوجه درون خود کند وظیفه ای ندارد. همه از درون موسیقی جهان را می شنوند و باید با آن به رقص در آیند تا بازگشتشان به جهان و طبیعت تضمین شود. این چرخه بخشی از تعادل است.
10. هماهنگی و تعادل با طبیعت سلامت کالبد را به همراه دارد. نوید به فرادرمانی، انرژی درمانی، خوددرمانی و سلامت جسم و کالبد نیز از آموزه های این دین نوین جهانی است.
در موارد بالا اگر دقت کنید مفاهیم بنیادینی مانند روح مقدس، تعادل، تناسخ، دریافت درونی موسیقی هستی، ستایش و هماهنگی با طبیعت و در نهایت مفهوم تجسد به وضوح تکرار شده است. این نظم نوین جهانی را اگر به عربی ترجمه کنیم میشود النظام العالمی الدنیوی که معنی آن میشود آیین معابد جدید دنیوی پس این نظام جدید بر پایه مادی گرایی است و باز هم یعنی خدایی وجود ندارد
دین نوین جهانی مقدمه لازم برای سیاست های نظم نوین جهانی بویژه در منطقه خاورمیانه
می توان گفت مهمترین مانع در تحقق طرح های نظم نوین جهانی بویژه در منطقه خاورمیانه، مسأله دین و باورهای مذهبی است. تلاشهای چند صدساله کانون های آنگلوساکسون از زمان استعمار کهن انگلیس تا کنون، اکنون در پروژه دین نوین جهانی به زعم این کانون ها در آستانه ثمر دهی قرار دارد. کانون های اسلامی خاورمیانه به دلیل ارائه ساختارهای اجتماعی برای پیروان اسلام، که تبلور کامل آن در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران خود را نشان می دهد، مانع اصلی تحقق طرح های کلان اقتصادی و سیاسی در قالب برنامه های نظم نوین جهانی است. پروژه دین نوین جهانی که قلب ماهیت کانون های اسلامی خاورمیانه در عین حفظ ظاهر و پوشش آنها را هدف خود قرار داده است می تواند این مانع بزرگ در راه تحقق اهداف کانون های سرمایه دار آنگلوساکسون را از میان بردارد.
هدف فراماسون ها از تشکیل دین نوین جهانی:
یکی از اهداف فراماسون ها حذف دین از جغرافیای فکر و زندگی بشر و جایگزینی ارزش های دیگر به جای آن است. ماسون ها سعی می کنند در یک فرآیند طولانی مدت و طی مراحلی به این هدف دست یابند. در مرحله اول چنین القاء می کنند که دین امر مطلوبی است و هرکس دین نداشته باشد حق ورود به لژ فراماسونری و عضویت این سازمان را ندارد ولی در مرحله دوم با ترویج پلورالیزم دینی در صدد کم رنگ جلوه دادن دین حق بر آمده و سرانجام به انکار اصل دین و پذیرش ماتریالیزم و الحاد می پردازد. شهید مطهری در این باره می فرمایند هنگامی که یک نهضت اجتماعی اوج می گیرد و جاذبه پیدا می کند و مکتب های دیگر را تحت الشعاع قرار می دهد، پیروان مکتب های دیگر برای رخنه کردن در آن مکتب و پوساندن آن از درون، اندیشه های بیگانه را که با روح آن مکتب مغایر است وارد آن مکتب می کنند و آن مکتب را به این ترتیب از اثر و خاصیت می اندازند و یا کم اثر می کنند… نفوذ و نشر اندیشه های بیگانه… خطری است که کیان اسلام را تهدید می کند (کتاب نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر ( ص 90 ـ 92 )همان گونه که ذکر شد فرقه ماسونی در مرحله دوم برای نابودی دین با طرح تکثرگرایی دینی تلاش می کند حقانیت مطلق اسلام را زیر سوال ببرد و سطح آن را در کنار ادیان تحریف شده و حتی انحرافی و دست ساخت بشر، پایین بیاورد تا زمینه ای فراهم شود که بتوانند در مراحل بعدی آن را از میان بردارد
پلورالیزم و تکثر گرایی دینی
یکی از اهداف میانی فراماسون ها پلورالیزم دینی است تا زمینه را برای از میان برداشتن همه ادیان بویژه اسلام فراهم کنند. وقتی اعتبار اسلام در حد اعتبار ادیان تحریف شده و انحرافی پایین آورده شود، عملا ارزش اسلام و آموزه های آن زیر سوال رفته است. در همین راستا ماسون ها ادعا می کنند فراماسونری مادر همه ادیان و مذاهب جهان است. نویسنده کتاب صبح می نویسد: لژ اسکاتلند آمریکا معتقد است که تمام ادیان و مذاهب جهان از فراماسونری سرچشمه گرفته و در همین لژ تابلویی برای نشان دادن این موضوع نقاشی شده که به وسیله اشکال و علائم فراماسونری به اصطلاح ثابت می کند که تمام مذاهب از مواهب فراماسونری برخوردار گردیدهاند!( کتاب صبح، به نقل از گزارش سفر میرزا صالح شیرازی به کوشش همایون شهیدی ص 358) از سوی دیگر ماسون ها سعی دارند نظریات آن ها در مورد موضع ضد دینی و تفکرات الحادی آن ها، به مطبوعات سرایت نکند، بلکه به عکس برای جذب همه طرفداران ادیان سعی می کنند با تبلیغ پلورالیزم دینی چنین وانمود کنند که طرفدار دین و ارزش های الهی هستند آن هم تمام ادیان الهی! یکی از این افراد عضو فراماسون در پاسخ به این پرسش خبرنگار که می پرسد: در بین افکار عموم، بیدینی و لامذهبی ماسون ها شایع است؟ می گوید: نه خیر اشتباه است. مسأله کلا برعکس جلوه داده شده، ما برای قبول عضو شرایطی داریم و اولین شرط هم، دیانت فرد است. یعنی کسی که معتقد به خدای متعال و قدرت لایزال او نباشد نمی تواند وارد جرگه ما شود. در صورتی که این فرد ملحد و لامذهب باشد، نمی توانیم او را بپذیریم. سپس بر این اصل پلورالیستی تاکید می کند و می گوید البته می تواند مسیحی، موسوی (کلیمی)و یا مسلمان باشد. ( مبانی فراماسونری، یحیی هرون ص 195 به نقل از نشریه نکته، ش 40، ص 31) این درحالی است که ماسون ها رسما دین را انکار کرده و پیروان خود را به پذیرش فراماسونری که آن را فلسفه واحدی می دانند که در سراسر دنیا جریان پیدا خواهد کرد، دعوت می کنند آن ها می گویند ماسونی دین نیست بلکه یک فلسفه است برحسب ماهیت حقیقی بایستی برتر از مؤسسات دینی واقع شده باشد. ( همان، ص 199 ، نشریه شرق بزرگ، ش 19، ص 17)
اومانیسم و انسان گرایی
دریکی از اصول فراماسونری، اومانیسم و انسان گرایی است. از نظر فراماسونها اصالت با انسان است و باید انسان به جای خدا بنشیند؛ آن چه باید ما در صدد تحقق آن باشیم خواست و اراده انسان است و بس . !
یکی از معروفترین اومانیستهای قرن ۱۴، پیکور دلامیراندولا است که در سال ۱۴۸۹توسط پاپ اینوسنت هشتم بهعنوان مروج عقاید بدعت گذارانه محکوم گردید. او در کتاب خود «نتیجهگیری فلسفی کابالیست و الهیات» نوشته بود: «در جهان چیزی بالاتر از ستایش بشر وجود ندارد.» (یحیی هارون، مبانی فراماسونری، ص۷۰)
امروزه ماسونها عقاید بدعتگذارانه میراندولا را بسیار بیپردهتر بیان میکنند. بهعنوان نمونه، در یک جزوه محلی ماسونی آمده است: «جوامع ابتدایی ضعیف بودند و به خاطر این صفت به نیروها و پدیدههای اطرافشان مقام ربوبیت میدادند. اما ماسونری تنها به انسان چنین مقامی میدهد.»(همان)
جی دی باک در کتاب «فراماسونری اسرارآمیز» تصریح میکنند: «تنها خدایی که فراماسونری قبول دارد انسان است بنابراین انسان تنها خدای موجود است.» (همان) در همین راستا مجله ماسون ترک طی تحلیلی، فراماسونری را یک دین اومانیست معرفی کرده مینویسد: در واقع فراماسونری یک نوع مذهب بلکه یک دین اومانیست است و دین جعلی به ستایش انسان سفارش میکند نه خدا.
«ما همیشه اذعان میکنیم که بالاترین کمال مطلوب فراماسونری در عقاید اومانیزم قرار دارد. ( همان، به نقل از مجله ماسون ترک) تفکر انسان محور و اومانیستی در فراماسونری به حدی پر رنگ است که آنها به جای عشق به خدا و کار برای او، عشق به انسان را ترویج میکنند. یحیی هارون در این باره مینویسد « ماسونها اعتقاد دارند همه کارها باید فقط به خاطر انسانیت انجام گیرد نه رضای خدا. “او سپس با نقل مطلبی از کتاب لژ ترکیه مینویسد: «اساس اخلاق ماسونی عشق به انسانیت است و خوب بودن به خاطر خواستهای در آینده، منفعت، پاداش و بهشت، از روی ترس از دیگری، عرف دینی یا سیاسی، نیروهای ناشناخته ماوراء طبیعی را کاملا مردود میداند. تنها از خوب بودن به خاطر عشق به خانواده، کشور، انسانها و انسانیت حمایت و تمجید میکند. این یکی از مهمترین اهداف تکامل فراماسونری است. عشق به مردم و خوب بودن بدون انتظار پاداش، رسیدن به این سطح، تحول عظیمی است. “(همان، ص ۷۳) یحیی هارون در کتاب خود هدف نهایی ماسونها را تخریب دین و نابودی آن ذکر میکند و اظهار میدارد: “هدف نهایی ماسونری این است که میخواهند دین را بهطور کامل تخریب کرده، جهانی اومانیست براساس تقدس انسانیت ایجاد کنند.
آنها میخواهند نظم نوینی براساس غفلت بنا کنند که در آن مردم، خدایی که آنها را آفریده انکار کنند و به خود مقام ربوبیت بدهند. این هدف و فلسفه وجودی ماسونری است. نشریه ماسونی آینه این وضعیت را «معبد عقاید» نام نهاده است. (همان، ص ۸۲) در همین راستا ماسونها میخواهند از تمام جهان معبدی بسازند. اما معبد مورد نظر آنها معبد دین واقعی نیست بلکه معبد اومانیزم است و رؤیای آنها جهانی است که در آن انسانیت پرستش شود؛ مردم بهطور کامل از دین حقیقی روی بگردانند و فلسفه اولوسیونیت تنها فلسفه حقیقی قلمداد گردد. در نوشتههای ماسونی مراسم عجیب و غریب که به این منظور طراحی شده، چنین توصیف گردیده است. «امروز یک دین جهانی متولد میشود، به آرامی میتواند شعور را به معنای واقعی کلمه ارضا کند به موازات دین جهانی، اخلاقیاتی متناسب با این جهانبینی ایجاد خواهد شد چنین دینی انسانها را در جهان متحد خواهد ساخت. این دین فراماسونری است. این دین از طریق قلبها منتقل خواهد شد (همان، ص ۱۹۱) در این جریان که اومانیزم پابه پای تفکر الحادی به پیش میرود .” (قاسم روانبخش، وعده صادق)
3. اجزای جهان اعم از درختان، دریاها و خشکی ها، حیوانات و عناصر گوناگون روح مقدس جهان را در خود دارند و تعادل خود را از آن روح کسب می کنند. به دیگر عبارت روح مقدس ساری در اجزا جهان، تعادل و هماهنگی جهان را تضمین می کند.
4. روح مقدس جهان در وجود تک تک انسان ها نیز حضور دارد.
5. روح مقدس جهان وجود متشخص ندارد. او شعور مطلقی است که در جهان جاری است. او نمی شنود و متأثر نمی شود. نقش او ایجاد تعادل است. چه درخواستی باشد و چه نباشد تعادل انجام می شود. عشق و نفرت که از مظاهر تأثر است در او راه ندارد. آنچه مهم است تعادل است.
6. روح مقدس آهنگ هستی را می نوازد و حرکت اجزا جهان اعم از همه جانداران، رقص و توازنی متناسب با آهنگ نواخته شده از سوی اوست.
7. راز سعادت انسان هماهنگ شدن با ملودی طبیعت ذی شعور است. شناخت طبیعت و همراه شدن با آن کلید خوشبختی است. انسان در صورت هماهنگی با طبیعت و نظم موسیقائی جهان پس از مرگ نزد روح مقدس باز می گردد، چرا که جان او ودیعه ای از جانب اوست. جانِ رفته، در چرخه تکرار شونده هستی در کالبدی جدید به جهان و طبیعت باز می گردد. این چرخه همواره ادامه دارد. حیات در پس حیات است و جاودانگی حق مسلم همه است.
8. روح مقدس تعادل را تضمین می کند. گاهی برای تعادل لازم است روح مقدس متشخص شود و در کالبدی طبیعی حلول کند تا با آموزش دیگر انسان ها ضامن بقاء تعادل در جهان باشد.
9. هر انسانی روح مقدس را تنها باید در وجود خود جستجو کند. بیرون از او راهی به سوی شنیدن ملودی جهان نیست. روح مقدس حلول یافته در انسان های خاص نیز جز آنکه انسان های دیگر را متوجه درون خود کند وظیفه ای ندارد. همه از درون موسیقی جهان را می شنوند و باید با آن به رقص در آیند تا بازگشتشان به جهان و طبیعت تضمین شود. این چرخه بخشی از تعادل است.
10. هماهنگی و تعادل با طبیعت سلامت کالبد را به همراه دارد. نوید به فرادرمانی، انرژی درمانی، خوددرمانی و سلامت جسم و کالبد نیز از آموزه های این دین نوین جهانی است.
در موارد بالا اگر دقت کنید مفاهیم بنیادینی مانند روح مقدس، تعادل، تناسخ، دریافت درونی موسیقی هستی، ستایش و هماهنگی با طبیعت و در نهایت مفهوم تجسد به وضوح تکرار شده است. این نظم نوین جهانی را اگر به عربی ترجمه کنیم میشود النظام العالمی الدنیوی که معنی آن میشود آیین معابد جدید دنیوی پس این نظام جدید بر پایه مادی گرایی است و باز هم یعنی خدایی وجود ندارد
دین نوین جهانی مقدمه لازم برای سیاست های نظم نوین جهانی بویژه در منطقه خاورمیانه
می توان گفت مهمترین مانع در تحقق طرح های نظم نوین جهانی بویژه در منطقه خاورمیانه، مسأله دین و باورهای مذهبی است. تلاشهای چند صدساله کانون های آنگلوساکسون از زمان استعمار کهن انگلیس تا کنون، اکنون در پروژه دین نوین جهانی به زعم این کانون ها در آستانه ثمر دهی قرار دارد. کانون های اسلامی خاورمیانه به دلیل ارائه ساختارهای اجتماعی برای پیروان اسلام، که تبلور کامل آن در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران خود را نشان می دهد، مانع اصلی تحقق طرح های کلان اقتصادی و سیاسی در قالب برنامه های نظم نوین جهانی است. پروژه دین نوین جهانی که قلب ماهیت کانون های اسلامی خاورمیانه در عین حفظ ظاهر و پوشش آنها را هدف خود قرار داده است می تواند این مانع بزرگ در راه تحقق اهداف کانون های سرمایه دار آنگلوساکسون را از میان بردارد.
هدف فراماسون ها از تشکیل دین نوین جهانی:
یکی از اهداف فراماسون ها حذف دین از جغرافیای فکر و زندگی بشر و جایگزینی ارزش های دیگر به جای آن است. ماسون ها سعی می کنند در یک فرآیند طولانی مدت و طی مراحلی به این هدف دست یابند. در مرحله اول چنین القاء می کنند که دین امر مطلوبی است و هرکس دین نداشته باشد حق ورود به لژ فراماسونری و عضویت این سازمان را ندارد ولی در مرحله دوم با ترویج پلورالیزم دینی در صدد کم رنگ جلوه دادن دین حق بر آمده و سرانجام به انکار اصل دین و پذیرش ماتریالیزم و الحاد می پردازد. شهید مطهری در این باره می فرمایند هنگامی که یک نهضت اجتماعی اوج می گیرد و جاذبه پیدا می کند و مکتب های دیگر را تحت الشعاع قرار می دهد، پیروان مکتب های دیگر برای رخنه کردن در آن مکتب و پوساندن آن از درون، اندیشه های بیگانه را که با روح آن مکتب مغایر است وارد آن مکتب می کنند و آن مکتب را به این ترتیب از اثر و خاصیت می اندازند و یا کم اثر می کنند… نفوذ و نشر اندیشه های بیگانه… خطری است که کیان اسلام را تهدید می کند (کتاب نهضت های اسلامی در صد ساله اخیر ( ص 90 ـ 92 )همان گونه که ذکر شد فرقه ماسونی در مرحله دوم برای نابودی دین با طرح تکثرگرایی دینی تلاش می کند حقانیت مطلق اسلام را زیر سوال ببرد و سطح آن را در کنار ادیان تحریف شده و حتی انحرافی و دست ساخت بشر، پایین بیاورد تا زمینه ای فراهم شود که بتوانند در مراحل بعدی آن را از میان بردارد
پلورالیزم و تکثر گرایی دینی
یکی از اهداف میانی فراماسون ها پلورالیزم دینی است تا زمینه را برای از میان برداشتن همه ادیان بویژه اسلام فراهم کنند. وقتی اعتبار اسلام در حد اعتبار ادیان تحریف شده و انحرافی پایین آورده شود، عملا ارزش اسلام و آموزه های آن زیر سوال رفته است. در همین راستا ماسون ها ادعا می کنند فراماسونری مادر همه ادیان و مذاهب جهان است. نویسنده کتاب صبح می نویسد: لژ اسکاتلند آمریکا معتقد است که تمام ادیان و مذاهب جهان از فراماسونری سرچشمه گرفته و در همین لژ تابلویی برای نشان دادن این موضوع نقاشی شده که به وسیله اشکال و علائم فراماسونری به اصطلاح ثابت می کند که تمام مذاهب از مواهب فراماسونری برخوردار گردیدهاند!( کتاب صبح، به نقل از گزارش سفر میرزا صالح شیرازی به کوشش همایون شهیدی ص 358) از سوی دیگر ماسون ها سعی دارند نظریات آن ها در مورد موضع ضد دینی و تفکرات الحادی آن ها، به مطبوعات سرایت نکند، بلکه به عکس برای جذب همه طرفداران ادیان سعی می کنند با تبلیغ پلورالیزم دینی چنین وانمود کنند که طرفدار دین و ارزش های الهی هستند آن هم تمام ادیان الهی! یکی از این افراد عضو فراماسون در پاسخ به این پرسش خبرنگار که می پرسد: در بین افکار عموم، بیدینی و لامذهبی ماسون ها شایع است؟ می گوید: نه خیر اشتباه است. مسأله کلا برعکس جلوه داده شده، ما برای قبول عضو شرایطی داریم و اولین شرط هم، دیانت فرد است. یعنی کسی که معتقد به خدای متعال و قدرت لایزال او نباشد نمی تواند وارد جرگه ما شود. در صورتی که این فرد ملحد و لامذهب باشد، نمی توانیم او را بپذیریم. سپس بر این اصل پلورالیستی تاکید می کند و می گوید البته می تواند مسیحی، موسوی (کلیمی)و یا مسلمان باشد. ( مبانی فراماسونری، یحیی هرون ص 195 به نقل از نشریه نکته، ش 40، ص 31) این درحالی است که ماسون ها رسما دین را انکار کرده و پیروان خود را به پذیرش فراماسونری که آن را فلسفه واحدی می دانند که در سراسر دنیا جریان پیدا خواهد کرد، دعوت می کنند آن ها می گویند ماسونی دین نیست بلکه یک فلسفه است برحسب ماهیت حقیقی بایستی برتر از مؤسسات دینی واقع شده باشد. ( همان، ص 199 ، نشریه شرق بزرگ، ش 19، ص 17)
اومانیسم و انسان گرایی
دریکی از اصول فراماسونری، اومانیسم و انسان گرایی است. از نظر فراماسونها اصالت با انسان است و باید انسان به جای خدا بنشیند؛ آن چه باید ما در صدد تحقق آن باشیم خواست و اراده انسان است و بس . !
یکی از معروفترین اومانیستهای قرن ۱۴، پیکور دلامیراندولا است که در سال ۱۴۸۹توسط پاپ اینوسنت هشتم بهعنوان مروج عقاید بدعت گذارانه محکوم گردید. او در کتاب خود «نتیجهگیری فلسفی کابالیست و الهیات» نوشته بود: «در جهان چیزی بالاتر از ستایش بشر وجود ندارد.» (یحیی هارون، مبانی فراماسونری، ص۷۰)
امروزه ماسونها عقاید بدعتگذارانه میراندولا را بسیار بیپردهتر بیان میکنند. بهعنوان نمونه، در یک جزوه محلی ماسونی آمده است: «جوامع ابتدایی ضعیف بودند و به خاطر این صفت به نیروها و پدیدههای اطرافشان مقام ربوبیت میدادند. اما ماسونری تنها به انسان چنین مقامی میدهد.»(همان)
جی دی باک در کتاب «فراماسونری اسرارآمیز» تصریح میکنند: «تنها خدایی که فراماسونری قبول دارد انسان است بنابراین انسان تنها خدای موجود است.» (همان) در همین راستا مجله ماسون ترک طی تحلیلی، فراماسونری را یک دین اومانیست معرفی کرده مینویسد: در واقع فراماسونری یک نوع مذهب بلکه یک دین اومانیست است و دین جعلی به ستایش انسان سفارش میکند نه خدا.
«ما همیشه اذعان میکنیم که بالاترین کمال مطلوب فراماسونری در عقاید اومانیزم قرار دارد. ( همان، به نقل از مجله ماسون ترک) تفکر انسان محور و اومانیستی در فراماسونری به حدی پر رنگ است که آنها به جای عشق به خدا و کار برای او، عشق به انسان را ترویج میکنند. یحیی هارون در این باره مینویسد « ماسونها اعتقاد دارند همه کارها باید فقط به خاطر انسانیت انجام گیرد نه رضای خدا. “او سپس با نقل مطلبی از کتاب لژ ترکیه مینویسد: «اساس اخلاق ماسونی عشق به انسانیت است و خوب بودن به خاطر خواستهای در آینده، منفعت، پاداش و بهشت، از روی ترس از دیگری، عرف دینی یا سیاسی، نیروهای ناشناخته ماوراء طبیعی را کاملا مردود میداند. تنها از خوب بودن به خاطر عشق به خانواده، کشور، انسانها و انسانیت حمایت و تمجید میکند. این یکی از مهمترین اهداف تکامل فراماسونری است. عشق به مردم و خوب بودن بدون انتظار پاداش، رسیدن به این سطح، تحول عظیمی است. “(همان، ص ۷۳) یحیی هارون در کتاب خود هدف نهایی ماسونها را تخریب دین و نابودی آن ذکر میکند و اظهار میدارد: “هدف نهایی ماسونری این است که میخواهند دین را بهطور کامل تخریب کرده، جهانی اومانیست براساس تقدس انسانیت ایجاد کنند.
آنها میخواهند نظم نوینی براساس غفلت بنا کنند که در آن مردم، خدایی که آنها را آفریده انکار کنند و به خود مقام ربوبیت بدهند. این هدف و فلسفه وجودی ماسونری است. نشریه ماسونی آینه این وضعیت را «معبد عقاید» نام نهاده است. (همان، ص ۸۲) در همین راستا ماسونها میخواهند از تمام جهان معبدی بسازند. اما معبد مورد نظر آنها معبد دین واقعی نیست بلکه معبد اومانیزم است و رؤیای آنها جهانی است که در آن انسانیت پرستش شود؛ مردم بهطور کامل از دین حقیقی روی بگردانند و فلسفه اولوسیونیت تنها فلسفه حقیقی قلمداد گردد. در نوشتههای ماسونی مراسم عجیب و غریب که به این منظور طراحی شده، چنین توصیف گردیده است. «امروز یک دین جهانی متولد میشود، به آرامی میتواند شعور را به معنای واقعی کلمه ارضا کند به موازات دین جهانی، اخلاقیاتی متناسب با این جهانبینی ایجاد خواهد شد چنین دینی انسانها را در جهان متحد خواهد ساخت. این دین فراماسونری است. این دین از طریق قلبها منتقل خواهد شد (همان، ص ۱۹۱) در این جریان که اومانیزم پابه پای تفکر الحادی به پیش میرود .” (قاسم روانبخش، وعده صادق)