در پاسخ چند نکته اشاره می شود .
1. گزارش تاریخ طبری در باره برخی از وقایع و حوادث کربلا دقیق و صحیح نیست و با گزارش دیگر منابع همخوانی ندارد .
2- در باره ایام اقامت اسرای کربلا در شام و حوادث و وقایع پس از آن در منابع اختلاف وجود دارد .
3- این که یزید به اهل بیت مال و منال و ثروت داده باشد صحیح و دقیق نیست یزید تنها با بازگشت اسرا به مدینه موافقت کرد .
4- جمله منقول از دختر امام حسین , (حضرت سکینه دختر امام حسین ) از بازماندگان کربلا درست نیست و با سخنان و عبارات حضرت زینب س و امام سجاد ع در مجلس شام و گزارش های بعدی سازگاری ندارد .
5- جمله منقول از امام سجاد در باره حوادث و مصایب شام ( از امام سجاد پرسیدند در کجا بیشتر سخت گذشت فرمودند الشام الشام الشام ) با این گزارش طبری ناسازگار است .
توضیح بیشتر :
گزارش های تاریخی دربارة مدت اقامت اهلبیت ـ علیهم السلام ـ در دمشق، مورد اتّفاق مورّخان نیست. برخی از آنان با تعبیر مجمل: «چند روز اقا مت داشتند» از مدّت اقامت اسرای کربلا، سخن گفته اند ، امّا برخی دیگر، به مدّت اقامت یا عزاداری اهلبیت در دمشق تصریح کرده اند. در این میان اکثر مورّخان مدت برپاداشتن عزاداری توسّط اهلبیت و زنان خاندان معاویه در این شهر را سه روز دانستهاند.
یزید دستور داد تا اسرای اهل بیت (علیهمالسّلام) را به خانهاش ببرند. پس از ورود اهل بیت (علیهمالسّلام) به کاخ، آنان مورد استقبال زنان خاندان بنی امیه قرار گرفتند و گریه و ضجه از هر سو برخاست و تا سه روز در کاخ یزید، مجلس عزای حسینی به پا شد.کار به جایی کشیده شد که یزید نیز از روی ریا و به ناچار در برابر مردم برای شهادت امام (علیهالسّلام) گریه میکرد و مردم نیز هم صدا با او میگریستند.
بیم از فتنه و شورش، یزید را وادار کرده بود تا رفتار خود با اسیران را تغییر دهد. به دستور یزید، اسرا را به حمام بردند و برای شان سایه بان قرار دادند. سپس یزید به خوراک و پوشاکشان رسیدگی کرد و قول داد آنان را با احترام به مدینه بر گرداند .
عمادالدّین طبری مدّت حضور اهلبیت و عزاداری آنان در دمشق را هفت روز، سید ابنطاووس بنا به روایتی یک ماه، و قاضی نعمان مغربی، چهل و پنج روز نوشتهاند.
در جمع بندی این چند گزارش میتوان گفت: صرف نظر از قول قاضی نعمان که قائل به اقا مت یک ماه و نیم اسرا در شام است و هم چنین دیدگا ه ابنطاووس که قول به یک ماه ماندن اهلبیت ع در شام را با تعبیر «قیل» بیان کرده است، وجه جمع بین عزاداری سه روزه زنان خاندان معاویه و سوگواری هفت روزه اهلبیت این است که؛ چون زنان خاندان معاویه عزاداری اهلبیت را مشاهده کردند و پی به حقّانیت آنان بردند، از روز پنجم با آنان هم سو شده و آنان نیز مشغول عزاداری شدند.
بنابراین می توان نتیجه گرفت؛ با توجّه به مدّت حضور چند روزة اهلبیت در ساختمان مخروبه (خرابه شام) و همچنین مدّت حضور آنان در یکی از خانههای قصر، در مجموع، اهلبیت از آغاز ورود به شام حداکثر بیش از ده روز در شام اقامت نداشتند. به ویژه با توجّه به این امر که اقامت بیشتر آنان، به هیچ رو به سود یزید نبود، و سبب بروز نارضایتی افکار عمومی و انتقاد بیشتر، از دستگاه حاکم می شد، از این رو یزید با شتاب، درصدد استمالت و دلجویی از اهلبیت برآمد و آنان را با احترام ( نه با مال و منال و ثروت ) به سرپرستی نعمان بن بشیر رهسپار مدینه کرد.
عبیدالله بن زیاد چون امام حسین(علیه السلام) و یارانش را به شهادت رساند طی نامه اى به یزید او را از شهادت امام حسین(علیه السلام) و یارانش آگاه ساخت. هنگامى که یزید از مضمون نامه باخبر شد، در پاسخ نامه اى به عبیدالله نوشت و دستور داد که سر امام حسین(علیه السلام) و یارانش را همراه با اسیران روانه شام نماید.
ابن زیاد نیز سرهاى شهدا را به همراه اسیران و زنان، همچون اسیران بلاد کفر به سوى شام گسیل داشت، در حالى که چهره هایشان را نمایان ساخت و در معرض نگاه مردم نواحى و بلاد قرار داد. (1)
مطابق نقل شیخ مفید هنگامى که کاروان اسیران را از کوفه کوچ مى دادند، ابن زیاد دستور داد، غل و زنجیرى به گردن امام سجاد انداختند و با این وضع او را روانه این سفر کرد: «وَ أمَرَ بِعَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) فَغُلَّ بِغُلٍّ إِلى عُنُقِهِ». (2)
به نظر مى رسد مصائب اهل بیت(علیهم السلام) در کوفه و شام از مصیبتهاى کربلا جانسوزتر بود؛ چنان که در ماجراى ورود اسرا به کوفه و نیز به هنگام روانه ساختن آنان به سوى شام در کتب معتبر نقل شده، زنان حریم حسینى(علیه السلام) را با چهره هاى نمایان و پوشش نامناسب میان مردان حرکت دادند و با فرزندان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) همانند اسیران بلاد کفر رفتار نمودند.
اگر نبود که این ماجرا در کتابهاى معتبرى از شیخ مفید و سید بن طاووس و مانند آن آمده، باور کردن آن بسى دشوار بود؛ ولى این برخوردها واقعیت دارد. از آن مردم پست و دنیاپرست و بى ایمان، برخوردهایى سرزد و رنجهایى بر خاندان عصمت و طهارت وارد آمد که جاى آن داشت آسمانها از هم متلاشى شود، چرخ گردون از حرکت باز ایستد، زمین متلاشى گردد و جنّ و انس براى همیشه گریان بمانند. حوادثى که قلب هر انسان با وجدانى را مى لرزاند و در غم و اندوهى عمیق و پایان ناپذیر فرو مى برد.
آیا مى توان باور کرد که مردمى مسلمان! شاهد این صحنه ها باشند و آرام بگیرند! چگونه کوفیان با دیدن این صحنه ها مى توانستند آرام بخوابند و به آسودگى زندگى کنند و حتى براى لحظه اى بخندند!!
جاى آن داشت که آنان از شرم، تا همیشه تاریخ سر به زیر مى افکندند و حتى به روى یکدیگر نیز نگاه نمى کردند. اف بر این مردم بى وفا و بى ایمان! (3)
نقل شده که پس از ورود اسرا به شام، یزید دستور داد تا آنان را در خانهای که متصل به کاخ یزید بود، جای دادند. (4)
این خانه در شرف ویران شدن بود و اهل بیت (علیهمالسّلام) میگفتند: «ما را در این خانه جای داد تا بر سر ما خراب شود و کشته شویم.»
اسرای اهل بیت (علیهمالسّلام) در این خانه که نه آنها را از گرما حفظ میکرد و نه از سرما، به نقل از برخی از منابع چند روز و به نقل دیگر منابع یک ماه و نیم و به نقل برخی دیگر بیش از چهل روز به سر بردند. (5)
در این مدت بر اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که پیشتر در پس پرده و زیر سایه بودند بسیار سخت گذشت به طوری که نقل شده، «از شدت آفتاب پوست صورتشان کنده شد و پوست بدنشان عفونت کرد» سپس آزادشان کردند.
آنان در مدت اقامتشان در دمشق، با اندوه و ناله بر حسین (علیهالسّلام) نوحه میخواندند و با صدای بلند، بر او میگریستند.
روایت شده که یزید در یکی از جلسات به امام (علیهالسّلام) وعده داده بود که سه خواسته امام (علیهالسّلام) را برآورده سازد. (6)
از این رو وقتی یزید تصمیم گرفت اهل بیت (علیهمالسّلام) پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به مدینه باز گرداند بنابر وعدهای که یزید به حضرت (علیهالسّلام) داده بود که تا سه خواسته ایشان را برآورده سازد، امام (علیهالسّلام) از یزید خواست تا اولا سر امام (علیهالسّلام) را به ایشان بازگرداند. ثانیا آن چه را که از اهل بیت (علیهمالسّلام) گرفته شده است به آنان باز گرداند و ثالثا این که اگر آهنگ کشتن حضرت (علیهالسّلام) را دارد کسی را با این زنان همراه کند تا آنها را به حرم جدشان باز گرداند. یزید به امام (علیهالسّلام) گفت: «اما چهره پدرت را نخواهی دید و از کشتن تو چشم پوشیدم و زنان را جز تو کسی به مدینه باز نمیگرداند. اما اموالی که از شما گرفته شده است من چندین برابر قیمتش را به شما میپردازم.» امام (علیهالسّلام) فرمود: «ما را به مال تو نیازی نیست آن چه از ما گرفتهاند به ما باز گردانند.»(7)
پی نوشت:
(1). ملهوف (لهوف)، ص 208.
(2). ارشاد مفید، ص 477؛ بحارالانوار، ج 45، ص 130.
(3). پیامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آیت الله مکارم شیرازى)، امامعلىبن ابىطالب علیه السلام ، قم ، 1388 ه. ش ، ص 587.
(4). مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۲۲.
(5). ابن طاوس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، ج۲، ص۵۸۹.
(6). ابن طاوس، علی بن موسی، اللهوف، ص۱۱۳.
07). ابن طاوس، علی بن موسی، اللهوف، ص۱۱۳.
منابع جهت مطالعه بیشتر :
= ابی مخنف، اولین مقتل سالار شهیدان، ترجمه و متن کامل وقعة الطف، سیدعلی محمد موسوی جزایری، انتشارات بنیالزهرا، چاپ اول 1380.
= سید بن طاووس، اللهوف علی قتلی الطُّفوف، تحقیق و تقدیم شیخ فارس تبریزیان، چاپ: اسوه نوبت دوم، 1357،
= شیخ عباس، قمی، ترجمه نفس المهوم (در کربلا چه گذشت)، انتشارات مسجد مقدس جمکران،
= اسیران و جانبازان کربلا، نوشته محمد مظفری و سعید جمشیدی، قم، انتشارات فراز اندیشه، ۱۳۸۳ش.
= «دانشنامه امامحسین (ع)»/تحت نظر آیتالله ریشهری/ مؤسسه علمی ـ فرهنگی دارالحدیث
= ارشاد، شیخ مفید، ج2،
= کامل شیخ بهائی، ج2،
= بحارالانوار علامه مجلسی ، ج 45،
1. گزارش تاریخ طبری در باره برخی از وقایع و حوادث کربلا دقیق و صحیح نیست و با گزارش دیگر منابع همخوانی ندارد .
2- در باره ایام اقامت اسرای کربلا در شام و حوادث و وقایع پس از آن در منابع اختلاف وجود دارد .
3- این که یزید به اهل بیت مال و منال و ثروت داده باشد صحیح و دقیق نیست یزید تنها با بازگشت اسرا به مدینه موافقت کرد .
4- جمله منقول از دختر امام حسین , (حضرت سکینه دختر امام حسین ) از بازماندگان کربلا درست نیست و با سخنان و عبارات حضرت زینب س و امام سجاد ع در مجلس شام و گزارش های بعدی سازگاری ندارد .
5- جمله منقول از امام سجاد در باره حوادث و مصایب شام ( از امام سجاد پرسیدند در کجا بیشتر سخت گذشت فرمودند الشام الشام الشام ) با این گزارش طبری ناسازگار است .
توضیح بیشتر :
گزارش های تاریخی دربارة مدت اقامت اهلبیت ـ علیهم السلام ـ در دمشق، مورد اتّفاق مورّخان نیست. برخی از آنان با تعبیر مجمل: «چند روز اقا مت داشتند» از مدّت اقامت اسرای کربلا، سخن گفته اند ، امّا برخی دیگر، به مدّت اقامت یا عزاداری اهلبیت در دمشق تصریح کرده اند. در این میان اکثر مورّخان مدت برپاداشتن عزاداری توسّط اهلبیت و زنان خاندان معاویه در این شهر را سه روز دانستهاند.
یزید دستور داد تا اسرای اهل بیت (علیهمالسّلام) را به خانهاش ببرند. پس از ورود اهل بیت (علیهمالسّلام) به کاخ، آنان مورد استقبال زنان خاندان بنی امیه قرار گرفتند و گریه و ضجه از هر سو برخاست و تا سه روز در کاخ یزید، مجلس عزای حسینی به پا شد.کار به جایی کشیده شد که یزید نیز از روی ریا و به ناچار در برابر مردم برای شهادت امام (علیهالسّلام) گریه میکرد و مردم نیز هم صدا با او میگریستند.
بیم از فتنه و شورش، یزید را وادار کرده بود تا رفتار خود با اسیران را تغییر دهد. به دستور یزید، اسرا را به حمام بردند و برای شان سایه بان قرار دادند. سپس یزید به خوراک و پوشاکشان رسیدگی کرد و قول داد آنان را با احترام به مدینه بر گرداند .
عمادالدّین طبری مدّت حضور اهلبیت و عزاداری آنان در دمشق را هفت روز، سید ابنطاووس بنا به روایتی یک ماه، و قاضی نعمان مغربی، چهل و پنج روز نوشتهاند.
در جمع بندی این چند گزارش میتوان گفت: صرف نظر از قول قاضی نعمان که قائل به اقا مت یک ماه و نیم اسرا در شام است و هم چنین دیدگا ه ابنطاووس که قول به یک ماه ماندن اهلبیت ع در شام را با تعبیر «قیل» بیان کرده است، وجه جمع بین عزاداری سه روزه زنان خاندان معاویه و سوگواری هفت روزه اهلبیت این است که؛ چون زنان خاندان معاویه عزاداری اهلبیت را مشاهده کردند و پی به حقّانیت آنان بردند، از روز پنجم با آنان هم سو شده و آنان نیز مشغول عزاداری شدند.
بنابراین می توان نتیجه گرفت؛ با توجّه به مدّت حضور چند روزة اهلبیت در ساختمان مخروبه (خرابه شام) و همچنین مدّت حضور آنان در یکی از خانههای قصر، در مجموع، اهلبیت از آغاز ورود به شام حداکثر بیش از ده روز در شام اقامت نداشتند. به ویژه با توجّه به این امر که اقامت بیشتر آنان، به هیچ رو به سود یزید نبود، و سبب بروز نارضایتی افکار عمومی و انتقاد بیشتر، از دستگاه حاکم می شد، از این رو یزید با شتاب، درصدد استمالت و دلجویی از اهلبیت برآمد و آنان را با احترام ( نه با مال و منال و ثروت ) به سرپرستی نعمان بن بشیر رهسپار مدینه کرد.
عبیدالله بن زیاد چون امام حسین(علیه السلام) و یارانش را به شهادت رساند طی نامه اى به یزید او را از شهادت امام حسین(علیه السلام) و یارانش آگاه ساخت. هنگامى که یزید از مضمون نامه باخبر شد، در پاسخ نامه اى به عبیدالله نوشت و دستور داد که سر امام حسین(علیه السلام) و یارانش را همراه با اسیران روانه شام نماید.
ابن زیاد نیز سرهاى شهدا را به همراه اسیران و زنان، همچون اسیران بلاد کفر به سوى شام گسیل داشت، در حالى که چهره هایشان را نمایان ساخت و در معرض نگاه مردم نواحى و بلاد قرار داد. (1)
مطابق نقل شیخ مفید هنگامى که کاروان اسیران را از کوفه کوچ مى دادند، ابن زیاد دستور داد، غل و زنجیرى به گردن امام سجاد انداختند و با این وضع او را روانه این سفر کرد: «وَ أمَرَ بِعَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ(علیه السلام) فَغُلَّ بِغُلٍّ إِلى عُنُقِهِ». (2)
به نظر مى رسد مصائب اهل بیت(علیهم السلام) در کوفه و شام از مصیبتهاى کربلا جانسوزتر بود؛ چنان که در ماجراى ورود اسرا به کوفه و نیز به هنگام روانه ساختن آنان به سوى شام در کتب معتبر نقل شده، زنان حریم حسینى(علیه السلام) را با چهره هاى نمایان و پوشش نامناسب میان مردان حرکت دادند و با فرزندان رسول خدا(صلى الله علیه وآله) همانند اسیران بلاد کفر رفتار نمودند.
اگر نبود که این ماجرا در کتابهاى معتبرى از شیخ مفید و سید بن طاووس و مانند آن آمده، باور کردن آن بسى دشوار بود؛ ولى این برخوردها واقعیت دارد. از آن مردم پست و دنیاپرست و بى ایمان، برخوردهایى سرزد و رنجهایى بر خاندان عصمت و طهارت وارد آمد که جاى آن داشت آسمانها از هم متلاشى شود، چرخ گردون از حرکت باز ایستد، زمین متلاشى گردد و جنّ و انس براى همیشه گریان بمانند. حوادثى که قلب هر انسان با وجدانى را مى لرزاند و در غم و اندوهى عمیق و پایان ناپذیر فرو مى برد.
آیا مى توان باور کرد که مردمى مسلمان! شاهد این صحنه ها باشند و آرام بگیرند! چگونه کوفیان با دیدن این صحنه ها مى توانستند آرام بخوابند و به آسودگى زندگى کنند و حتى براى لحظه اى بخندند!!
جاى آن داشت که آنان از شرم، تا همیشه تاریخ سر به زیر مى افکندند و حتى به روى یکدیگر نیز نگاه نمى کردند. اف بر این مردم بى وفا و بى ایمان! (3)
نقل شده که پس از ورود اسرا به شام، یزید دستور داد تا آنان را در خانهای که متصل به کاخ یزید بود، جای دادند. (4)
این خانه در شرف ویران شدن بود و اهل بیت (علیهمالسّلام) میگفتند: «ما را در این خانه جای داد تا بر سر ما خراب شود و کشته شویم.»
اسرای اهل بیت (علیهمالسّلام) در این خانه که نه آنها را از گرما حفظ میکرد و نه از سرما، به نقل از برخی از منابع چند روز و به نقل دیگر منابع یک ماه و نیم و به نقل برخی دیگر بیش از چهل روز به سر بردند. (5)
در این مدت بر اهل بیت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) که پیشتر در پس پرده و زیر سایه بودند بسیار سخت گذشت به طوری که نقل شده، «از شدت آفتاب پوست صورتشان کنده شد و پوست بدنشان عفونت کرد» سپس آزادشان کردند.
آنان در مدت اقامتشان در دمشق، با اندوه و ناله بر حسین (علیهالسّلام) نوحه میخواندند و با صدای بلند، بر او میگریستند.
روایت شده که یزید در یکی از جلسات به امام (علیهالسّلام) وعده داده بود که سه خواسته امام (علیهالسّلام) را برآورده سازد. (6)
از این رو وقتی یزید تصمیم گرفت اهل بیت (علیهمالسّلام) پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را به مدینه باز گرداند بنابر وعدهای که یزید به حضرت (علیهالسّلام) داده بود که تا سه خواسته ایشان را برآورده سازد، امام (علیهالسّلام) از یزید خواست تا اولا سر امام (علیهالسّلام) را به ایشان بازگرداند. ثانیا آن چه را که از اهل بیت (علیهمالسّلام) گرفته شده است به آنان باز گرداند و ثالثا این که اگر آهنگ کشتن حضرت (علیهالسّلام) را دارد کسی را با این زنان همراه کند تا آنها را به حرم جدشان باز گرداند. یزید به امام (علیهالسّلام) گفت: «اما چهره پدرت را نخواهی دید و از کشتن تو چشم پوشیدم و زنان را جز تو کسی به مدینه باز نمیگرداند. اما اموالی که از شما گرفته شده است من چندین برابر قیمتش را به شما میپردازم.» امام (علیهالسّلام) فرمود: «ما را به مال تو نیازی نیست آن چه از ما گرفتهاند به ما باز گردانند.»(7)
پی نوشت:
(1). ملهوف (لهوف)، ص 208.
(2). ارشاد مفید، ص 477؛ بحارالانوار، ج 45، ص 130.
(3). پیامدها، سعید داودی و مهدی رستم نژاد،(زیر نظر آیت الله مکارم شیرازى)، امامعلىبن ابىطالب علیه السلام ، قم ، 1388 ه. ش ، ص 587.
(4). مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۲۲.
(5). ابن طاوس، علی بن موسی، اقبال الاعمال، ج۲، ص۵۸۹.
(6). ابن طاوس، علی بن موسی، اللهوف، ص۱۱۳.
07). ابن طاوس، علی بن موسی، اللهوف، ص۱۱۳.
منابع جهت مطالعه بیشتر :
= ابی مخنف، اولین مقتل سالار شهیدان، ترجمه و متن کامل وقعة الطف، سیدعلی محمد موسوی جزایری، انتشارات بنیالزهرا، چاپ اول 1380.
= سید بن طاووس، اللهوف علی قتلی الطُّفوف، تحقیق و تقدیم شیخ فارس تبریزیان، چاپ: اسوه نوبت دوم، 1357،
= شیخ عباس، قمی، ترجمه نفس المهوم (در کربلا چه گذشت)، انتشارات مسجد مقدس جمکران،
= اسیران و جانبازان کربلا، نوشته محمد مظفری و سعید جمشیدی، قم، انتشارات فراز اندیشه، ۱۳۸۳ش.
= «دانشنامه امامحسین (ع)»/تحت نظر آیتالله ریشهری/ مؤسسه علمی ـ فرهنگی دارالحدیث
= ارشاد، شیخ مفید، ج2،
= کامل شیخ بهائی، ج2،
= بحارالانوار علامه مجلسی ، ج 45،