طلسمات

خانه » همه » مذهبی » اصحاب حضرت مهدی(ع) برادران پیامبر(ص)

اصحاب حضرت مهدی(ع) برادران پیامبر(ص)


اصحاب حضرت مهدی(ع) برادران پیامبر(ص)

۱۳۹۲/۱۲/۱۰


۹۹ بازدید

اصحاب حضرت مهدی(ع) برادران پیامبر(ص)

اصحاب حضرت مهدی(ع) برادران پیامبر(ص)



«روزی رسول خدا(ص) در بین جمعی از اصحاب خود، دوبار فرمودند: «خدایا دیدار برادرانم را نصیبم کن.» اصحابی که دور حضرت بودند، گفتند: ای رسول خدا، آیا ما برادران شما نیستیم؟ حضرت فرمودند: خیر، شما یاران من هستید. برادران من قومی هستند که در آخرالزّمان به من ایمان می آورند؛ در حالی که مرا ندیده اند. خدا اسامی آنها و پدران آنها را قبل از آنکه آنها را از صلب پدرانشان و رحم مادرانشان خارج نماید، به من آموخته است. آنها کسانی هستند که پایداریشان بر دین خود، از راه روندة برخار مغیلان و از نگهدارندة آتش سوزان در دست بیشتر است. آنها در ظلمات، چراغ‌های هدایتند. خداوند آنها را از هر فتنه ای در زمین پر از ظلمت نجات می دهد.

درخصوص حضرت ولیّ‌عصر، صاحب الامر(ع)، محرم غیب و امین اسرار خداوند متعال به آنچه مورد رضایت خداوند است که در حقّ ایشان بیان شود، متوسّل می شویم.

بعضی از عباراتی که در شأن آن بزرگوار(ع) وارد شده، فهم و تصوّر اعماق دشوار است؛ مثل این فراز از دعای ندبه:

«بنفسی أنت من عقید عزٍّ لایسامی.»1

یعنی خدای متعال مقامی را به تو اعطا نموده که با آن مقام به قلّه عزّتی رسیده ای که هیچ کس را توان رسیدن به آن نیست یا مقام هیچ کس نمی تواند با آن برابری کند.

درک این جمله، منوط به درک مفهوم امامت و درک این مطلب است که امام مهدی(ع) که امامت به او ختم می شود، کیست؟

تمام عالم، منتظر وجود حضرت آدم(ع) و فرزندان او بود. سرّ آن در کلام خداوند متعال نهفته است که:

«إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُونَ؛2

من چیزی را می‌دانم که شما نمی‌دانید.»

و تمام بنی‌آدم، منتظر نبوّت و رسالت پیامبران بودند؛ زیرا رسالت پیامبران، تعلیم و تربیت بنی آدم و راهبری آنها تا رسیدن به نهایت کمالشان بود.

 رسالت تمام پیامبران و رسولان، انتظار خاتم انبیا(ص) بوده است؛ به دلیل اینکه تربیت انسان‌ها و رسیدن آنها به کمال، فقط با رسالت آن بزرگوار محقّق می شد و به ثمر می رسید.

امّا عجیب تر و بزرگ‌تر این است که خاتم پیامبران(ص)، خود به آمدن حضرت مهدی(ع)، خاتم امامان و تحقّق دهنده اهداف رسالت، چشم دوخته بود.

اگر این مسئله را بفهمی، خواهی فهمید که ولیّ‌عصر و امام زمان(ع) کیست.

امام زمان(ع)، غیب مخصوص خداوند

از امام صادق(ع) در مورد تفسیر این آیه سؤال شد:

«الم٭ ذلِکَ الْکِتابُ لا رَیْبَ فیهِ هُدىً لِلْمُتَّقین ٭ الَّذینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُون ؛3

الف، لام، میم. این است کتابی که در (حقّانیت) آن، هیچ تردیدی نیست، (و) مایه هدایت تقواپیشگان است. آنان که به غیب ایمان می‌آورند، نماز را برپا می‌دارند و از آنچه به ایشان روزی نموده‌ایم، انفاق می‌کنند.»

آن حضرت(ع) در جواب فرمودند:

مراد از «متقّین»، همان شیعیان حضرت علی(ع) هستند و مراد از «غیب» همان حجّت غائب(ع) است. گواه آن فرموده خداوند متعال است، که می فرماید:

«وَ یَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ عَلَیْهِ آیَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ للهِ فَانْتَظِرُوا إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرین ؛4و5

و [کافران] می‌گویند، چرا آیتی (نشانه‌ای) از پروردگارش، برای او نازل نمی‌شود؛ پس بگو همانا غیب مخصوص خداست، پس منتظر باشید که ما نیز از منتظران هستیم.»

جایی که امام صادق(ع) این‌گونه استدلال می کنند که نوابغ بشریّت باید عقل خود را به کار بیندازند و در اعماق کلام آن حضرت به تفکّر بنشینند، امام صادق(ع) در این مورد، به کلام خداوند استدلال می کنند.:

«وَ یَقُولُونَ لَوْ لا أُنْزِلَ …

معنای این استدلال، این است که نزول آیه از سوی خداوند، امری است قطعی، تحقّق یافته و خداوند به پیامبرش امر نموده است که منتظر آن باشد.. این، آیه مورد انتظار از غیب است. مختص به خداوند متعال؛

«فَقُلْ إِنَّمَا الْغَیْبُ للهِ.»

بنابراین، به خاتم انبیا، اوّلین شخصیّت عالم وجود، عصاره خلقت و بعثت امر شده است که مردم را به آیه غیب وعده دهد. آیه ای که به دست فرزند موعودش(ع) تحقّق می یابد. به آنها بگوید:

«إِنِّی مَعَکُمْ مِنَ الْمُنْتَظِرین.»

وجود عالم، از ابتدا تا انتها، در انتظار آمدن پیامبر خدا(ص) بود. او، خود نیز در انتظار آمدن مهدی موعودش(ع). این است همان امام مهدی(عج) که تمامی آنچه، دنیا آن را از دست داده، در وجود او پیداست. او همان کسی است که تمام پیامبران(ع) از آدم تا خاتم، چشم به او دوخته اند.

یاران امام مهدی(ع)، برادران پیامبر(ص)

این همان مقام بزرگ و منزلت عظیم است که حدیثی معتبر که هیچ شکّی در سند آن نیست، برآن دلالت می کند؛ رسول خدا(ص)، خاتم‌الانبیا، سیّد رسولان، منتظر نواده خویش، مهدی موعود(عج) است و دیدار اصحاب او را آرزو می کند. ایشان می فرماید:

چقدر دوست دارم برادران خود را ببینم.

یا اینکه می فرمایند:

آه که چقدر مشتاق دیدن برادران خود هستم.

اصحاب به ایشان عرض کردند: آیا ما برادران شما نیستیم. فرمودند:

«شما یاران من هستید، برادرانم، کسانی هستند که هنوز نیامده اند.»

اصحاب عرض کردند که: ای رسول خدا! چگونه آن دسته از امّت خود را که هنوز نیامده اند، می شناسید؟

حضرت فرمودند:

«اگر کسی در بین یک گلّه اسب، اسبی ممتاز و بی نظیر داشته باشد، آیا می تواند او را به راحتی بشناسد یا خیر؟»

عرض کردند: بله، می تواند.

سپس پیامبر(ص) فرمودند:

«برادران من نیز در روز قیامت نوری دارند که آنها را از دیگران جدا می کند، من پیش از آنها وارد حوض می شوم؛ امّا آگاه باشید که عدّه ای هم هستند که از کنار حوض من رانده می شوند؛ همچنان که شتر گمراه رانده می شود. آنها را خطاب می کنم: آیا شتاب نمی کنید، گفته می شود: «آنها بعد از تو تغییر کردند.» من می گویم: «دور شوید، دور شوید.»6

ماه رمضان، ماه امام زمان(ع) است

این، ماه رمضان است که به سوی شما می آید، ماه خداوند متعال، ماه قرآن:

«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذی أُنْزِلَ فیهِ الْقُرْآنُ هُدیً لِلنَّاسِ وَ بَیِّناتٍ مِنَ الْهُدی وَ الْفُرْقان ؛7

ماه رمضان [همان ماه] است که در آن، قرآن فروفرستاده شده است، [کتابی] که مردم را راهبر، [متضمّن] دلایل آشکار هدایت، [میزان] تشخیص حق از باطل است.»

ماه امام زمان(ع) است که ملائکه در شب قدر، بر او نازل می شوند:

«إِنَّا أَنْزَلْناهُ فی لَیْلَةِ الْقَدْر٭ وَ ما أَدْراکَ ما لَیْلَةُ الْقَدْر٭ لَیْلَةُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ٭ تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ؛

ما آن [قرآن] را در شب قدر نازل کردیم.. از شب قدر، چه آگاهت کرد. شب قدر از هزار ماه ارجمندتر است. در آن [شب] فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، برای هر کاری [که مقدر شده است] فرود می‌آیند.»

«الملائکه» دلالت بر جنس ملک و ملکوت دارد و با آنها (ملائکه) «روح» نیز نازل می شود. روحی که در مقام و منزلت، با تمام ملائکه برابری می کند. آری. آنها تمام امر را بر ولیّ امر نازل می کنند.

در این ماه، اوقات خود را به امور بیهوده، سپری نکنید؛ بلکه اوقات خود را فقط در ذکر خدا بگذرانید؛ زیرا ماه، ماه خداست. همچنین وقت خود را با قرآن پر کنید؛ چرا که ماه، ماه قرآن است. قسمت سوم وقت خود را نیز به امام زمان(ع) اختصاص دهید؛ در این ماه، به گونه ای عمل کنید که اسم شما در دفتر او ثبت شود.

خادم امام زمان(ع) باشید

خادم این و آن نباشید. آیا می خواهید خادم کسی باشید که با اندک قدرتی که به‌دست می آورد، خود، شخصیّت و تعادل خود را فراموش می کند؟ خادم کسی باشید که خداوند به برکت وجود او، آسمان را از فرو افتادن بر زمین نگاه می دارد.

قدر خودتان را بدانید. شخصیّت والای خود را به قیمتی ارزان نفروشید. خود را به خدا بفروشید؛ به قرآن و به صاحب الزّمان(ع). انسان چگونه می تواند عاشق خدا شود؛ در حالی که عشق دیگری او را احاطه کرده است؟ یا چگونه می تواند عاشق صاحب الزّمان(ع) شود؛ در حالی که عاشق کس دیگری، غیر از امام زمان(ع) است؟

مزاج عشق بس مشکل پسند است

قبول عشق بر طاق بلند است

یعنی اینکه یکی از صفات عشق، تکبّر آن است که در قبول عاشق حقیقی، بسیار سخت گیری می کند؛ هیچ‌گاه «عدم» را شریک «وجود» قرار ندهید؛ هیچ‌گاه معدوم را با موجود ترکیب نکنید؛ با وجود نور وارد تاریکی نشوید؛ خود را وقف امام زمان(ع) کنید. امام باقر(ع) به عبدالحمید واسطی فرمودند:

«آیا فکر می کنی، کسی که خود را وقف خدای عزّوجلّ کند، خداوند برای او هیچ گشایشی قرار نمی دهد؟ البتّه. والله، خدا برای او فرج و گشایش قرار می دهد. خداوند رحمت کند بنده ای راکه خودش را وقف ما کند، خداوند رحمت کند بنده ای که امر ما را احیا نماید.»

عبدالحمید می گوید، سؤال کردم: اگر قبل از درک حجّت قائم(عج) بمیرم، چه؟ فرمودند:

«کسی که بگوید، اگر قائم آل محمّد(ع) را درک می کردم، هر آینه، او را یاری می نمودم، مثل کسی است که در کنار او شمشیر می زند، بلکه مثل کسی است که در رکاب ایشان به شهادت می رسد.»3

اگر قدم به قدم، در این مسیر پیش بروید، شما از مخلصان هستید نه مشرکان. به دو کلمه اکتفا کنید:

ـ حیّ و قیّوم. منزّهی که وجود عالم از اوست؛

ـ و کسی که عالم وجود به خاطر اوست؛

که همان صاحب‌الزّمان، ارواحناله الفداست. به غیر از این دو، چیز قابل ذکری وجود ندارد. اگر خودتان را وقف این دو نمایید، از مصادیق این حدیث شریف می شوید که از امام صادق(ع) نقل شده که ایشان فرمودند:

«روزی رسول خدا(ص) در بین جمعی از اصحاب خود، دوبار فرمودند: «خدایا دیدار برادرانم را نصیبم کن.» اصحابی که دور حضرت بودند، گفتند: ای رسول خدا، آیا ما برادران شما نیستیم؟ حضرت فرمودند: خیر، شما یاران من هستید. برادران من قومی هستند که در آخرالزّمان به من ایمان می آورند؛ در حالی که مرا ندیده اند. خدا اسامی آنها و پدران آنها را قبل از آنکه آنها را از صلب پدرانشان و رحم مادرانشان خارج نماید، به من آموخته است. آنها کسانی هستند که پایداریشان بر دین خود، از راه رونده برخار مغیلان و از نگهدارنده آتش سوزان در دست بیشتر است. آنها در ظلمات، چراغ‌های هدایتند. خداوند آنها را از هر فتنه ای در زمین پر از ظلمت، نجات می دهد.»10

این عبارت را پیامبر(ص)، دوبار فرموده اند؛ نه یک بار. این جمله، از کسی است که نفسش، نگاهش و کلامش با عالم وجود برابری می کند. اصحاب سؤال می کنند که آیا ما براداران شما نیستیم؟ می فرمایند: «خیر، شما اصحاب من هستید. برادرانم غیر از شمایند.»

روح من فدای شما، ای صاحب الزّمان(عج)، ای مرد خدایی! تو کیستی که شاگردان مکتب تو، کسانی که تو آنها را تربیت نموده ای، خادمانی که شرف خدمت در حضور تو را دارند، به مقامی می رسند که برادران پیامبر(ص) به شمار می روند تا جایی‌که پیامبر(ص) آرزوی دیدار و گفت‌وگوی با آنان را دارد. چه سرّی در وجود تو نهفته است که از آن در وجودشان دمیده ای؟ ای غیب پنهان خداوند، ای راز سربسته حق!

این چه معدنی است در وجود تو؟ این چگونه تربیتی است که آنها را دردینشان سرسخت تر از کسی قرار می دهد که در شب تار، تیغ‌های خار مغیلان دست او را می برند؛ امّا او هیچ اعتنایی به آن نمی کند، یا سرسخت تر از کسی که آتش گداخته را در دست می گیرد و هیچ توجّهی به سوختن دست خود ندارد؟ این چه درجه ای از ایمان است که سبب اشتیاق پیامبر(ص) به دیدار آنان شده است؟

آنها عصاره عالم خلقت، ثمر، درخت نبوّت و امامتند، کسانی که امام(ع) در غیبت خود، آنها را تربیت کرده است؛ کسانی که با صبر خود، امتحانات الهی را پشت سرگذاشته‌اند؛ به مقام برادری پیامبر(ص) نائل شده‌اند، که مقامی بس عظیم است و بعد از مقام معصومان(ع) قرار دارد؛ اگرچه این مقام آنها به درجه مقام اخوّت امیرمؤمنان، حضرت علی(ع) یا پیامبر اکرم(ص) نمی رسد. آنها کسانی اند که با صبر خود، وقف خود برای خدا، رسول او و حجّت او، به این مقام بلند دست یافته اند.

عصر غیبت، عصر آزمایش

این‌گونه است که عصر غیبت، عصر امتحان و آزمایش است؛ عصری است که در آن، گوهرهای پنهان با انواع امتحانات الهی آشکار می شوند.

عبدالرّحمان بن سبابه از امام صادق(ع) نقل کرد، که ایشان فرمودند:

«چگونه خواهد بود، حالتان وقتی که بی امام هادی و راهنما شوید؟ بعضی از بعضی دیگر تبرّی می جویند. در آن زمان است که از یکدیگر جدا شده، پالایش و غربال می شوید. در آن هنگام «تمیّزون» متمایز می‌شوید.»

 این، مرحله نخست است که اشاره دارد به مرحله جدا شدن خبیث از طیّب.

 مرحله دوم، «تمحّصون» (پالایش می‌شوید)؛ مانند پالایش سنگ معدن، مثل طلایی که ذوب می کنند. سپس به آن موادّی می افزایند تا ناخالصی‌هایش جدا شود.

 مرحله سوم، «تغربلون» (غربال می‌شوید)؛ مانند غربال کردن گندم، برای جداکردن گندم‌های تلخ و ضعیف که از غربال به پایین می افتند.

در روایتی از شیخ طوسی است که وقتی امام به اینجا رسیدند، آن را سه بار مطرح کردند؛

«لایکون فرجنا حتیّ تغربلوا ثمّ تغربلوا ثمّ تغربلوا، حتیّ یذهب الله تعالی الکدر ویبقی الصّفوّ؛

فرج ما نخواهد رسید، مگر آنکه غربال شوید. سپس غربال شوید. سپس غربال شوید؛ تا جایی‌که خداوند متعال، آلودگان را از پاکان جدا نماید.»

یعنی این غربال مؤمنان در نزدیکی زمان ظهور، سه بار اتّفاق خواهد افتاد.11

و مرحله غربال، سخت ترین این مراحل است.

این همان راه و مسیری است که رسول خدا(ص) در امّت خود انتظار آن را دارد… این همان تکامل است که خدای متعال با قوانین و سنّت های خود در آزمایش امّت ها، انبیا و امامان(ع) قرار داده تا درخت بشریّت در سایه دولت عدل الهی به ثمر بنشیند. این از اسرار غیبت است که خدای متعال برای خاتم امامان، از عترت پیامبر(ص) تقدیر نموده است.

این همان [امام] غایبی است که خداوند، او را مظهر غیب و شهادت خود قرار داده است. او در غیبت خود، مظهر غیب الغیوب است؛ وقتی که ظهور نماید، خداوند او را مظهر شهادت (احقاق کننده هر حقّی و باطل کننده هر باطلی) قرار می دهد. این چه قدرتی است که خداوند به او عطا می کند، به وسیله او هر حقّی را احقاق می کند و هر باطلی را باطل می نماید.

سلام خدا بر تو ای نهایت آرزوها؛

«المنتهیٰ إلیه مواریث الأنبیاء، و لدیه موجود آثار الأصفیاء، المؤتمن علی السّرّ، والولیّ للأمر؛12

[کسی که] تمام مواریث پیامبران به او رسیده و آثار برگزیدگان نزد او می‌باشد؛ امین بر اسرار (الهی) و ولیّ امر (پروردگار).»

فرازی از میراث‌های انبیا را بخوانید تا خبرش را دریابید. در آن باره خداوند می فرماید:

«وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَةِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَةً قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ وَ نَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِکَ وَ نُقَدِّسُ لَکَ قالَ إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون ٭ وَ عَلَّمَ آدَمَ الْأَسْماءَ کُلَّها ثُمَّ عَرَضَهُمْ عَلَى الْمَلائِکَةِ فَقالَ أَنْبِئُونی بِأَسْماءِ هؤُلاءِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقینَ؛13

و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت: من در زمین، جانشینی خواهم گماشت، [فرشتگان] گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن فساد انگیزد و خون‌ها بریزد؟ حال آنکه ما با ستایش تو، [تو را] تنزیه می‌کنیم و به تقدیست می‌پردازیم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید. [خدا] همه [معانی] نام‌ها را به آدم آموخت، سپس آنها را برفرشتگان عرضه نمود و فرمود: اگر راست می‌گویید، از اسامی اینها به من خبر دهید.»

سپس این امر به صحیفه های آدم(ع)، ادریس(ع)، نوح(ع)، پیراهن ابراهیم(ع)، عصای موسی(ع)، انگشتر سلیمان(ع)، کمال موسی(ع)، جلال و شکوه عیسی(ع) و صبر ایّوب(ع) می رسد و ادامه می یابد تا به میراث حضرت محمّد(ص) که همان قرآن منزل است، می رسد.

سلام بر تو ای حافظ اسرار پروردگار جهانیان، سلام بر تو یابن رسول الله، ما به تو ظلم کردیم؛ ما به شما اهل بیت(ع) ظلم کردیم؛ در حالی‌که هرچه ما داریم، از شماست، به برکت وجود شما اهل بیت(ع)، خلایق روزی داده می شوند و به برکت وجود شما زمین و آسمان ثبات دارند. ما شعار خدمت به شما را سر دادیم؛ امّا بیشتر از آنکه در خدمت شما باشیم، کمر به خدمت دیگران بستیم؛ بلکه ما به شما بی احترامی کردیم.

امّا کرم شما اهل بیت(ع)، حدّ و مرز ندارد؛ بابت گذشته ما، عفو خود را شامل حالمان کنید؛ عنایت خود را شامل حالمان کنید تا خدا ما را برای خدمت به شما، در باقیمانده عمر قبول فرماید. ما امیدواریم که چشم عنایتی به ما بیفکنید، از آن نگاه‌هایی که دنیا را متحوّل می کند؛ تو همان کسی هستی که به وسیله او:

«وَ أَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّها؛14

و زمین به نور پروردگارش روشن گردد.»

پس چه می شود اگر تاریکی های وجود ما را به روشنایی خود بزدایی؟ تو همان کسی هستی که خدای عزّوجلّ درباره اش فرموده است:

«اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ یُحْیِ الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها؛15

بدانید! همانا خداوند، زمین را پس از مرگش، زنده می‌گرداند.»

پس با آنچه خدای متعال به تو ارزانی داشته، قلب‌های ما را زنده کن.

پروردگارا! بر خلیفه و حجّت خود درود فرست، به اندازه ای که در حیطه علم توست، درودی بی پایان، تا تداوم ملک تو ما را از اعوان، انصار، شیعیان و پیروان او قرار بده.

آخر دعوانا أن الحمدلله ربّ العالمین.

پی نوشت ها:

٭ این سخنرانی در تاریخ 14 شعبان 1420 ق. ایراد شده است؛ متن عربی برگرفته از: الحقّ المبین فی معرفه المعصومان، علی کورانی

1. محدث قمی، مفاتیح الجنان، دعای ندبه.

2. سوره بقره(2)، آیه 30.

3. سوره بقره(2)، آیه 3ـ1.

4. سوره یونس(10)، آیه 20.

5. شیخ صدوق، کمال‌الدین و تمام النعمه، ج 2، ص 340؛ نیز تأویل الآیات، ج 1، ص 31.

6. صفار، بصائر الدرجات، ص 104. در صحیح مسلم النیشابوری، ج1، ص150.

7. سوره بقره(2)، آیه 185.

8. سوره قدر(97)، آیات 4 ـ 1.

9. المحاسن البرقی، ج1، ص173.

10. صفار، همان، ص 104؛ عباس‌بن معروف از طریق نجاشی. او از طریق حمادبن عیسی او از کسانی است که حمادبن عیسس از ابی الجارود، به توثیق شیخ مفید(ره) مورد وثوق است، او نیز از ابوبصیر، نقل کرده اند.

11. الامامه و التبصره، ص130؛ نیز: شیخ‌ طوسی، الغیبه، ص 339. قرب الأسناد، ص 369؛ کلینی، اصول کافی، ج1، ص370؛ ج 8، ص 67.

12. محدّث قمی، همان، زیارت حضرت صاحب‌الأمر(ع).

13. سوره بقره(2)، آیه 30ـ31.

14. سوره زمر(39)، آیه 69.

15. سوره حدید(57)، آیه 17.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد