خانه » همه » مذهبی » منظوراز دلهای غمگین

منظوراز دلهای غمگین


منظوراز دلهای غمگین

۱۳۹۲/۱۲/۰۳


۲۱۷۰ بازدید

السلام علیکم و رحمة الله
امام سجاد علیه السلام: ان الله یحب کل قلب حزین
منظوراز دلهای غمگین چیست؟
آیا هردل غمگینی مورد محبت خداوند است؟
این غم باید چه شرایطی داشته باشد؟
ممنونم

پرسشگر گرامی ؛ ازاین که مرکز را پاسخگوی سوالات خود انتخاب نمودید صمیمانه متشکریم . در پاسخ به مطالب زیر توجه کنید .1. روایت مورد پرسش از امام سجاد ع چنین نقل شده است :
إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ کُلَّ قَلْبٍ حَزِینٍ وَ یُحِبُّ کُلَّ عَبْدٍ شَکُور ؛
بی شک خداوند هر دل محزون و هر بنده شکزار را دوست دارد .
الکافی   ج  2   ص  99    باب الشکر
2. منظور از حزن  مورد نظر در روایت فوق و روایات نظیر آن حزن ممدوح و مثبت است که محصول نگرانی از عواقب امور و ترس از کوتاهی از انجام وظایف و شفقت و دلسوزی براحوال و گرفتاری ها و مشکلات مردم و مانند آن حاصل می شود نه حزن مذموم که ثمره غصه خوردن بر گرفتاری دنیوی و یا از دست دادن منافع مادی و مانند آن است .
3. برای آشنایی با حزن و انواع آن یعنی حزن ممدوح و مذموم به مطلب زیر دقت کنید .
 
حزن، سختی زمین را می¬گویند و نفس را بخاطر غمی که برای آن بوجود می آید و موجب سختی و دگرگونی آن می شود، حزین می¬گویند که خلاف فرح و شادی است.[1]هرگاه انسان چیزی را که مالک آن بوده است و آن را دوست داشته و یا خود را قادر بر تملک آن می¬دانسته، از دست بدهد، حُزن بر او عارض می¬شود.[2]حزن در آیات
کلمه حزن با مشتقاتش در کل آیات قرآن 42 مرتبه به کار رفته است که 26 آیه مکی و 16 آیه مدنی می¬باشد و در اکثر این آیات خداوند حزن را به صورت منفی بیان نموده و پرهیز از حزن دستور کار آیات می¬باشد که ما در این جا به نمونه هایی از آیات اشاره می‌کنیم. خداوند در قرآن کریم می¬فرماید:
«صبر کن و صبر تو فقط برای خدا و به توفیق خدا باشد وبخاطر (کارهای) آنها اندوهگین و دلسرد نشو و از توطئه¬های آنها در تنگنا قرار مگیر.»[3]«به یقین کسانى که گفتند: «پروردگار ما خداوند یگانه است» سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل مى شوند که «نترسید و غمگین مباشید و بشارت باد بر شما به آن بهشتى که به شما وعده داده شده است.»[4]این آیات وسیله اى براى تسلى و دلدارى و تقویت روحى مؤمنین است. خداوند ماندن مؤمن بر اندوه را جایز نمی¬داند، بلکه آن را مایه تنبه و عبرت قرار داده است تا او را به سوی فرح و سرور هدایت کند.
«نجوا تنها از سوى شیطان است. مى خواهد با آن مؤمنان غمگین شوند. ولى نمى تواند هیچ گونه ضررى به آن ها برساند جز به فرمان خدا. پس مؤمنان تنها بر خدا توکل کنند.»[5]
حزن در روایات
در روایات نیز، در مواردی از حزن به عنوان یک فضیلت یاد شده و مواردی نیز به عنوان رذیلت آمده است که به برخی از آنان اشاره می¬کنیم.
پیامبر اکرم(ص) فرمودند: بر شما باد حزن، پس همانا کلید قلب است.[6]امام علی(ع) فرمودند: در معرفی انسان کامل می¬فرمایند: کسی که جامعه زیرین او اندوه و لباس رویین او ترس ازخداست.[7]پیامبر اکرم(ص) می¬فرمایند: کسی که اندوهش بسیار است، بدنش بیمار شود.[8]انواع حزن
طبق آیات و روایات فراوانی که این زمینه موجود است، حزن به دو قم مذموم و ممدوح تقسیم می¬شود که برای روشن شدن این مطلب ابتدا به تعریف آن و سپش به ذکر عوامل ایجاد کننده و در نهایت عوامل نابود کننده آن می¬پردازیم.
الف- حزن مذموم
حزن مذموم، همان حزن به جهت از دست دادن منفعت دنیوی و یا رسیدن به مصیبت است که بطور مستقیم و غیر مستقیم در آیات و روایات مورد نهی واقع است. خداوند صحنه پایانی غزوه احد را اینگونه بیان می¬کند:
«(به خاطر بیاورید) هنگامی را که از کوه بالا می¬رفتید، و(جمعی در وسط بیابان پراکنده شدند، و از شدت وحشت) به عقب ماندگان نگاه نمی¬کردید . پیامبر از پشت سر شما را صدا می¬زد. سپس اندوه¬ها را یکی پس از دیگری به شما جزا داد. این بخاطر آن بود که دیگر برای ازدست رفتن(غنایم جنگی) غمکین نشوید، و نه بخاطر مصیبت¬هایی که بر شما وارد می¬گردد.»[9]علامه طباطبایی در ذیل این آیه، دو احتمال می¬دهند که هر دو احتمال دلیل بر مذموم بودن حزن ناشی از دست دادن منفعت دنیوی و یا رسیدن به مصیبت است. بنابر احتمال اول خداوند غم دیگری را به مسلمانان به عنوان پاداش داد تا بر اثر این غم مسلمانان از آنچه از دست داده بودند و یا از مصائبی که به آنها رسیده بود محزون و دلگیر نشوند و این غم باعث زوال حزن و اندوه اولیه شده بود.
بنابر احتمال دوم، غم دوم عبارت است از غمی که به سبب حمله ناگهانی مشرکین بعد از نافرمانی نگهبانان، از پشت سر بر آنها وارد شد. لذا دو غم بر مومنان وارد شد که هر دو مذموم است؛ یکی غم اختلاف و کشمکش و پراکنده شدن در زمین و دیگری غم حمله از پشت و غافلگیر شدن.[10]عوامل بوجود آورنده حزن مذموم:
شوق و رغبت به دنیا:
امام صادق(ع) می¬فرمایند: شوق و رغبت به دنیا موجب غم و حزن است.[11]زیرا شادی-های دنیا زودگذر است و از پس آن اندوه و غمی است. بنابراین علاقه به آنها در واقع دلبستگی به امور فانی و زودگذر است و وقتی انسان چیزی را که به آن علاقه دارد، از دست بدهد دچار حزن و اندوه می¬شود.
چشم داشتن به ثروت دیگران:
امام باقر(ع) می¬فرمایند: هر کس به آنچه در اختیار مردم است چشم دوزد، حزن و تأسف-اش طولانی شود.[12]زیرا این فرد یکسره در حال مقایسه خود و دیگران است و از کم و کاستی¬های زندگی خود غمگین و ناراحت است.
حسادت:
امام علی(ع) می¬فرمایند: ستمگری را شبیه¬تر به مظلوم از حسود ندیدم، که نفس اندوه او دائمی و قلب او متحیر و سرگردان و حزن و اندوهش لازم و همیشگی است.[13]ناامیدی:
یکی دیگر از عواملی که موجب حزن و اندوه می¬گردد، ناامیدی است. امام علی(ع) می-فرماید: اگر ناامیدی بر دل انسان چیره شود تأسف خوردن، او را از پای درآورد.[14]فردی که ناامید است، احساس حقارت و بدبختی می¬کند و این حس حقارت او را از عمل کردن باز می¬دارد و در نتیجه موجب حزن و اندوه او می¬شود.
آه و ناله و ناشکیبایی:
امام علی(ع) می¬فرمایند: از جزع و فزع بپرهیز که باعث اندوه می¬شود.[15]جزع در لغت به معنای صبر نکردن بر آنچه بر انسان نازل شده است، می¬باشد.[16]از این روایت می¬توان استفاده کرد که آه و ناله شدید و بدون جهت نه تنها موجب رفع حزن نمی¬شود، بلکه بر آن می¬افزاید.
اینان انسان¬هایی هستند که دوست دارند همیشه ناله کنند و روز خود را با حزن و اندوه به پایان برسانند، در حالیکه می¬توانند با توجه به نعمت¬های خدا به زندگی شیرینی و نشاط ببخشند.
شک:
طبق فرموده امام صادق(ع) خداوند حزن و اندوه را در شک و سخط قرار داده است.[17]افکار منفی:
ریشه هر احساس افسردگی و اندوهی در تفکری منفی است و در اثر همین افکار منفی، انسان بی¬روحیه و سنگین شده و دچار احساس شکست و ناکامی می¬گردد.
اگر انسان از کارها، برداشت درستی داشته باشد، احساسات او هم واقعی است و اگر درک و تصور او اشتباه باشد، واکنش او هم غیرطبیعی و خلاف واقع خواهد بود. بنابراین باید احساسات دردناک ناشی از تعریف¬های ذهنی را کنار گذاشت، چون اعتباری ندارند.[18]عوامل نابود کننده حزن مذموم:
صبر و یقین:
صبر در لغت به معنای بازداشتن نفس به جهت رسیدن مکروهی به آن از جزع و فزع است. صبر موجب غم زدایی و آرامش روحی است. چنانچه امام علی(ع) می¬فرمایند: با اراده-های صبورانه و حسن یقین غم¬های وارده بر خود را دور نما.[19]شخص مومن با اعتقاد به ثواب و پاداش الهی بر صبر، با صبوری غم و اندوه را از خود می-زداید و آرام می¬گیرد چرا که او اعتقاد دارد: «صابران، اجر و پاداش خود را بی¬حساب دریافت می¬دارند.»[20]در مرتبه بالاتر، او بر این باوراست که درود و رحمت الهی شامل او شده است. لذا دلیلی بر غمگین بودن نمی¬بیند.
اعتقاد به قضا و قدر الهی:
شخص معتقد به قضا و قدر الهی هر آنچه را که خدا بر او مقدر کند، خیر می¬داند. پس محزون نیست. چنانچه امام علی(ع) می¬فرمایند: اعتماد کردن به قدر الهی، چه طرد کننده خوبی برای غم¬هاست.[21]پناه بردن به خدا:
امام علی(ع) می¬فرماید: هنگامی که فزع و ناله زیاد شود، پس آنکس که به او پناه برد شود خداست.
استغفار زیاد و گفتن ذکرهای مخصوص:
امام صادق(ع) می¬فرماید: هر کس زیاد استغفار نماید، خداوند او را از هر غمی و از هر تنگی¬ای خارج سازد و او را روزی دهد از جایی که گمان نمی¬کند.[22]روشن است که استغفا تنها ذکر زبانی نیست، بلکه نوعی توجه به خدا و یاد اوست که با این توجه و یاد، دل آرام می¬گیرد.اما در مورد اذکار، هر ذکری از آن جهت که باد خداست باعث آرامش دل می¬شود. اما ذکرهای مخصوصی در روایات آمده است که خواص مخصوصی دارند. پیامبر اکرم(ص) می¬فرمایند: جمله لاحول و لا قوه الا بالله نود و نه درد را شفا می¬دهد که ساده¬ترین آن اندوه است.[23]توجه به نسبی بودن شادی و غم در دنیا:
باید توجه کرد که در دنیا شاید و غم مطلق نیست، هر چه در عالم دنیاست در مرز نابودی است. چنانچه برخی علما می¬فرمایند: دل بستگی و محبت به چیزی که آخر آن فنا و زوال است، خلاف مقتضای عقل و دانش و مخالف طریقت آگاهی و بینش است.[24]ب‌- حزن ممدوح:
روایات بسیاری وجود دارد که با توجه به مضامین آن در می¬یابیم که در مقابل حزن مذموم، حزنی نیز وجود دارد که از طرف ائمه معصومین(ع) مورد تایید بوده است. امام سجاد(ع) می¬فرماید: خداوند هر قلب غمناکی را دوست می¬دارد.[25]امام صادق(ع) می¬فرماید: در کتاب علی(ع) خواندم که همانا مومن شب وروز را به پایان نمی¬برد در حالیکه حزین و غمناک است و بجز این حالت برای او شایسته نیست.[26]مصادیق حزن ممدوح:
حزن به جهت نادانی و گمراهی مردم:
از آیات و تواریخ به خوبی استفاده می¬شود که انبیاء الهی از گمراهی و نادانی مردم و از اینکه به بیراهه بروند، رنج بسیار می¬برند. خداوند در قرآن می¬فرماید:
«گویی می¬خواهی بخاطر اعمال آنان، خود را از غم و اندوه هلاک کنی اگر به این گفتار ایمان نیاورند.»[27]حزن دلسوزانه و مشفقانه نسبت به مردم:
خداوند می¬فرماید:
«به یقین، رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنج¬های شما بر او سخت است و اصرار بر هدایت شما دارد و نسبت به مومنان رئوف و مهربان است.»[28]پس پیامبر و معصومین(ع) هم حزن و اندوه دارند که این یک حرن و اندوه خاص است که در راستای بندگی خدا و یکی از مصادیق یاد خداست.
حزن به جهت از دست دادن نیکی¬ها:
از دست دادن نیکی¬ها و فرصت¬ها برای انجام اعمال شایسته برای انسان مومن حزن آور است. چنانچه امام علی(¬ع) می¬فرماید: همانا از دست دادن فرصت¬ها اندوه است.[29]این حزن، حزن ممدوح است، مشروط بر اینکه شخص تصمیم بر جبران گذشته نماید و با استفاده از زمان حال به کسب نیکی و اعمال شایسته بپردازد. اما اگر شخص تنها افسوس گذشته را بخورد بدون جبران، این حزن ارزشمندی نیست بلکه نکوهیده است.
حزن به جهت مصائب اهل بیت:
امام صادق(ع) می¬فرماید: کسی که بر ما غمگین و از ظلم بر ما اندوهگین شود، نفس کشیدن او تسبیح و غم او برای ما عبادت است.[30]این حزن ممدوح است، زیرا یاد اولیاء خدا و دوستان او، نمونه¬ای از یاد خداست.pajoohe.com
پاورقی ها
 [1] – اصفهانی، راغب؛ ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن کریم، ترجمه خسروی حسینی، سید غلامرضا، انتشارات مرتضوی، 1375، چاپ دوم، ج1، ص478
[2] – ترجمه تفسیر المیزان، علامه محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ هفتم، تابستان 1375، ج4، ص39
[3] – نحل/ 127
[4] – فصلت/ 30
[5] – مجادله/ 10
[6] – پاینده، ابوالقاسم؛ نهج اافصاحه، نشر جاویدان، تهران، 1354، ح1971
[7] – – دشتی، محمد؛ نهج البلاغه، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمونین، پاییز1381، خطبه 87
[8] – مجلسی، محمدباقر؛ بحارالانوار، تهران، انتشارات اسلامیه، 1364، ج74، ص161
[9] – آل عمران/ 153
[10] – طباطبایی، سید محمدحسین؛ پیشین، ج4، ص70
[11] – مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج75، ص240
[12] . همان، ص172
[13] – ری شهری، محمد؛ میزان الحکمه،  دارالحدیث، چاپ پنجم 1384، ج2، ص423
[14]  ،دشتی، محمد؛ نهج البلاغه، قم، موسسه فرهنگی تحقیقاتی امیرالمومنین، پاییز1381، خطبه 82
[15] – مجلسی، محمدباقر؛ پیشین،  ج79، ص144
[16] – معجم الوسیط
[17] – مجلسی، محمدباقر؛ پیشین،  ج67،ص152
[18] – برنز، دیوید؛ شناخت درمانی، ترجمه، قراچه داغی، مهدی، تهران، نشر مترجم، 1371، چاپ ششم، ص46
[19] – مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج74، ص211
[20] – زمر/10
[21] – ری شهری، محمد؛ پیشین، ص294
[22] – همان، ج7، ص352
[23] – همان، ج3، ح3797
[24] – نراقی، احمد؛ معراج السعاده، قم، موسسه فرهنگی انتشاراتی طوبای محبت، چاپ اول، 1385، ص583
[25] – مجلسی، محمدباقر؛ پیشین، ج68، ص38
[26] – همان، ج69، ص71
[27] – کهف/ 6
[28] – توبه/ 128
[29] – آمدی، عبدالواحد بن تمیمی؛ تصنیف غررالحکم و دررالحکم، تحقیق، درایتی، مصطفی؛ مکتب الاعلام الاسلامی، ص474، ح10831
[30] – آمدی، عبدالواحد بن محمد تمیمی؛ مهجم غررالحکم و دررالحکم، تحقیق، درایتی، مصطفی؛ مکتب العمال الاسلامی، 1403، ص851
  

 
 
 

ممکن است این مطلب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد