۱۳۹۲/۱۱/۲۹
–
۳۱۷ بازدید
عهد بین زوجین یک نوع قرارداد و تعهدی است که بر اساس هم سرداری بناشده، نه بردهداری و همزیستی آزاد که برگشت از جریان طبیعی است؛ هرزه زندگی کردن یک سبک زندگی است، اما از نوع نابود کننده که انسانها را به وادی بردگی نفس و هوسهای زود گذر میکشاند.
از بدو پیدایش انسان بر روی این کره خاکی، همواره زنان و مردان، با تشکیل کانونی به نام خانواده، عمری را در کنار هم سپری کردهاند. این نهاد، از مهمترین مولفههای قدرت در هر جامعهای است، که با تخریب آن هیچ ارزشی در جامعه شکل نخواهد گرفت؛ هر چقدر این کانون قویتر عمل نماید، بازدهی بهتری خواهد داشت.
“اشو” به عنوان یکی از رهبران عرفانهای شرقی معاصر، بیش از همه این نقطه قوت را درک کرده و از خانواده به عنوان یک نهاد منسوخ شده، یاد میکند. به زعم وی با از بین رفتن خانواده که سنگ بنای تشکیل ملیتها و نژادها است میتوان حکومت واحد جهانی را پایهریزی کرد.
اشو عقیده دارد ازدواج ریشه همه مشکلات(اشو، شهامت ص20) و عامل اصلی از بین رفتن برکت و سعادت کل بشریت است. بسیاری از بیماریهای روانی و جنون سیاسی نتیجه برقراری این پیوند میباشد. وی بنای ازدواج را یک امر صوری و شکل گرفته بر ویرانههای عشق میداند.(آینده طلایی، ص99،96)
او به خوبی دریافته که ازدواج و تشکیل چنین بنیادی، از بهترین راهکارهای غلبه عقل و خرد بر خواستههای نفسانی است؛ بنابراین برای بیاعتبار کردن آن و گرفتار کردن افراد، به روابط آزاد و بدون ضابطه، این کانون مقدس را یک واژه تاریخ گذشته معرفی مینماید.(آینده طلایی، ص 95)
وی با این نگرش به دنبال ایجاد سبکهای جدیدی از زندگی گروهی است و برای پرهیز از تداخل واژهها، این زندگی گروهی جدید را “کمون” مینامد.(آینده طلایی، ص95)
در واقع اشو رابطههای لحظهای و موقت در کمونها را از عوامل ایجاد پیوندی عمیق بین افراد میداند. میگوید: کمون، نمونه پیوند یا تجمعی از روحهای ازاد است.(آینده طلایی، ص98) جایی که مردم فقط با هم زندگی نمیکنند، بلکه ارتباط و پیوندی عمیق با یکدیگر دارند.(آینده طلایی، ص95)
در عوض انس و الفت قوی در خانواده را که گاه از شدت زیاد باعث شبیه شدن رفتار همسران به هم میشود، کاملا نادیده گرفته و پیوستن به کمون را به آنها پیشنهاد میکند.
از سوی دیگر سکس را مسئله اصلی دانسته و تمام یاختههای بدن را جنسی میداند. اصرار دارد که این نیروی جنسی باید به طور طبیعی و آزاد ارضاء گردد(آینده طلایی ص37) بنابراین محور راهکارهای ارائه شده از جانب وی در راستای نیل به این هدف میچرخد.
برای رسیدن به این مقصد چارهای ندارد جز اینکه همه موانع را از سر راه بردارد. از نظر وی یکی از بزرگترین مسائلی که جلوی رسیدن به این هدف را میگیرد، کانون خانواده و ایجاد پیوند رسمی و قانونی بین زن و مرد است. از این رو آن را زیر سؤال برده، هرزگی را ترویج میدهد و به بیاخلاقیها توصیه میکند.
با بررسی دقیقتر، میتوان دریافت این نظریه وی به واسطه برداشتی است که از رهبانیت داشته و این مسئله را به ادیان و آیینهای طرفدار خانواده نیز تعمیم میدهد. تصور میکند دلیل سفارش آنها به تشکیل چنین نهادی، پلید شمردن نیروی جنسی و در نهایت هدف سرکوب کردن آن است. در صورتی که این غریزه جزو خلقوخوی انسان بوده و برقراری پیوند زوجیت از تدابیری است که برای مدیریت و جلوگیری از سرکوبی و ناکامی آن اتخاذ گردیده است.
بنابراین اگر هدف از جایگزینی وی مسائل جنسی باشد، باید گفت که کانون گرم خانواده بهترین جایگاه، برای پذیرایی و مدیریت این غریزه است و اگر طالب لذت بیشتر است باید بداند که هر هیجانی لذت نیست؛ لذتی که هر شخص از همسر مشروع خود میبرد، با لذتی که از مصاحبت با زن و مرد هر جایی دارد، تفاوت میکند.(اخلاق جنسی ص99)
انسان ذوّاق که فقط وجه بهیمیت خود را پرورش داده، هر زیبایی و لذتی که در اختیار او قرار گیرد باز چیز دیگری طلب میکند. بنابراین اگر هر فرد با چنین دیدگاهی، از روابط آزاد در جامعه امساک کند، یقیناً نسبت به همسر خود، مشتاقتر شده و به لذت بیشتری که یکی از اهداف اشو، نیل به این مقصد است، بهتر و راحتتر خواهد رسید.
با بررسی مسائل یاد شده میتوان دریافت که وی با کوتهنظری، همه نیازهای انسانی را در مسائل مربوط به جسم و جنسیت آنها خلاصه کرده، با پیوستن به کمونها قصد در رفع چنین نیازهایی دارد.
در اینجا سؤالی قابل طرح است که آیا روح انسانهایی که اشو به دنبال ایجاد شرایط مناسب برای آنها است نیاز به تغذیه ندارد؟ آیا برای طی کردن مسیر رشد و کمال نیاز به یک همراه نیست تا با همدلی و ایجاد آرامش انسان را همراهی نماید؟
واضح است که محقق شدن این مسأله با روابط لحظهای و زودگذر کمونها، امکان پذیر نیست. بلکه بهترین راه، برقراری روابط سالم بین زوجین است تا با فرصت مناسب و دو طرفهای که در مواجهه با مشکلات برایشان ایجاد میشود بتوانند شخصیتشان را شکل داده و به درجات عالی انسانی برسند.
از دیگر دلایل تأکید وی برای زندگی در کمون، بهتر شناختن همسایهها است. اشو نگران است که در شهرهای کوچک و بزرگ مردم در کنار هم زندگی میکنند؛ ولی هیچ شناختی از یکدیگر ندارند.(آینده طلایی ص96) گویا هیچ راه بهتری جز رابطه آزاد، برای آشنایی و ارتباط با همسایهها نیافته!
در آخر میتوان گفت تمام این توجیهات به این جهت میباشد، که خانواده و پیوند زوجیت را مانعی بر سر راه بوالهوسیهای خود و مریدانش دانسته و از هر راهی سعی در رد چنین کانون مقدسی مینماید.
آرامش گنج گمشده
آرامش گوهر گرانبهایی است که زندگی فردی و اجتماعی بدون آن قوام نمییابد. پیشرفت در هر جامعهای، مرهون وجود سکون و آرامش در انسانها است. از این رو بازار عرضه راه کار برای کسب این گوهر ناب، بسیار داغ است و هر کسی برای به دست آوردنش نسخهای میپیچد.
اشو هم از این مسأله جدا نبوده و با ارائه شیوههای مختلف مراقبه به دنبال ایجاد آرامشی عمیق است. اما از سوی دیگر، ثبات و آرامش ایجاد شده به واسطه ازدواج و رابطه زوجیت مورد پسند وی نیست؛ بنابراین از هر راهی تلاش میکند تا این کانون مقدس را سرکوب کند.
اشو میگوید: من از ازدواج دل خوشی ندارم؛ چون موفق میشود به تو ثبات و آرامش دائمی بخشد و خطر همین جاست، تو به یک اسباب بازی راضی میشوی با شیئی پلاستیکی و مصنوعی و دست ساخته بشر اقناع میگردی.(الماسهای اشو، ص230)
در واقع آرامش ثابت و همیشگی مورد پسند وی نمیباشد و شاید اصلا آن را حقیقی و واقعی نمیداند؛ بنابراین به دنبال ایجاد این گوهر ناب، به سبک و شیوه خود، دو نوع آرامش را معرفی میکند. یک نوع سطحی که به راحتی کسب میشود و شخص با وجود درونی پر از تنش و اضطراب، خود را آرام جلوه میدهد که خیلی مطلوب نیست.
دوم روشی اصیل و حقیقی که حاصل مراقبه است.(مراقبه شور و سرمستی، ص 60) او تمام هنر مراقبه را ایجاد آرامش، سکون و سروری جاودانه میداند؛ بنابراین برای مراقبه بدون آرامش ارزشی قائل نیست. (مراقبه شور و سر مستی، ص 50)
یکی از انواع این مراقبهها، سکس است که آن را بزرگترین هنر و پیشکش “تانترا” به دنیا معرفی میکند. (الماسهای اشو، ص117) میخواهد با عرضه بیبندوباری آرامش را به جهانیان عرضه نماید، غافل از این که هدفش هموار کردن مسیر لهو است.
وی عقیده دارد سکس مسئله اصلی و سرچشمه همه دشواریها است.(هنر وجد و سرور، ص 79) میگوید: اگر نیروی جنسی به بیراهه کشیده شود، جای خود را به کینه و بیزاری میدهد.(مراقبه هنر وجد و سرور، ص 84)
جالبتر این که، روش خود را ژرف و دانشمندانه میداند، ادعا دارد که همه چیزها میتوانند پاک و مقدس گردند؛ فقط باید روش کار را بدانیم و با راه تقدس بخشیدن به همه چیز آشنا باشیم(مراقبه هنر وجد و سرور، ص 85) و راهکار مقدس او چیزی جز مسائل جنسی نیست.
جای سؤال است که آیا این شیوه باعث ایجاد آرامش و سکون در افراد میشود؟
آیا آرامشی که از تکیه به همسر مشروع و در کانون گرم خانواده به دست میآید، از مراقبههای جنسی چند هزار نفری در کمونها نیز حاصل میشود؟
اشو بدترین و زشتترین روشها را با برچسب تقدس، بسیار خوب جلوه میدهد. مریدان خود را تشویق میکند که با بهکارگیری روشهای ارائه شده از جانب وی، میتوانند نیروهای زندگانی خویش را دگرگون کنند.(همان، ص85)
یقیناً باید گفت کسانی که به این سفارش او جامه عمل پوشاندند، این دگرگونی را در از هم پاشیده شدن کانون گرم خانواده خود و رها کردن همسر و فرزندان به خوبی لمس کردهاند؛ همچنین افرادی که در جریان این روش رابطه مشروع و مقید خود را تبدیل به روابط ناسالم کردند و دچار احساس گناه و ناامیدی گشتند، با تمام وجود در یافتد که این روشها تنها آب روی خاکستر ریختن است. تا لحظاتی بعد دوباره شعلههای اضطراب و پریشانی زبانه میکشد. غافل از این که خانواده بهترین جایگاه برای ارضای غرایز و شاهراه اصلی کسب آرامش است.
خداوند متعال در قرآن کریم یکی از مهمترین کارکردهای معنوی ازدواج و تشکیل خانواده را ایجاد آرامش در بین اعضای خود میداند.
یک خانواده سالم با ایجاد محیطی گرم و آرام میتواند سکوی پرتابی برای رسیدن به قلههای کمال باشد، آنها را ارشاد نماید و تحت حمایت عاطفی خود قرار دهد، صفا و صمیمیتی بین آنها برقرار نماید که در دوران پیری و خاموشی قوه شهوت، مهر و محبت بین آنها، این پیوند را برقرار کند(اخلاق جنسی، ص99). در واقع انسان برای حرکت نیازمند آرامش است و یکی از مهمترین سرچشمههای این نیرو، پیوند زوجیت میباشد.
زن و سبک هرزگی
در مکتب اشو، واژه آزادی تحریف شده و بسیاری از ارزشهای انسانی در قالب این شعار، نادیده گرفته شده است. وی تصور میکند با این شعارها، امری حیات بخش و زندگی ساز برای زنان به ارمغان آورده است. در واقع او میخواهد به نام آزادی، نوعی هرج و مرج، یله و رها بودن را جایگزین ازدواج و خانواده نماید.
وی اساس ساختار خانواده را بر مالکیت دانسته، شوهر را مالک زن و زن را اسیر دست همسرش میداند. به مردان نهیب میزند که شما مالکیت، آزادی و انسانیت زن را از او صلب کرده و همه زیباییهای او را گرفتهاید. به جای بال پرواز، او را در قفس زیبایی اسیر کردهاید که آن قفسهای طلایی نمیتوانند جای آسمان و آزادی پرواز در فضای لایتناهی آسمان را برای او پر کنند.(آینده طلایی، ص97)
او با عجله و دستپاچگی برای احقاق حقوق پایمال شده زنان به دنبال ایجاد یک نهضت عظیمی است. ازدواج، روابط سالم و قانونی بین زن و مرد را نمیپسندد و متعهد شدن برای زندگی با همسر مشروع را نوعی اسارت برای زنان معرفی میکند؛ آن هم اسارتی به طول تاریخ! در صورتی که زن، در زندگی مشترک با اراده و اختیار خود مرد را برای زندگی برمیگزیند و در همه مزایا با او شریک است. نه خود را اسیر و برده مرد میداند و نه مرد خود را سالار و مولای زن؛ زیرا هر کدام از اینها انحراف از مسیر اصلی و طبیعی است.
عهد بین زوجین یک نوع قرارداد و تعهدی است که بر اساس همسرداری بناشده، نه بردهداری و همزیستی آزاد که برگشت از جریان طبیعی است؛ هرزه زندگی کردن یک سبک زندگی است؛ اما از نوع نابود کننده که انسانها را به وادی بردگی نفس و هوسهای زود گذر میکشاند.
این که آزاد باشم و با هر کسی به منظور شادی و لذت ارتباط برقرار کنم، چیزی جز سراب و رضایتی کودکانه نیست. دل خوشی به لذت آنی و زودگذر یک مسکّن است که در ازای آن خیلی چیزها را باید از دست داد. خویشتنداری و کنترل نفس آزادی حقیقی است و آزاده کسی است که از شهوت و فرهنگهای منحط رها باشد. امام علی علیه السلام میفرماید: عبد شهوت پستتر از عبد به بند است.
در واقع اشو دچار یک برداشت سطحی و ناشیانه از زندگی مشترک شده و آن را تنها سودرسانی به مردان میداند. در صورتی که در دین مبین اسلام هر دو جنس، از حقوقی برابر برخوردارند و همواره مردان به احترام و خوشرفتاری با زنان سفارش میشوند. آیه 19 نساء به این مطلب اشاره دارد: «و عاشروهن بالمعروف؛ با زنانتان به نیکی رفتار کنید» و در روایات معصومین هم کسی که حقوق افراد تحت سرپرستیاش را ضایع کند، مورد لعن واقع میشود.(مستدرکالوسائل، ج 14، ص 170 ، باب 88)
اشو در جایی دیگر برای ترغیب به روابط آزاد محدودیتهایی که در اسلام برای آنان تعریف شده را به باد نقد گرفته و میگوید: مسلمانان معتقدند زنان و مردان نباید با هم مراوده داشته باشند. در حقیقت اگر میتوانستند با یکدیگر مراوده داشته باشند، از انرژی مثبت و منفی زن و مرد هر دو برخوردار میشدند؛ زیرا زن و مرد هر کدام یک نیمه هستند و در دسترس بودن هر دو انرژی سبب میشود تا کلیت حاصل شود، (اشو، مزهای از ملکوت، ص14) در جواب باید گفت اگر از جانب دین برای انسانها قانون و مقرراتی وضع شده، همه برای آسان زندگی کردن و انسانی زیستن است. هر محدودیتی در اسلام، منفعت شخص و جامعه را به همراه دارد.
روابط زن و مرد در دین ما در چارچوب قوانین الهی و تحت کنترل عقل صورت میگیرد و اگر سفارش به تقوا و پاک دامنی میشود، هدفی جز حفظ عزت و حریت انسانها، به خصوص در مورد زنان به دنبال ندارد.
جای سؤال است که آیا اسلامی که جلوی هر گونه بهرهبرداری مردان از زنان را گرفته و عفاف و تقوا را امری لازم برای خانمها میشمرد و به آنان سفارش میکند که خود را رایگان در اختیار مردان قرار ندهند، زنان را به اسارت کشانده؟ یا اوشویی که به مریدان خود سفارش میکند اگر زنی را دوستداری با آن زندگی کن، با او باش، اما نسبت به عشق صادق و وفادار بمان، نه نسبت به شخص! از همان لحظهای که احساس میکنید از چیزی خوشتان نمیآید، آن چیز گیرایی و جاذبهاش را از دست داده و شما را خوشحال نمیکند، از آن دست بردارید. فقط بگویید متأسفم.(ساراها4، ص 107)
با این توصیه اشو تمام حیثیت زنان زیر سؤال میرود او سفارش میکند که آنها چیزی جز یک کالا نیستند به راحتی میتوانید آنان را دست به دست کرده تا زمانی که به عنوان یک ابزار بساط شادی و لذت شما را فراهم کردند با آنها باشید و به محض از بین رفتن جاذبه و مطلوبیت، مانند یک شیئ بیمصرف آن را کنار گذارید. او با این سفارشات بزرگترین خدمت را به مردان هوسران کرده؛ مثل یک شکارچی دام پهن کرده و روح بیتعهدی و بیمسؤلیتی را در آنها رشد میدهد. حال باید به این پرسش پاسخ داد که آیا متعهد شدن به همسر مشروع اسارت است و یا هر لحظه به میل مردان بوالهوس جا به جا شدن و تباه گردیدن؟!
منابع
1.قرآن کریم.
2.آینده طلایی، مترجم: مرجان فرجی، فردوس، ،1381.
3.الماسهای اشو، مترجم: مرجان فرجی، فردوس، چاپ چهارم،1382.
4.اخلاق جنسی، مطهری، مرتضی،صدرا، تهران، چاپ سیودوم، اردیبهشت 1391.
5. آفتاب و سایهها، فعالی، محمدتقی، عابد، چاپ هشتم،پاییز 1389.
6. خانواده در قرآن، بهشتی، احمد، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، چاپ نهم، 1386.
7. زن در آیینه جمال و جلال، جوادی آملی، عبدالله، اسرا، چاپ بیست و دوم، پاییز 1390.
8. زن سیمای زندگی در دین و اسطوره، خوشمنش، ابوالفضل، ادیان، 1389.
9. زن در اندیشه اسلامی، مهریزی، مهدی، خرم، چاپ سوم، 1386.
10.نظام حقوق زن در اسلام، مطهری، مرتضی، صدرا، چاپ سیام، آبان 1380.
11. ساراها(تعلیمات تانترا3)، هما ارژنگی، تهران، 1383.
12. مراقبه هنر وجد و سرور، مترجم: فرامرز جواهرینیا، تهران، فردوس، 1380.
13. مزهای از ملکوت، مرضیه شنکایی، تهران، آبگینه، 1379.
14.مستدرکالوسایل، حسین نوری، قم، موسسه آلالبیت، 1407 قمری.
معصومه رادپور؛
کارشناس مؤسسه بهداشت معنوی و مبلغ حوزه علمیه خواهران
منبع: خبرگزاری رسا