طلسمات

خانه » همه » مذهبی » چرا امام حسین(ع) در وصیت خود از کلمه خرجت استفاده کرد نه کلمه قیام

چرا امام حسین(ع) در وصیت خود از کلمه خرجت استفاده کرد نه کلمه قیام

این نمی‌تواند اشکالی باشد در متن که چرا امام از لفظ قیام استفاده نکرده اندچون معنی قیام در همین اصطلاح هم به قرینه کلمات بعدی استفاده می‌شود و به نوعی تفنن در بیان است و کلام عرب این ظرفیت را دارد که مخاطب آنرا متوجه شود ، ایشان به برادرشون وصیت می‌نویسند که تا بدانند فلسفه حرکت ایشان به سمت کوفه برای خوش‌نشینی و خوش‌گذرانی در شهر دیگری نیست بلکه می‌رود تا امر به معروف و نهی از منکر کند.
اما در نامه های دیگر امام به افراد دیگر از لفظ قیام و کلمات دیگر به همین معنا استفاده می‌کنند:
دفاع از اسلام
یک – هنگامی که مروان بن حکم، برای بیعت او با یزید اصرار ورزید، در پاسخ فرمود:
«اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ وَعَلَى الإسْلامِ الْسَّلامُ اِذ قَدْ بُلِیَتِ الاُمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ یَزیدَ، وَلَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آلهیَقُولُ: اَلْخِلافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلى آلِ اَبى سُفیانَ» (موسوعة کلمات الامام الحسین علیه السلام 285، ح252)
ترجمه: (در این صـورت باید گفت): انا للّه و انا الیه راجعون – فاتحه اسلام را باید خواند هنگامی که امّت اسلام، رعیت چون یزیدی گردند؛ و من خودم از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که مى فرمود: خلافت بر آل ابوسفیان حرام است.
امر به معروف و نهی از منکر:
دو – در وصیت خود به برادرش محمد حنیفه، هدف اصلی “خروج = قیام” را بیان نموده و نوشتند:
«وَ اِنّی لَمْ اَخْرُجْ اَشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاِصْلاحِ فِی اُمَّةِ جَدّی صلی الله علیه و آله اُریْدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اَسیْرُ بِسیرَةِ جَدّی وَ اَبی عَلیّ بن ابی طالِبٍ عَلیه السَلام»
ترجمه: [بدانید] من برای سرکشی و خوشگذرانی و فساد و ستم خروج نکردم؛ بلکه فقط برای دنبال کردن اصلاح امّت جدّم خارج شدم [خروج کردم] و تصمیم گرفته‌ام که امر به معروف و نهی از منکر نمایم و سیره جدّم [رسول خدا صلی الله علیه و آله] و پدرم علی بن ابی طالب علیه السلام را دنبال نمایم.»
رهبری و هدایتی امتی که طالب امام شدند:
سه – ایشان پیش از خروج از مکه و نیز پیش از اعزام مسلم، نامه‌ای در پاسخ درخواست مردم کوفه، به دست سعید و هانی فرستادند. در این نامه به درخواست مردم جهت برخورداری از امامی هادی تصریح شده است:
«بِسم اللّه ِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ مِنْ حُسَیْنِ بنِ عَلَیٍّ، اِلی الْمَلَأِ مِنَ الْمُؤمِنینَ وَ الْمُسْلِمیْنَ، اَمّا بَعْدُ: فَاِنَّ هانِیاً وَ سَعیْداً قَدَما عَلَیَّ بِکُتُبِکُمْ وَ کانا آخِرَ مَنْ قَدِمَ عَلَیَّ مِنْ رُسُلِکُمْ وَ قَدْ فَهِمْتُ کُلَّ الَّذی اقْتَصَصتُمْ وَ ذَکَرْتُمْ وَ مَقالَةَ جُلِّکُمْ: اِنَّهُ لَیْسَ عَلَیْنا اِمامٌ فَاقْبِلْ، لَعَلَّ اللّه ُ اَنْ یَجْمَعَنا بِکَ عَلی الهُدی وَ الْحَقِّ» ترجمه: بنام خداوند بخشنده مهربان. از حسین بن علی به سوی گروهی از مؤمنان و مسلمانان، پس از ستایش خدا، همانا هانی و سعید نامه‌های شما را آوردند و این دو نفر، آخرین فرستاده‌های شما بودند. من آنچه را که نوشته بودید و حکایت کردید درک کردم و سخن همه شما این بود که: امام و رهبر نداریم؛ به سوی ما بشتاب، شاید خداوند به وسیله تو ما را به هدایت و حق رهنمون سازد» .
هدایت، با دعوت به کتاب خدا و سنّت رسول خدا صلوات الله علیه و آله و مقابله با بیعت‌ها:
چهار – در نامه به مردم بصره نوشتند:
«وَ قَدْ بَعَثْتُ اِلَیْکُمْ رَسُولی بِهذَا الْکِتابِ، وَ اَنَا اَدْعُوْکُمْ اِلی کِتاب اللّه ِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله ، فَاِنَّ السُّنَّةَ قَدْ اُمیْتَتْ وَ اِنَّ البِدْعَةَ قَدْ اُحْیِیَتْ وَ اِنْ تَسْمَعُوا قَوْلی وَ تُطیعُوا اَمْری اَهْدِکُمْ سَبیلَ الرَّشادِ وَ السَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللّه»
ترجمه: اکنون قاصدم را با این نامه به سوی شما فرستادم و من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله می خوانم. پس به راستی سنّت [پیامبر] مرده و بدعت‌ها زنده شده است. پس اگر سخنان مرا بپذیرید و از امرم اطاعت کنید، شما را به راهی که رشد [و اصلاح شما در آن[ است هدایت می‌کنم. سلام و رحمت خدا بر شما باد.
جهاد در راه خدا:
پنج – ایشان در مسیر کوفه، با فَرَزدق ملاقات می‌نماید و در شرح مفاسد دستگاه حاکم، ضرورت قیام و جهاد علیه ظلم و فساد و اولی بودن خود نسبت به دیگران برای این جهاد و قیام [با ذکر واژه‌ی قیام – مَنْ قامَ]، چنین می‌فرمایند:
«یا فَرَزْدَقُ إنَّ هوُلاءِ قومٌ لَزِمُوا طاعَةَ الشَّیطانِ، و تَرَکوُا طاعَةَ الرَّحْمانِ، و أظْهروُا الفسادَ فی الأرضِ، وَ أبْطِلُوا الحُدُودَ، وَ شَرِبُوا الخُمُورَ، وَ اسْتَأثَروُا فی أموالِ الْفُقَراءِ و المَساکینَ، وَ أنَا أولی مَنْ قام بِنُصرَةِ دین الله، وَإعزازِ شَرعِهِ، و الجَهادِ فی سَبیلِهِ لِتَکُونَ کَلِمَةُ اللهِ هِی العُلیا؛»
ترجمه: ای فرزدق! اینان گروهی هستند که پیروی شیطان را پذیرفتند و اطاعت خدای رحمان را رها کردند و در زمین فساد را آشکارا ساختند، و حدود الهی را از میان بردند، و باده ها نوشیدند، و دارایی های فقیران و بیچارگان را ویژه خود ساختند، و من از هر کس به یاری دین خدا و سربلندی دیینش و جهاد در راهش سزاوارترم، تا آیین خدا پیروز و برتر باشد.»
قسمتی از متن به نقل از پایگاه پاسخ به شبهات

چرا امام حسین(ع) در وصیت خود از کلمه خرجت استفاده کرد نه کلمه قیام

این نمی‌تواند اشکالی باشد در متن که چرا امام از لفظ قیام استفاده نکرده اندچون معنی قیام در همین اصطلاح هم به قرینه کلمات بعدی استفاده می‌شود و به نوعی تفنن در بیان است و کلام عرب این ظرفیت را دارد که مخاطب آنرا متوجه شود ، ایشان به برادرشون وصیت می‌نویسند که تا بدانند فلسفه حرکت ایشان به سمت کوفه برای خوش‌نشینی و خوش‌گذرانی در شهر دیگری نیست بلکه می‌رود تا امر به معروف و نهی از منکر کند.
اما در نامه های دیگر امام به افراد دیگر از لفظ قیام و کلمات دیگر به همین معنا استفاده می‌کنند:
دفاع از اسلام
یک – هنگامی که مروان بن حکم، برای بیعت او با یزید اصرار ورزید، در پاسخ فرمود:
«اِنّا لِلّهِ وَاِنّا اِلَیْهِ راجِعُونَ وَعَلَى الإسْلامِ الْسَّلامُ اِذ قَدْ بُلِیَتِ الاُمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ یَزیدَ، وَلَقَدْ سَمِعْتُ رَسُولَ اللّهِ صلی الله علیه و آلهیَقُولُ: اَلْخِلافَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلى آلِ اَبى سُفیانَ» (موسوعة کلمات الامام الحسین علیه السلام 285، ح252)
ترجمه: (در این صـورت باید گفت): انا للّه و انا الیه راجعون – فاتحه اسلام را باید خواند هنگامی که امّت اسلام، رعیت چون یزیدی گردند؛ و من خودم از رسول خدا صلی الله علیه و آله شنیدم که مى فرمود: خلافت بر آل ابوسفیان حرام است.
امر به معروف و نهی از منکر:
دو – در وصیت خود به برادرش محمد حنیفه، هدف اصلی “خروج = قیام” را بیان نموده و نوشتند:
«وَ اِنّی لَمْ اَخْرُجْ اَشِراً وَ لا بَطِراً وَ لا مُفْسِداً وَ لا ظالِماً وَ اِنَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْاِصْلاحِ فِی اُمَّةِ جَدّی صلی الله علیه و آله اُریْدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اَسیْرُ بِسیرَةِ جَدّی وَ اَبی عَلیّ بن ابی طالِبٍ عَلیه السَلام»
ترجمه: [بدانید] من برای سرکشی و خوشگذرانی و فساد و ستم خروج نکردم؛ بلکه فقط برای دنبال کردن اصلاح امّت جدّم خارج شدم [خروج کردم] و تصمیم گرفته‌ام که امر به معروف و نهی از منکر نمایم و سیره جدّم [رسول خدا صلی الله علیه و آله] و پدرم علی بن ابی طالب علیه السلام را دنبال نمایم.»
رهبری و هدایتی امتی که طالب امام شدند:
سه – ایشان پیش از خروج از مکه و نیز پیش از اعزام مسلم، نامه‌ای در پاسخ درخواست مردم کوفه، به دست سعید و هانی فرستادند. در این نامه به درخواست مردم جهت برخورداری از امامی هادی تصریح شده است:
«بِسم اللّه ِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ مِنْ حُسَیْنِ بنِ عَلَیٍّ، اِلی الْمَلَأِ مِنَ الْمُؤمِنینَ وَ الْمُسْلِمیْنَ، اَمّا بَعْدُ: فَاِنَّ هانِیاً وَ سَعیْداً قَدَما عَلَیَّ بِکُتُبِکُمْ وَ کانا آخِرَ مَنْ قَدِمَ عَلَیَّ مِنْ رُسُلِکُمْ وَ قَدْ فَهِمْتُ کُلَّ الَّذی اقْتَصَصتُمْ وَ ذَکَرْتُمْ وَ مَقالَةَ جُلِّکُمْ: اِنَّهُ لَیْسَ عَلَیْنا اِمامٌ فَاقْبِلْ، لَعَلَّ اللّه ُ اَنْ یَجْمَعَنا بِکَ عَلی الهُدی وَ الْحَقِّ» ترجمه: بنام خداوند بخشنده مهربان. از حسین بن علی به سوی گروهی از مؤمنان و مسلمانان، پس از ستایش خدا، همانا هانی و سعید نامه‌های شما را آوردند و این دو نفر، آخرین فرستاده‌های شما بودند. من آنچه را که نوشته بودید و حکایت کردید درک کردم و سخن همه شما این بود که: امام و رهبر نداریم؛ به سوی ما بشتاب، شاید خداوند به وسیله تو ما را به هدایت و حق رهنمون سازد» .
هدایت، با دعوت به کتاب خدا و سنّت رسول خدا صلوات الله علیه و آله و مقابله با بیعت‌ها:
چهار – در نامه به مردم بصره نوشتند:
«وَ قَدْ بَعَثْتُ اِلَیْکُمْ رَسُولی بِهذَا الْکِتابِ، وَ اَنَا اَدْعُوْکُمْ اِلی کِتاب اللّه ِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ صلی الله علیه و آله ، فَاِنَّ السُّنَّةَ قَدْ اُمیْتَتْ وَ اِنَّ البِدْعَةَ قَدْ اُحْیِیَتْ وَ اِنْ تَسْمَعُوا قَوْلی وَ تُطیعُوا اَمْری اَهْدِکُمْ سَبیلَ الرَّشادِ وَ السَّلامُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَةُ اللّه»
ترجمه: اکنون قاصدم را با این نامه به سوی شما فرستادم و من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله می خوانم. پس به راستی سنّت [پیامبر] مرده و بدعت‌ها زنده شده است. پس اگر سخنان مرا بپذیرید و از امرم اطاعت کنید، شما را به راهی که رشد [و اصلاح شما در آن[ است هدایت می‌کنم. سلام و رحمت خدا بر شما باد.
جهاد در راه خدا:
پنج – ایشان در مسیر کوفه، با فَرَزدق ملاقات می‌نماید و در شرح مفاسد دستگاه حاکم، ضرورت قیام و جهاد علیه ظلم و فساد و اولی بودن خود نسبت به دیگران برای این جهاد و قیام [با ذکر واژه‌ی قیام – مَنْ قامَ]، چنین می‌فرمایند:
«یا فَرَزْدَقُ إنَّ هوُلاءِ قومٌ لَزِمُوا طاعَةَ الشَّیطانِ، و تَرَکوُا طاعَةَ الرَّحْمانِ، و أظْهروُا الفسادَ فی الأرضِ، وَ أبْطِلُوا الحُدُودَ، وَ شَرِبُوا الخُمُورَ، وَ اسْتَأثَروُا فی أموالِ الْفُقَراءِ و المَساکینَ، وَ أنَا أولی مَنْ قام بِنُصرَةِ دین الله، وَإعزازِ شَرعِهِ، و الجَهادِ فی سَبیلِهِ لِتَکُونَ کَلِمَةُ اللهِ هِی العُلیا؛»
ترجمه: ای فرزدق! اینان گروهی هستند که پیروی شیطان را پذیرفتند و اطاعت خدای رحمان را رها کردند و در زمین فساد را آشکارا ساختند، و حدود الهی را از میان بردند، و باده ها نوشیدند، و دارایی های فقیران و بیچارگان را ویژه خود ساختند، و من از هر کس به یاری دین خدا و سربلندی دیینش و جهاد در راهش سزاوارترم، تا آیین خدا پیروز و برتر باشد.»
قسمتی از متن به نقل از پایگاه پاسخ به شبهات

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد