۱۳۹۲/۱۰/۰۸
–
۱۸۵۵ بازدید
همانگونه که می دانید در دهه های اخیر آموزه های کابالا (عرفان یهود) در بسط و گسترش بسیاری از جریانات انحرافی نوظهور نقش اساسی داشته است . از آنجا که این طریقت را می توان کهن ترین تشکیلات سرّی موجود دانست که تا عصر ما همچنان بی وقفه به فعالیت خویش ادامه داده است، جای شگفتی نیست اگر بیان شود تعالیم این طریقت وارث عقاید و اصول اخلاقیِ بسیاری از اقوامی است که اکنون از آنان به جز نامی باقی نمانده است.
تشکیلات کابالا به علت قدمتی که داشته است سرلوحه ی بسیاری از جریانات زیر زمینی بوده است که از قرون گذشته پایه ریزی شده است و در زمان ما به علنی کردن تشکیلات سری خویش پرداخته است. شیطان پرستی یکی از این تشکیلات پنهانی است که به صورت کلاسیک در ادوار گذشته شکل گرفته است و به صورت مدرن در عصر ما فعالیت خویش را با بنیان گذاشتن کلیسای شیطان آشکارساخته است.
باید توجه داشت که شیطان پرستی یکی از نحله های انحرافی است که برخی مبانی خود را ازکابالا گرفته است، نه آنکه کابالا به عنوان فرقه ای شیطان پرست شناخته شود. هرچند کابالا معتقد است که ریشه شر در خداوند است (شولم، 1385، ص 60) اما به صراحت نمی توان گفت که تعالیم این طریقت حامل تقدس شیطان و پرستش اوست.
آنچه باعث نزدیکی بسیار آموزه های شیطان پرستی و مبانی کابالاست را می توان در چند مورد به طور اختصار بیان کرد:
اول اَعمال سرّی و مرموزانه: کابالا اولین طریقت زیرزمینی است که قرنها فعالیت غیر علنی داشته و تعالیم خود را به صورت سری در هر دوره تنها به یکی از سالکان مستعد انتقال می داده است. این آموزه ها در قرن دوازدهم توسط اسحاق نابینا آشکار شد و از آن پس در اختیار عوام یهودیان قرار گرفت. شیطان پرستی نیز با آموزه های جادویی و شیطانی خود قرنها به حرکت مرموز و غیر اخلاقی خود ادامه داد تا در قرن شانزدهم توسط یک یهودی در دربار پادشاهان اروپایی با انجام مراسم جنسی ویژه به دوره ی انکشاف رسید.
دوم شرگرایی: در کابالا شر امری نسبی است. بر این اساس تصوف یهود معتقد است علت اصلی ورود شر به این جهان، خود خدا یا به عبارتی تجلیات جدا شده از او هستند. بنابر این شر و قلمرو سیترا احرا( قلمرو شر) بر اثرعملکرد نا متعادل خودِ خداوند به وجود آمده است و اگر انسانها دچار گناه می شوند مقصر خود خداوند است لذا هنگامی که انسان در ورطۀ گناه میافتد، خداوند به نحوی در گناه او شریک می¬گردد! (اپستاین، 1385، ص 331 ) اینگونه تعالیم بستر مناسبی برای تقدس نیروهای شر و شیطانی در جریانات منحرفی همانند شیطان پرستی به وجود آورد.
سوم پرداختن به سحر و جادو: تاریخچۀ جادوگری در نزد یهودیان به زمان اقامت ایشان در مصر ( یحیی، 1389،ص 40) و پس از آن همسایگی با کنعانیان و بابلیان باز¬ می¬گردد. طریقت کابالا در حوزۀ علوم باطنی و حرکت¬های سرّی و مرموز همواره پیشگام قوم خود بوده است. به اعتقاد ایشان جادوگری، یعنی استفاده از نیروهای پنهان بالاتر، برای اداره کردن مردم، به ترتیبی که آنچه می¬خواهیم به دست آوریم. به اعتقاد کابالیست ها برای ارتباط با نیروهای سرّی و مرموز در طبیعت نیاز به آموزشهای کابالاست؛ زیرا تعالیم کابالا طبیعت درونی افراد را تغییر می¬دهد و ایشان را برای ارتباط با نیروهای بالاتر آماده میسازد. آموزه¬های باطنی در این طریقت نهایتاً به گسترش خرافه و علوم غریبه در بین ایشان ختم شد.
این تعالیم بیشترین تاثیر را بر گروه شیطان پرستان گذاشته است.
چهارم استفاده از نمادها: بسیاری از نمادهایی که امروزه به نام شیطانپرستی مشهور شده اند در حقیقت همان نمادهای کابالاست که در خدمت فرقه شیطان پرستان قرار گرفته است. این تشابه نمادها باعث شده تا در بسیاری از موارد کابالا موازی شیطان پرستی قرار گیرد.
مشترکات دیگری نیز بین کابالا و شیطان پرستی می توان نام برد که در این بخش به ذکر این چند مورد بسنده می کنیم
منابع:
1. اپستاین، ایزیدور(1385) یهودیت. ترجمه بهزاد سالکی، تهران، موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران.
2. شولم، گرشوم (1385) جریانات بزرگ در عرفان یهود. ترجمه فریدالدین رادمهر، تهران، نشر نیلوفر.
3. یحیی، هارون (1389) فراماسونری جهانی. ترجمه دکتر سید داود میر ترابی، تهران، انتشارات المعی.