۱۳۹۲/۰۹/۰۴
–
۲۷۳۰ بازدید
فرح دیبا چه خیانتهایی به کشور کرد؟
در باره عملکرد فرح پهلوی در ایران لازم است ابتدا بدانیم تفاوتی که فرح دیبا با سایر همسران رسمی محمد رضا پهلوی داشت این بود که برخلاف سایر همسران محمد رضا که معمولا افرادی منفعل و کم نقش در عرصه سیاسی اجتماعی و فرهنگی بودند ، فرح فردی کاملا فعال و دارای نقش بارز و برجسته بود و به همین دلیل در مجموعه کارنامه خیانت باری که به نام خاندان پهلوی ثبت و ضبط شده است نام فرح پهلوی نیز در کنار سایر اعضای خاندان پهلوی مطرح می شود و در هر خیانتی که به صورت کلی به خاندان پهلوی نسبت داده می شود فرح نیز شریک خیانت محسوب می شود . بنابر این در صورتی که خیانت های فرح به صورت کامل مورد بررسی قرار گیرد سیاهه ای بلند بالا خواهد شد که سطر سطر آن شاهدی بر این خیانت ها خواهد بود. با این حال به نظر می رسد بخش مهمی از این خیانت ها که فرح در آنها نقش بارزی داشته است عبارت از موارد ذیل باشد :
1 – انحطاط فرهنگ ایرانی و اسلامی و ترویج فرهنگ مبتذل غربی که به قدری در پرونده فرح دیبا گویاست که نیازی به توضیح بیشتر را باقی نمی گذارد ، هر چند در ضمن بخش های دیگر اشاره ای نیز به این مساله خواهد شد .
2 – ترویج فساد و بی بند و باری در جامعه که از مشخصه های فرح و اطرافیان او می باشد . یکی از مظاهر بند اول و دوم از خیانت های فرح عبارت بود از برگزاری جشن های هنر شیراز که به کانونی در جهت انحطاط فرهنگی ایرانیان و ترویج فرهنگ ابتذال در آمده بود و کار به جایی رسیده بود که حتی غربی ها نیز از این وضعیت تعجب می کردند . به عنوان مثال ویلیام شوکراس در صفحه 115 کتاب آخرین سفر شاه به برگزاری «جشن هنر شیراز» تحت ریاست عالیه فرح پهلوی اشاره می کند و می نویسد : « ملکه ریاست جشن هنر شیراز را نیز بر عهده داشت. در اواسط سالهای 70 جشن مزبور یکی از پرجنجالترین رویدادهای فرهنگی کشور به شمار میرفت… جنجالهای جشن هنر وقتی به اوج خود رسید که در سال 1977 یک گروه هنرپیشه دکانی را در یکی از خیابانهای اصلی شیراز در نزدیکی مسجد گرفت و در درون دکان و در پیادهروی جلو آن نمایشی اجرا کرد که شامل یک هتک ناموس تمام عیار و اعمال شهوتانگیز بین هنرپیشگان زن و مرد بود. چنین نمایشی در خیابانهای هر شهرک انگلیسی یا آمریکایی جنحال برپا میکرد (و منجر به بازداشت هنرپیشگان میشد.) وقتی نمایش مزبور در شیراز اجرا شد، خشم و آزردگی فراوانی برانگیخت… »
در سال های بعد جشن هنر شیراز به اندازه ای مبتذل شد که تنها نامی از هنر بر آن ماند و اموری همچون عریان شدن زن و مرد ، تجاوز در حضور مردم و نمایش اسافل اعضاء تبدیل به یک امر رایج در این جشنواره ها شد و باعث بروز اعتراضات فراوانی در میان اقشار مختلف جامعه گردید و همین نیز یکی از زمینه های سقوط این رژیم را فراهم کرد .(در این زمینه رک : خاطرات من و فرح پهلوی ، اسکندر دلدم ، صص 482-476)
یکی دیگر از جلوه های ترویج فساد و بی بند و باری فرح پهلوی عبارت بود از حمایت و به کار گیری از عناصر فاسدی همچون لیلی امیر ارجمند و سایر افرادی که اصطلاحا حلقه فرح نامیده می شدند در حساس ترین مراکز فرهنگی که از جمله باید به ریاست کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان توسط لیلی امیر ارجمند اشاره کرد ؛ زنی که بی پروایی های جنسی او حتی صدای منسوبان فرح همچون مادرش را نیز در آورده بود و با ریاست چنین افرادی بر چنین جایگاه های خطیری می توان اوضاع فرهنگی که توسط این حلقه ترسیم می شد را پیش بینی کرد .
علاوه بر این ، حمایت از مراکز فساد همچون قلعه های فسادی که به کار جذب و فاسد کردن زنان و دختران مشغول بودند را نیز باید به این لیست افزود . اسکندر دلدم در کتاب خاطرات من و فرح پهلوی چنین می نویسد : «گاهی اوقات که میهمانی های بزرگ در دربار برپا می شد و یا به مناسبت ورود یک پادشاه و یا رهبر خارجی مجلس شام مجللی برگزار می گردید به خاطر آنکه به میهمانان بد نگذرد و همه چیز مهیا باشد از سردسته های محله بدنام تهران (شهر نو) کمک گرفته می شد و آنها زنان مورد نیاز دربار را تامین و به این میهمانی ها می فرستادند . در مقابل این خدمت! دفتر مخصوص شهبانوی نیکوکار! از سردسته های قلعه شهر نو حمایت می کرد تا آنها بتوانند آزادانه زنان و دختران را فریب خورده را وارد محله بدنام تهران کنند و به کار فحشاء بگمارند .» (خاطرات من و فرح پهلوی ، ص 1112)
در صفحه 7 بولتن ویژه طرح جمع آوری محله جمشید (محله بدنام تهران) آمده است :
«یکی از مراکزی که از طریق آن ، زنان ویژه اقدام برای اخذ کارت مخصوص می کردند ، دفتر فرح پهلوی بوده است که زنان متعددی را در این رابطه به اداره بهزیستی معرفی کرده و کارت هایی را با الصاق عکس در اختیار آنان قرار داده بودند که در واقع مجوز ورود به داخل قلعه بود ، و زنان ویژه دیگری که از داشتن چنین پارتی محروم بودند تنها با ارائه طلاقنامه و دختران با اثبات نداشتن سرپرست می توانستند به درون قلعه راه یابند…!»(همان)
3 – فساد مالی ، غارت و چپاول ثروت ملی :
حسین فردوست از نزدیک ترین افراد به دربار پهلوی که از نزدیک شاهد رخدادهای این دربار بوده است در کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی در باره غارت و چپاول ثروت ملی و نیز فساد مالی فرح پهلوی و دفتر او چنین می نویسد :
« سال 1350 یا 1351 روزی سپهبد فیروزمند، رئیس بازرسی نظامی، به من گفت که شاه دستور داده که از دفتر فرح بازرسی اصولی (طبق اصطلاح خودش) به عمل آید. فیروزمند، نصرتالله را مأمور این بازرسی کرد (اصولاً بازرسی از دربار و وزارت خارجه از آغاز به بازرسی نظامی محول شده بود و تا انقلاب چنین بود). نصرتالله بعداً به من گفت که این دفتر حدود 600 کارمند از همه نوع دارد که تعدادیشان هم در وزارتخانه شغل دارند و هم در دفتر فرح، تعداد زیادی هم ارزیاب و کارشناس دارد که در موارد لزوم از آنها استفاده میشود، ولی به هر حال حقوقبگیر دائمی دفتر فرح هستند.
فرح با این تشکیلات و با این همه کارمند و حقوقبگیر چه میکرد؟ آنها به قسمتهای مختلفی تقسیم شده بودند که هر قسمت در زمینه هنرهای زیبای معاصر و قدیم فعال مایشاء و بهاصطلاح متخصص بودند؛ مثلاً یک قسمت متخصص ساختمانهای قدیمی دوره قاجاریه بود. این افراد ساختمانهای قدیمی را پیدا میکردند و به دفتر فرح میگفتند و پس از تأیید و تصویب، آن خانه به تصرف دفتر فرح درمیآمد؛ چرا که در آن خانه مثلاً حمامی وجود داشت که کاشیکاریهای آن مربوط به دورة سلسله قاجاریه میشد و عتیقه به شمار میرفت! روزی هوشنگ نهاوندی، رئیس دفتر فرح، به من نوشت که یک معمار ساختمانی را در محله ارامنهنشین تهران (آدرس و مشخصات را داده بود) شروع به تخریب نموده، در حالیکه طبق نظر کارشناسان دفتر در این خانه کاشیکاریهای 200 سال قبل وجود دارد و باید سریعاً جلوی آن گرفته شود، معمار تعقیب و پروندهاش به مراجع قضائی ارجاع گردد و ساختمان تحویل دفتر شود. من 2 افسر از دفتر ویژه اطلاعات اعزام کردم و معلوم شد که این معمار یک خانه پوسیده و به قول خودش کلنگی را از فردی خریده که پس از تخریب، چون در محله مرغوب شهر واقع است، در آن یک بنای 10 طبقه آپارتمانی بسازد و بفروشد. افسران اعزامی از محل کاشیکاریها بازدید کردند و به معمار گفتند که هیچ میدانی چه میکنی؟! این کاشیکاریها متعلق به 200 سال قبل است و این ساختمان تاریخی است! معمار گفت: من نمیدانستم و مسئول ندانستنیهای خود نیستم. مطلب به نهاوندی گفته شد و او نماینده خود را اعزام کرد تا هر طور مصلحت دفتر فرح است با این معمار کنار بیایند. کارشناس و ارزیاب اعزام شد و پولی که معمار برای خرید این خانه داده بود به او دادند و خانه جزء متصرفات دفتر فرح درآمد. از این نوع خانهها در کشور بسیار بود و پول همه از طرف دفتر فرح پرداخت میشد و در اختیار دفتر فرح قرار میگرفت. در بررسیهای من دلایل متقن بهدست آمد که کارشناسها و ارزیابهای دفتر فرح به طور عموم، در هر معامله 2 یا 3 برابر قیمتگذاری میکردند که یکسوم به مالک پرداخت میشد و دوسوم به جیب زده میشد.
از این قسمتها در دفتر فرح زیاد بود. یک بخش برای قلمدان بود، یک بخش برای تابلو، یکی برای کتب خطی، یکی برای اسناد تاریخی که به امضاء مقامات مهم گذشته رسیده بود، یک قسمت برای فروش که بسیار وسیع بود و سوءاستفاده در آن بسیار زیاد بود، و غیره و غیره.
حال این سؤال پیش میآید که با وجود یک وزارتخانه مستقل برای این کارها، که در تیول مهرداد پهلبد، شوهر شمس، بود، این بخشها در دفتر فرح چه معنی میداد و پول پرداختی این اقلام، که 2 ـ 3 برابر برای سوءاستفاده قیمتگذاری میشد، و مخارج هنگفت دفتر فرح از کجا میآمد؟! پاسخ این است که همه این بساط برای سرگرمی خانم فرح بود و میلیاردها تومان از بودجه کشور هزینه میشد تا این زن، همان فرح حصارک که برای هزینه تحصیلش خود را به زاهدی تقدیم کرده بود، بیکار نباشد و راضی شود!
هزینه شخصی فرح و جواهرات و بذل و بخششهای او نیز حساب جداگانه داشت و فقط به لیلی امیرارجمند برای طرحهای بیموردش طی چند سال دستور پرداخت میلیاردها تومان را داد. هزینه بچههای فرح هم مشهود بود که رقم فوقالعادهای داشت. هزینه ایجاد کاخ نیاوران و مرمت کاخ زمان قاجار ]صاحبقرانیه[ در نیاوران رقم فوقالعادهای را تشکیل میداد. هزینههای سنگین مسافرتهای رسمی محمدرضا و فرح به دعوت رؤسای کشورهای دیگر عادی بود. در این مسافرتها گرانقیمتترین اشیاء به رئیس کشور میزبان و خانوادهاش هدیه میشد و پس از آن هزینه پذیرائی و عطایا به مقامات کشورهای میهمان فرح و محمدرضا بود. هزینه جشنهای 2500 ساله و تاجگذاری و جشن هنر شیراز و غیره و غیره، که همه سلیقه فرح بود، اگر محاسبه شود ارقامی عجیب و غیرقابل تصور بهدست میآید که از این میان درصد بالایی به جیب خانواده دیبا میرفت.
در دوران فرح، هزینه دربار چقدر بود؟ رقمی برای آن پیشبینی نمیکردند (رقم بودجه شامل هزینههای پرداخت حقوق و تشریفات معمولی بود). بقیه از کجا تأمین میشد؟! باید عرض کنم که از چپاول بیتالمال! مسلماً فرح و همه فامیل دور و نزدیک او و همه افرادی که به عنوان دوست به او نزدیک بودند و همه افرادی که در اطراف او شاغل بودند پولهای گزافی به بانکهای خارج انتقال دادهاند. از این ارقام اطلاعی ندارم، ولی فردی که حاضر است میلیاردها تومان هزینه جشن 2500 ساله کند، آماده است 10 برابر آن را به حسابهای خارجی خود واریز نماید و این رقم باید به دهها میلیارد تومان برسد. آنچه هزینه خود او نمیشد، فامیل و دوستان او از سازمان برنامه در مقاطعهها میگرفتند. اصفیا، رئیس سازمان برنامه، تمام مقاطعهها را به خانواده فرح اختصاص داده بود و پس از او، که مجیدی رئیس سازمان برنامه شد، همین رویه ادامه یافت. اطلاع دقیق دارم که فقط مهندس قطبی (پدر رضا قطبی)، مجید اعلم(دوست شب و روز محمدرضا) و مهندس دیبا (یک جوان حداکثر 35 ساله) حدود 80% مقاطعههای بزرگ کشور را از سازمانبرنامه اصفیا و مجیدی میگرفتند و با 25% حق و حساب به دیگران میدادند. از زمان نخستوزیری هویدا، دربار ایران به دوران قاجار رجعت داده شد و همه چیز مملکت در اختیار محمدرضا و فرح قرار گرفت. هر چه زیاد میآمد متعلق به اسدالله علم ـ وزیر دربار ـ بود. ارتش را هم آمریکاییها و انگلیسیها میچاپیدند و در سفارشات طوفانیان، محمدرضا هم بینصیب نبود و مبالغ معتنابهی به حسابش در خارج ریخته میشد. بنابراین اگر دوران فرح را اوج فساد و چپاول و غارتگری دربار پهلوی بخوانم، سخن گزافی نگفتهام. »(ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ، حسین فردوست ، صص215-213)
4 – راه اندازی شبکه عظیم قاچاق عتیقه در ایران :
اسکندر دلدم در این زمینه چنین می نویسد : «فرح با استفاده از بودجه دولتی یک کادر متخصص را جهت کشف آثار با ارزش تاریخی سازمان داده بود و این افراد پس از کشف و تملک آثار عتیقه و با ارزش تاریخی آنها را به فرح تحویل می دادند … اگر تحقیق دقیقی روی چگونگی خروج شاهنامه نفیس بایسنقری از کشور و حراج اشیاء نفیس تاریخی ایران در حراج کریستی لندن و حراجی های معروف نیویورک صورت بگیرد مشخص خواهد شد که فرح در راس یک شبکه عظیم قاچاق اشیاء عتیقه ایران قرار داشته است. اگر چه در دربار رقبای دیگری نظیر اشرف و فرزند او شهریار نیز در کار تجارت اشیاء عتیقه فعالیت داشتند اما بیشتری غارتگری ها در دهه چهل و پنجاه توسط فرح و عوامل او صورت گرفته است»(خاطرات من و فرح پهلوی ، ص1033)
5 – همکاری با شاه در جهت بسط دیکتاتوری در ایران :
فرح که در زمان اقامت در پاریس به دلیل مسائلی همچون فقر مالی و اوج گیری فعالیت های جریان های مارکسیستی در این کشور ، دیدگاه های چپ گرایانه پیدا کرده و حتی به عنوان یک دانشجوی ضد دولتی در لیست سیاه ساواک قرار گرفته بود پس از ازدواج با محمد رضا ناگهان تغییر ماهیت داد و تا آخرین روز های سلطنت پهلوی در کنار محمد رضا پهلوی در جهت بسط سلطه و دیکتاتوری پهلوی ها همراهی نمود و حتی در برخی مظاهر دیکتاتوری پهلوی مشارکت فعالانه ای داشت به عنوان مثال گفته می شود ایده تشکیل حزب واحد رستاخیز از جمله ایده های حلقه فرح بوده است . (در این زمینه رک : پایان دموکراسی شاهانه و تأسیس حزب رستاخیز ، مظفر شاهدی ، سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران و نیز میلانی، عباس، معمای هویدا ، چ اول، تهران، نشر اختران، ۱۳۸۰ ، صص ۳۶۴ و ۳۶ نقل از مقاله حزب رستاخیز؛ حزبی که با دستان شاه ساخته و بادستان او نیز برچیده شد ، حسین جعفری موحد )
6 – تحمیل هزینه های گزاف بر بیت المال با وجود فقر و فلاکت عمومی مردم :
ثریا دومین همسر رسمی شاه در کتاب خاطرات خود در باره اوضاع عمومی تهران و فقر و فلاکت آن چنین می نویسد : «محلات جنوب شهر با جوی های سرباز که آب کثیف آن پس از عبور از رخشتشوی خانه ها و آلوده شدن به کثافات ولگردان و سگها به مصرف خوراک مردم می رسد ، بچه های مفلوج ، زنان و پیرمردان گرسنه ، گل و لای کوچه ها که خانه هایشان شباهتی به خانه ندارند ، محلاتی که فقر کامل بر آنها حکمفرماست و توان شکایت نیز ندارند»(کاخ تنهایی ، ثریا اسفندیاری ، ترجمه نادعلی همدانی ، ص133 به نقل از سقوط ، مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی ، ص363)
با این حال فرح پهلوی در چنین شرایط فلاکت باری ، به خاطر ساخت یا تزیین کاخ های سلطنتی ، برگزاری جشن های سلطنتی و دهها عنوان دیگر مدام به تحمیل هزینه های گزاف بر بیت المال می پرداخت . به عنوان مثال در این زمینه چنین نوشته اند : «فرح به جایی رسید که کاخ های سعد آباد او را قانع نمی کرد و با طرح کاخ نیاوران هزینه سرسام آوری را به دولت ایران تحمیل کرد …. هزینه تجهیزاتی کاخ نیاوران در سال های 1349 به بعد دارای یک ردیف خاص در بودجه کشور گردید . فرهنگ کاخ نشینی و احساس لوکس گرایی و غرب زدگی فرح به حدی بود که حاضر نشد از مبل های زیبای ساخت ایران در کاخ نیاوران استفاده کند . او شخصا به پاریس رفت و مبلمان گران قیمتی را برای کاخ خریداری کرد»(سقوط ، همان ، ص364)
1 – انحطاط فرهنگ ایرانی و اسلامی و ترویج فرهنگ مبتذل غربی که به قدری در پرونده فرح دیبا گویاست که نیازی به توضیح بیشتر را باقی نمی گذارد ، هر چند در ضمن بخش های دیگر اشاره ای نیز به این مساله خواهد شد .
2 – ترویج فساد و بی بند و باری در جامعه که از مشخصه های فرح و اطرافیان او می باشد . یکی از مظاهر بند اول و دوم از خیانت های فرح عبارت بود از برگزاری جشن های هنر شیراز که به کانونی در جهت انحطاط فرهنگی ایرانیان و ترویج فرهنگ ابتذال در آمده بود و کار به جایی رسیده بود که حتی غربی ها نیز از این وضعیت تعجب می کردند . به عنوان مثال ویلیام شوکراس در صفحه 115 کتاب آخرین سفر شاه به برگزاری «جشن هنر شیراز» تحت ریاست عالیه فرح پهلوی اشاره می کند و می نویسد : « ملکه ریاست جشن هنر شیراز را نیز بر عهده داشت. در اواسط سالهای 70 جشن مزبور یکی از پرجنجالترین رویدادهای فرهنگی کشور به شمار میرفت… جنجالهای جشن هنر وقتی به اوج خود رسید که در سال 1977 یک گروه هنرپیشه دکانی را در یکی از خیابانهای اصلی شیراز در نزدیکی مسجد گرفت و در درون دکان و در پیادهروی جلو آن نمایشی اجرا کرد که شامل یک هتک ناموس تمام عیار و اعمال شهوتانگیز بین هنرپیشگان زن و مرد بود. چنین نمایشی در خیابانهای هر شهرک انگلیسی یا آمریکایی جنحال برپا میکرد (و منجر به بازداشت هنرپیشگان میشد.) وقتی نمایش مزبور در شیراز اجرا شد، خشم و آزردگی فراوانی برانگیخت… »
در سال های بعد جشن هنر شیراز به اندازه ای مبتذل شد که تنها نامی از هنر بر آن ماند و اموری همچون عریان شدن زن و مرد ، تجاوز در حضور مردم و نمایش اسافل اعضاء تبدیل به یک امر رایج در این جشنواره ها شد و باعث بروز اعتراضات فراوانی در میان اقشار مختلف جامعه گردید و همین نیز یکی از زمینه های سقوط این رژیم را فراهم کرد .(در این زمینه رک : خاطرات من و فرح پهلوی ، اسکندر دلدم ، صص 482-476)
یکی دیگر از جلوه های ترویج فساد و بی بند و باری فرح پهلوی عبارت بود از حمایت و به کار گیری از عناصر فاسدی همچون لیلی امیر ارجمند و سایر افرادی که اصطلاحا حلقه فرح نامیده می شدند در حساس ترین مراکز فرهنگی که از جمله باید به ریاست کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان توسط لیلی امیر ارجمند اشاره کرد ؛ زنی که بی پروایی های جنسی او حتی صدای منسوبان فرح همچون مادرش را نیز در آورده بود و با ریاست چنین افرادی بر چنین جایگاه های خطیری می توان اوضاع فرهنگی که توسط این حلقه ترسیم می شد را پیش بینی کرد .
علاوه بر این ، حمایت از مراکز فساد همچون قلعه های فسادی که به کار جذب و فاسد کردن زنان و دختران مشغول بودند را نیز باید به این لیست افزود . اسکندر دلدم در کتاب خاطرات من و فرح پهلوی چنین می نویسد : «گاهی اوقات که میهمانی های بزرگ در دربار برپا می شد و یا به مناسبت ورود یک پادشاه و یا رهبر خارجی مجلس شام مجللی برگزار می گردید به خاطر آنکه به میهمانان بد نگذرد و همه چیز مهیا باشد از سردسته های محله بدنام تهران (شهر نو) کمک گرفته می شد و آنها زنان مورد نیاز دربار را تامین و به این میهمانی ها می فرستادند . در مقابل این خدمت! دفتر مخصوص شهبانوی نیکوکار! از سردسته های قلعه شهر نو حمایت می کرد تا آنها بتوانند آزادانه زنان و دختران را فریب خورده را وارد محله بدنام تهران کنند و به کار فحشاء بگمارند .» (خاطرات من و فرح پهلوی ، ص 1112)
در صفحه 7 بولتن ویژه طرح جمع آوری محله جمشید (محله بدنام تهران) آمده است :
«یکی از مراکزی که از طریق آن ، زنان ویژه اقدام برای اخذ کارت مخصوص می کردند ، دفتر فرح پهلوی بوده است که زنان متعددی را در این رابطه به اداره بهزیستی معرفی کرده و کارت هایی را با الصاق عکس در اختیار آنان قرار داده بودند که در واقع مجوز ورود به داخل قلعه بود ، و زنان ویژه دیگری که از داشتن چنین پارتی محروم بودند تنها با ارائه طلاقنامه و دختران با اثبات نداشتن سرپرست می توانستند به درون قلعه راه یابند…!»(همان)
3 – فساد مالی ، غارت و چپاول ثروت ملی :
حسین فردوست از نزدیک ترین افراد به دربار پهلوی که از نزدیک شاهد رخدادهای این دربار بوده است در کتاب ظهور و سقوط سلطنت پهلوی در باره غارت و چپاول ثروت ملی و نیز فساد مالی فرح پهلوی و دفتر او چنین می نویسد :
« سال 1350 یا 1351 روزی سپهبد فیروزمند، رئیس بازرسی نظامی، به من گفت که شاه دستور داده که از دفتر فرح بازرسی اصولی (طبق اصطلاح خودش) به عمل آید. فیروزمند، نصرتالله را مأمور این بازرسی کرد (اصولاً بازرسی از دربار و وزارت خارجه از آغاز به بازرسی نظامی محول شده بود و تا انقلاب چنین بود). نصرتالله بعداً به من گفت که این دفتر حدود 600 کارمند از همه نوع دارد که تعدادیشان هم در وزارتخانه شغل دارند و هم در دفتر فرح، تعداد زیادی هم ارزیاب و کارشناس دارد که در موارد لزوم از آنها استفاده میشود، ولی به هر حال حقوقبگیر دائمی دفتر فرح هستند.
فرح با این تشکیلات و با این همه کارمند و حقوقبگیر چه میکرد؟ آنها به قسمتهای مختلفی تقسیم شده بودند که هر قسمت در زمینه هنرهای زیبای معاصر و قدیم فعال مایشاء و بهاصطلاح متخصص بودند؛ مثلاً یک قسمت متخصص ساختمانهای قدیمی دوره قاجاریه بود. این افراد ساختمانهای قدیمی را پیدا میکردند و به دفتر فرح میگفتند و پس از تأیید و تصویب، آن خانه به تصرف دفتر فرح درمیآمد؛ چرا که در آن خانه مثلاً حمامی وجود داشت که کاشیکاریهای آن مربوط به دورة سلسله قاجاریه میشد و عتیقه به شمار میرفت! روزی هوشنگ نهاوندی، رئیس دفتر فرح، به من نوشت که یک معمار ساختمانی را در محله ارامنهنشین تهران (آدرس و مشخصات را داده بود) شروع به تخریب نموده، در حالیکه طبق نظر کارشناسان دفتر در این خانه کاشیکاریهای 200 سال قبل وجود دارد و باید سریعاً جلوی آن گرفته شود، معمار تعقیب و پروندهاش به مراجع قضائی ارجاع گردد و ساختمان تحویل دفتر شود. من 2 افسر از دفتر ویژه اطلاعات اعزام کردم و معلوم شد که این معمار یک خانه پوسیده و به قول خودش کلنگی را از فردی خریده که پس از تخریب، چون در محله مرغوب شهر واقع است، در آن یک بنای 10 طبقه آپارتمانی بسازد و بفروشد. افسران اعزامی از محل کاشیکاریها بازدید کردند و به معمار گفتند که هیچ میدانی چه میکنی؟! این کاشیکاریها متعلق به 200 سال قبل است و این ساختمان تاریخی است! معمار گفت: من نمیدانستم و مسئول ندانستنیهای خود نیستم. مطلب به نهاوندی گفته شد و او نماینده خود را اعزام کرد تا هر طور مصلحت دفتر فرح است با این معمار کنار بیایند. کارشناس و ارزیاب اعزام شد و پولی که معمار برای خرید این خانه داده بود به او دادند و خانه جزء متصرفات دفتر فرح درآمد. از این نوع خانهها در کشور بسیار بود و پول همه از طرف دفتر فرح پرداخت میشد و در اختیار دفتر فرح قرار میگرفت. در بررسیهای من دلایل متقن بهدست آمد که کارشناسها و ارزیابهای دفتر فرح به طور عموم، در هر معامله 2 یا 3 برابر قیمتگذاری میکردند که یکسوم به مالک پرداخت میشد و دوسوم به جیب زده میشد.
از این قسمتها در دفتر فرح زیاد بود. یک بخش برای قلمدان بود، یک بخش برای تابلو، یکی برای کتب خطی، یکی برای اسناد تاریخی که به امضاء مقامات مهم گذشته رسیده بود، یک قسمت برای فروش که بسیار وسیع بود و سوءاستفاده در آن بسیار زیاد بود، و غیره و غیره.
حال این سؤال پیش میآید که با وجود یک وزارتخانه مستقل برای این کارها، که در تیول مهرداد پهلبد، شوهر شمس، بود، این بخشها در دفتر فرح چه معنی میداد و پول پرداختی این اقلام، که 2 ـ 3 برابر برای سوءاستفاده قیمتگذاری میشد، و مخارج هنگفت دفتر فرح از کجا میآمد؟! پاسخ این است که همه این بساط برای سرگرمی خانم فرح بود و میلیاردها تومان از بودجه کشور هزینه میشد تا این زن، همان فرح حصارک که برای هزینه تحصیلش خود را به زاهدی تقدیم کرده بود، بیکار نباشد و راضی شود!
هزینه شخصی فرح و جواهرات و بذل و بخششهای او نیز حساب جداگانه داشت و فقط به لیلی امیرارجمند برای طرحهای بیموردش طی چند سال دستور پرداخت میلیاردها تومان را داد. هزینه بچههای فرح هم مشهود بود که رقم فوقالعادهای داشت. هزینه ایجاد کاخ نیاوران و مرمت کاخ زمان قاجار ]صاحبقرانیه[ در نیاوران رقم فوقالعادهای را تشکیل میداد. هزینههای سنگین مسافرتهای رسمی محمدرضا و فرح به دعوت رؤسای کشورهای دیگر عادی بود. در این مسافرتها گرانقیمتترین اشیاء به رئیس کشور میزبان و خانوادهاش هدیه میشد و پس از آن هزینه پذیرائی و عطایا به مقامات کشورهای میهمان فرح و محمدرضا بود. هزینه جشنهای 2500 ساله و تاجگذاری و جشن هنر شیراز و غیره و غیره، که همه سلیقه فرح بود، اگر محاسبه شود ارقامی عجیب و غیرقابل تصور بهدست میآید که از این میان درصد بالایی به جیب خانواده دیبا میرفت.
در دوران فرح، هزینه دربار چقدر بود؟ رقمی برای آن پیشبینی نمیکردند (رقم بودجه شامل هزینههای پرداخت حقوق و تشریفات معمولی بود). بقیه از کجا تأمین میشد؟! باید عرض کنم که از چپاول بیتالمال! مسلماً فرح و همه فامیل دور و نزدیک او و همه افرادی که به عنوان دوست به او نزدیک بودند و همه افرادی که در اطراف او شاغل بودند پولهای گزافی به بانکهای خارج انتقال دادهاند. از این ارقام اطلاعی ندارم، ولی فردی که حاضر است میلیاردها تومان هزینه جشن 2500 ساله کند، آماده است 10 برابر آن را به حسابهای خارجی خود واریز نماید و این رقم باید به دهها میلیارد تومان برسد. آنچه هزینه خود او نمیشد، فامیل و دوستان او از سازمان برنامه در مقاطعهها میگرفتند. اصفیا، رئیس سازمان برنامه، تمام مقاطعهها را به خانواده فرح اختصاص داده بود و پس از او، که مجیدی رئیس سازمان برنامه شد، همین رویه ادامه یافت. اطلاع دقیق دارم که فقط مهندس قطبی (پدر رضا قطبی)، مجید اعلم(دوست شب و روز محمدرضا) و مهندس دیبا (یک جوان حداکثر 35 ساله) حدود 80% مقاطعههای بزرگ کشور را از سازمانبرنامه اصفیا و مجیدی میگرفتند و با 25% حق و حساب به دیگران میدادند. از زمان نخستوزیری هویدا، دربار ایران به دوران قاجار رجعت داده شد و همه چیز مملکت در اختیار محمدرضا و فرح قرار گرفت. هر چه زیاد میآمد متعلق به اسدالله علم ـ وزیر دربار ـ بود. ارتش را هم آمریکاییها و انگلیسیها میچاپیدند و در سفارشات طوفانیان، محمدرضا هم بینصیب نبود و مبالغ معتنابهی به حسابش در خارج ریخته میشد. بنابراین اگر دوران فرح را اوج فساد و چپاول و غارتگری دربار پهلوی بخوانم، سخن گزافی نگفتهام. »(ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ، حسین فردوست ، صص215-213)
4 – راه اندازی شبکه عظیم قاچاق عتیقه در ایران :
اسکندر دلدم در این زمینه چنین می نویسد : «فرح با استفاده از بودجه دولتی یک کادر متخصص را جهت کشف آثار با ارزش تاریخی سازمان داده بود و این افراد پس از کشف و تملک آثار عتیقه و با ارزش تاریخی آنها را به فرح تحویل می دادند … اگر تحقیق دقیقی روی چگونگی خروج شاهنامه نفیس بایسنقری از کشور و حراج اشیاء نفیس تاریخی ایران در حراج کریستی لندن و حراجی های معروف نیویورک صورت بگیرد مشخص خواهد شد که فرح در راس یک شبکه عظیم قاچاق اشیاء عتیقه ایران قرار داشته است. اگر چه در دربار رقبای دیگری نظیر اشرف و فرزند او شهریار نیز در کار تجارت اشیاء عتیقه فعالیت داشتند اما بیشتری غارتگری ها در دهه چهل و پنجاه توسط فرح و عوامل او صورت گرفته است»(خاطرات من و فرح پهلوی ، ص1033)
5 – همکاری با شاه در جهت بسط دیکتاتوری در ایران :
فرح که در زمان اقامت در پاریس به دلیل مسائلی همچون فقر مالی و اوج گیری فعالیت های جریان های مارکسیستی در این کشور ، دیدگاه های چپ گرایانه پیدا کرده و حتی به عنوان یک دانشجوی ضد دولتی در لیست سیاه ساواک قرار گرفته بود پس از ازدواج با محمد رضا ناگهان تغییر ماهیت داد و تا آخرین روز های سلطنت پهلوی در کنار محمد رضا پهلوی در جهت بسط سلطه و دیکتاتوری پهلوی ها همراهی نمود و حتی در برخی مظاهر دیکتاتوری پهلوی مشارکت فعالانه ای داشت به عنوان مثال گفته می شود ایده تشکیل حزب واحد رستاخیز از جمله ایده های حلقه فرح بوده است . (در این زمینه رک : پایان دموکراسی شاهانه و تأسیس حزب رستاخیز ، مظفر شاهدی ، سایت موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران و نیز میلانی، عباس، معمای هویدا ، چ اول، تهران، نشر اختران، ۱۳۸۰ ، صص ۳۶۴ و ۳۶ نقل از مقاله حزب رستاخیز؛ حزبی که با دستان شاه ساخته و بادستان او نیز برچیده شد ، حسین جعفری موحد )
6 – تحمیل هزینه های گزاف بر بیت المال با وجود فقر و فلاکت عمومی مردم :
ثریا دومین همسر رسمی شاه در کتاب خاطرات خود در باره اوضاع عمومی تهران و فقر و فلاکت آن چنین می نویسد : «محلات جنوب شهر با جوی های سرباز که آب کثیف آن پس از عبور از رخشتشوی خانه ها و آلوده شدن به کثافات ولگردان و سگها به مصرف خوراک مردم می رسد ، بچه های مفلوج ، زنان و پیرمردان گرسنه ، گل و لای کوچه ها که خانه هایشان شباهتی به خانه ندارند ، محلاتی که فقر کامل بر آنها حکمفرماست و توان شکایت نیز ندارند»(کاخ تنهایی ، ثریا اسفندیاری ، ترجمه نادعلی همدانی ، ص133 به نقل از سقوط ، مجموعه مقالات نخستین همایش بررسی علل فروپاشی سلطنت پهلوی ، ص363)
با این حال فرح پهلوی در چنین شرایط فلاکت باری ، به خاطر ساخت یا تزیین کاخ های سلطنتی ، برگزاری جشن های سلطنتی و دهها عنوان دیگر مدام به تحمیل هزینه های گزاف بر بیت المال می پرداخت . به عنوان مثال در این زمینه چنین نوشته اند : «فرح به جایی رسید که کاخ های سعد آباد او را قانع نمی کرد و با طرح کاخ نیاوران هزینه سرسام آوری را به دولت ایران تحمیل کرد …. هزینه تجهیزاتی کاخ نیاوران در سال های 1349 به بعد دارای یک ردیف خاص در بودجه کشور گردید . فرهنگ کاخ نشینی و احساس لوکس گرایی و غرب زدگی فرح به حدی بود که حاضر نشد از مبل های زیبای ساخت ایران در کاخ نیاوران استفاده کند . او شخصا به پاریس رفت و مبلمان گران قیمتی را برای کاخ خریداری کرد»(سقوط ، همان ، ص364)