خانه » همه » مذهبی » برتری علم ازمال درکلام علی(ع)

برتری علم ازمال درکلام علی(ع)


برتری علم ازمال درکلام علی(ع)

۱۳۹۲/۰۹/۰۴


۱۳۷۸ بازدید

سلام
درزمان امام علی (ع)فردی از ایشان سوال کردندعلم بهتر است یاثروت؟لطفاترجمه کامل این حدیث را به من بدهید.متشکرم

از نظر اسلام علم بسیار ارزنده تر از ثروت است و این مربوط به همه زمان ها است . قرآن مجید هرگز مال را ملاک برتری ندانسته است، و درباره علم می فرماید: «هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون» .
در حکمت 147 نهج البلاغه هم از سخنان حضرت علی (ع) به کمیل ابن زیاد نخعى چنین آمده است.
کمیل ابن زیاد می گوید: امیر مؤمنان على ابن ابی طالب (ع) دست مرا گرفت و مرا به سوى قبرستان کوفه برد، هنگامى که به صحرا رسیدیم آه پر دردى کشید و فرمود: اى کمیل ابن زیاد این دلها همانند ظرفها است، که بهترین آنها ظرفى است که حفظ و نگهداریش بیشتر باشد، بنا بر این آنچه را براى تو مى گویم از من حفظ کن:
النّاس ثلاثة: فعالم ربّانی و متعلّم على سبیل نجاة، و همج رعاع أتباع کلّ ناعق، یمیلون مع کلّ ریح، لم یستضیئوا بنور العلم، و لم یلجئوا إلى رکن وثیق.
یا کمیل، العلم خیر من المال، العلم یحرسک و أنت تحرس المال. و المال تنقصه النّفقة، و العلم یزکو على الإنفاق، و صنیع المال یزول بزواله.
یا کمیل بن زیاد، معرفة العلم دین یدان به، به یکسب الإنسان الطّاعة فی حیاته، و جمیل الأحدوثة بعد وفاته. و العلم حاکم، و المال محکوم علیه.
یا کمیل، هلک خزّان الأموال و هم أحیاء، و العلماء باقون ما بقی الدّهر: أعیانهم مفقودة، و أمثالهم فی القلوب موجودة. ها إنّ ها هنا لعلما جمّا (و أشار بیده إلى صدره) لو أصبت له حملة ، بلى أصبت لقنا غیر مأمون علیه، مستعملا آلة الدّین للدّنیا، و مستظهرا بنعم اللّه على عباده، و بحججه على أولیائه، أو منقادا لحملة الحقّ، لا بصیرة له فی أحنائه، ینقدح الشّکّ فی قلبه لأوّل عارض من شبهة. ألا لا ذا و لا ذاک أو منهوما باللّذّة، سلس القیاد للشّهوة، أو مغرما بالجمع و الادّخار.
مردم سه گروهند: اول علماى الهى، دوم دانش طلبانى که در راه نجات دنبال تحصیل علمند، و سوم احمقان بى سر و پا که دنبال هر صدائى مى دوند و با هر بادى حرکت مى کنند همانها که با نور علم روشن نشده اند و به ستون محکمى پناه نبرده اند.
اى کمیل علم بهتر از مال است: علم تو را پاسدارى مى کند ولى تو باید مال را حفظ کنى، مال با انفاق کم مى شود ولى علم با انفاق افزون مى گردد، دستپروردگان مال به مجرد زوال مال از بین مى روند، (ولى شاگردان علم پایدارند).
اى کمیل ابن زیاد شناخت علم آئینى است که با آن جزا داده مى شود، بوسیله آن انسان در دوران حیات اطاعت فرمان خدا مى کند. و بعد از وفات نام نیک از او مى ماند، و علم حاکم است و مال محکوم.
اى کمیل ثروت اندوزان مرده اند. در حالى که ظاهرا در صف زندگانند، ولى دانشمندان تا دنیا برقرار است زنده اند، خود آنها از میان مردم بیرون رفته اند. ولى چهره آنان در آئینه دلها نقش شده است.
(بدان) در اینجا علم فراوانى است. (با دستش اشاره به سینه مبارکش کرد) اگر افراد لایقى مى یافتم، به آنها تعلیم مى دادم. آرى تنها کسى را مى یابم که زود درک مى کند ولى (از نظر تقوا) قابل اطمینان نیست، دین را وسیله دنیا قرار مى دهد و از نعمت خدا بر ضد بندگانش استفاده مى کند، و از دلائل الهى بر ضد اولیاء حق کمک مى گیرد.
یا کسى که مطیع حاملان حقّ است اما بصیرتى ندارد با نخستین شبهه و ایراد شک در دل او پیدا مى شود، بدان نه این بدرد مى خورد و نه آن.
یا کسى که اسیر لذت است و در چنگال شهوات گرفتار است و یا کسى که حریص به جمع و ذخیره مال است.
لیسا من رعاة الدّین فی شی ء، أقرب شی ء شبها بهما الأنعام السّائمة، کذلک یموت العلم بموت حاملیه.
اللّهمّ بلى لا تخلو الأرض من قائم للّه بحجّة، إمّا ظاهرا مشهورا، و إمّا خائفا مغمورا، لئلّا تبطل حجج اللّه و بیّناته. و کم ذا و أین أولئک أولئک-  و اللّه-  الأقلّون عددا، و الأعظمون عند اللّه قدرا.
یحفظ اللّه بهم حججه و بیّناته، حتّى یودعوها نظراءهم، و یزرعوها فی قلوب أشباههم. هجم بهم العلم على حقیقة البصیرة، و باشروا روح الیقین، و استلانوا ما استعوره المترفون، و أنسوا بما استوحش منه الجاهلون، و صحبوا الدّنیا بأبدان أرواحها معلّقة بالمحلّ الأعلى. أولئک خلفاء اللّه فی أرضه، و الدّعاة إلى دینه. آه آه شوقا إلى رؤیتهم انصرف یا کمیل إذا شئت.
 
اینها از رهبران دین نیستند، و شبیه ترین موجودات به آنها چهارپایان هستند که براى چرا رها شده اند. آرى این چنین علم با مرگ حاملانش مى میرد (چون افرادى را که لایق آن باشند نمى یابند که به آن تعلیم دهند).
ولى آرى، هرگز روى زمین خالى نمى شود. از کسى که به حجت الهى قیام کند، خواه ظاهر باشد و آشکار، و یا ترسان و پنهان تا دلائل الهى و نشانه هاى روشن او باطل نگردد، ولى آنها چند نفرند و کجا هستند به خدا سوگند آنها تعدادشان کم و قدر و مقامشان نزد خدا بسیار است.
خداوند بواسطه آنها حجتها و دلائلش را حفظ مى کند تا به افرادى که نظیر آنها هستند بسپارند و بذر آن را در قلب افرادى شبیه خود بیفشانند.
علم و دانش با حقیقت و بصیرت به آنها روى آورده، و روح یقین را لمس کرده اند و آنچه دنیا پرستان هوسباز مشکل مى شمرند بر آنها آسان است.
آنها به آنچه جاهلان از آن وحشت دارند انس گرفته اند در دنیا با بدنهائى زندگى مى کنند که ارواحشان به جهان بالا پیوند دارد.
آنها خلفاى الهى در زمینند و دعوت کنندگان به دین خدا.
آه آه چقدر اشتیاق دیدار آنها را دارم. اى کمیل (همین قدر کافى است) هر وقت مى خواهى باز گرد.
 
ر.ک : ترجمه گویا و شرح فشرده اى بر نهج البلاغه، ج 3، ص 266- 269.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد