مقاله :
بخش اول : اجرای احکام دینی
بخش دوم : انسداد باب علم
بخش سوم : دین جدید
اجرای احکام دینی :
در جهان بینی اسلامی، خداوند سبحان که خالق، مدبّر و قادر مطلق است، بر جهان و انسان حاکمیت دارد و در این حاکمیت هیچ کس شریک او نیست. بنابراین، ولایت و سرپرستی جوامع بشری به طور ذاتی و اولی از آن اوست. خداوند متعال ولایت پیامبران و ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ و در زمان غیبت، فقیهان واجد شرائط را در طول ولایت خود قرار داده است.
استناد مشروعیت حکومت اسلامی به حاکم علی الاطلاق و لزوم حفظ نقش مردم در تأثیرگذاری و تعیین کنندگی این نقش دیدگاههای متفاوتی را موجب شد .از تعیین نوع، مدل و روش حکومت اسلامی را مردم تعیین تا حاکمیت را از آنِ خداوند و قوانین خاص برای رسیدن به سعادت گسترش دارد .
خواست مردم در چارچوب احکام دینی، پذیرفته و مردم مسلمان برای اجرای دستورات الهی و بر اساس دین الهی در حکومت مشارکت میکنند و خواسته هایشان نیز فراتر از دین الهی نمیرود. این دیدگاه که امروزه «مردم سالاری دینی» تعبیر میشود، از سوی برخی از فقهای شیعه مورد توجه قرار گرفته و مقام معظم رهبری نیز با ارائه مدلی خاص آن را تئوری پردازی فرموده اند. در عمل کمبودها و موانعی وجود دارد که در زمان ظهور برطرف میگردند.
بخش دوم :
انسداد باب علم :
در مباحث رجال ، اصول ، فقه و … از موضوعی به نام انسداد باب علم یعنی بسته بودن راه دانش بحث می شود . این بحث قدمتی طولانی دارد و در میان علماء و دانشمندان مربوطه ، مسئله حجیتِ مطلقِ ظن، – چه ظن و گمانی دلیل و سند است ؟ – محل ابتلا و معرکه آراء و بسیار مهم و قابل اعتنا است؛ این موضوع در کتاب رسائل شیخ انصاری، در مبحث انسداد به طور مفصل بحث شده است. و معمولاً رجالیون و اصولیین در مقدمات یا بخش هایی از کتاب های خود به آن می پردازند. برای مطالعه و تحقیق ، باید به منابع معرفی شده مراجعه داشت.
همان طور که در علم اصول تبیین شده است قاعده و اصل اولی در ظنون، عدم حجیّت است. البته این قاعده استثنائاتی دارد که برخی ظنون از این اصل اولی خارج شده و حجیت دارند. این قِسم از ظنون را ظنون خاصّه نامیده اند.
یکی از مهم ترین ادّله آنها بر اثبات حجیتِ مطلقِ ظنون، دلیلی است که به دلیل انسداد معروف شده و از پنج مقدمه تشکیل گردیده و رکن اصلی این مقدمات، اثبات انسداد باب علم و علمی در زمان معاصر – دوران غیبت کبری – است . به ظنّی که از این طریق حجت شده باشد، ظنّ ِعام می گویند.
منظور از دلیل علم: هر دلیلی را که مفید قطع و یقین باشد دلیل علم می گویند.
مقصود از دلیل علمی: هر دلیلی را که خود مفید قطع و یقین نباشد، ولی یک دلیل قطعی بر حجیت آن دلالت کند، دلیل علمی می گویند .
مانند روایت یا خبری که از یک نفر عادل بشنویم ، علی القاعده چنین خبری مفید علم نیست ؛ ولی دلیلی که بر حجیّت آن دلالت می کند قطعی است.
ظنِّ خاص:
ظنی است که در دلیل حجیتش خصوصیّتی لحاظ شده است و این خصوصیت ممکن است از دو جهت طریق یا مورد باشد. مانند سیره متشرعه یا تقیّد به محدوده ی خاصّی، حجت می کند .
ظنِّ مطلق:
ظنِّ مطلق، ظنّی است که دلیل حجیتش، ظنّ را بما هو ظنّ حجت می کند و خصوصیتی از حیث مورد یا طریق ندارد و لذا این ظنّ در هر موردی و از هر راهی حاصل شود حجت خواهد بود مگر راه هایی مثل قیاس که شارع از آنها منع کرده است.
انسداد:
انسداد در اصطلاح اصولی، یعنی بسته بودن راه علم و علمی به احکام شرعی بر روی مکلّفان. و انسداد دو نوع است:
1. انسداد صغیر: آن است که نسبت به علمی خاص مانند علم رجال یا بابی خاص مانند احکام بانوان یا موضوعی خاص مانند عدالت، دلیل علم و علمی به مقدار کافی نداشته باشیم و در نتیجه ظنّ، فقط در خصوصِ همان مورد حجیت دارد.
2. انسداد کبیر: آن است که نسبت به معظم احکام، یعنی نسبت به بخش عظیمی از احکام، دلیل علم و علمی به مقدار کافی نداریم و در نتیجه ظنّ، مطلقا حجّت می شود.
منابع بررسی و مطالعه :
1. انوار الاصول، مکارم شیرازی، ناصر، ج۲، ص۳۸۹.
2. انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایة، خمینی، روح الله، ج۱، ص (۳۱۸- ۳۱۷).
3. نهایة الافکار، عراقی، ضیاء الدین، جزء ۴، ص۹۶.
4. فوائد الاصول، نائینی، محمد حسین، ج۳، ص۱۴۳.
5. منتهی الدرایة فی توضیح الکفایة، جزایری، محمدجعفر، ج۵، ص۲۴.
6. مصباح الاصول، خویی، ابوالقاسم، ج۲، ص۱۳۲.
7. اصول الفقه، مظفر، محمد رضا، ج۲، ص (۳۳- ۳۲).
8.اجود التقریرات، نائینی، محمد حسین، ج۲، ص۱۴۰.
نتیجه :
تمام علوم امروزی اگر چه از طریق علم یا علمی بودن به ما رسیده اند ولی مانند آن نیستند که زانوی ادب به محضر مقدس و مبارک امام عصر ارواحنا فداه زده و پاسخمان را از آن وجود نازنین الهی بشنویم.
بخش سوم : دین جدید
تعبیر دیگری نیز به نام دین جدید وجود دارد :
قرآن آخرین کتاب خدا و دین اسلام پایانبخش همه ادیان آسمانی است. حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله نبی مکرم خدای متعال و رسول الله و خاتم فرستادگان خدا و امامان علیهم السلام در زمان حضور خود مبیِّن و مفسِّر دین و احکام آن بودند. در زمان خلفا و حکام جور بی توجهی به این ذوات مقدس علیهم السلام موجب خسارات فراوان شد . بسیاری از مسایل اسلام مبهم ماند. هرکس به طریقی با برداشت از آیات و روایات موجود به استنباط احکام فقهی پرداخت که باعث تعدد آرا و گوناگونی تفاسیر آیات و روایات گردید.
منظور از «سنت جدید» در روایات را فرموده اند امام عصر روحی فداه تحریفات و نظرهای باطل را کنار زده و به تبیین صحیح آیات و احکام خواهد پرداخت، نه اینکه دین جدیدی غیر از اسلام بیاورد . عبداللهبنعطا میگوید، خدمت امام صادق علیهالسلام عرض کردم: سیره و رفتار مهدی علیهالسلام چیست؟ فرمود: «همان کاری را که رسول خدا انجام داد، او نیز انجام میدهد؛ بدعتهای موجود را خراب میکند . نیز فرمود: «وقتی قائم قیام کرد به سیره رسول خدا رفتار و آثار رسول خدا را تفسیر و بیان میکند».
نتیجه :
امام مهدی علیهالسلام به هنگام ظهور بدعتها را ابطال میکند و احکام اصلی اسلام را ظاهر و حدود الهی را بدون سهلانگاری اجرا مینماید. پرواضح است برای مردم که از اصل اسلام فاصله گرفتهاند، این احکام تازگی دارد، اگرچه این دین و آیین، جدید نیست، بلکه همان دین اصیل ـ و از یادرفته ـ اسلام و همان اسلام ناب محمدی است.
چنانچه می دانیم دین از جانب خدای متعال به عنوان جامع ترین و کامل ترین دین آسمانی بر پیامبر اکرم نازل گردید که تا روز قیامت ثابت و تغییرناپذیر می باشد و همه ی اوصیای الهی و ائمه ی اطهار موظف به حفظ و گسترش آن در بین مردم می باشند.
در این زمان ، علما، فقها و راویان احادیث یا به تعبیری مراجع تقلید این نشر دین را انجام میدهند . از سویی فقها عصمت علمی ندارند و در بسیاری از موارد به احکام ظاهری نه واقعی فتوا می دهند؛ زیرا دسترسی به تمام احکام واقعی فقط برای امام معصوم علیه السلام ممکن و میسر است. در حال حاضر دین اسلام مملو از احکام ظاهری است و هنگام ظهور تبدیل به احکام واقعی می گردد . لذا تصور می شود آن حضرت علیه السلام دین جدیدی آورده اند . در دوران غیبت عده ای از منحرفان و معاندان احکامی از قرآن و اسلام را بر طبق میل خود تأویل و تغییر می دهند . بسیاری از حدود و احکام چنان فراموش می شوند که گویا اصلاً از اسلام نبوده است.[1]قرائت های گوناگون از دین خطرناک ترین حربه ای است که در عصر غیبت با آن مواجه می شویم، هنگامی که امام زمان عجل الله فرجه الشریف تشریف می آورند نه با بت پرستان جاهل که با عالم نمایانی رو به رو می شوند که قرآن را تفسیر به رأی می کنند و قرائت های گوناگون از دین، آنچنان رواج می یابد که همه مردم آن را می پذیرند.[2]مردمی که ارکان و اصول مسلم اسلام را رها کرده و به بعضی ظواهر آن اکتفا نموده اند، از اسلام جز نماز، روزه و اجتناب از نجاسات چیزی نمی دانند، اخلاقیات و دستورات اجتماعی را اصلاً از اسلام محسوب نمی دارند.
صفات زشت در نظرشان هیچ اهمیت ندارد و به بهانه ی این که واجبات و محرمات اختلافی هستند از زیر بار آنها شانه خالی می کنند، محرمات الهی را با حیله های گوناگون و تأویلات صوری جایز می شمارند. چنین دین و برنامه ای برایشان تازگی داشته و از آن وحشت می نمایند و آن را اسلام نمی دانند زیرا اسلام را جور دیگری تصور کرده بودند.[3]امام صادق علیه السلام فرموده اند : وقتی قائم ما قیام کرد مردم را از نو به اسلام دعوت می نماید و به سوی چیزی که که مردم از آن دور شده اند هدایت می کند.[4]در هر صورت دین اسلام در زمان ظهور امام دستخوش هیچ تغییری نمی گردد مگر این که انحرافات و شکها اصلاح می گردد. چنانکه امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت مهدی همان کاری را که رسول خدا صلی الله علیه و آله انجام دادند، انجام می دهند. [5]
منابع :
[1] دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص325.
[2] آفتاب ولایت، محمدتقی مصباح یزدی، ص237.
[3] دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص326.
[4] کشف الغمه، ج 3، ص 254 و ارشاد مفید ص 343.
[5] بحارالنوار، ج 52، ص 352.
بخش اول : اجرای احکام دینی
بخش دوم : انسداد باب علم
بخش سوم : دین جدید
اجرای احکام دینی :
در جهان بینی اسلامی، خداوند سبحان که خالق، مدبّر و قادر مطلق است، بر جهان و انسان حاکمیت دارد و در این حاکمیت هیچ کس شریک او نیست. بنابراین، ولایت و سرپرستی جوامع بشری به طور ذاتی و اولی از آن اوست. خداوند متعال ولایت پیامبران و ائمه معصومین ـ علیهم السلام ـ و در زمان غیبت، فقیهان واجد شرائط را در طول ولایت خود قرار داده است.
استناد مشروعیت حکومت اسلامی به حاکم علی الاطلاق و لزوم حفظ نقش مردم در تأثیرگذاری و تعیین کنندگی این نقش دیدگاههای متفاوتی را موجب شد .از تعیین نوع، مدل و روش حکومت اسلامی را مردم تعیین تا حاکمیت را از آنِ خداوند و قوانین خاص برای رسیدن به سعادت گسترش دارد .
خواست مردم در چارچوب احکام دینی، پذیرفته و مردم مسلمان برای اجرای دستورات الهی و بر اساس دین الهی در حکومت مشارکت میکنند و خواسته هایشان نیز فراتر از دین الهی نمیرود. این دیدگاه که امروزه «مردم سالاری دینی» تعبیر میشود، از سوی برخی از فقهای شیعه مورد توجه قرار گرفته و مقام معظم رهبری نیز با ارائه مدلی خاص آن را تئوری پردازی فرموده اند. در عمل کمبودها و موانعی وجود دارد که در زمان ظهور برطرف میگردند.
بخش دوم :
انسداد باب علم :
در مباحث رجال ، اصول ، فقه و … از موضوعی به نام انسداد باب علم یعنی بسته بودن راه دانش بحث می شود . این بحث قدمتی طولانی دارد و در میان علماء و دانشمندان مربوطه ، مسئله حجیتِ مطلقِ ظن، – چه ظن و گمانی دلیل و سند است ؟ – محل ابتلا و معرکه آراء و بسیار مهم و قابل اعتنا است؛ این موضوع در کتاب رسائل شیخ انصاری، در مبحث انسداد به طور مفصل بحث شده است. و معمولاً رجالیون و اصولیین در مقدمات یا بخش هایی از کتاب های خود به آن می پردازند. برای مطالعه و تحقیق ، باید به منابع معرفی شده مراجعه داشت.
همان طور که در علم اصول تبیین شده است قاعده و اصل اولی در ظنون، عدم حجیّت است. البته این قاعده استثنائاتی دارد که برخی ظنون از این اصل اولی خارج شده و حجیت دارند. این قِسم از ظنون را ظنون خاصّه نامیده اند.
یکی از مهم ترین ادّله آنها بر اثبات حجیتِ مطلقِ ظنون، دلیلی است که به دلیل انسداد معروف شده و از پنج مقدمه تشکیل گردیده و رکن اصلی این مقدمات، اثبات انسداد باب علم و علمی در زمان معاصر – دوران غیبت کبری – است . به ظنّی که از این طریق حجت شده باشد، ظنّ ِعام می گویند.
منظور از دلیل علم: هر دلیلی را که مفید قطع و یقین باشد دلیل علم می گویند.
مقصود از دلیل علمی: هر دلیلی را که خود مفید قطع و یقین نباشد، ولی یک دلیل قطعی بر حجیت آن دلالت کند، دلیل علمی می گویند .
مانند روایت یا خبری که از یک نفر عادل بشنویم ، علی القاعده چنین خبری مفید علم نیست ؛ ولی دلیلی که بر حجیّت آن دلالت می کند قطعی است.
ظنِّ خاص:
ظنی است که در دلیل حجیتش خصوصیّتی لحاظ شده است و این خصوصیت ممکن است از دو جهت طریق یا مورد باشد. مانند سیره متشرعه یا تقیّد به محدوده ی خاصّی، حجت می کند .
ظنِّ مطلق:
ظنِّ مطلق، ظنّی است که دلیل حجیتش، ظنّ را بما هو ظنّ حجت می کند و خصوصیتی از حیث مورد یا طریق ندارد و لذا این ظنّ در هر موردی و از هر راهی حاصل شود حجت خواهد بود مگر راه هایی مثل قیاس که شارع از آنها منع کرده است.
انسداد:
انسداد در اصطلاح اصولی، یعنی بسته بودن راه علم و علمی به احکام شرعی بر روی مکلّفان. و انسداد دو نوع است:
1. انسداد صغیر: آن است که نسبت به علمی خاص مانند علم رجال یا بابی خاص مانند احکام بانوان یا موضوعی خاص مانند عدالت، دلیل علم و علمی به مقدار کافی نداشته باشیم و در نتیجه ظنّ، فقط در خصوصِ همان مورد حجیت دارد.
2. انسداد کبیر: آن است که نسبت به معظم احکام، یعنی نسبت به بخش عظیمی از احکام، دلیل علم و علمی به مقدار کافی نداریم و در نتیجه ظنّ، مطلقا حجّت می شود.
منابع بررسی و مطالعه :
1. انوار الاصول، مکارم شیرازی، ناصر، ج۲، ص۳۸۹.
2. انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایة، خمینی، روح الله، ج۱، ص (۳۱۸- ۳۱۷).
3. نهایة الافکار، عراقی، ضیاء الدین، جزء ۴، ص۹۶.
4. فوائد الاصول، نائینی، محمد حسین، ج۳، ص۱۴۳.
5. منتهی الدرایة فی توضیح الکفایة، جزایری، محمدجعفر، ج۵، ص۲۴.
6. مصباح الاصول، خویی، ابوالقاسم، ج۲، ص۱۳۲.
7. اصول الفقه، مظفر، محمد رضا، ج۲، ص (۳۳- ۳۲).
8.اجود التقریرات، نائینی، محمد حسین، ج۲، ص۱۴۰.
نتیجه :
تمام علوم امروزی اگر چه از طریق علم یا علمی بودن به ما رسیده اند ولی مانند آن نیستند که زانوی ادب به محضر مقدس و مبارک امام عصر ارواحنا فداه زده و پاسخمان را از آن وجود نازنین الهی بشنویم.
بخش سوم : دین جدید
تعبیر دیگری نیز به نام دین جدید وجود دارد :
قرآن آخرین کتاب خدا و دین اسلام پایانبخش همه ادیان آسمانی است. حضرت محمد صلیاللهعلیهوآله نبی مکرم خدای متعال و رسول الله و خاتم فرستادگان خدا و امامان علیهم السلام در زمان حضور خود مبیِّن و مفسِّر دین و احکام آن بودند. در زمان خلفا و حکام جور بی توجهی به این ذوات مقدس علیهم السلام موجب خسارات فراوان شد . بسیاری از مسایل اسلام مبهم ماند. هرکس به طریقی با برداشت از آیات و روایات موجود به استنباط احکام فقهی پرداخت که باعث تعدد آرا و گوناگونی تفاسیر آیات و روایات گردید.
منظور از «سنت جدید» در روایات را فرموده اند امام عصر روحی فداه تحریفات و نظرهای باطل را کنار زده و به تبیین صحیح آیات و احکام خواهد پرداخت، نه اینکه دین جدیدی غیر از اسلام بیاورد . عبداللهبنعطا میگوید، خدمت امام صادق علیهالسلام عرض کردم: سیره و رفتار مهدی علیهالسلام چیست؟ فرمود: «همان کاری را که رسول خدا انجام داد، او نیز انجام میدهد؛ بدعتهای موجود را خراب میکند . نیز فرمود: «وقتی قائم قیام کرد به سیره رسول خدا رفتار و آثار رسول خدا را تفسیر و بیان میکند».
نتیجه :
امام مهدی علیهالسلام به هنگام ظهور بدعتها را ابطال میکند و احکام اصلی اسلام را ظاهر و حدود الهی را بدون سهلانگاری اجرا مینماید. پرواضح است برای مردم که از اصل اسلام فاصله گرفتهاند، این احکام تازگی دارد، اگرچه این دین و آیین، جدید نیست، بلکه همان دین اصیل ـ و از یادرفته ـ اسلام و همان اسلام ناب محمدی است.
چنانچه می دانیم دین از جانب خدای متعال به عنوان جامع ترین و کامل ترین دین آسمانی بر پیامبر اکرم نازل گردید که تا روز قیامت ثابت و تغییرناپذیر می باشد و همه ی اوصیای الهی و ائمه ی اطهار موظف به حفظ و گسترش آن در بین مردم می باشند.
در این زمان ، علما، فقها و راویان احادیث یا به تعبیری مراجع تقلید این نشر دین را انجام میدهند . از سویی فقها عصمت علمی ندارند و در بسیاری از موارد به احکام ظاهری نه واقعی فتوا می دهند؛ زیرا دسترسی به تمام احکام واقعی فقط برای امام معصوم علیه السلام ممکن و میسر است. در حال حاضر دین اسلام مملو از احکام ظاهری است و هنگام ظهور تبدیل به احکام واقعی می گردد . لذا تصور می شود آن حضرت علیه السلام دین جدیدی آورده اند . در دوران غیبت عده ای از منحرفان و معاندان احکامی از قرآن و اسلام را بر طبق میل خود تأویل و تغییر می دهند . بسیاری از حدود و احکام چنان فراموش می شوند که گویا اصلاً از اسلام نبوده است.[1]قرائت های گوناگون از دین خطرناک ترین حربه ای است که در عصر غیبت با آن مواجه می شویم، هنگامی که امام زمان عجل الله فرجه الشریف تشریف می آورند نه با بت پرستان جاهل که با عالم نمایانی رو به رو می شوند که قرآن را تفسیر به رأی می کنند و قرائت های گوناگون از دین، آنچنان رواج می یابد که همه مردم آن را می پذیرند.[2]مردمی که ارکان و اصول مسلم اسلام را رها کرده و به بعضی ظواهر آن اکتفا نموده اند، از اسلام جز نماز، روزه و اجتناب از نجاسات چیزی نمی دانند، اخلاقیات و دستورات اجتماعی را اصلاً از اسلام محسوب نمی دارند.
صفات زشت در نظرشان هیچ اهمیت ندارد و به بهانه ی این که واجبات و محرمات اختلافی هستند از زیر بار آنها شانه خالی می کنند، محرمات الهی را با حیله های گوناگون و تأویلات صوری جایز می شمارند. چنین دین و برنامه ای برایشان تازگی داشته و از آن وحشت می نمایند و آن را اسلام نمی دانند زیرا اسلام را جور دیگری تصور کرده بودند.[3]امام صادق علیه السلام فرموده اند : وقتی قائم ما قیام کرد مردم را از نو به اسلام دعوت می نماید و به سوی چیزی که که مردم از آن دور شده اند هدایت می کند.[4]در هر صورت دین اسلام در زمان ظهور امام دستخوش هیچ تغییری نمی گردد مگر این که انحرافات و شکها اصلاح می گردد. چنانکه امام صادق علیه السلام فرمود: حضرت مهدی همان کاری را که رسول خدا صلی الله علیه و آله انجام دادند، انجام می دهند. [5]
منابع :
[1] دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص325.
[2] آفتاب ولایت، محمدتقی مصباح یزدی، ص237.
[3] دادگستر جهان، ابراهیم امینی، ص326.
[4] کشف الغمه، ج 3، ص 254 و ارشاد مفید ص 343.
[5] بحارالنوار، ج 52، ص 352.