۱۳۹۲/۰۸/۱۳
–
۸۲۹ بازدید
فرموده اید افکار باطل در موقع برخورد با نامحرم در ذهن شما به وجود می آید، نه موقع تنهایی و بیکاری یا خواب؛ لذا در پاسخ راهکارهای پیشنهادی را معطوف به حل همین مشکل عرض می نمایم؛
فرموده اید افکار باطل در موقع برخورد با نامحرم در ذهن شما به وجود می آید، نه موقع تنهایی و بیکاری یا خواب؛ لذا در پاسخ راهکارهای پیشنهادی را معطوف به حل همین مشکل عرض می نمایم؛
1.پرسیده اید آیا این افکار گناه است؟ باید عرض کنم: در ابتدای به وجود آمدن، خیر؛ زیرا غیر ارادی است و خداوند حکیم انسان را در کارهای غیر ارادی اش مواخذه نمی کند. اما در ادامه می تواند گناه محسوب گردد. زیرا تداوم بخشیدن به این افکار در اختیار انسان است. گرچه جلوگیری از ادامه این افکار در ذهن انسان کار آسانی نیست اما ممکن است. خصوصاً اینکه هر کاری با تمرین و ممارست آسانتر نیز می گردد.
2. فرموده اید علت به وجود آمدن این افکار چیست؟
علت؛ تمایل سرشتی انسان به جنس مخالف و بی ادبی قوه خیال است. اگر زبان انسان سخن بی جایی را بگوید دیگران می گویند فلانی زبان بی ادب و لجام گسیخته ای دارد. این مسأله در مورد همه اعضای بدن و قوای وجودی انسان صادق است. اگر قوه خیال عادت کند به مناطق ممنوعه و غیر مجاز وارد شود این قوه بی ادب شمرده می شود. یعنی آداب حیات و رفتار خود را نمی داند یا رعایت نمی کند.
البته معمولاً یک زمانی وجود دارد که خیال انسان تازه دارد بی ادبی را یاد می گیرد. معمولاً انسان در آن مدت یک ماهه یا یک ساله به آن توجه لازم را نداشته و در جلوگیری از به وجود آمدن این عادت بی مبالاتی به خرج می دهد. وقتی این بی ادبی جزء عادت در آمد و مرض غالب شد، تازه متوجه می شود چه خطایی مرتکب شده و به فکر درمان می افتد. لذا همین طور که می بینید این افکار آنقدرها هم غیر اختیاری نیست! یعنی چون از ابتدا جلوی آن را نگرفتیم کم کم قوی و قدرتمند می شود؛ آن وقت دیگر به صورت مستقیم زورمان به او نمی رسد. بلکه باید به صورت غیر مستقیم آن را ضعیف کنیم و مجاری تنفسی یا تنفسی آن را مسدود کنیم؛ وقتی ضعیف شد می توان آن را ادب کرد. این مسأله تنها مختص قوه فکر و خیال انسان نیست که در همه گرایشات اوضاع بر همین منوال است. مثلاً کسی که به پر خوری عادت کند، بسیار سخت می تواند رژیم بگیرد. اما فردی که کم خوراک است و شهوت خوراک در او غلبه ندارد به راحتی می تواند در مورد اینکه چه و چقدر بخورد تصمیم گرفته و تصمیم خود را عملی کند. لذا همیشه پیشگیری بهتر از درمان است.
می خواستم بگویم ازدواج بهترین راه حل است. دیدم نوشته اید متاهل هستید. طبعاً و البته احتمالاً سن شما نیز در حدود یا بالاتر از 25 سال است. لذا فردی هستید که تا حدودی از نظر بلوغ عقلی و تجربی به پختگی رسیده اید(نوجوان 17 ساله مجرد و در اوج شهوت جنسی نیستید) همچنین ازدواج کرده اید و از راه و روش حلال می توانید غریزه خود را ارضاء کنید. لذا چند احتمال در اینجا وجود دارد که باعث این مشکل شده می توانیم یک یک آن ها را بررسی کنیم:
1.حالت محتما اول این است که فرد دارای این مشکل؛ با همسر خود ارتباط جنسی مناسبی ندارد و غریزه او ارضاء نمی گردد. لذا هنوز این نیاز در درون او وجود دارد و در موقع برخورد با نامحرم و تحریک بیشتر به او هجوم می آورد. علت هر چه هست باید در صدد برطرف کردن آن برآید. ممکن است همسرش را دوست نداشته باشد و ممکن است روش های لذت بردن و استمتاع از همسر خود را نمی داند. بنده معتقدم بیش از سی درصد از خانواده های ایرانی مهارت های لازم را در این مورد ندارند و اتفاقاً بسیاری از مشکلات عاطفی و غیره در زندگی زوجین از همین جا نشأت می گیرد. همانطور که عرض شد فردی که همسر دارد و با او ارتباط مناسبی نیز برقرار کرده است چون نیازش برطرف شده قاعدتاً نباید میل جنسی بسیار قوی در ارتباط با افراد جنس مخالف(غیر از همسر) داشته باشد. اگر این نیاز قوی نباشد آنقدر قدرت ندارد که بتواند به زور در فکر و ذهن فرد جا باز کند و این مشکل را در او ایجاد نماید. مگر اینکه خود فرد خواهان این لذت خیالی بوده و داوطلبانه آن را تقویت نماید.
2. احتمال دوم که شاید بدترین حالت باشد این است که فرد متأهل خدای ناکرده از فرد(نامحرم) مشخصی خوشش می آید و تنها در برخورد با او این فکر و خیال ها به سرش می زند. حالا یا قبل از ازدواج به او علاقه مند بوده یا بعداً علاقه ای پیدا شده است. در اینجا تنها راه حل این است که ارتباط خود را با فرد مورد نظر به کلی قطع نماید.
3. حالات دیگری نیز ممکن است؛ از جمله اینکه این عادت زشت خیالی از قبل از ازدواج در فرد بوده و بعد از ازدواج نیز ادامه پیدا کرده است؛ که هر کدام راه حل های خود را می طلبد. طبعاً اگر سوال را مشخص تر می پرسیدید یا اطلاعات بیشتری از وضعیت یا حتی سن خود در سوال مطرح می نمودید بهتر می توانستم کمک تان کنم.
در پایان لازم است عرض نمایم که این مشکل را برای خود به مثابه یک بیماری خطرناک پیش رونده بدانید که هر چه زودتر باید درمان گردد و الا ممکن است به زندگی شخصی شما و ارتباط شما با همسرتان نیز ضربه بزند یا شاید الان می زند. یا اینکه خدای ناکرده شما را به گناه های دیگری مانند ارتباط نا مشروع و غیره بیاندازد. در نهایت باید عرض کنم چند راه حل کلی وجود دارد:
1.ارتباط خود را با نامحرم کم کنید.
2. به محض خطور این خیالات مکان خود را عوض کرده و فکرهای دیگری را به ذهن خود وارد کنید. مثلاً مطالعه کنید یا با فردی گفتگو کنید. توجه داشته باشید باید برای این فکر جایگزین پیدا کنید نه اینکه دائماً سعی کنید آن را از ذهن خود بیرون کنید، زیرا موفق نمی شوید و شاید با این کار آن را تقویت هم کرده باشید. این راه خیلی مهم است. نباید بگذارید این عادت در شما تقویت گردد.
3. ارتباط جنسی و عاطفی خود را با همسرتان تقویت کنید.
4. ارتباط با خدا مانند نماز با توجه یا قرائت قرآن با تدبر بسیار در این زمینه می تواند سودمند باشد. این یک توصیه کلیشه ای نیست.
5. در مورد آثار تداوم این فکر و خیال های باطل بیاندیشید. وقتی انسان ببیند یک خیال باطل چقدر می تواند زندگی دنیایی و پس از آن حیات آخرتی او را خراب کند زودتر از آن دست می کشد. زیرا انسان به خود علاقه مند است و نمی خواهد به قول معروف خسرالدنیا و الآخره بشود. لذا کمی در این مورد با خود فکر کنید و ببینید چقدر می توانستید رشد علمی و یا معنوی داشته باشید و این بیماری مانع شده است. یا اگر بیست سال دیگر همراه این بیماری باشید وقتی به پشت سر خود نگاه می کنید چه احساسی به شما دست می دهد. مطمئنم اگر تنها روزی 5 دقیقه خود را مجبور کنید که به تبعات این گناه و بیماری بیاندیشید آن را کنار خواهید گذاشت. هنر شما این است که روزانه 5 دقیقه به این مسأله فکر کنید!
توجه داشته باشید در ابتدای راه کار شما کمی مشکل است اما هر چه جلوتر می روید مسیر هموارتر می گردد. سختی های ابتدای راه شما را هراسان نکند. امیر المومنین علیه السلام فرمودند: هر کس بر خدا توکل کند هرگز مغلوب نخواهد شد.
کتابی که در زمینه ضبط قوه خیال موثر دیدم: ادب قلب و خیال از استاد طاهر زاده و انتشارات لب المیزان است که به گمانم ebook آن نیز در سایت های مربوطه موجود است. موفق باشید.
1.پرسیده اید آیا این افکار گناه است؟ باید عرض کنم: در ابتدای به وجود آمدن، خیر؛ زیرا غیر ارادی است و خداوند حکیم انسان را در کارهای غیر ارادی اش مواخذه نمی کند. اما در ادامه می تواند گناه محسوب گردد. زیرا تداوم بخشیدن به این افکار در اختیار انسان است. گرچه جلوگیری از ادامه این افکار در ذهن انسان کار آسانی نیست اما ممکن است. خصوصاً اینکه هر کاری با تمرین و ممارست آسانتر نیز می گردد.
2. فرموده اید علت به وجود آمدن این افکار چیست؟
علت؛ تمایل سرشتی انسان به جنس مخالف و بی ادبی قوه خیال است. اگر زبان انسان سخن بی جایی را بگوید دیگران می گویند فلانی زبان بی ادب و لجام گسیخته ای دارد. این مسأله در مورد همه اعضای بدن و قوای وجودی انسان صادق است. اگر قوه خیال عادت کند به مناطق ممنوعه و غیر مجاز وارد شود این قوه بی ادب شمرده می شود. یعنی آداب حیات و رفتار خود را نمی داند یا رعایت نمی کند.
البته معمولاً یک زمانی وجود دارد که خیال انسان تازه دارد بی ادبی را یاد می گیرد. معمولاً انسان در آن مدت یک ماهه یا یک ساله به آن توجه لازم را نداشته و در جلوگیری از به وجود آمدن این عادت بی مبالاتی به خرج می دهد. وقتی این بی ادبی جزء عادت در آمد و مرض غالب شد، تازه متوجه می شود چه خطایی مرتکب شده و به فکر درمان می افتد. لذا همین طور که می بینید این افکار آنقدرها هم غیر اختیاری نیست! یعنی چون از ابتدا جلوی آن را نگرفتیم کم کم قوی و قدرتمند می شود؛ آن وقت دیگر به صورت مستقیم زورمان به او نمی رسد. بلکه باید به صورت غیر مستقیم آن را ضعیف کنیم و مجاری تنفسی یا تنفسی آن را مسدود کنیم؛ وقتی ضعیف شد می توان آن را ادب کرد. این مسأله تنها مختص قوه فکر و خیال انسان نیست که در همه گرایشات اوضاع بر همین منوال است. مثلاً کسی که به پر خوری عادت کند، بسیار سخت می تواند رژیم بگیرد. اما فردی که کم خوراک است و شهوت خوراک در او غلبه ندارد به راحتی می تواند در مورد اینکه چه و چقدر بخورد تصمیم گرفته و تصمیم خود را عملی کند. لذا همیشه پیشگیری بهتر از درمان است.
می خواستم بگویم ازدواج بهترین راه حل است. دیدم نوشته اید متاهل هستید. طبعاً و البته احتمالاً سن شما نیز در حدود یا بالاتر از 25 سال است. لذا فردی هستید که تا حدودی از نظر بلوغ عقلی و تجربی به پختگی رسیده اید(نوجوان 17 ساله مجرد و در اوج شهوت جنسی نیستید) همچنین ازدواج کرده اید و از راه و روش حلال می توانید غریزه خود را ارضاء کنید. لذا چند احتمال در اینجا وجود دارد که باعث این مشکل شده می توانیم یک یک آن ها را بررسی کنیم:
1.حالت محتما اول این است که فرد دارای این مشکل؛ با همسر خود ارتباط جنسی مناسبی ندارد و غریزه او ارضاء نمی گردد. لذا هنوز این نیاز در درون او وجود دارد و در موقع برخورد با نامحرم و تحریک بیشتر به او هجوم می آورد. علت هر چه هست باید در صدد برطرف کردن آن برآید. ممکن است همسرش را دوست نداشته باشد و ممکن است روش های لذت بردن و استمتاع از همسر خود را نمی داند. بنده معتقدم بیش از سی درصد از خانواده های ایرانی مهارت های لازم را در این مورد ندارند و اتفاقاً بسیاری از مشکلات عاطفی و غیره در زندگی زوجین از همین جا نشأت می گیرد. همانطور که عرض شد فردی که همسر دارد و با او ارتباط مناسبی نیز برقرار کرده است چون نیازش برطرف شده قاعدتاً نباید میل جنسی بسیار قوی در ارتباط با افراد جنس مخالف(غیر از همسر) داشته باشد. اگر این نیاز قوی نباشد آنقدر قدرت ندارد که بتواند به زور در فکر و ذهن فرد جا باز کند و این مشکل را در او ایجاد نماید. مگر اینکه خود فرد خواهان این لذت خیالی بوده و داوطلبانه آن را تقویت نماید.
2. احتمال دوم که شاید بدترین حالت باشد این است که فرد متأهل خدای ناکرده از فرد(نامحرم) مشخصی خوشش می آید و تنها در برخورد با او این فکر و خیال ها به سرش می زند. حالا یا قبل از ازدواج به او علاقه مند بوده یا بعداً علاقه ای پیدا شده است. در اینجا تنها راه حل این است که ارتباط خود را با فرد مورد نظر به کلی قطع نماید.
3. حالات دیگری نیز ممکن است؛ از جمله اینکه این عادت زشت خیالی از قبل از ازدواج در فرد بوده و بعد از ازدواج نیز ادامه پیدا کرده است؛ که هر کدام راه حل های خود را می طلبد. طبعاً اگر سوال را مشخص تر می پرسیدید یا اطلاعات بیشتری از وضعیت یا حتی سن خود در سوال مطرح می نمودید بهتر می توانستم کمک تان کنم.
در پایان لازم است عرض نمایم که این مشکل را برای خود به مثابه یک بیماری خطرناک پیش رونده بدانید که هر چه زودتر باید درمان گردد و الا ممکن است به زندگی شخصی شما و ارتباط شما با همسرتان نیز ضربه بزند یا شاید الان می زند. یا اینکه خدای ناکرده شما را به گناه های دیگری مانند ارتباط نا مشروع و غیره بیاندازد. در نهایت باید عرض کنم چند راه حل کلی وجود دارد:
1.ارتباط خود را با نامحرم کم کنید.
2. به محض خطور این خیالات مکان خود را عوض کرده و فکرهای دیگری را به ذهن خود وارد کنید. مثلاً مطالعه کنید یا با فردی گفتگو کنید. توجه داشته باشید باید برای این فکر جایگزین پیدا کنید نه اینکه دائماً سعی کنید آن را از ذهن خود بیرون کنید، زیرا موفق نمی شوید و شاید با این کار آن را تقویت هم کرده باشید. این راه خیلی مهم است. نباید بگذارید این عادت در شما تقویت گردد.
3. ارتباط جنسی و عاطفی خود را با همسرتان تقویت کنید.
4. ارتباط با خدا مانند نماز با توجه یا قرائت قرآن با تدبر بسیار در این زمینه می تواند سودمند باشد. این یک توصیه کلیشه ای نیست.
5. در مورد آثار تداوم این فکر و خیال های باطل بیاندیشید. وقتی انسان ببیند یک خیال باطل چقدر می تواند زندگی دنیایی و پس از آن حیات آخرتی او را خراب کند زودتر از آن دست می کشد. زیرا انسان به خود علاقه مند است و نمی خواهد به قول معروف خسرالدنیا و الآخره بشود. لذا کمی در این مورد با خود فکر کنید و ببینید چقدر می توانستید رشد علمی و یا معنوی داشته باشید و این بیماری مانع شده است. یا اگر بیست سال دیگر همراه این بیماری باشید وقتی به پشت سر خود نگاه می کنید چه احساسی به شما دست می دهد. مطمئنم اگر تنها روزی 5 دقیقه خود را مجبور کنید که به تبعات این گناه و بیماری بیاندیشید آن را کنار خواهید گذاشت. هنر شما این است که روزانه 5 دقیقه به این مسأله فکر کنید!
توجه داشته باشید در ابتدای راه کار شما کمی مشکل است اما هر چه جلوتر می روید مسیر هموارتر می گردد. سختی های ابتدای راه شما را هراسان نکند. امیر المومنین علیه السلام فرمودند: هر کس بر خدا توکل کند هرگز مغلوب نخواهد شد.
کتابی که در زمینه ضبط قوه خیال موثر دیدم: ادب قلب و خیال از استاد طاهر زاده و انتشارات لب المیزان است که به گمانم ebook آن نیز در سایت های مربوطه موجود است. موفق باشید.