[کامل از کد۳۵۱۱۳]در این مورد بهتر است سوال خود را به صورت جزئی و تفصیلی بنویسید. در عین حالفلاسفه و متکلمان، براى اثبات صفات کمالى خداوند، دلایلى را ذکر کرده اند؛ این دلایل از دو راه ممکن است: ۱. از راه مخلوقات که آینه صفات الهى اند؛ ۲. از راه ذات حق تعالى. {Tراه اول: T}
ادامه مطلب »آرشیو نویسنده: admin1
فرق احد و واحد
احدیت و واحدیت ذات الهی:{Tتوحید مراحل و مراتبی دارد که مؤمن تا همه این مراحل و مراتب را طی نکند، ایمان و بینش توحیدی او، اثر خود را در زندگی فردی و شخصی او نخواهد داشت. یکی از مراتب، توحید ذاتی است به این معنا که خدا یگانه است و دوئی بردار و تعددپذیر نیست، هر گونه کثرت و ترکیب را از ذات باری تعالی را نفی کنیم، هم نفی تعدد و کثرت برون ذاتی را که در برابر شرک صریح و اعتقاد به چند خدایی است،هم نفی و تعدد درون ذاتی را، که در زبان فلسفی به این نوع شناخت خدا، توحید واجب الوجود گفته میشود. و معنا و مقصود از آن این است که خداوند در ذاتش واحد و متعالی است، چیزی با او مشارکت دارد و نه مشابهت.
ادامه مطلب »صفات ذاتی نفسی و اضافی
صفات ذاتی نفسی صفاتی هستند که هیچ طرف تعلقی غیر از ذات حق در مورد آنها ملحوظ نیست مانند حیات الهی که غیر از ذات احدیت هیچ طرف تعلقی برایش قابل تصور نیست. اما اوصاف ذاتی اضافی آن دسته از اوصاف ذاتیه الهی هستند که برای آنها طرف تعلقی غیر از ذات حق قابل تصور است مانند قادریت و عالمیت . زیرا علم و قدرت اگر چه وصف ذاتی حقند اما طرف تعلق دارند یعنی خدا قادر و عالم به همه ممکنات و مخلوقات است.
ادامه مطلب »قدرت بر محال
برای پاسخ خوب است نخست از شما یک سؤال بدیهی بپرسیم؛ آیا می شود به یک پرفسور ریاضی گفت: اگر ریاضی دان قوی هستی طوری محاسبه کن که [۷ = ۲ * ۲] شود!! در این صورت آیا صحیح است به او نسبت عدم توانایی بدهیم؟! برای توضیح بیشتر توجه شما را به مطلب زیر جلب می کنیم. ابتدا لازم است تعریف قدرت مشخص شود. قدرت یعنى «توانایی فاعل مختار براى کارى که ممکن است از او سر بزند» پس قدرت مربوط به فاعل است و فاعل به حیثى است که فعلى را که ممکن است انجام شود مى تواند انجام بدهد و مى تواند انجام ندهد، اما متعلق قدرت چیست؟ آیا هر چیزى متعلق قدرت است؟
ادامه مطلب »صفات الهی (معافی، مهیمن، جبار، مصور، حلیم )
پرسشگر گرامی از این که به دنبال شناخت صفات الهی و افزایش اطلاعات خود در این زمینه هستید، بسیار جای خوشحالی است.
ادامه مطلب »معنای شهید
«شهید» از ماده «شهود و شهادت» به گفته «مقائیس اللغه» در اصل به معنی «حضور» و «آگاهی» و «اعلام» است، و به هنگام شهادت دادن هم «علم» لازم است هم «حضور»، و هم «اعلام».
ادامه مطلب »قدرت خدا بر محال
آیا خدا می تواند موجودی مانند خود را بیافریند؟۱. خدا یعنی خالق و غیر مخلوق. پس معنی این جمله که: آیا خدا می تواند عین خود را خلق کند؟ این است که آیا خدا می تواند موجودی خلق کند که مخلوق نباشد. روشن است که این جمله دارای تناقض درونی است چون موجودی را که خلق کند مخلوق خواهد بود و معنی ندارد که موجودی هم مخلوق باشد هم مخلوق نباشد.۲. اگر خدا مثل خود را بیافریند یا عین خودش خواهد شد و منطبق بر خود خواهد شد یا عین خودش نخواهد شد اگر عین خودش باشد که می شود خودش و دیگر دومی نخواهد بود و اگر عین خودش نباشد در آن صورت خدا نخواهد بود.۳. خدا وجود صرف است و صرف الشیء دومی بردار نیست.۴.
ادامه مطلب »صفات فعلیه
پاسخ: صفات فعلیه صفاتی اند که با در نظر گرفتن اضافه و رابطه ای خاص بین ذات الهی و مخلوقاتش انتزاع می شود . مانند :خالقیت از این روی ذات اقدس حق تعالی بدون لحاظ ااین اضافه خاص ، مصداق صفات فعلیه نخواهد بود مگر اینکه اینگونه صفات را به لحاظ مبادی انها در نظر بگیریم که در نتیجه بازگشت انها به صفات ذاتیه خواهد بود . مانند خالق که اگر به معنای " کسی که می تواند بیافریند " در نظر گرفته شود ، به صفت قدیر عود می کند که از صفات ذاتیه است . نکته دیگر اینکه چون صفات فعلیه یک طرف اضافه شان موجودات مادی اند، مقید به قیود زمان و مکان می شوند هر چند به لحاظ تعلق به ذات الهی منزه از این قیودند .
ادامه مطلب »صفات ذاتیه
پاسخ: صفات ذاتیه ،صفاتی هستند که از ذات الهی انتزاع می شوند و ذات الهی مصداق عینی انهاست . به بیان فنی تر؛ صفات ذاتیه مساوق با وجود حضرت حق هستند ، یعنی از همان حیثی که وجود حق را انتزاع می کنیم ، از همان حیث صفات کمالیه حق را در می یابیم .
ادامه مطلب »صفات مشترک خداوند با انسان
صفات کمالی یعنی کمالات وجودی ای که مخلوقات دارند ، یقینا آفریننده آنها دارا می باشد چرا که اگر او خود از چنین کمالاتی بی بهره بود چگونه می توانست به آفریده هایش ببخشد. او واجد کمالات و مبرا از همه نقص ها و کاستی های بندگانش است. او موجودی است با وجودی صرف و نامحدود.
ادامه مطلب »صفات سلبی خداوند-صحیفه سجادیه
مشهور است که کلام مطرح شده در پرسش حضرت عالی ، فقره ای از نیایشهای صحیفه ی سجّادیّه می باشد ؛ که اگر این انتساب حقیقت داشته باشد در اعتبار آن خدشه ای نخواهد بود ؛ چرا که صحیفه ی سجّادیّه از معتبرترین کتب شیعه می باشد ؛ لکن تا آنجا که ما تفحصّ نمودیم چنین تعبیری را در این صحیفه ی نورانی نیافتیم. البته چه این جمله از معدن عصمت و ولایت باشد یا نه ، در هر حال مضمون حقیقی آن خالی از هر گونه امر باطل است.
ادامه مطلب »صفات سلبی – خشنودی وغضب خداوند
ذات خداوندی از هر تغییری منزّه است ؛ لذا تأثیر پذیری و انفعال ، در ذات خدا راه ندارد ؛ و محال است مخلوقات در ذات خدا تأثیر بگذارند ؛ بنابراین نه رضایت خدا ، از سنخ تأثیر پذیری و انفعال است و نه غضب او . ۲. رضا و غضب خدا ، از صفات فعلی او هستند ؛ و صفات فعلی خدا ، از نسبتی که بین خدا و فعل او (مخلوقات) وجود دارد انتزاع می شوند. همانطور که صفات و اسماء فعلی انسان نیز از رابطه بین انسان و فعلش انتزاع می شوند ؛ مثلا وقتی کسی فعلش درست کردن وسائلی مثل در و پنجره و ...
ادامه مطلب »مادی نبودن خدا
خداوند موجودی نامتناهی و بی نیاز است. او موجودی هستی دهنده است و تنها علت ایجاد کننده مخلوقات می باشد. وجودی است که هیچ گونه نیستی و عدمی در او راه ندارد. از هر گونه عیب و نقصی مبراست چرا که اگر نیازمند باشد دیگر نمی تواند خالق و آفریدگار مطلق باشد و باید بخاطر همان نقصش به غیر خود محتاج باشد. ویژگی اصلی جسم و ماده محدود بودن است، چیزی که خداوند از آن مبراست. هر چیزی که نشان نقص و نیاز باشد از خداوند سلب می شود ، و جسم و جسمانی بودن نیز چنین است از این رو باید از خداوند سلب گردد.
ادامه مطلب »مکان و زمان خدا
زیرا مکان و زمان داشتن از خواص جسم است ، و مکان برای چیزی تصور می شود که دارای حجم وامتداد باشد و نیز هر چیز زمان داری از نظر امتداد و عمر زمان ، قابل تجزیه می باشد و این نیز نوعی امتداد و ترکیب از اجزاء بالقوه بشمار می رود پس نمی توان برای خدای متعال زمان و مکان در نظر گرفت و هیچ موجود زماندار و مکان داری واجب الوجود نخواهد بود . آموزش عقاید،آیت الله مصباح یزدی
ادامه مطلب »تفاوت انسان و خدا
تفاوت های بنیادینی که میان خدا و انسان است این است که او واجب الوجود، کمال ذاتی و مطلق، ازلی و ابدی، کاملا فرا جسمانی و غیر مرکب، علم مطلق، قدرت مطلق، و حیات و اختیار مطلق است ولی انسان ممکن الوجود، دارای کمالات افاضی و محدود، مرکب از جسم و روح است. انسان ظهور است و خدا ذات هستی, ولی در مورد شباهت به خداوند به مطالبی وجود دارد که می توان به آنها پرداخت.
ادامه مطلب »صفات سلبیه
پاسخ: هرگونه صفتی را که دلالت برنفی نقص از ذات الهی کند ، صفت سلبیه گویند. مانند لیس بجاهل ، لیس کمثله شیء ، لیس بجوهر و ... . به بیانی صفات سلبیه، سلب نقائص و اعدام از ذات الهی است نه اینکه سلب کمالی از کمالات از ذات الهی صورت گیرد . زیرا حضرت حق تعالی ، مبدا کل کمالات وجودی است لذا تمام کمالات را به نحو اعلی واشرف دارا است بلکه همه کمالات را به نحو وجوب و ضرورت واجد می باشد.
ادامه مطلب »شک در اصول دین و وسواس در انجام اعمال عبادى
ابتدا باید این نکته را خاطر نشان سازیم که وسوسه، شک، تردید و تزلزل از خطرات و القائات شیطانى است؛ چنان که طمأنینه، یقین، ثبات و امثال آن از افاضات رحمانى و ملکوتى است. یعنى، شیطان براى بیرون راندن بندگان خدا از راه مستقیم و صراط حق، از وسائل و حیله هاى متفاوتى استفاده مى کند و از آنجا که اهل کید و مکر است، روش گمراه نمودن افراد را به حسب آمادگى هاى ایشان تشخیص داده و از همان راه وارد مى شود. مثلاً یک انسان که نسبت به احکام و مسائل شرعى بى مبالات است، هرگز به وسواس در وضو یا نماز دچار نمى شود.
ادامه مطلب »شک در اعتقادات و چگونگی رهایی از ان
پیدایش این گونه سوال ها برای یک جوان حقیقت جو و جستجو گر کاملا طبیعی است و اگر به درستی مدیریت شود، زمینه رشد و بالندگی است. از حسن اتفاق دین مبین اسلام در میان ادیان دیگر بیش از همه از پرسش های انسان استقبال نموده و به تحقیق، پژوهش و جستجوگری در راستای کشف حقیقت تشویق می کند. البته چنان که یادآور شدیم مدیریت این مسأله و گزینیش راه معقول و منطقی بسیار مهم است و گرنه چه بسا سرانجام آن حیرت و سرگردانی و شکاکیت شود. امیدواریم که شما به خوبی بتوانید از عهده این کار برآیید.
ادامه مطلب »چگونگی رهایی از شک و تردید در امور اعتقادی
در پاسخ به این پرسش به هفت نکته اشاره می شود:۱. یقین از ماده «یقن» به معنی «وضوح و ثبوت چیزی است» مثلا عرب می گوید: «یقن الماء فی الحوض» یعنی آب در حوض آرام و قرار گرفت.راغب اصفهانی می گوید: «یقین، صفت علم است و فوق معرفت، درایت و نظایر آن. پس یقین ملازم است با آرامش و طمأنینه نفس همراه با ثبات حکم»بنابراین یقین ,علم ثابت و جزمی است که شک پذیر نباشد و مایه آرامش و قرار نفس آدمی گردد.
ادامه مطلب »چگونگی تقویت اعتقادات
فراگرفتن عقائد از منابع معتبر وعرضه آنها بر اهل فن,از راههای اطمینان از صحت عقائد می باشد.برای رسیدن به یقین و اطمینان در مسائل اعتقادی اولین قدم، قدم تفکر است، لکن برای روشن شدن موتور تفکر ابتدا نیاز است که شخص محقق با آثار تفکر دیگران نیز آشنا شود، تا از این راه بتواند مواد اولیه تفکر را فراهم سازد. به نظر بنده مطالعه، در زمینه های زیر می تواند در تحکیم و تصحیح اعتقادات شما مؤثر باشد.۱. کلام و عقاید اسلامی: برای این منظور مطالعه آثار استاد شهید مرتضی مطهری بسیار مناسب است، به خصوص جلد ۱، ۲، ۳، ۴ و ۲۳ از مجموعه آثار استاد مطهری.
ادامه مطلب »جواز یا عدم جواز شک در اعتقادات
جوانان، معمولا در این سنین، نسبت به مسائل مختلف از جمله اعتقادات و باورهاى دینى خود دچار شک و تردید مى شوند و درصدد پیدا کردن دلایل منطقى و پشتوانه قابل قبولى براى آنها هستند. آنان مى خواهند نظام فکرى و اعتقادى خود را تجدید بنا کنند و به آن استحکام بیشترى بخشند. از آن جا که گاهى گمان مى کنند، باورهاى دینى شان مبتنى بر تقلید است، تصمیم به اصلاح آن مى گیرند. ازاین رو سعى مى کنند با بررسى، تحقیق و موشکافى درباره آنها، به ثبات فکرى دست یابند؛ گرچه فطرت و سرشت پاک، آنان را به اصول کلى اعتقادى و اخلاقى و باورهاى دینى سوق مى دهد؛ ولى گاهى دچار شک و شبهه مى شوند.
ادامه مطلب »چگونگی تقویت اعتقاد به اخرت
براى این که انسان اعتقادات خود را مستحکم تر کند، دو حرکت لازم است: الف) حرکت علمى؛ یعنى، لازم است در حد توان خود به مطالعه و تحقیق بپردازد و با رجوع به کتاب هایى که در این زمینه نوشته شده، پاسخ سؤالات خود را دریابد و یا با سؤال کردن از عالمان دینى، ابهامات و شبهاتى که در ذهنش مطرح مى شود بازگو کند تا با روشن شدن ابهامات، اعتقادات خود را راسخ کند. کتاب هاى زیادى درباره زندگى ائمه اطهار(ع) و مسائل مربوط به اعتقادات وجود دارد که با مطالعه آنها مى توانید تحقیق در این مسائل را شروع کنید.
ادامه مطلب »منشا و درمان شک در اعتقادات
اولا: شک و تردیدهایى که براى شما حاصل مى شود صرفا یک سرى خلجانات ذهنى است که همراه با آن اعتقادات خود را حفظ مى کنید. ثانیا: چنان نیست که همیشه شک و تردید مضر و گمراه کننده باشد بلکه گاه مى تواند پلى به سوى یقین و راه صعود به مراتب بالاتر باشد. البته این در صورتى است که انسان به سرعت از این مرحله بگذرد و در آن توقف نکند. چه درنگ در آن زیانبار است. بنابراین همواره باید بکوشید در شک ها و تردیدهاى خود نمانید و یکى پس از دیگرى از آنها خارج شوید. ثالثا: به نظر مى رسد بیش از همه چیز حالت پیش آمده برای شما یک حالت روحى باشد که نوعا معلول تلقین است و با عزم قاطع مى توان بر آن فائق آمد.
ادامه مطلب »اثبات خدا و قران
در اینجا باید دید منشأ شک در مورد خدا چیست. ابتدا باید شما یکی از براهین اثبات وجود خدا مثل علیت را بخوانید، سپس اگر برایتان اشکالی ماند آن را مطرح کنید تا بتدریج شک و شبهه برطرف و اصطلاح شود. از این رو بحث علیت از کتاب «براهین اثبات وجود خدا» نگاشته حمیدرضا شاکرین تقدیم می گردد در انتظار اشکالات و شبهات شما هستیم. مسأله نزول قرآن از سوی خدا نیز باید بعد از اتمام بحث از وجود خدا مطرح شود. برهان علیت The Causal Argumentیکى از براهین فلسفى اثبات وجود خدا برهان علیت است.
ادامه مطلب »چگونگی رفع شک در اعتقادات
۱. اگر منظورتان از اعتقادات ، امور مربوط به اصول دین مثل توحید و نبوّت و امامت و معاد یا زیر شاخه های اینها باشد ، توبه در این گونه مسائل به این است که شخص بعد از انکار یا شک در این امور ، در پی کسب یقین برآید و از راه دلایل محکم عقلی دوباره به اعتقاد درست باز گردد. برای این منظور سه راه پیشنهاد می شود. ۱) یافتن یک شخص متخصصّ در امور اعتقادی ــ حتماً باید متخصص باشد نه صرفاً مطلع ــ و تماس مداوم داشتن با وی به مدّت طولانی. اگر چنین موردی را در محلّ زندگی یا تحصیل خود بیابید بهترین گزینه خواهد. ۲) مطالعه کتب اعتقادی معتبر ، نظیر مجموعه آثار شهید مطهری.
ادامه مطلب »مسائل اعتقادی
«عقیده» به معنای تعلق فکر و اندیشه انسان به چیزی و در ذهن و قلب جای دادن آن است . واژه «اعتقاد» در جایی به کار میرود که شخص به باوری که نسبت به چیزی پیدا کرده احساس وابستگی کند. به همین جهت عقیده نوعی باور است باوری که شخص به آن تعلق خاطر دارد. اگر انسان به درجه ای از آگاهی برسد که بتواند درباره چیزی با قاطعیت نظر بدهد، گفته میشود که به آن اعتقاد دارد. اعم از این که حق باشد یا باطل، راست باشد یا دروغ، و واقعی باشد و یا موهوم . عقیده، حاصل نوعی آگاهی است که ممکن است مبتنی بر خیال و گمان و یا اکتسابی باشد.
ادامه مطلب »افکار شرکآمیز و امکان بخشش خدا
در این پرسش ابهاماتی وجود دارد؛ این عبارت که فردی در فکر خود برای خدا شریک قایل می شود، دارای چند احتمال است:۱. گاهی مواقع بدون اختیار و ناخواسته، تصورات، و اوهامی به ذهن انسان خطور می نماید در این صورت انسان گناهی مرتکب نشده است.۲.
ادامه مطلب »چگونگی برخورد با عقاید دیگران
طه حسین، ادیب و نویسنده معروف مصرى معاصر، در کتاب «على و بنوه» داستان مردى را نقل مى کند که در جریان جنگ جمل دچار تردید مى شود، با خود مى گوید چطور ممکن است شخصیتهایى از طراز طلحه و زبیر برخطا باشند؟! درد دل خود را با خود على علیه السلام در میان مى گذارد و از خود على مى پرسد: «ایُمْکِنُ انْ یَجْتَمِعَ زُبَیْرٌ وَ طَلْحَةُ وَ عائِشَةُ عَلى باطِلٍ؟ آیا ممکن است طلحه و زبیر و عایشه بر باطل اجتماع کنند؟» شخصیتهایى مانند آنان از بزرگان صحابه رسول اللَّه چگونه اشتباه مى کنند و راه باطل را مى پیمایند؟ آیا این ممکن است؟ على به او مى فرماید:«انَّکَ لَمَلْبوسٌ عَلَیْکَ.
ادامه مطلب »شک در اصول دین و سرانجام ایشان در اخرت
شک به تنهایی چیز ناپسندی نیست بلکه آنچه در مورد شک و تردید نکوهیده است باقی ماندن و توقف در آن است. هم چون پلی است لرزان و سست که ماندن در آن باعث سقوط و نابودی می گردد اما از آنجا که پل است می تواند ما را به سر منزلی آرام و استوار برساند.
ادامه مطلب »خرافات (با نگاه کردن به ماه تبدیل به گرگ شدن)
واژه ی انسان گرگنما به دو معنا به کار می رود ؛ در معنی اوّل به فردی اطلاق میشود که احساس میکند گرگ شده است. این گونه افراد از نظر جسمانی کاملاً حالت عادی دارند ولی در اثر نوعی بیماری روانی به نام « Lycanthrope »خود را گرگ می پندارند و مانند گرگها زوزه کشیده و گاز می گیرند.البته توهّم مبتلایان به این بیماری منحصر به توهّم گرگ بودن نیست و برخی خود را حیوان دیگر نیز می پندارند. این بیماری روانی پدیده ای کاملاً شناخته شده در جوامع است که مبتلایان به آن در آسایشگاه های روانی و تحت مراقبتهای ویژهای نگه داری میشوند.
ادامه مطلب »سئوال نکیر و منکر از غیر مسلمانان در هنگام مرگ
پاسخ این سؤال مبتنی بر شناخت عالم آخرت و قوانین حاکم بر آن است. نظام حاکم بر جهان واپسین، نظامی تکوینی و عام است که گستره آن شامل همه انسان ها، با هر دین و عقیده ای می شود. مسأله معاد از مسائل عقلی به شمار می رود و مسائل عقلی کلی و ضروری و عام است و عقیده مند بودن یا نبودن افراد در مورد آن، تأثیری ندارد. سؤال نکیر و منکر از روح گذر از پل صراط و فشار قبر برای روح، تجسم روح به صورت جسم دنیوی، وحشت اولیه روح هنگام ورود در عالم جدید، توجه خاص روح به بدن مادی و قبر و بسیاری از مسائل دیگر که در دین اسلام به آن اشاره شده است حکایت از آن دارد روح در عالمی جدید با قوانینی جدید و عام روبرو شده است.
ادامه مطلب »چگونگی رهایی شک در اعتقادات و تحقیقی کردن دین
این حالت برای شما که جوانی ۲۱ ساله و در عنفوان جوانی هستید، امری طبیعی است، بنابراین نباید نگران باشید.
ادامه مطلب »رابطه دین و اخلاق
دین ، دارای دو بُعد درون ذاتی و برون ذاتی است ؛ بُعد برون ذاتی دین ، همان است که انبیاء(ع) در قالب آموزه های دینی و به عنوان دین رسمی آورده اند ؛ که انسان باید آن را آگاهانه و با اختیار بپذیرد و به مقتضای آن عمل نماید. امّا بُعد درون ذاتی دین همان است که از آن تعبیر به فطرت الهی یا دین فطری می شود ؛ به این معنی که انسان به صورت ناخودآگاه دارای یک سری نگرشها و گرایشهای مقدّس و متعالی است ؛ که اگر این نگرشها و گرایشهای درون ذاتی نبودند نزول دین از طریق انبیاء(ع) نیز محملی نداشت ؛ در واقع آنچه انبیاء(ع) آورده اند در راستای همین دین فطری است.
ادامه مطلب »فراوانی راه های رسیدن به خدا
گام نهادن در «صراط مستقیم» به معنای آن است که در تمام ابعاد زندگی فردی یا اجتماعی و اعتقادی خود آراسته به نیکی ها و زیبایی ها شویم و از ناهنجاری ها و زشتی ها دوری گزینیم. ویژگی صراط مستقیم نیز همین است چنان که خداوند مهربان در قرآن کریم به آن اشاره فرموده: «قل اننی هدانی ربی الی صراط مستقیم دینا قیما مله ابراهیم حنیفا و ماکان من المشرکین؛ بگو خداوند مرا به راه مستقیم هدایت کرده، به دین استوار، همان آیین ابراهیم(ع) که هرگز به خدا شرک نورزید» V}(انعام، آیه ۱۶۱). {V
ادامه مطلب »«العبودیه جوهره کنهها الربوبیه»
مراد از عبودیّت و بندگی ، صرفاً به جا آوردن عبادتهای شرعی نیست ؛ بلکه مقصود رسیدن به درجه ای از معرفت و خلوص قلبی است که در آن مرتبه ، شخص هیچ اعتباری برای خود و دیگر مخلوقات قائل نیست و جز خدا هیچ نمی بیند و همه ی موجودات و از جمله خود را بند به اراده ی خدا می یابد ؛ لذا بنده ی خدا (بند شده به خدا) نامیده می شود. در این رتبه است که بنده ی خدا مظهر اسماء الله می شود و اسماء الهی در وجود او ظاهر می گردند ؛ لذا خلیفة الله و نماینده ی خدا ( نمایان کننده ی خدا) می گردد ؛ چون تمام وجودش خدا را می نمایاند.در این مرتبه ، شخص آیینه ی تمام نمای خداست.
ادامه مطلب »ولایت اولیاء الهی
ولی و سرپرست حقیقی انسان خدای متعال است و پس از خداوند، انبیا و جانشینان معصوم آنها بر انسان به اذن الهی ولایت دارند. قرآن کریم در این زمینه فرموده :انما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون ( ۵۵ مائده) مراد از الذین آمنوا در این آیه علی(ع) است که پس از پیامبر(ص) خلیفه و جانشین بلا فصل او در امر ولایت است. در زمان غیبت معصوم نیز، فقیه عادل جامع الشرایط، ولی و سرپرست مومنان است. ولایت فقیه در عصر غیبت بیشتر بوسیله روایاتی که از معصومان(ع) رسیده و همچنین ادله عقلی اثبات می شود. T}اثبات ولایت فقیه:{T
ادامه مطلب »حدیث «عبدی اطعنی…»
خداوند متعال در حدیث قدسی فرمود: « عبدی أطعنی أجعلک مثلی، أنا حیّ لا اموت اجعلک حیّا لا تموت، أنا غنیّ لا أفتقر أجعلک غنیّا لا تفتقر، أنا مهما أشاء یکون أجعلک مهما تشاء یکون. ــــ بنده ی من! مرا اطاعت کن تا تو را مثل خود سازم. من زنده ای هستم که نمى میرم تو را هم زنده ای قرار دهم که نمیری. من دارایی هستم که فقیر نمى شوم تو هم چنان سازم که فقیر نگردی.
ادامه مطلب »طی الارض و طی الزمان
طی الارض تصرف بر زمان و مکان یااسباب غیر عادی و نامرئی است. اصل وجود چنین پدیده ای مورد تأیید قرآن می باشد. در داستان مربوط به حضرت سلیمان و احضار تخت ملکه سبا جهت قدرت نمایی سلیمان نبی می خوانیم: "سلیمان گفت: ای بزرگان! کدام یک از شما توانایی دارید تخت او را پیش از آن که خودشان نزد من آیند، برای من بیاورید؟ عفریتی از جن گفت: من آن را نزد تو می آورم پیش از آن که از مجلست برخیزی و من نسبت به آن توانا و امینم!(اما) کسی که دانشی از کتاب (آسمانی) داشت گفت: من آن را پیش از آن که چشم بر هم زنی نزد تو خواهم آورد...".(۱)
ادامه مطلب »عارفان واولیاء الله
T}یکم.{T «ولى الله» بودن، یکى از ویژگى ها و خصایص انسان هاى کامل است. «ولىّ» یکى از اسماى الهى است و از آنجا که «اسماء الله» باقى و دائم است، انسان کامل - که مظهر اتم و اکمل اسماى الهى است - صاحب ولایت کلیه دائمى است و مى تواند به اذن او، در ماده کائنات تصرف کند و قواى ارضى و سماوى را تحت تسخیر خویش در آورد. البتّه واجد مقام ولایت، مى داند که مأمور محض است و به هیچ وجه ادعاى استقلال ندارد؛ زیرا ولایت با استقلال سازگار نیست. انسان وقتى دریافت که اراده اش، مقهور اراده خداى سبحان است؛ مى تواند به مقام شامخ «ولایت» نایل آید.V}راهنماشناسى، دفتر ۶، ص ۲۳ - ۲۴.{V T}دوّم.{T
ادامه مطلب »ولایت تکوینی-حاضر شدن غذا نزد حضرت مریم (س) حاضر شدن تخت بلقیس
سرپرستی موجودات جهان و تصرف در آنها ولایت تکوینی است این نوع از ولایت نیاز به قانون و قرارداد ندارد ، بلکه نوعی رابطه علت و معلول است که هر علتی ولی و سرپرستی معلول خود است و هر معلولی سرپرستی شده و تحت ولایت و تصرف علت خویش خواهد بود از این رو هیچ گاه تخلف بردار نبوده و با اراده انجام می پذیرد . هر یک از ما بر قوای درونی خود چنین ولایتی را داریم و با ارایه ده تصویری در ذهن آن صورت در ذهن ما تسری می شود هرگاه به چشم دستور دیدن دهیم می بیند و اطاعت می کند و چون دست خود را از عمل نهی کنیم متابعت می کند بی گمان این پدیده و تاثیر آن گاه خواهد بود که اعضای ما هر یک سالم باشند .
ادامه مطلب »حقیقت عارف
ابوعلى سینا در فصل دوم از نمط نهم اشارات، در تعریف «عارف» مى گوید: «و المنصرف بفکره الى قدس الجبروت مستدیماً لشروق نور الحق فى سره یخص باسم العارف»؛ یعنى، عارف کسى است که با فکر خویش [ با تمام وجود ]به عالم جبروت رو کند و بدون وقفه در پى تابیدن نور حق در سرّ خویش باشد.V}نگا: مقالات فلسفى، ج ۲، صص ۱۴۳ - ۱۷۲؛ در آسمان معرفت، صص ۳۴۳ - ۳۴۵.{V
ادامه مطلب »دیدگاه عارفان درباره «شریعت»
«شریعت» در لغت به معناى راهى در کناره رودخانه است که دستیابى به آب را آسان مى سازد.V}لسان العرب، ج ۷، ص ۸۶؛ و لغت نامه دهخدا، ج ۹، ص ۱۲۵۶۸.{V عارفان شریعت را علاوه بر معناى اصلى و لغوى اش، در دو معناى دیگر نیز به کار مى گیرند: ۱. مجموعه قوانین مربوط به اعمال ظاهرى که علمى به نام «فقه اسلامى» متکفل بحث درباره آن است. در این معنا اخلاق و عقاید بیرون از قلمرو شریعت است و «عبادت» معناى عامى نسبت به اخلاقیات و قوانین دارد.V}نگا: مرصادالعباد، ص ۱۶۲.{V
ادامه مطلب »نسبت شریعت و طریقت با دین
شریعت و طریقت جزو دین و پایاپای یکدیگر و در حقیقت دو روی یک سکه اند. از نظر عارفان حقیقی این دو گسست ناپذیرند و سالک در هر مرحله ای باید هر دو را پاس بدارند. لیکن پاره ای از عارف نمایان و صوفیان ناآگاه بر این گمانند که آنها در مرحله جدا از یکدیگرند و با گذر از پلکان شریعت و صعود به مرتبه طریقت دیگر التزام به شریعت لازم نیست. در حالی که اولیای الهی همواره هم به باطن دین و طریقت و هم به ظاهر و شریعت و رعایت قوانین و احکام و آداب دینی پای بند بوده اند.
ادامه مطلب »چشم برزخی و ستاریت حق
در این که غیر از پروردگار عالم ،برخی از بندگان مانند پیامبران، اوصیا ، اولیاء و اهل معرفت ، به باطن و درون عالم و موجودات علم دارند جای شک نیست؛ و برای این که عدم منافات میان ستارالعیوب بودن پروردگار و علم آنان به درون انسان روشن گردد، دو نکته را به اختصار توضیح می دهیم: نکته اول؛ از بعضی آیات قرآن کریم که سرنوشت اخروی مجرمان را مطرح می کند وآیاتی که عذاب دنیایی بعضی از تبه کاران را بیان نموده، استفاده می شود که ستارالعیوب بودن پروردگار به طور مطلق نبوده و درباره همگان به یک معنا نمی باشد بلکه ظهور عیب بعضی از افراد ، معلول نوع عملکرد اختیاری خود آنها است و ستارالعیوب بودن حضرت حق به چنین
ادامه مطلب »مراتب نماز
این که نماز رابطه ای عاشقانه با خداست در جای خود مطلبی درست است ، اما این تمام قضیه نیست . نماز از سویی نجوای عاشقانه است و از سوی دیگر یک نیاز اساسی در سیر تکامل معنوی بشر که بدون آن انسان گرفتار سقوط حتمی و محرومیت از کمال لایق و لازم خود در حیات جاودان می شود . ازنگاه سوم نماز یک مامور به یا امر الهی است که لازمه عبودیت سرسپاری در برابر آن است و از سوی چهارم یک منبع عالی تربیت است که دارای کارکردهای متعددی می باشد.
ادامه مطلب »علوم غریبه وعرفان
علوم غریبه هیچ ربطی به عرفان ندارد.علوم غریبه، علومى مانند علم حروف و اعداد، علم اوفاق، جفر، (جفر صغیر و جفر کبیر) خافیه، کیمیا، لیمیا،هیمیا، سیمیا، ریمیا و علوم دیگر است که شیخ بهایى این علوم را در کتاب «کلّه سرّ» جمع کرده است که هر حرفى اشاره به علمى دارد. توضیح این علوم در جلد اول «المیزان» ، ص ۲۴۶ نیز بیان شده است.سفارش بزرگان اهل کمال و معنا این است که طالبان کمال و قرب خداوند عمر ارزشمند و سرمایه نفس جوانی را صرف اموری ماندگار و اساسی که آنها را به عالم معنا و به هدف آفرینش و خلقت نزدیکتر سازد, بنمایند و از فرصت محدود عمر و جوانی, بهترین و بیشترین استفاده را بنمایند.
ادامه مطلب »فراگیری منطق و فلسفه و تهذیب نفس و اخلاق بدون استاد
شکی نیست که وجود استاد در هر علم و فنی باعث سریعتر و بهتر شدن فرایند یادگیری می شود ؛ ولی این بدان معنا نیست که نتوان بخشی از علوم و فنون را بدون استاد یاد گرفت ؛ بخصوص در عصر حاضر که اکثر دروس به صورت ضبط شده در بازار محصولات الکترونیکی موجودند ؛ لذا حضرت عالی ، برای یاد گیری هر کدام از مواردی که در سوال ذکر فرموده اید به روش زیر عمل نمایید.۱.
ادامه مطلب »مقامات عارفان
براى «مقام» و «احوال» تعاریف گوناگونى در کتاب هاى اهل عرفان مطرح شده است به عنوان نمونه نگا: حیاة القلوب فى کیفیة الوصول الى المحبوب ...(هامش)، ج ۲؛ قوت القلوب، ص ۷۴؛ رساله کلمة التصوف، ص ۲۹۲؛ احیاء علوم الدین، ج ۴، صص ۱۳۹ و ص ۱۵۲؛ تذکرة الاولیاء، ص ۴۴۰. به طور کلى فرق «احوال» با «مقامات» در رسوخ و عدم آن است. اگر امرى در سالک وجود داشته ولى غیر ثابت باشد، به آن حال گویند و اگر راسخ و ثابت باشد «مقام» گویند.
ادامه مطلب »چشم باطن بین و ستاریت خدا
چشم بصیرت یافتن معلول نوعی تکامل برزخی و اشتداد یافتن روح است و چنین تکاملی ناشی از تخلّق به اخلاق الهی و به معنی مظهر اسماء الهی شدن است. شخص زمانی دارای چشم بصیرت می شود که از یک جهت مظهر اسمائی چون بصیر و عالم السر و الخفیات و امثال آن باشد و از جهت دیگر مظهر اسم ستارالعیوب گردد. وقتی شخص به چنین مرحله ای از تکامل رسید دیدن او با چشم الهی خواهد بود. چنین کسی می بیند ولی با بصیرت خدا و می شنود با سمع خدا و عیب پوشی می کند با ستاریت خدا. از این مقام تعبیر می شود به قرب نوافل.
ادامه مطلب »لقاء الله
برای لقاء الله معانی چندی ذکر کرده اند از جمله: ۱. لقاء الله به معنی ملاقات مرگ ۲. لقاء الله به معنی لقای ثواب خداوند ۳. لقاء الله به معنی ملاقات آخرت ۴. لقاء الله به معنی ملاقات با اولیای الهی ۵. لقاء الله به معنی فنای در اسما و صفات الهی و مشاهده احاطه قیومی حق و فنای ذات خود و بالعیان، وجود خویش و جمیع موجودات را سایه حق دیدن V}(فلسفه و قرآن، ج ۳، ص ۱۵۶). {V در ملاقات ممکن الوجود با خداوند جلیل اصل ملاقات حقیقتا وجود دارد ولکن نحوه آن باید به شکلی باشد که لایق ملاقات کننده و ملاقات شونده باشد و به این دلیل معنای پنجم معنای صحیح برای لقاء الله است V}(رساله لقاء الله، ص ۶ - ۷). {V
ادامه مطلب »