خانه » همه » مذهبی » آدم‌هایی که در تاریخ گم می‌شوند!

آدم‌هایی که در تاریخ گم می‌شوند!

gif;base64,R0lGODlhAQABAAAAACH5BAEKAAEALAAAAAABAAEAAAICTAEAOw== - آدم‌هایی که در تاریخ گم می‌شوند!
عصراسلام: گاهی به دکتر حشمت فکر می‌کنم. یکی از خاص‌ترین آدم‌های نهضت جنگل. پزشکی فرانسه‌دان و مُحتشم که دریافت نگاه‌های انقلابی دیگر فایده‌ای ندارند و تلاش کرد میانه را بگیرد و البته تسلیم شد. ماجرای اعدام او بسیار نقل شده و سریال «کوچکِ جنگلی» تصویر نسبتن وفاداری از آن نشان داد. این‌که حرفی نمی‌زند، طناب را خود به گردن می‌اندازد و راس ساعت پنج عصر بی‌جان می‌شود. 
ابراهیم حشمت در قولی مشهور معتقد بود: «وضع مردم را به بهانه‌ی انقلاب بدتر کردن هنر نیست و اگر ما توانستیم وضع مردم را بهتر بکنیم به بشریت خدمت کرده‌ایم.» و این همان ایده‌ای‌ست که کم‌تر در ایران جدی گرفته شده. این‌که آرمان‌های فکری چه‌قدر می‌توانند بر جامعه‌ی هدف تاثیر منفی و مثبت بگذارد. و چنین آدم‌هایی معمولا در تاریخ گم می‌شوند. چون نه قهرمان‌اند، نه ضد قهرمان به تعریف عُرف. نه تا آخرین فشنگ جنگیده‌اند، نه تا آخرین نفر کشته‌اند. آن‌ها دچار تردید شده‌اند. تردیدی که دکتر حشمت صد و یک سال پیش و در آستانه‌ی قرن جدید هجری دچارش می‌شود همان تفکری‌ست که رای به میانه‌روی و پرهیز از خشونت می‌داد و خب جذاب هم نبود. 
او فارغ از این‌که نهضت جنگل را جریانی ملی، کمونیستی یا قومیتی و… بدانیم شخصیتی‌ست که به‌واسطه‌ی دانش و نگاهِ مدرن و شناختی غیر ایده‌ئولوگ که از دین داشت، گمان می‌کرد می‌تواند منشاء تحولی شود. استعاره از پزشک. مردی که زخم نمی‌سازد، زخم‌را مداوا می‌کند. نگرانِ خونِ دیگران است و این نگرانی‌ست که انگار او را نسبت به رنج بدن‌ها به‌واسطه‌ی پیش‌بُردِ آرمان‌گرایی مردد می‌کند. او «کنار» می‌کشد. هرچند به او تضمین و امان‌نامه داده و بعد نقض‌اش می‌کنند (چیزی که در تاریخ ما کاملا عادی‌ست!) اما اعدام او دقیقن اعدامِ ایده‌ی میانه‌روی‌ست. 
دکتر حشمت در ترکیبی از چریک، پزشک، روشن‌فکر، وطن‌پرست تصویری‌ست متمایز. برای من او و بسیاری چون او نمونه‌‌هایی هستند که نهادهای اصلی قدرت اصلا به آن‌ها علاقه‌ای نداشتند. و این یکی از مواردِ معدود اتفاق نظر انبوه آرمان‌گرایانِ متعدد در ایران است. حذف یا کنارگذاشتنِ چهره‌هایی چون ابراهیم حشمت. چون خون‌ریختن یا بی‌خون‌شدن همیشه خواستنی‌تر بوده و نمادین. حشمت حرفی نمی‌زند، زیر باران طناب را بر گردن می‌اندازد و در حالی‌که زنان گیلانی مویه می‌کرده‌اند جان می‌دهد و در تاریخِ ایران کم‌رنگ و گُم می‌شود. تاریخی که علاقه‌ای به آن‌ها که تردید می‌کنند ندارد. دکتر حشمت در آغاز قرن دریافت خون روان خواهد‌بود.
یزدانی‌خرم

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد