۱۳۹۲/۰۵/۳۱
–
۲۹۳ بازدید
چگونه ب خدانزدیکتربشم وتواین پریشونی آرامش قلب پیداکنم؟
دوست عزیز سلام؛
اساسا ارتباط با خدا آرامش آور است؛ یعنى، انسان ذاتا دوستدار و عاشق خدا است و وقتى عاشق به معشوق برسد آرامش مى یابد. از طرف دیگر خداوند در قرآن فرموده است که: «در مؤمنان سکینه و آرامش نازل مى کند».
بهترین چیزى که روح انسان را صفا مى بخشد و حالت آرامش و سکونت براى انسان ایجاد مى کند، ذکر و یاد خدا است. قرآن مى فرماید: «الا بذکر الله تطمئن القلوب؛ آگاه باشید که با یاد خدا دل ها اطمینان و آرامش پیدا مى کند»V } (رعد، آیه 28).
آرى این خاصیت ذکر و توجه به خدا است و دعا و مناجات هم نوعى ذکر است. ازاین رو اگر دعا با حال توجه و خلوص باشد، انسان بعد از تمام شدن آن احساس یک حالت سبکى و آرامش در خود مى کند. کسى که درد دلش را با خدا در میان مى گذارد به این معنا است که قلبا با خدا انس گرفته است و به او توجه پیدا کرده است. خداوند نیز وعده فرموده است که: «هر کس با توجه به او رو کند، سخن او را بشنود و حاجتش را روا کند و دل و روحش را نورانى نماید».
برای گام گذاشتن در این راه، باید ارتباط با خدا و بهره مندی از نفحات معنوی را تجربه کرد و این تجربه را بارها تکرار کرد تا انسان حضور در محضر خدا را لمس کند. برای این منظور گفته شده است در هنگام نمازها و هنگام برخورد با حلال و پرهیز از حرام ها، یک الهام رحمانی رو به سوی انسان می آید. اگر پاسخ مثبت داد این الهامات رحمانی بیشتر تکرار می شود و انسان از وسوسه ها و اوهام شیطانی دور می ماند.
اما اگر پاسخ منفی داد یا سستی کرد فرشته رحمت دور می شود و شیطان وسوسه گر راه می یابد و انسان از آرامش و یاد خدا دور می شود.
براى رسیدن به حالت آرامش و قرار روانى، توجه به نکات زیر ضرورت دارد:
1- ناآرامى عوامل و زمینه هایى دارد که باید شناسایى و زدوده شود؛ مثلاً گذراندن وقت به بیهودگى و انجام کارهاى بى هدف و بیهوده خود علّت تشویش و بى قرارى است. در مقابل خلوت گزینى، غور در باطِن و حضور در مجالس وعظ و پند و کسب معارف خود به خود آرامش ظاهرى و باطنى به ارمغان مى آورد.
2- برنامه ریزى در امور زندگى و اختصاص اوقاتى براى تفریحات سالم و تهى از گناه، مثل راهپیمایى در فضاى روح بخش و شنا، در آرامش انسان تأثیر شگرف دارد.
3- مشاوره هاى علمى و تخصصى و نیز تغذیه مناسب در تقویت اعصاب و روان مؤثر است. گرسنگى شدید و مفرط و حتى پرخورى و زیاده روى در خورد و خوراک موجب ناراحتى هاى روحى و روانى مى گردد.
4- گناه و معصیت و نافرمانى خداوند متعال از عوامل اصلى ناراحتى هاى روانى است. گناه یعنى خارج شدن از مسیر خداوند. گناه به معناى برآشفتن و تیره ساختن درون و باطن است. روح آدمى با رسیدن به ساحل پاکى و اجتناب از گناهان، به قرار و آرامش مى رسد؛ چون روح با طهارت سنخیت دارد و با گناه ناسازگار است. از این رو گناه، قرار را از انسان مى گیرد.
هر گناه قبح فعلى و قبح فاعلى در بردارد. قبح و زشتى فعلى به مفاسد موجود در خود عمل مربوط است و قبح فاعلى به شرایط ذهنى و روحى گنهکار مربوط مى شود. شرایط ذهنى گنهکار عبارت است از داشتن روح تمرّد، طغیان، قانون شکنى و عدم اهتمام به حقوق خدا و خلق. چنین روحى جز با ترک گناه به آرامش دست نخواهد یافت.
5- انجام واجبات و انس با خدا مخصوصاً نماز اول وقت و با جماعت
در واقع آرامش قلبى ثمره یاد خدا است: «A }فاذکرونى أذکرکم»1 . خداوند به ما دستور داده پیوسته وى را یاد کنیم و او را حاضر و ناظر بر احوال خود بدانیم. جریان حضرت یونس را که مضمون نماز غفیله 2 با ایشان ارتباط دارد، بررسى کنید. وقتى گرفتارى هاى حضرت به بالاترین حد مى رسد، انس و یاد خدا او را از گرفتارى ها مى رهاند: «A }لااله الا انت سبحانک انّى کنت من الظالمین، فاستجبنا له و نجّیناه من الغمّ و کذلک ننجى المؤمنین»3 .
امام صادق(ع) مى فرماید: تعجب مى کنم از کسى که غمگین و نگران است و به فرمایش الاهى پناه نمى برد؛ «A }لا اله الا الله انت …». چون خداوند به دنبال آن مى فرماید: «A }فنجّیناه من الغمّ و کذلک ننجى المؤمنین»4 . خداوند به واسطه ذکر خودش حضرت یونس را از گرفتارى ها نجات داد و هر مؤمنى را که به این ریسمان الاهى چنگ زند، نجات خواهد داد.
6- شرکت در مجالس عمومى دعا مثل دعاى کمیل، ندبه… .
برخى بزرگان مى فرمایند: هیچ مشکلى نداشتم مگر این که با دعاى توسّل حلّ شد.5
7- رفتن به زیارت اهل قبور و شهدا و یاد قبر و قیامت و برزخ و معاد و توجه به آرامگاه اصلى و ابدى، در رهایى از تألمات و ناراحتى هاى دنیوى مؤثر است. اصولاً توجه صِرف به دنیا و قطع توجه از آخرت و منزلگاه قبر و برزخ، اعراض و روگردانى از یاد خدا را در پى دارد و هر که از یاد خدا اعراض کند، روزگارش تباه خواهد شد.
8- انجام اعمال مستحبّى که شخص از آن لذت مى برد، اگر با استمرار و مراقبه انجام شود، در طول مدت زمان متناسب، شخص را به قرار و آرامش مى رساند.
در مجموع، مى توان گفت ناآرامى ریشه هایى دارد که باید خشکانیده شود؛ آنگاه زمینه مناسب براى رسیدن به آرامش از راه هاى عقلانى و شرعى فراهم مى آید و انسان با توکل و اعتماد به منبع اصلى آرامش(خداوند) به مقصود دست مى یابد؛ «A }الذین آمنوا و تطمئنّ قلوبهم بذکرالله، الا بذکرِالله تطمئنّ القلوب»6 .
در پایان توجه به این نکته ضرورى است که آرامش روحى مراتبى دارد و دستیابى به آن به تدریج حاصل مى شود؛ درست مانند سایر ملکات روحى که با تمرین و گذشت زمان حاصل مى شود. رسیدن به آرامش نیز نیازمند طى این مراحل است.
این مراحل بعضى جنبه سلبى دارد مانند ارتکاب محرمات که دل را آلوده و در نتیجه ناآرام مى کند. کسى که مى خواهد به آرامش واقعى دست یابد راهى ندارد جز این که در گام اول مطیع نواهى خداوند متعال شود و از آنچه حضرت حق نهى کرده اجتناب کند؛ و بعضى جنبه ایجابى دارد؛ یعنى بعد از این که دل از گرد و غبار گناه پاک گردید، مستعد پذیرش حقایق و ملکات پسندیده نفسانى مى شود و این کار صرفاً از طریق انجام تکالیف الاهى و واجبات و مستحبات امکان پذیر است. بنابراین، آرامش دل، محصول عبودیت محض حق تعالى است و راهکار عملى آن نیز اجتناب از گناهان و انجام واجبات و مستحبات است و در هر زمانى به تناسب استعداد و توانمندى هایى که انسان دارد، متوجه او مى شود.
برای آگاهی بیشتر در این زمینه مطالعه کتاب «جوان و آرامش» از محمد سبحانی نیا، قم: بوستان مفید خواهد بود.
سعادت و سلامت شما آرزوی ما است.
—————-
پى نوشت:
1 . بقره(2):152.
2. مفاتیح الجنان.
3. انبیاء(21):88.
4. امالى شیخ صدوق، مجلس دوم.
5. مفاتیح الجنان، مقدمه دعاى توسل.
6. رعد(13):28.