۱۳۹۴/۱۱/۱۰
–
۲۱۱ بازدید
آسیب شناسی آخر الزمان
پدید آورنده : مهدی نیلی پور ،
قرآن کریم در یکی از آیات شریف خود دوره ای را به نام دوره ارتداد برای جوامع اسلامی پیش بینی کرده، می فرماید:
یا ایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یات الله بقوم یحبهم و یحبونه اذلة علی المومنین اعزة علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومة لائم ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء والله واسع علیم . (۲)
پدید آورنده : مهدی نیلی پور ،
قرآن کریم در یکی از آیات شریف خود دوره ای را به نام دوره ارتداد برای جوامع اسلامی پیش بینی کرده، می فرماید:
یا ایها الذین آمنوا من یرتد منکم عن دینه فسوف یات الله بقوم یحبهم و یحبونه اذلة علی المومنین اعزة علی الکافرین یجاهدون فی سبیل الله و لا یخافون لومة لائم ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء والله واسع علیم . (2)
ای کسانی که ایمان آورده اید، هر که از شما از دینش بازگردد چه باک; زودا که خدا مردمی را بیاورد که دوستشان بدارد و دوستش بدارند . در برابر مؤمنان فروتنند و در برابر کافران سرکش; در راه خدا جهاد می کنند و از ملامت هیچ ملامتگری نمی هراسند . این فضل خداست که به هر کس که خواهد ارزانی دارد، و خداوند بخشاینده و داناست .
بر اساس این آیه شریفه و با توجه به برداشتی که علامه طباطبایی (قدس سره) در تفسیر المیزان در جلد پنجم (عربی) در توضیح این آیه شریفه داشته اند و با توجه به روایاتی که از اهل بیت عصمت و طهارت (ع) رسیده است ما می توانیم پیش گویی هایی برای آینده جوامع اسلامی، از جهت فرهنگی، سیاسی و اقتصادی داشته باشیم . از جمله پیش گویی ها این است که در دوران پایانی عمر زمان و یا به تعبیر خود روایات آخرالزمان جوامع اسلامی و مسلمین دچار دو حرکت متعاکس از نظر برخورد با ارزش ها می شوند .
بر اساس پیش گویی قرآن دوره ارتدادی برای جوامع اسلامی و مسلمین ممکن است رخ بدهد و در نقطه مقابل به جای افرادی که مرتد شده اند انسان های دیگری با خصوصیاتی که آیه شریفه یک یک آنها را ذکر می کند، جایگزین می شوند . از این مطلب بر می آید که جوامع اسلامی و مخصوصا جوامعی که از نظر بنیه های اعتقادی دچار ضعف هایی هستند یک دوره ارتداد یا برگشت از ارزش های دینی را پیش رو خواهند داشت . البته در نقطه مقابل انسان هایی خواهند بود که جایگزین این انسان های مرتد می شوند .
ارتداد در اینجا به معنی برگشت از اصول اعتقادی نیست; آنچنان که در فقه مصطلح است . بلکه یک اصطلاح قرآنی است که به معنی برگشت از ارزش هاست . وقتی که ما مراجعه به روایات اسلامی می کنیم می بینیم در آنها هم نشانه هایی بر این موضوع وجود دارد . بر همین اساس، بحثی تنظیم کرده ایم به نام آسیب شناسی آخرالزمان، یعنی آفت هایی که ممکن است گروه هایی از مردم و یا ارزش ها و مقدسات در دوره آخر الزمان گرفتار آن بشوند . به عبارتی وقتی که شما خانواده را و برخورد پدر و مادر و فرزندان را در دوره آخر الزمان از دیدگاه روایات مورد دقت قرار می دهید می بینید که آسیب ها و آفت هایی در خانواده ها و در ارتباط بین افراد و اعضاء خانواده ممکن است وجود داشته باشد که اگر همه مؤمنین این آفت ها و آسیب ها را به دقت از دیدگاه معصومین (ع) مورد مطالعه قرار بدهند چند نتیجه برای آنها خواهد داشت .
نتیجه اول این است که آنها برای اینکه در دامن این آفت ها و آسیب ها نیفتند برای خودشان نوعی حراست و حفاظت ایجاد می کنند . نتیجه دیگر اینکه برای آنها زمینه یک نحوه پیش بینی و زمان شناسی فراهم می شود .
در دوره آخرالزمان بر اساس این آیه شریفه یک دوره بازگشت از ارزش ها وجود دارد که شما با مراجعه به روایات تفصیل ، تفسیر و تبیین این بازگشت را به دقت می بینید . در روایات از یک سو آسیب هایی که در آخرالزمان متوجه مقدسات و ارزش هایی چون امر به معروف و نهی از منکر، قرآن، اذان، برخورد با علما و … می شود ذکر شده است . از سوی دیگر آسیب هایی که برای آحاد مردم جامعه; مانند علما، حکام، پدر و مادرها، فرزندان، زنان و مردان پیش می آید یکی یکی به آنها اشاره شده است .
از دیدگاه دیگر می توانیم به این قصه این جور نگاه کنیم که آسیب هایی ممکن است از نظر اقتصادی، سیاسی و اخلاقی و اعتقادی گریبانگیر مردم شود که علم به این آسیب ها نوعی روشنی در ذهن انسان ایجاد می کند، افقی را باز می کند که باعث می شود انسان مواظبت های جدی نسبت به خودش داشته باشد و وظیفه خودش را بهتر تشخیص دهد .
حضرت استاد مطهری در کتابی که در باره حضرت مهدی (ع) دارند به همین آیه شریفه اشاره می کند .
این آیه شریفه می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید اگر عده ای از شما در پایبندی به اصول و ارزش های دینی دچار برگشت و ارتجاع و ارتداد شدند خداوند متعال جانشین می کند گروه دیگری از مؤمنین که آنها در مرحله دینداری و دین باوری بسیار بسیار قوی و خالصانه عمل می کنند . گروهی که جانشین شما هستند با این خصوصیات هستند که «یحبهم و یحبونه » ; آنها خداوند متعال را دوست دارند و خداوند متعال هم ایشان را دوست دارند که یک پیوند عاطفی دو طرفه بین این گروه از مؤمنین و خداوند و از طرف خداوند با این افراد وجود دارد . از خصوصیات دیگری که اینها دارند این است که در برابر مؤمنین انسان های متواضع و فروتنی هستند «اذلة علی المؤمنین » که نشان دهنده ارتباط سالم اجتماعی است که بین این گروه مؤمنین وجود دارد . فت بعدی که خداوند متعال برای این گروه ذکر می کند می فرماید: «اعزة علی الکافرین » ; در برابر بیگانگان فکری و در برابر کسانی که از نظر فکری انسان های سالمی نیستند و در حد کفر و نفاق هستند موضع گیری سخت دارند و هیچ نرمشی در برابر آنها نشان نمی دهند . صفت بعدی این گروه جانشین این است که «یجاهدون فی سبیل الله » ; در مسیر خداوند متعال از خودشان و از مال خودشان مایه می گذارند . اینها روحیه جهادی و یا به عبارتی روحیه بسیجی دارند و در مسیر خدا از همه موجودی های خودشان سعی می کنند که مصرف کنند . و باز صفت دیگر «و لایخافون لومة لائم » ; این چنین افرادی که جانشین گروه مرتد هستند کسانی هستند که از سرزنش سرزنش کنندگان و ملامت ها، از هر سویی که باشد ترس و ابایی ندارند و در برابر جنگ روانی که از طرف دشمن به آنها اعمال می شود مقاومت دارند . بعد نهایتا خداوند متعال می فرماید: «ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء» ; این گروه جانشین با این خصوصیات کسانی هستند که شامل فضل خداوند متعال هستند و بعد می فرماید: «والله واسع علیم » .
از این آیه استفاده می شود که در آخرالزمان دو گروه مقابل هم قرار می گیرند: عده ای گرفتار فساد و فتنه دوره آخرالزمان و دچار مشکلات می شوند و به عبارتی میکروب هایی که در آخرالزمان وجود دارند در روح آنها نفوذ می کند و دین آنها را دچار مشکل می کند و در نقطه مقابل دقیقا در همان زمان گروه دیگری وجود دارند که آنها در برابر این حوادث و این آفات اجتماعی و یا دینی مقاومت و صبوری می کنند، پایمردی از خودشان نشان می دهند و آنها می توانند از زمینه سازان فرج آقا و مولا امام زمان (ع) باشند . بد نیست این مطلب را خدمتتان عرض کنم به عنوان مژده، مژده ای که شاید برای آنها که معتقد به حرکت در مسیر امام زمان (ع) هستند، بشارت بسیار زیبایی باشد و نقطه حرکتی باشد برای اینکه هر چه بیشتر ما در مسیر امام زمان (ع) و ترویج فرهنگ اهل بیت (ع) تلاش بیشتری کنیم .
ذیل همین آیه شریفه روایتی است که در چند تفسیر; از جمله در تفسیر المیزان و مجمع البیان هم نقل شده است . در این روایت آمده است که وقتی این آیه نازل می شود سؤال می شود از پیامبر اکرم (ص) که این گروه جانشین چه کسانی هستند؟ در یک روایت بسیار کوتاه و زیبا که برای همه ایرانیان مؤمن می تواند این مژده خیر و بشارتی باشد آمده است: پیامبر اکرم (ص) دستشان را بر شانه سلمان زدند و فرمودند «من هولاء» ; این گروه جانشینی که کاملا معتقد و جدی وارد میدان دین می شوند و آن آسیب های دوره آخرالزمان کمتر می تواند در آنها نفوذ کند از ایرانیانی هستند که معتقد و پا برجا هستند و آنها می توانند مروج و مؤید دین در آن مقطعع زمانی باشند .
این شاید خودش جای بحث مفصل داشته باشد که ما می توانیم این آیات و روایات را در کنار هم بگذاریم و شوق دینداری بیشتر و روح فداکاری بیشتر در مسیر دین را در جوان هایمان که استعداد دینداری بالاتر و بهتری دارند احیاء کنیم . که این به صورت جداگانه می تواند مورد بحث قرار بگیرد . فقط به عنوان یک مژده خواستم خدمتتان عرض بکنم که در بعضی از روایات، این گروه جانشین از نسل سلمان فارسی هستند و یا به عبارتی صحیح تر که امام صادق (ع) فرمودند: «به سلمان، سلمان فارسی نگویید، سلمان محمدی (ص) بگویید» و اینها از تبار سلمان محمدی (ص) هستند .
به هر حال این آیه شریفه خبر می دهد از اینکه در یک قطعه ای از زمان گروهی از امت اسلامی دچار ارتداد و برگشت از ارزش ها می شوند و در زندگی هر یک از آنها یکی از آفت ها و میکروب های خاص از نظر اقتصادی، سیاسی، اعتقادی و اخلاقی وارد می شود . گروهی در نقطه مقابل آنها با خصلت هایی که در آیه شریفه ذکر شده وارد می شوند و پرچم دفاع از دین را بر دوش می کشند . دقیقا وقتی که به روایات رجوع کنیم ما در علائم آخرالزمان می توانیم نشانه های دو گروه را یک یک پیدا کنیم . این گروهی که از اعوان، انصار و یاران حضرت مهدی (ع) هستند چند خصوصیتشان در آیه شریفه بیان شده است . آنها کسانی هستند که خدا را دوست دارند و خدا هم آنها را دوست دارد . کسانی هستند که در برابر مؤمنین فروتنند در برابر کافرین سربلند و عزیز زندگی می کنند . کسانی هستند که اهل جهاد هستند و نهایتا کسانی نیستند که با جنگ روانی از میدان بیرون بروند . این چند خصوصیتی که در آیه شریفه ذکر می کند . اما، کسانی که حقیقتا پیرو اهل بیت (ع) باشند نشانه های دیگری هم دارند که در روایات به شکل تفصیلی توضیح داده شده است . در مورد گروهی هم که دچار ارتداد می شوند در روایات نشانه های زیادی از ایشان می بینیم که می توانیم با مطالعه روایات به خصوصیت اخلاقی و نشانه های تفصیلی این گروه پی ببریم .
مراد ما از بحث آسیب شناسی دوره آخرالزمان این است که ما بیاییم آن افرادی را که در آخرالزمان دچار ارتداد از ارزش ها می شوند به تفصیل طبقه بندی کرده و به خصوصیات آنها پی ببریم .
در روایات بر این مطلب تاکید شده که آن آسیب ها و آفت هایی را که در آخرالزمان وجود دارد بشناسید; زیرا اگر آنها را نشناسید ممکن است دامن شما را هم بگیرد . لذا اگر ما چنین مطالعه تفصیلی داشته باشیم می توانیم جایگاه خودمان را مشخص کنیم که: آیا ما از کسانی هستیم که نشانه های ارتداد از ارزش ها در زندگی آنها آشکار است یا از کسانی هستیم که جانشین این گروه مرتد می توانیم باشیم ؟
بنابراین بحث از مقابله دو گروه در آخرالزمان، که در روایات به آن اشاره شده، از آن رو بر ما لازم است که ما جایگاه خودمان را و وظیفه خودمان را به شکل روشن در این اتفاقات و وقایعی که ممکن است به شکلی در جوامع اسلامی اتفاق بیفتد یا در حال اتفاق باشد، بدانیم و بتوانیم خودمان را در برابر اتفاق های ناگوارش مصونیت ببخشیم و ان شاء الله از کسانی باشیم که جزء سربازان و نوکران آقا امام زمان (ع) قرار دارند .
در بررسی آیات و روایات مربوط به آخر الزمان می توان تقسیم بندی ها و طبقه بندی های متفاوتی ارایه کرد . یک تقسیم بندی این است که ما بر اساس گروه ها و افراد مختلفی که در آخرالزمان دچار آسیب و آفت می شوند به بررسی روایات بپردازیم; یعنی وضعیت زنان، مردان، جوانان و … را در آخر الزمان به تفکیک مورد بررسی قرار دهیم . تقسیم بندی دیگر این است که بر اساس آفت ها و آسیب های مختلفی که گریبان گیر جوامع اسلامی می شود، یعنی آفت های اعتقادی، اقتصادی، اخلاقی و … به بررسی روایات بپردازیم .
در روایات ما وجود دارد که می فرماید بخشی از کسانی که در آخر الزمان مشغول تحصیل دینی می شوند یا علوم دینی را سعی می کنند فرا بگیرند اینها به خاطر ریاست و رسیدن به مقامات است . روایت می فرماید: «یتفقه اقوام لغیر الله طلبا لدنیا و الرئاسة » ; یعنی افرادی به دنبال دین شناسی و فهم مسایل دینی می روند اما غرض آنها خدا نیست و اخلاص در انگیزه های آنها پیدا نیست و عمدتا اینها طالب دنیا و ریاست بر مردم هستند به همین خاطر اینها چون می بینند که با دانستن بعضی از اصطلاحات دینی می توانند بر مردم ریاست کنند به دنبال تحصیل دین و دانشهای دینی می روند و بعد می فرماید: «و یوجه القرآن علی الاهواء» این خصوصیت می تواند خصوصیت دانشمندان و عالمان دینی باشد که یکی از حالتهایی که آنها پیدا می کند این است که توجیه گر قرآن می شوند اما بر اساس هواهای نفسانی خودشان به تعبیری که علامه طباطبایی در ابتدای المیزان دارند می فرمایند ما تفسیر قرآن نمی کنیم بلکه تحمیل بر قرآن می کنیم نظرات خودمان را .
آنچه که از ما خواسته شده این است که با یک فکر خالی به سراغ فهم عمیق مطالب قرآنی برویم و پرده برداری از ابهامات معانی قرآن بکنیم این می شود تفسیر . اما گاهی ما با پیش فرض های فکری و یکسری تئوری های مشخص ذهنی سراغ قرآن می رویم و می خواهیم آیه ای را برای فکر خودمان پیدا کنیم و گاهی بالاتر اینکه ممکن است افرادی یا مکاتبی، در باطن به خاطر اینکه در جوامع اسلامی هستند و بدون آیه قرآن نمی توانند نفوذ در افکار عمومی داشته باشند با تمسک به آیات قرآن برای رسیدن به اهداف شوم نفسانی شان از آیات قرآن بهره گیری کنند .
نشانه دیگری که باز در این دوره گفته شده می فرماید: «و قعود الصبیان علی المنابر» منبر یعنی محل موعظه و ترویج و تبلیغ دین . یکی از نشانه هایی که برای دانشمندان یا نیمه دانشمندان در دوره آخر الزمان وجود دارد و آسیب هایی که در این دوران نمایان می شود این است که کسانی سمت تبلیغ دین را به عهده می گیرند که اینها از نظر سن دوره صباوت و نوجوانی را می گذرانند . اینکه گفته شده: «قعود الصبیان علی المنابر» شاید یک معنای ظاهری آن مراد باشد که یعنی کسانی بر منبرها می نشینند و در مقام خطابه می آیند که اینها نوجوانانی بیشتر نیستند و افراد بزرگتر و مسن تر و ماهرتر آنها زمینه تبلیغ را ندارند .
معنای دیگری که ما شاید می توانیم از این روایت برداشت کنیم این است که مراد از «قعود الصبیان علی المنابر» این باشد که کسانی مشغول تبلیغ دینی می شوند که اهمیت ندارند . یعنی از نظر دانش ها و اطلاعات دینی بچه سال هستند از نظر اطلاعات بچه سال هستند مهارت خاصی در امر تبلیغ و اطلاعات کافی به زوایای گوناگون دین ندارند اما اینها با جرات کامل به عنوان مبلغ دین وارد صحنه تبلیغ می شوند .
باز از مسایل دیگری که در این دوره وجود دارد که پیامبر اکرم (ص) بر سلمان خبر می دهند و می فرمایند «و رایات المنابر امر علیها بالتقوی و لا یعمل القائل بما یامر» شما می بینی که بر منبرها و در مقام وعظ و اندرز افراد مردم را امر و دستور و سفارش به تقوی می کنند ولی وقتی که به وجود و زندگی آنها مراجعه می کنید خود گوینده آن سخنان، حد خدا را رعایت نمی کند و برای حدود الهی حریم قائل نیست و اهل تقوی نیست یعنی عالمان بدون عمل .
مورد دیگری که باز از نشانه های دانشمندان دینی و آسیب زده در آخر الزمان است و ممکن است بعضی از دانشمندان دینی دچار آسیب و آفت شوند این است که «یؤتون الحکمة علی منابرهم فاذا نزلوا نزعت عنهم » می فرماید گاهی شده که اینها هنگامی که در مقام سخن گفتن هستند زیباترین و مهمترین و نغزترین و پر معناترین مسایل را مطرح می کنند . سخنان حکیمانه از آنها می شنویم اما هنگامی که اینها به زیر می آیند از منبر «نزعت عنهم » حکمت در آنها وجود ندارد یعنی آنها زبانشان به گفتن حکمت رام و روان است اما هنگامی که به شخصیت آنها نگاه بکنی خبری از حکمت و عقلانیت و هوشمندی به آن معنا در آنها نیست و عمدتا جهت خودنمایی یا فریبایی و فریب دادن مردم ممکن است که دست به چنین اعمالی بزنند . در مورد سیمای روشنفکران دینی در روایات داریم که یکی از مشکلاتی که در آخرالزمان ممکن است گریبانگیر عده ای شود این است که «یصیر الدین بالرای » . دین و مجموعه قوانین دینی بر اساس آراء و نظریه پردازیهای شخصی افراد توجیه می شود و «عطل الکتاب واحکامه » اما بر اساس آیات قرآن و بر اساس روایات اهل بیت (ع) دین توصیه نمی شود و به مردم ارایه نمی شود .
عده ای هستند که اسلام را و دین اسلام را بر اساس آراء و نظرات خودشان توجیه می کنند کتاب خدا و آیات قرآن را تعطیل می کنند و شما به ندرت در صحبت آنها و سخن آنها از آیات قرآن نشانه می بینی . گویا خود را مستغنی از رجوع به آیات قرآن می دانند در مقام توجیه مسایل دینی از قرآن به عنوان اصیل ترین و متین ترین قانون الهی و به عبارتی قانون اساسی دین الهی اسلام هیچ استفاده ای نمی برند . «عطل الکتاب » قرآن را به تعطیلی می کشانند . قرآن را به مهجوریت وا می دارند مهجوریت قرآن در یک مرتبه این است که انسان در مقام گفتن و مقام فکر کردن از آیات قرآن بهره گیری نکند بلکه همه مسایل دینی را با توجه به نظرات شخصی خودش بیان کند اگر یک روشنفکر اگر یک عالم دینی خود را از قرآن دور کند و در محضر قرآن کمتر باشد . از آیات قرآن کمتر استفاده ببرد . در کلام خویش در تبلیغ خویش در تولید فکر از آیات قرآن استفاده نبرد . اینها همان دانشمندان و روشنفکرانی آسیب زده و آفت زده ای هستند که روایات دینی به ما خبر می دهد که در دوره ای چنین افرادی در جوامع اسلامی پیدا می شوند . علاوه بر اینکه کتاب خدا تعطیل می شود و مهمل گذاشته می شود و شما نمی بینی که آنها در مقام استفاده و توجیه و تفسیر دین از آیات قرآن استفاده بکنند احکام قرآن هم تعطیل می شود .
در قرآن کریم احکامی از طرف خداوند متعال نازل شده در ابعاد گوناگون در مسایل جزایی در مسایل اقتصادی مثلا ما در مورد ربا می بینیم در آیات قرآن به شدت از ربا نهی شده در این دوره می بینیم که یک روشنفکر، یک نظریه پرداز به اصطلاح مسلمان وقتی می خواهد فکر کند و تئوری پردازی بکند خود را مستغنی می بیند که از احکام قرآن استفاده بکند و احکام قرآن تعطیل می شود . احکام جهاد، احکام اقتصادی ، احکام حقوقی و جزایی اینها ممکن است در دیدگاه روشنفکران و علمای آسیب زده به تعطیلی کشیده شود و از درجه اعتبار ساقط شود . نکته دومی که در این رابطه باز در روایات دینی وجود دارد این است که می فرماید ابطال حدود الله گاهی شده که احکام الهی تعطیل می شود و گاهی نه تنها کنار گذارده می شود بلکه اعلام می شود به بی ارزشی و باطل شدن و تاریخ مصرف آنها را تمام شده اعلام کردن . گاهی شده که روشنفکری اعلام بکند که تاریخ مصرف احکام قرآن تمام شده است . و امروز بایستی آنها را مطابق آراء و نظریات امروزی احکام را و حقوق و قوانین را تنظیم بکنیم . لذا ابطال حدود الله یک گام بالاتر و یک مشکل بالاتر از تعطیل احکام الله است و باز از روایات ما بر می آید در دوره آخر الزمان آن معامله ای که با قرآن کریم می شود با آثار و روایات اهل بیت عصمت و طهارت هم می شود . در صدر اسلام به ظاهر گروه منحرفی به نام منافقین در جامعه اسلامی پیدا شدند که به حسب ظاهر اعلام کردند «حسبنا کتاب الله » ما را قرآن کافی است . که این یک آفت و آسیب بزرگی در جامعه آن روز اسلامی ایجاد کرد و مردم را از ولایت جدا کرد .
در آخر الزمان دانشمندان و روشنفکرانی بوجود می آیند و در بین مردم نفوذ می کنند که اینها علاوه بر قرآن از روایات و آثار اهل بیت (ع) هم می برند . و این مشخص است که وقتی افرادی جرات کنند در برابر قرآن بایستند، کتاب و حدود خدا را ابطال بکنند و انجام و اعمال نظرات قرآنی برای آنها بی معنا و بی ارزش باشد، مسلم است در برابر روایات این ایستادگی و مقاومت را بیشتر دارند . به همین دلیل در روایات دینی ما وجود دارد که روشنفکران و دانشمندان آسیب زده ای در بین جوامع اسلامی رشد پیدا می کند که اعتباری برای روایات دینی و کلام اهل بیت عصمت و طهارت (ع) و روایات پیامبر اکرم (ص) قائل نیستند .
باز مشکل اساسی تری در روایت اول هم اشاره به آن شد این است که می فرماید در دوره آخر الزمان افراد دچار این مطلب می شوند که عمدتا به جای اینکه نظر اولشان به قرآن یعنی منبع قانونگذاری دینی و روایات اهل بیت عصمت و طهارت (ع) باشد «یقال رای فلان و زعم فلان » ; یعنی معمولا در گفت وگوها از نظرات افراد استفاده می شود . گفته می شود رای فلانی چنین است زعم و گمان فلانی چنین است بعد در ادامه روایت می فرماید «و یتخذ الآراء و القیاس » برای تصمیم گیری کلان و یا غیر کلان برای اتخاذ خط مشی عمدتا از نظریات استفاده می شود به قیاس و ایجاد حالات قیاسی می پردازند به جای اینکه به احکام روشن قرآن و احکام مبین و روشن قرآن و روایات مراجعه می کنند به نظریات افراد و انسان های گوناگونی که صاحب نظریاتی هستند . یکی از مسایلی که در آخرالزمان در جوامع اسلامی رشد می کند و دهان به دهان می گردد این است که عمدتا در مقام تصمیم گیری و فکر کردن به نظریات افراد اعتنا می شود به جای اینکه به روایات مراجعه شود . روایت کاملا اینگونه است که می فرماید «یبطل حدود ما انزل الله فی کتابه » آنچه که خداوند نازل کرده در کتاب او بر پیامبر خودش (ص) باطل می شود و «یقال رای فلان و زعم فلان » و گفته می شود فلان فرد چنین نظری دارد، فلان رایی دارد، فلان گمانی دارد «و یتخذ الآراء و القیاس و ینبذ الآثار» روایات دور انداخته می شودوبه جای روایات وحدود الهی در قرآن از نظرات و آرای دیگران استفاده می شود بعد دنبال آن روایت می فرماید «فعند ذلک تشرب الخمور و تسمی بغیر اسمها» که در این زمان زمانی است که شراب می خورند اما اسم آن را عوض کرده اند با تبدیل اسم شراب، شراب را برای خودشان مجاز می کنند و آن را می نوشند .
این روایت در صفحه 720 از کتاب یوم الخلاص است این هم تعدادی از آن آثار و روایاتی است که مشخص کننده سیمای روشنفکران در دوره آخر الزمان است که البته با اینکه تعداد روایات آنچنان که ما تفحص کرده ایم اندک است اما خطر بسیار بزرگی را می توانند به ما گوشزد کنند; یعنی جوامع اسلامی در دوره ارتداد از ارزش ها دچار دانشمندان و روشنفکران آسیب زده ای می شوند که تیشه برداشته و به ریشه اسلام; یعنی قرآن و روایات می زنند ونه تنها قرآن و روایات را تعطیل می کنند بلکه در صدد ابطال آیات و روایات دینی هستند و عمدتا به نظریه پردازی و تئوری پردازی و استفاده از نظرات دیگران می پردازند و همین جا شاید این تذکر لازم باشد که شناختن این آسیب ها یکی از فواید بزرگش این است که ما تلاش بکنیم که دامن خودمان را از اینگونه افکار منزه بکنیم و تلاش بکنیم در این چاله های فکری و در این مشکلات نیفتیم . امام صادق (ع) فرمودند: دانستن این آسیب ها برای شما این منفعت را می تواند داشته باشد که خود و خانواده های خود را و جامعه خویش را از ورود این میکروب ها و آسیب ها صونیت بخشید . در دفاع از دین و آئین دینی جدیت بیشتری داشته باشید .
باز هشدارهایی روایات دینی ما داده اند که سیمای خانواده های آسیب زده را برای ما روشن می کند . اولین مساله ای که وجود دارد این است که می فرماید: «یری الرجل من زوجته من قبیح فلا ینهیها» یکی از نشانه های جوامع آسیب زده در آخر الزمان و یا انسان های آسیب زده این است که امر به معروف و نهی از منکر برای آنها ضد ارزش می شود .
این مساله در خانوادها در محیطهای کوچک هم ممکن است رسوخ بکند . یعنی گاهی ممکن است انسان بهانه ای داشته باشد که در یک جامعه بزرگ قدرت و توان برای امر به معروف و نهی از منکر ندارد . تامین نیست، آبروی او در خطر است . جان او در خطر است . اما در یک محیط کوچک خانواده انسان مخصوصا مرد مسؤولیت دارد که یک مقدار مواظبت ها و پاسداری ها از حدود الهی داشته باشد . در قرآن کریم می فرماید: «یا ایها الذین آمنوا قوا انفسکم و اهلیکم نارا» ; ای کسانی که ایمان آورده اید خودتان و اهل عیال خودتان را از آتش جهنم نگهداری کنید; یعنی مسؤولیت حراست خانواده به عهده آحاد خانواده مخصوصا به عهده مرد خانواده است . در قرآن کریم چنین دستوراتی به ما داده شده که علاوه بر مسؤولیت فردی هر کسی مسوولیت خانوادگی دارد . در آخرالزمان نامردهایی پیدا می شود که در خانواده خودشان هم قبیح و هم زشتی و معصیت را می بینند «فلا ینهیها» اما نهی از منکر نمی کنند یعنی نه تنها معصیت در جامعه ممکن است وجود داشته باشد بلکه در خانه ها بلکه در زندگی خصوصی افراد هم نفوذ می کند .
دوم مطلب این است که «یعیر الرجل علی صون النساء» یکی از نشانه ها این است که اگر مردی بخواهد صیانت خانم و دختران خودش را به عهده بگیرد و یک مقدار مواظبت و حراست بیشتری از زن و دختر و ناموس خودش داشته باشد سرزنش می شود . «یعیر الرجل علی صون النساء» ; یعنی اگر کسی بخواهد یک مقدار رعایت حدود الهی را بکند و نوعی صیانت و مصونیت بخشی برای زنان اعمال کند مورد سرزنش دیگران قرار می گیرد یا مورد سرزنش خود آن زن قرار می گیرد یا مورد سرزنش دیگر آحاد در جامعه قرار می گیرد . دقت بکنید که در این روایت یک مساله مهمی را به ما هشدار داده و توجه داده که می فرماید: «یعیر الرجل علی صون النساء» . اگر شما در تعبیرات علامه شهید مطهری، رحمة الله علیه، در کتاب حجاب دقت کرده باشید می فرمایند: آنچه اسلام توصیه می کند در مورد زن، مصونیت بخشی به اوست نه محدود کردن او . در این روایت می فرماید «یعیر الرجل علی صون النساء» ; یعنی اگر همان حداقل ها اگر آن مسایل و قوانینی که موجب مصونیت زنان می شود آن قوانین را کسی بخواهد اعمال کند مورد تغیر و سرزنش قرار می گیرد و محدود کردن زن مورد نظر نیست . در آخرالزمان خانواده هایی به وجود می آیند زنان و مردانی ممکن سوم مساله ای که باز می تواند جزء رخدادهای آخر الزمان باشد این است که می فرماید: «فینفق الرجل ماله فی غیر طاعة الله فلا ینهی و یمیغ الیسیر عن طاعة الله » می فرماید اگر پدر خانواده ای بخواهد از مال است بوجود بیایند که اگر فردی بخواهد حفاظت معقول و مشروع از ناموس خودش داشته باشد او را مورد سرزنش و نکوهش قرار دهند .
خودش در مسیر غیر طاعت خدا خرج کند، هر چه صرف کند این نهی نمی شود، مورد تعرض کسی قرار نمی گیرد . مثلا فردی برای زینت خودش برای پرخوری، تجمل، برای معصیت و برای امور غیر مفید هر چه که انفاق کند و پول مصرف کند کسی معترض او نخواهند شد اما اگر بخواهد همان فرد مقدار اندکی از مال خودش را در مسیر پیشبرد اهداف الهی مصرف کند مورد اعتراض قرار می گیرد . یعنی اگر هزار هزار در مسیرهای غیر مفید یا معصیت خرج کند معترض ندارد اما اگر بخواهد یک هزار در مسیر صحیح و اصولی و در راه طاعت خدا خرج کند او مورد اعتراض قرار می گیرد . ما الان داریم افرادی که سفرهای اروپایی میلیونی دارند اما به حج مشرف نمی شوند . ممکن است افرادی باشند که اینها خمس و زکات واجب خودشان را پرداخت نکنند، اما بسیار در مسایل دیگر زندگی اهل اسراف و تبذیر هستند . ممکن است فردی باشد که کمترین کمک را به یک مسکین به یک یتیم، یک انسان محتاج آبرومند نکند اما در نقطه مقابل او اموال زیادی در مسیر بیجا و غیر مفید و حتی معصیت خدا خرج کند . این هم یک ابتلائی است و مصیبتی است که گریبانگیر خانواده ها خواهد شد .
مساله بعدی اینکه در سیمای زن هم آن را توضیح دادیم مردان و خانواده هایی بوجود می آید که «قبلتهم نساؤهم » قبله آنها و همه اهداف و آن مقاصد و مطلوبات آنها زنان می شود که کنایه از شهوت است . یعنی خانواده هایی که شهوت در آنها موج می زند حد و حدود رعایت نمی شود به وجود خواهند آمد . روایت دیگری که باز در این مورد داریم می فرماید که در دوره ای مردان زنان خود را تشویق می کنند به تجارت و کار اقتصادی «حرصا علی الدنیا» دقت بکنید کار کردن برای زن یک امر ارزشی در اسلام است در روایات دینی داریم که حضرت زهرا (ع) در خانه کار می کردند نه کار خانه بلکه امیر المومنین (ع) می رفتند از بیرون پشم می گرفتند و فاطمه الزهرا (ع) در خانه می بافتند و بعد می بردند مزد حضرت زهرا (ع) را به عنوان کمک اقتصاد خانواده می گرفتند یا در مورد اهدای فدک به فاطمة الزهرا (ع) این مساله یک تجارت است یک کار اقتصادی است که حتی عمال فاطمه زهرا (ع) در فدک کار می کردند و حضرت فاطمه (ع) حسابرسی می کردند . اما گاهی می شود که مردی زن خودش را تشویق می کند به مشارکت در امور تجاری که شانیت زن در آن موارد نیست «حرصا علی الدنیا» با اینکه نیازی ندارند . اما به خاطر حرص و ولعی که بر دنیا دارند، به خاطر اینکه اهل تکاثر شده اند اگر که یک زندگی تامین باشد از نظر اقتصادی اسلام لازم نمی داند که زن را حتما و حتما تشویق بکنیم به کار تجارت که بعد کار تربیت و معنویت و اخلاق آسیب ببیند .
لذا این باز یک روایت است که می فرماید شاید خانواده هایی به وجود بیایند که اینها «حرصا علی الدنیا» زنان خودشان را در امور تجاری و اقتصادی تعمدا بیشتر شرکت می دهند .
روایت بعدی می فرماید «اذا قطعوا الارحام » خانواده ها دچار گسستگی های جدی می شود و «منوا الطعام » اینها اگر بخواهند میهمانی بکنند و اطعام بکنند عمدتا منت گذاری می کنند; یعنی با طیب نفس، به دلخواه خودشان اینطور نیست که میهمانی بدهند بلکه میهمانی یک مبادله، یک معاوضه ویک منت گذاری بر دیگران است .
در روایت دیگر داریم که «رایت المراة تقهر زوجها» دورانی پیش می آید که خانواده ها زن سالاری می شود «تقهر زوجها» ; یعنی زن حاکم و غالب بر مرد می شود و «تعمل ما لا یشتهی » هر کار را که خودش بخواهد انجام می دهد بر خلاف رضایت شوهرش ممکن است خیلی کارهاراانجام بدهد و «تنفق علی زوجها» حتی در مسیر مخالفت با شوهر خودش پول خرج می کند و از این هت برای شکستن شوهرخود از هر اقدامی فروگذار نمی کند .
مساله دیگری که باز در روایات ما از آن خبر داده شده و این مطلب در همان ج پنجم المیزان وارد شده «و عندها کثیر الطلاق » یکی از پدیده های خانواده ای که در آخر الزمان است این است که خانواده ها دچار تشتت و فروپاشی زیاد خواهند بود . طلاق و جدایی بین خانواده ها به تعداد زیادی قابل مشاهده است . و این باز از روایاتی است که خبر از نوعی آسیب خانوادگی می دهد و یک هشدار است .
در روایات دینی ما داریم که پیامبر اکرم (ص) فرمودند «ابغض الحلال عندالله الطلاق » ; یعنی بدترین و مبغوض ترین امور حلال در دیدگاه خداوند طلاق و فروپاشی یک خانواده است . اما در آخر الزمان روایات خبر می دهد که این پدیده شوم خانوادگی زیاد می شود
و بازمساله دیگری که وجود دارد می فرماید: «ان الناس یفرحون بفقدالاولاد» اینگونه می شود که مردم به نداشتن فرزندفرحناک وخوشحال هستند; یعنی اگرکسی صاحب فرزندی نباشدیاکمترین فرزند را داشته باشد این زمینه خوشحالی و شادمانی را برای او فراهم می کند . این یکی از آن حالت هایی است که در خانواده ها در دوره آخرالزمان قابل مشاهده است و وجود خواهد داشت .
در کنار این مساله والدین و برخورد فرزندان با والدین مطرح می شود . از نشانه هایی که در دوره آخر الزمان وجود دارد این است که آسیب جدی به روابط بین پدر و مادر و فرزندان وارد می شود . لذا می فرماید: «رایت العقوق قد ظهر» شما زیاد می توانید مشاهده بکنید فرزندانی که عاق والدین هستند و پدر و مادرهای خودشان را با آزار و اذیت و ظلم از خودشان ناراضی کرده اند . عاق به معنای نا رضایتی و عدم طیب خاطر والدین نسبت به فرزند است .
در دوره آخر الزمان پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «رایت العقوق قد ظهر» یعنی آن ارتباط سالم و ارتباط مشروع اخلاقی که به اصرار از انسانها خواسته که در مورد پدر و مادر حریم شخصیتی آنها را حفاظت بکنید و رضایت خاطر آنها را فراهم بکنید این پیوندهای خانوادگی بریده می شود و افراد زیاد قابل مشاهده هستند که با پدر و مادر خودشان ارتباط سالم و اخلاقی ندارند و بلکه موجبات اذیت و آزار آنها را فراهم می کنند به حدی که عاق والدین شده و «استخف الوالدین » پدر و مادرها استخفاف می شوند یعنی مورد سرزنش و بی احترامی های زیاد قرار می گیرند و کوچک می شوند «و کانا من اسوء الناس حالا عند الولد» اگر به فردی بگوئید که بدترین انسان ها در نزد تو کیست؟ ممکن است از پدر و مادر خودش نام ببرد .
یعنی فرزندانی آسیب زده از نظر اخلاقی در آن جوامع آلوده به وجود می آید که اینها پدر و مادر در نظرشان از بدترین انسان ها و زشت ترین چهره ها می توانند باشد در جایی که قرآن کریم می گوید که زیباترین، بهترین دوست داشتنی ترین افراد برای شما پدر و مادر می باشد و بهشت را گفته که زیر پای مادر است اماممکن است که فرزندانی به وجود بیایند که پدر و مادر از نظر آنها بدترین انسان ها باشند . نشانه دیگر و آفت و حالت دیگری که برای فرزندان در آخر الزمان نسبت به پدرومادردر روایات آمده این است که «یسب اباه » ; یعنی شما فرزندانی را می توانید مشاهده کنید که اینها به پدر خودشان فحش می دهند، توهین و اهانت می کنند .
در قرآن کریم می فرماید «و لا تقل لهما اف » در مقام گفتار حتی کوچکترین هتک و بی احترامی نسبت به پدر و مادر روا نیست . اما در آخر الزمان فرزندانی را انسان می تواند مشاهده بکند و به پدر و مادر خودشان بی احترامی لسانی دارند و آنها را سب و لعن می کنند و مورد فحاشی و هتاکی قرار می دهند . در روایت دیگری داریم که می فرماید «یجف الرجل والدیه » پدر و مادرها مورد جفا قرار می گیرند اما «یبر صدیقه » همان فردی که در حق پدر ومادر خودش جفا می کند در مورد دوستان خودش وفا نشان می دهد و به آنها نیکی می کند .
می دانید که ما در قوانین دینی و اسلامی باید که لحاظ رتبه ها را بکنیم . قاعده اهم و مهم یکی از قواعد جدی در قانون گذاری دینی است; یعنی اول حق را پدر و مادر بر ما دارند . دوم حق را زن و فرزندان انسان دارند . بعد از آن اقوام دارند و بعد از آن همسایه ها و بعد از آن رفقا . اما در دوره ای که آسیب هایی به وجود می آید و دوره ارتجاع از اخلاقیات ارزشی و دینی است افراد این قاعده اهم و مهم را در مسایل اخلاقی و در ارتباطات خانوادگی و اجتماعی رعایت نمی کنند . آنچنان دوستی و محبت و وفایی به بیگانه و رفیق نشان می دهد اما همان فرد وقتی در برابر پدر و مادر خودش قرار می گیرد گویا با آنها قهر است و جفا بلکه زشتکاری در برابر آنها دارند . لذا روایت می فرماید: «یجف الرجل والدیه » . جفا به این معنا است: ضد وفا و وفای در محبت این است که انسان کار محبت را به پایان برساند و رعایت آداب محبت را بکند، اگر افرادی که با هم ارتباط دوستانه دارند رعایت آداب دوستی را بکنند حتی بعد از مرگ اینها نسبت به همدیگر وفا دارند . اما اگر رعایت آداب دوستی را نکنند این می شود جفا . مثلا اگر ما ادعا می کنیم پیامبر اکرم (ص) را دوست داریم این دوستی یک سلسله آداب و قواعدی را می طلبد از ما یکسری احترامات به همین دلیل پیامبر اکرم (ص) فرمودند: کسی که چهار پسر پیدا کند و اسم یکی از آنها را محمد (ص) نگذارد به من جفا کرده است; زیرا رعایت دوستی و عشق به پیامبر اکرم (ص) می طلبد که انسان اسم محبوب خودش را اشاعه بدهد و اگر کسی به این مطلب عمل نکرد در محبت پیامبر اکرم (ص) جفا کرده است . اگر کسی اهل بیت عصمت و طهارت (ص) را ارادت و معرفت و محبت به ایشان نداشته باشد جفا در حق پیامبر اکرم (ص) کرده است; چرا که حضرت فرمودند: «ما اسئلکم علیه اجرا الا المودة ذی القربی »
در اینجا رعایت حق پدر و مادر و وفای نسبت به آنها می شود اما در آخرالزمان در فرزندهایی این حالت دیده نمی شود بلکه جفا در حق پدر و مادر دیده می شود مثلا دیدار و به زیارت محبوب رفتن یکی از شرایط محبت است ممکن است فرزندی در آخرالزمان به وجود بیاید و شما مشاهده کنید که هفته به هفته و ماه به ماه و سال به سال پدر و مادرش به نرود در نقطه مقابل هر روز با دوستان خود دیدار و ملاقات داشته باشد ممکن است هدیه برای دوستان خودش مکرر ببرد ولی برای پدر و مادر هدیه نبرد از شرایط دوستی هدیه بردن است . حالا این حقوق و آداب بعضی اش واجب و الزامی است و بخشی از آن امور مستحب و مستحسن .
اما دقت بکنید یکی از نشانه هایی که باز می تواند انسان مشاهده کند در دوره آخر الزمان این است که می فرماید: «یجف الرجل والدیه و یبر صدیقه » ; یعنی در حق دوستان خودش کاملا وفاداری و نیکوکاری دارد و خدمت به آنها می کند و کار آنها را انجام می دهد . وقت برای آنها می گذارد، با آنها زندگی می کند، با آنها رفت و آمد می کند، در کنار آنها تفریح می کند با آنها می گوید و می خندد و در کنار آنها غذا می خورد اما وقتی که به پدر و مادر می رسد، بی حوصلگی نشان می دهد، حاضر نیست به هیچ وجه همراهی با پدر و مادر کند . هیچ مشارکتی، معاونتی نسبت به پدر و مادر نشان نمی دهد بلکه در کنار آنها نشستن هم برای او سخت و دلتنگ کننده است . امیدواریم ان شاءالله خداوند متعال همه ما مخصوصانسل جوان مارا از این آفات مصونیت ببخشد و به همه ما توفیق دهد که بتوانیم با مراجعه به آیات وروایات دینی ازبهترین انسان هاواز زمینه سازان ظهور حضرت بقیة الله حجة بن الحسن العسکری (ع) باشیم .
پی نوشت:
1. این مقاله متن سخنرانی حجة الاسلام و المسلمین مهدی نیلی پور است که پس از اصلاح و ویرایش تقدیم خواننندگان عزیز موعود می شود .
2. سوره مائده، آیه 54 .
3 . «اذا کنت فی عشرین رجلا او اقل او اکثر»