۱۳۹۳/۰۹/۱۷
–
۱۰۵ بازدید
آسیب های انقلاب اسلامی
تحقق آرمان هاى انقلاب ، حفظ دست آوردهاى آن ، تنظیم سیاست هاى کلى نظام و حفظ مشروعیت حکومت ، مشروط به شناخت دقیق آفات ، موانع و دشمنان داخلى و خارجى انقلاب است . معمولا به مشکلات درونى انقلاب ، آفت و به مشکلات بیرونى آن ، مانع گفته مى شود . بنابراین آفات پدیده هاى درونى و موانع پدیده هاى بیرونى اند که رویاروى انقلاب قرار مى گیرند . علاوه بر آن حوزه هاى سیاست ، اقتصاد و اجتماع بر هم تأثیر مى گذارند و اگر به طورمثال استقلال اقتصادى یا فرهنگى زیر سؤال برود ، در درازمدت ممکن است استقلال سیاسى نیز خدشه دار شود .
اگر بخواهیم به صورت دقیق تر به بررسى آسیب شناسى انقلاب اسلامى بپردازیم مجموعه این آسیب ها در سه دسته ذیل قابل بررسى است :
{J الف . آسیب شناسى فرهنگى و اجتماعى J}
پس از روشن شدن ضرورت شناخت آفات و موانع انقلاب با عنایت به رهنمودهاى امام راحل ( ره ) ، مقام معظم رهبرى و استاد شهید مطهرى ، اجمالا به مهم ترین آسیب هاى فرهنگى اجتماعى انقلاب اسلامى اشاره مى شود :
. 1 نفوذ اندیشه هاى بیگانه اندیشه هاى بیگانه ممکن است از طریق دشمنان یا دوستانى که مجذوب آراى دیگران شده اند ، نفوذ کنند . نمونه این گرایش ها در جریانات قرون اولیه اسلامى دیده مى شود . مثلا مجذوب شدگان به فلسفه یونانى و آداب و رسوم ایرانى و تصوف هندى ، نظریات و اندیشه هایى را به عنوان خدمت و نه به قصد خیانت وارد اندیشه هاى اسلامى کردند .
بنابراین در مسأله ورود و نفوذ اندیشه هاى بیگانه باید به زمینه هاى داخلى آن نیز توجه کرد . یکى از علل رواج مانوى گرى و مزدک گرایى ، عدم اجراى عدالت از جانب حکومت ها بود .
. 2 تغییر جهت دادن اندیشه ها نهضت خدایى باید براى خدا آغاز شود و براى او ادامه یابد و هیچ خاطره و اندیشه اى غیرخدایى در آن راه نیابد تا عنایت و نصرت الهى شامل حالش گردد . حضرت امام ( ره ) در وصیت نامه خود ، فراموش کردن اهداف فرهنگ قیام ملت و مکتب الهى اسلام ، به انزوا کشاندن روحانیت ، غرب زدگى و شرق زدگى و سلطه بیگانگان بر مقدرات مراکز تعلیم و تربیت را از آفات فرهنگى انقلاب معرفى مى نماید .
. 3 تجددگرایى افراطى در مقابل تمسک به اسلام ناب ، تجددگرایى افراطى یاالتقاط و زهدگرایى منفى قرار دارد . تجددگرایى افراطى تلفیق اسلام با اندیشه هاى غیراسلامى براى زیبا جلوه دادن آن مى باشد .
. 4 جدایى حوزه و دانشگاه در واقع یکى از کلیدى ترین مسایل اجتماعى و فرهنگى در جامعه اسلامى ما حفظ و تقویت وحدت این دو نهاد است که جدایى آن ها آفتى بزرگ به شمار مى آید .
5 . بوروکراسى مفرط و فساد ادارى و اجتماعى حضرت على ( علیه السلام ) مى فرماید : همانا فلسفه نابودى رژیم هاى پیشین این بود که حق مردم را ندادند تا آن را به رشوت خریدند ، و راه باطلشان بردند و آنان پیرو آن گشتند .
6 . دنیاطلبى و اشتغال به زینت هاى دنیوى بالأخص بین اقشار انقلابى اگر زندگى تجملى و روحیه تکاثرطلبى در میان عناصر انقلابى فزونى گیرد و نیروهاى انقلابى روحیه خود را از دست دهند ، داعیه دفاع از انقلاب و ارزش ها تضعیف مى شود . امام صادق ( علیه السلام ) ضرر دو گرگ درنده که به گله چوپانى حمله مى کنند را به مراتب کمتر از زیان حبّ مال و جاه طلبى که متوجه دین مسلمانان مى شود ، مى داند .
ابن خلدون نیز در بحث فراز و فرود تمدن ها به دوران هاى زیر اشاره مى کند : دوران ظفر ، دوران قدرت ، دوره تجمل و فراغت ، دوره خرسندى و بالأخره دوره اسراف و تبذیر و انحطاط . در دوران آخر ، عصبیت همبستگى اجتماعى از بین مى رود و تن آسایى ، تجمل و حاکمیت روابط فزونى مى گیرد .
. 7 حاکم شدن روحیه ریا و تملق به جاى اخلاص و ایثار و دگرگونى مجدد ارزش هاى جامعه و فرآیند تبدیل ثروت به ارزش و نابرابرى اجتماعى
8 . اشاعه فحشا و فساد و ارتشا
. 9 تأثیرپذیرى از جنگ روانى و تهاجم فرهنگى و تبلیغاتى دشمن و رجعت تدریجى به ارزش هاى فرهنگى رژیم پیشین
. 10 بحران هویت اجتماعى بالأخص بین نوجوانان و جوانان نسل دوم و سوم انقلاب و گرایش به الگوهاى غربى
. 11 فرار مغزها نداشتن برنامه اى همه جانبه براى جلوگیرى از مهاجرت تحصیل کردگان و متخصصان و مشخص نبودن مرزهاى « تعهد » و « تخصص » باعث ظهور پدیده فرار مغزها به کشورهاى دیگر جهان مى شود .
{J ب . آسیب شناسى سیاسى J}
امام على ( علیه السلام ) علل افول دولت ها را چهارعامل مى داند : تباه نمودن اصول اساسى ، فریب کارى ، مقدم داشتن فرومایگان و مؤخرداشتن فرزانگان . عوامل فوق از ضعف یا سوءمدیریت مسئولان حکومتى ناشى مى شود و به تضعیف مشروعیت دولت مى انجامد .
در ارتباط با آسیب شناسى سیاسى انقلاب اسلامى ایران با عنایت به رهنمودهاى رهبران فکرى و سیاسى انقلاب مى توان به موارد ذیل اشاره نمود :
. 1 ناتمام گذاشتن آرمان هاى نهضت به تعبیر استاد مطهرى متأسفانه تاریخ نهضت هاى اسلامى صدساله اخیر ، یک نقیصه در رهبرى روحانیت شیعه را نشان مى دهد و آن این که روحانیت نهضت هایى را که رهبرى کرده تا مرحله پیروزى بر خصم ادامه نداده است .
در مورد انقلاب اسلامى ایران هرچند وضعیت متفاوت است ، ولى هنوز تمامى آرمان هاى داخلى و خارجى انقلاب جامه عمل به خود نپوشیده است . تلاش در جهت تقویت و اجراى این آرمان ها از طریق
افزایش آگاهى هاى عمومى و بسیج امکانات ، به افزایش اقتدار و استحکام داخلى و نفوذ بین المللى انقلاب مى انجامد .
. 2 ابهام طرح هاى آینده انقلاب باید طرح هاى روشن و خالى از ابهام و مورد قبول وتأیید رهبران
ارائه دهد تا جلوى ضایعات گرفته شود . تجربه نشان داده است که کلى گویى و روشن نبودن طرح هاى آینده به تناقض در عمل منجر مى شود و ضایعات اساسى به بار مى آورد .
. 3 رخنه فرصت طلبان فرصت طلب کسى است که نسبت به آرمان هاى انقلاب بى اعتقاد یا بى تفاوت و در تلاش براى تأمین منافع شخصى خویش است . استادمطهرى در این رابطه مى گوید :
هر نهضت مادام که مراحل دشوار اولیه را طى مى کند سنگینى اش بر دوش افراد مؤمن ، مخلص و فداکار است . اما همین که به بار نشست و یا لااقل نشانه هاى باردادن آشکار گشت و شکوفه هاى درخت هویدا شد ، افراد فرصت طلب نفوذ مى کنند . . . تا آن جا که انقلابیون مؤمن و فداکاران اولیه را از میدان به در مى کنند . . . انقلاب فرزند خور نیست ، غفلت از نفوذ و رخنه فرصت طلبان است که فاجعه به بار مى آورد . . . مبارزه با رخنه و نفوذ فرصت طلبان على رغم تظاهرات فریبنده شان یکى از شرایط اصلى حفظ یک نهضت در مسیر اصلى است .
. 4 تفرقه و درگیرشدن در گرداب اختلافات داخلى و استفاده نکردن از نیروهاى بالقوه مردم همان گونه که اشاره شد امام على ( علیه السلام ) راز تداوم انقلاب را دورى از تفرقه و تحکیم ارکان مودت و محبت و ترغیب و توصیه نسبت به آن معرفى مى نماید . مهم ترین عامل تهدیدکننده بالندگى یک ملت از دیدگاه آن حضرت عبارت است از : کاشتن بذر نفاق و کینه در سینه ، پشت کردن به یکدیگر ، ترک یارى هم نوعان و تبدیل الفت و محبت به پراکندگى و تفرقه .
بنیان گذار جمهورى اسلامى ایران نیز پیوسته بر دورى از تفرقه و لزوم وحدت براى تداوم انقلاب تأکید داشتند .
از دیدگاه ابن خلدون نیز عصبیت مهم ترین عامل اعتلاى یک ملت و تمدن محسوب مى شود . عصبیت به مثابه رشته مشترکى ، خانواده ملت را به هم پیوند مى دهد .
5 . شفاف نبودن مواضع گروهها ، افراد و جناحها در سطح جامعه .
6 . بى تفاوتى مردم نسبت به سرنوشت کشور و اصالت یافتن منافع شخصى و غیرسیاسى شدن
دانشگاهها انقلاب به مثابه موجودى زنده است که براى دوام خود نیاز به تغذیه دارد . ساختن نیروهاى انقلابى و مؤمن از نسل هاى جدید ، از مهم ترین عوامل تداوم انقلاب محسوب مى شود .
7 . ایجاد تردید در آرمان هاى انقلاب و به فراموشى سپردن یا تضعیف شعار استقلال و آزادى
8 . در خطر قرارگرفتن امنیت مظلومین عدم امنیت حقوقى ، سیاسى ، جانى ، مالى و حیثیتى مردم زمینه را براى رخنه و تقویت مخالفان انقلاب باز مى کند
. 9 جدى نگرفتن تخصص در امر حکومت و سیاست
. 10 بروز ابهامات و چالش هایى در سیاست خارجى از طریق ابهام در مفهوم و مرز منافع ملى ، نداشتن استراتژى مشخص و عقلانى ، گرفتارآمدن در ساختارى غیر پویا و ناکارآمد و روزمرگى و مشخص نبودن کامل روند تصمیم گیرى .
. 11 بازگشت استعمار به طرق آشکار و نهان و وابستگى نظامى و سیاسى به قدرت هاى بیگانه .
{J ج . آسیب شناسى اقتصادى J}
امیرالمؤمنین على ( علیه السلام ) یکى از علل سقوط و زوال حکومت ها را تبذیر و هزینه هاى زیان بار اقتصادى معرفى مى نماید . ( 1 ) روش اقتصادى وى براساس عدالت و حقیقت بود و جز به حق عمل نمى کرد . وى هیچ گونه تبعیض و امتیازى حتى براى خود و نزدیکان قائل نبود تا جایى که چون عقیل برادر وى تقاضاى سه صاع یک کیلو گندم از بیت المال کرد ، حضرت امتناع ورزید و آهنى گداخته به دست او نزدیک کرد و فرمود :
اى برادر در این مال چیزى جز آن چه به تو دادم حقى ندارى ، ولى صبر کن تا مالى از خودم برسد ، آنگاه هرچه خواسته باشى به تو خواهم داد .
امام على ( علیه السلام ) در پاسخ ایراد کسانى که رعایت مساوات در عطایاى بیت المال را خلاف « سیاست » مى دانستند ، فرمود :
اگر این دارایى از خودم بود به طور یکسان در میان شما تقسیم مى کردم تا چه رسد به این که این اموال از آن خداست . آگاه باشید که بخشیدن مال در غیر موردش تبذیر و اسراف است . وقتى شریح قاضى خانه اى گران به مبلغ 80 دینار خرید ، حضرت او را احضار کرده و فرمود : اى شریح ، به زودى کسى به سراغت خواهد آمد که نه قباله ات را نگاه مى کند و نه از شهودت مى پرسد . تو را از آن خانه بیرون مى کند و به قبر تحویل مى دهد .
مهم ترین اصولى که امیرمؤمنان در سیاست هاى اقتصادى دولت خود رعایت مى نمود عبارت بود از : رعایت حال خراج دهندگان ، همیارى اقتصادى دولت و مردم ، استفاده از مالیات جهت عمران و
آبادى ، عدم تبعیض در اخذ مالیات ، برخورد شدید با محتکران و گران فروشان ، محترم شمردن بیت المال ، رفاه و آسایش مردم و رسیدگى به طبقات پایین جامعه . ایشان همواره در مورد مستضعفانى که هیچ چاره اى براى معاش خود ندارند توصیه مى کردند .
با توجه به سیره على ( علیه السلام ) و با عنایت به رهنمودهاى رهبران فکرى سیاسى انقلاب به اجمال مهم ترین آسیب هاى اقتصادى انقلاب اسلامى ایران را مى توان چنین معرفى کرد :
. 1 وابستگى اقتصادى به قدرت هاى بیگانه
. 2 نداشتن برنامه هاى بلندمدت و کوتاه مدت براى نیل به استقلال و توسعه اقتصادى با توجه به رشد بى رویه و نامناسب جمعیت این امر باعث مى شود امکانات و توانمندى هاى کشور بى آنکه راه گشاى یک اقتصاد مستقل و توسعه یافته شود در امور روزمره و زودگذر به کار افتد و از میان برود .
. 3 عدم توجه به بحران هاى اقتصادى ناشى از روند توسعه یا عدم توجه به رعایت اقشار کم درآمد در اجراى برنامه هاى سازندگى و توسعه اقتصادى
. 4 عدم وجود فرهنگ کار و انضباط اجتماعى و گرایش به احتکار ، دلالى ، گران فروشى ، قاچاق و سایر شغل هاى کاذب
5 . رانت گرایى .
6 . جداشدن مردم از برنامه هاى دولت در طرح هاى سازندگى
7 . افزایش فاصله طبقاتى ، پیدایش ثروت هاى بادآورده و بى توجهى به مستضعفان و عنایت به ثرومندان فاصله فاحش فقیر و غنى و فقدان عدالت اجتماعى اقتصادى ، راه رابر کم رنگ شدن آرمان هاى انقلابى مى گشاید . فقرا در بند تأمین کم ترین میزان وسایل زندگى اند و ثروتمندان در پى
اسراف و تبذیر و تجمل . بنابراین ، هردو گروه خود را از مسیر انقلاب کنار مى کشند و دشمنان انقلاب فرصت رخنه مى یابند . قرآن کریم ، به عنوان یک ضابطه کلى ، اعلام مى دارد که به هیچوجه ثروت نباید میان توانگران دست به دست گردد .
استاد مطهرى پس از تبیین عدالت اجتماعى ، استقلال ، آزادى و معنویت اسلامى به عنوان سه رکن انقلاب مى گوید : سرمایه دارى از آن جهت محکوم است که در بطن خود استثمار را پرورش مى دهد .
امام خمینى ( ره ) درباره توجه به مستضعفان مى فرماید :
جنگ هاى پیامبر همه اش با اغنیا و با گردن کلفت ها بود . با ثروتمندها بود . خدا نیاورد آن روزى که سیاست ما و سیاست مسؤولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و روآوردن به حمایت از سرمایه دارى گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیش ترى برخوردار بشوند . معاذالله که این با روش انبیا و امیرالمؤمنین و ائمه معصومین ( علیهم السلام ) سازگار نیست . دامن حرمت و پاک روحانیت از آن منزه است و تا ابد هم باید منزه باشد .
آن راهبر فقید در وصیت نامه سیاسى الهى اش نیز چنین مى فرماید :
توجه داشته باشند که رئیس جمهور و وکلاى مجلس از طبقه اى باشند که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده ، در فکر رفاه آنان باشند ، نه از سرمایه داران و زمین خواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخى محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمى توانند بفهمند . . . به آنان خصوصاً مستضعفان و محرومان و ستم دیدگان که نورچشمان ما و اولیاى نعم همه هستند و جمهورى اسلامى رهاورد آنان و با فداکارى هاى آنان تحقق پیدا کرد و بقاى آن نیز مرهون خدمات آنان است ، فروگذارى نکنید .
( . ک : انقلاب اسلامى و چرایى و چگونگى رخداد آن ( ویراست سوم ) نشر معارف صص 169 – 176 . )
{J د . راهکار مقابله با آسیب ها و آفات انقلاب : J}
علاوه برشناسایى آسیب هاى فوق و توجه اساسى به آنها در این زمینه باید گفت : شرط اساسى براى مقابله با آسیبهاى انقلاب توجه به علل و عوامل پیروزى ، اقتدار و تداوم و استمرار انقلاب است . یک انقلاب در حد کمال مطلوب ، سه رکن اساسى دارد که عبارت است از : برخوردارى از یک ایدئولوژى و مکتب پویا و انقلابى ، و مشارکت گسترده ، فعالانه و ایثارگرانه مردم از همه طبقات ، و ظهور و نهادینه شدن رهبرى مورد قبول عموم مردم با ویژگىهاى شخصى هم چون نبوغ ، اقتدار ، صلابت و جسارت در تصمیم گیرى .
انقلاب اسلامى در مقایسه با انقلابهاى دیگر ، در هر سه رکن از تمامیت و عظمت بىنظیرى برخوردار بوده است و در واقع ، چه در مقابله با رژیم گذشته و حامیان خارجى آن و چه در مقابله با ضد انقلاب و دشمنان داخلى و خارجى با تکیه بر این سه رکن هم چنان بالنده و پیروز به پیش رفته و موفق بوده است .
به این ترتیب حفظ ویژگىهاى این سه رکن اساسى اقتدار نظام و انقلاب ، مىتواند هم چنان موجب تداوم و توسعه آن گردد و هر نوع آسیبى که به این سه رکن وارد آید ، موجبات زوال تدریجى و انحطاط انقلاب فراهم خواهد کرد . تاریخ جوامع بشرى و ظهور اقتدار و زوال و انحطاط در آنها چه در جوامع اسلامى و چه در جوامع دیگر هم مؤید همین امر است .
از طرف دیگر دشمنان انقلاب نیز که از رویارویى مستقیم با این انقلاب نا امید گشتهاند ، در جهت ایجاد و تقویت آفات و تشدید آسیبهاى وارده به انقلاب از هیچ اقدامى دریغ نخواهند کرد و به این ترتیب این وظیفه دوستداران و مسئولین نظام است که هر چه دقیق تر نسبت به شناخت این آسیبها اقدام نموده ، در صدد مقابله و علاج آنها باشند و حساسیت ویژهاى در این زمینه به خرج دهند و بدانند و آگاه باشند که هیچ انقلابى بدون مبارزه مستمر و دائم با آفات آن نمىتواند همیشه از جایگاه مقتدرى برخوردار بوده ، موفقیتها و دست آوردهاى آن تضمین گردد .
در جامعه اسلامى انقلابى ما ، دو جریان فکرى خطرناک و منحرف سیاسى چپ و راست ( مارکسیسم و لیبرالیسم ) ، هم چنین جریانات انحرافى مذهبى از قبیل اسلام التقاطى و اسلام غیر سیاسى و تخدیرى ، وجود دارد اگر چه که در برخورد مستقیم و رویارویى با انقلاب اسلامى شکست خوردهاند و سیستم و نظام و تشکیلات رسمى آنها یا از هم پاشیده و یا رسوا شده است ، ولى واقعیت امر این است که اکثر سردمداران آنها بر خط مشى و شیوه فکرى خود باقى ماندهاند و احتمالا براى بقا و حیات خود و حتى پیشرفت و پیشبرد فکر خود به شیوه ماکیاولى نه تنها وابستگى ، خود را به هر یک از جریانهاى فکرى مزبور انکار مىکنند بلکه از آنها تبرى نیز مىجویند . ولى در عمل ، جریان فکرى خود را با نام انقلاب و به نام اسلام و تمسک به معیارهاى اسلامى ، بسط و گسترش مىدهند . راست گرایى و چپ گرایى همواره از خطرات مهمى است که مىتواند موجبات انحراف و شکست انقلاب را در دراز مدت فراهم کند .
براى جلوگیرى از نفوذ چنین جریاناتى و تضمین سلامت انقلاب از هر خطر و انحرافى ، دو وظیفه اصلى و اساسى بر عهده متفکران انقلاب به ویژه فقهاى اسلامى مىباشد :
الف ) با مجاهدت و تلاش پىگیر ، زوایا و جوانب مختلف مکتب اسلام را با توجه به مسایل و معضلات امروزى ، روشن ، تبیین و تدوین نمایند تا از این رهگذر در تنظیم قوانین مناسب و اجراى آنها مسئولین را یارى نمایند .
ب ) ویژگىهاى جریانات فکرى سیاسى مذهبى منحرف را دقیقا شناسایى و پىگیرى کرده ، با ارائه و معرفى آنها ، جامعه را از خطر نفوذ آنها بر حذر دارند .
مسایلى که هنوز جامعه ما گریبانگیر آن بوده و حل نشده ، متعدد است . در این جا نه فرصت پرداختن به آنها و ارائه راه حل براى هر یک وجود دارد و نه در توانایى نویسنده مىباشد . بنابراین فهرست وار به آنها مىپردازیم :
اگرچه جنگ تحمیلى با پذیرش قطعنامه 598 و اعلام آتش بس و به دنبال درگیرى عراق با کویت و الزاما آزادى اسرا و خروج نیروهاى عراق از خاک ایران دیگر به عنوان مسئله اصلى جمهورى اسلامى در سر لوحه برنامهها قرار ندارد ، مع ذلک نباید فراموش کرد ، جنگ با استکبار تا نابودى قطعى آن ، هم چنان ادامه دارد و ملت نباید حالت آمادگى خود را براى ایثار و فداکارى از دست بدهد . این جنگ براى جمهورى اسلامى و انقلاب تنها مسئله رفع تجاوز و جبران خسارت وارده نبود بلکه علاوه بر خنثى کردن یکى از توطئههاى بزرگ دشمنان خارجى انقلاب ، در سقوط و به زانو در آوردن نظام جمهورى اسلامى ، آزمایش و محک مهمى بود و در تحلیل میزان استقامت و پایدارى و سازش ناپذیرى انقلاب در مقابل فشارهاى سیاسى ، نظامى و اقتصادى که بر آن وارد مىآید ، نقش مهمى داشت .
پیروزىهاى پى در پى رزمندگان اسلام تحت تأثیر عامل ایمان واراده و بر پایه ایثار و شهادت ، به ویژه عملیات استشهادى در لبنان و فلسطین ، نگرانى جدى دشمنان انقلاب را فراهم کرده است و موضوع تسلط و یا توازن قوا را که قبلا بر پایه اقتدار نظامى و تسلیحاتى محاسبه مىگردید ، با پدیده جدید و لاینحلى مواجه ساخته است .
در عین حال جمهورى اسلامى کماکان باید تمام توان و نیروى خود را در تقویت بنیه نظامى و فعالیت در صحنه دیپلماسى براى تحقق خواستههایش به کار گیرد که اگر چه ذخایر عظیم انسانى و مالى را باید صرف آن نمود ولى قطعا در تثبیت و تقویت مواضع انقلاب اهمیت ویژهاى خواهد داشت و موج تثبیت و استقرار هر چه بیشتر اقتدار ملى در منطقه ، براى تحقق اهداف جهانى آن خواهد گردید .
به موازات آن ، حل مشکلات اساسى اقتصادى از اهم مسایل انقلاب است . رفع بى عدالتىهاى اقتصادى ، اجتماعى باقى مانده از زمان طاغوت و برقرارى نظام اقتصادى عادلانه اسلامى هنوز مسئلهاى است که به طور جدى چارچوب و برنامه آن روشن و مشخص نشده است . این که تا کى باید طبقات عظیمى از جامعه که پایههاى انقلاب بر دوش آنها قرار دارد کماکان از حداقل امکانات زندگى ، محروم باشند در حالى که اقلیت محدودى از طبقات مرفه و متنعم که جز شکایت از کمبودها و سایر مشکلات انقلاب ، چیز دیگرى براى ارائه ندارند و برخوردار از همه امکانات هستند ، مسئلهاى است که بالأخره باید به آن پرداخت و این امر همان چیزى است که مقام معظم رهبرى از آن به مبارزه با فقر ، فساد و تبعیض یاد کرده است .
حل مشکلات روستاها و روستاییان ، کسانى که تولید کنندگان اصلى ارزاق جامعه هستند و جلوگیرى از مهاجرت بى رویه آنها به شهرها و حل مسئله گسترش روز افزون و بدون برنامه شهرها نیز از مسایل عمدهاى است که هنوز چارهاى اساسى براى آن پیدا نشده است . در حالى که هم اکنون حدود بیش از نیمى از مردم ایران شهر نشین شده و کمتر از نیمى دیگر که در روستاها هستند به علت عدم بهرهبردارى از امکانات ضرورى ، قادر به تأمین نیازهاى اولیه خود نیز نیستند . با این وجود ، چگونه کشور ما مىتواند از نظر تأمین ارزاق استراتژیک ، خود کفا شود ؟
مسئله تأمین مسکن مردم که بزرگترین بخش از نگرانىهاى هر خانواده را تشکیل مىدهد و قسمت عمده درآمد آنها را مىبلعد نیز از مسایل رفاهى مهم و در عین حال معضل بزرگ جامعه است .
حل مسئله بوروکراسى ادارى و اصلاح دانشگاهها و مؤسسات آموزشى نیز از مسایل بسیار مهمى است که باید به آنها توجه کافى نمود .
انقلاب اسلامى با همه عظمتى که برشمردیم هم چون ارمغانى الهى و مائدهاى آسمانى در تاریکترین لحظات از تاریخ ملت ایران به ما ارزانى شد . در حقیقت این انقلاب ودیعهاى است الهى که خداوند بر ما منت گذارده و ما را لایق دانسته که در میان همه نسلها به نسل حاضر و در میان همه جوامع و ملتها به ملت ما سپرده شود تا در حفظ و گسترش آرمانهاى آن بکوشیم . ملت ما هم تا کنون با تقدیم چند صد هزار شهید و معلول و حضور همیشگى خود در صحنه و مشارکت گسترده در پاسدارى آن با تمام توان کوشیده و بر همه مشکلات و موانع فایق آمده است .
پیروزىهاى چشمگیر و شکوفایى روزافزون انقلاب اسلامى خواب راحت را از چشمان همه قدرتهاى استکبارى زدوده است . ترس آنها از این است که اگر به این انقلاب امکان داده شود تا در آرامش به سر برد و میدانى براى معرفى یک نظام اسلامى پیدا کند ، جاذبه و کشش آن موجب خواهد شد که نه تنها ملتهاى مسلمان به صورتى غیر قابل مقاومت به طرف آن کشیده شوند بلکه ملل غیر مسلمان نیز که از بلوک بندىها و وضع موجود جهان در رنج و عذاب هستند ، مدل و شیوه دیگرى را در اختیار خواهند داشت که نمىتوان آنها را از اختیار کردن چنین مدلى بازداشت . بنابراین قدرتهاى استکبارى تا شکست قطعى و ناامیدى کامل خود تلاش خواهند کرد براى انقلاب اسلامى درد سر ایجاد کنند و مجدانه براى سرنگونى آن خواهند کوشید و در آن صورت ادعا خواهند کرد که ایجاد چنین کمال مطلوبى با عنوان نظام اسلامى عملى نیست و مذهب در حد ایدهآل خود یک رابطه فردى با خدا است یا حداکثر یک فرم رسمى از دولتى است که در یک کشور مسلمان توسط یک حکمران مسلمان ، اداره مىشود .
باید هوشیار بود که هر نوع موفقیت استکبار در این زمینه ، بزرگترین شکست را براى انقلاب به ارمغان مىآورد و براى سالها بلکه قرنهاى متمادى هر نوع حرکت اسلامى را به شکست کشانده و یا در نطفه خفه خواهد کرد .
ملت ایران و رهبران آن این فرصت و موقعیت را به دست آوردهاند که آن چه را در قالب مخالفتهاى معنوى و اخلاقى خود با نظام سابق بروز مىدادند در چارچوب سیاستهاى مدرن و مدونى پیاده کنند . مسایلى از قبیل ماهیت سیاست و اقتصاد اسلامى ، روابط اجتماعى و برقرارى عدالت اسلامى در جامعه از جمله مسایلى است که باید به آنها پرداخت . در حالى که انقلابهاى بورژوازى لیبرالیستى غربى روى آزادى فرد به قیمت فدا کردن عدالت اجتماعى تکیه مىکنند و انقلابهاى مارکسیستى ، برقرارى عدالت اجتماعى را به قیمت از دست دادن آزادىهاى فردى نوید مىدهند ، اینک انقلاب اسلامى است که باید بتواند جامعهاى را به دنیا ارائه دهد که هیچ کدام از آنها ، فداى دیگرى نشود .
دنیاى امروزى دیگر دنیاى قبل از انقلاب اسلامى نیست . اینک صفحه جدیدى در تاریخ اسلام باز شده است . شکوه گذشته اسلام مجددا بدان باز مىگردد . دشمنان اسلام ، جنگ دائمى را بر علیه اسلام پى خواهند گرفت . آنها مغرور قدرت مادى خود هستند و دست از عناد و توطئه برنخواهند داشت .
سرنگونى رژیم طاغوت و آن چه که نمایانگر آن بود اگر چه به قیمت جان دهها هزار انسان به دست آمد ، وقتى که با برنامهها و اهداف عظیمى که در پیش است ، مقایسه شود به صورت موفقیت کوچکى جلوهگر شده و ابتداى راه را به ما نشان مىدهد .
امروزه صداى تودههاى مسلمان با شعارهاى اسلامى در اقصى نقاط جهان اسلام ، بلند است . تودههاى مسلمان به یمن پیروزى انقلاب اسلامى ایران راهى را انتخاب کردند که ما طى کردیم . هر نوع غفلت در ادامه راه ، موجبات یأس و سستى آنها را نیز فراهم خواهد کرد . بنابراین بار موفقیتها و شکستهاى ملل دیگر هم بر دوش ما قرار دارد و نباید از آن غافل بود . و این در شرایطى است که دولتهاى اسلامى فعلى نه تنها از نظر سیاسى ، اقتصادى و نظامى بلکه از نظر ایدئولوژیک هم جذب اردوگاه استکبار شدهاند . آخرین امیدى که دشمنان انقلاب داشتند و بدان دل بسته بودند و در عین حال دوستان و یاران انقلاب هم نگران آن بودند ، موضوع رحلت و غیبت رهبر و بنیانگذار انقلاب اسلامى « امام خمینى ( ره ) » از صحنه انقلاب بود .
از آن جا که نقش رهبرى در پیروزى و تداوم انقلاب یکى از ارکان اصلى و مهم انقلاب بود و تودههاى مردم با شیفتگى و عشق و علاقه زاید الوصفى از رهنمودها و نظرها و دستورهاى ایشان پیروى مىکردند ، دشمنان انقلاب بر این تصور بودند که با رحلت امام ( ره ) توده مردم نیز از صحنه خارج شده ، جنگ قدرت براى کسب مقام رهبرى در خواهد گرفت و آن چنان هرج و مرج و اختلاف و نابسامانى ایجاد خواهد شد که امکان کنترل اوضاع از دست دولت مردان خارج ، و در حقیقت انقلاب به پایان عمر خود نزدیک خواهد گشت . با این وجود حادثه جان گداز رحلت حضرت امام ( قدس سره الشریف ) در شرایطى رخ داد که نه تنها آخرین امیدها و آرزوهاى دشمنان انقلاب را تبدیل به یأس کرد ، بلکه جهانیان را وادار به اعتراف به این مسئله مهم نمود که این انقلاب از استحکام و قدرت و توانایى فراوانى برخوردار است .
رحلت امام ( ره ) در شرایطى رخ داد که همه تصمیمات بنیادینى که مىتوانست براى جانشینان ایشان مشکل آفرین باشد و آنها را به بن بست بکشاند ، اخذ شده بود . به ویژه در چند ماهه آخر حیات ایشان تصمیماتى که در زمینه پذیرش قطعنامه 598 شوراى امنیت ، برکنارى آیت الله منتظرى و صدور فرمان « بازنگرى قانون اساسى » گرفته شده بود ، راه را کاملا هموار ساخت .
از سویى دیگر ، امام با اقدامات ، پیامها و نوشتههاى فراوان خود که آخرین آنها وصیت نامه سیاسى الهى ایشان مىباشد ، به اندازهاى سنت و رویه و دستور العمل براى پیروان و رهروان خود باقى گذارده است که بتوان با تکیه بر آنها راه اصیل و راستین او را تشخیص داده ، انتخاب کرد .
تشییع تاریخى و بى نظیر پیکر مطهر امام ( ره ) توسط ملت ایران که به اعتراف رسانههاى خارجى متجاوز از ده میلیون نفر در آن شرکت داشتند و سرعت عمل مجلس خبرگان رهبرى ، در انتخاب « حضرت آیت الله خامنهاى » به عنوان جانشین امام و رهبر ملت ایران با اکثریت قاطع و استقبال یکپارچه اقشار مختلف جامعه از این انتخاب به دور از هر نوع اختلاف و جناح بندى و بیعت همگانى با رهبرى جدید ، موجبات حیرت جهانیان و در عین حال یأس شدید دشمنان انقلاب را فراهم کرد و نشان داد که همه پیش بینىهاى آنها غیر واقعى و بر اساس تحلیلها و نگرشهاى مادى بوده است .
اگر چه ملت ایران در غم از دست دادن رهبر و مقتداى خود عزادار شد و دیگر آن چهره ملکوتى در میان ما نیست تا با قدرت معنوى زاید الوصف خود به هنگام بحران و حوادث جانفرسا به ما آرامش بخشد و نگذارد اختلافات درونى جامعه موجب بروز تزلزل در ارکان انقلاب شود ، ولى رهنمودها و سنتهاى باقىمانده از آن حضرت و تلاش رهبران جامعه در ادامه راه ایشان ، نوید بخش جامعه انقلابى مىباشد .
( . ک : انقلاب اسلامى ، زمینهها و پیامدها ، نویسنده : دکتر منوچهر محمدى صفحه 281 )
در هر صورت آیات قرآن کریم ما را به درس گرفتن از سرگذشت پیشینیان ترغیب مى کند . هم چنین امیرالمؤمنین على ( علیه السلام ) مکرراً ما را به سرنوشت ملت هاى پیشین و مطالعه تاریخ و عبرت گرفتن از آن دعوت مى نماید . آن حضرت مهم ترین موانع انقلاب و اسباب شکست نهضت ها را کینه توزى ، تفرقه و پشت کردن به یکدیگر معرفى مى کند .
امام خمینى در وصیت نامه سیاسى الهى خود با هشدار به این که انقلاب نباید به دست نااهلان افتد ، رمز تداوم انقلاب را چنین معرفى مى کند :
بى تردید رمز بقاى انقلاب اسلامى ، همان رمز پیروزى است و رمز پیروزى را ملت مى داند ، و نسل هاى آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن آن انگیزه الهى و مقصدعالى حکومت اسلامى و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه براى همان انگیزه و مقصد مى باشد .
آیت اللّه مطهرى پس از پیروزى انقلاب ، به موانع و آفات انقلاب عطف نظر نمود و اذعان داشت که اگر با واقع بینى و دقت کامل با مسایل انقلاب مواجه نشویم و در آن تعصبات و خودخواهى را دخالت دهیم ، شکست انقلاب همانند نهضت صدر اسلام ، حتمى خواهدبود . در این راستا بود که وى بحث « آفات انقلاب » را طرح نمود .
حضرت آیت اللّه خامنه اى نیز همواره اقشار مختلف مردم را از آفات و موانع احتمالى انقلاب برحذر داشته اند . ایشان در ارتباط با ضرورت و اهمیت آسیب شناسى انقلاب مى گوید :
میکروب رجعت یا ارتجاع ، دشمن بزرگ هر انقلاب است که به درون جوامع انقلابى نفوذ کرده و در آن رشد مى یابد . نفوذ فساد و ایجاد تردید در اذهان جوانان نسبت به آرمان ها ، دنیاطلبى ، اشتغال به زینت هاى دنیوى و زندگى راحت در جامعه و بروز علایم زندگى تجملاتى در میان عناصر انقلابى ، نشانه هایى از تأثیر میکروب ارتجاع و عقب گرد است . پرداختن به مال و مال اندوزى ، دچارشدن به فسادهاى اخلاقى مالى و فساد ادارى ، درگیرشدن در اختلافات داخلى که خود یک فساد بسیار خطرناک است ، و جاه طلبى ، کاخ آرمانى انقلاب اسلامى و هر حقیقت دیگرى را ویران مى کند . ( روزنامه کیهان ، 17 دى . 1373 )
اگر بخواهیم به صورت دقیق تر به بررسى آسیب شناسى انقلاب اسلامى بپردازیم مجموعه این آسیب ها در سه دسته ذیل قابل بررسى است :
{J الف . آسیب شناسى فرهنگى و اجتماعى J}
پس از روشن شدن ضرورت شناخت آفات و موانع انقلاب با عنایت به رهنمودهاى امام راحل ( ره ) ، مقام معظم رهبرى و استاد شهید مطهرى ، اجمالا به مهم ترین آسیب هاى فرهنگى اجتماعى انقلاب اسلامى اشاره مى شود :
. 1 نفوذ اندیشه هاى بیگانه اندیشه هاى بیگانه ممکن است از طریق دشمنان یا دوستانى که مجذوب آراى دیگران شده اند ، نفوذ کنند . نمونه این گرایش ها در جریانات قرون اولیه اسلامى دیده مى شود . مثلا مجذوب شدگان به فلسفه یونانى و آداب و رسوم ایرانى و تصوف هندى ، نظریات و اندیشه هایى را به عنوان خدمت و نه به قصد خیانت وارد اندیشه هاى اسلامى کردند .
بنابراین در مسأله ورود و نفوذ اندیشه هاى بیگانه باید به زمینه هاى داخلى آن نیز توجه کرد . یکى از علل رواج مانوى گرى و مزدک گرایى ، عدم اجراى عدالت از جانب حکومت ها بود .
. 2 تغییر جهت دادن اندیشه ها نهضت خدایى باید براى خدا آغاز شود و براى او ادامه یابد و هیچ خاطره و اندیشه اى غیرخدایى در آن راه نیابد تا عنایت و نصرت الهى شامل حالش گردد . حضرت امام ( ره ) در وصیت نامه خود ، فراموش کردن اهداف فرهنگ قیام ملت و مکتب الهى اسلام ، به انزوا کشاندن روحانیت ، غرب زدگى و شرق زدگى و سلطه بیگانگان بر مقدرات مراکز تعلیم و تربیت را از آفات فرهنگى انقلاب معرفى مى نماید .
. 3 تجددگرایى افراطى در مقابل تمسک به اسلام ناب ، تجددگرایى افراطى یاالتقاط و زهدگرایى منفى قرار دارد . تجددگرایى افراطى تلفیق اسلام با اندیشه هاى غیراسلامى براى زیبا جلوه دادن آن مى باشد .
. 4 جدایى حوزه و دانشگاه در واقع یکى از کلیدى ترین مسایل اجتماعى و فرهنگى در جامعه اسلامى ما حفظ و تقویت وحدت این دو نهاد است که جدایى آن ها آفتى بزرگ به شمار مى آید .
5 . بوروکراسى مفرط و فساد ادارى و اجتماعى حضرت على ( علیه السلام ) مى فرماید : همانا فلسفه نابودى رژیم هاى پیشین این بود که حق مردم را ندادند تا آن را به رشوت خریدند ، و راه باطلشان بردند و آنان پیرو آن گشتند .
6 . دنیاطلبى و اشتغال به زینت هاى دنیوى بالأخص بین اقشار انقلابى اگر زندگى تجملى و روحیه تکاثرطلبى در میان عناصر انقلابى فزونى گیرد و نیروهاى انقلابى روحیه خود را از دست دهند ، داعیه دفاع از انقلاب و ارزش ها تضعیف مى شود . امام صادق ( علیه السلام ) ضرر دو گرگ درنده که به گله چوپانى حمله مى کنند را به مراتب کمتر از زیان حبّ مال و جاه طلبى که متوجه دین مسلمانان مى شود ، مى داند .
ابن خلدون نیز در بحث فراز و فرود تمدن ها به دوران هاى زیر اشاره مى کند : دوران ظفر ، دوران قدرت ، دوره تجمل و فراغت ، دوره خرسندى و بالأخره دوره اسراف و تبذیر و انحطاط . در دوران آخر ، عصبیت همبستگى اجتماعى از بین مى رود و تن آسایى ، تجمل و حاکمیت روابط فزونى مى گیرد .
. 7 حاکم شدن روحیه ریا و تملق به جاى اخلاص و ایثار و دگرگونى مجدد ارزش هاى جامعه و فرآیند تبدیل ثروت به ارزش و نابرابرى اجتماعى
8 . اشاعه فحشا و فساد و ارتشا
. 9 تأثیرپذیرى از جنگ روانى و تهاجم فرهنگى و تبلیغاتى دشمن و رجعت تدریجى به ارزش هاى فرهنگى رژیم پیشین
. 10 بحران هویت اجتماعى بالأخص بین نوجوانان و جوانان نسل دوم و سوم انقلاب و گرایش به الگوهاى غربى
. 11 فرار مغزها نداشتن برنامه اى همه جانبه براى جلوگیرى از مهاجرت تحصیل کردگان و متخصصان و مشخص نبودن مرزهاى « تعهد » و « تخصص » باعث ظهور پدیده فرار مغزها به کشورهاى دیگر جهان مى شود .
{J ب . آسیب شناسى سیاسى J}
امام على ( علیه السلام ) علل افول دولت ها را چهارعامل مى داند : تباه نمودن اصول اساسى ، فریب کارى ، مقدم داشتن فرومایگان و مؤخرداشتن فرزانگان . عوامل فوق از ضعف یا سوءمدیریت مسئولان حکومتى ناشى مى شود و به تضعیف مشروعیت دولت مى انجامد .
در ارتباط با آسیب شناسى سیاسى انقلاب اسلامى ایران با عنایت به رهنمودهاى رهبران فکرى و سیاسى انقلاب مى توان به موارد ذیل اشاره نمود :
. 1 ناتمام گذاشتن آرمان هاى نهضت به تعبیر استاد مطهرى متأسفانه تاریخ نهضت هاى اسلامى صدساله اخیر ، یک نقیصه در رهبرى روحانیت شیعه را نشان مى دهد و آن این که روحانیت نهضت هایى را که رهبرى کرده تا مرحله پیروزى بر خصم ادامه نداده است .
در مورد انقلاب اسلامى ایران هرچند وضعیت متفاوت است ، ولى هنوز تمامى آرمان هاى داخلى و خارجى انقلاب جامه عمل به خود نپوشیده است . تلاش در جهت تقویت و اجراى این آرمان ها از طریق
افزایش آگاهى هاى عمومى و بسیج امکانات ، به افزایش اقتدار و استحکام داخلى و نفوذ بین المللى انقلاب مى انجامد .
. 2 ابهام طرح هاى آینده انقلاب باید طرح هاى روشن و خالى از ابهام و مورد قبول وتأیید رهبران
ارائه دهد تا جلوى ضایعات گرفته شود . تجربه نشان داده است که کلى گویى و روشن نبودن طرح هاى آینده به تناقض در عمل منجر مى شود و ضایعات اساسى به بار مى آورد .
. 3 رخنه فرصت طلبان فرصت طلب کسى است که نسبت به آرمان هاى انقلاب بى اعتقاد یا بى تفاوت و در تلاش براى تأمین منافع شخصى خویش است . استادمطهرى در این رابطه مى گوید :
هر نهضت مادام که مراحل دشوار اولیه را طى مى کند سنگینى اش بر دوش افراد مؤمن ، مخلص و فداکار است . اما همین که به بار نشست و یا لااقل نشانه هاى باردادن آشکار گشت و شکوفه هاى درخت هویدا شد ، افراد فرصت طلب نفوذ مى کنند . . . تا آن جا که انقلابیون مؤمن و فداکاران اولیه را از میدان به در مى کنند . . . انقلاب فرزند خور نیست ، غفلت از نفوذ و رخنه فرصت طلبان است که فاجعه به بار مى آورد . . . مبارزه با رخنه و نفوذ فرصت طلبان على رغم تظاهرات فریبنده شان یکى از شرایط اصلى حفظ یک نهضت در مسیر اصلى است .
. 4 تفرقه و درگیرشدن در گرداب اختلافات داخلى و استفاده نکردن از نیروهاى بالقوه مردم همان گونه که اشاره شد امام على ( علیه السلام ) راز تداوم انقلاب را دورى از تفرقه و تحکیم ارکان مودت و محبت و ترغیب و توصیه نسبت به آن معرفى مى نماید . مهم ترین عامل تهدیدکننده بالندگى یک ملت از دیدگاه آن حضرت عبارت است از : کاشتن بذر نفاق و کینه در سینه ، پشت کردن به یکدیگر ، ترک یارى هم نوعان و تبدیل الفت و محبت به پراکندگى و تفرقه .
بنیان گذار جمهورى اسلامى ایران نیز پیوسته بر دورى از تفرقه و لزوم وحدت براى تداوم انقلاب تأکید داشتند .
از دیدگاه ابن خلدون نیز عصبیت مهم ترین عامل اعتلاى یک ملت و تمدن محسوب مى شود . عصبیت به مثابه رشته مشترکى ، خانواده ملت را به هم پیوند مى دهد .
5 . شفاف نبودن مواضع گروهها ، افراد و جناحها در سطح جامعه .
6 . بى تفاوتى مردم نسبت به سرنوشت کشور و اصالت یافتن منافع شخصى و غیرسیاسى شدن
دانشگاهها انقلاب به مثابه موجودى زنده است که براى دوام خود نیاز به تغذیه دارد . ساختن نیروهاى انقلابى و مؤمن از نسل هاى جدید ، از مهم ترین عوامل تداوم انقلاب محسوب مى شود .
7 . ایجاد تردید در آرمان هاى انقلاب و به فراموشى سپردن یا تضعیف شعار استقلال و آزادى
8 . در خطر قرارگرفتن امنیت مظلومین عدم امنیت حقوقى ، سیاسى ، جانى ، مالى و حیثیتى مردم زمینه را براى رخنه و تقویت مخالفان انقلاب باز مى کند
. 9 جدى نگرفتن تخصص در امر حکومت و سیاست
. 10 بروز ابهامات و چالش هایى در سیاست خارجى از طریق ابهام در مفهوم و مرز منافع ملى ، نداشتن استراتژى مشخص و عقلانى ، گرفتارآمدن در ساختارى غیر پویا و ناکارآمد و روزمرگى و مشخص نبودن کامل روند تصمیم گیرى .
. 11 بازگشت استعمار به طرق آشکار و نهان و وابستگى نظامى و سیاسى به قدرت هاى بیگانه .
{J ج . آسیب شناسى اقتصادى J}
امیرالمؤمنین على ( علیه السلام ) یکى از علل سقوط و زوال حکومت ها را تبذیر و هزینه هاى زیان بار اقتصادى معرفى مى نماید . ( 1 ) روش اقتصادى وى براساس عدالت و حقیقت بود و جز به حق عمل نمى کرد . وى هیچ گونه تبعیض و امتیازى حتى براى خود و نزدیکان قائل نبود تا جایى که چون عقیل برادر وى تقاضاى سه صاع یک کیلو گندم از بیت المال کرد ، حضرت امتناع ورزید و آهنى گداخته به دست او نزدیک کرد و فرمود :
اى برادر در این مال چیزى جز آن چه به تو دادم حقى ندارى ، ولى صبر کن تا مالى از خودم برسد ، آنگاه هرچه خواسته باشى به تو خواهم داد .
امام على ( علیه السلام ) در پاسخ ایراد کسانى که رعایت مساوات در عطایاى بیت المال را خلاف « سیاست » مى دانستند ، فرمود :
اگر این دارایى از خودم بود به طور یکسان در میان شما تقسیم مى کردم تا چه رسد به این که این اموال از آن خداست . آگاه باشید که بخشیدن مال در غیر موردش تبذیر و اسراف است . وقتى شریح قاضى خانه اى گران به مبلغ 80 دینار خرید ، حضرت او را احضار کرده و فرمود : اى شریح ، به زودى کسى به سراغت خواهد آمد که نه قباله ات را نگاه مى کند و نه از شهودت مى پرسد . تو را از آن خانه بیرون مى کند و به قبر تحویل مى دهد .
مهم ترین اصولى که امیرمؤمنان در سیاست هاى اقتصادى دولت خود رعایت مى نمود عبارت بود از : رعایت حال خراج دهندگان ، همیارى اقتصادى دولت و مردم ، استفاده از مالیات جهت عمران و
آبادى ، عدم تبعیض در اخذ مالیات ، برخورد شدید با محتکران و گران فروشان ، محترم شمردن بیت المال ، رفاه و آسایش مردم و رسیدگى به طبقات پایین جامعه . ایشان همواره در مورد مستضعفانى که هیچ چاره اى براى معاش خود ندارند توصیه مى کردند .
با توجه به سیره على ( علیه السلام ) و با عنایت به رهنمودهاى رهبران فکرى سیاسى انقلاب به اجمال مهم ترین آسیب هاى اقتصادى انقلاب اسلامى ایران را مى توان چنین معرفى کرد :
. 1 وابستگى اقتصادى به قدرت هاى بیگانه
. 2 نداشتن برنامه هاى بلندمدت و کوتاه مدت براى نیل به استقلال و توسعه اقتصادى با توجه به رشد بى رویه و نامناسب جمعیت این امر باعث مى شود امکانات و توانمندى هاى کشور بى آنکه راه گشاى یک اقتصاد مستقل و توسعه یافته شود در امور روزمره و زودگذر به کار افتد و از میان برود .
. 3 عدم توجه به بحران هاى اقتصادى ناشى از روند توسعه یا عدم توجه به رعایت اقشار کم درآمد در اجراى برنامه هاى سازندگى و توسعه اقتصادى
. 4 عدم وجود فرهنگ کار و انضباط اجتماعى و گرایش به احتکار ، دلالى ، گران فروشى ، قاچاق و سایر شغل هاى کاذب
5 . رانت گرایى .
6 . جداشدن مردم از برنامه هاى دولت در طرح هاى سازندگى
7 . افزایش فاصله طبقاتى ، پیدایش ثروت هاى بادآورده و بى توجهى به مستضعفان و عنایت به ثرومندان فاصله فاحش فقیر و غنى و فقدان عدالت اجتماعى اقتصادى ، راه رابر کم رنگ شدن آرمان هاى انقلابى مى گشاید . فقرا در بند تأمین کم ترین میزان وسایل زندگى اند و ثروتمندان در پى
اسراف و تبذیر و تجمل . بنابراین ، هردو گروه خود را از مسیر انقلاب کنار مى کشند و دشمنان انقلاب فرصت رخنه مى یابند . قرآن کریم ، به عنوان یک ضابطه کلى ، اعلام مى دارد که به هیچوجه ثروت نباید میان توانگران دست به دست گردد .
استاد مطهرى پس از تبیین عدالت اجتماعى ، استقلال ، آزادى و معنویت اسلامى به عنوان سه رکن انقلاب مى گوید : سرمایه دارى از آن جهت محکوم است که در بطن خود استثمار را پرورش مى دهد .
امام خمینى ( ره ) درباره توجه به مستضعفان مى فرماید :
جنگ هاى پیامبر همه اش با اغنیا و با گردن کلفت ها بود . با ثروتمندها بود . خدا نیاورد آن روزى که سیاست ما و سیاست مسؤولین کشور ما پشت کردن به دفاع از محرومین و روآوردن به حمایت از سرمایه دارى گردد و اغنیا و ثروتمندان از اعتبار و عنایت بیش ترى برخوردار بشوند . معاذالله که این با روش انبیا و امیرالمؤمنین و ائمه معصومین ( علیهم السلام ) سازگار نیست . دامن حرمت و پاک روحانیت از آن منزه است و تا ابد هم باید منزه باشد .
آن راهبر فقید در وصیت نامه سیاسى الهى اش نیز چنین مى فرماید :
توجه داشته باشند که رئیس جمهور و وکلاى مجلس از طبقه اى باشند که محرومیت و مظلومیت مستضعفان و محرومان جامعه را لمس نموده ، در فکر رفاه آنان باشند ، نه از سرمایه داران و زمین خواران و صدرنشینان مرفه و غرق در لذات و شهوات که تلخى محرومیت و رنج گرسنگان و پابرهنگان را نمى توانند بفهمند . . . به آنان خصوصاً مستضعفان و محرومان و ستم دیدگان که نورچشمان ما و اولیاى نعم همه هستند و جمهورى اسلامى رهاورد آنان و با فداکارى هاى آنان تحقق پیدا کرد و بقاى آن نیز مرهون خدمات آنان است ، فروگذارى نکنید .
( . ک : انقلاب اسلامى و چرایى و چگونگى رخداد آن ( ویراست سوم ) نشر معارف صص 169 – 176 . )
{J د . راهکار مقابله با آسیب ها و آفات انقلاب : J}
علاوه برشناسایى آسیب هاى فوق و توجه اساسى به آنها در این زمینه باید گفت : شرط اساسى براى مقابله با آسیبهاى انقلاب توجه به علل و عوامل پیروزى ، اقتدار و تداوم و استمرار انقلاب است . یک انقلاب در حد کمال مطلوب ، سه رکن اساسى دارد که عبارت است از : برخوردارى از یک ایدئولوژى و مکتب پویا و انقلابى ، و مشارکت گسترده ، فعالانه و ایثارگرانه مردم از همه طبقات ، و ظهور و نهادینه شدن رهبرى مورد قبول عموم مردم با ویژگىهاى شخصى هم چون نبوغ ، اقتدار ، صلابت و جسارت در تصمیم گیرى .
انقلاب اسلامى در مقایسه با انقلابهاى دیگر ، در هر سه رکن از تمامیت و عظمت بىنظیرى برخوردار بوده است و در واقع ، چه در مقابله با رژیم گذشته و حامیان خارجى آن و چه در مقابله با ضد انقلاب و دشمنان داخلى و خارجى با تکیه بر این سه رکن هم چنان بالنده و پیروز به پیش رفته و موفق بوده است .
به این ترتیب حفظ ویژگىهاى این سه رکن اساسى اقتدار نظام و انقلاب ، مىتواند هم چنان موجب تداوم و توسعه آن گردد و هر نوع آسیبى که به این سه رکن وارد آید ، موجبات زوال تدریجى و انحطاط انقلاب فراهم خواهد کرد . تاریخ جوامع بشرى و ظهور اقتدار و زوال و انحطاط در آنها چه در جوامع اسلامى و چه در جوامع دیگر هم مؤید همین امر است .
از طرف دیگر دشمنان انقلاب نیز که از رویارویى مستقیم با این انقلاب نا امید گشتهاند ، در جهت ایجاد و تقویت آفات و تشدید آسیبهاى وارده به انقلاب از هیچ اقدامى دریغ نخواهند کرد و به این ترتیب این وظیفه دوستداران و مسئولین نظام است که هر چه دقیق تر نسبت به شناخت این آسیبها اقدام نموده ، در صدد مقابله و علاج آنها باشند و حساسیت ویژهاى در این زمینه به خرج دهند و بدانند و آگاه باشند که هیچ انقلابى بدون مبارزه مستمر و دائم با آفات آن نمىتواند همیشه از جایگاه مقتدرى برخوردار بوده ، موفقیتها و دست آوردهاى آن تضمین گردد .
در جامعه اسلامى انقلابى ما ، دو جریان فکرى خطرناک و منحرف سیاسى چپ و راست ( مارکسیسم و لیبرالیسم ) ، هم چنین جریانات انحرافى مذهبى از قبیل اسلام التقاطى و اسلام غیر سیاسى و تخدیرى ، وجود دارد اگر چه که در برخورد مستقیم و رویارویى با انقلاب اسلامى شکست خوردهاند و سیستم و نظام و تشکیلات رسمى آنها یا از هم پاشیده و یا رسوا شده است ، ولى واقعیت امر این است که اکثر سردمداران آنها بر خط مشى و شیوه فکرى خود باقى ماندهاند و احتمالا براى بقا و حیات خود و حتى پیشرفت و پیشبرد فکر خود به شیوه ماکیاولى نه تنها وابستگى ، خود را به هر یک از جریانهاى فکرى مزبور انکار مىکنند بلکه از آنها تبرى نیز مىجویند . ولى در عمل ، جریان فکرى خود را با نام انقلاب و به نام اسلام و تمسک به معیارهاى اسلامى ، بسط و گسترش مىدهند . راست گرایى و چپ گرایى همواره از خطرات مهمى است که مىتواند موجبات انحراف و شکست انقلاب را در دراز مدت فراهم کند .
براى جلوگیرى از نفوذ چنین جریاناتى و تضمین سلامت انقلاب از هر خطر و انحرافى ، دو وظیفه اصلى و اساسى بر عهده متفکران انقلاب به ویژه فقهاى اسلامى مىباشد :
الف ) با مجاهدت و تلاش پىگیر ، زوایا و جوانب مختلف مکتب اسلام را با توجه به مسایل و معضلات امروزى ، روشن ، تبیین و تدوین نمایند تا از این رهگذر در تنظیم قوانین مناسب و اجراى آنها مسئولین را یارى نمایند .
ب ) ویژگىهاى جریانات فکرى سیاسى مذهبى منحرف را دقیقا شناسایى و پىگیرى کرده ، با ارائه و معرفى آنها ، جامعه را از خطر نفوذ آنها بر حذر دارند .
مسایلى که هنوز جامعه ما گریبانگیر آن بوده و حل نشده ، متعدد است . در این جا نه فرصت پرداختن به آنها و ارائه راه حل براى هر یک وجود دارد و نه در توانایى نویسنده مىباشد . بنابراین فهرست وار به آنها مىپردازیم :
اگرچه جنگ تحمیلى با پذیرش قطعنامه 598 و اعلام آتش بس و به دنبال درگیرى عراق با کویت و الزاما آزادى اسرا و خروج نیروهاى عراق از خاک ایران دیگر به عنوان مسئله اصلى جمهورى اسلامى در سر لوحه برنامهها قرار ندارد ، مع ذلک نباید فراموش کرد ، جنگ با استکبار تا نابودى قطعى آن ، هم چنان ادامه دارد و ملت نباید حالت آمادگى خود را براى ایثار و فداکارى از دست بدهد . این جنگ براى جمهورى اسلامى و انقلاب تنها مسئله رفع تجاوز و جبران خسارت وارده نبود بلکه علاوه بر خنثى کردن یکى از توطئههاى بزرگ دشمنان خارجى انقلاب ، در سقوط و به زانو در آوردن نظام جمهورى اسلامى ، آزمایش و محک مهمى بود و در تحلیل میزان استقامت و پایدارى و سازش ناپذیرى انقلاب در مقابل فشارهاى سیاسى ، نظامى و اقتصادى که بر آن وارد مىآید ، نقش مهمى داشت .
پیروزىهاى پى در پى رزمندگان اسلام تحت تأثیر عامل ایمان واراده و بر پایه ایثار و شهادت ، به ویژه عملیات استشهادى در لبنان و فلسطین ، نگرانى جدى دشمنان انقلاب را فراهم کرده است و موضوع تسلط و یا توازن قوا را که قبلا بر پایه اقتدار نظامى و تسلیحاتى محاسبه مىگردید ، با پدیده جدید و لاینحلى مواجه ساخته است .
در عین حال جمهورى اسلامى کماکان باید تمام توان و نیروى خود را در تقویت بنیه نظامى و فعالیت در صحنه دیپلماسى براى تحقق خواستههایش به کار گیرد که اگر چه ذخایر عظیم انسانى و مالى را باید صرف آن نمود ولى قطعا در تثبیت و تقویت مواضع انقلاب اهمیت ویژهاى خواهد داشت و موج تثبیت و استقرار هر چه بیشتر اقتدار ملى در منطقه ، براى تحقق اهداف جهانى آن خواهد گردید .
به موازات آن ، حل مشکلات اساسى اقتصادى از اهم مسایل انقلاب است . رفع بى عدالتىهاى اقتصادى ، اجتماعى باقى مانده از زمان طاغوت و برقرارى نظام اقتصادى عادلانه اسلامى هنوز مسئلهاى است که به طور جدى چارچوب و برنامه آن روشن و مشخص نشده است . این که تا کى باید طبقات عظیمى از جامعه که پایههاى انقلاب بر دوش آنها قرار دارد کماکان از حداقل امکانات زندگى ، محروم باشند در حالى که اقلیت محدودى از طبقات مرفه و متنعم که جز شکایت از کمبودها و سایر مشکلات انقلاب ، چیز دیگرى براى ارائه ندارند و برخوردار از همه امکانات هستند ، مسئلهاى است که بالأخره باید به آن پرداخت و این امر همان چیزى است که مقام معظم رهبرى از آن به مبارزه با فقر ، فساد و تبعیض یاد کرده است .
حل مشکلات روستاها و روستاییان ، کسانى که تولید کنندگان اصلى ارزاق جامعه هستند و جلوگیرى از مهاجرت بى رویه آنها به شهرها و حل مسئله گسترش روز افزون و بدون برنامه شهرها نیز از مسایل عمدهاى است که هنوز چارهاى اساسى براى آن پیدا نشده است . در حالى که هم اکنون حدود بیش از نیمى از مردم ایران شهر نشین شده و کمتر از نیمى دیگر که در روستاها هستند به علت عدم بهرهبردارى از امکانات ضرورى ، قادر به تأمین نیازهاى اولیه خود نیز نیستند . با این وجود ، چگونه کشور ما مىتواند از نظر تأمین ارزاق استراتژیک ، خود کفا شود ؟
مسئله تأمین مسکن مردم که بزرگترین بخش از نگرانىهاى هر خانواده را تشکیل مىدهد و قسمت عمده درآمد آنها را مىبلعد نیز از مسایل رفاهى مهم و در عین حال معضل بزرگ جامعه است .
حل مسئله بوروکراسى ادارى و اصلاح دانشگاهها و مؤسسات آموزشى نیز از مسایل بسیار مهمى است که باید به آنها توجه کافى نمود .
انقلاب اسلامى با همه عظمتى که برشمردیم هم چون ارمغانى الهى و مائدهاى آسمانى در تاریکترین لحظات از تاریخ ملت ایران به ما ارزانى شد . در حقیقت این انقلاب ودیعهاى است الهى که خداوند بر ما منت گذارده و ما را لایق دانسته که در میان همه نسلها به نسل حاضر و در میان همه جوامع و ملتها به ملت ما سپرده شود تا در حفظ و گسترش آرمانهاى آن بکوشیم . ملت ما هم تا کنون با تقدیم چند صد هزار شهید و معلول و حضور همیشگى خود در صحنه و مشارکت گسترده در پاسدارى آن با تمام توان کوشیده و بر همه مشکلات و موانع فایق آمده است .
پیروزىهاى چشمگیر و شکوفایى روزافزون انقلاب اسلامى خواب راحت را از چشمان همه قدرتهاى استکبارى زدوده است . ترس آنها از این است که اگر به این انقلاب امکان داده شود تا در آرامش به سر برد و میدانى براى معرفى یک نظام اسلامى پیدا کند ، جاذبه و کشش آن موجب خواهد شد که نه تنها ملتهاى مسلمان به صورتى غیر قابل مقاومت به طرف آن کشیده شوند بلکه ملل غیر مسلمان نیز که از بلوک بندىها و وضع موجود جهان در رنج و عذاب هستند ، مدل و شیوه دیگرى را در اختیار خواهند داشت که نمىتوان آنها را از اختیار کردن چنین مدلى بازداشت . بنابراین قدرتهاى استکبارى تا شکست قطعى و ناامیدى کامل خود تلاش خواهند کرد براى انقلاب اسلامى درد سر ایجاد کنند و مجدانه براى سرنگونى آن خواهند کوشید و در آن صورت ادعا خواهند کرد که ایجاد چنین کمال مطلوبى با عنوان نظام اسلامى عملى نیست و مذهب در حد ایدهآل خود یک رابطه فردى با خدا است یا حداکثر یک فرم رسمى از دولتى است که در یک کشور مسلمان توسط یک حکمران مسلمان ، اداره مىشود .
باید هوشیار بود که هر نوع موفقیت استکبار در این زمینه ، بزرگترین شکست را براى انقلاب به ارمغان مىآورد و براى سالها بلکه قرنهاى متمادى هر نوع حرکت اسلامى را به شکست کشانده و یا در نطفه خفه خواهد کرد .
ملت ایران و رهبران آن این فرصت و موقعیت را به دست آوردهاند که آن چه را در قالب مخالفتهاى معنوى و اخلاقى خود با نظام سابق بروز مىدادند در چارچوب سیاستهاى مدرن و مدونى پیاده کنند . مسایلى از قبیل ماهیت سیاست و اقتصاد اسلامى ، روابط اجتماعى و برقرارى عدالت اسلامى در جامعه از جمله مسایلى است که باید به آنها پرداخت . در حالى که انقلابهاى بورژوازى لیبرالیستى غربى روى آزادى فرد به قیمت فدا کردن عدالت اجتماعى تکیه مىکنند و انقلابهاى مارکسیستى ، برقرارى عدالت اجتماعى را به قیمت از دست دادن آزادىهاى فردى نوید مىدهند ، اینک انقلاب اسلامى است که باید بتواند جامعهاى را به دنیا ارائه دهد که هیچ کدام از آنها ، فداى دیگرى نشود .
دنیاى امروزى دیگر دنیاى قبل از انقلاب اسلامى نیست . اینک صفحه جدیدى در تاریخ اسلام باز شده است . شکوه گذشته اسلام مجددا بدان باز مىگردد . دشمنان اسلام ، جنگ دائمى را بر علیه اسلام پى خواهند گرفت . آنها مغرور قدرت مادى خود هستند و دست از عناد و توطئه برنخواهند داشت .
سرنگونى رژیم طاغوت و آن چه که نمایانگر آن بود اگر چه به قیمت جان دهها هزار انسان به دست آمد ، وقتى که با برنامهها و اهداف عظیمى که در پیش است ، مقایسه شود به صورت موفقیت کوچکى جلوهگر شده و ابتداى راه را به ما نشان مىدهد .
امروزه صداى تودههاى مسلمان با شعارهاى اسلامى در اقصى نقاط جهان اسلام ، بلند است . تودههاى مسلمان به یمن پیروزى انقلاب اسلامى ایران راهى را انتخاب کردند که ما طى کردیم . هر نوع غفلت در ادامه راه ، موجبات یأس و سستى آنها را نیز فراهم خواهد کرد . بنابراین بار موفقیتها و شکستهاى ملل دیگر هم بر دوش ما قرار دارد و نباید از آن غافل بود . و این در شرایطى است که دولتهاى اسلامى فعلى نه تنها از نظر سیاسى ، اقتصادى و نظامى بلکه از نظر ایدئولوژیک هم جذب اردوگاه استکبار شدهاند . آخرین امیدى که دشمنان انقلاب داشتند و بدان دل بسته بودند و در عین حال دوستان و یاران انقلاب هم نگران آن بودند ، موضوع رحلت و غیبت رهبر و بنیانگذار انقلاب اسلامى « امام خمینى ( ره ) » از صحنه انقلاب بود .
از آن جا که نقش رهبرى در پیروزى و تداوم انقلاب یکى از ارکان اصلى و مهم انقلاب بود و تودههاى مردم با شیفتگى و عشق و علاقه زاید الوصفى از رهنمودها و نظرها و دستورهاى ایشان پیروى مىکردند ، دشمنان انقلاب بر این تصور بودند که با رحلت امام ( ره ) توده مردم نیز از صحنه خارج شده ، جنگ قدرت براى کسب مقام رهبرى در خواهد گرفت و آن چنان هرج و مرج و اختلاف و نابسامانى ایجاد خواهد شد که امکان کنترل اوضاع از دست دولت مردان خارج ، و در حقیقت انقلاب به پایان عمر خود نزدیک خواهد گشت . با این وجود حادثه جان گداز رحلت حضرت امام ( قدس سره الشریف ) در شرایطى رخ داد که نه تنها آخرین امیدها و آرزوهاى دشمنان انقلاب را تبدیل به یأس کرد ، بلکه جهانیان را وادار به اعتراف به این مسئله مهم نمود که این انقلاب از استحکام و قدرت و توانایى فراوانى برخوردار است .
رحلت امام ( ره ) در شرایطى رخ داد که همه تصمیمات بنیادینى که مىتوانست براى جانشینان ایشان مشکل آفرین باشد و آنها را به بن بست بکشاند ، اخذ شده بود . به ویژه در چند ماهه آخر حیات ایشان تصمیماتى که در زمینه پذیرش قطعنامه 598 شوراى امنیت ، برکنارى آیت الله منتظرى و صدور فرمان « بازنگرى قانون اساسى » گرفته شده بود ، راه را کاملا هموار ساخت .
از سویى دیگر ، امام با اقدامات ، پیامها و نوشتههاى فراوان خود که آخرین آنها وصیت نامه سیاسى الهى ایشان مىباشد ، به اندازهاى سنت و رویه و دستور العمل براى پیروان و رهروان خود باقى گذارده است که بتوان با تکیه بر آنها راه اصیل و راستین او را تشخیص داده ، انتخاب کرد .
تشییع تاریخى و بى نظیر پیکر مطهر امام ( ره ) توسط ملت ایران که به اعتراف رسانههاى خارجى متجاوز از ده میلیون نفر در آن شرکت داشتند و سرعت عمل مجلس خبرگان رهبرى ، در انتخاب « حضرت آیت الله خامنهاى » به عنوان جانشین امام و رهبر ملت ایران با اکثریت قاطع و استقبال یکپارچه اقشار مختلف جامعه از این انتخاب به دور از هر نوع اختلاف و جناح بندى و بیعت همگانى با رهبرى جدید ، موجبات حیرت جهانیان و در عین حال یأس شدید دشمنان انقلاب را فراهم کرد و نشان داد که همه پیش بینىهاى آنها غیر واقعى و بر اساس تحلیلها و نگرشهاى مادى بوده است .
اگر چه ملت ایران در غم از دست دادن رهبر و مقتداى خود عزادار شد و دیگر آن چهره ملکوتى در میان ما نیست تا با قدرت معنوى زاید الوصف خود به هنگام بحران و حوادث جانفرسا به ما آرامش بخشد و نگذارد اختلافات درونى جامعه موجب بروز تزلزل در ارکان انقلاب شود ، ولى رهنمودها و سنتهاى باقىمانده از آن حضرت و تلاش رهبران جامعه در ادامه راه ایشان ، نوید بخش جامعه انقلابى مىباشد .
( . ک : انقلاب اسلامى ، زمینهها و پیامدها ، نویسنده : دکتر منوچهر محمدى صفحه 281 )
در هر صورت آیات قرآن کریم ما را به درس گرفتن از سرگذشت پیشینیان ترغیب مى کند . هم چنین امیرالمؤمنین على ( علیه السلام ) مکرراً ما را به سرنوشت ملت هاى پیشین و مطالعه تاریخ و عبرت گرفتن از آن دعوت مى نماید . آن حضرت مهم ترین موانع انقلاب و اسباب شکست نهضت ها را کینه توزى ، تفرقه و پشت کردن به یکدیگر معرفى مى کند .
امام خمینى در وصیت نامه سیاسى الهى خود با هشدار به این که انقلاب نباید به دست نااهلان افتد ، رمز تداوم انقلاب را چنین معرفى مى کند :
بى تردید رمز بقاى انقلاب اسلامى ، همان رمز پیروزى است و رمز پیروزى را ملت مى داند ، و نسل هاى آینده در تاریخ خواهند خواند که دو رکن آن انگیزه الهى و مقصدعالى حکومت اسلامى و اجتماع ملت در سراسر کشور با وحدت کلمه براى همان انگیزه و مقصد مى باشد .
آیت اللّه مطهرى پس از پیروزى انقلاب ، به موانع و آفات انقلاب عطف نظر نمود و اذعان داشت که اگر با واقع بینى و دقت کامل با مسایل انقلاب مواجه نشویم و در آن تعصبات و خودخواهى را دخالت دهیم ، شکست انقلاب همانند نهضت صدر اسلام ، حتمى خواهدبود . در این راستا بود که وى بحث « آفات انقلاب » را طرح نمود .
حضرت آیت اللّه خامنه اى نیز همواره اقشار مختلف مردم را از آفات و موانع احتمالى انقلاب برحذر داشته اند . ایشان در ارتباط با ضرورت و اهمیت آسیب شناسى انقلاب مى گوید :
میکروب رجعت یا ارتجاع ، دشمن بزرگ هر انقلاب است که به درون جوامع انقلابى نفوذ کرده و در آن رشد مى یابد . نفوذ فساد و ایجاد تردید در اذهان جوانان نسبت به آرمان ها ، دنیاطلبى ، اشتغال به زینت هاى دنیوى و زندگى راحت در جامعه و بروز علایم زندگى تجملاتى در میان عناصر انقلابى ، نشانه هایى از تأثیر میکروب ارتجاع و عقب گرد است . پرداختن به مال و مال اندوزى ، دچارشدن به فسادهاى اخلاقى مالى و فساد ادارى ، درگیرشدن در اختلافات داخلى که خود یک فساد بسیار خطرناک است ، و جاه طلبى ، کاخ آرمانى انقلاب اسلامى و هر حقیقت دیگرى را ویران مى کند . ( روزنامه کیهان ، 17 دى . 1373 )