آشنایی بیشتر با امام هادی (ع) و زندگی آن حضرت
۱۳۹۴/۰۷/۰۷
–
۱۹۰۳ بازدید
در خصوص امام هادی (ع) و زندگی آن حضرت توضیح دهید؟
القاب معروف: هادی، نقی
کنیه: ابوالحسن (در کتب روایی به ابوالحسن سوم شناخته می شوند.
)
پدر و مادر: امام جواد (علیهالسلام)، سمانه (سلاماللهعلیها)
وقت و محل تولد: 15 ذیحجه ی سال 212
هجری در روستای صریا، نزدیک مدینه.
وقت و محل شهادت: سوم رجب سال 254 ه.ق در سن 41 سالگی در شهر
«سامرا» بر اثر زهری که با دسیسه ی «معتز» (سیزدهمین خلیفه
عباسی) توسط معتمد عباسی، به آن حضرت خوراندند، به شهادت رسید.
مرقد شریف: شهر سامرا، واقع در عراق.
دوران زندگی حضرت در سه بخش:
1. حدود هشت سال قبل از امامت (از ذیحجه سال 212 تا 220 ه.ق)
2. دوران امامت، در زمان خلفای قبل از متوکل، دوازده سال (از
سال 220 تا 232 ه.ق)
3. دوران امامت در سخت ترین شرایط، در
زمان خلافت پانزده ساله ی دیکتاتوری متوکل (دهمین خلیفه
عباسی) و سپس خلفای بعدی که عبارت بودند از: منتصر، المستعین، و المعتز.
آن حضرت حدود 33 سال امامت کرد.
نگاهی بر زندگانی امام
امام هادی (علیهالسلام) دهمین رهبر آسمانی است که از سوی
پیامبر گرامی (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای اداره امور امت اسلامی معرفی شده
است. از نگاه پیروان اهل بیت (علیهالسلام) امامت و رهبری جامعه تا دوازده نسل بر
اساس فرمان الهی و پیامبر (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و امامان قبلی تعیین و به
جامعه معرفی شدهاند، در این زنجیر نورانی امام علی النقی معروف به امام هادی و
ابوالحسن ثالث دهمین خورشید هدایت امت اسلامی است.
این رهبر بزرگوار، فرزند امام جواد نوه امام رضا
(علیهماالسلام) است که در روستایی از اطراف مدینه به نام «صریا» به دنیا آمد.
مادرش کنیزی با فضیلت و پارسا بود که سمانه نام داشت.
تأملی در معنی و مفهوم «هادی» که معروفترین لقب آن بزرگوار
است، بسیاری از حقایق را روشن میسازد.
هدایت در کتب لغت دو معنای «ارائه طریق » و «رساندن به مقصد و
مطلوب» را در بردارد. و معمولاً در ارائه راه مطلوب و مثبت به کار میرود.
در فرهنگ قرآن و عترت هدایت و هادی، بار مفهومی و معنایی بسیار
عمیقتر از رهنمای جغرافیایی دارد. شناخت راه، شناخت مقصد، شناخت امت و کاروانیان
همراه، شناخت موانع و مشکلات مسیر، شناخت دزدها و گردنهها، ایجاد انگیزه برای
حرکت، دمیدن روح استقامت در رهروان، حفظ اتحاد و هماهنگی کاروان، حمایت و حفاظت از
جان و مال و حقوق کاروانیان وظیف دلیل و رهنمای کاروان و بخشی از مفهوم «هادی» در
فرهنگ اسلامی است.
امام هادی، حضرت علی بن محمد النقی و معروف به ابن الرضا
(علیهمالسلام) خورشید نورافشانی بود که از سالهای 220ق تا سال 254 رسالت رهبری و
هدایت امت بزرگ اسلامی را بر دوش داشت و حدود سی و چهار سال ناخدای کشتی اسلام در
میان امواج وحشتناک عصر عباسی بود.
آن بزرگوار در تاریکترین روزگار سلط اشرار به زندگی بشریت نور
و گرمی بخشید و در دشوارترین شرایط فرزندان پیامبر و قرآن را حمایت و سرپرستی کرد.
هادی آل محمد (علیهمالسلام) هم قبله را به خوبی میشناخت، هم
قبیله را، هم مردم را، هم مردان ساحت سیاست را، او راه دست یابی به مقام قرب خدا را
از اولیای او آموخته بود. از حیلهها و نیرنگها و مطامع و خواستههای دشمنان توحید
و عدالت آگاه بود. او ضعفها و کمبودها و جهل و غفلت عمومی و بیماری انسانهای عصر
خویش را به خوبی میشناخت. قربانیان بیماریهای اجتماعی را میدید و از درد و رنج و
مشکلات زندگی مردم میسوخت. پزشکی بود که با مریض به خوبی آشنا و مهربان بود. آفات
و آسیبها و خطرها و بیماریها مسلمانان و نامسلمانان را به خوبی تشخیص میداد.
او در حدود چهل و یک سال زندگی و سی و چند سال رهبری، بر آسمان
زندگی بشریت فروغ هدایت پاشید و خورشیدوار گمشدگان وادی غفلت و حیرت و گرفتاران
کویر شرک و بیداد را رهایی بخشید. در روزگاری که جهل و غفلت عمومی از یک سو و شهوات
و شبهات حکومتی از سوی دیگر، فضای زندگی را از ظلمت و ظلم پر کرده بود و به دست
گرفتن شمعی کوچک هم، گناهی بزرگ تلقّی میشد، هادی امت، خورشیدوار بر آفاق زندگی
بشریت تابیدن گرفت و بشریت مظلوم و حق طلب را از افتادن در پرتگاه هواپرستی و جهالت
و چاهسار بیداد و کفر و شرک و نفاق مصون داشت.
القاب مبارک پیشوای دهم
حضرت هادی (علیهالسلام) دارای ده لقب بدین قرار می باشد:
1. نقی 2. طیب 3. امین 4. هادی 5. ناصح 6. فتاح 7. مرتضی 8.
فقیه 9. عالم 10. متوکل.
لقب دهم آن بزرگوار مخفی و پوشیده بود؛ زیرا امام (علیهالسلام)
به شیعیان خود سفارش می کرد که این لقب را در انجمن
ها نگویند و این سفارش بدان جهت بود که امام (علیهالسلام) احتمال می داد
متوکل عباسی برای این لقب مزاحم آن بزرگوار شود.
عصر هادوی
رهبری و امامت همیشه رسالتی سنگین است که آسمان و زمین و کوهها
از تحمل آن میگریزند و تنها فرزندان فاطمه و آموزش دیدگان مدرسه علوی
(علیهالسلام) با حول و قوه الهی میتوانند، این بار امانت را بر دوش کشند. عصر
امام هادی (علیهالسلام) عصر دشواری است که نمرود ردای ابراهیم (علیهالسلام) بر تن
دارد و فرعون عصای موسی به دست گرفته است. ابوسفیان در جایگاه پیامبر نشسته و یزید
ندای توحید و اخلاق بر میآورد. هدایت امت در این شرایط که اتحاد زر و زور و تزویر
بر کرسی رهبری نشسته چقدر دشوار است.
عباسیان به بهانه وابستگی به پیامبر
(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) بر کرسی خلافت نشستهاند و خلافت و حکومت و دولت
ابزاری برای بهرهکشی از مردم و غارت «جان» و «مال» و «نوامیس» محرومان شده است.
متوکل کاخهای متعدد میسازد، کاخ شاه، کاخ عروس، کاخ شبداز، کاخ بدیع، کاخ غربت،
کاخ برج که هفتصد هزار دنیار فقط هزینه ساخت، کاخ برج شده است. [1] .
متوکل دوازده هزار کنیز در کاخ خود دارد وقتی برای پسرش
«عبدالله معتز» جشن ختنه سوران میگیرد فرشی با یکصد ذراع طول با عرض پنجاه ذراع
آماده میشود، چهار هزار صندلی از طلا و مرصع به جواهر در تالار قصر میچیند و بیست
میلیون درهم برای نثار بر سر خدام و حاشیه نشینان فراهم میآید و غارت بیت المال به
اوج میرسد. [2] .
میگساری و فسق و فجور و رقص و موزیک بر کاخها و درباریان حاکم
است و فقر و شمشیر و توهین و تحقیر بر تودههای مردم و بالاترین فشارها و زندان و
تبعید و فرار و اعدام و تعقیب علویان و فرزندان فاطمه (سلاماللهعلیها) را تهدید
میکند.
متوکل، شخصی به نام عمر بن فرج رخّجی را والی مکه و مدینه کرده
بود و او مردم را از هر گونه احسان و نیکی به آل ابوطالب منع میکرد و هر کس با
آنان مهربانی میکرد، مورد تعقیب و آزار قرار میگرفت. به حدّی کار بر بانوان علوی
سخت شد که لباس درستی نداشتند که در آن نماز بخوانند. تنها یک پیراهن مناسب برای
نماز در دست آنان بود که به نوبت در آن نماز میخواندند. ولی پس از نماز آن را در
میآوردند و به همان جامههای کهنه و بدون جامه به چرخ ریسی میپرداختند. [3] .
در این دوران سخت جاهلیت عباسیان – روزگار متوکل – دوباره دنیا
بر مدار کفر و مراد جور میگردد.
شمشیرهای دفاع از اسلام و اهل بیت (علیهالسلام) شکسته، و
حلقومها بریده و دارها برچیده و خونها شستهاند. و بر مزارآباد شهیدان و قبرستان
سرد و ساکت زندگان، شب سیاه هراس و خفقان سایه افکنده و وای جغدی هم به گوش
نمیرسد.
جاهلیت جدید عصر بنی عباس، سیاهتر و وحشیتر و سنگینتر از
طغیان طاغوتهای اموی است در این فضای سرد و یأس و طوفان بیم و هراس، باز هم مردی
از مدینه النبی (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) تا بغداد و سامرا، مشعل امید و روشنایی
و بیداری و قیام و آزادی در دست دارد. او امام هادی (علیهالسلام) است که ردای
پیامبر بر دوش و فریاد علی و فاطمه (سلاماللهعلیها) در گلو و دانش قرآن در سینه و
عشق و آزادی مسلمانان در سر، چه کسی جز او میتواند در برابر اقتدار کفر و بیداد و
جاذبههای فسق و فجور از فریاد قرآن و آزادی انسان حمایت کند.
رسالت بزرگ
رسالت بزرگ پاسداری از همه ارزشها در برابر هجوم بیمرز بر دوش
فرزند رشید امام جواد (علیهالسلام) و نوه خورشید خراسان، ابن الرضا (علیهالسلام)
، حضرت امام هادی (علیهالسلام) است.
پاسداری از کتاب هدایت و نور،
پاسداری از فطرت سلیم و پاک انسانی،
پاسداری از نیروی عقل و خردورزی،
پاسداری از میراث گرانبهای حدیث نبوی
(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم)
پاسداری از رهنمودها و دستاوردهای اوصیای پیشین رسول خدا
(صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و انتقال کامل این معارف به جامعه، برنامه زندگی امام
هادی (علیهالسلام) است.
امام نقش رساندن پیام قرآن به گوش عصرها و نسلها را بر عهده
دارد، ولی در میان هلهله مستانه و طبل و کرنای ارتش خونریز متوکل و موسیقی مدام
خنیانگران و رقاصگان و جشن و پایکوبی و بازیها، مسابقات و جشنهای هزار و یک شب
عباسیان، چگونه قرآن تلاوت کند و در کجا تفسیر قرآن بگوید و چگونه جامعه را به
شناخت و احیای سنتهای نبوی فراخواند.
امام از هشت سالگی رسالت بزرگ رهبری امت را بر دوش گرفته است،
ولی از همان آغاز به بهانه تربیت و آموزش در خانهای در صریا اطراف مدینه تا حدود
13 سالگی تحت نظر قرار میگیرد و سپس در تبعیدگاه سامرا 20 سال رایت نورانی امامت
را برافراشته نگه میدارد.
ده سال با معتصم برادر مأمون، ده سال در عصر واثق پسر معتصم.
و حدود 16 سال با متوکل – دژخیمترین غدّه بدخیم در روزگار
امام.
6 ماه با منتصر پسر متوکل، 4 سال با مستعین پسر عموی منتصر و 3
سال با معتز پسر متوکل معاصر است.
ویژهنامه امام هادی (علیهالسلام) که حرفی از هزاران و قطرهای
از اقیانوس ارزشها، اندیشهها، و اخلاق و رفتار آن بزرگوار است به همین امید فراهم
آمد که ما را بیشتر با سیمای آسمانی او آشنا کند و در هجوم تاتاروار مغولهای غربی
و مزدوران انگلیس و آمریکا به مرقد پاک پیشوایان سامرا، دفاعی فرهنگی از آفتاب
سامرا باشد.
پی نوشته ها :
[1] سیره پیشوایان، ص593.
[2] همان، ص594.
[3] تتمة المنتهی، ص323.