آقای رئیسجمهور بخوانند /سرمقاله /روزنامه جمهوری اسلامی
۱۳۹۲/۱۰/۳۰
–
۸۰ بازدید
بسمالله الرحمن الرحیم
اولین سفر استانی دکتر روحانی به عنوان رئیس جمهور، که به خوزستان صورت گرفت، دارای نقاط قوت و ضعف متعدد بود که گوشزد کردن آنها میتواند برای خود ایشان و دست اندرکاران دولتی مفید باشد.
بسمالله الرحمن الرحیم
اولین سفر استانی دکتر روحانی به عنوان رئیس جمهور، که به خوزستان صورت گرفت، دارای نقاط قوت و ضعف متعدد بود که گوشزد کردن آنها میتواند برای خود ایشان و دست اندرکاران دولتی مفید باشد.
قطعاً اصل سفر، به استانها، لازم و مفید است و نباید به سخنان کسانی که سفر استانی را قبول ندارند اهمیت داد. اینکه رئیس قوه مجریه، خود را در مرکز محبوس نکند و نقاط مختلف کشور را از نزدیک ببیند و با مردم سراسر کشور ارتباط برقرار نماید، اقدامی لازم و مفید است. هر چند در عصر ارتباطات، گزارشهای خبری و تصویری هم میتوانند مسئولین را در جریان وضعیت کشور قرار دهند و افراد مورد اعتماد نیز میتوانند همین نقش را ایفا نمایند، ولی تردیدی وجود ندارد که حضور شخص اول اجرائی کشور در مناطق مختلف و مواجهه با مردم، موجب میشود اطلاعات عینی و شهودی در اختیار وی قرار گیرد که طبعاً اطلاعات مستقیم محسوب میشوند و از اعتبار و درجه خلوص بیشتری برخوردار هستند، این، اولین نقطه قوت است.
سفر به نقاط مختلف کشور، علاوه بر اینکه مسئولین را با واقعیتها آشنا میکند، مردم را نیز به توجه دولتمردان نسبت به کسانی که در خارج از مرکز حضور دارند امیدوار مینماید. اگر این سفرها با شیوههای صحیح انجام شود میتواند به انتقال بیواسطه خواستهها، پیشنهادات و اعتراضات مردم به مدیران ارشد کشور به ویژه شخص رئیسجمهور منجر گردد و این نقطه قوت مهم دیگری است که از اهمیت و ارزش زیادی برخوردار است.
علاوه بر اینها رئیسجمهور میتواند با استفاده از فرصت حضور در جمع مردم هراستان و شهرستان، مطالب مورد نظر خود درباره آن استان و آن شهرستان را به خود مردم منتقل کند. اهمیت این انتقال بلاواسطه در اینست که رئیس اجرائی کشور این امکان را پیدا میکند که بعد از قرار گرفتن در فضای خاص هر منطقه از کشور، آنچه را که احساس میکند باید با مردم آن منطقه در میان بگذارد متناسب با همان فضا و همان اقتضائات به زبان میآورد و طبعاً خود را برای اجرای آنچه میگوید ملزم میداند. اینهم نقطه قوت دیگری است که بدون سفر به استانها و شهرستانها و بدون مواجهه با مردم گوشه و کنار کشور به دست نمیآید.
در کنار این نقاط قوت، نباید از ضعفهائی که به صورت واقعیتهای ملموس، حتی در همین اولین سفر رئیسجمهور روحانی مشهود بودند غفلت شود.
فراموش نکنیم که انتخابات 24 خرداد 92 و رویکرد مردم به تفکر اعتدال به معنای ایجاد تغییرات عمده و اساسی در روشهای حکومتی 8 سال گذشته بود. یکی از این روشها نوع استفاده از مردم در سفرهای استانی بود. در سفرهای استانی رئیسجمهور سابق، کرامت مردم در نظر گرفته نمیشد و از لحظه ورود وی به هر استان تا پایان سفر، از مردم برای نمایش وجاهت و محبوبیت رئیسجمهور استفاده میشد. دویدن مردم به دنبال خودروی حامل رئیس جمهور، دست تکان دادنهای نمایشی رئیسجمهور برای مردم، جمعآوری نامههای انبوه و به به و چه چههای مکرر درباره حضور مردم در خیابانهای مسیر و پرشکوه توصیف کردن استقبال مردمی توسط رسانههای طرفدار، فرازهای تکراری و ملال آور سفرهای استانی بودند که ماهیت واقعی آنها استفاده ابزاری از مردم بود. متأسفانه این روش در اولین سفر استانی رئیسجمهور روحانی نیز ادامه یافت و علیرغم وعدههای داده شده، تغییر قابل توجهی مشاهده نشد.
ضعف بالاتر، برخورد شعاری با بعضی مسائل بود که در سخنرانی خود رئیسجمهور مشاهده شد. ایشان در سخنرانی اهواز، توافق نامه ژنو را تسلیم شدن قدرتهای جهانی در برابر ایران دانستند. این سخن، علاوه بر اینکه مورد نقد غربیها قرار گرفت و آنها آن را به مثابه شعاری که مصرف داخلی دارد تلقی کردند، در داخل کشور نیز موجب تعجب صاحبنظران و حتی مردم عادی شد. همه میدانند که توافق نامه ژنو یک نقطه مثبت در کارنامه دولت یازدهم است، زیرا موجب توقف روند افزایش فشارها بر ایران و هدایت جریان هستهای به سوی حل و فصل عادلانه شد. رئیسجمهور و گروه مذاکره کننده میتوانند به این اقدام مثبت و موفق خود ببالند و همواره از آن سخن بگویند، اما این سخن اگر با رنگ و بوی مبالغه همراه شود نتیجهای برخلاف انتظار خواهد داد. قطعاً توافق نامه ژنو به مردم ایران آرامش خاطر بخشیده و یک “برد” محسوب میشود همانگونه که نتیجه انتخابات 24 خرداد نیز نگرانیها را برطرف کرده و آرامش خاصی به جامعه ایرانی ارزانی داشت، ولی نباید این واقعیت را نیز نادیده بگیریم که این توافق نامه برای قدرتهای جهانی هم یک “برد” بود. بهترین تفسیر برای توافق ژنو همانست که خود مسئولین دولتی بارها از آن با عبارت “برد – برد” یاد کردند. درست است که انتظار داریم در تمام میدانها همیشه برد با ملت ایران باشد و طرف مقابل به ویژه آنجا که سالها از ابزارهای نامشروع برای تحت فشار قرار دادن ملت ایران استفاده کرده هرگز به هیچ بردی دست نیابد، ولی با توجه به وضعیتی که دولت گذشته پدید آورده بود امکان رسیدن به چیزی بالاتر از نتیجه “برد – برد” برای ما وجود نداشت و به همین دلیل توافقنامه ژنو را یک نقطه مثبت در کارنامه دولت یازدهم میدانیم و روشن است که این نقطه مثبت را نمیتوان تسلیم شدن طرف مقابل دانست. رئیسجمهور باید با مردم بگونهای سخن بگوید که مردم محتوای تمام عبارات وکلمات او را منطبق با واقعیت بیابند.
نقطه ضعف دیگر، بعضی وعده دادن هاست که به شعاری بودن نزدیکتر بود تا عملی بودن. حل مشکل آب استان، تغییر وضعیت کارون، برطرف ساختن کامل مشکلات کشاورزی خوزستان، تبدیل کردن خرمشهر و آبادان به منطقه آزاد و… همگی شعارهای خوبی هستند ولی آیا این امکان وجود دارد که دولت یازدهم بتواند آنها را عملی نماید و یا با صدور فرمان انجام بعضی از آنها بدون پشتوانه کارشناسی دقیق و همه جانبه، دولت در مرحله اجرا با مشکل مواجه نشود؟ به نظر میرسد مسئولین هنگامی که در فضای آکنده از احساسات قرار میگیرند، خود نیز احساساتی میشوند و بر همان اساس وعدههائی میدهند که قطعاً از نیت پاک آنها حکایت دارد ولی ممکن است از پشتوانه عملی برخوردار نباشد.
توصیه خیرخواهان به آقای رئیسجمهور اینست که به سفرهای استانی ادامه دهند اما تلاششان این باشد که نقطه ضعفها را برطرف کنند و نقطه قوتها را تقویت نمایند. دولت یازدهم نباید با ثبت نقطه ضعفها در کارنامه خود زمینه ناکامی خود را فراهم سازد. این خواست بدخواهان است ولی خیرخواهان با گوشزد کردن نقطه ضعفها و نقد منصفانه عملکردها مایلند این دولت، کامیاب باشد.
اولین سفر استانی دکتر روحانی به عنوان رئیس جمهور، که به خوزستان صورت گرفت، دارای نقاط قوت و ضعف متعدد بود که گوشزد کردن آنها میتواند برای خود ایشان و دست اندرکاران دولتی مفید باشد.
قطعاً اصل سفر، به استانها، لازم و مفید است و نباید به سخنان کسانی که سفر استانی را قبول ندارند اهمیت داد. اینکه رئیس قوه مجریه، خود را در مرکز محبوس نکند و نقاط مختلف کشور را از نزدیک ببیند و با مردم سراسر کشور ارتباط برقرار نماید، اقدامی لازم و مفید است. هر چند در عصر ارتباطات، گزارشهای خبری و تصویری هم میتوانند مسئولین را در جریان وضعیت کشور قرار دهند و افراد مورد اعتماد نیز میتوانند همین نقش را ایفا نمایند، ولی تردیدی وجود ندارد که حضور شخص اول اجرائی کشور در مناطق مختلف و مواجهه با مردم، موجب میشود اطلاعات عینی و شهودی در اختیار وی قرار گیرد که طبعاً اطلاعات مستقیم محسوب میشوند و از اعتبار و درجه خلوص بیشتری برخوردار هستند، این، اولین نقطه قوت است.
سفر به نقاط مختلف کشور، علاوه بر اینکه مسئولین را با واقعیتها آشنا میکند، مردم را نیز به توجه دولتمردان نسبت به کسانی که در خارج از مرکز حضور دارند امیدوار مینماید. اگر این سفرها با شیوههای صحیح انجام شود میتواند به انتقال بیواسطه خواستهها، پیشنهادات و اعتراضات مردم به مدیران ارشد کشور به ویژه شخص رئیسجمهور منجر گردد و این نقطه قوت مهم دیگری است که از اهمیت و ارزش زیادی برخوردار است.
علاوه بر اینها رئیسجمهور میتواند با استفاده از فرصت حضور در جمع مردم هراستان و شهرستان، مطالب مورد نظر خود درباره آن استان و آن شهرستان را به خود مردم منتقل کند. اهمیت این انتقال بلاواسطه در اینست که رئیس اجرائی کشور این امکان را پیدا میکند که بعد از قرار گرفتن در فضای خاص هر منطقه از کشور، آنچه را که احساس میکند باید با مردم آن منطقه در میان بگذارد متناسب با همان فضا و همان اقتضائات به زبان میآورد و طبعاً خود را برای اجرای آنچه میگوید ملزم میداند. اینهم نقطه قوت دیگری است که بدون سفر به استانها و شهرستانها و بدون مواجهه با مردم گوشه و کنار کشور به دست نمیآید.
در کنار این نقاط قوت، نباید از ضعفهائی که به صورت واقعیتهای ملموس، حتی در همین اولین سفر رئیسجمهور روحانی مشهود بودند غفلت شود.
فراموش نکنیم که انتخابات 24 خرداد 92 و رویکرد مردم به تفکر اعتدال به معنای ایجاد تغییرات عمده و اساسی در روشهای حکومتی 8 سال گذشته بود. یکی از این روشها نوع استفاده از مردم در سفرهای استانی بود. در سفرهای استانی رئیسجمهور سابق، کرامت مردم در نظر گرفته نمیشد و از لحظه ورود وی به هر استان تا پایان سفر، از مردم برای نمایش وجاهت و محبوبیت رئیسجمهور استفاده میشد. دویدن مردم به دنبال خودروی حامل رئیس جمهور، دست تکان دادنهای نمایشی رئیسجمهور برای مردم، جمعآوری نامههای انبوه و به به و چه چههای مکرر درباره حضور مردم در خیابانهای مسیر و پرشکوه توصیف کردن استقبال مردمی توسط رسانههای طرفدار، فرازهای تکراری و ملال آور سفرهای استانی بودند که ماهیت واقعی آنها استفاده ابزاری از مردم بود. متأسفانه این روش در اولین سفر استانی رئیسجمهور روحانی نیز ادامه یافت و علیرغم وعدههای داده شده، تغییر قابل توجهی مشاهده نشد.
ضعف بالاتر، برخورد شعاری با بعضی مسائل بود که در سخنرانی خود رئیسجمهور مشاهده شد. ایشان در سخنرانی اهواز، توافق نامه ژنو را تسلیم شدن قدرتهای جهانی در برابر ایران دانستند. این سخن، علاوه بر اینکه مورد نقد غربیها قرار گرفت و آنها آن را به مثابه شعاری که مصرف داخلی دارد تلقی کردند، در داخل کشور نیز موجب تعجب صاحبنظران و حتی مردم عادی شد. همه میدانند که توافق نامه ژنو یک نقطه مثبت در کارنامه دولت یازدهم است، زیرا موجب توقف روند افزایش فشارها بر ایران و هدایت جریان هستهای به سوی حل و فصل عادلانه شد. رئیسجمهور و گروه مذاکره کننده میتوانند به این اقدام مثبت و موفق خود ببالند و همواره از آن سخن بگویند، اما این سخن اگر با رنگ و بوی مبالغه همراه شود نتیجهای برخلاف انتظار خواهد داد. قطعاً توافق نامه ژنو به مردم ایران آرامش خاطر بخشیده و یک “برد” محسوب میشود همانگونه که نتیجه انتخابات 24 خرداد نیز نگرانیها را برطرف کرده و آرامش خاصی به جامعه ایرانی ارزانی داشت، ولی نباید این واقعیت را نیز نادیده بگیریم که این توافق نامه برای قدرتهای جهانی هم یک “برد” بود. بهترین تفسیر برای توافق ژنو همانست که خود مسئولین دولتی بارها از آن با عبارت “برد – برد” یاد کردند. درست است که انتظار داریم در تمام میدانها همیشه برد با ملت ایران باشد و طرف مقابل به ویژه آنجا که سالها از ابزارهای نامشروع برای تحت فشار قرار دادن ملت ایران استفاده کرده هرگز به هیچ بردی دست نیابد، ولی با توجه به وضعیتی که دولت گذشته پدید آورده بود امکان رسیدن به چیزی بالاتر از نتیجه “برد – برد” برای ما وجود نداشت و به همین دلیل توافقنامه ژنو را یک نقطه مثبت در کارنامه دولت یازدهم میدانیم و روشن است که این نقطه مثبت را نمیتوان تسلیم شدن طرف مقابل دانست. رئیسجمهور باید با مردم بگونهای سخن بگوید که مردم محتوای تمام عبارات وکلمات او را منطبق با واقعیت بیابند.
نقطه ضعف دیگر، بعضی وعده دادن هاست که به شعاری بودن نزدیکتر بود تا عملی بودن. حل مشکل آب استان، تغییر وضعیت کارون، برطرف ساختن کامل مشکلات کشاورزی خوزستان، تبدیل کردن خرمشهر و آبادان به منطقه آزاد و… همگی شعارهای خوبی هستند ولی آیا این امکان وجود دارد که دولت یازدهم بتواند آنها را عملی نماید و یا با صدور فرمان انجام بعضی از آنها بدون پشتوانه کارشناسی دقیق و همه جانبه، دولت در مرحله اجرا با مشکل مواجه نشود؟ به نظر میرسد مسئولین هنگامی که در فضای آکنده از احساسات قرار میگیرند، خود نیز احساساتی میشوند و بر همان اساس وعدههائی میدهند که قطعاً از نیت پاک آنها حکایت دارد ولی ممکن است از پشتوانه عملی برخوردار نباشد.
توصیه خیرخواهان به آقای رئیسجمهور اینست که به سفرهای استانی ادامه دهند اما تلاششان این باشد که نقطه ضعفها را برطرف کنند و نقطه قوتها را تقویت نمایند. دولت یازدهم نباید با ثبت نقطه ضعفها در کارنامه خود زمینه ناکامی خود را فراهم سازد. این خواست بدخواهان است ولی خیرخواهان با گوشزد کردن نقطه ضعفها و نقد منصفانه عملکردها مایلند این دولت، کامیاب باشد.
روزنامه جمهوری اسلامی
30/10/1392