آمار جنایت داعش در مناطق سنینشین از ژوئن ۲۰۱۳ تا اواسط ژانویه ۲۰۱۴
۱۳۹۳/۱۲/۱۹
–
۳۴ بازدید
آمار جنایت داعش در مناطق سنینشین از ژوئن ۲۰۱۳ تا اواسط ژانویه ۲۰۱۴
نگاهی به بافت مذهبی مناطق مورد حمله و اشغال شده «داعش» نشان میدهد، اغلب مناطق سنینشیناند، سوال این است که چرا داعش مناطق سنینشین را آماج حملات خود قرار میدهد و مناطق شیعهنشین یا علوینشین کمتر مورد حمله آن واقع شدهاند؟
خبرگزاری فارس: آمار جنایت داعش در مناطق سنینشین از ژوئن ۲۰۱۳ تا اواسط ژانویه ۲۰۱۴
نگاهی به بافت مذهبی مناطق مورد حمله و اشغال شده «داعش» نشان میدهد، اغلب مناطق سنینشیناند، سوال این است که چرا داعش مناطق سنینشین را آماج حملات خود قرار میدهد و مناطق شیعهنشین یا علوینشین کمتر مورد حمله آن واقع شدهاند؟
خبرگزاری فارس: آمار جنایت داعش در مناطق سنینشین از ژوئن 2013 تا اواسط ژانویه 2014
به گزارش خبرگزاری فارس، نگاهی به نقشه مناطق تحت تصرف گروه تروریستی تکفیری «داعش» در دو کشور عراق و سوریه نشان میدهد، اغلب مناطقی که این گروه آنها را به تصرف خود درآورده، دارای بافت جمعیتی سنی است و شیعیان یا علویها در آنها یا اصلا وجود ندارند یا در اقلیت قرار دارند.
مهمترین مناطق تحت تصرف داعش در عراق
در عراق داعش مناطقی از استانهای این کشور را به تصرف خود درآورده که به «مثلث سنی» در این کشور معروف است و چهار استان دیالی، الانبار، صلاح الدین و بغداد را شامل میشود که جمعیتی بالغ بر 10 میلیون نفر را در خود جای میدهند.
به این ترتیب ملاحظه میشود، داعش در استانهایی مانند «کربلا»، «نجف» و «بصره» که دارای اکثریتی شیعی است، یا اصلا حضور و فعالیت ندارد، یا این حضور و فعالیت بسیار کم رنگ است.
مهمترین مناطق تحت تصرف داعش در سوریه
در کشور سوریه نیز گزارشهای موجود تاکید میکند، عمده مناطق تحت تصرف داعش مناطقی در استانهای «رقه»، «حسکه» و «دیر الزور» را شامل میشود که در شرق، شمال شرق و شمال این کشور واقع شدهاند و دارای اکثریتی سنی هستند. البته اکثریت ساکنان استان حسکه را کُردها تشکیل میدهند که اهل سنت به شمار میآیند.
ویژگیهای جمعیتی مناطق تحت تصرف داعش
تاملی در بافت مناطق تحت تصرف داعش نشان میدهد، اغلب مناطق تصرف شده توسط این گروه، روستاها و شهرکهای کوچک به دور از مراکز استانها و شهرهای بزرگ هستند که دارای بافت قبیلهای و عشیرهای میباشند.
دور بودن از مرکز، این احساس را در عشایر و قبایل این مناطق ایجاد کرده بود که به عمد توسط دولتهایشان نادیده گرفته و به حاشیه رانده میشوند. این احساس نارضایتی و آزردگی زمانی تشدید شد که اختلاف مذهبی با دولت مرکزی نیز به آن افزوده شد.
در عراق مثلاً استان الانبار به عنوان یک استان سنی نشین با ساختار و بافت عشیرهای، به این جهت به کانون فعالیت داعش و نفوذ آن تبدیل شد، چون تا پیش از سرنگونی رژیم بعث، یکی از مهمترین پایگاههای «صدام حسین» و حزب «بعث» بشمار میآمد و پس از سرنگونی رژیم بعث تا مدتها مکانی امن برای بازماندگان این رژیم بود و به همین دلیل به کانون مقاومت در برابر دولتهای جدید روی کار آمده در عراق تبدیل شد.
این درحالی است که باید توجه داشت، استان الانبار از جمله کانونهای فعالیت گروه تروریستی تکفیری «القاعده» نیز بشمار میآمد، گروهی که داعش را میتوان یکی از زیر مجموعههای آن دانست، بنابراین عجیب نیست، اگر گزارشهای امنیتی عراق تاکید کنند، در تظاهرات مردم استان الانبار در اواخر سال 2012، عناصر داعش نیز حضور داشتند تا با دامن زدن به اعتراضها، از آنها به سود خود بهره برداری کنند.
اوضاع در سوریه نیز تفاوت چندانی با عراق ندارد، به عنوان مثال در بررسی دلایل نفوذ داعش در استان دیر الزور در مییابیم که بافت جمعیتی این مناطق مختلف این استان عشایری و قبایلی با اکثریت اهل تسنن است که به دلیل دوری از مرکز و محرومیت اغلب جوانان آن در کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس مشغول بکار و تحت تاثیر افکار و اندیشههای سلفی وهابی بودهاند و این زمینه را برای بسیاری از عشایر این مناطق هموار کرد تا جذب گروههایی همانند داعش شوند.
فرآیند تحول و دگرگونی داعش
از زمان اعلام موجودیت داعش در کشور سوریه در 13 آوریل 2013 میلادی تاکنون این گروه تروریستی تکفیری شاهد 4 مرحله از تحول و درگرگونی بوده است.
در اولین مرحله این گروه نیازی مبرم به گسترش دامنه نفوذ و تصرف مناطقی برای خود چه در سوریه و چه عراق داشت، بالطبع تصرف مناطق علوی نشین در سوریه و مناطق شیعی نشین در عراق که در تعارض و تضاد دیدگاهی و مذهبی با داعش قرار داشتند و از حمایت دولت مرکزی برخوردار بودند، نمیتوانست اقدامی منطقی از سوی این گروه باشد، این درحالی است که داعش به خوبی میدانست، در حمله به این مناطق حتی اگر موفق هم بود و نبردها را به سود خود رقم میزد، نمیتوانست، به حفظ و ادامه بقای خود در آنها امیدوار باشد، چون آنچه بقای داعش در مناطق تحت تصرفش را تضمین میکرد، پذیرش مردمی و پناه دادن به آن بود که چنین پذیرشی در مناطق شیعه نشین و علوی نشین وجود نداشت.
علاوه بر اینکه در آن برهه، داعش از قدرت و تجهیزات و تسلیحات نظامی چندانی برخوردار نبود تا تصرف چنین مناطق و شهرهایی برایش ممکن باشد.
به همین منظور مناطق سنی نشین به کانون توجهات داعش تبدیل شدند، مناطقی که در داخل زمینه پذیرش داعش پیشتر در آنها ایجاد شده بود.
به این ترتیب اولین مرحله از فرآیند شکل گیری داعش با تمرکز این گروه تروریستی تکفیری بر مناطق سنی نشین و نارضایتیهای موجود در آنها رقم خورد.
در دومین مرحله، داعش نیاز به این داشت تا احساسات طایفهای، مذهبی و ضد دولتی مناطق هدف را تحریک کند و این مناطق و ساکنان آن را مورد ظلم و تبعیض واقع شده جلوه دهد.
در اینجا رسانههای مغرض با داعش همراه میشوند و هجمه رسانهای گستردهای علیه مناطق سنی نشین عراق و سوریه آغاز میشود. در این موج تبلیغی ساکنان این مناطق به قیام علیه دولت مرکزی جهت احقاق حقوق تشویق شده و داعش به عنوان منجی به آنها القا میشود.
به این ترتیب داعش وارد سومین مرحله از فرآیند تحول و دگرگونی خود میشود و مناطق مختلف سنی نشین در سوریه و سپس عراق هدف حملات این گروه قرار میگیرند و یکی پس از دیگری سقوط کرده، اشغال میشوند.
با اشغال بخشهایی از مناطق سنی نشین در عراق و سوریه سومین مرحله از فرآیند تحول و دگرگونی در داعش نیز پایان مییابد تا این گروه وارد چهارمین مرحله از مراحل شکل گیری خود شود.
در این مرحله که باید آن را مرحله افشای ماهیت واقعی داعش و روی گردانی از آن به شمار آورد، عشایر و قبایل اهل سنتی که به امید نجات و رهایی و زندگی بهتر روی به داعش آورده بودند، از ماهیت و اهداف واقعی این گروه آگاه میشوند، اما چه شود که تبدیل به بزرگترین قربانی آن میشوند.
در عراق گزارشهای موجود تاکید میکنند، داعش تنها ظرف 8 ماه 12 کشتار بزرگ علیه اهل تسنن این کشور مرتکب شده که در جریان آنها دستکم 5 هزار نفر کشته و دهها هزار نفر زخمی شدهاند.
در سوریه مرکز حقوق بشر سوریه اعلام کرد، تصاویر، کلیپها و اطلاعات منتشر شده در رسانههای مختلف الکترونیکی از جمله شبکههای اجتماعی ثابت میکند، داعش مرتکب یک هزار 607 مورد جنایت منجر به قتل در مناطق سنی نشین شده است.
این جنایات داعش در برهه زمانی اواسط ژوئن 2013 تا اواسط ژانویه 2014 را در برمیگیرد و محل وقوع جنایات همگی مناطق سنی نشین بودهاند، همچنین مشخص شده که 588 نفر قربانیان غیر نظامی بوده و به شکل میدانی اعدام شدهاند، این درحالی است که در میان این قربانیان 67 کودک و 53 زن بچشم میخورد.