توجه

  1. توجه توجه : متاسفانه تا اطلاع ثانوی درگاه پرداخت زرین پال از دسترس خارج شده

توجه توجه : متاسفانه تا اطلاع ثانوی درگاه پرداخت زرین پال از دسترس خارج شده

خانه » همه » مذهبی » آيا قرآن از يك زبان خاص استفاده كرده يا تركيبي از زبان هاي مختلف است؟

آيا قرآن از يك زبان خاص استفاده كرده يا تركيبي از زبان هاي مختلف است؟

كوشش در بازشناسى زبان قرآن يك ضرورت درونى و ويژه قرآن است. چه اينكه قرآن داراى ظهر و بطن، تفسير و تأويل، محكم و متشابه، تمثيل، كنايه، استعاره و حروف مقطعه و … است. با توجه به همين ويژگي ها و عوامل ديگر، زمينه براى برداشت هاى گوناگون از متن آن باز مى‏ گردد، بنابراين شناخت زبان قرآن كليد دستيابى به فهم قرآن و معيارى براى ارزيابى ديدگاه ‏هاى گوناگون در تفسير قرآن است.[1] در اینکه زبان قرآن چگونه زبانی است و آیا می توان به قرآن کریم یک زبان خاص نسبت داد که در تمام آیات از آن استفاده کرده باشد؛ می توان به دو دیدگاه عمده اشاره کرد:
يكى نظريه‏ اى است كه مفاهيم دينى و قرآنى را آميخته ‏اى از شيوه‏ هاى گوناگون و تركيبى از زبانهاى مختلف مى‏ داند. حاصل اين نظر آن است كه قرآن در مواردى از زبان عرف استفاده كرده است و در مواردى از زبان ادبى و كنايه و مجاز و در پاره‏اى از مفاهيم از زبان رمز و … .
نظريه ديگر آن است كه قرآن همه جا داراى يك زبان است. این دیدگاه قابل قبول می نماید، ليكن سخن بر سر آن است كه آن زبان چيست و چگونه قابل كشف و اثبات است؟ برخى آن زبان را همان زبان عرف عقلا مى ‏دانند. برخى ديگر آن را يك زبان ويژه و عرف مخصوص خود.
در اینجا بهتر است به جای بررسی نظرات گوناگون، با یک تحلیل درون دینی و برون دینی به این سوال پاسخ دهیم:
1- تحليل زبان قرآن از زاويه برون دينى‏:
همه مبدأ شناسان عالم به اين حقيقت اعتراف دارند كه خداى متعال شرايع و كتب آسمانى خويش را محض عنايت، رحمت، لطف و حكمت براى هدايت مردم و اتمام حجت ايشان فرستاده است. فلسفه نزول شريعت اكمال عقل و تحقق غايت آفرينش انسان در نيل به سعادت و قرب ربوبى است. از اين روى اقتضاى طبيعى آن هدف اين است كه لسان وحى و شريعت همان زبان محاوره و تفاهم مردم باشد تا بتوانند اهداف و مقاصد آن را درك و عمل نمايند. در غير اين فرض هدف نزول آن تحقق نخواهد يافت. اين ارزيابى به ويژه از آن روى براى ما ارزش مؤكدى خواهد داشت كه ما مشاهده مى‏ كنيم در خود نص قرآنى تمام اهتمام بر ايجاد انگيزه مخاطبان جهت برقرارى ارتباط مستقيم با متن وحى و فهم آن است.
2- تحليل زبان قرآن از زاويه درون دينى‏:
الف) يك اصل كلّى كه قرآن در باره وحى آسمانى باز مى‏ گويد آن است كه همه فرستادگان خدا به زبان قوم و امت خويش مبعوث شده ‏اند: «وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ رَسُولٍ إِلَّا بِلِسانِ قَوْمِهِ»[2] مفاد آيه شريفه آن است كه لسان و حيانى پيامبران، چيزى جدا و ناشناخته مردم‏ براى آن ديار و مخاطبان ايشان نبوده است. شايد كلام شريف نبوى نيز ناظر به همين آيه باشد كه فرمود: «انّا معاشر الانبياء امرنا ان نكلم الناس بقدر عقولهم».
ب) در قرآن كريم بارها تصريح شده است كه قرآن به زبان مردم و براى فهم ايشان است.
«هذا بَيانٌ لِلنَّاسِ وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِينَ»[3]، «هذا بَلاغٌ لِلنَّاسِ وَ لِيُنْذَرُوا بِه»[4] ج) دعوت به تدبر در محتواى قرآن:        
«كِتابٌ أَنْزَلْناهُ إِلَيْكَ مُبارَكٌ لِيَدَّبَّرُوا آياتِهِ وَ لِيَتَذَكَّرَ أُولُوا الْأَلْباب»[5]، «وَ لَقَدْ يَسَّرْنَا الْقُرْآنَ لِلذِّكْرِ فَهَلْ مِنْ مُدَّكِرٍ»[6] طبيعى است كه اگر تدبر و ژرف انديشى متن قرآن بازيافت معرفتى و هدايتى ثمر بخشى نداشته باشد، دستور دادن به آن از سوى خداى حكيم بيهوده خواهد بود.
د) تحدّى و هماورد جويى از مخالفان: آياتى كه مكرر از مخالفان و معارضان قرآن طلب مى ‏كند که اگر براستى در خدايى بودن آن ترديد دارند، مانند آن را بسازند و به خدا نسبت دهند، نشان روشنى از اين واقعيت مى ‏دهد كه قرآن در ظرف فهم و درك و مقايسه آنها جاى مى ‏گيرد و بر همين‏ اساس، برترى آن را نسبت به هر سخن ديگرى مى ‏يابند. در غير اين صورت اين فراخوان و محاجه نامفهوم و بى ‏اعتبار خواهد بود.
از آنچه ذكر شد، نتیجه می گیریم زبان وحى الهى در كتب آسمانى و از جمله قرآن كه اكنون اصيل‏ ترين متن باقيمانده در دست بشر است، قابل شناسايى است. نمى ‏توان تصوير روشنى از نامه هدايت خدا به انسان را ترسيم نمود كه قابل فهم برای مخاطبان زمينى آن نباشد. زبان قرآن همان زبان تفاهم و تخاطب عرف عقلاست و خداوند براى ابلاغ پيام خود به مردم طريقه و زبان ديگرى جز آن را برنگزيده است.‏[7] قرآن تا آنجا كه به ظاهر آن مربوط مى ‏شود، مثل همه كتابهاى آسمانى، با زبان مخاطبان مستقيم به پيامبر نازل شده و فرود آمده است. حقيقت بلند قرآن، آنقدر نازل شده و نازل شده تا به لسان عرب درآمده است، باشد كه بتوانند آن را بفهمند و تعقّل كنند وگرنه در مرتبه والا و استوار خويش نزد خدا و گوهر برين آن ماوراى اين نزول و تنزيل است. چون سروكار خدا با انسان مى‏ افتد پس زبان انسان مى ‏گشايد. آيات قرآن حقايق و معانى فرازين را با تعابيرى ملموس و زبانى مبين براى مردمان مخاطب خويش بيان مى‏ كند و در سطح معرفت و عقول آنان با آنان سخن مى‏ گويد و محيط و مختصّات پيرامون و اندازه معلومات آنان را ملاحظه مى‏ دارد و مى‏ كوشد تا آنان را از هر نظر پيش برد و برتر آورد و بالطبع ظاهر آن، بيش از هر چيز، ناظر به مناسبات ومسائل و واقعيّت ها و نيازهاى آن روز است، اما باطنش الهامبخش مؤمنان در همه اعصار و امصار مى ‏باشد و مثل خورشيد و ماه با گذشت زمان، همچنان پرتو افشانى مى‏ كند.[8] پی نوشت:
[1] . تحليل زبان قرآن، محمد باقر سعيدى روشن‏، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامى / موسسه پژوهشى حوزه و دانشگاه‏، تهران،1383، ص: 205
[2] . هيچ پيامبرى را جز به زبان مردمش نفرستاديم، ابراهیم،4
[3] . اين براى مردم دليلى روشن و براى پرهيزگاران راهنما و اندرزى است.آل عمران،138
[4] . ين پيامى است براى مردم، تا بدان بيمناك شوند. ابراهیم،52
[5] . این کتابی است پربرکت که بر تو نازل کرده ایم تا در آیات آن تدبر کنند و خردمندان متذکر شوند.ص،29
[6] . ما قرآن را براى تذكّر آسان ساختيم آيا كسى هست كه متذكّر شود؟! قمر،17
[7] . علوم قرآن، محمد باقر سعيدى روشن‏، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى‏، قم،1379، ص: 247-250
[8] . زبان قرآن، مقصود فراستخواه‏، علمى و فرهنگى‏، تهران،1376، ص: 29-28

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد