طلسمات

خانه » همه » مذهبی » آيا ميان نظام سايه ها در طبيعت و جهل بشر رابطه اي وجود دارد؟

آيا ميان نظام سايه ها در طبيعت و جهل بشر رابطه اي وجود دارد؟

سوره فرقان، آيه 45: («أَ لَمْ تَرَ إِلى‏ رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساكِناً...»)

در اين آيه به نعمت سايه ‏هاى گسترده و متحرك اشاره شده، سايه‏ هايى كه يك نواخت باقى نمى ‏مانند بلكه در حركت اند و انتقال مي يابند، ولى در اينكه منظور از اين سايه، دقيقا كدام يك از سايه ‏ها است در ميان مفسران‏ گفتگو است:

1. جمعى مى ‏گويند اين سايه كشيده و گسترده همان سايه ‏اى است كه بعد از طلوع فجر و قبل از طلوع آفتاب بر زمين حكمفرما است و لذت بخش‏ ترين سايه ‏ها و ساعات همان است، اين نور كم رنگ و سايه ‏گستر، از لحظه طلوع فجر شروع مى ‏شود و به هنگام طلوع آفتاب روشنايى جايگزين آن مى‏ گردد. محققين تفسير نمونه اين نظر را برگزيده اند.
2. بعضى ديگر گفته ‏اند منظور تمام سايه شب است كه از لحظه غروب شروع مى ‏شود و به لحظه طلوع آفتاب منتهى مى ‏گردد، زيرا مى ‏دانيم شب در حقيقت سايه نيمكره زمين است كه در برابر آفتاب قرار گرفته، سايه ‏اى است مخروطى كه در طرف مقابل در فضا گسترده مى ‏شود و اين سايه مخروطى دائما در حركت است و با طلوع آفتاب در يك منطقه پايان مى ‏گيرد و در منطقه ديگر تشكيل مى ‏شود.
3. بعضى نيز گفته ‏اند منظور سايه ‏اى است كه بعد از ظهر براى اجسام پيدا مى‏ شود و تدريجا كشيده‏ تر و گسترده ‏تر مى ‏گردد.

تفسير الميزان با تحليل آيات سابق و لاحق، نظر سوم را بر گزيده است:

خداى سبحان، حضرت رسول(ص) را به منظور هدايت مردم به سوى راه رشد و نجات از ضلالت فرستاد، تا بعضى از آنان كه خدا مى‏ خواهد هدايت يابند و بعضى ديگر كه هواى نفس خود را معبود خود گرفته ‏اند كارشان به جايى برسد كه نه بشنوند، و نه بفهمند، پس بعد از آنكه خدا اين طايفه را گمراه كرد كسى نمى ‏تواند هدايتشان كند. اين مضمون آيات قبل از آيه مورد بحث است.
و در آيه مورد بحث – و آيات پس از آن تا نه آيه- مى ‏فرمايد: اين داستان چيز نو ظهورى از ناحيه خداى سبحان نيست، زيرا در عجائب صنع او و آيات بيناتش نظائر زيادى دارد، مثلا سايه را گسترده ‏تر و آن گاه آفتاب را دليل آن قرار داده تا آن را نسخ كند و از بين ببرد و نيز شب را پوشش، و خواب را براى آرامش، و روز را براى حركت قرار داده و نيز بادها را مژده آور باران كرده، زمين مرده را زنده، چارپايان و انسانها را سيراب ساخته است.

بنابراين مفاد آيه «أَ لَمْ تَرَ إِلى‏ رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساكِناً»، تنظير و تشبيهى است بر اينكه چرا جهل و ضلالت دامنگير مردم مى ‏شود و چگونه خداى تعالى آن را به وسيله فرستادن رسولان و دعوت حقه ايشان بر مى ‏دارد. لازمه اين معنا اين است كه مراد از” مَدَّ الظِّلَّ” امتداد سايه ‏اى است كه بعد از ظهر گسترده مى ‏شود و به تدريج از طرف مغرب به سوى مشرق رو به زيادى مى‏ گذارد تا آنجا كه آفتاب به كرانه افق‏ رسيده غروب كند كه در آن هنگام امتداد به آخر مى ‏رسد و شب مى ‏شود و اين سايه در همه احوالش در حركت است و اگر خدا مى‏ خواست آن را ساكن مى ‏نمود.

منبع:

تفسير نمونه،  ج‏15، ص  112-110.  

ترجمه تفسير الميزان   ج‏15، ص  313-311.  

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد