آیا توقیعات شریف دارای اعتبار سندی هستند؟
۱۳۹۵/۰۳/۲۷
–
۶۳۵ بازدید
از نظر سند می توانیم توقیعات را به سه دسته تقسیم کنیم. یک دسته سندهایشان بسیار کامل، متصل و صحیح و موثق است. یعنی یک یک افراد نقل کننده در سند انسان های شناخته شده، معتبر و مورد تایید عالمان رجال شناسی متقدم و کهن شیعی هستند و هر یک از این افراد شاگرد دیگری بوده یا کتاب و احادیث فرد قبلی را در دست داشته و بدون هیچ مشکلی از او نقل حدیث می کردند.
بسیاری از توقیعاتی که اکنون در دست ماست، دارای این اسناد است. به طوری که حتی براساس سخت گیری های سندی اسناد این توقیعات قابل اعتماد است.
بسیاری از توقیعاتی که اکنون در دست ماست، دارای این اسناد است. به طوری که حتی براساس سخت گیری های سندی اسناد این توقیعات قابل اعتماد است.
دسته دوم آن دسته توقیعات هستند که به این اندازه اعتبار سندی ندارند اما از روش هایی که از علم رجال بررسی شده، قابلیت تایید را دارند. مانند اینکه برخی افراد واقع در این اسناد، استادان شیخ صدوق هستند که در کتاب کمال الدین آمده است، استادانی که طبق نظر بسیاری از رجال شناسان انسان های خوبی بودند.
مانند توقیعی که برای به دنیا آمدن خود شیخ صدوق آمده است. ظاهرا پدر شیخ صدوق دوست داشت پسر دار شود، حضرت حجت دعا کردند و در توقیعی نوشتند که از شما و همسرتان فرزندانی متولد می شوند.
در همین دسته برخی از این اسناد و روایات مشهور هستند. یعنی بیش از یکی دو نفر نقلشان کرده اند که در مجموع و در کنار هم قابل اعتماد می شوند. یا سند کاملا معتبر است یا سند به گونه ای است که می گوییم خوب است یا اساسا آن متن دارای متن مشهور است و مجموعا انسان به اعتماد می رسد.
مساله دیگر که باید توجه کنیم آن است که اساسا راه ارزیابی هر حدیث تنها ارزیابی از طریق سند نیست. ما می توانیم مانند محدثان کهن خود از طریق گردآوری قرینه ها و بررسی مضمون و محتوای گزارش، صحت مضمونی این گزارش را مهر تایید بزنیم، همان طور که شیخ طوسی در گزارش دهی توقیعات از این روش استفاده کرده است.
همچنین ما می توانیم متن بسیاری از توقیعات را با اصول اعتقادی خود، با قواعد اصیل فقهی و یا محکمات تقسیری و قرآنی بسنجیم و ببینیم اگر مطابقت دارد و هماهنگ است، صحت آن را ادعا کنیم.
باید توجه داشت که در این رابطه انگیزه های جعل، تحریف و حدیث سازی چیست؟ در پاسخ باید گفت؛ از این جهت است که بسیاری از توقیعات را می شود باور کرد و به آنها اعتماد نمود.
برخی گفته اند ما در زمان امام عصر(ع) شاهد سخت گیری های بسیار گسترده و شدید حکومت بنی عباس هستیم. یعنی عباسیان در اوج اقتدار خود هستند و ما نمی توانیم اعتماد کنیم که این نامه ها براساس یک جواب دلخواه امام نوشته شده است. در واقع می خواهند پای تقیه را اینجا باز کنند، چون احتمال می دادند این نامه ها دست دشمن بیفتد. ما باید در بررسی های خود احتیاط لازم را در پاسخ های فقهی، اعتقادی، تایید و رد شیعیان بکنیم، پس ممکن است ائمه تقیه کرده باشند.
باید گفت تقیه وقتی سنجیده می شود که حدیث در تعارض با احادیث دیگر قرار گیرد، اگر گفتیم بسیاری از توقعیات با احادیث ما هماهنگ هستند، دیگر زمینه ای برای تقیه پیش نمی آید. در صورتی که در توقیعات ما شاهد همنوایی و هماهنگی با بقیه احادیث هستیم.
ما وقتی می گوییم به توقیعات اطمینان داریم. به این معنا نیست که گزارش های توقیعات هم هیچ مشکلی نداشته باشند، یک راوی آمده از قول نایب امام یک متنی را برای ما نقل می کند یا خود توقیع را دیده است یا خوانده است و یا از روی آن نوشته است و به هنگام خواندن و نوشتن ممکن است با خطاهایی همراه باشد، بنابراین وقتی می گوییم توقیعات معتبرند و به خط امام و سفیرانش نوشته شده است، به این معنا نیست که از این آسیب های احتمالی برکنار باشد.
اگر چه واسطه های نقل توقیعات اشخاص بزرگ و محدثانی چون شیخ کلینی، شیخ صدوق و شیخ طوسی هستند و این خود از آسیب های احتمالی کم می کند ولی نشان می دهد اینها خود سخت گیر بودند و آسیب ها را کشف کرده، حل می کردند و نقل می نمودند، همچنین از پیدایش آسیب جلوگیری می کردند.