افراد بشر هم از نظر استعداد و هم از نظر شرایط اقتصادى و سیاسى در وضعیت هاى مختلفى قرار دارند. این تفاوت به دلیل اهداف و فلسفه خاصى است که بر جریان آفرینش انسان حاکم است.شما دنیایى را فرض کنید که همه انسان هاى موجود در آن از نظر شرایط فکرى، اقتصادى و… یکسان بودند و هیچ تفاوت و تغییرى نیز در آن حاصل نبود، آن گاه شکل زندگى و حیات اجتماعى به چه صورتى در مى آمد؟ آیا در این صورت کارخانه اى به گردش در مى آمد و زمینى کاشته مى شد؟ مسلماً نه! چرا که کسى به کس دیگر نیازى ندارد و همه یکسان فرض شده اند. هم چنین هیچ تحرّکى در آنان مشاهده نمى شد؛ چون هیچ کس از دیگرى عقب نیست تا بخواهد به او برسد. مى بینیم که نظام انسانى در این طبیعت، بنا به سلسله علل و اهداف آفرینش، به گونه اى خاص تنظیم شده است. لذا روزى روم و ایران دو ابر قدرت جهان و منبع ثروت و قدرت بودند و روز دیگر اروپا چنین مى شود و سپس رو به زوال مى گذارد. تمدّن ها، قدرت ها و … به وجود مى آیند و با درگیر شدن با شرایط خاصى، متلاشى شده و از بین مى روند و از خاکستر آنها تمدّن جدیدى پا به عرصه وجود مى گذارد. فلسفه همه این حرکت ها، در تفاوت ها و اختلاف هاست؛ چنان که قرآن مى فرماید: {/Bوَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ اِخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوانِکُمْ {w1-12w}30:22/} ؛ از آیات او آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف زبان ها و رنگ هاى شماست ، (روم، آیه 22).
اگر از زاویه اى دیگر به بحث نگاه کنیم، خواهیم دید که بسیارى از ارزش ها در پرتو همین اختلافات شکل مى گیرد. عدالت وقتى معنا پیدا مى کند که ظلمى نیز مشهود و ملموس باشد و عدالت خواه نیز وقتى منصور است که ستمگرى در کار باشد.
در تقابل فقر و غنا نیز همین نکات وجود دارد. بسیارى از احساسات عمیق و ارزشمند انسانى در این تقابل ها شکل مى گیرد. کتاب بینوایان که حاکى از احساسات متعالى درباره پدیده فقر است، از کجا نشأت گرفته است؟ نکته دیگر در این باب آن است که تکالیف خداوند و بازخواست او از بندگان در قیامت، متناسب با امکاناتى است که در اختیار آنان قرار دارد. حساب و بازخواست از اغنیا در قیامت و نیز مسؤولیت آنان در دنیا، با حساب فقرا و مسؤولیتشان برابر نیست.
بنابراین روزى عدالت به طور کامل برقرار خواهد شد، اگر چه در دنیا و بر حسب ظاهر تفاوت ها به چشم بیایند. مسأله مهم دیگر، امتحان نمودن اقشار مختلف مردم است که فقیر و غنى به فقر و غنایشان مورد امتحان قرار گیرند. علاوه بر آنچه گفته شد نباید ظلم ستمگران و تبهکارى دنیا طلبان را به حساب ناعدالتى خداوند گذاشت. چنان که معاویه در هنگام گفت و گو با ابوذر درباره کاخ سبز خودش استدلال کرد. خدا خواسته که من این چنین در رفاه باشم و شما در فقر باشید. ابوذر در مقابل گفت: خداوند رزقش را براى همگان نازل کرده است ولى تو در این میان رهزنى کرده و مانع شده اى.
علاوه بر آنچه گفته شد نباید ظلم ستمگران و تبهکارى دنیاطلبان را به حساب ناعدالتى خداوند گذاشت. چنان که معاویه در هنگام گفت و گو با ابوذر درباره کاخ سبز خودش استدلال کرد، خدا خواسته که من این چنین در رفاه باشم و شما در فقر باشید. ابوذر در مقابل گفت: خداوند رزقش را براى همگان نازل کرده است ولى تو در این میان رهزنى کرده و مانع شده اى.براى آگاهى بیشتر در این مورد به کتاب «عدل الهى» (شهید مطهرى) مراجعه فرمایید.
اگر از زاویه اى دیگر به بحث نگاه کنیم، خواهیم دید که بسیارى از ارزش ها در پرتو همین اختلافات شکل مى گیرد. عدالت وقتى معنا پیدا مى کند که ظلمى نیز مشهود و ملموس باشد و عدالت خواه نیز وقتى منصور است که ستمگرى در کار باشد.
در تقابل فقر و غنا نیز همین نکات وجود دارد. بسیارى از احساسات عمیق و ارزشمند انسانى در این تقابل ها شکل مى گیرد. کتاب بینوایان که حاکى از احساسات متعالى درباره پدیده فقر است، از کجا نشأت گرفته است؟ نکته دیگر در این باب آن است که تکالیف خداوند و بازخواست او از بندگان در قیامت، متناسب با امکاناتى است که در اختیار آنان قرار دارد. حساب و بازخواست از اغنیا در قیامت و نیز مسؤولیت آنان در دنیا، با حساب فقرا و مسؤولیتشان برابر نیست.
بنابراین روزى عدالت به طور کامل برقرار خواهد شد، اگر چه در دنیا و بر حسب ظاهر تفاوت ها به چشم بیایند. مسأله مهم دیگر، امتحان نمودن اقشار مختلف مردم است که فقیر و غنى به فقر و غنایشان مورد امتحان قرار گیرند. علاوه بر آنچه گفته شد نباید ظلم ستمگران و تبهکارى دنیا طلبان را به حساب ناعدالتى خداوند گذاشت. چنان که معاویه در هنگام گفت و گو با ابوذر درباره کاخ سبز خودش استدلال کرد. خدا خواسته که من این چنین در رفاه باشم و شما در فقر باشید. ابوذر در مقابل گفت: خداوند رزقش را براى همگان نازل کرده است ولى تو در این میان رهزنى کرده و مانع شده اى.
علاوه بر آنچه گفته شد نباید ظلم ستمگران و تبهکارى دنیاطلبان را به حساب ناعدالتى خداوند گذاشت. چنان که معاویه در هنگام گفت و گو با ابوذر درباره کاخ سبز خودش استدلال کرد، خدا خواسته که من این چنین در رفاه باشم و شما در فقر باشید. ابوذر در مقابل گفت: خداوند رزقش را براى همگان نازل کرده است ولى تو در این میان رهزنى کرده و مانع شده اى.براى آگاهى بیشتر در این مورد به کتاب «عدل الهى» (شهید مطهرى) مراجعه فرمایید.