اسامی ۷ نامزد نهایی که یک روز زودتر از اعلامیه رسمی وزارت کشور بهطور غیررسمی دستبهدست میشد، شگفتانگیز بود. غیر از محمود احمدینژاد و تاجزاده که از قبل برای ردصلاحیتشدن وارد کارزار شده بودند، شورای نگهبان روی نام اسحاق جهانگیری، علی لاریجانی، مسعود پزشکیان، محسن هاشمی، عزتالله ضرغامی و… خطقرمز کشید. با نگاهی به ترکیب نهایی نامزدها شاید تمام تحلیلها درباره اینکه انتخابات چگونه آرایش خواهد گرفت، بههم ریخته باشد.
۱ _ یکبار دیگر به ترکیب نهایی دقت کنید: ابراهیم رئیسی، محسن رضایی، سعید جلیلی، علیرضا زاکانی، سیدامیرحسین قاضیزادههاشمی، محسن مهرعلیزاده و عبدالناصر همتی. حتی با تسامح هم نمیتوان دو نفر آخر را جزء سبد رای اصلاحطلبان فرض کرد. این افراد سبد رای جناح موسوم به اصولگرایی را برای مشارکت ترغیب میکند ولی طرف مقابل اصولگرایان گزینه جدیای برای تحرک بدنه اصلی رای خود ندارد. سازوکار طبیعی انتخابات رقابت گروههای سیاسی در چارچوبهای قانونی موجود برای جلب رای مردم است.
انتخابات ۲۸ خرداد نه اولین انتخابات جمهوری اسلامی است نه آخرین آن. طبیعت انتخابات رقابت سلیقههای مختلف و سپردن نتیجه نهایی آن به مردم است، آیا لیست نهایی نامزدهای انتخابات توانایی ایجاد یک رقابت بزرگ را دارد؟ بعید است.
۲ _ تمام سازوکار انتخابات در دو مساله خلاصه میشود، اول میزان مشارکت عمومی، دوم نتیجه نهایی. موضع رهبر انقلاب درخصوص مشارکت در انتخابات آنقدر واضح و روشن است که شاید نیاز به توضیح نداشته باشد. در آخرین سخنرانی حضرت آیتالله خامنهای که در دیدار رمضانی با دانشجویان بود، رهبر انقلاب باز تاکید کردند مساله اول میزان مشارکت در انتخابات است. درحالی که آن روز هنوز ثبتنام کاندیداها هم شروع نشده بود.
برای نشان دادن میزان اهمیت موضوع مشارکت برای رهبری، موضع تاریخی ایشان در آستانه انتخابات سال ۹۴ قابل توجه است: «ممکن است افرادی نسبت به نظام مساله داشته باشند اما این افراد قاعدتا نسبت به امنیت، پیشرفت و عزت کشور مسالهای ندارند و بر همین اساس اگر خواهان استمرار امنیت ملی، افزایش عزت ملی و تضمین پیشرفت و حرکت روبهرشد کشور هستند، باید در انتخابات شرکت کنند»، عبارت روشنی است و نیاز به توضیح ندارد.
دقیقا بعد از شایعات درباره ردصلاحیتها، سوالها و ابهامها درخصوص مساله مشارکت شکل گرفت. جریان اصلاحات دو دسته کاندیدا در صحنه داشت؛ دسته اول با چهره شاخص مصطفی تاجزاده با هدف ردصلاحیتشدن به میدان آمده بود. او روزی که در وزارت کشور بیانیه خواند، کت و شلوار انتخابات را از تن درآورد. ولی دسته دوم با هدایت غیرمستقیم سیدمحمد خاتمی تحت سامانهای بهنام جبهه اصلاحات ایران بهطور جدی وارد انتخابات شدند.
پس از منتفیشدن حضور سیدحسن خمینی و محمدجواد ظریف، چهرههایی مثل جهانگیری، هاشمی و پزشکیان کاندیداهای تابلودار این جریان شدند. البته ورود لاریجانی به انتخابات غیر از حسابکردن روی بدنه رای اصلاحطلبان معنایی نداشت، شاید طراحی اشتراکی اصلاحات و دولت روحانی سنجش شرایط تا روزهای پایانی انتخابات بود تا بین چهرههای شناسنامهدار اصلاحطلب و لاریجانی یکی را انتخاب کنند، مثل کاری که سال ۹۲ انجام شد و موفقیتآمیز هم بود.
حالا با شرایط موجود عملا گزینهای روی میز اصلاحطلبان نیست، بدنه رای این جریان به چه کسی رای بدهد؟ احتمالا گزینه شرکتنکردن در انتخابات تنها گزینه موجود آنها باشد. شاید برای بدنه طرفداران اصولگرایی این خبر خوبی باشد، اما برای نظام سیاسی که مشارکت در انتخابات را مهمترین مولفه آن میداند، این خبر خوبی نیست.
۳ _ بعضی افراد در دفاع از تصمیم شورای نگهبان وظیفه این شورا را بررسی بدون مصلحتسنجی صلاحیت افراد میدانند. این نظر غلط نیست که شورای نگهبان نباید ملاحظه جریانهای سیاسی را داشته باشد ولی چرا توضیحدهنده خوبی برای صورتمساله موجود نیست؟ اولا یک سند تاریخی مهم از رهبر انقلاب نشاندهنده این است که حضور «سلایق مختلف سیاسی» را در تصمیمات درخصوص تایید و ردصلاحیتها مهم میدانند.
سال ۸۴ در فرآیند بررسی صلاحیتها شورای نگهبان، مصطفی معین و محسن مهرعلیزاده را ردصلاحیت کرد. حدادعادل، رئیس مجلس وقت در نامهای به رهبر انقلاب نوشت: «چنانکه تجدیدنظر در این امر را به مصلحت و مایه تقویت مشارکت عمومی بیشتر -که مخصوصا مورد عنایت حضرتعالی در انتخابات ریاستجمهوری بوده – میدانید، شورای محترم نگهبان را به توسیع دایره نامزدهای واجد صلاحیت دلالت فرمایید.»
رهبر انقلاب هم در نامهای مهم و تاریخی خطاب به آیتالله جنتی، دبیر شورای نگهبان نوشتند: «با سلام و تحیت و تشکر از زحمات آن شورای محترم در تلاش برای احراز صلاحیت داوطلبان ریاستجمهوری دوره نهم، با رعایت موازین قانونی در این امر، از آنجاکه مطلوب آن است که همه افراد کشور از صاحبان سلایق گوناگون سیاسی فرصت و مجال حضور در آزمایش بزرگ انتخابات را بیابند، لذا بهنظر میرسد نسبت به اعلام صلاحیت آقایان دکتر مصطفی معین و مهندس مهرعلیزاده تجدیدنظر صورت گیرد.» همانطور که از متن نامه روشن است، رهبر انقلاب تجدیدنظر شورای نگهبان درخصوص صلاحیت معین و مهرعلیزاده را بر پایه اصل «حضور سلایق مختلف» گذاشتهاند.
اینکه در لیست ۷ نفره شورای نگهبان برای انتخابات ۱۴۰۰ این تنوع سلایق لحاظ نشده روشن است، اشاره صریح رهبری هم که موجود است، برخی میگویند رهبر انقلاب بهعنوان نفر اول اداره کشور میتوانند باب مصلحتسنجی را روی تعیین صلاحیت افراد باز کنند، ولی این کار شورای نگهبان نیست. اولا رهبری در مواضع عمومی تمام دستاندرکاران انتخابات، نامزدها، گروههای سیاسی، رسانهها و عموم مردم را موظف به کمک برای افزایش مشارکت کردهاند. ثانیا نامه سال84 استدلال روشنی دارد. ثالثا آیا درست است ما کاری کنیم که رهبری مجبور به ورود با ابزار حکم حکومتی شوند؟
۴ _ درباره اینکه صحنه انتخابات رقابتی اثر بسیار مهم و مثبتی بر آینده کشور دارد، همین نکته قابلتامل است که ابراهیم رئیسی که خودش مهمترین چهره تاییدصلاحیتشده است، اعلام کرد رایزنی برای تجدیدنظر شورای نگهبان را آغاز کرده. استناد رئیسی به تغییر صحنه انتخابات بهسمت رقابت و مشارکت بیشتر سلایق مختلف سیاسی است. البته این ورود بهطور طبیعی برای یک نامزد انتخاباتی محدودیتهای زیادی ایجاد میکند، چه اتفاقی درجهت تغییر نظر شورای نگهبان رخ بدهد چه ندهد؛ اما نشاندهنده یک موضوع روشن است، اینکه شاخصترین نامزد انتخابات هم نگران میزان مشارکت است و حتی به قیمت از دست رفتن نتیجه نهایی درحال رایزنی برای تغییر شرایط است.
۵ _ برخی استدلال میکنند مگر تاییدصلاحیت افرادی مثل جهانگیری، لاریجانی، پزشکیان، محسن هاشمی و… چقدر در میزان مشارکت اثر دارد؟
در پاسخ باید گفت اولا این افراد شاخصترین کسانی بودند که جناح اصلاحطلب به میدان فرستاده بود. بالاخره سیستم اجرایی کشور در ۸ سال اخیر دراختیار همین طیف بوده، عملکرد بسیار منفی دولت روحانی شرایط را برای معاوناول دولت، رئیس مجلس همراه دولت و فرزند مرحوم هاشمی سخت کرده بود. حتی محمد عطریانفر از چهرههای شاخص اصلاحطلب گفت ظریف آماده ورود به انتخابات بود ولی لو رفتن فایل صوتی پشیمانش کرد. فایلی که توسط دولت تهیه شده بود و تنها دست خودشان بود. روشن است بدنه رای اصلاحطلبان با علم به شرایط موجود درحال سازماندهی بودند و میدانیم با داغشدن انتخابات احتمال جذب حداقل ۳۰ درصد رای سال ۹۶ روحانی برای گزینه نهایی اصلاحطلبان موجود بود؛ اما حالا روی کدام گزینه سرمایهگذاری کنند؟
ثانیا سال ۸۴ درحالی که مرحوم اکبر هاشمیرفسنجانی و مهدی کروبی در انتخابات بودند، باز رهبر انقلاب مصطفی معین و مهرعلیزاده را با استدلالی درخصوص افزایش تنوع سلایق راهی انتخابات کردند و دستآخر این افراد رای حداقلی آوردند ولی دو اثر مهم روی انتخابات داشتند: هم خودشان مجموعا حدود ۵ میلیون و ۴۰۰ هزار رای جذب کردند، هم موجب رقابتیتر شدن صحنه انتخابات شدند.
ثالثا بدیهی است بخشی از بدنه رای اصولگرایی درصورت رقابتینبودن انتخابات انگیزه کافی برای شرکت نداشته باشند. قبلا تجربههای زیادی داشتیم که در روزها و ساعات پایانی بعضی افراد که قصد شرکت در انتخابات را نداشتند با انگیزه رای نیاوردن طرف مقابل پای صندوق رای میآمدند. بهنظر اینبار این انگیزه وجود نخواهد داشت و همین مساله روی مشارکت اثر دارد.
۶_ نکته پایانی اینکه نتیجه انتخابات فرع بر اصل آن است، پیروز این انتخابات هرکه باشد در درجه اول نیازمند پشتوانه رای بالای مردمی است. حتی رای بالای رقیب نیز کمککننده اوست چون نتیجه آن میزان مشارکت بالا بوده است. حالا با اتمام فرآیند بررسی صلاحیتها مهمترین دغدغه مدافعان انقلاب باید میزان مشارکت در انتخابات باشد؛ چالشی که قبل از این هم نگرانکننده بود. ۸ سال مدیریت ضعیف روحانی در دولت، موجی از نارضایتی عمومی را ایجاد کرده و انگیزه طیفهای مختلف سیاسی و اجتماعی برای مشارکت فعال در انتخابات را کم کرده بود. دولت روحانی مثل یک بیماری سنگین تهدید اصلی مشارکت عمومی در انتخابات بود، در پله دوم شیوع کرونا مزید بر علت شده بود. انتخابات کنشی حضوری است و حتی با وجود شروع واکسیناسیون افراد بالای ۷۰ سال، باز هم کرونا مانع جدی برسر مشارکت بود. حالا این ترکیب نامزدهای انتخاباتی بر نگرانیها افزوده است. برای افزایش مشارکت هرکسی هر کاری بلد است باید انجام دهد، حتی اگر از برخی تحولات ناراحت است.
روزنامهفرهیختگان