خانه » همه » مذهبی » آیا پیامبر مسیحی بود؟

آیا پیامبر مسیحی بود؟


آیا پیامبر مسیحی بود؟

۱۳۹۴/۱۱/۲۰


۴۲۹ بازدید

دین پیامبر اسلام قبل از رسالت ایا مسیحیت بوده است زیرا باید از پیامبر قبل پیروی می نموداند بتشکر

پاسخ اجمالی:
بى شک پیغمبر گرامى اسلام (ص) قبل از بعثت، یکتاپرست و از هر نوع شرک پاک بود و هرگز بر بت سجده نکرد. تاریخ زندگى او نیز این معنى را منعکس مى کند، بدان گونه که در نوجوانى وقتى بحیرا او را به لات و عزّى قسم داد، محمد(ص) آن دو را مبغوض ترین چیز براى خود برشمرد( دلائل النبوه، بیهقى، ج2، ص35). از امیرمؤمنان (ع) درباره رسول خدا (ص) سوال شد که: آیا بتى را عبادت کرده است؟ حضرت فرمود: نه . سوال شد: آیا خمر نوشیده است؟ فرمود: نه (سبل الهدى و الرشاد، ج2، ص 200). ابن اسحاق مى گوید: «رسول خدا(ص) در حالى به جوانى رسید که خداوند او را مراقبت کرده و از پلیدهاى جاهلى حفاظت مى کرد زیرا اراده آن داشت تا کرامت رسالت به او دهد».( سیره ابن اسحاق، ص 78 و ر.ک: السیره النبویه، ابن هشام، ج 1، ص 183)
پاسخ تفصیلی:
درباره آیین او پیش از نبوت چند نظر وجود دارد : 1. برخی او را پیرو آئین مسیح(ع) مى دانند، چرا که قبل از بعثت پیامبر(ص) آئین رسمى و غیر منسوخ آئین او بوده است. 2. برخی او را پیرو آئین ابراهیم(ع) مى دانند، چرا که او «شیخ الانبیاء» و پدر پیامبران است و در بعضى از آیات قرآن، آئین اسلام به عنوان آئین ابراهیم معرفى شده است(حج، آیه 78). گرایش حنیفى از گرایش هاى شناخته شده در مکه بود و به ویژه در میان بنى هاشم و دیگر تیره هاى قریش افرادى خود را ابراهیمى مذهب مى دانسته اند و گفته ابن اسحاق که پیامبر پیش از بعثت بر دین قومش بود را مى توان در این راستا تفسیر کرد.( سیره رسول خدا، رسول جعفریان، ص 253) 3. برخی گفته اند: مى دانیم آئینى داشته است اما آیین او بر ما روشن نیست! 4. پیامبر(ص) شخصاً برنامه خاصى از سوى خداوند داشته که طبق آن عمل مى کرده است و این آئین مخصوص خودش بوده است، و شاهد این سخن حدیثى است که در نهج البلاغه آمده است که می گوید: «لقد قرن الله به صلى الله علیه و آله من لدن ان کان فطیما اعظم ملک من ملائکته یسلک به طریق المکارم ومحاسن اخلاق العالم لیله و نهاره…{نهج البلاغه فیض الاسلام، جز 4، خطبه 234، بند 61 ص 811 چاپ وزیرى ؛ نهج البلاغه صبحى صالح، خطبه 192 ص 300 ) خداوند از آن زمان که رسول خدا از شیر بازگرفته شد بزرگترین فرشته اش را قرین وى ساخت، تا شب و روز او را به راههاى مکارم، و طرق اخلاق نیک سوق دهد». مأموریت چنین فرشته اى دلیل بر وجود یک برنامه اختصاصى است. شاهد دیگر اینکه در هیچ تاریخى نقل نشده است که پیغمبر اسلام(ص) در معابد یهود و یا نصارى یا مذهب دیگر مشغول عبادت شده باشد، نه در کنار کفار در بتخانه بود، و نه در کنار اهل کتاب در معابد آنان، در عین حال پیوسته خط و طریق توحید را ادامه مى داد، و به اصول اخلاق و عبادت الهى سخت پاى بند بود. روایات متعددى نیز در منابع اسلامى آمده است که پیامبر(ص) از آغاز عمرش مؤید به روح القدس بود و با چنین تأیید مسلماً براساس الهام روح القدس عمل مى کرد. علامه مجلسى معتقد است از آن زمانى که حضرت محمد به رشد عقلى رسید پیامبر بود. به اعتقاد او، پیامبر اسلام قبل از مقام رسالت داراى مقام نبوت بوده، گاه فرشتگان با او سخن می گفتند، و صداى آنها را مى شنید، و گاه دررؤیاى صادقه به او الهام الهى مى شد، و بعد از چهل سال به مقام رسالت رسید و قرآن و اسلام رسماً بر او نازل شد.( بحارالانوار، ج 18، ص 271) میرزاى قمى مى گوید: حق این است که پیامبر اسلام پیش از بعثت بر اساس دین خودش عبادت مى کرد چون آن حضرت از همه پیامبران برتر است و اگر پیامبراسلام تا چهل سالگى پیامبر نباشد در این صورت حضرت عیسى، و حضرت یحیى از آن حضرت برتر خواهند بود. چون حضرت عیسى و حضرت یحیى در بچگى پیامبر بودند.( قوانین الاصول، ج1، ص 255 ،چاپ رحلى سنگى قدیمى) ابن ابى الحدید روایتى را از حضرت امام باقر علیه السلام نقل مى کند که فرمود: خداوند بر همه پیامبران خود فرشتگان را گماشته است. مأموریت این فرشته ها محافظت از اعمال آنها و تبلیغ رسالت مى باشد. خداوند از آن زمان که حضرت محمد(ص) از شیر گرفته شد، فرشته بزرگى را بر آن حضرت گماشت. این فرشته آن جناب را به سوى خیرات و اخلاق خوب هدایت مى کرد و از بدیها و اخلاق بد باز مى داشت و همین فرشته بود که پیش از آنکه آن حضرت به درجه رسالت برسد او را با «السلام علیک یا رسول الله» صدا مى کرد و پیامبر هنوز جوان بود که با این جمله صدا زده مى شد.( شرح نهج البلاغه ابن ابى الحدید، ج 13، ص 207 .) همچنین همه شرایع آسمانى بعد از حضرت ابراهیم(ع) را به یک معنا آیین ابراهیمى مى خوانند الان مسلمانان، مسیحیان و یهودیان ، پیرو دین حنیف ابراهیمى نیز شمرده مى شوند. این مسأله نافى پیروى از پیامبران بعد از حضرت ابراهیم(ع) نیست؛ بلکه مقصود از «آیین ابراهیم» همان آیین توحید و یکتاپرستى است و شاید اشتهار آن به جهت بروز و جلوه بسیار نیرومند توحیدى آیین حضرت ابراهیم(ع) و نقش برجسته آن در مبارزه با مظاهر شرک باشد؛ هرچند انبیاى پیشین و پسین نیز موحد بوده اند. در عین حال گاه شرایط اجتماعى، یکى از جلوه هاى اولیاى دین و یا تعالیم آن را بارزتر و آشکارتر مى کند. همین مسأله در مورد یکتاپرستى صادق است ؛ یعنى ، تأثیر تاریخى حضرت ابراهیم(ع) دراین مسأله ، بسیار گسترده و شفاف است و همین باعث شده که همه یکتاپرستان پس از آن حضرت را ، ابراهیمى مى خوانند. لازم به ذکر است اگر پیروى پیامبر از حضرت ابراهیم را بپذیریم، این پیروى به معناى التزام پیامبر به شریعت ابراهیم نیست بلکه به معناى هم سویى در عقاید یعنى توحیدى بودن است و این مساله وصف دین حضرت موسى(ع) و حضرت عیسى(ع) نیز بوده است که همه به ادیان ابراهیمى اشتهار داشته اند. با توجه به برگزیدگى پاسخ چهارم، این نکته را مى توان یادآور شد که با جزم نمى توان آیینى را براى پیش از دوران بعثت پیامبر برشمرد و لیکن محمد(ص) مومن موحدى بود که خدا را مى پرستید و نسبت به آنچه که برایش شریعت الهى و دین حنیف ابراهیمى بود رهنمون مى ساخت، پایبند بود. همانا که او برترین و کاملترین خلق در خلقت، رفتار وخرد بود و برترین فرشته نیز او را تعلیم مى داد و به محاسن اخلاق راهنمایش مى کرد.( الصحیح، ج2، ص 197)، نکته دیگر این که اگر پیامبراکرم(ص) به عنوان عیسوى مشهور مى شدند ، چه بسا این مسأله باعث مى شد که انحرافات پدید آمده و مسیحیان دین مسیح(ع) را به ایشان چسبانده و یا چنان تبلیغ مى گردند که پیامبر اسلام(ص) شریعت خود را از متون مسیحى دریافت کرده و با دستکارى هایى ادعاى نبوت نموده است. نکته دیگر اینکه دلیلى وجود ندارد که پیامبراکرم(ص) مى بایست مانند دیگران پیش از بعثت از آیین مسیح پیروى کند ؛ زیرا برحسب برخى از شواهد آن حضرت پیش از رسالت نیز تأیید شده از سوی خدا بوده اند ؛ یعنى به ایشان به گونه اى هرچند به صورت الهام و یا در خواب حقایق غیبى وحى مى شده و روح القدس همراه ایشان بوده است و براساس وظایف خاصى که خداوند از ایشان مى خواسته ، عمل مى کرده اند ، لیکن در چهل سالگى به «رسالت» مبعوث گردیدند ؛ یعنى فرشته وحى و پیک الهى برایشان فرود آمد و تبلیغ و دعوت اجتماعى به سوى آیین جدید الهى را بر دوش او نهاد. برای اطلاعات بیشتر به این مآخذ می توان مراجعه کرد: 1. بحار الانوار ، ج 18، ص 271 تا 281 به طور گسترده 2. قوانین الاصول ، میرزای قمی، جلداول ص 255. 3. الصحیح من سیره النبی، ج 1، ص 156 چاپ جامعه مدرسین ،سه مجلدی. 4. سیره رسول خدا، جعفریان، ص 182.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد