۱۳۹۲/۱۰/۱۷
–
۲۲۹ بازدید
ایا وجود ایات متشابه در قران نشان از ضعف قران ندارد،حال انکه برداشت های انحرا فی زیادی از همین ایات متشابه حا صل می شود.(یدالله فق ایدیهم… و وجوه یومئذ ناظره ال ربها… و…)
با تشکر از ارتباط شما با این مرکز به مطلب زیر توجه کنید .
1. در واقع پرسش شما به ضرورت وجود آیات متشابه بر می گردد و اینکه دلیل وجود آیات متشابه در قرآن چیست؟
2. در پاسخ نخست، باید به این مقدمه ضرورى توجه کرد که راه تفهیم و تفاهم در میان انسان ها، به کارگیرى الفاظ است اما گاهى براى بیان مفاهیم و پیام ها، قالب الفاظ، کوتاه و تنگ است. لذا مى توان گفت؛ عوامل تشابه عبارت است از :
1. بلنداى مفاهیم و معانى
آیاتى مانند: وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ داراى معانى گسترده و تفاسیر متعدد هستند .
2. اشتراک لفظ
اشتراک لفظ مى تواند عامل ایجاد تشابه در آیات باشد؛ زیرا به سبب آن، کلام قابل حمل بر معناى غیر مقصود مى شود .
براى مثال در آیه :
وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِبْراهِیمَ … إِذْ قالَ لِأَبِیهِ یا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا یَسْمَعُ وَ لا یُبْصِرُ وَ لا یُغْنِی عَنْکَ شَیْئاً .
واژه «اب» مشترک بین چند معنا، از جمله پدر، جد و عمو مى باشد .
این اشتراک سبب تشابه آیه گردیده است، لذا برخى در فهم مراد آن دچار اشتباه شده و پدر حضرت ابراهیم را بت پرست و مشرک دانسته اند !
3. ایجاز
یکى از عوامل تشابه، ایجاز (مختصر گویى) در آیات است؛ براى نمونه در آیه: وَ جاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا . بدیهى است منظور از «آمدن پروردگار» حالت جسمى و مکانى نیست بلکه چه بسا منظور «آمدن فرمان پروردگار» باشد. اما این ایجاز و مختصرگویى ممکن است براى برخى «شبهه» ایجاد کند و مکان داشتن و محدود بودن خداوند را القا کند .
4. مباحثى جدلى
برخى از آیات- که اکنون از متشابهات به شمار مى آید- در آغاز متشابه نبوده و مسلمانان به دور از سابقه ذهنى گمراه کننده بلکه با خلوص نیت، با آن برخورد مى کردند. بدین لحاظ به طور عموم معنا و مراد آن به خوبى درک مى شد و هیچ گونه شبهه اى ایجاد نمى گردید. اما پس از به وجود آمدن مباحث جدلى و رایج شدن برخى از اصطلاحات به گونه ناپخته و نارس، بر چهره پاره اى از آیات، هاله اى از غبار ابهام نمودار شد .
براى مثال آیات وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ. إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ بر حسب استعمالات متعارف عرب، چشم داشتن به جایگاه بلند پروردگار را مى رساند، اما بعدها با بروز مباحث جدلى و تفسیر به رأى، عده اى آن را به معناى «رؤیت با چشم» گرفتند .
5. تعریض
«تعریض» از جمله فنون بلاغى است که قرآن کریم آن را به کار گرفته و از این راه، مطالب خود را غیرمستقیم، به مخاطبان خود القا کرده است. در تعریض، از امر، نهى، تهدید، تعجب و … استفاده مى شود و در آن خطاب گوینده در ظاهر متوجه شخصى است و در واقع به غیر او نظر دارد .
براى نمونه مى فرماید: «اى پیامبر! اگر شرک آورى اعمالت حبط و نابود خواهد شد»؛ در اینجا خطاب به پیامبر صلى الله علیه و آله است؛ اما چه بسا منظور اصلى مردمان دیگر باشند .
از پنج عامل یاد شده، سبب اصلى تشابه در آیات، علو معانى و مفاهیم بلند قرآن است (عامل نخست)؛ زیرا از سویى لزوم ارایه معارف الهى بایسته است و از سوى دیگر کوتاهى لفظ و کوچکى قالب ارائه، به طور طبیعى باعث بروز این تشابه است .
قرآن پیچیده ترین روابط و عوالم وجود را به کلام کشیده است و چون موضوع پیچیده و بسیار بلند است، کلمات در همین حد مى توانند بیانگر آنها باشند. البته هیچ کلام غیرقابل فهمى در قرآن نیست و حتى آیات متشابه آن با رجوع به محکمات، قابل فهم است. از این رو قرآن، آیاتش را دوگونه دانسته است: محکمات و متشابهات .
هُوَ الَّذى انْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ ایاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ امُّ الْکِتابِ
وَ اخَرُ مُتَشابِهاتُ .
آیات محکمات را آیات مادر مى نامد و آیات متشابه، چند مفهوم از آن قابل برداشت است که براى کشف معناى اصلى آن، لازم است به آیات محکم ارجاع داده شوند .
معنى آیه متشابه این نیست که لغتى در آن است که معنایش را نمى دانیم، بلکه آیه متشابه یعنى آیه اى که مى شود آن را به چند گونه شبیه یکدیگر توجیه کرد. به طور مثال: در قرآن آیاتى هست که همه چیز را به مشیت الهى نسبت مى دهد و استثنا نمى کند .
قُلِ اللّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ انَّکَ عَلى کُلِّ شَیْ ءٍ قَدیرٌ ؛ «مالک اساسى همه مُلک ها و قدرت ها تو هستى و به هر که ملک بدهى تو مى دهى و از هر که بخواهى تو مى گیرى و به هر که مى خواهى عزت مى دهى، هر که را بخواهى ذلت مى دهى، خیر و صلاح در دست توست و تو بر همه چیز توانا هستى ».
این آیه از این نظر متشابه است که چندگونه ممکن است از آن برداشت شود .
یکى اینکه در مشیت الهى هیچ چیزى، شرط هیچ چیز نیست، کما اینکه بعضى همین طور نتیجه گیرى کرده و معتقدند؛ تمام شرایطى که ما آنها را شرایط عزت مى نامیم ممکن است؛ پیدا بشود ولى به دنبال آن به جاى عزت، ذلت بیاید و ممکن است تام شرایطى که ما آنها را شرایط ذلت مى نامیم حاصل شود اما پشت سر آن عزت بیاید! در سعادت دنیا وسعادت آخرت هیچ چیزى شرط هیچ چیز نیست چون همه چیز به مشیت الهى است! این گروه را «اشاعره» مى نامند .
در حالى که وقتى ما به آیات دیگر قرآن مراجعه مى کنیم، آنها آیات مادر مى شوند و این آیه را تفسیر مى کنند. به طور مثال در آیه دیگر مى خوانیم :
انَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّروا ما بِانْفُسِهِمْ «1»؛ «خدا آنچه را که براى قومى هست از آنها نمى گیرد مگر آنچه را که خودشان از خودشان بگیرند ».
این گونه آیات که محکم هستند، آیه قبل را توضیح مى دهد و از حالت متشابه خارج مى سازد .
البته آنچه درباره آیات متشابه گفته شد متناسب با قدرت فهم افراد است اما براى راسخان در علم، چه بسا آیات متشابه مطرح نباشد و نزد آنان همگى آیات به روشنى قابل فهم باشد و جنبه آیات محکم را داشته باشد .
به همین جهت در اول سوره هود آمده است :
الر کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ … «2»؛ «الف، لام، راء. کتابى است که آیات آن استحکام یافته، سپس از جانب حکیمى آگاه، به روشنى بیان شده است» «3 ».
علاوه بر دلایل پیشین، مى توان به دو فایده مهم دیگر درباره آیات متشابه اشاره کرد :
1. لزوم پیوند و ارتباط مردم با پیامبر صلى الله علیه و آله و امامان علیهم السلام: در قرآن مجید مى خوانیم :
… وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ «4»؛ «… و این قرآن را به سوى تو فرود آوردیم، تا براى مردم آنچه را به سوى ایشان نازل شده است توضیح دهى، و امید که آنان بیندیشند ».
مسئولیت تبیین بسیارى از احکام و معارف توسط معصومان علیهم السلام، جایگاه مرجعیت علمى و معنوى آن رهبران آسمانى را تثبیت مى کند و مردمان مسیر هدایت خود را به درستى پیدا خواهند کرد و با بهره مندى از علم و عصمت اهل بیت علیهم السلام علاوه بر اینکه آیات متشابه براى آنان تبیین خواهد شد از محبت و مودّت آنان نیز بهره مند خواهد شد و از نااهلان و مدعیان دروغین خلافت به دور خواهند ماند .
2. امتحان مردم؛ در قرآن مجید مى خوانیم :
… فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ «1»؛ «… اما کسانى که در دلهایشان انحراف است براى فتنه جویى و طلب تأویل آن [به دلخواه خود،] از متشابه آن پیروى مى کنند، با آنکه تأویلش را جز خدا و ریشه داران در دانش کسى نمى داند. [آنان که ] مى گویند: «ما بدان ایمان آوردیم، همه [چه محکم و چه متشابه ] از جانب پروردگار ماست»، و جز خردمندان کسى متذکر نمى شود ».
به طور معمول در فراز و نشیب هاى زندگى، پایدارى و پایبندى مردمان آشکار مى شود. در عرصه اندیشه و انتخاب راه و مسیر نیز در هنگام ابهام و تشابه است که پاک دلان از تاریک دلان بازشناخته مى شوند .
در مجموع وجود آیات متشابه در قرآن مجید، دلایل و فوائد متعددى دارد که به برخى از آنها به طور مختصر اشاره شد .
1. در واقع پرسش شما به ضرورت وجود آیات متشابه بر می گردد و اینکه دلیل وجود آیات متشابه در قرآن چیست؟
2. در پاسخ نخست، باید به این مقدمه ضرورى توجه کرد که راه تفهیم و تفاهم در میان انسان ها، به کارگیرى الفاظ است اما گاهى براى بیان مفاهیم و پیام ها، قالب الفاظ، کوتاه و تنگ است. لذا مى توان گفت؛ عوامل تشابه عبارت است از :
1. بلنداى مفاهیم و معانى
آیاتى مانند: وَسِعَ کُرْسِیُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلْنا مِنَ الْماءِ کُلَّ شَیْ ءٍ حَیٍّ داراى معانى گسترده و تفاسیر متعدد هستند .
2. اشتراک لفظ
اشتراک لفظ مى تواند عامل ایجاد تشابه در آیات باشد؛ زیرا به سبب آن، کلام قابل حمل بر معناى غیر مقصود مى شود .
براى مثال در آیه :
وَ اذْکُرْ فِی الْکِتابِ إِبْراهِیمَ … إِذْ قالَ لِأَبِیهِ یا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ ما لا یَسْمَعُ وَ لا یُبْصِرُ وَ لا یُغْنِی عَنْکَ شَیْئاً .
واژه «اب» مشترک بین چند معنا، از جمله پدر، جد و عمو مى باشد .
این اشتراک سبب تشابه آیه گردیده است، لذا برخى در فهم مراد آن دچار اشتباه شده و پدر حضرت ابراهیم را بت پرست و مشرک دانسته اند !
3. ایجاز
یکى از عوامل تشابه، ایجاز (مختصر گویى) در آیات است؛ براى نمونه در آیه: وَ جاءَ رَبُّکَ وَ الْمَلَکُ صَفًّا صَفًّا . بدیهى است منظور از «آمدن پروردگار» حالت جسمى و مکانى نیست بلکه چه بسا منظور «آمدن فرمان پروردگار» باشد. اما این ایجاز و مختصرگویى ممکن است براى برخى «شبهه» ایجاد کند و مکان داشتن و محدود بودن خداوند را القا کند .
4. مباحثى جدلى
برخى از آیات- که اکنون از متشابهات به شمار مى آید- در آغاز متشابه نبوده و مسلمانان به دور از سابقه ذهنى گمراه کننده بلکه با خلوص نیت، با آن برخورد مى کردند. بدین لحاظ به طور عموم معنا و مراد آن به خوبى درک مى شد و هیچ گونه شبهه اى ایجاد نمى گردید. اما پس از به وجود آمدن مباحث جدلى و رایج شدن برخى از اصطلاحات به گونه ناپخته و نارس، بر چهره پاره اى از آیات، هاله اى از غبار ابهام نمودار شد .
براى مثال آیات وُجُوهٌ یَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ. إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ بر حسب استعمالات متعارف عرب، چشم داشتن به جایگاه بلند پروردگار را مى رساند، اما بعدها با بروز مباحث جدلى و تفسیر به رأى، عده اى آن را به معناى «رؤیت با چشم» گرفتند .
5. تعریض
«تعریض» از جمله فنون بلاغى است که قرآن کریم آن را به کار گرفته و از این راه، مطالب خود را غیرمستقیم، به مخاطبان خود القا کرده است. در تعریض، از امر، نهى، تهدید، تعجب و … استفاده مى شود و در آن خطاب گوینده در ظاهر متوجه شخصى است و در واقع به غیر او نظر دارد .
براى نمونه مى فرماید: «اى پیامبر! اگر شرک آورى اعمالت حبط و نابود خواهد شد»؛ در اینجا خطاب به پیامبر صلى الله علیه و آله است؛ اما چه بسا منظور اصلى مردمان دیگر باشند .
از پنج عامل یاد شده، سبب اصلى تشابه در آیات، علو معانى و مفاهیم بلند قرآن است (عامل نخست)؛ زیرا از سویى لزوم ارایه معارف الهى بایسته است و از سوى دیگر کوتاهى لفظ و کوچکى قالب ارائه، به طور طبیعى باعث بروز این تشابه است .
قرآن پیچیده ترین روابط و عوالم وجود را به کلام کشیده است و چون موضوع پیچیده و بسیار بلند است، کلمات در همین حد مى توانند بیانگر آنها باشند. البته هیچ کلام غیرقابل فهمى در قرآن نیست و حتى آیات متشابه آن با رجوع به محکمات، قابل فهم است. از این رو قرآن، آیاتش را دوگونه دانسته است: محکمات و متشابهات .
هُوَ الَّذى انْزَلَ عَلَیْکَ الْکِتابَ مِنْهُ ایاتٌ مُحْکَماتٌ هُنَّ امُّ الْکِتابِ
وَ اخَرُ مُتَشابِهاتُ .
آیات محکمات را آیات مادر مى نامد و آیات متشابه، چند مفهوم از آن قابل برداشت است که براى کشف معناى اصلى آن، لازم است به آیات محکم ارجاع داده شوند .
معنى آیه متشابه این نیست که لغتى در آن است که معنایش را نمى دانیم، بلکه آیه متشابه یعنى آیه اى که مى شود آن را به چند گونه شبیه یکدیگر توجیه کرد. به طور مثال: در قرآن آیاتى هست که همه چیز را به مشیت الهى نسبت مى دهد و استثنا نمى کند .
قُلِ اللّهُمَّ مالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتِی الْمُلْکَ مَنْ تَشاءُ وَ تَنْزِعُ الْمُلْکَ مِمَّنْ تَشاءُ وَ تُعِزُّ مَنْ تَشاءُ وَ تُذِلُّ مَنْ تَشاءُ بِیَدِکَ الْخَیْرُ انَّکَ عَلى کُلِّ شَیْ ءٍ قَدیرٌ ؛ «مالک اساسى همه مُلک ها و قدرت ها تو هستى و به هر که ملک بدهى تو مى دهى و از هر که بخواهى تو مى گیرى و به هر که مى خواهى عزت مى دهى، هر که را بخواهى ذلت مى دهى، خیر و صلاح در دست توست و تو بر همه چیز توانا هستى ».
این آیه از این نظر متشابه است که چندگونه ممکن است از آن برداشت شود .
یکى اینکه در مشیت الهى هیچ چیزى، شرط هیچ چیز نیست، کما اینکه بعضى همین طور نتیجه گیرى کرده و معتقدند؛ تمام شرایطى که ما آنها را شرایط عزت مى نامیم ممکن است؛ پیدا بشود ولى به دنبال آن به جاى عزت، ذلت بیاید و ممکن است تام شرایطى که ما آنها را شرایط ذلت مى نامیم حاصل شود اما پشت سر آن عزت بیاید! در سعادت دنیا وسعادت آخرت هیچ چیزى شرط هیچ چیز نیست چون همه چیز به مشیت الهى است! این گروه را «اشاعره» مى نامند .
در حالى که وقتى ما به آیات دیگر قرآن مراجعه مى کنیم، آنها آیات مادر مى شوند و این آیه را تفسیر مى کنند. به طور مثال در آیه دیگر مى خوانیم :
انَّ اللهَ لا یُغَیِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتّی یُغَیِّروا ما بِانْفُسِهِمْ «1»؛ «خدا آنچه را که براى قومى هست از آنها نمى گیرد مگر آنچه را که خودشان از خودشان بگیرند ».
این گونه آیات که محکم هستند، آیه قبل را توضیح مى دهد و از حالت متشابه خارج مى سازد .
البته آنچه درباره آیات متشابه گفته شد متناسب با قدرت فهم افراد است اما براى راسخان در علم، چه بسا آیات متشابه مطرح نباشد و نزد آنان همگى آیات به روشنى قابل فهم باشد و جنبه آیات محکم را داشته باشد .
به همین جهت در اول سوره هود آمده است :
الر کِتابٌ أُحْکِمَتْ آیاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِنْ لَدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ … «2»؛ «الف، لام، راء. کتابى است که آیات آن استحکام یافته، سپس از جانب حکیمى آگاه، به روشنى بیان شده است» «3 ».
علاوه بر دلایل پیشین، مى توان به دو فایده مهم دیگر درباره آیات متشابه اشاره کرد :
1. لزوم پیوند و ارتباط مردم با پیامبر صلى الله علیه و آله و امامان علیهم السلام: در قرآن مجید مى خوانیم :
… وَ أَنْزَلْنا إِلَیْکَ الذِّکْرَ لِتُبَیِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ «4»؛ «… و این قرآن را به سوى تو فرود آوردیم، تا براى مردم آنچه را به سوى ایشان نازل شده است توضیح دهى، و امید که آنان بیندیشند ».
مسئولیت تبیین بسیارى از احکام و معارف توسط معصومان علیهم السلام، جایگاه مرجعیت علمى و معنوى آن رهبران آسمانى را تثبیت مى کند و مردمان مسیر هدایت خود را به درستى پیدا خواهند کرد و با بهره مندى از علم و عصمت اهل بیت علیهم السلام علاوه بر اینکه آیات متشابه براى آنان تبیین خواهد شد از محبت و مودّت آنان نیز بهره مند خواهد شد و از نااهلان و مدعیان دروغین خلافت به دور خواهند ماند .
2. امتحان مردم؛ در قرآن مجید مى خوانیم :
… فَأَمَّا الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ زَیْغٌ فَیَتَّبِعُونَ ما تَشابَهَ مِنْهُ ابْتِغاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغاءَ تَأْوِیلِهِ وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ یَقُولُونَ آمَنَّا بِهِ کُلٌّ مِنْ عِنْدِ رَبِّنا وَ ما یَذَّکَّرُ إِلَّا أُولُوا الْأَلْبابِ «1»؛ «… اما کسانى که در دلهایشان انحراف است براى فتنه جویى و طلب تأویل آن [به دلخواه خود،] از متشابه آن پیروى مى کنند، با آنکه تأویلش را جز خدا و ریشه داران در دانش کسى نمى داند. [آنان که ] مى گویند: «ما بدان ایمان آوردیم، همه [چه محکم و چه متشابه ] از جانب پروردگار ماست»، و جز خردمندان کسى متذکر نمى شود ».
به طور معمول در فراز و نشیب هاى زندگى، پایدارى و پایبندى مردمان آشکار مى شود. در عرصه اندیشه و انتخاب راه و مسیر نیز در هنگام ابهام و تشابه است که پاک دلان از تاریک دلان بازشناخته مى شوند .
در مجموع وجود آیات متشابه در قرآن مجید، دلایل و فوائد متعددى دارد که به برخى از آنها به طور مختصر اشاره شد .