آیت الله مصباح و حزب جمهوری اسلامی؟
۱۳۹۴/۱۱/۱۸
–
۱۸۶ بازدید
بله ایشان عضو حزب جمهوری اسلامی نشدند .هر چند برخی از جریان های سیاسی تلاش می کنند که این مسأله را به عنوان دلیلی بر مخالفت ایشان با حزب در نظام معرفی نمایند ، اما خود ایشان در این باره فرمودند:« بنده بیشتر توجهم به مسائل دینی بود. همان زمانها در بین طرفداران مبارزه و مخالفین رژیم، زمینه یک انحراف و التقاطی مطرح بود. خب برخی دوستان دیگر، این انحراف و التقاط را خیلی جدی نمیگرفتند یا توجیه میکردند؛ گاهی حتی از آن اشخاص منحرف به خاطر اینکه فعالیتهای چشمگیری در آن زمان انجام میدادند، حمایت هم میکردند. بنده نسبت به مسائل دینی خیلی حساس بودم که نکند این زمینه یک انحراف دینی و مذهبی را به وجود بیاورد. شاید زحمت برخی از فعالیتها در این عرصه از عرصه سیاسی و غیر سیاسی دیگر کمتر هم نبود ولی دغدغه شخصی خودم از همان ابتدا مسائل دینی بود…به همین جهت حتی در درس و بحث و جلسات هم محور اصلی بنده دفاع از حقائق اسلام و مبارزه با انحرافها بود. حتی در مدرسه حقانی و جاهای دیگر، درسی را که انتخاب میکردیم در کیفیت القای درس و پیگیریاش همین جهت را دنبال میکردیم. این را هم عمدتاً از حضرت امام یاد گرفته بودیم، حالا نمیگویم منحصرا از ایشان، اما عامل محرک و قویاش فرمایشات ایشان، خط مشی زندگی ایشان و سیره ایشان بود. تا اینکه انقلاب پیروز شد. در اوائل انقلاب، انتظار اینکه یک نظام ثابت جاافتادهای که همه جهات اسلامی در آن رعایت بشود و یک نظام ایده آلی باشد، خیلی توقع بیجایی بود، فکر نمیکنم که هیچ عاقلی چنین توقعی داشت. آن وقت سعی بر این بود تا آنجا که ممکن است مسأله اسلام جدی گرفته شود، لااقل اسم اسلام همه جا برده شود تا این مفهوم زنده شود. حتی هر جا انجمنی تشکیل میشد، یک پیوند اسلامی هم برای آن میگذاشتند…بنده هیچ وقت نه عضو گروه و حزبی بودم حتی در حزب جمهوری اسلامی افتخار نداشتم که عضویت پیدا کنم؛ و نه عضو هیچ جمعیت سیاسی دیگری. این است که انگیزهای هم ندارم به شخص یا گروهی اصالت بدهم، ملاکم این است این رفتاری که دارد انجام میگیرد، این جریان به نفع اسلام است یا به ضرر اسلام. تا آنجایی که به نفع اسلام است، ما هم فداکاری میکنیم، از آبرویمان هم مایه میگذاریم؛ اما آنجا که حس میکنیم دارد به ضرر اسلام رفتار میشود، هیچ وجهی ندارد که آدم ادامه دهد… ما وظیفه مان این است که از اسلام حمایت کنیم هرجا ببینیم به نفع اسلام است نوکرش هم هستیم، از جان و مال و آبرویمان هم مایه میگذاریم؛ هرجا دیدیم از اسلام دارد انحراف پیدا میکند، به همان دلیل مخالفت خواهیم کرد و این چیز روشنی است.» (www.mesbahyazdi.ir/node/3410) در ادامه برای آشنایی بیشتر به دیدگاه ایشان در مورد حزب اشاره می کنیم . ایشان معتقدند: «مسلمانان در کارهای خود به ویژه در کارهای اجتماعی نیاز به همکاری و تعاون دارند و هر قدر بیشتر توان آنها تجمیع پیدا کند و افزایش یابد، بازدهی آن نیز افزایش پیدا میکند و هر موضوعی که موجب تعاون و همافزایی قدرتها ، فکرها و توانها باشد، قطعا از نظر اسلام مطلوب است. مفهوم حزبی در قرآن با عنوان حزبالله و حزب شیطان وجود دارد که همه با آن آشنا هستند و مفهوم سیاسی نیست، بلکه کل کسانی که در مسیر خدا باشند حزبالله و نقطه مقابل آن حزب الشیطان است. مشخصات تحزب در دنیا مشخص است و درباره آن کتابها و رسالهها نوشته شده است و در رابطه با ادبیاتی سیاسی، نمیخواهیم مفهوم جدیدی ابتکار کنیم بلکه باید ویژگیهای تحزب اسلامی را تعریف کنیم. حزب در مفهوم متعارفش با اغراض و اهداف سیاسی تشکیل میشود و ملاک این است که افراد با هم یک همبستگی داشته و دنبال یک هدف خاصی باشند، به طور طبیعی هر ملتی منافع دنیوی آنها برایشان اهمیت دارند و به دنبال آن هستند . احزاب مارکسیستی میگویند ما همه یک ملت و یک حزب داریم، کشورهای دیگر دلیلشان بر تعدد احزاب چیست و اینکه میگویند اگر بخواهد دموکراسی در کشوری وجود داشته باشد حتما باید احزاب مختلف باشند، والا در یک نظام تک حزبی دموکراسی معنی ندارد و تبدیل به دیکتاتوری میشود. تعدد احزاب بر حسب تحلیل از دو حالت خارج نیست، یا گروههایی که مخالف هم هستند و مفاهیم متضاد دارند مانند حزب کارگر و سرمایهداری در انگلیس که هر دو پیشرفت کشورشان را میخواهند، اما مخالف هم هستند. وجهه دیگر اهداف مشترک اما با سلایق مختلف است، باعث میشود دو گروه و حزب تشکیل شود که به نظر معقول میآید اما در برخی از کشورها آنچه منشا تعدد احزاب میشود غالبا منافع شخصی و گروهی است، اینها میخواهند قدرت را به دست بگیرند تا از موقعیتشان برای رانتخواری و سوء استفاده استفاده کنند و کسانی که قدرت دارند تبعا پیروز میشوند و کار را از دست آن یکی گروه میگیرند و اگر هم همانند هم باشند با هم ائتلاف و تقسیم قدرت و پس از آن تقسیم منافع میکنند. امام (ره) زمانی به اختلاف حزب جمهوریخواه و دموکرات آمریکا اشاره فرمودند و گفتند همه اینها یک کاسه هستند و چنان اختلافی در فکر و عقیده نیست، مانند اینکه وقتی جمهوریخواهها سر کار میآیند عمده مسئلهای که بر آن تکیه میکند، طرفداری از اسرائیل است و بر خلاف اینکه میگویند دموکراتها طرفدار اسرائیل هستند، در واقعیت جمهوریخواهها بیشتر طرفدار اسرائیلاند. هر دو حزب آمریکا به دنبال کسب قدرت هستند و در این راه همه نوع سوء استفادهای میکنند از هر وسیلهای که برایشان میسر است براساس همان اصل ماکیاولیست استفاده میکنند. کسانی که از تحزب دفاع میکنند مصداق تعاون است، یعنی میخواهند افرادی را پیدا کرده که هم فکر و هم سلیقه بوده و تجربههای مشترکی دارند و با هم کار کرده تا اهداف الهی را بیشتر پیش ببرند. بنیانگذار حزب جمهوری اسلامی ابتدا مرحوم شهید بهشتی و خود مقام معظم رهبری بودند و اینها اهدافشان اسلامی بود، اما عملا کسانی که اهل سوء استفاده بودند، عضویت حزب را پذیرفتند، به خاطر اینکه منافع خودشان را دنبال میکردند. کسی نسبت به موسسان حزب جمهوری اسلامی انتقاد نداشت، زیرا قطعا با اهداف دینی الهی این کار را انجام دادند و تا پای جان ایستادند، ولی دیگران سوءاستفاده کردند. آیتالله مصباح یزدی خاطرنشان کرد: مردم نمیتوانند همه با هم ارتباط داشته باشند و آنهایی که با هم ارتباط دارند در واقع با هم آشنا هستند و به هم اعتماد دارند و باید بیایند و با هم مجموعه ای تشکیل داده و افکارشان را منتشر کنند، باید دیگران را توجیه کرده و تبلیغات و نشریه و کلاس و سخنرانی داشته باشند و این مسئله بسیار هدف خوبی است، اسم اسلامی این کار تعاون و اسم سیاسیاش حزب است و خیلی نباید در قید اسم و اصطلاح و این حرفها بود. تأیید و تکذیب حزب بستگی به نیت دارد، زیرا اگر اسم خوبی روی کار بد بگذارند آن کار بد را خوب نمیکند و اسم بد هم روی کار خوب کار را بد نمیکند. از مقررات کشور است که حزب داشته باشیم اصرار بر اینکه اسم حزب باشد و نباشد هیچ کدام وجه ثابتی ندارد آن مسئلهای که مهم است نیت کسانی که میخواهند مشارکت کرده و بدانند هدفشان چیست و اگر اهداف اسلامی را دنبال میکنند نام مهم نیست. (www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931104001031)