خانه » همه » مذهبی » آیه مباهله

آیه مباهله


آیه مباهله

۱۳۹۴/۰۳/۱۸


۳۵۶ بازدید

داستان آیه مباهله چیست؟
مقام حضرت علی علیه السلام بالاتر است یا مقام پیامبران علیهم السلام (غیر از خاتم الانبیاء)؟
آیا همسران پیامبرصلی الله علیه وآله، اهل بیت او هستند؟
آیا کسانی که مادرشان از سادات است، سید می باشند؟

  (فَمَنْ
حَاجَّکَ فِیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ
أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ أَنْفُسَنا وَ
أَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَتَ اللَّهِ عَلَى الْکاذِبِینَ) [1] ؛
«پس هرکس در این [باره ] پس از دانشى که تو را [حاصل ] آمده، با تو محاجه کند، بگو:
بیایید پسرانمان و پسرانتان و زنانمان و زنانتان و ما خویشان نزدیک و شما خویشان
نزدیک خود را فرا خوانیم؛ سپس مباهله کنیم و لعنت خدا را بر دروغ گویان قرار دهیم».
آیه
مباهله، آیه بسیار مهم و جالبى است که جواب چندین سؤال را با هم داده است.
درباره شأن
نزول این آیه، چنین آمده است: گروهى از مسیحیان در منطقه مرزى حجاز و یمن به نام
«نجران» ساکن بودند. [2]
پیامبر (ص) وقتى به مدینه آمد و حکومت اسلامى رشد پیدا کرد، یهودیان اطراف مدینه در
برابر پیامبر (ص) توطئه کردند و گروهى از مسیحیان نجران نیز براى آن که از رسالت
محمد (ص) مطمئن شوند، به مدینه آمدند. عالمان آنان به بحث و گفت وگو با پیامبر (ص)
پرداختند و بر اعتقاد خود درباره حضرت مسیح (ع) که فرزند خداست، اصرار مى ورزیدند.
در این هنگام آیه مباهله نازل شد که نشان مى دهد در جایى که بحث علمى، ثمره و
فایده اى ندارد، باید از راه دیگرى وارد شد و این راه، همان مباهله، به معناى نفرین
بود که در میان مسیحیان نیز پذیرفته شده بود؛ پس به آنها اعلام شد:
(فَقُل تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ وَ
أَنْفُسَنا وَ أَنْفُسَکُمْ …) [3] ؛
«اى پیامبر! به آنان بگو: بیایید ما فرزندان خود را دعوت کنیم؛ شما هم فرزندان خود
را؛ ما زنان خویش را و شما هم زنان خود را؛ ما نفوس خود را بیاوریم شما هم نفوس خود
را؛ سپس طرفین را نفرین کنیم و بگوییم خدا لعنت کند هر کسى را که دروغ مى گوید»؛
یعنى مى داند حق چیست؛ اما به زبان دروغ مى گوید.
به
دنبال این توافق، روز مباهله (24 ذى الحجة) مشخص شد. مسیحیان نجران دیدند که پیامبر
با چهار نفر آمدند؛ على (ع)، زهراى اطهر (س)، امام حسن و
امام حسین (ع)،
که با شخص پیامبر، یک هیئت پنج نفره را تشکیل مى دادند. طبق نقل شیعه و سنى، آنها
وقتى این گونه آمدن پیامبر (ص) را دیدند، عقب نشینى کردند و به اطرافیان خود گفتند:
اگر پیامبر اسلام (ص) به گفته خودش اطمینان نداشت، نزدیک ترین افراد خاندانش را
نمى آورد. به همین جهت، مسیحیان نجران گفتند: ما راضى هستیم جزیه (مالیات) بدهیم و
زیر چتر حکومت اسلامى زندگى کنیم. پیامبر (ص) هم پذیرفت و دیگر نفرین نکردند.
این
آیه، هم نشانه فضیلت اهل بیت: است و هم نشانه آشکارى است که پیامبر رحمةللعالمین
است. امام زمان (عج) هم رحمةللعالمین است و این که مى گویند امام زمان (عج) مى آید
و خون ریزى مى کند، حتماً باطل است.
امام
زمان، جانشین پیغمبرى است که رحمةللعالمین است.
حضرت
امیر در نهج البلاغه مى فرماید: «وقتى حضرت مى آید، عقول مردم را کامل مى کند» و
مردم ایمان مى آورند. تعدادى از لشکر سفیانى و دجال در جنگ کشته مى شوند که آن هم
قبل از ظهور حضرت است؛ اما وقتى حضرت بیاید، یک حکومت عدل جهانى ایجاد مى کند و
حکومت هاى دیگر هم با رضایت و از روى رغبت، ایمان مى آورند.
در هر
صورت، با توجه به این آیه شریفه، پیغمبر مأمور است سه گروه را بیاورد. اگر گروه
چهارمى را بیاورد، پیغمبر گناه کرده و از فرمان خدا، سرپیچى کرده است و اگر کمتر هم
ببرد، باز هم سرپیچى از فرمان خدا کرده، حال باید دید که حضرت چه کسانى را براى
مباهله برده بود؟
1.
(فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْناءَنا وَ أَبْناءَکُمْ) ؛
از فرزندان، پیامبر (ص)، امام حسن و امام حسین: را با خود بُرد.
براساس
این که حسنین: به دستور پیامبر در آن واقعه حضور داشتند و قرآن تعبیر نموده است که
پیامبر فرزندان خود را ببرد، جواب آن سؤال معلوم مى شود که نوه دخترى هم فرزند
پدربزرگ است و الا پیامبر باید مى گفت: من بچه ندارم و اینها مال داماد من هستند.
بنابراین، همان طور که به سیدهایى که از طریق پدر به پیامبر مى رسند، به عنوان
فرزندان و نسل پیامبر (ص) احترام گذاشته مى شود، لازم است به کسانى که مادرشان سید
است نیز احترام گذاشت؛ اگرچه از نظر فقهى، به آنها خمس تعلّق نگیرد. در نتیجه در
محرم بودن و انتساب نوادگان به یک شخص فرقى بین نوه دخترى و پسرى وجود ندارد.
همانگونه که نوه پسرى به انسان محرم است و از نسل وى محسوب مى گردد نوه دخترى نیز
چنین است، باید توجه داشت که همه امامان: نوه دخترى پیامبر هستند و با وجودى که
امام حسن و امام حسین: نوه دخترى رسول خدا بودند در آیه مورد بحث از واژه «ابناء»
استفاده گشت که به معناى پسران است.
2.
(وَ نِساءَنا وَ نِساءَکُمْ) ؛
پیغمبر علاوه بر دختران و دیگر زنان خویشاوند خود، نُه زن داشت. در قرآن نیز لفظ
جمع آمده است و این نشان مى دهد که از میان زنان، هر کدام شرایط را داشته باشد،
باید او را ببرد و اگر صد زن هم از اهل بیت او حساب مى شدند، باید آنها را ببرد.
[این جمع آوردن نکته دارد].
با وجود
این که در آیه لفظ جمع آمده، اما پیغمبر فقط زهرا (س) را برده، یا باید بگوییم
پیغمبر خلاف امر خدا کارکرده (نعوذ باللَّه) که خداوند جمع خواسته و گفته زنهایت را
باید ببرى، ولى پیغمبر سرپیچى کرد و یکى را برد که این اصلًا در شأن پیغمبر نیست یا
این که بگوییم مراد آیه زنانى بود که از اهل بیت: بودند و زن شخصیت حقوقى پیامبر به
حساب مى آمدند.
از این
رو، پیغمبر فقط زهرا را برد چون فقط او جزء اهل بیتش حساب مى شد و حتى اگر خدیجه هم
با آن همه مقام و منزلت که ام المؤمنین است، زنده بود، او را با خودش نمى برد؟
پس
عبارت
«نساءونا»،
به صورت جمع است؛ اما پیامبر (ص) تنها یک نفر و آن هم حضرت فاطمه (س) را براى
مباهله همراه برد و این نشان مى دهد که از میان خویشاوندان پیامبر (ص) از جنس زن،
تنها یک زن بود که جزء اهل بیت پیامبر (ص) بود و اگر دیگرى هم بود، به مقتضاى لفظ
جمع، باید پیامبر (ص) او را با خودش مى برد و به عبارت دیگر، این عمل پیامبر (ص)
نشان مى دهد که زنان پیامبر، جزء اهل البیت نمى باشند.
اما جواب سؤال دیگر:
بدیهى
است که مقام پیامبر اسلام (ص) برتر از تمامى پیامبران گذشته است؛ زیرا او خاتم
انبیا و سید مرسلین است، پیامبر اکرم (ص)، حضرت على (ع) را با خود به مباهله برد در
حالى که او نه جزء فرزندان پیامبر (ص) است و نه جزء نساء پیامبر؛ پس ناگزیر باید
پیامبر (ص) او را جزء نفس خویش (انفسنا) حساب کرده باشد؛ یعنى على، نفس و جان
پیامبر (ص) است و مقام پیامبر از همه انبیا بالاتر است؛ پس مقام حضرت على (ع) نیز
از همه انبیا بالاتر مى باشد.
در
روایات درباره امام على (ع) آمده است که پیامبر به او فرمود:
«لحمک من
لحمى و دمک من دمى و الایمان مخالط لحمک و دمک کما خالط لحمى و دمى» [4]
و
پیغمبر (ص) به او فرمود: تنها فرقى که من و تو داریم، این است که من پیغمبرم و تو
پیغمبر نیستى. اگر چه خلقت جسمى امامان: بعد از پیامبران بوده، اما خلقت نور
آنها
قبل از آفرینش پیامبران بوده است؛
«خلقکم
اللَّه انواراً و جعلکم بعرشه محدقین» [5] .
اول و
آخر و وسط عالم، اهل بیت عصمت و طهارت: بوده اند.
یکى از
دلایل این که مقام پیامبر از انبیاى دیگر بالاتر است، این است که زحمات همه را
تکمیل کرد و دلیل این که این قدر ولایت مهم است، این است که زحمت پیغمبر (ص) را على
(ع) تکمیل کرد؛
(الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی) [6] .
آیا مقام حضرت زهرا از مقام حضرت مریم نیز بالاتر است؟
بدون شک
چنین است. در روایتى از پیامبر اکرم (ص) خطاب به حضرت زهرا (س) مى خوانیم:
«یا
بُنَیَّةَ الا ترَضینَ ان تکونى سیدة نساء العالمین؟ قالت: یا ابة فاینَ مریم بنتُ
عمران؟ قال (ص): تلک سیدة نساء عالمها …» [7]
آیا
راضى هستى که سیده زنان جهانیان باشى؟ حضرت فاطمه عرض کرد: اى پدر! پس مریم چه؟
حضرت فرمود: او سیده زنان زمان خود بود …».
باید
توجه داشت که عالمین، جمع است (نه مفرد و نه تثنیه)؛ پس شامل همه جهان هاى قبل از
ما و بعد از ما و شامل جهان مادى، برزخى و آخرت مى شود. اگر فضیلت ذاتى حضرت مریم
این بود که مادر حضرت عیسى (ع) شد، فضیلت ذاتى حضرت زهرا این است که هم دختر نبوت
بود و هم همسر ولایت و هم مادر امامان. اگر فضیلت عرضى مریم این بود که در راه دین
حضرت عیسى (ع) زحمت کشید، فضیلت عرضى حضرت زهرا (س) دفاع از دین
خاتم انبیا و
دفاع از ولایت و آیه
(الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ)
است؛ تا جایى که در راه این دفاع، به مقام شهادت نائل گشت. در این موضوع، بحث
فراوان است و آن را به مقام خود وامى گذاریم. [8]

[1]
آل عمران( 3)، آیه 61.

[2]
مجمع البیان، ج 2، ص 308.

[3]
آل عمران( 3)، آیه 61.

[4]
دعاى شریف ندبه و ….

[5]
زیارت جامعه کبیره.

[6]
مائده( 5)، آیه 3.

[7]
ابن شهر آشوب، مناقب آل
ابى طالب، مطبعة الحیدریه فى النجف، 1376 ق، ج 3، ص 105؛ محمدبن یوسف زرندى
الحنفى، نظم درر السمطین، نجف: مطبعة الامام المیرالمؤمنین، ص 179.

[8]
علیرضا مستشارى، دفتر سى و
ششم(تفسیر آیات برگزیده-جلد 1) پرسش ها و پاسخ هاى دانشجویى، 1جلد، دفتر
نشر معارف – قم، چاپ: پنجم، 1390.

(به نقل از: نرم افزار پرسش ها و پاسخ های
دانشجویی، دفتر سی و ششم – تفسیر آیات برگزیده، ج1)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد