۱۳۹۵/۰۵/۱۲
–
۱۱۷۸ بازدید
حقانیت و صحّت قرآن کریم
چطور مى توان حقّانیت و صحّت تمام مطالب قرآن را ثابت کرد؟
از آنجا که ما اعتقاد داریم خداوند صادق بوده و جز کلام راست و درست سخنى نمى گوید
و هر چه مى گوید حق و صحیح است؛ چنانچه اثبات کنیم تمام مطالب قرآن از سوى خداوند
متعال بوده و اکنون نیز آنچه به نام قرآن در دسترس همگان است، همان قرآنى مى باشد
که از سوى خداوند نازل گشته و هیچ عنصر غیرخدایى ـ چه به عمد و چه به خطا ـ در آن
راه نیافته است، مى توانیم اثبات کنیم که تمام مطالب قرآن حق و صحیح است. براى
اثبات این مدعا، ادله «حجیت صدورى» قرآن مطرح است:
یکم. قرآن کتاب خدا است؛
این مدعا در سطوح مختلف قابل طرح بوده، معانى عمیق و متعددى دارد:
1. مفاد و محتواى قرآن از سوى خداوند است.
2. تک تک الفاظ نیز از سوى او است.
3. ترکیبات این الفاظ (در قالب آیات) از سوى خداوند است.
4. ترتیب این آیات (به صورت سوره ها) از ناحیه خداوند مى باشد.
از این رو وجوه مختلفى براى اعجاز قرآن گفته شده که مى توان آنها را به سه بخش طبقه
بندى کرد:[1]الف. اعجاز لفظى؛ قرآن ثابت مى کند که الفاظ و ترکیبات قرآن، الهى است. علاوه بر
آنکه روشن مى سازد آن مقدار از آیاتى که به یکدیگر مرتبط بوده و در یک سیاق اند، از
ناحیه خداوند است.
ب. اعجاز محتوایى؛ قرآن نشان از عدم وجود اختلاف در قرآن دارد. بعضى از آیات، از
غیب و مطالب آینده خبر مى دهد و برخى از علوم و معارفى که لااقل در آن زمان هیچ
بشرى نمى توانسته به آنها دسترسى پیدا کند. این نوع اعجاز حقانیت قرآن و آسمانى
بودن آن را اثبات مى کند.
ج. اعجاز قرآن از جهت آورنده آن؛ بر این مطلب تکیه دارد که رسول گرامى اسلام صلى
الله علیه و آله فردى امى بوده است و نمى توانسته از پیش خود کتابى بیاورد. این نوع
اعجاز نیز اثبات مى کند که مفاد قرآن از ناحیه خداوند است.
دوم. وحى مصون از خطا است؛
براساس این دلیل اگر کسى به حقیقت وحى توجه نموده و مفاد آن را خوب دریافت کند و
تصورى صحیح از آن داشته باشد به مصونیت وحى از خطا اعتراف خواهد کرد. حقیقت «وحى»
نوعى علم شهودى و حضورى است که در آن «حقایق هستى» در محضر شاهد و کاشف حاضر است؛
به خلاف علم حصولى که فقط صورتى از علوم در ذهن وجود دارد. در واقع این صورت ذهنى،
پلى براى ارتباط با جهان خارج است. از این رو چون واسطه در نزد ذهن حاضر است، امکان
دارد به دلیل تفسیر اشتباه، در تطبیق آن با صورت خارج به خطا بیفتد. اما در علم
حضورى چون نفس معلوم مکشوف و مشهود در نزد عالم کاشف و شاهد حاضر است و واسطه اى در
کار نیست، امکان خطا معنا ندارد و چون حقیقت وحى کشف و شهود عالم غیب است و از نوع
علم حضورى مى باشد، در آن خطا معنا ندارد.[2] سوم. رسول اکرم صلى الله علیه و آله معصوم است؛
عنایت به حکمت خداوند درباره نبوت و انزال کتاب هاى آسمانى، «پیامبر» باید از
هرگونه گناه و اشتباه و هرگونه خطا در هنگام دریافت وحى و رساندن آن به مردم معصوم
باشد؛ چرا که اگر چنین نباشد؛ اعتماد مردم بر پیام رسانى و الهى بودن همه تکالیف و
پیام ها از میان مى رود[3].
آنچه گفتیم ثابت کرد که قرآن از سوى خدا است و به طور صحیح و کامل در اختیار ما
قرار گرفته است، پس تمام مطالب آن حق و درست است. البته درباره کشف حقانیت و صحت تک
تک گزاره هاى قرآنى، باید بگوییم؛ هر چند برخى از گزاره هاى دینى را عقل ما به طور
مستقیم درک مى کند و در دایره داورى تجارب بشرى و علوم قرار مى گیرد؛ اما بسیارى از
آنها فراتر از گستره عقل و خارج از حوزه نفى و اثبات علوم و تجربه هاست.
براى مثال خصوصیت نعمت هاى بهشتى یا ویژگى جن، ملائکه، حوادث عالم برزخ و… در
دسترس عقل و دانش بشرى نیست. در اینجا راهى جز پذیرش اعتبار منابعى که گزارش این
وقایع را داده اند وجود ندارد، چنان که در بسیارى از علوم ادبى و تاریخى نیز از
همین روش استفاده شود.
بله، برخى از همین معارف، از طریق کشف و شهود عرفانى و باطنى به دست مى آید؛ اما
این راهکار، قابل توصیه به عموم مردم و اندیشمندان نیست و گستره آن، تمام معرفت هاى
قرآنى را شامل نمى شود.
از آنجا که ما اعتقاد داریم خداوند صادق بوده و جز کلام راست و درست سخنى نمى گوید
و هر چه مى گوید حق و صحیح است؛ چنانچه اثبات کنیم تمام مطالب قرآن از سوى خداوند
متعال بوده و اکنون نیز آنچه به نام قرآن در دسترس همگان است، همان قرآنى مى باشد
که از سوى خداوند نازل گشته و هیچ عنصر غیرخدایى ـ چه به عمد و چه به خطا ـ در آن
راه نیافته است، مى توانیم اثبات کنیم که تمام مطالب قرآن حق و صحیح است. براى
اثبات این مدعا، ادله «حجیت صدورى» قرآن مطرح است:
یکم. قرآن کتاب خدا است؛
این مدعا در سطوح مختلف قابل طرح بوده، معانى عمیق و متعددى دارد:
1. مفاد و محتواى قرآن از سوى خداوند است.
2. تک تک الفاظ نیز از سوى او است.
3. ترکیبات این الفاظ (در قالب آیات) از سوى خداوند است.
4. ترتیب این آیات (به صورت سوره ها) از ناحیه خداوند مى باشد.
از این رو وجوه مختلفى براى اعجاز قرآن گفته شده که مى توان آنها را به سه بخش طبقه
بندى کرد:[1]الف. اعجاز لفظى؛ قرآن ثابت مى کند که الفاظ و ترکیبات قرآن، الهى است. علاوه بر
آنکه روشن مى سازد آن مقدار از آیاتى که به یکدیگر مرتبط بوده و در یک سیاق اند، از
ناحیه خداوند است.
ب. اعجاز محتوایى؛ قرآن نشان از عدم وجود اختلاف در قرآن دارد. بعضى از آیات، از
غیب و مطالب آینده خبر مى دهد و برخى از علوم و معارفى که لااقل در آن زمان هیچ
بشرى نمى توانسته به آنها دسترسى پیدا کند. این نوع اعجاز حقانیت قرآن و آسمانى
بودن آن را اثبات مى کند.
ج. اعجاز قرآن از جهت آورنده آن؛ بر این مطلب تکیه دارد که رسول گرامى اسلام صلى
الله علیه و آله فردى امى بوده است و نمى توانسته از پیش خود کتابى بیاورد. این نوع
اعجاز نیز اثبات مى کند که مفاد قرآن از ناحیه خداوند است.
دوم. وحى مصون از خطا است؛
براساس این دلیل اگر کسى به حقیقت وحى توجه نموده و مفاد آن را خوب دریافت کند و
تصورى صحیح از آن داشته باشد به مصونیت وحى از خطا اعتراف خواهد کرد. حقیقت «وحى»
نوعى علم شهودى و حضورى است که در آن «حقایق هستى» در محضر شاهد و کاشف حاضر است؛
به خلاف علم حصولى که فقط صورتى از علوم در ذهن وجود دارد. در واقع این صورت ذهنى،
پلى براى ارتباط با جهان خارج است. از این رو چون واسطه در نزد ذهن حاضر است، امکان
دارد به دلیل تفسیر اشتباه، در تطبیق آن با صورت خارج به خطا بیفتد. اما در علم
حضورى چون نفس معلوم مکشوف و مشهود در نزد عالم کاشف و شاهد حاضر است و واسطه اى در
کار نیست، امکان خطا معنا ندارد و چون حقیقت وحى کشف و شهود عالم غیب است و از نوع
علم حضورى مى باشد، در آن خطا معنا ندارد.[2] سوم. رسول اکرم صلى الله علیه و آله معصوم است؛
عنایت به حکمت خداوند درباره نبوت و انزال کتاب هاى آسمانى، «پیامبر» باید از
هرگونه گناه و اشتباه و هرگونه خطا در هنگام دریافت وحى و رساندن آن به مردم معصوم
باشد؛ چرا که اگر چنین نباشد؛ اعتماد مردم بر پیام رسانى و الهى بودن همه تکالیف و
پیام ها از میان مى رود[3].
آنچه گفتیم ثابت کرد که قرآن از سوى خدا است و به طور صحیح و کامل در اختیار ما
قرار گرفته است، پس تمام مطالب آن حق و درست است. البته درباره کشف حقانیت و صحت تک
تک گزاره هاى قرآنى، باید بگوییم؛ هر چند برخى از گزاره هاى دینى را عقل ما به طور
مستقیم درک مى کند و در دایره داورى تجارب بشرى و علوم قرار مى گیرد؛ اما بسیارى از
آنها فراتر از گستره عقل و خارج از حوزه نفى و اثبات علوم و تجربه هاست.
براى مثال خصوصیت نعمت هاى بهشتى یا ویژگى جن، ملائکه، حوادث عالم برزخ و… در
دسترس عقل و دانش بشرى نیست. در اینجا راهى جز پذیرش اعتبار منابعى که گزارش این
وقایع را داده اند وجود ندارد، چنان که در بسیارى از علوم ادبى و تاریخى نیز از
همین روش استفاده شود.
بله، برخى از همین معارف، از طریق کشف و شهود عرفانى و باطنى به دست مى آید؛ اما
این راهکار، قابل توصیه به عموم مردم و اندیشمندان نیست و گستره آن، تمام معرفت هاى
قرآنى را شامل نمى شود.
منابع
[1] نگا: ثامنى، سید مصطفى، وجوه اعجاز قرآن (مجموعه مقالات دومین کنفرانس
تحقیقاتى علوم و مفاهیم قرآن کریم، صص 168 ـ 178).
[2] سعیدى روشن، محمد باقر، تحلیل وحى از دیدگاه اسلام و مسیحیت، صص 22 ـ 28.
[3] پژوهشى در عصمت معصومان، ص 109 ـ 112.