۱۳۹۸/۱۲/۰۳
–
۹۶۳ بازدید
سلام ، خوبین؟
من توی دوران دبیرستان یه بچه حزب اللهی بودم ، یه زندگی شیرین با رضایت دلی داشتم…گذشت و رسید به زمان کنکور و تعیین مسیر اینده و من طبق شناختی که از خودم داشتم تشخیص دادم که باید پزشکی بخونم ، به خاطر علایق و استعداد ها و … متاسفانه یک روحانی محکم جلوی من ایستاد و گفت در بین حرفه های مختلف هیچ چیز ارزش روحانیت رو نزد خدا نداره و بهتره که بیای اخوند بشی و …من یه بچه شیعه ای بودم که چندین سال بود مسیر ایندمو توی پزشکی تعیین کرده بودم ، به خاطر علایق شخصی و توصیه افرادی که شخصیت منو میشناختن ، شروع کردم با اون روحانی بحث کردن تو جلسات مختلف ، حدود چند ماه…. و نهایتا اون گفت بالاترین ارزشو پیش خدا روحانی داره ولی همه استعداد روحانیت رو ندارن و ممکنه شما هم نداشته باشی پس برو توی حرفه ای که استعدادشو داری ولی بالاترین جایگاه نزد خدا واسه کسیه که دین خدا رو گسترش میده و قطعا یه پزشک اگه بخاد توی حرفهش موفق باشه و همیشه درحال تحقیق و پژوهش باشه دیگه به گسترش دین خدا نمیرسه و منطقش هم این بود که روح و فکر بر جسم مقدمه….و از اونجایی که من نمیتونستم اینو قبول کنم تصمیم گرفتم بین بچه مذهبی بودنم و مسیری که فکر میکردم درسته یکیشو انتخاب کنم و دومی رو انتخاب کردم ، الان کسی هستم که درسشو میخونه و دینش هم دین شخصیه یه نماز خیلی معمولی و یه خداروشکر گفتن بعد غذا و…
خدا نبخشه منو اگه به خاطر پول تصمیم گرفته باشم پزشکی بخونم ، من فقط و فقط به خاطر این که احساس میکردم نیاز مبرم جامعه امروز با این امراض جدید پزشکای حاذقی هستن که بتونن درمان این درد هارو پیدا کنن ، پزشکی رو انتخاب کردم …
بابا اینا بنده های خدا هستن که سرطان دارن ، هپاتیت دارن یا حتی اونایی که ایدز دارن…چطور میتونیم بگیم یه پزشکی که اینا رو درمان میکنه کم ارزش تر از یک روحانیه که مشکلات فکری رو حل میکنه؟؟؟ چطور میتونیم درجه بندی کنیم مشاغل رو … عقل من میگه همونطوری که دولت امام زمون فردا سرباز و روحانی میخاد ، پزشکم میخاد …بابا پزشکو ول کن ، رفتگر هم میخاد ، همه چی میخاد ….و اینها همه با نیت الهی کار میکنن ، بعد چطور میشه ما بگیم ارزش فلانی از فلانی بیشتره چون شغل اون مربوط به روحه اون یکی مربوط به جسم…. پس چطور امام خمینی دعا میکنه خدا اونو با خدمتکارش محشور کنه…
ازتون تقاضا دارم جوابامو تا حد امکان با منابع قران و حدیث بدید تا بتونم با دلایل محکم تو ذهنم تثبیتشون کنم…
یاعلی
به نظر ما، اگر به پزشکی علاقه داری همان را خوب ادامه بده و محکم باش و سست نشو؛ برای تشویق و تثبیت شما در همان رشته پزشکی ،مطالب زیر را نیز آورده ایم ولی قبلا متذکر شویم به این دلیل که روح برتر از جسم است، در هر صورت پزشکی روح قطعا بر پزشکی تن شرافت و برتری ذاتی دارد:
امام صادق(علیهالسلام) در این باره فرمودند: «اهل هیچ بلدى، از سه چیز بینیاز نیستند، تا در امر دنیا و آخرتشان به آنها پناه ببرند، به طورى که اگر فاقد آنها باشند، امورشان مختل و بدون تدبیر خواهد بود؛ اول: فقیهی دانشمند و پرهیزکار. دوم: امیر و حاکمی خیرخواه و با قدرت. سوم: طبیبی دانا و مورد اطمینان».[۱]نکته جالبی که در حدیت هست این است که وجود هر یک از آنان را براى اصلاح امور دنیوى و اخروى لازم و ضرورى دانسته است با اندکى دقت ضرورت و ارزش این سه شخص براى تنظیم امور اجتماع روشن میشود:
فقیه مسئولیت ارشاد و هدایت دینى، معنوى و اخلاقى مردم را بر عهده دارد. حاکم مسئولیت امنیت اجتماع را بر عهده دارد و طبیب مسئولیت سلامت آنان را بر عهده دارد.
کسانی که در راه پزشکی خدمت میکنند، کارشان بسیار ارزشمند است و همه باید قدردان این عزیزان باشند، چرا که هیچچیز بالاتر از سلامت بشر نیست. هر کسی مریضی را درمان کند این کار او در نزد خداوند بسیار ارزشمند است.
ارزش وجود طبیب بر همگان روشن است. چون تلاش و کار انسان، لذت بردن و خوشى او، آسایش و آرامش او، دانش و اختراع او و حتى عبادت و نیکوکارى او، همه و همه در صورتى به خوبى امکانپذیر است که از سلامت جسمانى برخوردار باشد. لذا پزشکی از نظر دنیوی و اخروی بسیار با اهمیت است.
حیات و سلامت انسان بزرگترین موهبت الهى است، و پزشک در تأمین بهداشت و سلامت انسان بزرگترین نقش را ایفا مینماید. پزشک است که با درد و بیمارى مبارزه میکند و زندگى را زیبا و به بیمار و اطرافیانش آرامش میدهد. و به همین جهت پزشکان در اجتماع از موقعیت و احترام ویژهاى برخوردارند. پزشکان را میتوان از بزرگترین خدمتگذاران به انسان معرفى نمود. زیرا در تأمین سلامت و ادامه حیات آنها گام بر میدارند.
یک پزشک خوب کسى است که از هر جهت مورد اعتماد بیمار و اطرافیانش باشد. به دانش و مهارت او، به دلسوزى و خیرخواهى او، به ایمان و صداقت او، به امانت و رازدارى او، به تقوا و خودنگهدارى او، به مهربانى و خوش اخلاقى او، کاملا اعتماد داشته باشند. یعنى رفتارش به گونهاى باشد که اعتماد همه را جلب کند.
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) نیز وظایفی براى پزشک تعیین میکند و میفرماید: «طبیب باید همواره تقوا و ترس از خدا را رعایت کند در معاینات و تشخیص بیمارى، در تجویز دارو و مقدار آن، در رفتار خود با بیمار و اطرافیانش، در امانت و رازدارى، در تعیین حق ویزیت و عمل جراحى، در معاینه و لمس بدن بانوان بیمار، در همه حال خدا را حاضر و ناظر بداند و تقوا را رعایت کند».[2]البته باید توجه داشت که ایمان و تقوا و خودنگهدارى براى پزشک یک امر کاملا ضرورى است. زیرا پزشک طبعا با خانمهاى بیمار و احیانا زیبا و جوان سر و کار دارد. لازمه شغلش این است که خانمها را نیز معاینه و بدن آنان را مشاهده یا لمس کند، و در چنین شرایطی امکان لغزش انسان زیاد است. مخصوصا اگر پزشک جوان باشد. امکان دارد بدون ضرورت یا بدون رعایت مقدار ضرورت بدن بیمار زن را مشاهده و لمس کند یا در زیباییهاى او خیره شود یا شوخى و خوشزبانى کند و احیانا به گناهان بالاتر کشیده شود. لذا آنچه میتواند در این شرایط حساس پزشک را از لغزش حفظ کند، ایمان و تقوای اوست.
پزشکان در درمان بیمار تمام تلاش و سعی خود را به کار میگیرند تا بیمار معالجه شود، البته مقدمه درمان تشخیص صحیح بیماری است که اگر این به خوبی انجام گیرد، کمک بسیاری برای درمان بیمار خواهد کرد. لذا پزشک در تشخیص بیماری باید دقت کافی را داشته باشد تا احیانا آسیبی به بیمار نرسد. پیامبرگرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) توصیهای برای پزشکان در مورد تشخیص بیماری دارند لذا به یکی از پزشکان معاصر خود به نام «شمردل» فرمودند: «هیچکس را قبل از شناسایی کامل بیماری، درمان مکن».[3]در نتیجه: پزشکان در جامعه نقشی بسیار پررنگ و مهم را بر عهده دارند و باید با تخصص و تقوای الهی این کار را انجام داده و وظیفه خود را نسبت به مردم به خوبی انجام دهند؛ این روز عزیز را به همه پزشکان سربلند مهین عزیمان ایران اسلامی تبریک عرض میکنیم.
پزشک حقیقى
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ـ به یک پزشک ـ فرمود : إنّ اللّهَ عَزَّ و جلَّ الطَّبیبُ، و لکنَّکَ رجُلٌ رَفیقٌ . طبیب، خداوند عزّ و جلّ است ، اما تو یارى مهربان هستى .
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ـ نیز به یک پزشک ـ فرمود : اللّهُ الطَّبیبُ، بل أنتَ رَجُلٌ رَفیقٌ ، طَبِیبُها الذی خَلَقَها .خدا طبیب است و تو مردى مهربان هستى ، طبیبِ درد، کسى است که آن را آفریده است .
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ـ نیز به یک پزشک ـ فرمود : الطَّبیبُ اللّهُ، و لَعَلَّکَ تَرفُقُ بأشیاءَ تَحرُقُ بها غَیرَکَ . طبیب، خداست و چه بسا چیزهایى را نیک بیامیزى و با آن [به جاى درمان، ریشه ]دیگرى را بسوزانى
امام صادق علیه السلام : کانَ یُسمَّى الطَّبیبُ المُعالِجَ، فقالَ موسى بنُ عِمرانَ : یا ربِّ، مِمَّنِ الداءُ ؟ قالَ : مِنّی، قالَ : مِمّنِ الدَّواءُ ؟ قالَ : منّی، قالَ : فما یَصنَعُ الناسُ بالمُعالِجِ؟ قالَ : یَطِیبُ بذلکَ أنفسُهُم، فَسُمِّیَ الطَّبیبُ لذلکَ .
پیشترها به طبیب، معالج مى گفتند . پس ، موسى بن عمران عرض کرد : پروردگارا ! درد از کیست؟ فرمود : از من . عرض کرد : درمان از کیست؟ فرمود : از من . عرض کرد : پس مردم با معالج چه مى کنند؟ فرمود : به او دل خوش مى کنند . از آن پس [معالج به نام ]طبیب خوانده شد .
پی نوشت
[۱]. سفینه البحار ج 2 ص 78
[2]. بحارالانوار جلد 26- صفحه 47
[3]. الاصابة، ج ۳، ص ۲۸۹
امام صادق(علیهالسلام) در این باره فرمودند: «اهل هیچ بلدى، از سه چیز بینیاز نیستند، تا در امر دنیا و آخرتشان به آنها پناه ببرند، به طورى که اگر فاقد آنها باشند، امورشان مختل و بدون تدبیر خواهد بود؛ اول: فقیهی دانشمند و پرهیزکار. دوم: امیر و حاکمی خیرخواه و با قدرت. سوم: طبیبی دانا و مورد اطمینان».[۱]نکته جالبی که در حدیت هست این است که وجود هر یک از آنان را براى اصلاح امور دنیوى و اخروى لازم و ضرورى دانسته است با اندکى دقت ضرورت و ارزش این سه شخص براى تنظیم امور اجتماع روشن میشود:
فقیه مسئولیت ارشاد و هدایت دینى، معنوى و اخلاقى مردم را بر عهده دارد. حاکم مسئولیت امنیت اجتماع را بر عهده دارد و طبیب مسئولیت سلامت آنان را بر عهده دارد.
کسانی که در راه پزشکی خدمت میکنند، کارشان بسیار ارزشمند است و همه باید قدردان این عزیزان باشند، چرا که هیچچیز بالاتر از سلامت بشر نیست. هر کسی مریضی را درمان کند این کار او در نزد خداوند بسیار ارزشمند است.
ارزش وجود طبیب بر همگان روشن است. چون تلاش و کار انسان، لذت بردن و خوشى او، آسایش و آرامش او، دانش و اختراع او و حتى عبادت و نیکوکارى او، همه و همه در صورتى به خوبى امکانپذیر است که از سلامت جسمانى برخوردار باشد. لذا پزشکی از نظر دنیوی و اخروی بسیار با اهمیت است.
حیات و سلامت انسان بزرگترین موهبت الهى است، و پزشک در تأمین بهداشت و سلامت انسان بزرگترین نقش را ایفا مینماید. پزشک است که با درد و بیمارى مبارزه میکند و زندگى را زیبا و به بیمار و اطرافیانش آرامش میدهد. و به همین جهت پزشکان در اجتماع از موقعیت و احترام ویژهاى برخوردارند. پزشکان را میتوان از بزرگترین خدمتگذاران به انسان معرفى نمود. زیرا در تأمین سلامت و ادامه حیات آنها گام بر میدارند.
یک پزشک خوب کسى است که از هر جهت مورد اعتماد بیمار و اطرافیانش باشد. به دانش و مهارت او، به دلسوزى و خیرخواهى او، به ایمان و صداقت او، به امانت و رازدارى او، به تقوا و خودنگهدارى او، به مهربانى و خوش اخلاقى او، کاملا اعتماد داشته باشند. یعنى رفتارش به گونهاى باشد که اعتماد همه را جلب کند.
امیرالمؤمنین(علیهالسلام) نیز وظایفی براى پزشک تعیین میکند و میفرماید: «طبیب باید همواره تقوا و ترس از خدا را رعایت کند در معاینات و تشخیص بیمارى، در تجویز دارو و مقدار آن، در رفتار خود با بیمار و اطرافیانش، در امانت و رازدارى، در تعیین حق ویزیت و عمل جراحى، در معاینه و لمس بدن بانوان بیمار، در همه حال خدا را حاضر و ناظر بداند و تقوا را رعایت کند».[2]البته باید توجه داشت که ایمان و تقوا و خودنگهدارى براى پزشک یک امر کاملا ضرورى است. زیرا پزشک طبعا با خانمهاى بیمار و احیانا زیبا و جوان سر و کار دارد. لازمه شغلش این است که خانمها را نیز معاینه و بدن آنان را مشاهده یا لمس کند، و در چنین شرایطی امکان لغزش انسان زیاد است. مخصوصا اگر پزشک جوان باشد. امکان دارد بدون ضرورت یا بدون رعایت مقدار ضرورت بدن بیمار زن را مشاهده و لمس کند یا در زیباییهاى او خیره شود یا شوخى و خوشزبانى کند و احیانا به گناهان بالاتر کشیده شود. لذا آنچه میتواند در این شرایط حساس پزشک را از لغزش حفظ کند، ایمان و تقوای اوست.
پزشکان در درمان بیمار تمام تلاش و سعی خود را به کار میگیرند تا بیمار معالجه شود، البته مقدمه درمان تشخیص صحیح بیماری است که اگر این به خوبی انجام گیرد، کمک بسیاری برای درمان بیمار خواهد کرد. لذا پزشک در تشخیص بیماری باید دقت کافی را داشته باشد تا احیانا آسیبی به بیمار نرسد. پیامبرگرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآله) توصیهای برای پزشکان در مورد تشخیص بیماری دارند لذا به یکی از پزشکان معاصر خود به نام «شمردل» فرمودند: «هیچکس را قبل از شناسایی کامل بیماری، درمان مکن».[3]در نتیجه: پزشکان در جامعه نقشی بسیار پررنگ و مهم را بر عهده دارند و باید با تخصص و تقوای الهی این کار را انجام داده و وظیفه خود را نسبت به مردم به خوبی انجام دهند؛ این روز عزیز را به همه پزشکان سربلند مهین عزیمان ایران اسلامی تبریک عرض میکنیم.
پزشک حقیقى
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ـ به یک پزشک ـ فرمود : إنّ اللّهَ عَزَّ و جلَّ الطَّبیبُ، و لکنَّکَ رجُلٌ رَفیقٌ . طبیب، خداوند عزّ و جلّ است ، اما تو یارى مهربان هستى .
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ـ نیز به یک پزشک ـ فرمود : اللّهُ الطَّبیبُ، بل أنتَ رَجُلٌ رَفیقٌ ، طَبِیبُها الذی خَلَقَها .خدا طبیب است و تو مردى مهربان هستى ، طبیبِ درد، کسى است که آن را آفریده است .
پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ـ نیز به یک پزشک ـ فرمود : الطَّبیبُ اللّهُ، و لَعَلَّکَ تَرفُقُ بأشیاءَ تَحرُقُ بها غَیرَکَ . طبیب، خداست و چه بسا چیزهایى را نیک بیامیزى و با آن [به جاى درمان، ریشه ]دیگرى را بسوزانى
امام صادق علیه السلام : کانَ یُسمَّى الطَّبیبُ المُعالِجَ، فقالَ موسى بنُ عِمرانَ : یا ربِّ، مِمَّنِ الداءُ ؟ قالَ : مِنّی، قالَ : مِمّنِ الدَّواءُ ؟ قالَ : منّی، قالَ : فما یَصنَعُ الناسُ بالمُعالِجِ؟ قالَ : یَطِیبُ بذلکَ أنفسُهُم، فَسُمِّیَ الطَّبیبُ لذلکَ .
پیشترها به طبیب، معالج مى گفتند . پس ، موسى بن عمران عرض کرد : پروردگارا ! درد از کیست؟ فرمود : از من . عرض کرد : درمان از کیست؟ فرمود : از من . عرض کرد : پس مردم با معالج چه مى کنند؟ فرمود : به او دل خوش مى کنند . از آن پس [معالج به نام ]طبیب خوانده شد .
پی نوشت
[۱]. سفینه البحار ج 2 ص 78
[2]. بحارالانوار جلد 26- صفحه 47
[3]. الاصابة، ج ۳، ص ۲۸۹