۱۳۹۳/۰۸/۲۴
–
۴۶۴ بازدید
از شرایط امر به معروف و نهی از منکر احتمال تآثیر است از کجا بفهمیم تآثیر هست یا نه؟
بله درست گفته اید از شرایط امر به معروف ونهی از منکر؛«احتمال تاثیر » است ، پس لازم نیست که بفهمیم تاثیر دارد یا نه؟ همین قدر که احتمال تاثیر را بدهیم کافی است! واین احتمال از ظاهر افراد وحالتهای ظاهری، قابل تشخیص ویا حداقل قابل احتمال است وهمین مقدار برای انجام امر به معروف ونهی از منکر کفایت می کند!
راجع به امربه معروف ونهی ازمنکر بیشتر سخن بگوییم :
امر به معروف و نهى از منکرو سعى و اهتمام درآن، از مراسم دین واز امور مهمّى است که خدا، پیامبران را بر آن برانگیخت، خداى سبحان مى فرماید: «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ امَّةٌ یَدْعُونَ الَى الْخَیْرِ وَ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَنْکَرِ وَ اولئِکَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ» (آل عمران، 104) «باید از شما جمعى باشند که به نیکى بخوانند و به معروف وا دارند و از منکر باز دارند و آنها رستگارانند».
و مى فرماید: «یا ایَّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامینَ بِالْقِسْطِ» (نساء، 135) «شما که ایمان آورده اید عدل و انصاف را بر پا دارید».و بر پا داشتن عدل و انصاف، امر به معروف و نهى از منکر است.
علی علیه السلام فرموده اند: «از نشستن در راهها بپرهیزید!» گفتند: گاهى از این کار چاره نداریم، که مجالس گفتگوى ما در راههاست. فرمود: «اگر این را ترک نمى کنید، پس حقّ راه را ادا کنید»، گفتند: حق راه چیست؟ فرمود: «چشم پوشى (از نگاه به نامحرم و…)، و خوددارى از آزار، و جواب سلام، و امر به معروف و نهى از منکر».
و رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: «ما من قوم عملوا بالمعاصى، و فیهم من یقدر أن ینکر علیهم فلم یفعل، إلاّ یوشک أن یعمّهم اللّه بعذاب من عنده» «هیچ قومى نیست که گناه کنند و در میانشان کسى باشد که قدرت جلوگیرى داشته باشد و منع نکند مگر بیم آن است که خداوند آنها را به عذابى که از نزد او نازل مى شود فرو گیرد».
به پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلّم عرض کردند: «آیا قریه اى که در آن مردمى صالح باشند ممکن است به هلاکت و نابودى افتد؟ فرمود: آرى! گفتند: براى چه یا رسول اللّه؟ فرمود: به سبب سستى و سکوتشان در برابر معاصى خدا». و فرمود: «البته امر به معروف و نهى از منکر کنید، و گر نه بدان شما بر شما مسلّط مى شوند، آنگاه خوبان شما دست به دعا برمى دارند و دعایشان اجابت نخواهد شد».
وجوب و شرایط امر به معروف
آنچه واجب است امر به واجب و نهى از حرام است. و امّا امر به مستحب و نهى از مکروه مستحب است. و وجوب امر به معروف و نهى از منکر چهار شرط دارد:
اول- علم به معروف و منکر بودن فعل، تا از غلط و اشتباه در امان باشد مقلّدى که بعضى از عقاید اجتهادى مجتهد خود را نداند بر دیگرى است که مطابق آن به او امر به معروف و نهى از منکر کند.
خلاصه آنکه: در مسائل قطعى که مورد اجماع و اتّفاق است بر هر کسى امر به معروف و نهى از منکر لازم است، و امّا در آنچه غیر قطعى است و اختلاف رأى مجتهدین در آن ممکن است ؛ مجتهد یا مقلّد در آن، امر و نهى نمى تواند کرد، مگر نسبت به کسى که بداند اعتقاد وى موافق اعتقاد اوست.
دوم- احتمال و امید فایده و تأثیر بر امر و نهى. پس اگر علم یا ظن غالب داشته باشد که اثر نمى کند ، امر به معروف و نهى از منکر چون فایده اى ندارد واجب نخواهد بود.
سوم- قدرت بر امر و نهى داشتن و عدم مفسده و ضرر. پس اگر ظنّ ضرر، براى او، یا یکى از مسلمانان باشد، وجوب آن ساقط مى شود، زیرا در دین ضرر و ضرار نیست.
چهارم- تارک معروف و مرتکب منکر و گناه بر استمرار خلاف خود ،اصرار ورزد، ولى اگر آثار پشیمانى و توبه به ظهور رسد وجوب امر به معروف و نهى از منکر از میان مى رود، زیرا کار عبثى خواهد بود.
دلیل بر شرط بودن سه شرط اول این روایت است که: «از امام صادق علیه السّلام پرسیدند: آیا امر به معروف و نهى از منکر بر همه امّت واجب است؟ فرمود: نه. پرسیدند: چرا؟ فرمود: فقط بر قوىّ مطاع و کسى که معروف را از منکر باز مى شناسد واجب است، نه بر ضعیفى که به تشخیص حق و باطل راه نیافته است. و دلیل این، کتاب خداى عز و جل است که مى فرماید: «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ امَّةٌ یَدْعُونَ الَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوف وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ» (آل عمران، 104) «باید از شما دسته اى باشند که به نیکى بخوانند و به معروف امر کنند و از منکر نهى کنند». و این فرمان براى عده اى خاص است نه براى همه، چنانکه خداى عز و جل مى فرماید:«وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى امَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ» (اعراف، 158) «از قوم موسى گروهى به حق هدایت مى کنند و به حق عدالت مى ورزند».
در امر به معروف و نهى از منکر عدالت شرط نیست :
کسى که امر به معروف و نهى از منکر مى کند لازم نیست عادل باشد و یا به آنچه امر و نهى مى کند حتما عمل نماید، زیرا :
اولا: دلائل وجوب آن ،مطلق و بدون قید و شرط است،
و ثانیا: بر کسى که فعل حرامى را انجام مى دهد و در دیگرى نیز آن را مشاهده مى کند دو چیز واجب است: یکى ترک آن و دیگر نهى از آن، و اگر یکى از آن دو را، ترک کرد وجوب دیگرى از میان نمى رود. زیرا در غیر این صورت امر و نهى جز بر معصوم واجب نخواهد بود، و بنا براین باب امر به معروف و نهى از منکر بکلّى بسته مى شود.
و امّا ناپسند شمرده شدن آن در آیات شریفه: «أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ انْفُسَکُمْ» (بقره، 44) «آیا مردم را به نیکى امر مى کنید و خود را از یاد مى برید». و «لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ؟ کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ» (صف، 2- 3) «چرا آنچه نمى کنید، مى گوئید؟ نزد خدا بسیار مبغوض است که آنچه نمى کنید، بگوئید».و آنچه در حدیث اسراء (سیر در شب) آمده که کسانى را با مقراض (قیچى) آتشین مى بریدند، براى این است که به آنچه امر مى کردند و مى گفتند عمل نمى کردند، نه براى اینکه امر مى کردند و مى گفتند. و همچنین در این روایت: «خداى تعالى به عیسى وحى کرد: نخست خود را پند ده، و اگر پند پذیر شدى آنگاه مردم را پند ده، وگر نه از من شرم کن».
و به این معنى حمل مى شود قول حضرت صادق علیه السّلام در «مصباح الشریعه»: «هر که هوى و هوس خود را ترک نکرده، و از آفات نفس و شهوات آن رهائى نیافته، و شیطان را شکست نداده، و در پناه خدا و امان و نگاهدارى او در نیامده، صلاحیت امر به معروف و نهى از منکر ندارد، زیرا اگر داراى این صفت نباشد، هر امرى اظهار کند حجّت بر ضدّ خود او مى شود، و مردم از آن بهره نمى گیرند. خداى عز و جل مى فرماید:«أ تَأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ» (بقره، 44) «آیا مردم را به نیکى امر مى کنید و خود را از یاد مى برید».و به وى خطاب مى رسد: اى خائن! آیا از مخلوق من چیزى را مى طلبى که در آن به خود خیانت کرده اى و عنان خود را رها ساخته اى!»
و نیز این قول امام صادق علیه السّلام (در همان کتاب): «صاحب امر به معروف باید داناى حلال و حرام باشد، به آنچه امر مى کند ،خود عامل باشد و از آنچه نهى مى کند باز ایستد، خیرخواه مردم و مهربان و با رفق و مداوا باشد، با گفتار نیک و بیان خوش آنان را دعوت کند، تفاوت اخلاق و حالات مردم را بشناسد، تا با هر کس فراخور حال و منزلت او رفتار نماید، به مکر نفس و کیدهاى شیطان بصیر و بینا باشد، بر آنچه به او مى رسد صبر کند، در پى انتقام جوئى و شکایت برنیاید، عصبیّت و حمیّت به کار نبرد، نیّت خود را براى خدا خالص کند، از او کمک بخواهد و خشنودى او بجوید، و اگر با او مخالفت و جفا شد شکیبائى ورزد، و اگر با وى موافقت شد و امر و نهیش پذیرفته گشت سپاس گوید، کار خود به خدا واگذارد، و از عیب خود غافل نشود».
تنبیه: بدان که کسى که باید امر و نهى کرده شود گرچه شرط است که عاقل و بالغ باشد، امّا این شرط در بیشتر اوامر و نواهى است نه در همه موارد زیرا کسى که کودک یا دیوانه اى را ببیند که شراب مى خورد بر او واجب است که منعش کند و شرابش را بریزد
مراتب امر به معروف ؛ بدان که امر به معروف و نهى از منکر را مراتبى است:
1- انکار قلبى: به اینکه در دل منکر مرتکب معصیت باشد و او را دشمن بدارد. و این مشروط است به اینکه نهى کننده علم داشته باشد و نهى شونده بر گناه اصرار و پا فشارى کند (نادم و پشیمان نباشد).
2- راهنمائى و شناساندن: به اینکه مرتکب منکر و گناه بداند که این کار معصیت است. زیرا بعضى از مردم به سبب جهل و نادانى مرتکب بعضى از معاصى مى شوند، و اگر بدانند که گناه است از آن خوددارى خواهند کرد.
3- اظهار کراهت و نفرت از مرتکب گناه و کناره جوئى و دورى کردن از او.
4- منع و انکار به زبان: ابتدا با پند و نصیحت، و اگر اثر نکرد با ترساندن، و بازداشتن تا آنجا که نوبت به سخنان تند و درشت برسد. مثل اینکه بگوید: اى نادان! اى احمق! با پروردگارت مخالفت مکن! در اینجا دامى بزرگ براى شیطان هست که بسا بیشتر واعظان را شکار مى کند. بنابراین هر عالم اندرزگویى باید این دام را با نور بصیرت ببیند. آن دام اینست که شیطان بهنگام وعظ و ارشاد در نزد او حاضر مى شود و خودبینى و برترى او را به سبب علمى که دارد در دلش وسوسه مى کند و کسى را که مورد موعظه قرار مى دهد نادان و خوار و پست مى نماید. و چه بسا قصدش از وعظ خوار ساختن و جاهل شمردن طرف و اظهار بزرگى و شرافت خویش به داشتن علم باشد.
5- بازداشتن به قهر و تسلّط: مانند شکستن آلات لهو، و ریختن شراب، و یا کندن و گرفتن جامه و مال غصبى از وى و رد کردن آن به صاحبش، و امثال این ها.
6- تهدید و ترساندن: مثل اینکه بگوید دست از این کار بدار، وگر نه تورا مى زنم و سرت را مى شکنم! و مانند این از آنچه در صورت دست نکشیدن از معصیت جایز است انجام دهد. ولى جایز نیست که به کارى تهدید کند که انجام دادن آن جایز نیست، مثل اینکه بگوید: این کار را رها کن وگر نه گردنت را مى زنم! یا فرزندت را کتک مى زنم، ، و امثال این ها.
7- زدن با دست و پا بدون اینکه سلاح بر کشد یا جراحتى وارد سازد.
8- مجروح کردن با بعضى از سلاحها. این را سیّد مرتضى- رضى اللّه عنه- و جمعى از علماى ما جایز دانسته اند، ولى بیشتر علما اذن امام را در این مورد شرط دانسته اند. زیرا در این کار بسا به تنهائى قادر نباشد و به یاران مسلّح نیازمند باشد، و آن شخص فاسق هم از اعوان خود استمداد کند و کار به جنگ و کشتار کشد و فتنه اى بزرگ پدید آید.
شرط تاثیر :
کسى که امر به معروف و نهى از منکر مى کند باید خوشخو و بردبار و شکیبا و قوى النفس باشد، تا اگر نسبت به وى ناسزا گفته شد پریشان خاطر و مضطرب نگردد. زیرا بیشتر مردم پیرو هوى و هوسند، و اگر از میل و خواستشان بازداشته شوند بر آنان گران آید، و بسا درباره باز دارنده ،زبان بگشایند و سخنان درشت و زشت گویند، و حتّى کار را به بى ادبى و دشنام گوئى بکشانند. و نیز باید با مردم به رفق و مدارا رفتار کند، که موعظه با رفق و ملایمت و نرمى در دل بیشتر مردم اثرى بهتر و بیشتر دارد.و نیز باید از مردم طمع ببرد، زیرا کسى که به مال مردم چشم طمع داشته باشد یا امید دارد که زبان به مدح و ستایش او بگشایند نمى تواند امر به معروف و نهى از منکر کند. و از این رو گویند: «یکى از بزرگان در خانه گربه اى داشت، و هر روز از قصّابى که در نزدیکى او بود مقدارى گوشت براى گربه مى گرفت، روزى از آن قصّاب گناهى دید، نخست به خانه رفت و گربه را بیرون کرد، سپس به نزد قصّاب آمده وى را از آن گناه به شدت نهى و منع نمود. قصّاب گفت: بعد از این دیگر گربه ات چیزى نخواهد خورد. گفت: تا گربه را بیرون نکردم و از تو طمع نبریدم به نهى و منع تو نپرداختم!»
بنابراین رعایت موارد زیر لازم وضروری است:
1-باید به دقت احکام شرعی مربوط به امر به معروف و نهی از منکر, موارد معروف و منکر یا شرایط وجوب مراتب آن و کیفیت اجرای نیکوی آن را دقیقا فراگیرید.
2-خود را به زیور اخلاق والتزام عملی بیارایید و حتی الامکان از شیوه های رفتاری آموزنده و خلاق استفاده کنید.
3- عدم تأثیر آنی و فوری , نباید ما را از انجام وظایف خود بازدارد.
همچنین باید توجه داشت که انسان ها در برخورد با حق , چند گونه اند: گونه اول: انسان های حق گرا. چنین افرادی در صورتی که اشتباه خود را دریابند, نه تنها ناراحت نمی شوند, بلکه بسیار خرسند و شادمان می شوند.
گونه دوم: انسان های بی تفاوت در مقابل حقیقت . چنین افرادی از این که کسی روی اشتباهاتشان انگشت بگذارد, استقبال نمی کنند.
گونه سوم: انسان های حق ستیز. این گونه افراد مسلما در برابر حرف حق , واکنش منفی نشان می دهند. البته این گروه اندکند و غالب افراد جزو گروه اول و دوم هستند.
در اینجا یک نکته اساسی وجود دارد و آن نحوه امر به معروف و نهی از منکر است . مسلما اگر، با درک درستی از طرف مقابل اقدام نمایید عکس العمل مثبت طرف مقابل , بسیار بالا خواهد بود. در امر و نهی شرایط ویژه ای حاکم است که باید رعایت گردد و چقدر به جا است که در این زمینه به تحریرالوسیله یا ترجمه آن از حضرت امام (ره) مراجعه فرمایید ولی در عین حال به برخی از شرایط اشاره می کنیم :
1-نسبت به حرمت موضوعی که در نظر دارید یقین داشته باشید.
2-تذکر و یادآوری شما باید به تدریج و با مقدمات باشد.
3-حتی الامکان از صراحت اجتناب نموده و با کنایه واشاره گوشزد کنید.
4-گاهی مطلب را به صورت سؤال درآورده و در لباس شاگردی به تنبه ایشان بپردازید.
5-خودتان در پیرامون موضوع مطالعاتی داشته باشید که به مناسبت بتوانید از بازده شوم آن گناه سخن بگویید.
6-از تندی و خشونت به شدت پرهیز کنید و با حفظ احترام در این رهگذر ملایمت را شعار خود سازید.
7-اگر زمینه ی مساعدی می بینید پیشنهاد کنید موضوع را به صورت سؤال درآورده و در همین نامه ها از فتوای مرجع و عواقب سوء چنین حرامی بپرسید و پاسخ را به ایشان ارائه دهید.
8-اگر اهل مطالعه هستند کتابی مربوط به حرمت آن موضوع و آثار شوم گناه را در دسترس ایشان قرار دهید.
9-مطمئن باشید که یادآوری و تذکر بی تأثیر نخواهد بود. «فذکر فان الذکری تنفع المؤمنین», (ذاریات , آیه 55). ازاین رو تا آنجا که احتمال تأثیر می دهید از وظیفه خود دست نکشید و مأیوس نباشید.
10-و در نهایت اگر به فرض نتیجه نگرفتید, شما وظیفه خویش را به انجام رسانده اید که «و ما علی الرسول الا البلاغ المبین ; پیامبر وظیفه ای جز ابلاغ آشکار ندارد»، (نور, آیه 54).
نکات مهمی که بعد از امر به معروف و نهی از منکر توجه به آنها ضروری می باشد:
1-به نظر ما بهترین کار بعد از امر به معروف ونهی از منکرٰدعا برای هدایت شخص خطاکار می باشد واقدامات دیگر ضرورتی ندارد. 2- هر انسانى قابل اصلاح است و از راه مناسب مى توان او را تربیت کرد. 3- یادتان نرود براى تغییر در رفتار بی حجاب اولاً؛ بایستى بسیار با مدارا و نرمى برخورد کنید ثانیاً؛ انتظار تغییر سریع نداشته باشید. ثالثاً؛ با بیان فلسفه حجاب و نتایج دنیوى و اخروى ایشان را نسبت به این موضوع متقاعد کنید. 4- در مورد حجاب همان گونه که مى دانید زمانى مى توان با آرامش و اعتماد به نفس کافى احکام الهى را مراعات نمود که زیربناى عقیده فرد استوار باشد و با ادله کافى به این نتیجه رسیده باشد که تسلیم شدن در برابر احکام خداوند صراط مستقیم هدایت و شاهراه رسیدن به کمال است. این مقوله جز با اتقان بخشیدن به مبانى فکرى، صفاى دل و باطن میسور نخواهد شد. 6- به اعتقادات شخصی افراد نباید بی احترامی کرد و بهترین اقدام استدلال منطقی وایجاد انگیزش وبینش درافراد می باشد. 7-بیشتر بی حجابی ها به خاطر نوع تربیتی است که آن ها دارند و یا اینکه فلسفه حجاب برای آنها روشن نشده و با یک صحبت منطقی متقاعد می شوند.
راجع به امربه معروف ونهی ازمنکر بیشتر سخن بگوییم :
امر به معروف و نهى از منکرو سعى و اهتمام درآن، از مراسم دین واز امور مهمّى است که خدا، پیامبران را بر آن برانگیخت، خداى سبحان مى فرماید: «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ امَّةٌ یَدْعُونَ الَى الْخَیْرِ وَ یأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَنْکَرِ وَ اولئِکَ هُمْ الْمُفْلِحُونَ» (آل عمران، 104) «باید از شما جمعى باشند که به نیکى بخوانند و به معروف وا دارند و از منکر باز دارند و آنها رستگارانند».
و مى فرماید: «یا ایَّهَا الَّذینَ آمَنُوا کُونُوا قَوّامینَ بِالْقِسْطِ» (نساء، 135) «شما که ایمان آورده اید عدل و انصاف را بر پا دارید».و بر پا داشتن عدل و انصاف، امر به معروف و نهى از منکر است.
علی علیه السلام فرموده اند: «از نشستن در راهها بپرهیزید!» گفتند: گاهى از این کار چاره نداریم، که مجالس گفتگوى ما در راههاست. فرمود: «اگر این را ترک نمى کنید، پس حقّ راه را ادا کنید»، گفتند: حق راه چیست؟ فرمود: «چشم پوشى (از نگاه به نامحرم و…)، و خوددارى از آزار، و جواب سلام، و امر به معروف و نهى از منکر».
و رسول خدا صلى اللّه علیه و آله و سلّم فرمود: «ما من قوم عملوا بالمعاصى، و فیهم من یقدر أن ینکر علیهم فلم یفعل، إلاّ یوشک أن یعمّهم اللّه بعذاب من عنده» «هیچ قومى نیست که گناه کنند و در میانشان کسى باشد که قدرت جلوگیرى داشته باشد و منع نکند مگر بیم آن است که خداوند آنها را به عذابى که از نزد او نازل مى شود فرو گیرد».
به پیغمبر اکرم صلى اللّه علیه و آله و سلّم عرض کردند: «آیا قریه اى که در آن مردمى صالح باشند ممکن است به هلاکت و نابودى افتد؟ فرمود: آرى! گفتند: براى چه یا رسول اللّه؟ فرمود: به سبب سستى و سکوتشان در برابر معاصى خدا». و فرمود: «البته امر به معروف و نهى از منکر کنید، و گر نه بدان شما بر شما مسلّط مى شوند، آنگاه خوبان شما دست به دعا برمى دارند و دعایشان اجابت نخواهد شد».
وجوب و شرایط امر به معروف
آنچه واجب است امر به واجب و نهى از حرام است. و امّا امر به مستحب و نهى از مکروه مستحب است. و وجوب امر به معروف و نهى از منکر چهار شرط دارد:
اول- علم به معروف و منکر بودن فعل، تا از غلط و اشتباه در امان باشد مقلّدى که بعضى از عقاید اجتهادى مجتهد خود را نداند بر دیگرى است که مطابق آن به او امر به معروف و نهى از منکر کند.
خلاصه آنکه: در مسائل قطعى که مورد اجماع و اتّفاق است بر هر کسى امر به معروف و نهى از منکر لازم است، و امّا در آنچه غیر قطعى است و اختلاف رأى مجتهدین در آن ممکن است ؛ مجتهد یا مقلّد در آن، امر و نهى نمى تواند کرد، مگر نسبت به کسى که بداند اعتقاد وى موافق اعتقاد اوست.
دوم- احتمال و امید فایده و تأثیر بر امر و نهى. پس اگر علم یا ظن غالب داشته باشد که اثر نمى کند ، امر به معروف و نهى از منکر چون فایده اى ندارد واجب نخواهد بود.
سوم- قدرت بر امر و نهى داشتن و عدم مفسده و ضرر. پس اگر ظنّ ضرر، براى او، یا یکى از مسلمانان باشد، وجوب آن ساقط مى شود، زیرا در دین ضرر و ضرار نیست.
چهارم- تارک معروف و مرتکب منکر و گناه بر استمرار خلاف خود ،اصرار ورزد، ولى اگر آثار پشیمانى و توبه به ظهور رسد وجوب امر به معروف و نهى از منکر از میان مى رود، زیرا کار عبثى خواهد بود.
دلیل بر شرط بودن سه شرط اول این روایت است که: «از امام صادق علیه السّلام پرسیدند: آیا امر به معروف و نهى از منکر بر همه امّت واجب است؟ فرمود: نه. پرسیدند: چرا؟ فرمود: فقط بر قوىّ مطاع و کسى که معروف را از منکر باز مى شناسد واجب است، نه بر ضعیفى که به تشخیص حق و باطل راه نیافته است. و دلیل این، کتاب خداى عز و جل است که مى فرماید: «وَ لْتَکُنْ مِنْکُمْ امَّةٌ یَدْعُونَ الَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوف وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ» (آل عمران، 104) «باید از شما دسته اى باشند که به نیکى بخوانند و به معروف امر کنند و از منکر نهى کنند». و این فرمان براى عده اى خاص است نه براى همه، چنانکه خداى عز و جل مى فرماید:«وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى امَّةٌ یَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ یَعْدِلُونَ» (اعراف، 158) «از قوم موسى گروهى به حق هدایت مى کنند و به حق عدالت مى ورزند».
در امر به معروف و نهى از منکر عدالت شرط نیست :
کسى که امر به معروف و نهى از منکر مى کند لازم نیست عادل باشد و یا به آنچه امر و نهى مى کند حتما عمل نماید، زیرا :
اولا: دلائل وجوب آن ،مطلق و بدون قید و شرط است،
و ثانیا: بر کسى که فعل حرامى را انجام مى دهد و در دیگرى نیز آن را مشاهده مى کند دو چیز واجب است: یکى ترک آن و دیگر نهى از آن، و اگر یکى از آن دو را، ترک کرد وجوب دیگرى از میان نمى رود. زیرا در غیر این صورت امر و نهى جز بر معصوم واجب نخواهد بود، و بنا براین باب امر به معروف و نهى از منکر بکلّى بسته مى شود.
و امّا ناپسند شمرده شدن آن در آیات شریفه: «أَ تَأْمُرُونَ النَّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ انْفُسَکُمْ» (بقره، 44) «آیا مردم را به نیکى امر مى کنید و خود را از یاد مى برید». و «لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ؟ کَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ» (صف، 2- 3) «چرا آنچه نمى کنید، مى گوئید؟ نزد خدا بسیار مبغوض است که آنچه نمى کنید، بگوئید».و آنچه در حدیث اسراء (سیر در شب) آمده که کسانى را با مقراض (قیچى) آتشین مى بریدند، براى این است که به آنچه امر مى کردند و مى گفتند عمل نمى کردند، نه براى اینکه امر مى کردند و مى گفتند. و همچنین در این روایت: «خداى تعالى به عیسى وحى کرد: نخست خود را پند ده، و اگر پند پذیر شدى آنگاه مردم را پند ده، وگر نه از من شرم کن».
و به این معنى حمل مى شود قول حضرت صادق علیه السّلام در «مصباح الشریعه»: «هر که هوى و هوس خود را ترک نکرده، و از آفات نفس و شهوات آن رهائى نیافته، و شیطان را شکست نداده، و در پناه خدا و امان و نگاهدارى او در نیامده، صلاحیت امر به معروف و نهى از منکر ندارد، زیرا اگر داراى این صفت نباشد، هر امرى اظهار کند حجّت بر ضدّ خود او مى شود، و مردم از آن بهره نمى گیرند. خداى عز و جل مى فرماید:«أ تَأْمُرُونَ النّاسَ بِالْبِرِّ وَ تَنْسَوْنَ أَنْفُسَکُمْ» (بقره، 44) «آیا مردم را به نیکى امر مى کنید و خود را از یاد مى برید».و به وى خطاب مى رسد: اى خائن! آیا از مخلوق من چیزى را مى طلبى که در آن به خود خیانت کرده اى و عنان خود را رها ساخته اى!»
و نیز این قول امام صادق علیه السّلام (در همان کتاب): «صاحب امر به معروف باید داناى حلال و حرام باشد، به آنچه امر مى کند ،خود عامل باشد و از آنچه نهى مى کند باز ایستد، خیرخواه مردم و مهربان و با رفق و مداوا باشد، با گفتار نیک و بیان خوش آنان را دعوت کند، تفاوت اخلاق و حالات مردم را بشناسد، تا با هر کس فراخور حال و منزلت او رفتار نماید، به مکر نفس و کیدهاى شیطان بصیر و بینا باشد، بر آنچه به او مى رسد صبر کند، در پى انتقام جوئى و شکایت برنیاید، عصبیّت و حمیّت به کار نبرد، نیّت خود را براى خدا خالص کند، از او کمک بخواهد و خشنودى او بجوید، و اگر با او مخالفت و جفا شد شکیبائى ورزد، و اگر با وى موافقت شد و امر و نهیش پذیرفته گشت سپاس گوید، کار خود به خدا واگذارد، و از عیب خود غافل نشود».
تنبیه: بدان که کسى که باید امر و نهى کرده شود گرچه شرط است که عاقل و بالغ باشد، امّا این شرط در بیشتر اوامر و نواهى است نه در همه موارد زیرا کسى که کودک یا دیوانه اى را ببیند که شراب مى خورد بر او واجب است که منعش کند و شرابش را بریزد
مراتب امر به معروف ؛ بدان که امر به معروف و نهى از منکر را مراتبى است:
1- انکار قلبى: به اینکه در دل منکر مرتکب معصیت باشد و او را دشمن بدارد. و این مشروط است به اینکه نهى کننده علم داشته باشد و نهى شونده بر گناه اصرار و پا فشارى کند (نادم و پشیمان نباشد).
2- راهنمائى و شناساندن: به اینکه مرتکب منکر و گناه بداند که این کار معصیت است. زیرا بعضى از مردم به سبب جهل و نادانى مرتکب بعضى از معاصى مى شوند، و اگر بدانند که گناه است از آن خوددارى خواهند کرد.
3- اظهار کراهت و نفرت از مرتکب گناه و کناره جوئى و دورى کردن از او.
4- منع و انکار به زبان: ابتدا با پند و نصیحت، و اگر اثر نکرد با ترساندن، و بازداشتن تا آنجا که نوبت به سخنان تند و درشت برسد. مثل اینکه بگوید: اى نادان! اى احمق! با پروردگارت مخالفت مکن! در اینجا دامى بزرگ براى شیطان هست که بسا بیشتر واعظان را شکار مى کند. بنابراین هر عالم اندرزگویى باید این دام را با نور بصیرت ببیند. آن دام اینست که شیطان بهنگام وعظ و ارشاد در نزد او حاضر مى شود و خودبینى و برترى او را به سبب علمى که دارد در دلش وسوسه مى کند و کسى را که مورد موعظه قرار مى دهد نادان و خوار و پست مى نماید. و چه بسا قصدش از وعظ خوار ساختن و جاهل شمردن طرف و اظهار بزرگى و شرافت خویش به داشتن علم باشد.
5- بازداشتن به قهر و تسلّط: مانند شکستن آلات لهو، و ریختن شراب، و یا کندن و گرفتن جامه و مال غصبى از وى و رد کردن آن به صاحبش، و امثال این ها.
6- تهدید و ترساندن: مثل اینکه بگوید دست از این کار بدار، وگر نه تورا مى زنم و سرت را مى شکنم! و مانند این از آنچه در صورت دست نکشیدن از معصیت جایز است انجام دهد. ولى جایز نیست که به کارى تهدید کند که انجام دادن آن جایز نیست، مثل اینکه بگوید: این کار را رها کن وگر نه گردنت را مى زنم! یا فرزندت را کتک مى زنم، ، و امثال این ها.
7- زدن با دست و پا بدون اینکه سلاح بر کشد یا جراحتى وارد سازد.
8- مجروح کردن با بعضى از سلاحها. این را سیّد مرتضى- رضى اللّه عنه- و جمعى از علماى ما جایز دانسته اند، ولى بیشتر علما اذن امام را در این مورد شرط دانسته اند. زیرا در این کار بسا به تنهائى قادر نباشد و به یاران مسلّح نیازمند باشد، و آن شخص فاسق هم از اعوان خود استمداد کند و کار به جنگ و کشتار کشد و فتنه اى بزرگ پدید آید.
شرط تاثیر :
کسى که امر به معروف و نهى از منکر مى کند باید خوشخو و بردبار و شکیبا و قوى النفس باشد، تا اگر نسبت به وى ناسزا گفته شد پریشان خاطر و مضطرب نگردد. زیرا بیشتر مردم پیرو هوى و هوسند، و اگر از میل و خواستشان بازداشته شوند بر آنان گران آید، و بسا درباره باز دارنده ،زبان بگشایند و سخنان درشت و زشت گویند، و حتّى کار را به بى ادبى و دشنام گوئى بکشانند. و نیز باید با مردم به رفق و مدارا رفتار کند، که موعظه با رفق و ملایمت و نرمى در دل بیشتر مردم اثرى بهتر و بیشتر دارد.و نیز باید از مردم طمع ببرد، زیرا کسى که به مال مردم چشم طمع داشته باشد یا امید دارد که زبان به مدح و ستایش او بگشایند نمى تواند امر به معروف و نهى از منکر کند. و از این رو گویند: «یکى از بزرگان در خانه گربه اى داشت، و هر روز از قصّابى که در نزدیکى او بود مقدارى گوشت براى گربه مى گرفت، روزى از آن قصّاب گناهى دید، نخست به خانه رفت و گربه را بیرون کرد، سپس به نزد قصّاب آمده وى را از آن گناه به شدت نهى و منع نمود. قصّاب گفت: بعد از این دیگر گربه ات چیزى نخواهد خورد. گفت: تا گربه را بیرون نکردم و از تو طمع نبریدم به نهى و منع تو نپرداختم!»
بنابراین رعایت موارد زیر لازم وضروری است:
1-باید به دقت احکام شرعی مربوط به امر به معروف و نهی از منکر, موارد معروف و منکر یا شرایط وجوب مراتب آن و کیفیت اجرای نیکوی آن را دقیقا فراگیرید.
2-خود را به زیور اخلاق والتزام عملی بیارایید و حتی الامکان از شیوه های رفتاری آموزنده و خلاق استفاده کنید.
3- عدم تأثیر آنی و فوری , نباید ما را از انجام وظایف خود بازدارد.
همچنین باید توجه داشت که انسان ها در برخورد با حق , چند گونه اند: گونه اول: انسان های حق گرا. چنین افرادی در صورتی که اشتباه خود را دریابند, نه تنها ناراحت نمی شوند, بلکه بسیار خرسند و شادمان می شوند.
گونه دوم: انسان های بی تفاوت در مقابل حقیقت . چنین افرادی از این که کسی روی اشتباهاتشان انگشت بگذارد, استقبال نمی کنند.
گونه سوم: انسان های حق ستیز. این گونه افراد مسلما در برابر حرف حق , واکنش منفی نشان می دهند. البته این گروه اندکند و غالب افراد جزو گروه اول و دوم هستند.
در اینجا یک نکته اساسی وجود دارد و آن نحوه امر به معروف و نهی از منکر است . مسلما اگر، با درک درستی از طرف مقابل اقدام نمایید عکس العمل مثبت طرف مقابل , بسیار بالا خواهد بود. در امر و نهی شرایط ویژه ای حاکم است که باید رعایت گردد و چقدر به جا است که در این زمینه به تحریرالوسیله یا ترجمه آن از حضرت امام (ره) مراجعه فرمایید ولی در عین حال به برخی از شرایط اشاره می کنیم :
1-نسبت به حرمت موضوعی که در نظر دارید یقین داشته باشید.
2-تذکر و یادآوری شما باید به تدریج و با مقدمات باشد.
3-حتی الامکان از صراحت اجتناب نموده و با کنایه واشاره گوشزد کنید.
4-گاهی مطلب را به صورت سؤال درآورده و در لباس شاگردی به تنبه ایشان بپردازید.
5-خودتان در پیرامون موضوع مطالعاتی داشته باشید که به مناسبت بتوانید از بازده شوم آن گناه سخن بگویید.
6-از تندی و خشونت به شدت پرهیز کنید و با حفظ احترام در این رهگذر ملایمت را شعار خود سازید.
7-اگر زمینه ی مساعدی می بینید پیشنهاد کنید موضوع را به صورت سؤال درآورده و در همین نامه ها از فتوای مرجع و عواقب سوء چنین حرامی بپرسید و پاسخ را به ایشان ارائه دهید.
8-اگر اهل مطالعه هستند کتابی مربوط به حرمت آن موضوع و آثار شوم گناه را در دسترس ایشان قرار دهید.
9-مطمئن باشید که یادآوری و تذکر بی تأثیر نخواهد بود. «فذکر فان الذکری تنفع المؤمنین», (ذاریات , آیه 55). ازاین رو تا آنجا که احتمال تأثیر می دهید از وظیفه خود دست نکشید و مأیوس نباشید.
10-و در نهایت اگر به فرض نتیجه نگرفتید, شما وظیفه خویش را به انجام رسانده اید که «و ما علی الرسول الا البلاغ المبین ; پیامبر وظیفه ای جز ابلاغ آشکار ندارد»، (نور, آیه 54).
نکات مهمی که بعد از امر به معروف و نهی از منکر توجه به آنها ضروری می باشد:
1-به نظر ما بهترین کار بعد از امر به معروف ونهی از منکرٰدعا برای هدایت شخص خطاکار می باشد واقدامات دیگر ضرورتی ندارد. 2- هر انسانى قابل اصلاح است و از راه مناسب مى توان او را تربیت کرد. 3- یادتان نرود براى تغییر در رفتار بی حجاب اولاً؛ بایستى بسیار با مدارا و نرمى برخورد کنید ثانیاً؛ انتظار تغییر سریع نداشته باشید. ثالثاً؛ با بیان فلسفه حجاب و نتایج دنیوى و اخروى ایشان را نسبت به این موضوع متقاعد کنید. 4- در مورد حجاب همان گونه که مى دانید زمانى مى توان با آرامش و اعتماد به نفس کافى احکام الهى را مراعات نمود که زیربناى عقیده فرد استوار باشد و با ادله کافى به این نتیجه رسیده باشد که تسلیم شدن در برابر احکام خداوند صراط مستقیم هدایت و شاهراه رسیدن به کمال است. این مقوله جز با اتقان بخشیدن به مبانى فکرى، صفاى دل و باطن میسور نخواهد شد. 6- به اعتقادات شخصی افراد نباید بی احترامی کرد و بهترین اقدام استدلال منطقی وایجاد انگیزش وبینش درافراد می باشد. 7-بیشتر بی حجابی ها به خاطر نوع تربیتی است که آن ها دارند و یا اینکه فلسفه حجاب برای آنها روشن نشده و با یک صحبت منطقی متقاعد می شوند.