خانه » همه » مذهبی » اختیار ۱۳۹۶/۰۱/۰۸ – ۳۲۹ بازدید

اختیار ۱۳۹۶/۰۱/۰۸ – ۳۲۹ بازدید


اختیار

۱۳۹۶/۰۱/۰۸


۳۲۹ بازدید


سلام در پاسخ به سوال شماره۷۰۰۶۰۵۸۹۳/۱۹۳سوال دیگری برایم پیش آمد که در نظریه کسب ذاتی از باطن پیش ساخته و قابلیت ذاتی و جعل و عدم جعل قابلیت الهی سخن به میان آمده است لطفا توضیح دهید این قابلیت بر چه اساسی بوده۱- آیا ما خود آن را برگزیده ایم مثلا در عالم ذر ۲-یا خدا در ما قرار داده و اگر او قرار داده روی چه اساسی بوده ۳-یا اینکه چیز دیگری است؟ لطفا نظرات را هم در این باره ذکر کنید خلاصه تفاوت بلکه تضاد قابلیتها یا سعادت و شقاوت ذاتی منشاش چیست و روی چه اساسی است؟

پرسشگر محترم ! برخی دانشمندان اهل تسنن بعد از متوجه شدن به مشکلات ِنظریه جبر ، به نظریه کسب رسیدند. با توجه به مشکلات این نظریه به نظریه تفویض رسیدند. شیعه این دو نظر را متضاد هم و مخالف با قرآن و معارف آن دانست .بر این اساس ، خدای متعال انسان را موجودی مختار ، خلقت نمودند. یعنی خدای متعال هر شخصی را مختار آفریده و از پیش می داند که فلان شخص در فلان زمان چه کاری را با اختیار خود انجام خواهد داد. انسان از آن جهت که ذاتاً مختار آفریده شده است نمی تواند کار ارادی را بدون اختیار انجام دهد. لذا نمی توان وصف اختیاری بودن را از فعل ارادی او حذف نمود.علم پیشین خدا نیز به کار اختیاری او تعلّق گرفته است نه به کار او صَرف نظر از اختیارش. بنا بر این ، در علم پیشین خدا ، چیزی به نام «ابولهبِ کافر» وجود نداشت ؛ لذا چنین چیزی نیز خلق نشده و در عالم هستی وجود ندارد ؛ آنچه در علم خدا وجود داشته و دارد « ابولهبِ مختاراً کافر» است ؛ پس خدا هم «ابولهبِ به اختیار خود کافر» را آفریده است نه «ابولهبِ کافر» را. بنا بر این ، از علم پیشین خدا نسبت به کار آینده ی انسان جبری لازم نمی آید. خدا می دانست که ابولهب به اختیارش کافر خواهد شد ، چنگیزخان مغول با اختیار خود جنایات عظیمی مرتکب خواهد شد ؛ لذا ابولهب طبق علم تغییر ناپذیر خدا ، به اختیار خود کافر شد و چنگیزخان مغول مطابق علم خدا ، همان جنایات را با اختیار خود انجام داد. امّا علم خدا باعث مجبور شدن آنها نشد . به عبارت دیگر انسان مجبور است که مختار باشد ؛ و این جبر ، جبرِ در مقابل اختیار نیست بلکه جبر علّی و معلولی است که بر وجود اختیار تأکید می کند. جبر در مقابل اختیار محال است با اختیار جمع شود ولی این جبر با اختیار جمع می شود. پس انسان مختار است چون در علم خدا مختار بود ؛ و اگر کاری می کند به اختیار می کند و اگر جهنّم یا بهشت می رود به اختیار خود می رود. این مختار بودن انسان از بدو خلقتش حاکمیت تام بر وجود شخص دارد . در هر مرحله از خلقت بنا بر امکانات ، ملزومات و مقررات آن مرحله در افعال ارادی از اختیار خود بهره مند است .

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد