۱۳۹۲/۱۰/۱۷
–
۶۰۷ بازدید
لطفادرباره منصب قضاوت توضیح دهیدوروایات دراین باب رابنویسید؟اگراشتباه کندچه میشود؟وجایگاه آنهادردوزخ وقیامت چیست؟
با تشکر از ارتباط شما با این مرکز و حسن اعتماد شما به مطلب زیر توجه کنید .
1.قضاء ترکیبی است از اعمال ولایت شرعی در طریق حکم بین مردم برای رفع خصومات.[1] هدف اصلی از قضاوت اسلامی، گسترش عدل، احقاق حق و رفع تجاوز است و به تعبیر روایات احیاء و تزکیه ارض است.
قضاوت بالاصالة و ذاتاً حق خداوند است و اصل اوّلی نفوذ حکم و حکومت «الله» است و هیچکس بر دیگری تسلط و حق حکم ندارد مگر به اذن خداوند متعال و نفوذ حکم و حکومت انبیاء و اوصیاء با اذن حق تعالی و از مواهب اوست چنانکه قضات جامع الشرایط نیز نفوذ حکمشان با فرمان و اذن انبیاء و اوصیاء است. زیرا قضاوت به نحوی ولایت بر جان، مال و عِرض افراد است.[2] از اینروست که امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ به شریح قاضی می فرماید: این مقام جایگاه انبیاست و مسندی است که بر آن تکیه نمی زند مگر پیغمبر یا وصیّ او، البته مأذون و منصوب از طرف آن ها می گردد و اگر پیغمبر و وصیّ و مأذون از طرف آن ها نشد، شقیّ، غاصب و حاکم جور و طاغوت است.[3]
در روایتی امام معصوم ـ علیه السلام ـ در ذیل آیه «یُحْیِی الْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها»[4] می فرماید: مراد این نیست که بوسیله باران زمین را زنده می کند، بلکه مراد این است که خداوند مردان الهی را می فرستد تا آنها با اقامه عدل و برقراری عدالت در سطح جامعه، زمین را زنده کنند.[5] به عبارتی، اقامة حدود الهی، حرکت حیات را به طرف هدف اصلی آن پیش می برد.[6] نیز در روایتی دیگر امام باقر ـ علیه السلام ـ می فرماید: اجرای یک حد بر روی زمین از چهل شبانه روز باران باریدن پاک کننده تر است.[7]
2.با وجود اهمیت و تأثیر بسیار زیادی که امر قضاوت در اصلاح امور جامعه دارد، همان طور که در روایات هم به آن اشاره شده است. اما در روایاتی دیگر خطیر بودن این امر حیاتی در جامعه بیان شده است، برای نمونه:
حضرت امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرمایند: قاضیان چهار گروهند که سه گروه از آنان اهل آتش و دوزخند و یک گروه از آنان اهل بهشت. اما سه گروه که اهل دوزخند عبارتند از:
1. مردی که قضاوت ظالمانه نموده در حالی که می دانسته؛
2. مردی که قضاوت ظالمانه نموده در حالی که نمی دانسته؛
3. مردی که قضاوت به حق نموده ولی عالم به امور قضایی نبوده؛
اما مردی که قضاوت به حق نموده در حالی که عالم به امور قضایی بوده پس او در بهشت است.[8]
آیات و روایات زیادی وجود دارد که دلالت بر این دارد که مقام منیع قضاوت را خداوند به پیامبران و اوصیای معصوم آنان موهبت فرموده و دیگران با فرمان و اذن خصوصی یا عمومی آنان می توانند تصدّی کنند و بدون احراز اذن خصوصی یا عمومی آنان قضاوت از گناهان بزرگ شمرده شده، چنان که بر مردم نیز حرام است نزد کسی که مأذون از جانب نبی یا وصی نیست، مرافعه و طرح دعوی کنند تا جایی که چنین طرح دعوایی را اطاعت طاغوت شمرده و استیفاء حق را با حکم چنین شخصی حرام دانسته است.[9]
پس قضاوت از دید ائمه ـ علیهم السلام ـ منصب خطیری است که دارای مشکلات زیادی است چرا که دائماً در معرض امتحانات سخت و وسوسه انگیز قرار دارد، ولی این را نیز باید گفت که اگر به دست یک قاضی احقاق حقی صورت گیرد و رفع ظلمی صورت گیرد، از اجر و پاداش ویژه ای برخوردار خواهد بود. حضرت علی ـ علیه السلام ـ در این زمینه می فرماید: دست خدا بالای سر قاضی است و او در زیر سایه رحمت الهی نشسته، اما اگر از حق تجاوز کند خداوند او را به خودش وا می گذارد.[10]
3.شرایط قاضی از دیدگاه ائمه(ع):
اما درباره شرایط قاضی در اسلام که از خطیرترین مسئولیت ها شناخته شده، است باید گفت که در شریعت نبوی قبول منصب و مسئولیتی که در خور انسان نیست از بزرگترین گناهان شمرده شده، زیرا نبیّ مکرم اسلام می فرماید: کسی که امری از مسلمین را عهده دار می باشد در حالی که برتر از او در میان مردم هست به خدا و رسولش و به همه مسلمین خیانت کرده است.[11] به همین خاطر منصب قضاء که از اعظم مناصب، و در رابطه با جان، مال و آبروی مردم است با توجه به روایات در این باب باید به اهلش واگذار شود.[12]
حضرت علی ـ علیه السلام ـ در فرمان خود به مالک اشتر برای انتخاب قاضی می فرمایند:
«… پس برای قضاوت و داوری بین مردم بهترین کسانی را انتخاب کن که:
1ـ انبوه کارها بر او سخت نیاید و از عهدة انجام آنها برآید؛
2ـ طرفین متخاصم در ستیزه و لجاج رأی خود را بر او تحمیل نکنند؛
3ـ در صورت اشتباه، بر اشتباه خود اصرار نورزد و جانب حق را بگیرد؛
4ـ طمعکار نباشد (زیرا طمعکاری مانع احقاق حق است)؛
5ـ در قضاوت به اطلاعات سطحی اکتفا ننماید؛
6ـ در موارد شبهه تا کشف حقیقت درنگ و تأمل نماید؛
7ـ در صدور احکام متکی به دلائل قطعی باشد؛
8ـ کمتر از همه از مراجعه دادخواهان به تنگ آید؛
9ـ در کشف حقایق صبور باشد؛
10ـ پس از روشن شدن موضوع، حکم قاطع صادر نماید؛
11ـ تملّق و چاپلوسی و حیله و خدعه او را به هر سو نکشاند؛
و البته این چنین کسانی کمیابند.»[13]
فقهای شیعه همگی شرایط مشابهی را برای تصدی امر قضاء در نظر گرفته اند.[14] برای مثال حضرت امام خمینی (ره) در مورد شرایط قاضی می فرماید که باید شرایط زیر را داشته باشد:
1. کمال عقل و رسیدن به حد بلوغ؛ 2. ایمان؛ 3. طهارت مولد (حلال زاده)؛ 4. مرد باشد؛ 5. عادل باشد؛ 6. عالم به احکام قضاوت باشد؛ 7. باید قوه ضبط و اجتهاد داشته باشد.[15]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. قضاوت در اسلام، مرتضی مقتدایی، چ اول، 1376.
2. قضا و قضاوت در اسلام، محمد محمدی گیلانی، تهران، نشر سایه، 1378.
3. فرازهایی از سیستم قضایی اسلام، محمدی ری شهری، انتشارات پاسدار اسلام.
اندیشه قم
[2] . همان، ص11.
[3] . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج18، کتاب قضاء، باب 3، از ابواب صفات قاضی، ح 2-3.
[4] . حدید/17.
[5] . شیخ کلینی، کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1365ش، ج7، ص174.
[6] . قضاوت در اسلام، همان.
[7] . کافی، همان، ج7، ص174.
[8] . همان، ج7، ص407.
[9] . قضاوت در اسلام، همان، ص23.
[10] . کافی، همان، ص410.
[11] . مکارم الاخلاق، ص527.
[12] . محمدی گیلانی، محمد، قضا و قضاوت در اسلام، تهران، نشر سایه، 1378، ص20.
[13] . فیض الاسلام، نهج البلاغه، ص1010.
[14] . قضا و قضاوت در اسلام، همان، ص22.
[15] . موسوی الخمینی، سید روح الله، کشف الاسرار، ص8-297.