خانه » همه » مذهبی » اخیرا حالتی برای بنده بوجود امده که کلا حالت معنوی رو از من گرفته. اسلام و مخصوصا خدا رو مانند مکاتب مختلف تنها فلسفه ای برای پاسخ به سوال های بی پاسخ بشر میدونم و اعتقادم به معاد کمرنگ تر شده. خود کلمه اسلام که ظاهرا معنای تسلیم بودن رو میده بیشتر منو سردرگم میکنه. ارامش رو صرفا حاصل طبیعی اعمال ترک بیهوده میدونم و همچنین کاملا به وجود خدا معتقدم ولی این وجود رو تنها از طریق همین فلسفه برای قانع کردن حس میکنم و همچنین معتقدم فلسفه ای به قدرت اسلام نبوده و نخواهد بود ولی این حالت مقایسه مادی انگیزه همه چیز رو از من میگیره.

اخیرا حالتی برای بنده بوجود امده که کلا حالت معنوی رو از من گرفته. اسلام و مخصوصا خدا رو مانند مکاتب مختلف تنها فلسفه ای برای پاسخ به سوال های بی پاسخ بشر میدونم و اعتقادم به معاد کمرنگ تر شده. خود کلمه اسلام که ظاهرا معنای تسلیم بودن رو میده بیشتر منو سردرگم میکنه. ارامش رو صرفا حاصل طبیعی اعمال ترک بیهوده میدونم و همچنین کاملا به وجود خدا معتقدم ولی این وجود رو تنها از طریق همین فلسفه برای قانع کردن حس میکنم و همچنین معتقدم فلسفه ای به قدرت اسلام نبوده و نخواهد بود ولی این حالت مقایسه مادی انگیزه همه چیز رو از من میگیره.

مشکل شما بیشتر مربوط به دستگاه اندیشه و فکر است. برای رفع مشکل توصیه ما این است که اندیشه های بنیادین اسلام را با دقت و تحقیق فرا بگیرید تا با منطق آن آشنا شوید . اندیشه اسلام صرفا برای پاسخ گویی صوری نیست بلکه بیانگر حقایق عالم است. برای آشنایی با اندیشه در هر مکتب و رشته ای باید مبانی و اندیشه های بنیادین و کلان آن مکتب و رشته را فرا بگیرید و بر مبنای آن دیدگاه خود را درباره مسایل آن تبیین کنید. مثلا برای آشنایی با اندیشه اسلام باید اندیشه های بنیادین اسلام را فرا بگیرید. اندیشه های بنیادین در حقیقت پاسخ به سوالات اساسی زندگی است. سوالات اساسی زندگی و پاسخ یابی آنها یکی از راه کارهای اساسی و مناسب برای برنامه ریزی جهت کسب آگاهی و کشف حقایق است.
این سوالات و حقایق بنیادین عبارت اند از:

1- مبدا و مقصد شناسی (خدا، دنیا، آخرت، طبیعت و ماورای طبیعت.
در پاسخ به این سوال که چه کسی مرا آفریده و از کجا آمده ام و به کجا خواهم رفت؟

2- راهبرد شناسی ( دین توحید، دین شرک
در پاسخ به این سوال که راه رسیدن به کمال و سعادت چیست؟

3- راهبر شناسی (ولایت، امامت، نبوت، رسالت، شیطان
در پاسخ به این سوال که در راه زندگی و کمال چه کسی ما را هدایت و راهنمایی می کند؟

4- راهکار شناسی (شریعت و احکام دینی، عبادت، واجبات و مستحبات، اخلاق و روابط اجتماعی.
در پاسخ به این سوال که اکنون در دنیا چه باید بکنم تا رستگار شوم؟

5- راهرو شناسی (انسان شناسی، خودشناسی، روح، کمال و سعادت.
در پاسخ به این سوال که من کیستم؟

منابع اصلی کسب آگاهی، قرآن کریم و روایات اهل بیت (ع) و علوم دینی و عرفانی و کلامی و فلسفی است.

سلوک نظری
تقویت شناخت و آگاهی نقطه آغازین سلوک قرآنی:
راه خلاصی از جهت و نادانی کسب علم و حقیقت است. دل معنای علم گفته اند که علم انکشاف واقع در ذهن انسان است یعنی همان رسیدن به حقیقت. شناخت حقایق بنیادین هستی به خصوص حقایق ماورای طبیعی مانند خدا و دین و معاد و روح، انسان را به دانش می رساند و از جهل و بی خبری نجات می دهد. تقویت اراده و ایمان منوط به شناخت حقیقت است. شما باید با مطالعه و تحقیق کارتان را شروع کنید و مدتی از عمر خودر ا در زمینه شناختن حقیقت سپری نمایید تا با ایمان و اراده قوی وارد علم شوید و دچار این مشکلات نشوید. سیر و سلوک نظری همان جستجوی حقیقت است. در جستجوی حقیقت!
همه می‌دانیم که در نهان وجودمان، کشش مرموزی وجود دارد که ما را به کشف حقیقت،‌ فرامی‌خواند. خدای متعال است که این کشش را در فطرت بشر قرار داده است.
اگر رنج تحصیل علم را به جان می‌خریم بدین جهت است که علم را ابزاری برای نیل به حقیقت می دانیم! اگر پی دلیل و مدرک می‌رویم و سخن بی دلیل را نمی پذیریم، از این رو است که طالب درک حقیقت ایم.
برای هر کاری که می خواهید انجام دهید نیاز به اطلاعات دارید. هر قدر این اطلاعات حقیقی تر باشد ضریب موفقیت شما در آن کار بالاتر می رود.
انسانیت و کمال انسان از درک حقیقت شروع می شود. افراد بی سواد و ناآگاه با کمال انسانی فاصله زیادی دارند. خودسازی با تحقیق و پژوهش شروع می شود، کسی که در مسیر علم آموزی و کشف حقیقت نیست، در راه خودسازی قرار ندارد.
بنابراین اولین گامی که خودسازی توحیدی باید برداری، جستجوی حقیقت است. تمام کسانی که به کمال انسانی رسیده اند از جستجوی حقیقت آغاز کرده اند. امکان ندارد کسی که با حقیقت رابطه ندارد، به کمال انسانیت برسد.
اگر زندگینامه عارفان و عالمان واصل را مطالعه کنید، متوجه می شوید که تمامی آنها حرکت سلوکی خود را با جستجوی حقیقت آغاز کرده اند.
بنابراین قبل از اینکه وارد گام های عملی خودسازی توحیدی شوید، باید در حقایق هستی و زندگی و دین، تحقیق کنید، ایمان و عمل صالح رابطه ای است که ما با حقیقت بر قرار می کنیم.
این گام همان سلوک نظری و حرکت فکری است که انسان به سوی حقیقت برمی دارد.
هرانسانی درفطرت خود حق‌طلب است و گرایش به حقیقت دارد، زیرا کمال‌گرایی و نقص‌گریزی در انسان، فطری و طبیعی است و از آنجایی که کمال تنها در حق یافت می‌شود و باطل چیزی جز نقص نیست، همه مردم به حق گرایش دارند و از باطل گریزان اند.
می توان گفت: تمام افراد بشر خواسته یا ناخواسته، در جستجوی حقیقت اند و این چیزی نیست که کسی آنرا به ما آموزش داده باشد، خداوند فطرت حقیقت جویی را از همان ابتدای خلقت در نهاد بشر قرار داده و او را از درون به جستجوی حقیقت فراخوانده است.
حقیقت مایه حیات فکری انسان است. جستجوی حقیقت دقیقا مانند جستجوی چشمه آب حیات می ماند. آدمی با حقیقت زنده و بیدار می شود، انسان با حقیقت به جاودانگی می رسد. العلماء باقون ما بقی الدهر.
بنابراین انسان، با توجه به ساختار فطری‌اش باید جویای حق و پیرو حقیقت باشد و به خاطر مسئولیت و هدفی که از خلقت، برایش تعریف شده، همواره راه درست را برگزیده و با حقیقت همراه و همدم گردد و همچنین با تمسک به حق و مصادیق تعریف شده آن، با باطل پیکار کند.
حدود پنجاه درصد خودسازی و سیر و سلوک انسان در مسیر تکامل، فکری و نظری است.
علم و تفکر و کشف حقیقت است که انسان را می سازد. به قول مولوی، ای برادر تو همه اندیشه ای – ما بقی تو استخوان و ریشه ای.
صفت علم نقش اساسی در ساخت انسان و جامعه و مدیریت زندگی دارد. حتی خدای متعال هم با صفت علم خدایی می کند.
در ترتیب امهات اسماء الهی (حیات، علم، قدرت، سمع و بصر)بعد از صفت حیات که بزرگترین صفت خداوند است، صفت علم قرار دارد.
بقیه صفات کمالی خداوند تحت تاثیر صفت علم هستند. این به این معنا است که خدای متعال هم از طریق علم جهان را آفریده و اداره می کند.
ریشه عصمت انبیای الهی و پیامبر اسلام (ص) و جانشینان بعد از ایشان (ع) هم در علم است، علم باعث می شود که آنها از هر خطا و اشتباه و گناهی مصون باشند. ریشه نبوت و رسالت و ولایت همه در علم به حقیقت نهفته است.
طلبه ها بیشترین کاری که انجام می دهند، علم آموزی و تفکر در حقایق تکوینی و تشریعی است و بیشتر از طریق صفت علم به خدا نزدیک می شوند.
ایمان، اخلاص، عمل صالح و عبادت در جای خود ضرورت دارد، ولی همه این امور وقتی ارزش پیدا می کند و تاثیر گذار می شود که مبتنی بر علم و سلوک نظری باشد.
کمیت، معیار ارزش عمل و عبادت انسان نیست، عمل کم از عالم پذیرفته می شود و در انسانیت و کمال و قرب او به خداوند تاثیر می گذارد، در حالی که عمل و عبادت زیاد، اما بدون آگاهی از فرد عامی، چندان ارزشی ندارد و تاثیر گذار نیست.
رسول گرامی فرمودند: من عمل علی غیر علم کان ما یفسده اکثر مما یصلح، کسی که عمل کند، ولی بدون علم و آگاهی، فساد اش بیشتر از صلاح اش است .
امام صادق (ع) نیز فرمودند: العامل علی غیر بصیره کالسائر علی غیر الطریق و لا یزیده سرعه السیر من الطریق الا بعدا – عمل کننده غیر بصیر و نا آگاه، مثل سیر کننده در بیراهه است که هر قدر سریعتر حرکت کند، از مقصد دورتر می شود.
جاهل وقتی زیاد عبادت می کند، دچار انواع مشکلات، همچون عجب، تکبر، بداخلاقی و ریا و مانند آن می شود، اما عالم با عبادت و بندگی، خشوع اش بیشتر می شود. انما یخشی الله من عباده العلماء.
پیامبر خدا (ص) فرمود: اطلبوا العلم من المهد الی الهد. زگهواره تا گور دانش بجوی. یعنی یکی از وظایف مهم انسان در تمام زندگی کشف حقیقت و آگاهی، در تمام زندگی است.
شناخت خویش (معرفت نفس ) ، سودمندترین معرفت هاست . از رسول خدا ( ص ) پرسیدند که : « چه راهى براى شناخت پروردگار وجود دارد ؟ فرمود : معرفت نفس . »
« اگر کسى به مقام معرفت نفس که مفتاح معرفت رب است ، نائل آید ، حجاب هاى ظلمانى را در نور دیده و به عوالمى سرشار از لذت هاى معنوى و بهجت و انبساط وارد مى شود و حقایقى را مى بیند که هیچ چشمى ندیده و هیچ گوشى نشنیده و به خاطر احدى خطور نکرده است » .
روشن است که راه هاى کسب علم از درون انسان شروع مى شود . از طرق زیر این مهم دست یافتنی است :
1.1 . تفکر و اندیشه در کتاب تکوین (طبیعت و جهان آفرینش) . تفکر پیرامون آیات و نشانه های خداوند در گستره هستی: توجه به این نشانه ها، یاد خدا را در دل ها زنده می کند و لطف و رحمت او را به ما یادآور می شود و در نهایت بر دوستی و محبت ما به خدا می افزاید. (ر.ک: سوره یس، آیات 23 تا 40).
2. 1 . تفکر و تدبر در خلقت خود انسان(مبدأشناسى).
3. 1 . تفکر و تأمل در پایان زندگى انسان (معادشناسى).
4. 1 . مراجعه به کتاب تشریع (قرآن و سیره اهل بیت علیهم السلام)
5. 1 . مطالعه تاریخ اسلام و تحلیل آن در تقویت ایمان تاثیری بسیار عمیق خواهد داشت.
6 . 1 . لزوم سیر مطالعاتی
لازم است انسان با ایمان در حد توان خود به مطالعه و تحقیق بپردازد و با رجوع به کتاب هایى که در این زمینه نوشته شده، پاسخ سؤالات خود را دریابد و یا با سؤال کردن از عالمان دینى، ابهامات و شبهاتى که در ذهنش مطرح مى شود بازگو کند تا با روشن شدن ابهامات، اعتقادات خود را راسخ کند.علم و ایمان رابطه ى طرفینى ندارند و این طور نیست که پس از کسب علم ایمان نیز حاصل بشود، چون متعلّق علم و ایمان جداى از هم است، علم به مغز و ایمان به دل تعلّق دارد (چه بسا انسان علمى را کسب کند، ولى بر آن ملتزم نشود) علّت این امر نیز آن است علم دین اگر براى کسى حاصل شد، حال نوبت دل مى رسد که با اختیار و قدرت تصمیم گیرى آن را به صورت ایمان در خود بپذیرد.تا زمانى که تمایلات حیوانى بر قلب ما تسلط دارد، جایى براى انگیزه هاى متعالى باقى نمى ماند.
برای تقویت این بخش لازم است سیر مطالعاتی داشته باشید، زیرا در این راستا به آگاهی های فراوانی نیاز دارید. ابتدا توصیه می کنیم کتاب انسان و ایمان شهید مطهری را مطالعه کنید و سیری در کتاب های آن شهید بزرگوار داشته باشید و از این طریق اطلاعات دینی خود را توسعه دهید، سپس سعی کنید با خودسازی و عمل به آموزه های دینی صفت ایمان را در خویش تقویت نمایید.
سیر جامع مطالعات و تحقیقات!
برای همگی طالبان علم و حقیقت فرض است که جهت تکمیل اندیشه دینی خود در کنار تحصیلات علوم رسمی ای که هماکنون در حوزه تدریس می شود، برای خود برنامه سیر مطالعاتی ترتیب بدهند و در موضوعات زیرگفته به مطالعه و تحقیقات شخصی اقدام کنند.
1. سیر مطالعات متون دینی قرآن و تفسیر و روایات
2. سیر مطالعات زندگی
3. سیر مطالعات دین شناسی
4. سیر مطالعات شیعه شناسی
5. سیر مطالعات توحید و خداشناسی
6. سیر مطالعات معاد شناسی
7. سیر مطالعات انسان شناسی و خودشناسی
8. سیر مطالعات خودسازی و سلوک
9. سیر مطالعات عملی و عبادی
10. سیر مطالعات اخلاقی
11. سیر مطالعات تاریخی
12. سیر مطالعات خانواده و تربیت فرزند
13. سیر مطالعات سیاسی و اجتماعی
14. سیر مطالعات زندگی و سیره معصومان
15. سیر مطالعات شرح حال بزرگان
16. سیر مطالعات مهدویت و ظهور
17. سیر مطالعات جهان بینی و ایدئولوژی
18. سیر مطالعات سیاست و مدیریت اسلامی
19. سیر مطالعات حکومت و دولت اسلامی
20. سیر مطالعات فرهنگ و تمدن اسلامی
21. سیر مطالعات روان شناسی اسلامی
22. سیر مطالعات جامعه شناسی اسلامی
23. سیر مطالعات اقتصاد اسلامی
24. سیر مطالعات غرب شناسی
25. سیر مطالعات فرق انحرافی در اسلام.
26. سیر مطالعات عرفان کاذب و نوظهور

سیر مطالعاتی شهید مطهری:
یکى از بهترین شیوه هاى این برنامه که امروزه مورد توجّه قرار گرفته، سیر مطالعاتى «آسان به مشکل» است. ما سعى نموده ایم ضمن دسته بندى آثار شهید مطهرى قدس سره به چند بخش، شیوه فوق را نیز رعایت نموده باشیم:
الف) بخش سیره معصومین و بزرگان ( شامل کتابهاى: 1- داستان راستان، 2- سیرى در سیره نبوى(ص)، 3- سیرى در سیره ائمّه اطهار علیهم السلام، 4- جاذبه و دافعه على علیه السلام، 5- حماسه حسینى، 6- سیرى در نهج البلاغه،7- پیامبر امّى)ب) بخش گفتارها ( شامل کتابهاى 8- ده گفتار، 9- پانزده گفتار، 10- بیست گفتار، 11- حکمت ها و اندرزها)پ) بخش انسان شناسى ( شامل کتابهاى 12- ولاءها و ولایت ها، 13- امدادهاى غیبى در زندگى بشر، 14- تکامل اجتماعى انسان، 15- نبرد حقّ و باطل، 16- فطرت) بخش اخلاقى تربیتى ( شامل کتابهاى 17- آزادى معنوى، 18- تعلیم و تربیت در اسلام، 19- انسان کامل، 20- عرفان حافظ، 21- فلسفه اخلاق)ث) بخش زنان (شامل کتابهاى 22- نظام حقوق زن در اسلام، 23- مسأله حجاب، 24- پاسخهاى استاد، 25- اخلاق جنسی)ج) بخش سیاسى اجتماعى (شامل کتابهاى 26- اسلام و نیازهاى زمان، 27- احیاى تفکر اسلامى، 28- جهاد، 29- قیام و انقلاب مهدى علیه السلام، 30- پیرامون جمهورى اسلامى، 31- پیرامون انقلاب اسلامی)چ) بخش تاریخ (شامل 32 کتابهاى – نهضتهاى اسلامى در صد ساله اخیر، 33- خدمات متقابل اسلام و ایران، 34- فلسفه تاریخ)ح) بخش جهان بینى (35- شامل 6 جلد مقدمه اى بر جهان بینى اسلامى که مقام معظم رهبرى (دام ظله) در مورد آنها فرموده اند: اعتقاد من این است که طلاّب باید کتابهاى جهان بینى شهید مطهرى را مباحثه کنند)خ) بخش اصول عقاید (شامل کتابهاى 36- توحید، 37- عدل الهى، 38- نبوت، 39- ختم نبوت، 40- خاتمیت، 41- امامت و رهبرى، 42- انسان و سرنوشت، 43- معاد، 44- علل گرایش به مادیگری)د) بخش تفسیر (45- شامل دوره 14 جلدى آشنایى با قرآن)ذ) بخش اقتصاد (شامل کتابهاى 46- مسأله ربا و بانک، 47- مسأله بیمه، 48- نظرى به نظام اقتصادى اسلام)ر) بخش آشنایى با علوم اسلامى (شامل کلیات 49- منطق و فلسفه، 50- فقه و اصول فقه، 51- کلام، عرفان و حکمت عملی)ز) بخش فلسفه (شامل کتابهاى 52- اصول فلسفه و روش رئالیسم، 53- شرح منظومه، 54- مقالات فلسفى، 55- درسهاى اسفار، 56- مسأله شناخت، 57- نقدى بر مارکسیسم)ب)

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد