۱۳۹۴/۱۱/۱۳
–
۱۲۸ بازدید
بعد از جلسه خواستگاری روابط من با نامزدم چگونه باشد؟ چه قدر می توانم به اواطمینان داشته باشم؟ این که می گویند از آنان تحقیق کنید چه طور تحقیق کنیم؟
بسیاری گمان می کنند که با تماس تلفنی خانواده پسر و برگزاری جلسه خواستگاری، کار به پایان رسید و حسن نیت پسر اثبات شده پس می توان با خیال راحت جلو رفت. متأسفانه گاه پدران و مادران به اشتباه جوان خود دامن می زنند و راه را برای رابطه بی ضابطه آنان باز می کنند. به خواستگاری که هنوز خانواده دختر، شناخت کاملی از وی ندارند، اجازه می دهند تا تلفنی با دخترشان صحبت کند یا با هم در خارج از منزل ملاقات داشته باشند.
این گونه خانواده ها معتقدند که برای یک ازدواج موفق نمی توان به شیوه های سنتی و قدیمی تکیه کرد چون در این شیوه ها دختر و پسر به خوبی همدیگر را نمی شناسند و همین نقاط مبهم در شناخت، زندگی آینده آنان را به خطر می اندازد. از سوی دیگر با دوستی و ارتباط قبل از ازدواج، در مسئله ازدواج علاوه بر عقل، احساس و غریزه هم درگیر است و گذشت زمان کنترل احساس و غریزه را سخت تر می کند.
حس کاذب صمیمیت و نزدیکی در طرفین ایجاد می شود. رابطه بین دختر و پسر از هر سو که شروع شود و به هر دلیل که ادامه یابد، به دلیل سن و نیازهای آنان منجر به عادت و وابستگی، محبت و علاقه بین طرفین می شود به طوری که هر یک با این که معایب دیگری را به خوبی می دانند اما تصور می کنند که نیروی عشق بالاتر است و آنها می توانند به راحتی با این معایب و مشکلات کنار بیایند، اما چنین نیست:
که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل ها
گذشت زمان و برآورده نشدن نیازها حس طلبکاری در آنان به وجود می آورد و روزی به صورت گلایه و مشاجره نمود پیدا می کند و سرآغاز یک جنگ پنهان بین پسر و دختر می شود. یکی از دلایل این که ازدواج هایی که براساس رابطه قبل و دوستی بوده، به طلاق منجر می شود این است که مبتنی بر شناخت واقعی نیستد. اگر واقعاً شناخت جنس مخالف در پیش از ازدواج بتواند تضمینی برای سعادت باشد، پس چرا دختران و پسرانی که سوابق متعددی در آشنایی با جنس مخالف خود دارند، اغلب زندگی زناشویی نابسامانی دارند؟ و چرا در غرب که حد و مرزهایی برای روابط وجود ندارد باز هم پدیده طلاق بی داد می کند؟
پس چه باید کرد؟ شاید راه حل، تلفیقی از سنت گذشته و روش های امروزی باشد. حضور خانواده ها در مراسم خواستگاری و انتخاب همسر نوعی ضمانت بر صداقت و تعهد طرفین بر انجام کار است. اما ضرورتی ندارد که چشم و گوش بسته و فقط طی یک یا دو جلسه خواستگاری، کار را تمام شده فرض کنید و بعد از ازدواج از نداشتن شناخت کافی گلایه مند باشید. پس:
1. در کنار جلسات خواستگاری و صحبت با دختر یا پسری که تصمیم ازدواج با او را دارید همزمان خانواده خود را در جریان صحبت های خود با طرف مقابل قرار دهید و نظر آنان را جویا شوید.
2. علاوه بر صحبت در جلسات خواستگاری، از جلسه سوم به بعد در مورد
طرف مقابل در محیط زندگی، تحصیل و اشتغال اش، تحقیق کنید. کسی که برای تحقیق می رود باید تجربه کافی داشته باشد تا به پاسخ های کوتاه و کلیشه ای افراد قناعت نکند و با سؤالات ریز و دقیق، فرد مورد نظر و خانواده اش را شناسایی کند. مثلاً اگر همسایه به او می گوید که خانواده خوبی هستند، از وی بخواهد که 2 یا 3 صفت خوب آنان را دقیقاً ذکر کند و به صورت مصداقی معلوم کند که خوب یعنی چه؟!
برای تشکیل زندگی و گزینش همسر، مهم تر و اساسی تر از علم به «بود» یا «نبود» یک سری از ویژگی ها و خصایص مثبت یا منفی، آگاهی و شناخت نسبت به «میزان» خصایص مذکور می باشد که این مهم در ارتباطات قبل از ازدواج محقق نمی گردد.
به عنوان نمونه دو سؤال «آیا او صداقت دارد؟» یا «او چه قدر صداقت دارد و در بزنگاه های زندگی چه قدر راست گویی را رعایت می کند؟» با هم تفاوت دارند و پاسخ سوال دوم مهم تر از پاسخ سؤال اول است.
پی بردن به پاسخ سؤال دوم به راحتی و با چند ماه رابطه دوستانه ممکن نیست اما در تحقیق کامل از دوستان و همکاران فرد می توان تا حدود زیادی به پاسخ این سؤال نزدیک شد. برای این منظور می توانید از خود خواستگار نشانی یا شماره تلفن دوستان و کسانی را بخواهید که به خوبی وی را می شناسند. ممکن است تصور شود که دوستان و نزدیکان یک فرد هرگز بر علیه وی حرفی نمی زنند اما تجربه کسی که به دنبال تحقیق رفته و نیز تعدد کسانی که از آنان تحقیق می کنید تا حدود زیادی واقعیت امر را برای شما معلوم می کند.
3. از یکی از بستگان نزدیک خود که از نظر اخلاقی و عقلانی وی را قبول دارید بخواهید تا از دید یک همجنس با طرف مقابل شما صحبت کرده و او را ارزیابی کند. به عنوان مثال دخترخانم از پدر یا برادر خود بخواهد که با خواستگارش صحبت و گپی مردانه داشته و او را از دید یک مرد ارزیابی کند یا پسر از خواهر خود بخواهد که چنین کاری را برای وی انجام دهد و از دید یک زن، دختر مورد نظرش را بررسی کند.
در واقع اینجا پسر و دختر جوان ما فرصت می یابد که از دید یک فرد با تجربه که مورد قبول خود وی است، همسر آینده اش را بررسی و ارزیابی کند و به نکاتی دست یابد که شاید خود وی پس از مدت های طولانی یا بعد از عروسی به آن می رسید.
در مجموع صحبت ها و سؤال و جواب های خودتان، مشاوره با خانواده، تحقیق و نظر کارشناسی یک نفر از بستگان به شما مجموعه ای از اطلاعات را می دهد که شما می توانید بر اساس آن انتخابی شایسته داشته باشید. مطمئن باشید که اگر کسی بتواند از این چند فیلتر عبور کند و باز هم نکاتی را از شما پنهان کند، فرد بسیار زرنگی است و هر قدر رابطه شما در حد همان روابط دوران خواستگاری طولانی شود باز هم اثری نخواهد داشت و فقط عاطفه و احساس شما بیشتر درگیر خواهد شد.
نکته مهم در این دوران این است که به شناخت خود و آنچه از طریق خانواده و تحقیق و صحبت با طرف مقابل خود به دست می آورید، توجه لازم را داشته باشید و سرسری از آنها نگذرید. لجاجت، دروغ گویی، عدم سلامت در رابطه با نامحرم، عصبیت و پرخاشگری و دیگر صفات ناپسند اغلب در جلسه دوم به بعد به نوعی خود را نشان می دهند و این شما هستید که باید با توجه به نکات ظریف، کلیات دقیق را شناسایی کنید.
این گونه خانواده ها معتقدند که برای یک ازدواج موفق نمی توان به شیوه های سنتی و قدیمی تکیه کرد چون در این شیوه ها دختر و پسر به خوبی همدیگر را نمی شناسند و همین نقاط مبهم در شناخت، زندگی آینده آنان را به خطر می اندازد. از سوی دیگر با دوستی و ارتباط قبل از ازدواج، در مسئله ازدواج علاوه بر عقل، احساس و غریزه هم درگیر است و گذشت زمان کنترل احساس و غریزه را سخت تر می کند.
حس کاذب صمیمیت و نزدیکی در طرفین ایجاد می شود. رابطه بین دختر و پسر از هر سو که شروع شود و به هر دلیل که ادامه یابد، به دلیل سن و نیازهای آنان منجر به عادت و وابستگی، محبت و علاقه بین طرفین می شود به طوری که هر یک با این که معایب دیگری را به خوبی می دانند اما تصور می کنند که نیروی عشق بالاتر است و آنها می توانند به راحتی با این معایب و مشکلات کنار بیایند، اما چنین نیست:
که عشق آسان نمود اول، ولی افتاد مشکل ها
گذشت زمان و برآورده نشدن نیازها حس طلبکاری در آنان به وجود می آورد و روزی به صورت گلایه و مشاجره نمود پیدا می کند و سرآغاز یک جنگ پنهان بین پسر و دختر می شود. یکی از دلایل این که ازدواج هایی که براساس رابطه قبل و دوستی بوده، به طلاق منجر می شود این است که مبتنی بر شناخت واقعی نیستد. اگر واقعاً شناخت جنس مخالف در پیش از ازدواج بتواند تضمینی برای سعادت باشد، پس چرا دختران و پسرانی که سوابق متعددی در آشنایی با جنس مخالف خود دارند، اغلب زندگی زناشویی نابسامانی دارند؟ و چرا در غرب که حد و مرزهایی برای روابط وجود ندارد باز هم پدیده طلاق بی داد می کند؟
پس چه باید کرد؟ شاید راه حل، تلفیقی از سنت گذشته و روش های امروزی باشد. حضور خانواده ها در مراسم خواستگاری و انتخاب همسر نوعی ضمانت بر صداقت و تعهد طرفین بر انجام کار است. اما ضرورتی ندارد که چشم و گوش بسته و فقط طی یک یا دو جلسه خواستگاری، کار را تمام شده فرض کنید و بعد از ازدواج از نداشتن شناخت کافی گلایه مند باشید. پس:
1. در کنار جلسات خواستگاری و صحبت با دختر یا پسری که تصمیم ازدواج با او را دارید همزمان خانواده خود را در جریان صحبت های خود با طرف مقابل قرار دهید و نظر آنان را جویا شوید.
2. علاوه بر صحبت در جلسات خواستگاری، از جلسه سوم به بعد در مورد
طرف مقابل در محیط زندگی، تحصیل و اشتغال اش، تحقیق کنید. کسی که برای تحقیق می رود باید تجربه کافی داشته باشد تا به پاسخ های کوتاه و کلیشه ای افراد قناعت نکند و با سؤالات ریز و دقیق، فرد مورد نظر و خانواده اش را شناسایی کند. مثلاً اگر همسایه به او می گوید که خانواده خوبی هستند، از وی بخواهد که 2 یا 3 صفت خوب آنان را دقیقاً ذکر کند و به صورت مصداقی معلوم کند که خوب یعنی چه؟!
برای تشکیل زندگی و گزینش همسر، مهم تر و اساسی تر از علم به «بود» یا «نبود» یک سری از ویژگی ها و خصایص مثبت یا منفی، آگاهی و شناخت نسبت به «میزان» خصایص مذکور می باشد که این مهم در ارتباطات قبل از ازدواج محقق نمی گردد.
به عنوان نمونه دو سؤال «آیا او صداقت دارد؟» یا «او چه قدر صداقت دارد و در بزنگاه های زندگی چه قدر راست گویی را رعایت می کند؟» با هم تفاوت دارند و پاسخ سوال دوم مهم تر از پاسخ سؤال اول است.
پی بردن به پاسخ سؤال دوم به راحتی و با چند ماه رابطه دوستانه ممکن نیست اما در تحقیق کامل از دوستان و همکاران فرد می توان تا حدود زیادی به پاسخ این سؤال نزدیک شد. برای این منظور می توانید از خود خواستگار نشانی یا شماره تلفن دوستان و کسانی را بخواهید که به خوبی وی را می شناسند. ممکن است تصور شود که دوستان و نزدیکان یک فرد هرگز بر علیه وی حرفی نمی زنند اما تجربه کسی که به دنبال تحقیق رفته و نیز تعدد کسانی که از آنان تحقیق می کنید تا حدود زیادی واقعیت امر را برای شما معلوم می کند.
3. از یکی از بستگان نزدیک خود که از نظر اخلاقی و عقلانی وی را قبول دارید بخواهید تا از دید یک همجنس با طرف مقابل شما صحبت کرده و او را ارزیابی کند. به عنوان مثال دخترخانم از پدر یا برادر خود بخواهد که با خواستگارش صحبت و گپی مردانه داشته و او را از دید یک مرد ارزیابی کند یا پسر از خواهر خود بخواهد که چنین کاری را برای وی انجام دهد و از دید یک زن، دختر مورد نظرش را بررسی کند.
در واقع اینجا پسر و دختر جوان ما فرصت می یابد که از دید یک فرد با تجربه که مورد قبول خود وی است، همسر آینده اش را بررسی و ارزیابی کند و به نکاتی دست یابد که شاید خود وی پس از مدت های طولانی یا بعد از عروسی به آن می رسید.
در مجموع صحبت ها و سؤال و جواب های خودتان، مشاوره با خانواده، تحقیق و نظر کارشناسی یک نفر از بستگان به شما مجموعه ای از اطلاعات را می دهد که شما می توانید بر اساس آن انتخابی شایسته داشته باشید. مطمئن باشید که اگر کسی بتواند از این چند فیلتر عبور کند و باز هم نکاتی را از شما پنهان کند، فرد بسیار زرنگی است و هر قدر رابطه شما در حد همان روابط دوران خواستگاری طولانی شود باز هم اثری نخواهد داشت و فقط عاطفه و احساس شما بیشتر درگیر خواهد شد.
نکته مهم در این دوران این است که به شناخت خود و آنچه از طریق خانواده و تحقیق و صحبت با طرف مقابل خود به دست می آورید، توجه لازم را داشته باشید و سرسری از آنها نگذرید. لجاجت، دروغ گویی، عدم سلامت در رابطه با نامحرم، عصبیت و پرخاشگری و دیگر صفات ناپسند اغلب در جلسه دوم به بعد به نوعی خود را نشان می دهند و این شما هستید که باید با توجه به نکات ظریف، کلیات دقیق را شناسایی کنید.