از نظر اسلام، آیا مادر شوهر حق دخالت در زندگی فرزند را دارد؟
۱۳۹۴/۰۶/۰۶
–
۴۱۳۲۹ بازدید
دانشجوی گرامی؛ از این که با پرسمان در ارتباطید، سپاسگزاریم.
سؤال اصلی این است که آیا طبق نظر شریعت مقدس اسلام پدر و مادر شوهر یا همسر بعد از ازدواج می توانند در زندگی فرزندان شان دخالت کنند؟
در این زمینه گفتنی است که شرعاً حق دخالت ندارند. به طور کلی پدر و مادر بیش از راهنمایی های ضروری و خیر خواهانه، وظیفه دیگری در قبال زندگی فرزند بالغ و رشیدشان ندارند و نباید موجبات تیره شدن روابط زوجین را فراهم کنند که موجب غضب و ناخشنودی الهی است و از طرفی هم فرزندان باید نسبت به والدین خود کمال احترام را داشته باشند و از رهنمودها و تجربیات آنها استفاده کنند (۱).
سؤال اصلی این است که آیا طبق نظر شریعت مقدس اسلام پدر و مادر شوهر یا همسر بعد از ازدواج می توانند در زندگی فرزندان شان دخالت کنند؟
در این زمینه گفتنی است که شرعاً حق دخالت ندارند. به طور کلی پدر و مادر بیش از راهنمایی های ضروری و خیر خواهانه، وظیفه دیگری در قبال زندگی فرزند بالغ و رشیدشان ندارند و نباید موجبات تیره شدن روابط زوجین را فراهم کنند که موجب غضب و ناخشنودی الهی است و از طرفی هم فرزندان باید نسبت به والدین خود کمال احترام را داشته باشند و از رهنمودها و تجربیات آنها استفاده کنند (1).
لطفاً توجه داشته باشید که ما نیز این حق را برای شما قائل هستیم که به دنبال استقلال در زندگی زناشویی خود باشید، لذا راهکارهایی که در ادامه بدان اشاره خواهیم نمود به هیچ وجه نافی این حق طبیعی و مسلّم شما نیست، مهم آن است که مقداری صبر و حوصله به خرج دهید تا ان شاءالله گذر زمان مسأله را به نفع شما پایان بخشد نه آنکه با ناپختگی و عجله با این مسائل برخورد نموده و مسائلی این چنینی که اغلب مقطعی و زودگذر هستند را تبدیل به مشکل نمایید.
برخی از مهمترین نکاتی که باید در این راستا در نظر داشته باشید این است که :
1. همسر خود را در قبال رفتار مادرش مقصّر ندانید. توضیح اینکه تغییر رفتار انسان ها به سادگی امکان پذیر نیست؛ زیرا در شکل گیری شخصیت هر کس عوامل گوناگونی دخیل بوده است که باید برای تغییر رفتار هر انسان آن عوامل را تغییر داد و یا کنترل کرد. همانطور که خود نیز به تجربه دریافتید این امر، کار ساده ای نیست؛ لذا برخلاف برخی از همسران جوان که شریک زندگی خود را مسئول رفتارهای خویشاوندانش قلمداد می نماین، منطقی بوده و روی این مسأله بیندیشید که همسر شما چقدر توانایی و اختیار دارد که رفتار خویشاوندان خود از جمله مادرش ( مثل رفت و آمد زیاد مادرشوهرتان و یا احیاناً نیش و کنایهها و …) را تغییر دهد؟ و آیا عاقلانه است که برای رفتار نامناسب خویشاوند همسر، رابطه عاطفی خود را با همسر از طریق گله و … سست کرد؟
2. خویشاوندان همسرتان از جمله مادرش را اگر چه در تعاملات خود آداب اجتماعی مورد نظرتان را رعایت نمی کنند، همان گونه که هستند، بپذیرند و در حد وسع خود و با رعایت نکات اخلاقی ودینی (فقط برای عشق و علاقه به همسر خود) به آنها احترام کامل بگذارید و از خطاها و آزار آنها چشم پوشی کنید. آیا عشق و علاقه به همسر نمی ارزد که کمی صبوری کرده و رفتار نامناسب خویشاوند همسر را تحمل کنید؟ آیا استحکام زندگی زناشویی خودتان مهم تر از عکس العمل در مقابل رفتار نامناسب خویشاوند همسر، نیست؟
3. اگر میبینید مادر شوهر شما زیاد سراغ شما را میگیرد، از بدجنسی نیست ممکن است کمی مربوط به کنجکاویهای زنانه و یا به خاطر دل نگرانیهای مادرانه وی باشد؛ اغلب مادران در اوائل ازدواج فرزندان خود دچار چنین مسأله ای می گردند. نگران این موضوع نباشید؛ زیرا چنین مسأله ای مقطعی است و با گذر زمان با دوری فرزند خود کنار خواهند آمد؛ زیرا گاهی همه این کارها به خاطر دلتنگی است و یک رفت و آمد ساده میتواند این دلتنگیها را کاهش دهد.
4. به هر حال مادر شوهر یک مادر است. مادر بودن با دلسوز بودن و مهربان بودن توأم است. لطفاً شرایط مادری که یک عمر با فرزند خود زیر یک سقف زندگی کرده را درک نمایید. هر مادری دلش برای بچهاش که یک عمر بزرگش کرده تنگ میشود. از بیتجربگی فرزند و عروسش نگران میشود که مبادا زندگیشان سخت بگذرد و … . شما اگر کمی دقت کنید همه این تشویشها را در مادر خود نیز مییابید، گرچه ممکن است مادرتان واکنشی برخلاف مادر شوهرتان داشته باشد؛ زیرا واکنش افراد یکسان نیست.
5. دخالت اطرافیان به ویژه والدین در زندگی، گاه جنبه تخریبی دارد و گاه از روی دلسوزی است و جنبه مثبتی هم در آن نهفته است. اصل کلّی این است که اگر دخالتها (چه از جانب والدین دختر باشد و یا والدین پسر) جنبه تخریبی دارد باید به هر نحو شایسته ای از آنها جلوگیری نمود، اما اگر دخالت والدین از روی دلسوزی باشد و جنبه مثبتی هم داشته باشد، در این صورت سؤال این است که چرا باید خود را از افکار، نظریات و تجارب دیگران محروم کنیم؟ عقل سلیم حکم می کند که از فکر و تجارب دیگران که در اختیار ما قرار گرفته، به نحو شایسته برای ارتقای سطح تجارب خود در زندگی استفاده کنیم.
6. احترام به والدین (اعم از والدین زن یا شوهر) واجب است و هیچ فرزندی حق ندارد، به والدینش بی احترامی کند «ولا تقل لهما افٍ»، بلکه باید دائماً به آنها احسان کنیم و احترام آنها را داشته باشیم ولو اینکه گاهی اوقات ممکن است اشتباهی هم از آنها سر بزند.
7. پدر و مادر، دلسوز فرزندان خود هستند و خیلی کم پیدا می شود که پدر و مادری قصد سوء نسبت به زندگی فرزندان خود داشته باشند؛ البته ممکن است گاهی اوقات اشتباهی هم مرتکب شوند، اما بعید است که بخواهند از روی عمد و با قصد تخریب یا ضرر زدن به زندگی فرزندان خود به این کار اقدام نمایند. عمدتاً بدین گونه است که والدین در صورتی که احساس کنند مشکلی زندگی فرزندان آنها را تهدید می کند، آنها نیز نگران می شوند.
8. والدین به دلیل اینکه حداقل یک نسل با فرزندان خود فاصله دارند و شخصیت آنها در یک دوره دیگری غیر از آن دوره ای شکل گرفته که شخصیت فرزندان آنها شکل گرفته است، طبعاً تفاوت های فردی، شخصیتی و سلیقه ای بین این دو نسل امری عادی است؛ بنابراین باید در رعایت احترام آنها خیلی با ظرافت عمل کرد که کوچکترین احساس ناراحتی از ناحیه فرزندان نکنند و اگر در مواردی هم ناراحت شدند باید هر چه زودتر دل آنها را بدست آورد. مطمئناً اگر پدر و مادر از فرزندان خود راضی باشند اثرش در همین دنیا و در زندگی آنها ظاهر می شود و اگر ناراضی باشند اثر بدی در زندگی فرزندان دارد.
9. خود و همسرتان سعی کنید در مقابل مسائلی که در زندگی برایتان به وجود می آید جبهه مشترکی داشته باشید تا در مواقع لزوم که بر اثر دخالت والدین یا اطرافیان، مسائلی در زندگی شما به وجود آمد، از یکدیگر حمایت کرده، توانایی روحی خود و همسرتان را برای تحمّل مشکلات زندگی بالا برده و با دلگرمی بیشتری به زندگی ادامه دهید.
10. در صورت بروز هر نوع ناراحتی که ممکن است برای هر یک از زن و شوهر، بر اثر دخالت والدین هر یک از آنها به وجود آید، شایسته است با همدیگر همدردی نموده و خود را از جهت روحی و روانی سبک نمایید.
11. تا حد امکان در نزدیکی خویشاوندان درجه یک خود که در زندگی تان دخالت می کنند، زندگی نکنید.
12. با بزرگان مشورت کرده و از تجربیات سازنده و مثبت آنها در زندگی خود بهره گیرید.
13. همواره خود را برای تحمّل برخی از رفتارهای ناشایست آماده نمایید.
14. از زدن برچسب «دخالت کردن» به والدین همسرتان پرهیز نمایید؛ اغلب راهنمایی های خویشاوندان و والدین با انگیزه محبت و دلسوزی انجام می گیرد، هر چند ممکن است گاهی اوقات راهنمایی آنان «دوستی خاله خرسه» باشد. در هر حال مصلحت نیست که صریحاً به آنها گفته شود که شما «دخالت می کنید»، بلکه شایسته است با حفظ استقلال به رهنمودهای آنها با نظر مثبت توجه نمایید تا با آرامش لازم، فرصت انتخاب صحیح را برای خود فراهم نمایید. در واقع در چنین مواردی باید خیلی سنجیده و حساب شده با دخالت والدین برخورد کرد و از برخورد مستقیم با آنها جداً پرهیز کرد، بلکه باید به صورت غیرمستقیم، آن هم خیلی ظریف و هنرمندانه با آنها برخورد شود. مثلاً اگر پیشنهادی دارند که آن را نمی پسندید، همان اول مخالفت نکنید، بلکه به پیشنهاد آنها خوب گوش کرده و بعد از مدتی آن پیشنهاد را اصلاح نموده و به والدین همسرتان بگویید که «آیا اگر ما این گونه عمل کنیم بهتر نیست؟» چه بسا وقتی پیشنهاد شما را کارآمدتر ببینند، بگویند که این راه بهتر و صحیح تر است. در بعضی موارد هم اشکال ندارد تسلیم حرف والدین خود و یا همسرتان شوید و با قصد قربت و به خاطر احترام به آنها به پیشنهاد آنها عمل کنید، چه بسا خداوند به دلیل احترام فرزندان به والدین خود، برکتی در کار و زندگی آنها بوجود آورد که اگر به حرف آنها عمل نمی کردند و براساس فهم خود عمل می نمودند، آن اثر را نداشت؛ البته شایسته است که اگر مخالفت فرزندان با نظر والدین کاملاً به حق و عاقلانه است، آن را با فرد یا افرادی که بر والدین نفوذ دارند درمیان بگذارند و از آنان بخواهند تا واسطه شده، موافقت والدین را بدست آورند.
15. یکی از کارآمدترین راهکارها در این گونه مواقع آن است که همسران با همدیگر به گفتگو بنشینند و مسائل زندگی خود را بررسی نمایند که در کجای زندگی خود، روزنه ای باز بوده یا اینکه در کجای روابط زن و شوهری خود مشکلی دارند که دیگران می خواهند وارد زندگی خصوصی آنها شده و دخالت نمایند. به عبارت دیگر، زن و شوهر باید آن قدر با هم صمیمی باشند و آن قدر به همدیگر اعتماد داشته باشند که حاضر نشوند سفره دلشان را نزد هر کسی باز کنند. بیشتر دخالت های اطرافیان به دلیل ضعف ارتباط زن و شوهر و یا بخاطر این است که زوجین حرف خودشان را نسنجیده پیش دیگران (والدین یا …) بازگو کرده و در واقع خودشان بدان ها چراغ سبز نشان داده اند که دیگران به خود اجازه داده اند وارد زندگی آنها شده و دخالت کنند.
* پی نوشت :
1. پاسخ مراجع عظام تقلید به این سوال :
– حضرت آیت الله العظمی خامنه ای (مد ظله العالی): اختیار آن به دست زن و شوهر مىباشد و کسى حق دخالت ندارد.
– حضرت آیت الله العظمی سیستانی (مد ظله العالی): حق دخالت ندارند، ولى پدر شوهر که جد پدرى نوه ها است برآنها ولایت دارد.
– حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی (مد ظله العالی): نظر به اینکه از جزئیات زندگی و خصوصیات خانوادگی اطلاع نداریم از اظهار نظر قطعی معذوریم. به طور کلی پدر و مادر نسبت به فرزند بالغ و رشید ولایتی ندارند و بیش از راهنمایی های ضروری و خیرخواهانه وظیفه دیگری در قبال زندگی فرزندشان ندارند و نباید موجبات تیره شدن روابط زوجین را فراهم کنند که موجب غضب و نا خشنودی الهی است و از طرفی هم فرزندان باید نسبت به والدین خود کمال احترام داشته باشند.
– حضرت آیت الله العظمی نوری همدانی (مد ظله العالی): شرعاً حق دخالت ندارد هرچند که احترام آنها لازم است و بر فرزندان لازم است که از رهنمودها و تجربیات آنها استفاده کنند.
نویسنده : رضا وظیفه مند