خانه » همه » مذهبی » ازدواج با دختری که برادرم خواستگار قبلی او بوده، کار درستی است یا نه؟

ازدواج با دختری که برادرم خواستگار قبلی او بوده، کار درستی است یا نه؟


ازدواج با دختری که برادرم خواستگار قبلی او بوده، کار درستی است یا نه؟

۱۳۹۵/۰۲/۲۸


۳۴۵۰ بازدید

*** مخاطب گرامی، به این مساله از چند زاویه می توان نگاه کرد :

۱. از دید شرعی منعی برای این ازدواج وجود ندارد و این امکان برای شما وجود دارد که به خواستگاری دختری بروید که برادرتان دو سال پیش به خواستگاریش رفته و جواب منفی شنیده است.

۲. از دید اجتماعی و عرفی و قانونی هم منعی برای این کار وجود ندارد و عملی تقبیح شده و زشت و مذموم و ممنوع به حساب نمی آید.

*** مخاطب گرامی، به این مساله از چند زاویه می توان نگاه کرد :

1. از دید شرعی منعی برای این ازدواج وجود ندارد و این امکان برای شما وجود دارد که به خواستگاری دختری بروید که برادرتان دو سال پیش به خواستگاریش رفته و جواب منفی شنیده است.

2. از دید اجتماعی و عرفی و قانونی هم منعی برای این کار وجود ندارد و عملی تقبیح شده و زشت و مذموم و ممنوع به حساب نمی آید.

3. موضوعی که اینجا وجود دارد و خودتان نیز به آن واقف هستید و بسیار مهم و حیاتی است، نگاه به این مساله از دید «درون خانواده ای» می باشد، چون هر فردی متصل به شبکه روابط خانوادگی است و جدای از آن نیست. باید دید که این اتفاق از دید خانواده خودتان به چه صورت تحلیل می شود و چه تاثیری ممکن است در آینده بر خانواده و روابط خانوادگیتان بگذارد. همانطور که می دانید خانواده معمولا از زن و مرد و تعدادی فرزند که روابطی بین آنان حاکم است تشکیل می گردد (روابط بین زن و مرد، پدر و فرزندان، مادر و فرزندان و فرزندان با یکدیگر) که نوع و کیفیت این روابط، پایه های استحکام یا سستی مناسبات خانوده را فراهم می کند. هر فردی باید تلاش کند که این رابطه های «درون خانواده ای» مختل نگردد و آسیب نبیند، زیرا اختلال در این روابط به بدنه نظام مقدس خانواده آسیب می رساند و برای تمام اعضای آن مشکلاتی به وجود می آورد.



*** حال بیایید برخی از اتفاقاتی که ممکن است با این اقدام شما در آینده برای شما و خانواده تان رخ دهد را مرور کنیم :

* امکان ها و احتمالات ناخوشایند :


فرض کنید پدر و مادرتان با این اقدام شما و این وصلت موافق نباشند و شما اقدام به ازدواج کنید. اتفاق هایی که در آینده ممکن است رخ بدهد را در ذهنتان تصور کنید. از دست دادن حمایت خانواده تان چقدر برایتان قابل تحمل است؟ روابط سرد خانواده تان با همسر شما چقدر برایتان قابل تحمل است؟ چقدر برای همسرتان قابل تحمل خواهد بود؟ یا فرض کنید پدر و مادرتان موافق باشند ولی برادرتان به خاطر اتفاقی که چند سال پیش رخ داده و جواب منفی شنیده رضایتی به این کار نداشته باشد. چه اتفاقی می افتد؟ روابطتان با برادرتان به چه سمتی می رود؟و و و. بسیاری از این اتفاقات را می شود احتمال داد و پیش بینی کرد.

حال فرض کنید خانواده شما (هم والدین و هم برادرتان) با این فکر شما موافق باشند و اقدام به خواستگاری برای شما بکنند. دقیقا همین مسائل برای طرف مقابلتان رخ خواهد داد و این سوالات به ذهن دختری که قبلا برادرتان به خواستگاریش رفته پیش می آید. این هجوم آیاها برای او هم به وجود می آید. آیا با خانواده برادرش که خواستگار قبلی من بوده و جواب رد شنیده مشکلی پیدا نمی کنم؟ آیا خانواده شوهرم با من به خوبی برخورد می کنند؟ آیا این مساله بر روی زندگی مشترکم اثرات منفی نمی گذارد؟ و و و.

یا فرض کنید خانواده شما با این اقدام شما مخالفند ولی اصرار های شما آن ها را مجبور می کند تا به خواسته تان بر خلاف رضایت خودشان تن در دهند و اقدام کنند. در پرسش تان گفتید نمی دانم که جواب طرف مقابل مثبت است یا منفی. حال فرض کنید شما اقدام می کنید و جواب منفی می شنوید. چه اتفاقی می افتد؟ هم مقابل خانواده خودتان ایستادید و به حرف آن ها توجهی نکردید و آن ها را آزرده خاطر کردید و هم به خواسته خودتان نرسید. یک بازی دو سر باخت برایتان رخ می دهد. یا این احتمال را بدهید که والدینتان سرسختانه مخالفت کنند و به هیچ وجه برای این مورد خاص اقدام نکنند و شما خودتان به تنهایی اقدام کنید. البته اغلب خانواده ها در کشور ما اجازه خواستگاری به پسر را بدون رضایت و حضور خانواده اش نمی دهند، زیرا از مشکلاتی که در آینده رخ می دهد باخبرند. پس رضایت خانواده های طرفین در هر ازدواجی بسیار مهم است و نمی توان آن را نادیده گرفت. در ازدواج تنها بحث زن و شوهر نیست که مطرح است، با هر ازدواجی دو خانواده به هم مرتبط و متصل می شوند؛ پس باید تمام شرایط را سنجید و تا جایی که ممکن است کاری نکرد که به این روابط خدشه وارد شود. حال فکر کنید خانواده دختر هم شما را بدون حضور خانواده تان قبول کنند و شما جواب مثبت را هم بگیرید و ازدواج کنید. این امکان و احتمال وجود دارد که از سوی خانواده خودتان طرد شوید.

از طرفی دیگر این امکان وجود دارد که برادرتان دلبستگی عاطفی به دختری که چند سال پیش به خواستگاریش رفته داشته باشد ولی با گذشت زمان و ازدواجی که کرده آن را کاملا فراموش کرده باشد و زندگی خوب و زیبایی را با همسرش شروع کرده باشد. وقتی شما به خواستگاری دختری بروید که یکی از خواستگاران قبلیش برادرتان بوده است و به فرض جواب مثبت بگیرید و این ازدواج صورت گیرد، چند اثر ممکن است بر فکر و ذهن و رفتار برادرتان بگذارد :

1. اولین اثر این است که ممکن است برادرتان نوعی تحقیر در وجود خود احساس کند. چون می بیند دختری که دو سال پیش به خواستگاریش رفته و به او جواب رد داده، همان دختر به برادرش جواب مثبت داده است. این امکان وجود دارد که بذر این فکر در ذهنش کاشته شود که نسبت به برادرش کمبود دارد. حال چه از نظر توانایی هایش (توان اقتصادی، تحصیلات، شغل مناسب، بیان زیبا، اخلاق و …) و چه از نظر زیبایی جسمی. این امکان وجود دارد و همین فکر می تواند به ارتباط برادری آسیب جدی وارد کند. البته ممکن است برادرتان بخواهد این فکر را پس بزند و قبول نکند ولی این فکر در ناخودآگاه او جای می گیرد و بر رفتار او اثر می گذارد. همین که این فکر در ذهن او شکل گرفته می تواند به این ارتباط خانوادگی آسیب برساند. فکری که شاید پایه و اساس درستی هم نداشته باشد. به هر حال هر انسانی با انسان دیگر متفاوت است و این گونه مقایسه کردن ها درست نمی باشد.

2. دومین اثر این است که این امکان وجود دارد که هر بار با دیدن همسر شما این دلبستگی عاطفی فراموش شده و خاموش در او فعال و نمایان شود و داستان جواب رد شنیدنش از آن دختر که همسر فعلی شماست برایش تداعی شود و دلش را آزرده کند. در نظام های خانوادگی خاصه خانواده های اسلامی، افراد خانواده ها با هم اغلب اوقات دید و بازدید دارند. صله رحم در دین اسلام بسیار سفارش شده است. پس این امکان وجود دارد که برادرتان هر چند وقت یکبار با همسر شما روبه رو شود و این افکار آزار دهنده به او هجوم آورد و باعث تکدر خاطرش شود، یا این امکان وجود دارد که برادرتان ارتباط با شما را به حداقل برساند تا این افکار آزار دهنده به سراغش نیایند.

3. سومین اثر این است که این امکان وجود دارد که با دیدن رفتار همسر شما در دیدارهای خانوادگی نسبت به زندگی خودش دلسرد شود. توانایی ها و اخلاق و رفتار همسرتان اگر از همسر خودش بهتر باشد یا اینگونه خیال کند و دست به مقایسه بزند که کار درستی هم نیست، می تواند به رابطه خانوادگی خودش آسیب برساند. شاید برادرتان در ظاهر بگوید من با این مساله مشکلی ندارم، ولی در دلش چیز دیگری نهفته باشد که آن را برای هیچ کسی افشا نکند. خصوصیات شخصیتی افراد با هم متفاوت هستند. افراد زیادی هستند که حرفی که می زنند مطابق با خواسته دلشان نیست. تمام اینها را باید مد نظر قرار دهید.

– امکان دارد در آینده، این ازدواج بر روی شما هم تأثیرات بدی بگذارد :

ممکن است بعدها و پس از شروع زندگی مشترکتان این فکر در شما شکل بگیرد که برادرم هنوز به همسر من علاقه مند است و ممکن است با او ارتباط برقرار کند، که اگر علاقه مند نبود به خواستگاریش نمی رفت و افکاری مسموم و منفی از این قبیل. این فکرها، خود شما را در آینده آزار خواهد داد. افکاری که شاید از پایه و اساس اشتباه بوده و تنها یک سوء ظن باطل باشند. ولی همین فکر به رابطه خانوادگی خودتان آسیب می زند. برداشت های اشتباه شما از رفتار و گفتار برادرتان با همسرتان در خانواده می تواند فضای زندگیتان را مسموم و نازیبا کند و اضطرابی دائمی را گریبان گیرتان کند. البته یک مسلمان همواره باید نسبت به دیگران خاصه خانواده اش حسن ظن داشته باشد و اجازه ورود این افکار باطل را به هیچ وجه ندهد.



– این ازدواج بر روی همسر برادرتان هم می تواند اثرات منفی بگذارد :


همسر برادرتان اگر مطلع باشد که خواستگار قبلی جاری اش (همسر فعلی شما) ، شوهرش است. امکان دارد افکاری مسموم و مزاحم به سراغ او بیاید (نکند شوهرم با زن برادرش ارتباط داشته باشد و …) و رابطه اش با شوهرش را مختل کند. این افکار مسموم و نادرست وقتی به ذهن کسی خطور کرد می تواند به رابطه های خانوادگی آسیب جدی وارد کند. شاید در ظاهر کسی چیزی ابراز نکند ولی در دل اثرش را می گذارد و در رفتار افراد نمود پیدا می کند. البته همانطور که گفته شد یک مسلمان باید به انسان های دیگر حسن ظن داشته باشد و به افکاری که تنها پایه اش حدس و گمان بی مورد است، این اجازه را ندهد که ذهنیتش را نسبت به دیگران خراب و مخدوش کند.

به یاد داشته باشید همه این ها امکان ها و احتمالاتی هستند که امکان وقوع دارند و نمی توان به سادگی از آن ها گذشت و این امکان هم وجود دارد که هیچ کدام از این اتفاقات ناخوشایند رخ ندهد.

– حتی ممکن است این ازدواج در آینده بر روی همسرتان نیز اثرات منفی بگذارد :

ممکن است همسر شما (که برادرتان خواستگار قبلی اش بوده و به او جواب رد داده) پس از گذشت مدتی از ازدواج و با مشاهده رفتار شما در زندگی و مقایسه آن با رفتار برادرتان (خواستگار قبلی اش) در دل آرزو کند که کاش به همان برادرتان جواب مثبت می داد و او را به عنوان شوهر خود انتخاب می کرد نه شما را. این تفکرات ممکن است موجب دلسردی او از زندگی با شما شود و زندگی زناشویی تان را با مخاطرات فراوانی مواجه کند.

* امکان ها و احتمالات خوشایند :

از طرف دیگر ممکن است هیچ کدام از امکان ها و احتمالات ناخوشایندی که در بالا ذکر شد رخ ندهد. پدر و مادرتان با این موضوع مشکلی نداشته باشند و حتی استقبال کنند. برادرتان دلبستگی عاطفی نسبت به دختری که به خواستگاریش رفته نداشته باشد و اصلا اتفاقی که دو سال پیش رخ داده و جواب منفی شنیده برایش مهم نباشد، چون در حال حاضر به گفته شما ازدواج کرده و یک بچه هم دارد. و افکار مزاحمی هم که در بالا مطرح شد به ذهن هیچ کسی از افراد خانواده خطور نکند. یا این امکان هست که ابتدا خانواده تان برخورد خوبی با این موضوع نداشته باشند و مخالفت کنند ولی بعد ها این رفتارشان تغییر کند یا برادرتان ابتدا برخوردش با این مساله خوب نباشد و بعدها رفتارش عوض شود و اما و اگرهای دیگر. ولی انسان عاقل و هوشمند هیچ گاه زندگیش را به اما و اگر نمیسپارد . انسان آینده نگر وقتی تمام این امکان ها و احتمالات را کنار هم می گذارد می بیند کفه ترازوی امکان های ناخوشایند سنگینی می کند، زیرا بسیاری از این امکان های ناخوشایند که مطرح شد مربوط به افکار و ذهنیات افراد خانواده بود. افکاری که شاید هیچ وقت بر ملا نشوند ولی اثرات منفی شان را بر روی زندگی بگذارند. البته هستند زندگی هایی که با مختصاتی که شما شرح داده اید اتفاق افتاده و مشکلی پیش نیامده و هستند زندگی هایی که مشکلات فراوانی برایشان رخ داده و زندگیشان را به بن بست رسانده است. اما به یاد داشته باشید که امر ازدواج و زندگی مشترک و حیات آن را نمی شود به اما و اگرها سپرد. این شما هستید که با توجه به شناختی که نسبت به خانواده تان دارید می توانید شرایط را تحلیل کنید و تصمیم درست را بگیرید. باید شرایط را دقیق و منطقی بسنجید، با خانواده تان مشورت کنید، از تجربه درست دیگران استفاده کنید و آینده نگری داشته باشید و سپس با توکل و استعانت از خدا تصمیم صحیح را بگیرید. شایان ذکر است که در این گونه مسائل نمی توان نسخه صد در صد پیچید و گفت الا و لابد اینگونه است و اینگونه می شود و جز این نیست. چون خصوصیات شخصیتی و رفتاری انسان ها با یکدیگر متفاوت است.

*** پرسیده بودید که اگر این اتفاق بیفتد آیا در زندگی و رابطه ام با برادرم مشکلی پیش نمی آید؟

با توجه به توضیحاتی که در بالا داده شد و با توجه به اطلاعات محدودی که در اختیار ما گذاشتید در جواب باید گفت که در این گونه موارد کار مشاور این است که راه ها و امکان ها و احتمال های مختلفی را که شاید از دید مراجع پنهان مانده باشد را عیان و نمایان کند و خطرات احتمالی و موانع پیش رو را گوشزد کند و ما هم برای شما همین کار را کردیم. در اینجا مشاور دست به راهنمایی می زند. راهنمایی کردن با مشاوره متفاوت است. از نگاه علمی راهنمایی جنبه پیشگیری دارد و از بروز مشکلات جلوگیری می کند در حالیکه مشاوره جنبه درمانی دارد و به حل مشکلات به وجود آمده کمک می کند. به هر حال تصمیم گیرنده نهایی خود فرد است. خود فرد است که با توجه به شرایط خودش و شناختی که از خود، خانواده و فضای حاکم بر آن دارد تصمیم می گیرد که کدام راه را انتخاب کند. تصمیم نهایی با شماست و مسئولیت اتفاقاتی که در آینده می افتد نیز به عهده شماست. ما از خصوصیات (شامل ایمان، اخلاق، خصوصیات شخصیتی و رفتاری،سطح فهم و درک و تحصیلات و …) خانواده شما مطلع نیستیم که به شما بگوییم این اقدام شما در زندگی آینده تان مشکلی به وجود می آورد یا نه؟ ارتباطتان با والدین یا برادرتان را تیره می کند یا نه؟ زندگی مشترکتان آسیب می بیند یا نه؟ همانطور که گفتیم در این موارد ما احتمالات مختلفی که امکان وقوع دارند را به شما نشان می دهیم تا با توجه به شرایط خانوادگی تان خودتان تصمیم صحیح را بگیرید.

با همه این اوصافی که در بالا ذکر شد و با توجه به اطلاعات بسیار محدودی که از زندگی خانوادگی تان در اختیار ما گذاشتید ، و با این فرض که علاقه شدیدی به این دختر دارید و تا جوابی از او دریافت نکنید به دختر دیگری برای ازدواج فکر نمی کنید (که این خود مبحثی جداست. اما به اختصار می گوییم که اگر اینگونه نیست و نگاهتان به این دختر که برادرتان یکی از خواستگاران قبلیش بوده، فقط به عنوان یکی از گزینه های پیش رویتان برای ازدواج است و علاقه و عاطفه شدیدی در شما نسبت به ایشان ایجاد نشده است و با در نظر گرفتن احتمالات ناخوشایندی که ذکر شد و امکان وقوعشان هم کم نیست، به راحتی می توانید از این اقدام صرفنظر کنید و جلوی اتفاق های ناخوشایند احتمالی را به آسانی بگیرید و آرامش تان را بی جهت به دست اما و اگرها نسپارید و آن را به هم نزنید) و اگر تمام شرایطی را که یک فرد مسلمان برای اقدام به ازدواج باید مد نظر قرار دهد را مد نظر قرار داده اید و به طور کامل از منابع موثق تحقیق کرده اید و مشورت گرفته اید و عقل و منطقتان نیز به شما می گوید که این دختر هم کفو (ایمانی و اعتقادی و فکری و …) شماست و می تواند شما را خوشبخت کند و یار خوبی در کنار شما برای اطاعت از خدا باشد و تمام این احتمالات ناخوشایندی که ذکر شد را بررسی کرده اید و می دانید که امکان رخ دادن این اتفاقات نیست یا هست ولی حاضرید هزینه آن را بپردازید، می توانید اقدام کنید و سعی کنید رضایت خانواده خود را جلب کنید. در امر ازدواج جلب رضایت قلبی خانواده خاصه والدین امر بسیار مهمی است، چون والدین بزرگترین حق را به گردن فرزندان خود دارند و دل آزرده کردن والدین در فضای شریعت اسلام گناهی بس بزرگ است.

فراموش نکنید که مهم ترین رابطه میان انسانی با انسان دیگر، رابطه فرزند با پدر و مادر است که اصل وجود فرزند وابسته به آن هاست. آنچه پدر و مادر برای فرزند انجام می دهند، به هیچ وجه قابل جبران و مقابله نیست و از این رو نمی توان بر اساس قاعده قسط و عدل رفتار آنان را پاسخ داد. گویا به همین دلیل است که قرآن کریم معیار ارزش را در رابطه با پدر و مادر، احسان قرار داده است و در هیچ آیه ای نیامده که فرزند باید با پدر و مادر رفتاری عادلانه داشته باشد، زیرا در چنین موضوعی عدل کارایی ندارد.قرآن کریم در آیات فراوانی فرزند را توصیه به احسان به پدر و مادر خویش می کند و تعبیرهای خاصی در این باره به کار می برد که حاکی از اهمیت فوق العاده این مسأله است. (آیه 36 سوره مبارکه نساء، آیات 23 و 24 سوره مبارکه اسراء، آیات 14و 15 سوره مبارکه لقمان، آیه 151 سوره مبارکه انعام،آیه 83 سوره مبارکه بقره، آیه 8 سوره مبارکه عنکبوت، آیه 15 سوره مبارکه احقاف). همچنین احادیث فراوانی از پیامبر اکرم (ص) و ائمه اطهار (ع) در این زمینه وارد شده است که همه و همه حکایت از اهمیت فوق العاده این موضوع دارد. (اخلاق اسلامی و مبانی نظری آن، علی شیروانی، انتشارات دارالفکر،1379).

به هر حال و در نهایت، مسئول تصمیمی که در این زمینه می گیرید و انتخابی که می کنید خودتان هستید و باید مسئولیت اتفاقاتی که در آینده رخ می دهد را بپذیرید؛ و این را همواره به خاطر داشته باشید که ازدواج موفق می تواند علاوه بر تقدیم آرامش به شما ، باعث پیشرفت تان در عرصه های مختلف گردد، در صورتیکه ازدواج ناموفق مشکلات زیادی را برایتان به وجود می آورد و مانع رشد و ترقی تان می گردد. پس نهایت دقت را در این امر مهم باید به خرج داد و با نگاهی جامع نگر و عقلی و نه محدود و احساسی، تمامی شرایط را دید و سنجید و بی منطق عمل نکرد تا در آینده مهر پشیمانی بر پیشانی مان حک نگردد.

*** در باره نحوه مطرح کردن این موضوع پرسیده بودید؛ در جواب باید گفت برای مطرح کردن این موضوع با خانواده، چند راه وجود دارد که با توجه به شرایط خانواده و تحلیلی که خودتان از رفتار و اخلاقیات خانواده تان دارید می توانید یکی از آن ها را انتخاب کنید :

1. این موضوع را با یکی از بزرگان با بصیرت فامیل که مورد وثوق و اعتماد خانواده تان هست مطرح کنید و از او بخواهید که این موضوع را با آن ها (والدین و برادرتان) در میان بگذارد و نظر آن ها را جویا شود.

2. خودتان مستقیما این موضوع را با والدین تان مطرح کنید و نظرشان را جویا شوید.

3. از آنجایی که برادرتان قبلا خواستگار این دختر بوده ، میتوانید ابتدا خودتان با برادرتان صحبت کنید و نظرش را در رابطه با خواستگاری خودتان جویا شوید و سپس با والدینتان آن را مطرح کنید یا ابتدا با والدینتان صحبت کنید و از آن ها بخواهید که نظر برادرتان را جویا شوند.

4. می توانید شما، والدین و برادرتان به یک مشاور خانواده مراجعه کنید (به صورت حضوری) و این موضوع را با مشاور در میان بگذارید و از او راهنمایی های لازم را بگیرید.(حضور شما، والدین و برادرتان پیش مشاور به صورت حضوری به فهم بهتر موضوع، کمک بیشتری خواهد کرد).

اینکه گفته شد با برادرتان (که خواستگار قبلی دختری است که شما می خواهید از او خواستگاری کنید) هم صحبت کنید به این خاطر است که در آینده به ارتباطات خانوادگی تان خدشه ای وارد نشود. زیرا ارتباط برادری هم جزو شبکه روابط خانوادگی هر فرد است. این امکان وجود دارد که رفتاری نسنجیده از ما سر بزند و به این ارتباط خانوادگی آسیب برساند. البته شما در امر ازدواجتان نیازی به اجازه و رضایت برادرتان ندارید و اجازه پدر و مادر هم در دین اسلام برای ازدواج پسر شرط نیست ولی ادب دینی و احترام به والدین که جزو مسلمات دینی ما می باشد اقتضا می کند این امر مهم با اجازه پدر و مادر و رضایت قلبی خانواده صورت گیرد تا از آسیب های بعدی که ممکن است دامن گیر زندگی تان شود جلوگیری گردد. همچنین فراموش نکنید که اجازه از والدین برای امر ازدواج منافع دیگری نیز برای پسر دارد؛ علاوه بر اینکه فرزند به نوعی حق فرزندی خود را با این ادب و احترام به والدین ابراز می کند و البته اگر منافعی هم در کار نبود باید این تکلیفی که خداوند به گردن فرزندان گذاشته است را به بهترین و زیباترین شکل ادا کند و نهایت ادب و احترام و خدمت را در تمام طول عمر نسبت به والدینش بدون هیچ چشم داشتی ارائه کند، می تواند از کمک های مشورتی و دلسوزانه پدر و مادر در امر ازدواج کمک بگیرد و همچنین هنگام ازدواج و پس از ازدواج هم از حمایت های مادی و معنوی والدین برخوردار شود. فرزندی که با رفتاری نسنجیده و نامعقول ازدواجش را طوری رقم بزند که این حمایت ها را از دست بدهد یا آن ها را کم رنگ کند، به نوعی احساس تنهایی و کمبود در زندگی آینده اش خواهد کرد. احساس کمبودی که به هیچ وجه جبران پذیر نخواهد بود.

*** اما برای چگونه مطرح کردن این موضوع از طرف شما و اثر گذاری بهتر خواسته تان بهتر است موارد زیر را رعایت کنید :

1. زمان و مکان مناسبی برای مطرح کردن این موضوع مهم انتخاب کنید. زمانی را برای مطرح کردن خواسته تان انتخاب کنید که خانواده تان در گیر کاری نباشند، خسته نباشند و یا دغدغه خاصی نداشته باشند، تا با توجه و تمرکز و آرامش بتوانند به صحبت های شما با دقت گوش کنند؛ همچنین مکانی را برای صحبت انتخاب کنید که دور از سر و صدا، عوامل پرت کننده حواس یا تنش زا باشد تا تاثیر سخنان تان به خاطر این عوامل محیطی کم یا بی اثر نشود.

2. چگونه صحبت کردن و استفاده درست از کلمات و واژه ها که خود نوعی هنر است نیز برای اثر گذاری کلام ضروری است. کلام را باید در ظرف مناسبی ارائه کرد، که ظرف مناسب در این گونه موارد استفاده از کلمات به جا، درست و مودبانه است. برای مثال شما می توانید شربتی گوارا را در شیشه ای بلوری و تمیز بریزید و به دیگران ارائه کنید و می توانید همان شربت گوارا را در ظرفی که ظاهرش کثیف و نازیباست بریزید و ارائه کنید. شربت در هر دو ظرف همان شربت است ولی کسی به شربتی که در ظرفی قرار دارد که ظاهرش کثیف است رغبتی ندارد و توجهی به آن نمی کند. کلام هم همین گونه است شما می توانید محتوای پیامتان را به هر شکلی به مخاطب انتقال دهید، اما اگر آن را در ظرفی نامناسب ارائه کنید پیامتان اثری نخواهد داشت و تلاش تان عقیم و بی ثمر خواهد بود.

3. صحبت های خود را طوری مدیریت کنید که خانواده تان به سرعت و بدون تفکر و بدون شنیدن تمام حرف هایتان نسبت به آن ها حالت تهاجمی نگیرند. از اشتراکاتی که درباره موضوع ازدواج با خانواده دارید شروع کنید. سریع به سراغ اصل مطلب نروید. آماده سازی و همچنین شروع از کل (صحبت درباره آمادگی تان برای ازدواج و …) و رسیدن به جزء (خواستگاری از دختری که برادرتان قبلا به خواستگاریش رفته) از اصولی هستند که در این جا باید رعایت کنید.

4. شرایط موجود را به طور دقیق و واضح برای خانواده تان تشریح کنید. با صبر و حوصله و بیانی منطقی دلایل خود را جهت ازدواج برای آن ها شرح دهید تا نگران تصمیم احساسی شما نباشند. به خانواده تان دقیق و بی پرده بگویید و توضیح دهید که چرا به آن دختر علاقه مند شدید؟ چه خصوصیاتی در او دیدید؟ و هر آنچه که به این زمینه مربوط است را دقیق و واضح مطرح کنید و با آن ها در این زمینه مشورت کنید و از تجربیات آن ها استفاده کنید. تمام اینها باید در فضایی آرام و منطقی صورت گیرد. صحبت های مطرح شده توسط خانواده درباره این موضوع را نیز دقیق گوش کنید و تحلیل کنید و با توجه به شناختی که در این باره کسب می کنید و به دور از تعصب، آینده پیش روی این موضوع را برای خود ترسیم کنید. اگر آن را روشن دیدید اقدام کنید و اگر آن را تیره و تار دیدید چشم پوشی کنید.

5. هنگام مطرح کردن این موضوع رعایت ادب و احترام نسبت به والدین و خانواده را هرگز فراموش نکنید. در دین اسلام احترام به پدر و مادر بسیار فراوان سفارش شده است. فرزندان باید همیشه و همیشه احترام به والدینشان را فراموش نکنند و کمال احترام و ادب را نسبت به والدینشان ابراز دارند. حتی اگر به نظرمان آن ها اشتباه می کنند ما نمی توانیم حتی ذره ای از دایره ادب نسبت به آنها خارج شویم. این وظیفه دینی ماست.

6. اگر خانواده و والدین تان دلایل شما را قبول نکردند و مخالف بودند، می توانید از یکی از بزرگان فامیل یا آشنایانی که مورد وثوق و اعتماد و احترام شما و خانواده تان است، به عنوان آخرین راه کمک بگیرید؛ و این را نیز فراموش نکنید که اگر ازدواج و شروع زندگی مشترکتان بدون توافق با خانواده و والدین تان صورت گیرد، احتمال فراوانی وجود دارد که حمایت آن ها را برای همیشه از دست بدهید، و این را نیز به یاد داشته باشید که بسیاری از ازدواج هایی که بدون توافق با خانواده و والدین صورت گرفته است، از همان آغاز زندگی دچار مشکلات عدیده ای شده اند.

*** به عنوان مطلب آخر:

اگر دین در متن زندگی انسان ها وارد شود و انسان ها به دستوراتی که خدا برای زندگی اجتماعی داده است عمل کنند ، بسیاری از این احتمالات و اتفاقات ناخوشایند و سوء تفاهم ها و کج فهمی ها و آداب و رسوم غلطی که مانند زنجیر به دست و پای افراد جامعه بسته شده است رخ نخواهد داد. دین اسلام آمده است که راه درست و درست زندگی کردن را به ما نشان دهد. برخی افراد دین را تنها در نماز و روزه و حج و عباداتی از این قبیل می بینند و دین را وارد متن زندگی اجتماعی شان نمی کنند. در حالی که این دو از هم جدا نیستند و همراه همند.

عارف و حکیم متأله و فرزانه عصر ما آیت الله جوادی آملی (حفظه الله) می فرمودند : برخی انسان ها، به ظاهر، مسلمان هستند ولی سکولار زندگی می کنند؛ دین را فقط در انجام عبادات ظاهری می بینند؛ نمازی بخوانند و روزه ای بگیرند و مسجدی بروند و دعایی بخوانند. دین را وارد زندگی های خود نمی کنند. اغلب ما زندگی سکولاریستی داریم؛ یعنی نماز در متن زندگی ما وارد نشده است. صبح که نماز می خوانیم، این نماز، باید تا ظهر متن زندگی ما را اداره کند و چشم و گوش و دهان و دست و پای ما را از خلاف باز دارد و حتی قصد درونی و امیال و هوا و هوس ما را پاک نگه دارد. اگر این گونه نبود، در نماز مشکل داریم؛ چون نماز و زندگی را از هم جدا می­ کنیم و فقط موقع نماز، دین داری می کنیم و بین دو نماز، کاری به دین نداریم و این، یک زندگی سکولار است.

رسم و رسومات غلطی که بین افراد جامعه شایع هست مانند زنجیرهایی هستند که دست و پای انسان ها را بسته است. دین آمده است که این زنجیرها را از دست و پای انسان ها باز کند. ایشان می گفتند در قرآن آیات مربوط به احکام عبادی در بیشتر موارد به صورت کلی آمده و احادیث آن ها را تکمیل می کنند ولی آیات مربوط به احکام اجتماعی به صورت دقیق و ریز در قرآن آمده است. چرا؟ چون خداوند به زندگی اجتماعی و جزئیات آن، بسیار اهمیت می دهد و احکام مربوط به آن را به طور دقیق در قرآن مشخص کرده است؛ به عنوان نمونه آیت الله جوادی آملی در تفسیر آیه 28 سوره نور می گفتند خدا به ما انسان ها می گوید اگر بدون اطلاع جایی رفتید و آن فرد به شما اذن ورود نداد و گفت بروید و داخل نیایید. خداوند می گوید شما بروید و داخل نشوید. نباید ناراحت شوید، طلبکار که نیستید. حالا آن فرد آماده نیست یا مشغله ای دارد یا اصلا در حال حاضر نمی خواهد شما رو ببیند. ولی ما انسان ها شروع می کنیم به متهم کردن طرف مقابل، اینکه، طرف، مسلمان نیست و بی ادب است و هزار حرف دیگر از این قبیل. دلخور می شویم یا با او قطع رابطه می کنیم. این مسلمانی نیست. خدا به ما می گوید اگر جایی رفتید و کسی را نیافتید، وارد نشوید. قرآن این کتاب آسمانی و مقدس ما مسلمانان حقیقتا چقدر شیرین و ظریف و دقیق است، خداوند در ابتدای همین آیه نفرمود اگر رفتید و دیدید کسی نبود یعنی سرک کشیدید و تجسس کردید و بعد متوجه شدید کسی نیست وارد نشوید، فرمود اگر کسی نبود وارد نشوید، بدون هیچ سرک و تجسسی در خانه افراد، تا به شما اذن ورود بدهند و اگر اذن ورود ندادند برگردید بدون اینکه ذره ای ناراحت شوید. این کلام بشر نیست. کلام خداست. کلامی که بسیاری از افراد آن گونه که شایسته است به آن عمل نمی کنند. از این دست احکام اجتماعی در قرآن فراوان است و این مثال تنها مشت بسیار کوچکی از خروار بود. اگر انسان ها این احکامی را که خدا برای درست زندگی کردن در اجتماع به ما نشان داده است را رعایت کنند که جامعه اسلامی گلستان می شود. ولی متاسفانه برخی افراد، دینی حرف می زنند و سکولار زندگی می کنند.

همیشه موفق باشید و سربلند.

نویسنده : علی حسینعلی پور

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد