۱۳۹۵/۰۸/۲۵
–
۱۵۲۰ بازدید
آفرینش انسان به گونه ای صورت گرفته که ناچار است برای بقا و تأمین حیات خود دست به دامان عواملی بشود که ادامه زندگی را برای او امکان پذیر سازد.
آفرینش انسان به گونه ای صورت گرفته که ناچار است برای بقا و تأمین حیات خود دست به دامان عواملی بشود که ادامه زندگی را برای او امکان پذیر سازد. شاید کمتر موجودی را بتوان پیدا نمود که به اندازه انسان حیات طبیعی اش در معرض خطر بوده و تا این حد به کمک عوامل محافظ نیازمند باشد.
خداوند حفظ نفس را بر بشر واجب کرده و در این راستا تأمین نیازمندیهای بقای خود و خانواده اش را بر او لازم نموده است.
در این میان، گروهی از مردم آن چنان در این جهت افراط می کنند که در این راه هیچ مرز و قانونی به جز تمتع بیشتر نمی شناسند و در مقابل عدّه ای نیز، با وجود قدرت و تمکّن مالی از انفاق بر خویش و اهل و عیال خود بخل می ورزند.
آیا از نظر اسلام، حدّی برای این گونه خرج ها و مصرف ها وجود دارد و اگر دارد آن حدّ کدام است.
قبل از آن که به قسمتی از نیازمندی های انسان در جهات مختلف و حدود مشروع ارضای آنها اشاره شود؛ یادآوری این نکته لازم است که – همان گونه که مکرّراً گفتیم – اسلام، نه تنها از پاسخگویی معقول به تمامی احتیاجات طبیعی انسان منعی به عمل نیاورده؛ بلکه بر تأمین کامل و صحیح کلیّه خواسته های مادّی و جسمی او پا فشاری و تأکید هم دارد و این یک اصل مهمّی است که پایه تمامی موضوعات این بخش را تشکیل می دهد. اکنون بحث را تحت عناوین نیازمندی های مختلف انسان، پی می گیریم.
1. تغذیه کامل.
از مهم ترین عوامل حفظ بقا برای هر موجود زنده و از آن جمله انسان، عامل تغذیه و کیفیّت آن است. خداوند، مخازن طبیعت را سرشار از مواد مختلف مورد نیاز انسان قرار داده و شاید به دلیل تنوّع در مأکولات و تمتّع هر چه بیشتر بندگانش، تمامی آن را در یک مادّه مأکول جمع نکرده است؛ بلکه آنها را در انواع گوناگون غذاها و میوه ها و غیر آن پراکنده و توزیع فرموده است و به انسان اجازه داده تا برای تأمین کلیّه نیازمندی های خویش از مواد متنوع غذایی بهره برداری نماید و حتی برای ادامه حیات بشر بدو فرمان (اکل و شرب) نیز صادر فرموده است و آن کسانی را که نعمت ها و رزق های پاک خداوند را بر خود و دیگران تحریم می کنند، به عقاب و بازخواست کشانده است.(1) در سیره نبىّ اکرم ْ نیز آمده است که آن حضرت در تغذیه خود از کلیّه طعام ها و مواد مختلف غذایی استفاده می فرمود.(2).
بهره جویی ناقص و محدود از مواد غذایى، چه بسا جسم را ضعیف و دچار اختلال و کمبود سازد، و آن هم پیامدهایی به جز کاهش مقاومت بدن در برابر هجوم امراض و عوارض گوناگون نخواهد داشت و حتی در بسیاری از موارد، اعصاب و روان آدمی نیز از تأثیر زیانبخش آن بی نصیب نمی ماند. در این زمینه حضرت صادق ژ در حدیثی فرمودند:.
اگر کسی که چهل روز گوشت نخورد، به بدخلقی دچار می شود.(3).
لذا در کلمات حضرات معصومین ه بر روی اکثر مواد خوراکی و غذایی تأکید و سفارش شده و خواص لازم هر کدام و آثار مثبت هر یک از آنها بر جسم و روان بیان شده و حتی استفاده از گوشت انواع حیوانات و پرندگانی که خوردن آنها حلال است، توصیه و تشویق شده و همین طور روایات بسیاری در زمینه انواع میوه ها و فواید آن و اقسام مختلف حبوبات و خواصّ آن و نیز اصناف دیگری از موادّ خوراکی که هر یک دربردارنده جزیی از ویتامین ها و سایر مایحتاج بدن است، وجود دارد که ذکر حتی قسمتی از آن از وضع و هدف این نوشته بیرون است.(4).
اسراف در طعام.
ممکن است عدّه ای از متدیّنان ما فکر کنند، اگر بنا باشد انسان از مواد مختلف غذایی استفاده کند، مرتکب اسراف خواهد شد و تمتّع زیاده از حدّ ضرورت از مواد خوراکی را اسراف به حساب آورند و با این تفکّر، خود و خانواده خویش را از بهره وری از نعمت های الهی محروم سازند و سلامت خود و آنها را در مخاطره قرار دهند. ائمه طاهرین ه برای پیشگیری از یک چنین اندیشه ای به طور مکرّر به مسلمان ها گوشزد می نمودند که نعمت های الهی برای استفاده بندگان اوست و خداوند هیچ گاه مؤمنین را از سود بردن از آنچه برای آنان آفریده است، منع نمی فرماید و این از حریم اسراف خارج است. حضرت صادق ژ در یک حدیث معتبر فرمودند:.
لَیْسَ فِی الطَّعِامِ سَرَف؛(5).
در امور مربوط به آذوقه و طعام، اسراف نیست.
بنابراین، مقصود از این حدیث شریف این است که تأمین احتیاجات بدن از راه تغذیه کامل و کافی – گر چه با هزینه زیاد همراه باشد – اسراف نیست و نباید انسان به توهّم وقوع در اسراف، خود را به کمبود و سوء تغذیه دچار سازد. هیچ گاه معنای روایت آن چنان که بر سربعضی از زبان هاست، این نیست که زیاده روی در خوردن و ولخرجی و سفره رنگین خارج از معمول با تشریفات زاید و بی مورد، بدون اشکال و از اسراف بیرون است.(6).
ولذا در قسمتی از یک روایت، حضرت امام صادق ژ فرمودند:.
در آنچه به سلامت و اصلاح بدن کمک کند، اسراف نیست. همانا اسراف در آن چیزی است که مال را تلف نماید و به بدن ضرر وارد آورد.(7).
واضح است، پرخوری و یا بعضی غذاهای پرهزینه و سنگین، جز این که معده را خسته و بیمار کند و اعتدال عمومی بدن را بر هم زند، ره آورد دیگری ندارد. امام صادق ژ درحدیثی فرمودند:.
هر دردی از پرخوری ناشی می شود، مگر تب که بدون آن نیز عارض بدن می شود.(8).
چاقی مفرط – که سرمنشأ بسیاری از بیماری های قلبی و عروق است – غیر از وراثت عاملی جز پرخوری ندارد و همیشه بهترین دستورالعمل برای تعدیل وزن بدن کم خوری و اعتدال در خوراک بوده و هست. باز در حدیث دیگری امام کاظم ژ فرمودند:.
اگر مردم در خوراک خویش میانه روی و اقتصاد را رعایت می کردند، بدن های آنان سالم و معتدل می گشت.(9).
پزشکان معتقدند: انسان از سن 25 سال به بالا به طور طبیعی مقداری چربی و مواد اضافی ذخیره می کند و رو به چاقی می رود و در این صورت، پرخوری هیچ کمکی جز به افزایش وزن بدن و خروج بدن از حالت اعتدال نخواهد کرد. و شاید بدین لحاظ، خوردن از روی سیری و زیاده روی در آن، در کلمات حضرات معصومین ه نوعی تضییع مال به شمار آمده است. نبىّ اکرم ْ در وصیّتی به امیرالمؤمنین ژ فرمودند:.
چهار چیز تضییع مال است: خوردن از روی سیرى؛ روشن کردن چراغ در مهتاب؛ زراعت در زمین سخت و غیر قابل کشت و نیکی به کسی که اهلیّت آن را ندارد.(10).
همچنین عدّه ای از فقهای عظام، خوردن از روی سیری را اسراف دانسته اند.(11).
2. پوشاک وتجمّل.
زیبایى، لباسی است که خداوند بر اندام طبیعت پوشانده و چون خود جمیل مطلق است، جهان را نیز درنهایت جمال آفریده و ستارگان را در زیباترین صورت برای تزیین آسمان دنیا به وجود آورد و خود، مخلوقات خویش را به زیبایی و حسن، توصیف فرموده است:.
اَلّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَىْ ء خَلَقَه…؛(12).
آن خدایی که هر چیزی را که ایجاد کرد نیکو آفرید.
خداوند خود جمیل است و جمال را دوست دارد و بدین جهت آنها را که خویش و دیگران را از زینت های الهی محروم می کنند، توبیخ کرده (13) و انبیای بزرگ و کتاب های آسمانی را فرستاده تا آدمیان، نه تنها از نظر صورت باطنی و روحی به بهترین وجه تربیت شوند؛ بلکه بهداشت و زیبایی ظاهری خویش را نیز به طور کامل رعایت کنند.
عنایت و توجّه بدین اصل مهمّ اسلامى، اضافه بر این که خود نوعی هماهنگی و همسویی با اصل خلقت است، آثار مثبت و بسیار مهمّی بر تحکیم روابط و پیوندهای اجتماعی دارد. لذا خداوند دستور می دهد، تا مؤمنین هنگام رفتن به مساجد – که محلّ اجتماع مردم برای عبادت است – خود را بیارایند و با وضع نامرتب و آلوده پا در محیط پاک مسجد نگذارند.(14).
مرحوم امین الاسلام طبرسى(ره) از تفسیر عیاشی نقل می کند:.
حضرت امام مجتبی ژ هرگاه برای اقامه نماز مهیّا می شد، بهترین لباس خویش را می پوشید. وقتی اطرافیان علّت آن را جویا شدند، حضرت فرمود: خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد و من خودم را برای پروردگارم زینت می کنم؛ زیرا فرموده است: در وقت رفتن به مسجد خود را زینت کنید و من دوست دارم نیکوترین لباسم را بپوشم.(15).
در سیره پیامبر گرامی ْ نقل شده است:.
آن حضرت خود را همواره در آیینه می نگریست و موی سر خویش را شانه می زد و آن را مرتب می نمود و چه بسا در آب زلال نگاه می کرد و موهای خود را مرتب می فرمود. آن حضرت، اضافه بر خودپردازی که در محیط خانه داشت، آن را برای اصحاب و محیط بیرون نیز انجام می داد و می فرمود: خداوند دوست دارد وقتی بنده او به سوی برادران دینی اش از خانه بیرون می رود خود را آماده کند و بیاراید.(16).
در این گزارش علاوه بر این که سیره نبىّ اکرم مبنی بر رعایت زینت ظاهر در بین اجتماع بیان شده، بر ضرورت و لزوم رعایت زیبایی و حسن منظر در محیط منزل برای تحکیم پیوندهای خانوادگی نیز اشاره دارد و حتّی از این نقل می توان استفاده کرد که لزوم آن در محیط داخلی و خانوادگی از اهمیّت بیشتری برخوردار است؛ زیرا رعایت حسن ظاهر از سوی پیامبر اکرم ْ در بین اهل خود، به عنوان اصل و پایه و یک امر مسلّم فرض شده، ولی توجّه حضرت بدان در محیط اجتماع، فرع و بر پایه آن معرفی شده و این نکته ای است که برای حفظ بنیان زناشویی و جلوگیری از فساد در روایات دیگر نیز مورد توجه قرار گرفته و اهمیّت آن مورد تأکید واقع شده است.(17).
در همین راستاست که در بعضی از روایات حتی داشتن لباس های متعدّد تا به وسیله آن، هم آبرو و موقعیّت اجتماعی خویش را حفظ کند و هم با استفاده به جا و منظّم از تمامی آنها، از فرسودگی و کهنگی زود رس آنها جلوگیری به عمل آورد، بی اشکال و خارج از اسراف شمرده شده است.
در یک حدیث معتبر، اسحاق بن عمار می گوید: از حضرت صادق ژ درباره مردی که ده جامه دارد و از آنها بهره مند می شود سؤال کردم، حضرت فرمود: (اشکالی ندارد.)(18).
باز در حدیث دیگری می گوید: به حضرت امام صادق ژ عرض کردم:.
آیا صحیح است یک مؤمن ده لباس داشته باشد فرمود: بلى، پرسیدم: بیست لباس فرمود: بلى. سؤال کردم: سی لباس بازهم جواب مثبت داد و فرمود: این اسراف نیست…(19).
روایات در این زمینه بسیار است و حتی در بعضی از آنها ائمّه طاهرین برای حفظ شخصیّت و موقعیّت پیروان خود در جامعه و به خصوص در بین مخالفان، دستور اکید بر رعایت حسن ظاهر داده اند. در حدیثی حضرت امام موسی بن جعفر ی خطاب به شیعیان فرمودند:.
شما گروهی هستید که دشمنانتان زیادند پس آنچه می توانید در تجمّل و زینت خود بکوشید.(20).
اسراف در لباس:
در بحث قبل گفته شد که اسلام نه تنها با تجمّل و زیبایی طلبی و صرف مال در جهت تأمین و تهیه ابزار لازم آن مخالفتی ندارد؛ بلکه در بسیاری از موارد به آن سفارش وتشویق هم نموده است و در این زمینه تنها دو جنبه منع گردیده و از اسراف قلمداد شده است:.
نخست این که شخصی گام از حدّ خویش فراتر بگذارد و اقدام به خرید و تهیه البسه و لوازم تجمّلی برای خود و اعضای خانواده اش بنماید که خارج از شأن و موقعیّت اجتماعی و یا اقتصادی او باشد. امیرالمؤمنین ژ در روایت (اصبغ بن نباته) می فرمایند:.
سه علامت برای شخص اسرافگر وجود دارد: 1. می خورد آنچه برای او نیست؛ 2. می خرد آنچه برای او نیست؛ 3. می پوشد آنچه برای او نیست.(21).
(طریحى) می گوید: معنای حدیث این است:.
می خورد و خریداری می کند و می پوشد آنچه را بالاتر از شأن او باشد.(22).
دیگر آن که، با استفاده بی رویّه و نامنظّم از پوشاک خود، زمینه کهنگی و مندرس شدن زود رس آنها را فراهم آورد. در قسمتی از روایت اسحاق بن عمار، حضرت صادق ژ می فرمایند:.
اسراف این است که جامه حفظ آبرویت را در منزل و وقت کار بپوشى.(23).
به مضمون این حدیث شریف، روایات دیگری نیز آمده که در مناسبت های مختلف به بعضی از آنها اشاره شده است.
3. مسکن.:
از مهم ترین نیازها و ضروری ترین آنها برای هر موجود زنده، به ویژه انسان که به جهت خصوصیات طبیعی اش در معرض آفات و خطرات بیشتری قرار دارد، مسکن مناسب به شمار می آید که در ردیف اوّل نیازمندی ها و خواسته های او واقع شده است.
در روایات برخورداری از مسکن و جان پناه مناسب، از حقوق مسلّم هر فردی شناخته شده و حتی تأمین آن برای زن از سوی شوهر از حقوق واجب به حساب آمده است و نیز در برخی روایات سخن از داشتن منزل وسیع است که از سعادت انسان قلمداد و همچنین پرهیز از ساخت و سکونت در منزلِ ضیق و تنگ که از نادانی و حماقت شخص شمرده شده است. حضرت امام صادق ژ از نبىّ اکرم ْ نقل می کنند که حضرت فرمودند:.
از سعادت شخص مسلمان، مسکن وسیع است.(24).
نیز در حدیث دیگری رسول گرامی ْ فرمودند:.
وسعت منزل از سعادت انسان است.(25).
(معمربن خلاد) در یک روایت معتبر می گوید:.
حضرت رضا ژ منزلی را خریداری نمودند و به خدمتگزار خود دستور دادند تا بدان منزل برود و فرمودند: منزل تو تنگ است. او گفت: این منزل را پدرم ساخته است. حضرت فرمودند: اگر پدرت کار احمقانه ای کرده باشد سزاوار است تو مثل او باشى (26).
در این جا این توضیح لازم است که ممکن است حضرت از موقعیّت و وضع مالی پدر خادم خود مطّلع بوده و او با داشتن تمکّن و قدرت مالی برای ساختن منزلی وسیع تر، مسکنی ضیق برای خود و یا فرزندش ساخته بوده است.
بنابه اظهارات کارشناسان و مسؤولان محترم نظام جمهوری اسلامى، قسمت اعظم تلفات در زلزله ویرانگر گیلان و زنجان سال 69 در ساختمانهایی بوده است که یا دارای طرح و نقشه صحیح معماری نبوده اند و یا در ساخت و پی ریزی ستون ها و پایه های آن مسامحه و صرفه جویی به عمل آمده است.
بنابراین، با توجّه به این که کشور ایران به خصوص مناطق حاشیه ای آن، از نقاط زلزله خیز جهان به حساب می آید؛ صرف مخارج زیاد در راه ایجاد و بنای ساختمان های مستحکم و پایدار از دایره اسراف خارج است؛ بلکه رعایت استحکام و ابرام در بناها و محل های مسکونی از مسائل لازم محسوب می شود.
تجاوز از حدّ کفاف.
از روایات مختلف این گونه به دست می آید که برخورداربودن از خانه وسیع از سعادت انسان است؛ ولی وسعت منزل، بر حسب افراد و موقعیت های آنان متفاوت است و فراهم کردن مسکن بیش از حدّ نیاز و کفایت، مذمّت و تقبیح شده است. در واقع وسعت یک واحد مسکونی در صورتی پسندیده است که در خدمت نیازهای انسان باشد، نه خارج از آن.
رسول اکرم ْ پس از آن که هر کس ساختمانی از روی ریا و سمعه بسازد تهدید به عذاب الهی فرمودند، کسی پرسید: چگونه بنایی با این وصف ساخته می شود حضرت فرمود:.
بدین صورت که برای فخرفروشی بر همسایگان و برادران دینی اش، بیش از مقدار لازم مسکن بنا کند.(27).
نیز درحدیث مشابهی رسول خدا ْ در جواب چنین سؤالی فرمودند:.
زیاده از حدّ کفاف یا برای مباهات بر دیگران، ساختمان سازی می کند.(28).
دراین حدیث شریف، خصوصیتی وجود دارد که حدّ کفاف به طور مستقل آمده و بیانگر این نکته است که فراهم کردن مسکن بیش از مقدار کفایت، گرچه برای فخرفروشی و خودنمایی هم نباشد ناپسند و موجب غضب و عذاب الهی است. باز در حدیث دیگری امام صادق ژ فرمودند:.
هر بنایی اضافه برحدّ کفاف باشد، در قیامت بر صاحبش سختی و عذاب خواهد بود.(29).
تنها در صورتی داشتن مسکن اضافی و متعدّد بی اشکال شمرده می شود که صاحب آن، اضافه بر رفع نیازهای شخصى، از آن در راه پناه دادن به بی پناهان و دستگیری از مستضعفان بهره گیری نماید.
امیرالمؤمنین ژ در بصره برای عیادت از علاء بن زیاد حارثی – که از اصحاب امام ژ و بیمار بود – به منزلش تشریف بردند وقتی حضرت وسعت منزل او را نگریستند فرمودند:.
با وسعت این خانه در دنیا چه می کنی در حالی که تو بدان در آخرت محتاج ترى!.
سپس آن حضرت می فرماید:.
آری اگر در آن از میهمان و واردان پذیرایی کنی و خویشان بی سرپناهت را در آن جای دهی وحقوقی که از این خانه بر عهده ات هست ادا نمایى، در این صورت تو به وسیله آن به آخرت رسیده اى.(30).
بر طبق نتایج آمارگیری (مرکز آمار ایران) ازوضعیت خانوارهای کشور در سال 1367 در بین خانواده های شهری که برای این آمار انتخاب شدند، 3/23 درصد دارای سه اتاق، 1/23 درصد دارای چهار اتاق، 8/19 درصد دارای دو اتاق، 16 درصد دارای پنج اتاق، 3/10 درصد آنها دارای شش اتاق و یا بیشتر و 6/8 درصد دارای یک اتاق بوده اند.
همچنین این آمار نشان می دهد که تنها محلّ سکونت 4/77 درصد از خانوارها دارای آشپزخانه بوده است.(31).
اکنون با توجه به این که عدّه کثیری از هموطنان ما در شرایطی هستند که مجبورند، استراحت شخصی و پذیرایی از میهمان و حتی آشپزی خود را تنها در یک اتاق انجام دهند، چه وظیفه ای بر عهده صاحبان منازل وسیع و اضافی با در نظر گرفتن اخوّت و مواسات اسلامی بار می شود.
4. وسیله نقلیّه.
در بحث پیش ملاحظه شد که در روایات، منزل وسیع از سعادت و خوشبختی انسان قلمداد شده است. همین طور در احادیث، حضرات معصومین ه از مَرْکَب سالم و راهرو نیز، به همین عنوان یاد نموده اند. رسول گرامی ْ فرمودند:.
از سعادت فرد مسلمان،وسعت مسکن و همسایه صالح و مرکب راهرو است.(32).
باز همان حضرت فرمودند:.
از سعادت شخص، زن صالح و مسکن وسیع و مرکب خوب و فرزند صالح است.(33).
ولی اگر وسیله نقلیّه گران تر و بالاتر از شأن و موقعیّت اجتماعی و بیشتر از مقدار نیاز و کفاف صاحبش باشد، نه تنها از سعادت نیست؛ بلکه خود مایه شقاوت و داخل اسراف خواهد بود.
حضرت صادق ژ در قسمتی از سخنان خود به (ابان بن تغلب) فرمودند:.
آیا خیال می کنی خداوند شخصی را بر مالی که به او تفضّل فرموده امین قرار داده است، تا در حالی که یک اسب بیست درهمی برای نیازهای او کافی است، اسب ده هزار درهمی خریداری کند… و خود فرموده است: اسراف نکنید، همانا خداوند اسرافگران را دوست ندارد.(34).
5. بوی خوش.
از امور مفید به حال انسان که برای نشاط روحی و اعصاب او بسیار مؤثر و نتیجه بخش است، به کارگیری بوی خوش و معطّر است. نبىّ اکرم ْ و ائمه طاهرین ه با قول و عمل مسلمانان را به استفاده از آن ترغیب نموده اند. امام باقر ژ فرمودند:.
حضرت رسول خدا ْ هرگاه از مکانی عبور می نمود تا دو یا سه روز به جهت بوی خوش او، هر رهگذری متوجّه عبور آن حضرت از آن مسیر می شد.(35).
نیز حضرت صادق ژ در حدیثی فرمودند:.
رسول خدا ْ همواره بیش از آن مقدار که در خوراک خرج می نمود، در بوی خوش انفاق می فرمود.(36).
لذا با توجّه به فواید بوی خوش برای روان و اعصاب و نیز تأثیرات مثبتی که بر روابط اجتماعی دارد،صرف مال زیاد در راه آن، به جا شمرده شده و از عنوان اسراف خارج است.
درحدیثی امام صادق ژ فرمودند:.
آنچه برای به دست آوردن و مصرف بوی خوش خرج کنى، اسراف نیست.(37).
6. موقعیّت اجتماعی.
از آن جا که اسلام توجه زیادی به انسان و شرافت افراد بشر دارد، به حفظ شخصیّت و حیثیّت اجتماعی او نیز اهمیّت داده است و در این راستا اجازه داده تا شخص برای حفظ آبروی خویش در اجتماع به مقدار لازم از ثروت خود بهره ببرد و حتّی در بسیاری از احادیث، ثروتی که در این راه مصرف شود، به عنوان بهترین مال معرّفی شده است.
امیرالمؤمنین ژ فرمودند:.
همانا بهترین کارها حفظ آبرو به وسیله ثروت است.(38).
در روایت دیگری همان حضرت فرمودند:.
از بزرگواری شخص، مصرف نمودن مال در راه حفظ آبروست و صیانت ازمال به قیمت بر باد دادن آبرو از پستی انسان به حساب می آید.(39).
به همین جهت مصرف مال در این راه از اسراف و تبذیر خارج شمرده شده است. از حضرت امیرالمؤمنین ژ روایت شده است که فرمودند:.
آنچه از ثروت خود برای حفظ آبرویت به مصرف برسانى، از بین نرفته است.(40).
ولی باید توجه داشت، که در موارد بسیاری انسان دچار اشتباه می شود و خود را دارای موقعیّتی فرض می کند و سپس ممکن است برای حفظ آن اعتبار موهوم، به ولخرجی ها و ریخت وپاشی هایی دست بزند و خود را از حریم عفاف و تقوا خارج نماید و تمامی اینها را به حساب حفظ آبرو بگذارد. از این رو باید موارد حقیقی و صحیح آن را با دقّت شناخت و بعد از آن به مقدار لازم صرف مال کرد. به عنوان مثال؛ برای برپایی یک مجلس میهمانی و یا غیر آن باید به حدّی خرج مال کرد که نه انسان در اجتماع به تنگدستی و یا بخل و مالدوستی متهم شود و نه به اسراف و تبذیر و خودنمایى.
7. لوازم زندگی.
تأمین و تهیّه وسایل و ابزار زندگی در حدّ نیاز و نیز مخارج حفظ و تعمیر آنها از مصارف ضروری زندگی محسوب می شود و از موارد مجاز برای صرف مال است.
درحدیثی حضرت امام صادق ژ نیازمندی های شخصی را که انسان می تواند از مال خویش در راه آن مصرف کند بر می شمارند و از جمله این که:.
… آنچه برای تعمیر و ترمیم وسایل زندگی و یا حمل و نقل و یا حفظ آنها به خرج می رساند و نیز آنچه از منزل و یا وسیله ای از وسایل زندگی برای رفع نیازهای خود تهیّه می نماید.(41).
عدول از اعتدال.
فراهم نمودن لوازم مورد نیاز زندگى، گرچه از عنوان اسراف خارج است، ولی تجاوز از حدّ اعتدال جایز نیست؛ مانند این که ابزاری خریداری کند که یا مورد نیازش نیست و یا جنبه تشریفات اضافی دارد و یا بیش از مقدار احتیاجش باشد که در هر سه مورد کاری مسرفانه کرده و از حدّ میانه دور شده است. حماد بن عیسی می گوید: امام صادق ژ به جامه خواب منزل شخصی نظر انداخت و سپس فرمود:.
یکی برای خود او و دیگری برای اهل او و سومی هم برای میهمانش و چهارمی جایگاه شیطان است.(42).
باز در حدیثی سه علامت برای شخص مسرف بیان می کند و از جمله آنها این است که: (وَیَشْتَرى مِا لَیْسَ لَهُ؛(43) خریداری می کند آنچه را لایق به حال او نیست و بالاتر از شأن اوست.).
البته وضعیّت اشخاص در این مورد مختلف است: ممکن است فردی به دلیل موقعیّت خاصّ اجتماعی اش که لازمه آن، رفت و آمد زیاد است نیازمند وسایل و ابزاری باشد که داشتن آنها برای او اسراف نباشد، ولی اگر همان وسایل را شخص دیگری که دارای آن شرایط نیست داشته باشد، فردی مسرف به حساب آید.
بر این اساس، در آن حدیث که حضرت صادق ژ فرمودند: چهارمین بستر برای شیطان است، در واقع آن چهارمی اضافه بر نیاز آن شخص بوده و برای میهمانداری او تنها یک جامه خواب کفایت می کرده است و چنانچه شخصی برای پذیرایی از میهمانان و واردینش اضافه بر آن مورد نیازش باشد، با برخورداری از آن نه تنها مسرف نیست؛ بلکه بنابر آنچه در پیش گفته شد، این خود بهترین مورد برای خرج مال و ثروت است؛ زیرا دارا بودن آن مایه حفظ آبرو و حیثیّت شخص و پاسدار موقعیّت اجتماعی اوست.
8. سایر موارد.
آنچه تاکنون ذکر شد، نمونه هایی از نیازمندی های شخصی و خانوادگی بود و این گونه احتیاجات منحصر به آنچه گفته شد نیست و موارد دیگری هم وجود دارد: از قبیل ازدواج و تشکیل خانواده، مسافرتها، تحصیل دانش، بهداشت و تأمین سلامتى، خدمتگزار، تفریحات سالم و مانند آن که با ملاک های به دست آمده در قسمت های قبل می توان به تأکید اسلام بر ضرورت رعایت و توجه به آنها و نیز به اندازه مجاز صرف مال در راه آن پی برد.
9. انتخاب اصلح.
در پایان این بخش، به نکته ای اشاره می شود که در بسیاری از مخارج شخصی به کار خواهد افتاد و آن این است که گاهی جنسی با قیمت نازلی خریداری می شود در صورتی که می توان با همان مقدار یا اندکی بیشتر، کالایی که در مقایسه با آن از دوام و فایده زیادتری برخوردار باشد، تهیه نمود که در صورت تمکّن از تحصیل جنس مرغوب صرف مال در غیر آن از اسراف شمرده شده است. یکی از اصحاب حضرت کاظم ژ می گوید:.
حضرت به من فرمودند: چه مرکبی دارى عرض کردم: دارای الاغی هستم. فرمود: آن را چقدر خریده اى گفتم: به سیزده دینار. فرمود: این کار اسراف است که الاغی را به این مقدارخریداری کنی و (برذون) تهیه نکنى. عرض کردم: آقای من! خرج (برذون) از الاغ بیشتر است. فرمود: آن کس که الاغ را روزی می دهد (برذون) را هم خواهد داد.
برذون، که همان یابو و اسب باربر است، اضافه بر این که کار حمل و نقل را به خوبی انجام می دهد، فواید دیگری را نیز داراست که امام ژ در دنباله گفت وگوبه یکی از مهم ترین آنها در آن عصر اشاره می فرماید:.
آیا نمی دانی هر کس مرکبی را نگهداری نماید و در انتظار فرمان ما باشد و با این آمادگی دشمن ما را به خشم آورد و به ما منسوب باشد، خداوند روزی را بر او جاری و سینه اش را وسیع خواهد ساخت و به آرزوهایش نایل می نماید و در گرفتاری ها و احتیاجات یاور اوخواهد بود(44).
—–
پاورقی :
1. اعراف (7)، آیات 32 و 33.
2. بحارالانوار، ج 16، باب (فی صفة أخلاقه فی مطعمه)، ص 241.
3. مکارم الاخلاق، ص 158.
4. ر . ک: وسائل الشیعه، ج 17، ابواب اطعمه مباحة ومکارم الاخلاق، ص 158 – 160.
5. وسائل الشیعه، ج 16، باب 27 از ابواب مائدة، حدیث 1.
6. البته ظاهر روایت همان است که بیان شد و احتمال هم می آورد که حدیث شریف، نهی باشد به صورت خبر، مثلاً اگر گفته شود: در داوری ظلم نیست، مقصود این نیست که قضاوت به هر صورت انجام گیرد عین عدل است؛ بلکه منظور این است که نباید در آن ستم کرد و بر این اساس معنای حدیث این است که نباید در طعام اسراف کرد و ناظر به همان زیاده روی ها و خرج های غیر لازم است و با آنچه در متن معنا شد منافاتی ندارد و نتیجه یکی است.
7. وسائل الشیعه، ج 1، باب 38 از ابواب آداب الحمام، حدیث 7.
8. همان، ج 16، باب 1، از ابواب مائدة.
9. همان جا، حدیث 7.
10. همان، باب 2، حدیث 4.
11. نراقى،عواد الأیّام،خاتون آبادى، شرح و ترجمه شرح اربعین شیخ بهائى، حدیث 30.
12. سجده (32)، آیه 7.
13. اعراف (7)، آیه 32.
14. اعراف (7) آیه 31.
15. مجمع البیان، ج 4، ص 412.
16. مکارم الاخلاق، ص 34.
17. همان، ص 79، 81.
18. وسائل الشیعه، ج 3، باب 9 از ابواب احکام الملابس، حدیث 1 و 3.
19. وسائل الشیعه، ج 3، باب 9 از ابواب احکام الملابس، حدیث 1 و 3.
20. همان، ج 3، باب 5 از ابواب احکام الملابس، حدیث 2.
21. سفینة البحار، ج 1، ص 617.
22. مجمع البحرین، مادّه (سرف).
23. وسائل الشیعة، ج 3، باب 9 از ابواب احکام الملابس، حدیث 3.
24. همان، ج 3، ص 558.
25. همان، ص 559.
26. همان، ص 559.
27. همان، ص 588.
28. همان، ص 588.
29. همان، ص 587.
30. نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، خ 209.
31. اطلاعات سیاسی اقتصادى، سال چهارم، شماره 6، خرداد و تیر 1369و ص 74.
32. وسائل الشیعه، ج 3، ص 588.
33. مکارم الاخلاق، ص 125.
34. سفینة البحار، ج 1، ص 615.
35. مکارم الاخلاق، ص 34.
36. وسائل الشیعه، ج 1، ص 443.
37. مکارم الاخلاق، ص 41.
38. وسائل الشیعه، ج 15، باب 28 از ابواب النفقات، حدیث 1.
39. مستدرک الوسائل، ج 2، باب 21 از ابواب النفقات.
40. مستدرک الوسائل، ج 2، باب 21 از ابواب النفقات.
41. تحف العقول، ص 250.
42. وسائل الشیعه، ج 3، باب 23 از ابواب احکام المساکین، حدیث 1.
43. سفینة البحار، ج 1، ص 617.
44. همان، ص 616.
خداوند حفظ نفس را بر بشر واجب کرده و در این راستا تأمین نیازمندیهای بقای خود و خانواده اش را بر او لازم نموده است.
در این میان، گروهی از مردم آن چنان در این جهت افراط می کنند که در این راه هیچ مرز و قانونی به جز تمتع بیشتر نمی شناسند و در مقابل عدّه ای نیز، با وجود قدرت و تمکّن مالی از انفاق بر خویش و اهل و عیال خود بخل می ورزند.
آیا از نظر اسلام، حدّی برای این گونه خرج ها و مصرف ها وجود دارد و اگر دارد آن حدّ کدام است.
قبل از آن که به قسمتی از نیازمندی های انسان در جهات مختلف و حدود مشروع ارضای آنها اشاره شود؛ یادآوری این نکته لازم است که – همان گونه که مکرّراً گفتیم – اسلام، نه تنها از پاسخگویی معقول به تمامی احتیاجات طبیعی انسان منعی به عمل نیاورده؛ بلکه بر تأمین کامل و صحیح کلیّه خواسته های مادّی و جسمی او پا فشاری و تأکید هم دارد و این یک اصل مهمّی است که پایه تمامی موضوعات این بخش را تشکیل می دهد. اکنون بحث را تحت عناوین نیازمندی های مختلف انسان، پی می گیریم.
1. تغذیه کامل.
از مهم ترین عوامل حفظ بقا برای هر موجود زنده و از آن جمله انسان، عامل تغذیه و کیفیّت آن است. خداوند، مخازن طبیعت را سرشار از مواد مختلف مورد نیاز انسان قرار داده و شاید به دلیل تنوّع در مأکولات و تمتّع هر چه بیشتر بندگانش، تمامی آن را در یک مادّه مأکول جمع نکرده است؛ بلکه آنها را در انواع گوناگون غذاها و میوه ها و غیر آن پراکنده و توزیع فرموده است و به انسان اجازه داده تا برای تأمین کلیّه نیازمندی های خویش از مواد متنوع غذایی بهره برداری نماید و حتی برای ادامه حیات بشر بدو فرمان (اکل و شرب) نیز صادر فرموده است و آن کسانی را که نعمت ها و رزق های پاک خداوند را بر خود و دیگران تحریم می کنند، به عقاب و بازخواست کشانده است.(1) در سیره نبىّ اکرم ْ نیز آمده است که آن حضرت در تغذیه خود از کلیّه طعام ها و مواد مختلف غذایی استفاده می فرمود.(2).
بهره جویی ناقص و محدود از مواد غذایى، چه بسا جسم را ضعیف و دچار اختلال و کمبود سازد، و آن هم پیامدهایی به جز کاهش مقاومت بدن در برابر هجوم امراض و عوارض گوناگون نخواهد داشت و حتی در بسیاری از موارد، اعصاب و روان آدمی نیز از تأثیر زیانبخش آن بی نصیب نمی ماند. در این زمینه حضرت صادق ژ در حدیثی فرمودند:.
اگر کسی که چهل روز گوشت نخورد، به بدخلقی دچار می شود.(3).
لذا در کلمات حضرات معصومین ه بر روی اکثر مواد خوراکی و غذایی تأکید و سفارش شده و خواص لازم هر کدام و آثار مثبت هر یک از آنها بر جسم و روان بیان شده و حتی استفاده از گوشت انواع حیوانات و پرندگانی که خوردن آنها حلال است، توصیه و تشویق شده و همین طور روایات بسیاری در زمینه انواع میوه ها و فواید آن و اقسام مختلف حبوبات و خواصّ آن و نیز اصناف دیگری از موادّ خوراکی که هر یک دربردارنده جزیی از ویتامین ها و سایر مایحتاج بدن است، وجود دارد که ذکر حتی قسمتی از آن از وضع و هدف این نوشته بیرون است.(4).
اسراف در طعام.
ممکن است عدّه ای از متدیّنان ما فکر کنند، اگر بنا باشد انسان از مواد مختلف غذایی استفاده کند، مرتکب اسراف خواهد شد و تمتّع زیاده از حدّ ضرورت از مواد خوراکی را اسراف به حساب آورند و با این تفکّر، خود و خانواده خویش را از بهره وری از نعمت های الهی محروم سازند و سلامت خود و آنها را در مخاطره قرار دهند. ائمه طاهرین ه برای پیشگیری از یک چنین اندیشه ای به طور مکرّر به مسلمان ها گوشزد می نمودند که نعمت های الهی برای استفاده بندگان اوست و خداوند هیچ گاه مؤمنین را از سود بردن از آنچه برای آنان آفریده است، منع نمی فرماید و این از حریم اسراف خارج است. حضرت صادق ژ در یک حدیث معتبر فرمودند:.
لَیْسَ فِی الطَّعِامِ سَرَف؛(5).
در امور مربوط به آذوقه و طعام، اسراف نیست.
بنابراین، مقصود از این حدیث شریف این است که تأمین احتیاجات بدن از راه تغذیه کامل و کافی – گر چه با هزینه زیاد همراه باشد – اسراف نیست و نباید انسان به توهّم وقوع در اسراف، خود را به کمبود و سوء تغذیه دچار سازد. هیچ گاه معنای روایت آن چنان که بر سربعضی از زبان هاست، این نیست که زیاده روی در خوردن و ولخرجی و سفره رنگین خارج از معمول با تشریفات زاید و بی مورد، بدون اشکال و از اسراف بیرون است.(6).
ولذا در قسمتی از یک روایت، حضرت امام صادق ژ فرمودند:.
در آنچه به سلامت و اصلاح بدن کمک کند، اسراف نیست. همانا اسراف در آن چیزی است که مال را تلف نماید و به بدن ضرر وارد آورد.(7).
واضح است، پرخوری و یا بعضی غذاهای پرهزینه و سنگین، جز این که معده را خسته و بیمار کند و اعتدال عمومی بدن را بر هم زند، ره آورد دیگری ندارد. امام صادق ژ درحدیثی فرمودند:.
هر دردی از پرخوری ناشی می شود، مگر تب که بدون آن نیز عارض بدن می شود.(8).
چاقی مفرط – که سرمنشأ بسیاری از بیماری های قلبی و عروق است – غیر از وراثت عاملی جز پرخوری ندارد و همیشه بهترین دستورالعمل برای تعدیل وزن بدن کم خوری و اعتدال در خوراک بوده و هست. باز در حدیث دیگری امام کاظم ژ فرمودند:.
اگر مردم در خوراک خویش میانه روی و اقتصاد را رعایت می کردند، بدن های آنان سالم و معتدل می گشت.(9).
پزشکان معتقدند: انسان از سن 25 سال به بالا به طور طبیعی مقداری چربی و مواد اضافی ذخیره می کند و رو به چاقی می رود و در این صورت، پرخوری هیچ کمکی جز به افزایش وزن بدن و خروج بدن از حالت اعتدال نخواهد کرد. و شاید بدین لحاظ، خوردن از روی سیری و زیاده روی در آن، در کلمات حضرات معصومین ه نوعی تضییع مال به شمار آمده است. نبىّ اکرم ْ در وصیّتی به امیرالمؤمنین ژ فرمودند:.
چهار چیز تضییع مال است: خوردن از روی سیرى؛ روشن کردن چراغ در مهتاب؛ زراعت در زمین سخت و غیر قابل کشت و نیکی به کسی که اهلیّت آن را ندارد.(10).
همچنین عدّه ای از فقهای عظام، خوردن از روی سیری را اسراف دانسته اند.(11).
2. پوشاک وتجمّل.
زیبایى، لباسی است که خداوند بر اندام طبیعت پوشانده و چون خود جمیل مطلق است، جهان را نیز درنهایت جمال آفریده و ستارگان را در زیباترین صورت برای تزیین آسمان دنیا به وجود آورد و خود، مخلوقات خویش را به زیبایی و حسن، توصیف فرموده است:.
اَلّذی أَحْسَنَ کُلَّ شَىْ ء خَلَقَه…؛(12).
آن خدایی که هر چیزی را که ایجاد کرد نیکو آفرید.
خداوند خود جمیل است و جمال را دوست دارد و بدین جهت آنها را که خویش و دیگران را از زینت های الهی محروم می کنند، توبیخ کرده (13) و انبیای بزرگ و کتاب های آسمانی را فرستاده تا آدمیان، نه تنها از نظر صورت باطنی و روحی به بهترین وجه تربیت شوند؛ بلکه بهداشت و زیبایی ظاهری خویش را نیز به طور کامل رعایت کنند.
عنایت و توجّه بدین اصل مهمّ اسلامى، اضافه بر این که خود نوعی هماهنگی و همسویی با اصل خلقت است، آثار مثبت و بسیار مهمّی بر تحکیم روابط و پیوندهای اجتماعی دارد. لذا خداوند دستور می دهد، تا مؤمنین هنگام رفتن به مساجد – که محلّ اجتماع مردم برای عبادت است – خود را بیارایند و با وضع نامرتب و آلوده پا در محیط پاک مسجد نگذارند.(14).
مرحوم امین الاسلام طبرسى(ره) از تفسیر عیاشی نقل می کند:.
حضرت امام مجتبی ژ هرگاه برای اقامه نماز مهیّا می شد، بهترین لباس خویش را می پوشید. وقتی اطرافیان علّت آن را جویا شدند، حضرت فرمود: خداوند زیبا است و زیبایی را دوست دارد و من خودم را برای پروردگارم زینت می کنم؛ زیرا فرموده است: در وقت رفتن به مسجد خود را زینت کنید و من دوست دارم نیکوترین لباسم را بپوشم.(15).
در سیره پیامبر گرامی ْ نقل شده است:.
آن حضرت خود را همواره در آیینه می نگریست و موی سر خویش را شانه می زد و آن را مرتب می نمود و چه بسا در آب زلال نگاه می کرد و موهای خود را مرتب می فرمود. آن حضرت، اضافه بر خودپردازی که در محیط خانه داشت، آن را برای اصحاب و محیط بیرون نیز انجام می داد و می فرمود: خداوند دوست دارد وقتی بنده او به سوی برادران دینی اش از خانه بیرون می رود خود را آماده کند و بیاراید.(16).
در این گزارش علاوه بر این که سیره نبىّ اکرم مبنی بر رعایت زینت ظاهر در بین اجتماع بیان شده، بر ضرورت و لزوم رعایت زیبایی و حسن منظر در محیط منزل برای تحکیم پیوندهای خانوادگی نیز اشاره دارد و حتّی از این نقل می توان استفاده کرد که لزوم آن در محیط داخلی و خانوادگی از اهمیّت بیشتری برخوردار است؛ زیرا رعایت حسن ظاهر از سوی پیامبر اکرم ْ در بین اهل خود، به عنوان اصل و پایه و یک امر مسلّم فرض شده، ولی توجّه حضرت بدان در محیط اجتماع، فرع و بر پایه آن معرفی شده و این نکته ای است که برای حفظ بنیان زناشویی و جلوگیری از فساد در روایات دیگر نیز مورد توجه قرار گرفته و اهمیّت آن مورد تأکید واقع شده است.(17).
در همین راستاست که در بعضی از روایات حتی داشتن لباس های متعدّد تا به وسیله آن، هم آبرو و موقعیّت اجتماعی خویش را حفظ کند و هم با استفاده به جا و منظّم از تمامی آنها، از فرسودگی و کهنگی زود رس آنها جلوگیری به عمل آورد، بی اشکال و خارج از اسراف شمرده شده است.
در یک حدیث معتبر، اسحاق بن عمار می گوید: از حضرت صادق ژ درباره مردی که ده جامه دارد و از آنها بهره مند می شود سؤال کردم، حضرت فرمود: (اشکالی ندارد.)(18).
باز در حدیث دیگری می گوید: به حضرت امام صادق ژ عرض کردم:.
آیا صحیح است یک مؤمن ده لباس داشته باشد فرمود: بلى، پرسیدم: بیست لباس فرمود: بلى. سؤال کردم: سی لباس بازهم جواب مثبت داد و فرمود: این اسراف نیست…(19).
روایات در این زمینه بسیار است و حتی در بعضی از آنها ائمّه طاهرین برای حفظ شخصیّت و موقعیّت پیروان خود در جامعه و به خصوص در بین مخالفان، دستور اکید بر رعایت حسن ظاهر داده اند. در حدیثی حضرت امام موسی بن جعفر ی خطاب به شیعیان فرمودند:.
شما گروهی هستید که دشمنانتان زیادند پس آنچه می توانید در تجمّل و زینت خود بکوشید.(20).
اسراف در لباس:
در بحث قبل گفته شد که اسلام نه تنها با تجمّل و زیبایی طلبی و صرف مال در جهت تأمین و تهیه ابزار لازم آن مخالفتی ندارد؛ بلکه در بسیاری از موارد به آن سفارش وتشویق هم نموده است و در این زمینه تنها دو جنبه منع گردیده و از اسراف قلمداد شده است:.
نخست این که شخصی گام از حدّ خویش فراتر بگذارد و اقدام به خرید و تهیه البسه و لوازم تجمّلی برای خود و اعضای خانواده اش بنماید که خارج از شأن و موقعیّت اجتماعی و یا اقتصادی او باشد. امیرالمؤمنین ژ در روایت (اصبغ بن نباته) می فرمایند:.
سه علامت برای شخص اسرافگر وجود دارد: 1. می خورد آنچه برای او نیست؛ 2. می خرد آنچه برای او نیست؛ 3. می پوشد آنچه برای او نیست.(21).
(طریحى) می گوید: معنای حدیث این است:.
می خورد و خریداری می کند و می پوشد آنچه را بالاتر از شأن او باشد.(22).
دیگر آن که، با استفاده بی رویّه و نامنظّم از پوشاک خود، زمینه کهنگی و مندرس شدن زود رس آنها را فراهم آورد. در قسمتی از روایت اسحاق بن عمار، حضرت صادق ژ می فرمایند:.
اسراف این است که جامه حفظ آبرویت را در منزل و وقت کار بپوشى.(23).
به مضمون این حدیث شریف، روایات دیگری نیز آمده که در مناسبت های مختلف به بعضی از آنها اشاره شده است.
3. مسکن.:
از مهم ترین نیازها و ضروری ترین آنها برای هر موجود زنده، به ویژه انسان که به جهت خصوصیات طبیعی اش در معرض آفات و خطرات بیشتری قرار دارد، مسکن مناسب به شمار می آید که در ردیف اوّل نیازمندی ها و خواسته های او واقع شده است.
در روایات برخورداری از مسکن و جان پناه مناسب، از حقوق مسلّم هر فردی شناخته شده و حتی تأمین آن برای زن از سوی شوهر از حقوق واجب به حساب آمده است و نیز در برخی روایات سخن از داشتن منزل وسیع است که از سعادت انسان قلمداد و همچنین پرهیز از ساخت و سکونت در منزلِ ضیق و تنگ که از نادانی و حماقت شخص شمرده شده است. حضرت امام صادق ژ از نبىّ اکرم ْ نقل می کنند که حضرت فرمودند:.
از سعادت شخص مسلمان، مسکن وسیع است.(24).
نیز در حدیث دیگری رسول گرامی ْ فرمودند:.
وسعت منزل از سعادت انسان است.(25).
(معمربن خلاد) در یک روایت معتبر می گوید:.
حضرت رضا ژ منزلی را خریداری نمودند و به خدمتگزار خود دستور دادند تا بدان منزل برود و فرمودند: منزل تو تنگ است. او گفت: این منزل را پدرم ساخته است. حضرت فرمودند: اگر پدرت کار احمقانه ای کرده باشد سزاوار است تو مثل او باشى (26).
در این جا این توضیح لازم است که ممکن است حضرت از موقعیّت و وضع مالی پدر خادم خود مطّلع بوده و او با داشتن تمکّن و قدرت مالی برای ساختن منزلی وسیع تر، مسکنی ضیق برای خود و یا فرزندش ساخته بوده است.
بنابه اظهارات کارشناسان و مسؤولان محترم نظام جمهوری اسلامى، قسمت اعظم تلفات در زلزله ویرانگر گیلان و زنجان سال 69 در ساختمانهایی بوده است که یا دارای طرح و نقشه صحیح معماری نبوده اند و یا در ساخت و پی ریزی ستون ها و پایه های آن مسامحه و صرفه جویی به عمل آمده است.
بنابراین، با توجّه به این که کشور ایران به خصوص مناطق حاشیه ای آن، از نقاط زلزله خیز جهان به حساب می آید؛ صرف مخارج زیاد در راه ایجاد و بنای ساختمان های مستحکم و پایدار از دایره اسراف خارج است؛ بلکه رعایت استحکام و ابرام در بناها و محل های مسکونی از مسائل لازم محسوب می شود.
تجاوز از حدّ کفاف.
از روایات مختلف این گونه به دست می آید که برخورداربودن از خانه وسیع از سعادت انسان است؛ ولی وسعت منزل، بر حسب افراد و موقعیت های آنان متفاوت است و فراهم کردن مسکن بیش از حدّ نیاز و کفایت، مذمّت و تقبیح شده است. در واقع وسعت یک واحد مسکونی در صورتی پسندیده است که در خدمت نیازهای انسان باشد، نه خارج از آن.
رسول اکرم ْ پس از آن که هر کس ساختمانی از روی ریا و سمعه بسازد تهدید به عذاب الهی فرمودند، کسی پرسید: چگونه بنایی با این وصف ساخته می شود حضرت فرمود:.
بدین صورت که برای فخرفروشی بر همسایگان و برادران دینی اش، بیش از مقدار لازم مسکن بنا کند.(27).
نیز درحدیث مشابهی رسول خدا ْ در جواب چنین سؤالی فرمودند:.
زیاده از حدّ کفاف یا برای مباهات بر دیگران، ساختمان سازی می کند.(28).
دراین حدیث شریف، خصوصیتی وجود دارد که حدّ کفاف به طور مستقل آمده و بیانگر این نکته است که فراهم کردن مسکن بیش از مقدار کفایت، گرچه برای فخرفروشی و خودنمایی هم نباشد ناپسند و موجب غضب و عذاب الهی است. باز در حدیث دیگری امام صادق ژ فرمودند:.
هر بنایی اضافه برحدّ کفاف باشد، در قیامت بر صاحبش سختی و عذاب خواهد بود.(29).
تنها در صورتی داشتن مسکن اضافی و متعدّد بی اشکال شمرده می شود که صاحب آن، اضافه بر رفع نیازهای شخصى، از آن در راه پناه دادن به بی پناهان و دستگیری از مستضعفان بهره گیری نماید.
امیرالمؤمنین ژ در بصره برای عیادت از علاء بن زیاد حارثی – که از اصحاب امام ژ و بیمار بود – به منزلش تشریف بردند وقتی حضرت وسعت منزل او را نگریستند فرمودند:.
با وسعت این خانه در دنیا چه می کنی در حالی که تو بدان در آخرت محتاج ترى!.
سپس آن حضرت می فرماید:.
آری اگر در آن از میهمان و واردان پذیرایی کنی و خویشان بی سرپناهت را در آن جای دهی وحقوقی که از این خانه بر عهده ات هست ادا نمایى، در این صورت تو به وسیله آن به آخرت رسیده اى.(30).
بر طبق نتایج آمارگیری (مرکز آمار ایران) ازوضعیت خانوارهای کشور در سال 1367 در بین خانواده های شهری که برای این آمار انتخاب شدند، 3/23 درصد دارای سه اتاق، 1/23 درصد دارای چهار اتاق، 8/19 درصد دارای دو اتاق، 16 درصد دارای پنج اتاق، 3/10 درصد آنها دارای شش اتاق و یا بیشتر و 6/8 درصد دارای یک اتاق بوده اند.
همچنین این آمار نشان می دهد که تنها محلّ سکونت 4/77 درصد از خانوارها دارای آشپزخانه بوده است.(31).
اکنون با توجه به این که عدّه کثیری از هموطنان ما در شرایطی هستند که مجبورند، استراحت شخصی و پذیرایی از میهمان و حتی آشپزی خود را تنها در یک اتاق انجام دهند، چه وظیفه ای بر عهده صاحبان منازل وسیع و اضافی با در نظر گرفتن اخوّت و مواسات اسلامی بار می شود.
4. وسیله نقلیّه.
در بحث پیش ملاحظه شد که در روایات، منزل وسیع از سعادت و خوشبختی انسان قلمداد شده است. همین طور در احادیث، حضرات معصومین ه از مَرْکَب سالم و راهرو نیز، به همین عنوان یاد نموده اند. رسول گرامی ْ فرمودند:.
از سعادت فرد مسلمان،وسعت مسکن و همسایه صالح و مرکب راهرو است.(32).
باز همان حضرت فرمودند:.
از سعادت شخص، زن صالح و مسکن وسیع و مرکب خوب و فرزند صالح است.(33).
ولی اگر وسیله نقلیّه گران تر و بالاتر از شأن و موقعیّت اجتماعی و بیشتر از مقدار نیاز و کفاف صاحبش باشد، نه تنها از سعادت نیست؛ بلکه خود مایه شقاوت و داخل اسراف خواهد بود.
حضرت صادق ژ در قسمتی از سخنان خود به (ابان بن تغلب) فرمودند:.
آیا خیال می کنی خداوند شخصی را بر مالی که به او تفضّل فرموده امین قرار داده است، تا در حالی که یک اسب بیست درهمی برای نیازهای او کافی است، اسب ده هزار درهمی خریداری کند… و خود فرموده است: اسراف نکنید، همانا خداوند اسرافگران را دوست ندارد.(34).
5. بوی خوش.
از امور مفید به حال انسان که برای نشاط روحی و اعصاب او بسیار مؤثر و نتیجه بخش است، به کارگیری بوی خوش و معطّر است. نبىّ اکرم ْ و ائمه طاهرین ه با قول و عمل مسلمانان را به استفاده از آن ترغیب نموده اند. امام باقر ژ فرمودند:.
حضرت رسول خدا ْ هرگاه از مکانی عبور می نمود تا دو یا سه روز به جهت بوی خوش او، هر رهگذری متوجّه عبور آن حضرت از آن مسیر می شد.(35).
نیز حضرت صادق ژ در حدیثی فرمودند:.
رسول خدا ْ همواره بیش از آن مقدار که در خوراک خرج می نمود، در بوی خوش انفاق می فرمود.(36).
لذا با توجّه به فواید بوی خوش برای روان و اعصاب و نیز تأثیرات مثبتی که بر روابط اجتماعی دارد،صرف مال زیاد در راه آن، به جا شمرده شده و از عنوان اسراف خارج است.
درحدیثی امام صادق ژ فرمودند:.
آنچه برای به دست آوردن و مصرف بوی خوش خرج کنى، اسراف نیست.(37).
6. موقعیّت اجتماعی.
از آن جا که اسلام توجه زیادی به انسان و شرافت افراد بشر دارد، به حفظ شخصیّت و حیثیّت اجتماعی او نیز اهمیّت داده است و در این راستا اجازه داده تا شخص برای حفظ آبروی خویش در اجتماع به مقدار لازم از ثروت خود بهره ببرد و حتّی در بسیاری از احادیث، ثروتی که در این راه مصرف شود، به عنوان بهترین مال معرّفی شده است.
امیرالمؤمنین ژ فرمودند:.
همانا بهترین کارها حفظ آبرو به وسیله ثروت است.(38).
در روایت دیگری همان حضرت فرمودند:.
از بزرگواری شخص، مصرف نمودن مال در راه حفظ آبروست و صیانت ازمال به قیمت بر باد دادن آبرو از پستی انسان به حساب می آید.(39).
به همین جهت مصرف مال در این راه از اسراف و تبذیر خارج شمرده شده است. از حضرت امیرالمؤمنین ژ روایت شده است که فرمودند:.
آنچه از ثروت خود برای حفظ آبرویت به مصرف برسانى، از بین نرفته است.(40).
ولی باید توجه داشت، که در موارد بسیاری انسان دچار اشتباه می شود و خود را دارای موقعیّتی فرض می کند و سپس ممکن است برای حفظ آن اعتبار موهوم، به ولخرجی ها و ریخت وپاشی هایی دست بزند و خود را از حریم عفاف و تقوا خارج نماید و تمامی اینها را به حساب حفظ آبرو بگذارد. از این رو باید موارد حقیقی و صحیح آن را با دقّت شناخت و بعد از آن به مقدار لازم صرف مال کرد. به عنوان مثال؛ برای برپایی یک مجلس میهمانی و یا غیر آن باید به حدّی خرج مال کرد که نه انسان در اجتماع به تنگدستی و یا بخل و مالدوستی متهم شود و نه به اسراف و تبذیر و خودنمایى.
7. لوازم زندگی.
تأمین و تهیّه وسایل و ابزار زندگی در حدّ نیاز و نیز مخارج حفظ و تعمیر آنها از مصارف ضروری زندگی محسوب می شود و از موارد مجاز برای صرف مال است.
درحدیثی حضرت امام صادق ژ نیازمندی های شخصی را که انسان می تواند از مال خویش در راه آن مصرف کند بر می شمارند و از جمله این که:.
… آنچه برای تعمیر و ترمیم وسایل زندگی و یا حمل و نقل و یا حفظ آنها به خرج می رساند و نیز آنچه از منزل و یا وسیله ای از وسایل زندگی برای رفع نیازهای خود تهیّه می نماید.(41).
عدول از اعتدال.
فراهم نمودن لوازم مورد نیاز زندگى، گرچه از عنوان اسراف خارج است، ولی تجاوز از حدّ اعتدال جایز نیست؛ مانند این که ابزاری خریداری کند که یا مورد نیازش نیست و یا جنبه تشریفات اضافی دارد و یا بیش از مقدار احتیاجش باشد که در هر سه مورد کاری مسرفانه کرده و از حدّ میانه دور شده است. حماد بن عیسی می گوید: امام صادق ژ به جامه خواب منزل شخصی نظر انداخت و سپس فرمود:.
یکی برای خود او و دیگری برای اهل او و سومی هم برای میهمانش و چهارمی جایگاه شیطان است.(42).
باز در حدیثی سه علامت برای شخص مسرف بیان می کند و از جمله آنها این است که: (وَیَشْتَرى مِا لَیْسَ لَهُ؛(43) خریداری می کند آنچه را لایق به حال او نیست و بالاتر از شأن اوست.).
البته وضعیّت اشخاص در این مورد مختلف است: ممکن است فردی به دلیل موقعیّت خاصّ اجتماعی اش که لازمه آن، رفت و آمد زیاد است نیازمند وسایل و ابزاری باشد که داشتن آنها برای او اسراف نباشد، ولی اگر همان وسایل را شخص دیگری که دارای آن شرایط نیست داشته باشد، فردی مسرف به حساب آید.
بر این اساس، در آن حدیث که حضرت صادق ژ فرمودند: چهارمین بستر برای شیطان است، در واقع آن چهارمی اضافه بر نیاز آن شخص بوده و برای میهمانداری او تنها یک جامه خواب کفایت می کرده است و چنانچه شخصی برای پذیرایی از میهمانان و واردینش اضافه بر آن مورد نیازش باشد، با برخورداری از آن نه تنها مسرف نیست؛ بلکه بنابر آنچه در پیش گفته شد، این خود بهترین مورد برای خرج مال و ثروت است؛ زیرا دارا بودن آن مایه حفظ آبرو و حیثیّت شخص و پاسدار موقعیّت اجتماعی اوست.
8. سایر موارد.
آنچه تاکنون ذکر شد، نمونه هایی از نیازمندی های شخصی و خانوادگی بود و این گونه احتیاجات منحصر به آنچه گفته شد نیست و موارد دیگری هم وجود دارد: از قبیل ازدواج و تشکیل خانواده، مسافرتها، تحصیل دانش، بهداشت و تأمین سلامتى، خدمتگزار، تفریحات سالم و مانند آن که با ملاک های به دست آمده در قسمت های قبل می توان به تأکید اسلام بر ضرورت رعایت و توجه به آنها و نیز به اندازه مجاز صرف مال در راه آن پی برد.
9. انتخاب اصلح.
در پایان این بخش، به نکته ای اشاره می شود که در بسیاری از مخارج شخصی به کار خواهد افتاد و آن این است که گاهی جنسی با قیمت نازلی خریداری می شود در صورتی که می توان با همان مقدار یا اندکی بیشتر، کالایی که در مقایسه با آن از دوام و فایده زیادتری برخوردار باشد، تهیه نمود که در صورت تمکّن از تحصیل جنس مرغوب صرف مال در غیر آن از اسراف شمرده شده است. یکی از اصحاب حضرت کاظم ژ می گوید:.
حضرت به من فرمودند: چه مرکبی دارى عرض کردم: دارای الاغی هستم. فرمود: آن را چقدر خریده اى گفتم: به سیزده دینار. فرمود: این کار اسراف است که الاغی را به این مقدارخریداری کنی و (برذون) تهیه نکنى. عرض کردم: آقای من! خرج (برذون) از الاغ بیشتر است. فرمود: آن کس که الاغ را روزی می دهد (برذون) را هم خواهد داد.
برذون، که همان یابو و اسب باربر است، اضافه بر این که کار حمل و نقل را به خوبی انجام می دهد، فواید دیگری را نیز داراست که امام ژ در دنباله گفت وگوبه یکی از مهم ترین آنها در آن عصر اشاره می فرماید:.
آیا نمی دانی هر کس مرکبی را نگهداری نماید و در انتظار فرمان ما باشد و با این آمادگی دشمن ما را به خشم آورد و به ما منسوب باشد، خداوند روزی را بر او جاری و سینه اش را وسیع خواهد ساخت و به آرزوهایش نایل می نماید و در گرفتاری ها و احتیاجات یاور اوخواهد بود(44).
—–
پاورقی :
1. اعراف (7)، آیات 32 و 33.
2. بحارالانوار، ج 16، باب (فی صفة أخلاقه فی مطعمه)، ص 241.
3. مکارم الاخلاق، ص 158.
4. ر . ک: وسائل الشیعه، ج 17، ابواب اطعمه مباحة ومکارم الاخلاق، ص 158 – 160.
5. وسائل الشیعه، ج 16، باب 27 از ابواب مائدة، حدیث 1.
6. البته ظاهر روایت همان است که بیان شد و احتمال هم می آورد که حدیث شریف، نهی باشد به صورت خبر، مثلاً اگر گفته شود: در داوری ظلم نیست، مقصود این نیست که قضاوت به هر صورت انجام گیرد عین عدل است؛ بلکه منظور این است که نباید در آن ستم کرد و بر این اساس معنای حدیث این است که نباید در طعام اسراف کرد و ناظر به همان زیاده روی ها و خرج های غیر لازم است و با آنچه در متن معنا شد منافاتی ندارد و نتیجه یکی است.
7. وسائل الشیعه، ج 1، باب 38 از ابواب آداب الحمام، حدیث 7.
8. همان، ج 16، باب 1، از ابواب مائدة.
9. همان جا، حدیث 7.
10. همان، باب 2، حدیث 4.
11. نراقى،عواد الأیّام،خاتون آبادى، شرح و ترجمه شرح اربعین شیخ بهائى، حدیث 30.
12. سجده (32)، آیه 7.
13. اعراف (7)، آیه 32.
14. اعراف (7) آیه 31.
15. مجمع البیان، ج 4، ص 412.
16. مکارم الاخلاق، ص 34.
17. همان، ص 79، 81.
18. وسائل الشیعه، ج 3، باب 9 از ابواب احکام الملابس، حدیث 1 و 3.
19. وسائل الشیعه، ج 3، باب 9 از ابواب احکام الملابس، حدیث 1 و 3.
20. همان، ج 3، باب 5 از ابواب احکام الملابس، حدیث 2.
21. سفینة البحار، ج 1، ص 617.
22. مجمع البحرین، مادّه (سرف).
23. وسائل الشیعة، ج 3، باب 9 از ابواب احکام الملابس، حدیث 3.
24. همان، ج 3، ص 558.
25. همان، ص 559.
26. همان، ص 559.
27. همان، ص 588.
28. همان، ص 588.
29. همان، ص 587.
30. نهج البلاغه، تحقیق صبحی صالح، خ 209.
31. اطلاعات سیاسی اقتصادى، سال چهارم، شماره 6، خرداد و تیر 1369و ص 74.
32. وسائل الشیعه، ج 3، ص 588.
33. مکارم الاخلاق، ص 125.
34. سفینة البحار، ج 1، ص 615.
35. مکارم الاخلاق، ص 34.
36. وسائل الشیعه، ج 1، ص 443.
37. مکارم الاخلاق، ص 41.
38. وسائل الشیعه، ج 15، باب 28 از ابواب النفقات، حدیث 1.
39. مستدرک الوسائل، ج 2، باب 21 از ابواب النفقات.
40. مستدرک الوسائل، ج 2، باب 21 از ابواب النفقات.
41. تحف العقول، ص 250.
42. وسائل الشیعه، ج 3، باب 23 از ابواب احکام المساکین، حدیث 1.
43. سفینة البحار، ج 1، ص 617.
44. همان، ص 616.