خانه » همه » مذهبی » اسرای جنگی در صدر اسلام

اسرای جنگی در صدر اسلام


اسرای جنگی در صدر اسلام

۱۳۹۷/۰۲/۰۸


۵۰۱۴ بازدید

شهید مطهری در یکی از سخنرانی هایش گفته پیامبر اصلا استقراق نکرده است،اسیر گرفته ولی با منت و فدیه آزاد کرده است؟
میخوام بدونم پیامبر در جنگها برده و کنیز گرفته؟یا بزرگواری کردن و آنها را آزاد کرده است؟

در پاسخ به این پرسش مقدمه کوتاهی درباره اصل برده داری در اسلام لازم به نظر می رسد.بدون تردید اسلام مبتکر نظام برده داری در جهان نیست بلکه محدوده کننده و تغییر دهنده این نظام کهن و این پدیده تلخ اجتماعی بشر است. پیش از اسلام برده داری در حدّ وسیع و گسترده ای در سراسر جهان حاکم بود و سابقه طولانی در تاریخ بشر دارد.تا آنجا که برخی از دانشمندان قدیم نظیر افلاطون و ارسطو در آثار خود از برده داری طرفداری کرده اند و آن را از ضرورت ها و لوازم زندگی اجتماعی بشر دانسته اند و معتقدند که برخی انسان ها اساسا برده متولد شده اند تا در خدمت دیگران باشند.
عوامل متعددی باعث بردگی یک انسان می شد. نظیر: فقر، بدهکار شدن، انجام برخی جرائم اجتماعی، ربوده شدن انسان های بی پناه، باختن در قمار و… بردگی برای بردگان سرنوشت محتوم و همیشگی آنها بود که نسل به نسل در فرزندانشان تداوم می یافت و راه بازگشتی هم وجود نداشت. رفتار با بردگان در حدّ رفتار با حیوانات و چارپایان بود. برده یک حیوان آگاه بود که از او در تمام زمینه ها بهره کشی می شد. او آفریده شده بود تا تمام نیازهای ارباب خود را برآورده کند.

پس از ظهور اسلام و نشر تعالیم و آموزه های آزادی بخش و عدالت خواهانه آن، زمینه های فکری و عملی مبارزه با برده داری به وجود آمد. از این رو بردگان و مستضعفین از نخستین گروه های پیش گام در پذیرش اسلام بودند زیرا ندای عدالت خواهی و مساوات و برابری و آزادی اسلام را گمشده تاریخی خود می دیدند.
اسلام با پدیده تلخ و ریشه دار بردگی که از یک سو ریشه در ضعف و سستی انسان ها و از سوی دیگر ظلم و زیاده خواهی اربابان داشت به تدریج مبارزه کرد، ابتدا زمینه های فکری آن را فراهم آورد و سپس اقدامات قانونی و عملی را انجام داد. لغو یکباره و دفعی برده داری باعث اخلال در نظم اجتماعی می شد. بروز جمع وسیعی از انسان هایی که فاقد پشتوانه اقتصادی و حمایت های خانوادگی بودند و هم چنین شورش وسیع بردگان علیه اربابان و از سوی دیگر امتناع اربابان برای از دست دادن سرمایه های اقتصادی خود از مشکلات لغو دفعی برده داری به حساب می آمد.

بنابراین اسلام با گشودن باب جدیدی در احکام و مقررات خود با عنوان «عتق» زمینه ها و عوامل متعددی را برای آزادی بردگان فراهم آورد تا آنجا که در موارد متعدد مسلمانان را ملزم به آزاد کردن بردگان کرد که موارد آن در فقه اسلامی بیان شده است یکی از اقدامات جدّی و مهم اسلام در براندازی نظام برده داری محدود کردن عوامل بردگی انسان ها به اسارت در جنگ است. اسلام تنها راه برده گیری را اسارت در جنگ با کافر حربی دانست و آن را هم نه به عنوان یک حکم قطعی و لازم الاجراء بلکه به عنوان یکی از راه های نگه داری اسیران جنگی به تشخیص حاکم اسلامی واگذار کرد. به این معنا که در جنگ با کافران حربی، اسیران جنگ به تشخیص حاکم اسلامی یا آزاد می شدند یا در زندان ها نگهداری می شدند و یا به خانواده های مسلمانان واگذار می شدند و دوران اسارت خود را در میان خانواده های مسلمان می گذراندند. تشخیص این که درباره اسیران چه رفتاری شود به عهده حاکم و رهبر اسلام است که در جنگ های ابتدایی با کافران باید آن رهبر، معصوم باشد تا حکم او مشروعیت داشته باشد یا نائب و نماینده معصوم. جنگ ها و فتوحات اسلامی که در رأس آن امام معصوم قرار ندارد از مشروعیت برخوردار نیست. از طرف دیگر یکی از حکمت های برده گیری در جنگ به خاطر مقابله به مثل با کفار بود. عدم مقابله به مثل با کفار در این موضوع زمینه جرات یافتن و تجاوز کفار به سرزمین های مسلمین را بیش از پیش مهیا می ساخت. با این توضیح در صورت تعهد و وجود قرارداد متقابل بین سرزمین کفر و اسلام در زمینه عدم برده گیری ، این قرارداد لازم الاجرا خواهد بود.
بنابراین برده گیری در اسلام از پی آمدهای «جهاد» است. جهاد از واجبات دینی و از فروع دین اسلام و از عبادت های بزرگ به شمار می آید. اسلام دین جنگ و خشونت نیست و هر جنگ و غارتی را مجاز نمی داند. جهاد در اسلام با هدف گسترش توحید و مبارزه با شرک و کفر و رفع ظلم و ستم و فساد و فتنه صورت می گیرد. جهاد در اسلام احکام و آداب و شرایط خاص خود را دارد. اسلام جنگ با اهل کتاب یا غیر موحدانی که با مسلمین معاهده صلح بسته اند یا حاضر به پرداخت جزیه هستند را جایز نمی داند.

امّا جنگ با کافرانی که به قصد مبارزه با توحید یکتاپرستی و جلوگیری از گسترش اسلام در برابر مسلمانان قدّ علم کرده اند را با شرایط خاصی جایز و بلکه واجب می داند.
از جمله شرایط آن است که نخست با کلمات حکمت آمیز و موعظه حسنه و برهان و استدلال آنها را به توحید و خدا پرستی دعوت می کنند تا قانع شوند. بعد از اتمام حجت اگر اسلام را نپذیرفتند چند حالت ممکن است یا آنها پیروان کتاب های آسمانی هستند که حاضر به پرداخت جزیه هستند که در این فرض جنگ تعطیل می شود و آنها به حال خود واگذار می شوند و یا با مسلمانان معاهده می بندند که طبق عهدشان با آنها عمل می شود و اگر نه اهل کتابند و نه اهل معاهده و پرداخت جزیه، با اعلام قبلی با آنها جنگ می شود همچنان که گفته شد طبق نظر شیعه در جهادهای ابتدایی (در مقابل جهاد دفاعی) حضور امام معصوم یا نماینده او الزامی است و این گونه نیست که هر مسلمانی حق حمله به بلاد کفر را داشته باشد.
در جنگ با کافران حربی تنها کسانی کشته می شوند که شمشیر کشیده و در معرکه جنگ حاضر باشند و سایر افراد که در جنگ دخالت ندارند، محکوم به قتل نیستند.
در پایان جنگ با کفار حربی و در صورت پیروزی مسلمانان، لشکر اسلام نسبت به مال و انسان های باقی مانده از سپاه کفر مسلط می شود و ملک آنها محسوب می شود.

درباره نحوه رفتار با اسیران، حاکم معصوم اسلام تصمیم گیری می کند. یکی از راهکارهای پیش بینی شده در برخورد با اسیران جنگی کافر، بردگی آنهاست. راهکارهای دیگری نظیر آزادی مطلق و بدون قید و شرط، آزادی در برابر دریافت فدیه یا مبادله با اسرای مسلمان هم وجود دارد. بنابراین به بردگی کشاندن اسراء حکم قطعی برای آنها نیست بلکه به تصمیم و مصلحت سنجی حاکم اسلامی بستگی دارد. تمام موارد فوق برگرفته از نحوه رفتار رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در جنگ با کفار است به عنوان نمونه در جنگ بدر، رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ اسیران جنگی کافر را که به جنگ با مسلمانان برخاسته بودند را با دریافت فدیه آزاد کرد و برخی را هم بدون دریافت فدیه آزاد کرد. در جنگ با یهود بنی قینقاع و بنی نضیر آنها را بدون مجازات آزاد کرد ولی آنها را از مدینه اخراج نمود. در جنگ با بنی قریظه که بارها و بارها علیه مسلمانان توطئه کرده. بودند و تعهدات خود را شکسته بودند پس از قتل نظامیان آنها، اسیران آنها را به بردگی کشاند و بردگان را میان مسلمانان تقسیم کرد که شامل زنان و کودکان و غیر نظامیان بودند امّا در سایر جنگ ها غالبا رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ اسیران جنگی را به ویژه زنان و کودکان را آزاد نمود و کمتر آنها را به بردگی کشاندند.
نکته مهم در تفاوت برده داری در اسلام با نظام رایج برده داری در جهان در تفاوت در نوع رویکرد و نگاه انسانی به بردگان و هم چنین وضع قوانین و مقررات فراوان برای سامان بخشیدن و نظام مند کردن رفتار با بردگان است. اسلام حقوق انسانی بردگان را به رسمیت شناخت و راهکارهای متعددی برای آزادی آنها در نظر گرفت. بردگی اسیران جنگی (کفار حربی) در حقیقت جایگزین نگه داری آنها در زندان هاست. زندان هایی که هیچ نفعی برای فرد اسیر و جامعه اسلام ندارد. اسیران به جای آن که در محیط خفقان بار و آزار دهنده زندان محبوس باشند و گرفتار افسردگی و ناامیدی شوند و مخارج زیادی را به دولت اسلام بار کنند، به خانواده مسلمانان واگذار می شدند تا ضمن این که از حقوق و مزایای انسانی برخوردار باشند از محیط تربیتی مسلمانان نیز بهره بگیرند اسلام توصیه های فراوانی نسبت به خوش رفتاری و احسان به بردگان نموده است و از ظلم و بد رفتاری با بردگان به شدت نهی نموده است و از سوی دیگر راه ها و زمینه های فراوانی برای آزادی بردگان فراهم نموده است.

امّا پرسش اصلی این است که در جنگ با کفار حربی این نظامیان هستند که مستحق مجازات هستند امّا گناه زنان و کودکان کفّار حربی چیست که باید به اسارت مسلمانان در آیند و برده آنها شوند؟
از دیدگاه اسلام، کفر گناهی نابخشودنی است. همچنان که برای کافران در آخرت عذاب های دردناک و ابدی در نظر گرفته می شود در این دنیا نیز مجازات هایی برای کافران وجود دارد. به ویژه کافری که علاوه بر انکار توحید و یکتاپرستی به مبارزه با توحید نیز برخیزند. نمونه این سخت گیری را در برخورد با مرتدین می توان دید. گرچه اسلام در مرحله پذیرش دین اجباری قائل نیست و شعار لا اکراه فی الدین سر می دهد امّا این اجازه را به انسان ها نمی دهد تا پس از تحقیق و مطالعه و پذیرش منطقی و مستدل اسلام و یکتاپرستی، عقل و منطق و برهان را زیر پا بگذارند و به تبلیغ علیه اسلام بپردازند.
اسلام، فرد کافر را فاقد هر گونه صلاحیت فردی و اجتماعی می داند. کافر از هیچ جایگاهی در جامعه اسلامی برخوردار نیست و شایسته تصدی مناصب اجتماعی و مسئولیت ها نیست با این مقدمه، سؤال درباره همسر و فرزندان کافر حربی نیز روشن می شود. اسلام اسارت مرد کافر حربی در جنگ را به منزله طلاق و فسخ ازدواج او با همسرش می داند. زیرا او شایسته تصدی خانواده و سرپرستی از زن و فرزند خویش هم نیست. (همانند آنچه امروز در دادگاه های خانواده درباره برخی مردان حکم می شود که آنها را به دلیل عدم پایبندی به موازین اخلاقی و قانونی فاقد صلاحیت سرپرستی فرزندان خودش می دانند) بنابراین با اسارت کافر حربی در جنگ، ازدواج او با همسرش فسخ می شود. اینک با زنان و کودکان بر جای مانده از جنگ چه باید کرد؟ آیا آنها را بدون سرپرست و بلا تکلیف در جامعه رها کرد؟ تأمین اقتصادی و حمایت مالی از این خانواده ها و تربیت کودکان و فرزندان جنگ زده به عهده کیست؟

اسلام اجباری در به بردگی کشاندن آنها نکرده است و همچنان که بارها گفتیم، استرقاق و آزادی اسیران جنگی یکی از راهکارها و یکی از انواع رفتارها و برخورد با اسیران است در سیره رسول خدا ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در جنگ های متعدد آزادی همه اسیران اعم از زنان و کودکان وجود دارد و در مواردی نیز زنان و کودکان به اسارت و بردگی مسلمانان در آمده اند.
باید به این نکته نیز توجه داشت که زنان کافر نیز در گناه کفر و همراهی با مردان کافر مقصر و مستحق مجازاتند اسلام هیچ انسان موحد و یکتاپرستی را به بردگی نمی کشاند و به تعبیر امام علی ـ علیه السلام ـ «لیس علی الموحدین سبی و لا یغنم من اموالهم الاما قاتلوا به و علیه: بر انسان های خداپرست، حکم بردگی جاری نمی شود و اموال آنها به غنیمت برده نمی شود»
مگر آن مقداری که در جنگ از آن استفاده کرده اند بنابراین زنان نیز در تداوم کفر خود و همراهی با کافران همانند مردان مقصر و مستحق مجازاتند امّا اسلام به جای مجازات زنان آن ها و به جای رها کردن بلا تکلیف آنها در جامعه آنها را به خانواده های اسلام ملحق می کنند تا تحت سرپرستی افراد مسلمان و در محیط توحید و یکتا پرستی قرار گیرند. بدون شک سرپرستی این زنان و کودکان هزینه هایی بر مسلمانان نیز تحمیل می کند ضمن این که فوائدی را نیز عاید آنها می سازد. در این نکته تردیدی نیست که اسلام به مسلمانان اجازه داده است تا در جنگ با کفار حربی بر اموال و دارایی و خانواده هایی آنها مسلط شوند و حق استفاده و ازدواج با آنها را داده است.

در جنگ حنین، که زنان زیادی از کفار به اسارت مسلمانان در آمده بودند، پیش از آن که حکم آزادی آنها صادر شود، زنان و کودکان در میان مسلمانان تقسیم شدند. مسلمانان در استفاده جنسی از آنها دچار شک و تردید شدند و نسبت به این کار اکراه داشتند (ظاهرا علت اکراه آنها این بود که شوهران برخی از این زنان زنده بودند) آیه 24 سوره نساء درباره جواز ازدواج با اسیران جنگی و تمتع جنسی از آنها نازل شد:
«و المحصنات من النساء الا ما ملکت ایمانکم…؛ زنان شوهر دار بر شما حرام هستند مگر آنها را که از راه اسارت مالک شده اید».
در حقیقت، قرآن اسارت در جنگ را در حکم طلاق دانسته و ازدواج با کنیزان را مجاز اعلام کرد. در آیه 25 سوره نساء نیز، قرآن به کسانی که توانایی ازدواج با زنان آزاده پاکدامن باایمان را ندارند، توصیه می کند تا به ازدواج رسمی با زنان پاک دامن از بردگان باایمان اقدام کنند: «وَمَن لَّمْ یَسْتَطِعْ مِنکمْ طَوْلاً أَن یَنکحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مِّا مَلَکتْ أَیْمَانُکم مِّن فَتَیَاتِکمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَاللّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِکمْ بَعْضُکم مِّن بَعْضٍ فَانکحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ مُحْصَنَاتٍ غَیْرَ مُسَافِحَاتٍ وَلاَ مُتَّخِذَاتِ أَخْدَانٍ فَإِذَا أُحْصِنَّ فَإِنْ أَتَیْنَ بِفَاحِشَةٍ فَعَلَیْهِنَّ نِصْفُ مَا عَلَی الْمُحْصَنَاتِ مِنَ الْعَذَابِ ذَلِک لِمَنْ خَشِیَ الْعَنَتَ مِنْکمْ وَأَن تَصْبِرُواْ خَیْرٌ لَّکمْ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ».
و آنها که توانایی ازدواج با زنان «آزاد» پاکدامن باایمان را ندارند، می توانند با زنان پاکدامن از بردگان باایمانی که در اختیار دارند ازدواج کنند خدا به ایمان شما آگاه تر است و همگی اعضای یک پیکرید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد