گاهي دليل يك مساله شرعي، به طور صد در صد براي مجتهد روشن است، در اين صورت درباره آن مساله فتوا مي دهد ولي گاهي به عللي – از قبيل روشن نبودن دليل مساله به طور قطعي براي مجتهد و …- از فتوا دادن خودداري مي كند و در مساله احتياط مي كند.
ويژگى فتوا آن است كه مقلّد نمى تواند در آن، به مجتهد ديگر رجوع كند، زيرا رجوع به عالم ديگر با فرض اعلم بودن مرجع تقليد جايز نيست، مگر آن كه مجتهد اعلم فتوايى در آن مسأله ابراز نكند.
در احتياط واجب مقلد دو راه حل دارد: يا به احتياط واجب مرجع تقليد خود عمل نمايد و يا به مرجع ديگري با رعايت الاعلم فالاعلم رجوع كند.( همچنين در احتياط واجب، ترك عمل براي مقلد جايز نيست به خلاف احتياط مستحب)
اصطلاحات ذيل دلالت بر فتوا مي كنند:
بعيد نيست (لا يبعد)، بعيد است.، لازم است، خالي از وجه نيست، اقوي، بنابر اظهر، بنابر اقوي، بايد، هو الاقرب، ظاهرا، لا اشكال فيه، لا يخلو عن قوة، كفايتها بل لا تخلو عن قوة.
اصطلاحات ذيل دلالت بر احتياط واجب دارند يا در حكم احتياط واجب هستند:
بنابر احتياط، بنا بر احوط، الاحوط لزوما، محل تامل و اشكال، علي اشكال فيها، محل نظر و اشكال، اشكال دارد، هو مشكل، مشكل، فيه اشكال، في كفايته اشكال، في قوته اشكال، تشكل صحتها، لا يخلو من الاشكال، لا يخلو عن تامل، خالي از اشكال نيست.
پي نوشت:
امام، استفتائات، ج1، تقليد س47. رهبري، اجوبة الاستفتائات، س50. آيت الله فاضل، جامع المسائل، ج3، س 39 و 42.